شفا یافتن دختر شاه بخارا به دست پیر اورامان

در افسانه‌های محلی منطقه اورامان آمده‌است که شاه بخارا شرط کرده بود که هرکس دخترش را شفا دهد او را به عقد وی درمی‌آورد.

عموی پادشاه با عده‌ای از اطرافیان شاه به سمت اورامان می‌روند تا شابهار خاتون را برای شفا گرفتن نزد پیرشالیار ببرند در نزدیکی خانه پیرشالیار به یکباره دختر شاه شنوا می‌شود و بعد ناگهان دیوی از تنوره‌ای در آن نزدیکی نعره‌ای می‌کشد و بر زمین می‌افتد و کشته می‌شود و با کشته شدن دیو زبان دختر شاه هم باز می‌شود، با شفا یافتن شابهار خاتون طبق قول پادشاه دختر را به عقد پیرشالیار درمی‌آورند و جشن عروسی بزرگی برای آن دو برپا می‌کنند.

پیر شالیار پیری اسطوره‌ای است که در کتب تاریخی آمده از موبدان عبدالقادر گیلانی از عارفان و شعرای قرن پنج و ششم و اهل طریقت قادریه بوده‌است.

با گذر از جاده پر پیچ و خم و گذر از رودخانه زیبای سیروان، به روستای زیبای اورامانات می‌رسیم روستایی که هر ساله میزبان مراسم باشکوه دینی پیرشالیار است و مردم روستا بر این باورند که هرساله ۴۵ روز بعد از زمستان در سالروز عروسی دختر شاه بخارا و پیرشالیار این مراسم برگزار می‌شود.

نحوه برگزاری مراسم پیر شالیار

صبح روز مراسم گوسفندان را برای ذبح به جلو خانه پیرشالیار می‌برند و گوسفندان را همان جا ذبح و در میان مردم پخش می‌کنند.

ساعت سه بعدازظهر با طنین انداز شدن صدای دف در روستا مردم از کار دست کشیده و به رقص و پایکوبی که در صف اول آنها دراویش و پیران اورامان حضور دارند می‌پردازند.

صحنه ذکر گفتن دراویش، یکی از صحنه‌های زیبای عرفانی است که روح آدمی را به وجد می‌آورد و قلب‌ها را دل تنگ و اشک را در چشمان جاری می‌سازد.

در مراسم عروسی پیرشالیار حدود ٤٠٠ نفر به نیایش نشسته و حدود ٢٠٠ نفر نیز کف می‌زنند.

غذای مراسم پیرشالیار آش جو یا  “هولوشینه تشی” همان غذای ٩٥٠ سال پیش است که در مراسم عروسی پیر شالیار پخته شده‌است.

این مراسم سه روز به طول می‌انجامدو در این سه روز، اهالی روستا با جمع شدن بر روی پشت‌بام‌ها به نظاره این مراسم باشکوه کهن می‌نشینند، اما روز آخر متفاوت‌تر از دو روز دیگر است و در روز آخر مردم روستا تا شب می‌رقصند و تا ساعاتی از شب را در خانه پیرشالیار به بحث درباره عرفان و آیین پیرشالیار و داستان‌هایی راجع به پیرشالیار و قدمت این مراسم باشکوه سپری می‌کنند و با خواندن دعا و قصیده مراسم را خاتمه می‌دهند.

گفتنی است که  کلمه پیر شالیار از سه بخش پیر+شا+لیار تشکیل شده که هر یک از آنها معنایی جداگانه دارد؛ “پیر” از دیدگاه آیین میتراییسم به کسانی گفته می‌شود که توانسته باشند از ۷ مرحله طریقت میتراییسم گذشته و آن را پشت سر بگذارند نظیر پیر دایانی، پیر غریبه، پیر کومسی و … که به ۹۹ پسر اورامان مشهورند.

“شا” هم به کسانی گفته می‌شد که صاحب شان و شوکت و بزرگی بوده و توانسته باشد رضایت مردم را جلب کرده باشد.

“لیار” بخش سوم کلمه، به معنای وکیل، یاور و جانشین است و در مجموع پیر شالیار نزد مردم به شخصیتی اسطوره‌ای- تاریخی گفته می‌شود که صدها سال پیش می‌زیسته و می‌توان گفت به معنای شاه شاهان یا پیر پیران است.

در متون تاریخی دو دیدگاه متفاوت در رابطه با پیرشالیار وجود دارد. عده‌ای بر این باورند که پیر شالیار یک نفر و عده‌ای نیز معتقدند پیرشالیار دو شخصیت متفاوت بوده است.

پیر شالیار از دیدگاه عامه مردم کسی بوده که تحت تاثیر دین اسلام قرار گرفته، پیر شالیار نام دوم سید مصطفی است که حضرت محمد را به خواب دیده و به اسلام گرویده و پس از گرایش به اسلام، کتاب “معرفت پیر شالیار” اول را تغییر داده و در آن در رابطه با دین اسلام نوشته و نام خود را به مصطفی پسر خداداد تغییر داده است.

پیرشالیار اول

چنان که در کتب تاریخی نیز آمده است، پیرشالیار سیاو پسر جاماسب ۱۵۰ سال پیش از میلاد مسیح در اورامان می‌زیسته است. پیرشالیار اول پیرو آیین زرتشتی بوده و کتاب معرفت پیرشالیار را نوشته است.

پیرشالیار دوم

در کتب تاریخی آمده که پیرشالیار دوم سید مصطفی خداداد است که پس از اشاعه دین اسلام در منطقه اورامان در عصر شیخ عبدالقادر گیلانی در سال ۵۶۱ هجری قمری می‌زیسته و پیرو طریقت قادریه بوده و با افکار و عقاید پیرشالیار سیاو آشنا بوده است. کتاب معرفت را دستکاری کرده و احکامی را که در رابطه با زرتشت بود، حذف و احکام اسلام را در آن نوشته است.

مراسم پیرشالیار با گذر از هزاره‌های پیچ در پیچ تاریخی توانسته خود را از باد فراموشی برهاند و هنوز که هنوز است نمادی برای برآوردن خیال و آمال و آرزوهای مردم بوده است و او را پیری می‌دانند که حکیم و شفابخش است.

منبع:ایسنا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *