خاموشی تنورها
حالا از این شغل قدیمی تقریبا نام و نشانی نمانده و تعداد تنورسازان کشور از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند؛ تنورسازانی که این روزها به یمن وجود مجموعههای تفریحی – گردشگری و برای رساندن نان داغ سنتی به مشتریانشان هنوز گاه و بیگاه سفارش ساخت تنورها ی گلی می گیرند.
به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم نوشت: «یک باغ و باغچه، جوی آب، یک خانه خشتی کاهگلی و عطر نانی که از تنور گلی دوداندود در هوا پخش میشود و جان آدم را تازه میکند؛ این تصویری است از یک فضای کوچک چشمنواز و دوستداشتنی در یک آبادی. اصلا هرگاه نام تنور به گوشمان برسد، ذهنمان می رود سراغ یک چنین تصویری در روستایی خیالی یا آبا و اجدادی. تنور اما تا همین یکی – دو قرن پیش جزوی از مطبخ خانههای بزرگ و کوچک شهری هم بود و نان داغ و تازه و خوش عطر و طعم دست اهل خانه و آبادی می داد. با گسترش شهرنشینی و برچیده شدن بساط حیاط خانهها و صنعتی شدن بسیاری از مشاغل، تنورِ خانهها هم مهر و موم و کار پخت نان به تنور صنعتی نانواییهای سطح شهر محول شد. نانوایی شغل جدیدی بود و در ازای تولد این شغل، شغل پررونق دیگری رو به مرگ و زوال رفت؛ شغل تنورسازی که پیش از آن به جای نان، تنور دست مشتریان می داد. حالا از این شغل قدیمی تقریبا نام و نشانی نمانده و تعداد تنورسازان کشور از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند؛ تنورسازانی که این روزها به یمن وجود مجموعههای تفریحی – گردشگری و برای رساندن نان داغ سنتی به مشتریانشان هنوز گاه و بیگاه سفارش ساخت تنور گلی می گیرند؛ یکی مثل استاد علی حسن محمودی در اراک که درِ کارگاهش هنوز به روی مشتریان باز است و تنورها ی گِلی خمرهای مانندش طرفدار دارد.
دست ابزارش خاک است و آب و تن سخت و سیاه سنگ و دستان زمخت و ترک خورده و پینهبستهاش نشان از سالها چنگ انداختن در خاک و گل دارد. استاد علی حسن را در کارگاه کوچکی که چند تنور خشتی در آن به صف ایستادهاند و تلی از خاک در یک گوشهاش انبار شده ملاقات میکنم. عصر پنجشنبه است و باریکه نوری از خلال شکستگی شیشه سقف روی پلکان کاهگلی افتاده و پخش شده توی محوطه کارگاه. آن طرف نور کمرنگی از تنها پنجره پشت خاک تلنبار شده کارگاه روی تنورها افتاده و نارنجی رنگ شان کرده و بر زیبایی شان افزوده. تنورها ی گلی خیس و نیمه خشک کوچک و بزرگ منتظر خشک شدن و پسندیده شدن توسط مشتریان احتمالی اند.
کشاورز زادهای که تنورساز شد
کارگاه کوچک و قدیمی استاد علی حسن میز و صندلی ندارد، برای گفت و گویمان روی زمین می نشیند و من هم روی پله کاهگلی. از کودکیاش که میپرسم فکرش می رود سمت آبادی و پدر و مادر و کاشت بذر گندم: از وقتی یادم هست دوش به دوش پدر و مادر، با خیش و گاوآهن زمین را کندم و دانه کاشتم و وقت برداشت با دست خالی و داس محصول برداشتم. این دستهای پینه بسته از بچگی با گل و خاک آشناست، بیخود این قدر زبر و پهن نشده.
سختی معیشت و گذران زندگی او را از کار کمدرآمد کشاورزی به تنورسازی میکشاند: سال ۸۲ روستا را به خاطر خشکسالیها و کسادی کار کشاورزی ترک کردم و با زن و فرزند راهی شهر شدم. دو سال فروشنده دوره گرد بودم؛ کاری که با روحیه من که عمری نان بازویم را خورده بودم، جور درنمیآمد. در همه ۶۳ سال عمری که خدا داده برکت خانهام را از خاک گرفتهام؛ چه وقتی که کشاورز بودم، چه حالا که تنورسازم. راستش را بخواهید یاد عطر نان مادر من را به ساخت تنور کشاند؛ بوی نان در خانه صفایی دارد که جایگزینی برایش نیست، این شد که دستفروشی را رها کردم و رفتم سراغ حرفه تنورسازی.
استاد علی حسن برای آموختن تنورسازی خود را به کارگاه شاطر محمد میرساند و طی سه سال تنورسازی را از او میآموزد: وقتی شاطر محمد عمرش را به خدا داد به این کارگاه آمدم و خودم به تنهایی کار تنورسازی را ادامه دادم و حالا بعد از ۱۵ سال کار کردن از بیشتر استانها سفارش کار دارم و خدا را شکر کارگاهم رونق دارد و روزی خانواده میرسد. حتی با این درآمد حج هم رفتهام.
آخرین نسلِ تنورسازان
تنورسازی هم مثل خیلی از حرفههای قدیمی رو به زوال است و استادکاران زیادی ندارد. استاد علی حسن در این باره میگوید: صنعت تنورسازی سالهاست منسوخ شده. تعداد تنورسازان به کمتر از انگشتان یک دست هم نمیرسد. من هستم و مشهدی رضا در مشهد میقان و یک نفر دیگر در اصفهان، شنیدهام یک نفر هم در بروجرد کار میکند.
او درباره مشتریانش هم که شمارشان معدود است به ما میگوید: من الان از کرمانشاه، ایلام، تهران و شمال کشور مشتری دارم. بیشترشان ویلادار یا صاحبان برخی کبابیها یا مجموعههای تفریحی گردشگری هستند که تمایل دارند خودشان تنور داشته باشند و نان داغ و تازه دست مشتری بدهند.
کار سخت و درآمد اندک
قیمت تنورها اما مثل بیشتر مشاغل سخت و قدیمی تناسبی با میزان و سختی کار ندارد. استاد علی حسن میگوید: قیمت تنورها نسبت به اندازهشان متفاوت است. تنور کوچک و متوسط و بزرگ داریم که از ۴۰۰ هزار تومان قیمت دارند تا یک میلیون و صد هزار تومان. این قیمتها اما هیچ تناسبی با سختی کار تنورسازی و زمانی که برای ساخت آنها صرف میشود، ندارد؛ زمانی که برای هر تنور سه تا پنج روز کامل است.
کارگاههایی که میتوانند گردشگر جذب کنند
استاد علی حسن به همان اندازه که شکرگزار نعمت و برکت خداوندی است، از مسئولان گلایه دارد؛ از حمایتی که نیست، از بیتوجهی به حرفهای که میتواند جاذب گردشگر و درآمد گردشگری باشد: یک بار آمدند یک تنور کوچک هم بردند و دیگر هیچ. کارت هنرمند صنایعدستی تنها چیزی بود که مدتی بعد به من دادند. این کارگاه و شیوه ساخت میتواند گردشگرپذیر باشد. دریغ از یک تماشاگر جلوههای راز. شما تنها کسانی بودید که سراغم آمدید. ما آخرین بازماندگان ساخت تنور سنتی هستیم. کسی دیگر به این حرفه روی نمیآورد. با مرگ من و چند پیشکسوت دیگر این حرفه، شعلههای کم سوی کارگاههای تنورسازی برای همیشه در این کشور خاموش میشود.»
منبع:ایسنا
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.