تاثیر قدرتمند هنربومی بر نرخ رشد گردشگری

هنرمندان مازندرانی با عشق و علاقه شدید خود به طبیعت می توانند تصویر زیباتری از این استان را به دنیا نشان دهند؛ از طرفی با احیای صنایع دستی می توان عامل بی کاری در مازندران را نیز کاهش داد و از ورود صنایع تزئینی خارجی به جایی که خود دارای صنایعی غنی است جلوگیری کرد.گردشگری از جمله فعالیت هایی است که می تواند بر اقتصاد تاثیر به سزایی داشته باشد، امروزه گردشگری یک صنعت نامگذاری شده است چرا که بر شاخه های گسترده ای از صنعت و تولید تاثیر دارد.

از جمله مسایلی که با گردشگری در ارتباط است صنایع دستی وفرهنگ هر منطقه است که بر توسعه گردشگری می تواند تاثیر داشته باشد. اقتصاد گردشگری نیز یکی از ارکان مهم در تجارتمحسوب می شود.

استقبال فوق‌العاده‌ توریست‌ها از آثار صنایع دستی و تقاضای چشمگیر و پیوسته رو به تزاید آنان به این‌گونه تولیدات فرهنگی، موجب آن شده است که کشورهای دارای فرهنگ و تمدن غنی و درخشان که به واسطه آثار تاریخی، اقلیم‌های متفاوت، چشم‌اندازهای زیبا و آداب و رسوم محلی، پیوسته مورد توجه گردشگران برای مسافرت و دیداربوده و ضمنا از صنایع دستی متنوع و شاخصی هم برخوردارند، در برنامه‌های بازدید توریست‌های خارجی، دیدار از مجتمع‌های تولیدی، نمایشگاهی و فروشگاهی صنایع دستی را نیز پیش‌بینی کنند.

*صنایع دستی و جدب گردشگر

نقش صنایع دستی در توسعه کشور شامل بالا بردن سطح اشتغال با هزینه های بسیار کم، ازدیاد درآمد سرانه ملی، جذب گردشگران خارجی و توسعه صنعت توریسم، ارز آوری به واسطه فروش آن و تأثیر در توسعه کالای غیر نفتی می شود. هم چنین صنایع دستی به دلیل بار فرهنگی قوی می تواند به عنوان سفیر فرهنگی کشور عمل کند و ابزاری برای گفتگوی تمدن ها باشد.

با درک این مطلب می توان به اهمیت صنایع دستی مازندران در ایران پرداخت؛ هنرمندان مازندرانی با عشق و علاقه شدید خود به طبیعت می توانند تصویر زیباتری از این استان را به دنیا نشان دهند. از طرفی با احیای این صنایع می توان عامل بی کاری در مازندران را نیز کاهش داد و از ورود صنایع تزئینی خارجی به جایی که خود دارای صنایعی غنی است جلوگیری کرد.

*صنایع دستی ماشین زمانی که به گذشته بازمی گردد!

یک تولید کننده صنایع دستی مازندران در گفت و گو با ایسنا می گوید: روی آوردن به صنایع دستی و هنر دست در زندگی اجتماعی تاثیرگذار است و انسان ها را به زندگی گذشتگان و سنتی برمی گرداند.

سهیلا ذاکری پاشاکلایی با بیان اینکه کارهایی مانند گلیم بافی، جاجیم بافی، سفال و یا معرق و مشبک چوب که در گذشته وجود داشت، زمانی که در فضای خانه استفاده شود حس دلپذیر و نشاط آوری را ایجاد می کند و در میان روابط اعضای خانواده و فرزندان تاثیر می گذارد، خاظرنشان می کند: صنایع دستی می تواند حتی مورد توجه و جذب گردشگر شود به طوری گردشگر تنها به خاطر کارهای دستی یک منطقه ذوق و شوق سفر به آن خطه را داشته باشد.

وی معتقد است:امروز نسبت به دهه های گذشته صنایع دستی بیشتر به چشم آمده و فروشگاه هایی که فقط صنایع دستی ارائه بدهند بیشتر شده و همین امر کمک می کند تا گردشگرانی که به شهرهای مازندران برای تفریح آمده اند سری هم به این فروشگاه ها بزنند و دست پر از آن جا خارج شوند.

ذاکری با بیان اینکه این روزها می بینیم شهرداری ها در مازندران برای جذب توریست از صنایع دستی و سنتی استفاده کرده اند، تصریح می کند:با این عمل، زمانی که مسافری از شهر دیگری می آید با بافت سنتی و قدیمی مازندران آشنا می شود.

*بازاریابی صنایع دستی مهم ترین معضل مازندران

در این میان نقش بازاریابی و یافتن مکان های جدید برای ارائه این تولیدات بسیار مؤثر است که یکی از انواع این بازاریابی ها الکترونیکی نمودن بازاریابی و ارتباط مستقیم با مشتری است که به این ترتیب نقش واسطه ها نیز کم رنگ می شود.

به عقیده کارشناسان با افزایش خرید،تولید و ایجاد یک بازار رقابتی سالم می توان انتظار داشت که به کیفیت محصولات نیز افزوده شود.

هم چنین با افزایش کیفیت رضایت گردشگران نیز از ره آورد سفر بیش تر خواهد شد و این عاملی برای معرفی محصولات توسط آنان به سایر گردشگران است.

در حال حاضر جایگاه کنونی صنایع دستی مازندران هم چون جایگاه صنایع دیگر مانند سنگین، سبک و کوچک است و توان قابل توجهی در جذب سرمایه گذاری ، تولید، صادرات و نهایتاً تأثیر آن در معیشت مردم دارد.

متاسفانه هنرهای سنتی مازندران نتوانسته است در طول دوره های اخیر همگام با زندگی مردم قدم بردارد،عدم یا وضعیت ارتباط بین صنایع دستی متناسب با نیازهای امروز جامعه و تنوع طلبی ناشی از زندگی مدرن و نفوذ ماشینیزم و عوامل عدیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و هنری دیگر که شناخت و آسیب شناسی عمیقی را می طلبد، همه و همه در کند شدن و گاه توقف حیات برخی از صنایع دستی در مازندران دخیل بوده است.

به عقیده کارشناسان این حوزه برگزاری نمایشگاه‌های فصلی، سالانه و نیز بازارهای مکاره با هدف جلب و جذب توریست‌های خاص برای فروش آثار صنایع‌دستی و همچنین برپایی بازارچه های صنایع دستی بخصوص درایام پیک مسافر مانند نوروز و تابستان می تواند برگ برنده ای برای مازندران به جهت جدب گردشگر و رونق اقتصادی استان داشته باشد.

تردیدی نیست که افزایش تعدادمسافران که با افزایش فروش آثار صنایع دستی توام و همراه بوده است، موجبات افزایش تولید، حفظ اصالت‌ها و ویژگی‌ها، افزایش سطح اشتغال مولد و اشتغال جنبی و مهم‌تر از همه توسعه مبادلات فرهنگی و معرفی و شناساندن بهتر و دقیق‌تر کشورها و هنر و تمدن آنها شده است.

منبع:ایسنا

پرواز آزمایشی بعدی استارشیپ رفت و برگشت خواهد بود

شرکت فضایی خصوصی “اسپیس ایکس”(SpaceX) اعلام کرد پرواز بعدی نمونه اولیه موشک استارشیپ(Starship) موسوم به SN۸ که اولین استارشیپ دارای دماغه است، یک پرواز رفت و برگشت ۶۰ هزار فوتی خواهد بود.

به گزارش ایسنا و به نقل از انگجت، به نظر می رسد کار شرکت اسپیس ایکس با پروازهای آزمایشی کوتاه استارشیپ تقریباً تمام شده است و “ایلان ماسک” رئیس این شرکت به تازگی اعلام کرده است که کار ساخت نمونه اولیه جدید استارشیپ موسوم به SN۸  باید تا حدود یک هفته دیگر به پایان برسد و اولین پرواز با ارتفاع زیاد را انجام خواهد داد.

“اسپیس ایکس” پس از آزمایش‌های ایستا و احتراق موتورها، اقدام به انجام یک پرواز رفت و برگشت ۶۰ هزار فوتی(۱۸ هزار و ۲۸۸ متری) خواهد کرد. بنابراین موشک SN۸ تا ارتفاع ۱۸ کیلومتری سطح زمین پرواز خواهد کرد و سپس باز خواهد گشت و روی زمین فرود خواهد آمد.

“ماسک” گفت: این نمونه اولیه برای اولین بار دارای دو باله و دماغه خواهد بود. نمونه‌های اولیه قبلی مانند SN۵ و SN۶ به جای دماغه دارای وزنی مشابه با آن در بالای خود بودند و هیچ باله‌ای نداشتند برای هدایت و جهت دهی پرواز نداشتند.

دقیقا مشخص نیست که نمونه اولیه SN۸ چه زمانی اولین پرواز خود را انجام خواهد داد و ممکن است بسته به موفقیت آزمایش های زمینی مدتی طول بکشد. اسپیس ایکس برای اولین بار در اوایل ماه فوریه اجازه انجام پرواز در ارتفاع زیاد را درخواست کرد.

این پرواز هر زمانی که اتفاق بیفتد، یک نقطه عطف مهم برای اسپیس ایکس محسوب می شود. موشک استارشیپ اکنون که کپسول “کرو دراگون”(Crew Dragon) موفقیت آمیز عمل کرده است، کلید موفقیت این شرکت در آینده است.

در حالی که این پرواز ۱۸ کیلومتری هنوز خیلی با رسیدن به مرز فضا که در ۱۰۰ کیلومتری سطح زمین واقع است، فاصله دارد، اما رسیدن به چنین ارتفاعی نشان می دهد که استارشیپ برای چیزی بیش از پرش های کوتاه آماده شده است. این همچنین نشان دهنده یکی از آخرین مراحل مهم قبل از رسیدن استارشیپ به مدار زمین است تا در نهایت، آرزوهای “ماسک” و “اسپیس ایکس” را در مورد گردشگری فضایی و سفرهای بین سیاره ای محقق کند.

منبع:ایسنا

هرمزاردشیر را دریابید!

«از یک سو با آن‌که ۸۹ سال از ثبت ملی “هرمزاردشیر” می‌گذرد، اما آن محوطه هنوز حریم و عرصه تعیین‌شده‌ای ندارد. از سوی دیگر در تصاویر هوایی آندره گدارِ فرانسوی که در سال ۱۳۲۵ به سفارش وزارت فرهنگ و هنر و سازمان زمین‌شناسیِ اهواز ثبت شدند، سازه‌ها و گستره‌های بسیاری از هرمزاردشیر دیده می‌شود، اما امروز نشانه‌های آن را فقط در تپه‌ آسیاباد و بوستان کوهساران می‌توان جست‌وجو کرد.»

در یادداشتی که اشکان زارعی – پژوهشگر میراث فرهنگی و کارشناس تاریخ – همزمان با ۲۴ شهریور سالروز ثبت ملی محوطه «هرمزاردشیر» در اختیار ایسنا قرار داده به بررسی نقش افکار عمومی و آشکار شدن آن از دوره قاجار و به خصوص از زمان وقوع انقلاب مشروطه پرداخته است، به حدی که آن را بزرگترین مشروطه می‌داند.

او در یادداشت خود نوشته است: «شهر باستانی هرمزاردشیر٬ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ خورشیدی از سوی «وزارت اوقاف و صنایع مستظرفه» در سیاهه‌ آفرینه‌های (فهرست آثار) ملی‌ جای گرفت تا بدین گونه یادمان‌های به‌جامانده‌ آن از دست‌درازی و ویرانی در پناه ماند٬ مردم نیز با پیشینه این شهر آشنا شوند. شوربختانه در همه‌ این سال‌ها هرمزاردشیر که اهواز کنونی بر روی ویرانه‌های آن ساخته شده گمنام و تنها رها شده است٬ نه کاوشی پیرامون آن انجام گرفته و نه به شایستگی شناسانده شده است. در حالی که این شهر روزگاری نامی باشکوه و جایگاهی ارزنده داشت.

ابن‌حوقل‌ درصوره ‌الارض می‌گوید: «اهواز شهری است معروف به هرمزاردشیر٬ ولایتی بزرگ و ناحیه‌ای پهناور و وسیع دارد.»

به گفته جیهانی نیز در کتاب اشکال‌العالم٬ «اهواز٬ نام هرمزشهر است که جمله شهرها را در آن ولایت به آن نسبت می‌دهند.»

برخی از رخدادنگاران (واقعه‌نویسان) ساخت آن را به دست اشکانیان و بعضی دیگر به فرمان اردشیر ساسانی می‌دانند. در مرآت‌البلدان آمده است «در دوره ایلام٬ شهر اوکسین در حدود آن بوده است که کلمه اوکسی٬ هوز٬ هوج و خوز از یک ریشه هستند. اشکانیان این شهر را تجدید بنا کرده٬ سپس اردشیر آن را دوباره ساخته است.»

حمزه‌ اصفهانی نیز در رویه‌ (صفحه) ۴۵ کتاب سنی‌ملوک‌الارض والانبیا می‌نویسد: «اردشیر ساسانی شهر اهواز را پی‌افکند و سد بزرگی بر کارون بنا نهاد.»

آن‌چه روشن است هرمزاردشیر پیش از اسلام٬ فراتر از گستره کنونی اهواز٬ شهری پرآوازه بوده است. مردمانش بیشتر به کشاورزی و دادوستد کالا ‌پرداخته٬ به گفته‌ محمدعلی‌ امام‌ شوشتری: «شکر٬ خرما و پارچه‌های ابریشمی آن به اطراف عالم مانند چین٬ هند و آفریقا صادر می‌شد و مردمش توانگر و ثروتمند بودند.»

همچنین مقدسی از انبوه کارگاه‌های پارچه‌بافی تا هنگام خلافت‌ عباسی نام می‌برد. اسماعیل‌ ابوالفدا نیز از «باغ‌های عالی٬ انواع اشجار و زراعت نیشکر» می‌گوید.

بیشتر شهرهای ساسانی دارای دو چهره‌ دایره‌ای و مستطیلی بودند. در این زمینه اگر چه ساختار هرمزاردشیر به درستی روشن نیست اما از آن‌جا که این شهر از هفت‌پیرون( چنیبه ) تا زرگان در خاور ( شرق) کارون و در باختر( غرب) رودخانه‌ نیز تا مراونه و حمیدیه پیش رفته بود٬ می‌توان ریخت (شکل و ظاهر)  آن را مستطیلی پنداشت که چهار دروازه داشت و با الگوبرداری از شهر انطاکیه خیابان‌های بزرگ‌تر٬ خیابان‌های کوچک‌تر را مانند رویه‌ شطرنج از هم جدا می‌کردند.

به گفته نگارنده کتاب مجمل ‌التواریخ در رویه‌ ۶۱ کتاب٬ این شهر دو بخش جداگانه‌٬ ویژه بزرگان مانند دبیران٬ موبدان و ارتشیان داشت که آن را «هرمشیر» و بخش دیگر به نام هوجستان‌وازار «خوزستان‌بازار» که در آن بازرگانان٬ کشاورزان٬ پیشه‌وران و سایر مردم زندگی می‌کردند. همچنین در این شهر آتشکده کاروان‌سرا٬ سربازخانه٬ انبار٬ بازار وزمین‌های کشاورزی دیده می‌شد.

هرمزاردشیر یعنی شهری که از مهر و پشتیبانی خداوند و شاه برخودار است. برپایه دست‌نوشته‌های پهلوی و گیتاشناسانی چون بلاذری وابن حوقل از این شهر با نام‌های رام‌شهر، رام‌هرمزد و رام‌اردشیر نیز یاد شده است.

با آمدن اسلام به ایران٬ بخش بزرگان این شهر به دست اعراب ویران شد اما هوجستان وازار پابرجا مانده آن را «سوق‌الاهواز» یعنی بازار هوزی‌ها نامیدند و پس از اندکی این نام به همه شهر گفته شد. در همین زمینه ابومنصور جوالیقی در سده پنجم قمری چامه‌ای را از «جریر» چکامه‌سرای عرب در سده‌ نخست اسلامی آورده که نشان می‌دهد نام اهواز در میان اعراب نیز با «ه‍» نوشته می‌شد: «سیرو ابنی‌ العم فالاهواز منزلکم/و نهر تیری فما تعرفکم المعرب»

فخرالدین اسعد گرگانی نیز در سده‌ پنجم در چامه‌ای(شعری) از اهواز سخن گفته است: «یکی زان شهرها اهواز ماندست/کش او آن‌گاه شهر رام‌خواندست»

اسناد مربوط به بررسی‌های باستان‌شناسان در اهواز (هرمزاردشیر)

به گواه گزارش‌نویسان تاریخی این شهر تا سده ششم هجری کرسی خوزستان بوده است٬ چنان‌که ابوسعد سمعانی «اهواز را شهری مشهور دانسته که دانشمندان٬ بزرگان و بازرگانان بسیاری در آن زندگی می‌کنند.» در این زمینه باید از پزشک و روان‌شناس نامدار سده چهارم  علی‌ابن‌مجوسی ‌اهوازی نویسنده «کتاب ملکی» نام برد که نیاکان زرتشتی داشت و همچنین ابونواس که در سده‌ دوم هجری از مادری زاگرس‌نشین به نام گلبان در اهواز زاده شد. به گفته ابن‌البشارمقدسی، اهواز یکی از اسقف‌نشین‌های ترسایی ( مسیحی) به شمار آمده٬ در کنار صابیئن ‌مندایی،  زرتشتیان و مسلمانان زندگی می‌کردند که این نکته فرهنگ هم‌زیستی و آشتی‌جویانه‌ شهروندان آن را نشان می‌دهد.

یکی از شاهکارهای مهرازی ( معماری) هرمزاردشیر سد شادروان است که در روزگار ساسانیان ساخته شده و تا سده‌ پنجم پابرجا بوده است. این سد یک کیلومتر درازا و سه دریچه داشت که زمین‌های پیرامون خود را به کمک سه جوی آبیاری کرده، هنگام بروز سیل دریچه‌های آن باز می‌شد تا از بالا آمدن آب جلوگیری کند.

یاقوت حموی در رویه‌ ۳۶۴ کتاب معجم‌البلدان در این‌باره می‌نویسد: «بر رودخانه بزرگ کارون شادروان نیکو و شگفت‌انگیز با سنگ چینی هندسی٬ هنرمندانه استوار شده است که آب را نگاه داشته٬ به چند نهر بخش‌بندی می‌کند.» امروزه نشانه‌هایی از این سد بر بستر رودخانه کارون در نزدیکی پل سیاه اهواز دیده می‌شود.

یکی دیگر از ویژگی‌های هرمزاردشیر که شوند (دلیل) سرسبزی و خرمی آن به شمار می‌آمد جاری شدن رود شاهگرد «شاهجرد» بود که شهر را به دو بخش خاوری و باختری دسته‌بندی کرده با پل آجری هندوان به هم پیوند می‌داد.

هرمزاردشیر ساسانی به شوندهای (علت) زیادی مانند جنگ‌ها و جنبش‌هایی مانند صاحب‌الزنج٬ دیلمیان و صفاریان، گسترش بیماری وبا و طاعون٬ جابه‌جایی پایتخت استان به شوشتر٬ شکسته شدن سد شادروان٬ برگشتن رودخانه مشرگان (مسرقان) از جوی خود٬ از پیشرفت بازایستاده٬ مردمانش پراکنده شدند. به گونه‌ای که اهواز از سده‌ ششم روبه ویرانی نهاده تا سده‌ چهاردهم هجری آبادانی به خود ندید.

چنان‌که رویدادنگاران و سفرنامه ‌نویسان سده‌ ۱۰ تا ۱۳ هجری مانند میرزا مهدی‌خان استر آبادی٬ میرزا محمدصادق موسوی٬ اسکندربیگ ترکمان٬ سرهنگ لافتوس٬ سرهنری لایارد٬ کلمنت ‌اوگاستس٬ حاج عبدالغفارنجم‌الملک و…در  کتاب‌های خود از اهواز نامی نبرده یا آن را ده‌کوره‌ای دیده‌اند. برای نمونه مادام ژان دیولافوا که ۱۳۶ سال پیش در سال ۱۸۸۷ به ناچار سه روز در اهواز بوده در رویه‌ ۷۲۵  کتاب «ایران٬ کلده وشوش» می‌گوید: «اهواز در دوره سلطنت ساسانیان شهری بزرگ و آباد بوده ولی اکنون بیش از بیست الی سی خانه خراب ندارد.» به گفته‌ وی، در رویه‌ ۷۲۷ کتاب نیز «این شهر بیش از دویست نفر ‌سکنه ندارد که همه فقیرند و با نهایت سختی زندگی می‌کنند».

لرد کرزن نیز دو سال پس از خانم دیولافوا در صفحه ۴۲۵ کتاب ایران و قضیه ایران٬ اهواز را روستایی دیده «که چند خانه گلی و حصیری پراکنده با جمعیتی نزدیک به هفتصد نفر دارد.»

آن‌چه روشن است اهواز پس از سال ۱۳۰۶ هجری قمری در پی فرمان آزادی بازرگانی و کشتیرانی در رود کارون به دست ناصرالدین‌شاه قاجار و به ویژه با ساخت سرای‌معین‌التجار از چهره و ساختار شهری برخوردار شده، راه پیشرفت و آبادانی را آغاز کرد. از این‌رو پیشینه‌ اهواز کنونی را نمی‌توان بیش از ۲۰۰ سال دانست و سخن گفتن از سازه‌ها٬ بناها٬ کوی‌ها ( محله‌ها) و خیابان‌های ۴۰۰ ساله را که برخی می‌گویند منابع کتابخانه‌ای و دانش‌ باستان‌شناسی گواهی نمی‌دهند.

با آن‌که ۸۹ سال از ثبت ملی هرمزاردشیر می‌گذرد هنوز حریم و عرصه آن روشن نشده٬ که این خود زمینه را برای نابود شدن یادمان‌های این شهر پدید آورده است٬ چنان‌که تا سال ۱۳۲۵ خورشیدی بر پایه‌ فرتورهای (عکس) هوایی که آندره گدار فرانسوی به سفارش وزارت فرهنگ و هنر و همچنین سازمان زمین ‌شناسی از اهواز گرفت سازه‌ها و گستره‌های بسیاری از هرمزاردشیر دیده می‌شود اما اکنون نشانه‌های آن را تنها در تپه‌ آسیاآباد و بوستان کوهساران می‌توان جست‌وجو کرد.

البته در یک‌ دهه گذشته در منطقه ۷ شهرداری اهواز دیوارها٬ لایه‌ها و آوندهای سفالی بسیار در پی کنده‌کاری‌ها در کوی۲۰ متری شهرداری٬ خرم‌کوشک و گذرگاه قطارشهری پیدا شده است چنان‌که در سال ۱۳۸۶ گروه باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی به نام دکتر چگینی٬ مهندس رایتی‌مقدم٬ صابری٬ جوادی و عبیدی باشندگی ( وجود) چنین شهری را در میدان خلیج ‌فارس اهواز پذیرفتند. اما افسوس که با بی‌مهری و بی خیالی اداره کل میراث فرهنگی خوزستان٬ شهرداری‌ اهواز و سایر نهادهای دولتی به آسانی نادیده انگاشته شده‌اند.

به راستی اگر هرمزاردشیر در هر گوشه‌ دیگری از جهان بود٬ آن را کاویده و گرامی نمی‌داشتند؟ با ارج‌گذاری به پیشینه سرافرازانه چنین شهری٬ غرور٬ آرمان و شادابی را در میان شهروندان فراهم نمی‌کردند؟ پرداختن به هرمز اردشیراز یک سو ناگفته‌های تاریخی بسیاری را بازگو می‌کند و از سوی دیگر زمینه را برای شکوفایی و گسترش گردشگری آماده می‌سازد.

در آستانه‌ سالگرد ثبت ملی هرمزاردشیر٬ این شهر را فراموش نکنیم تا مردم اهواز با سرگذشت راستین شهر خود آشنا شده٬ راه بر دروغ‌گویان تاریخ بسته شود٬ آنانی که این شهر را باور ندارند٬ همان‌هایی که همواره در کمین نشسته‌اند تا با دست‌کاری درگذشته و افزودن پسوند و پیشوند پیشینه‌ هرمزاردشیر را وارونه سازند این شهر را دریابید که بی‌گمان فردا دیر است.»

‌منابع: «صوره‌الارض. ابن‌حوقل»، «معجم‌البلدان. یاقوت حموی»، «احسن‌التقاسیم. مقدسی»، «فتوح‌البلدان .بلاذری»، «تقویم البلدان٬ عمادالدین اسماعیل ابوالفدا»، «کتاب الانساب٬ ابوسعد سمعانی»، «تاریخ پانصدساله خوزستان .احمد کسروی»، «نگاهی به تاریخ خوزستان. ایرج افشار سیستانی»، «خوزستان ٬ کهگیلویه و ممسنی.احمد اقتداری»، «شهرهای ایران در دوره پارتیان و ساسانیان. پیگلوسکایا»، «جغرافیای تاریخی خوزستان. حاج کاظم پور کاظم»، «تاریخ اهواز٬ محمد تقی‌زاده»، «سرزمین‌های خلافت شرقی، لسترنج» و «خوزستان در نامواژه‌های آن، عبدالرحمان عمادی».

«آموس رکس» شگفتی بی‌انتها در بازدید از یک موزه زیرزمینی

موزه‌ها به دلیل توانایی‌شان در حفظ تاریخ، هنر و تحریک حس زیبایی‌شناسی انسان نقشی منحصربه‌فرد دارند. امروزه اما موزه‌ها دیگر یک ظاهر یکسان ندارند و در برخی موارد می‌توان دید که شکلی جدید به خود گرفته‌اند و تصورات علاقه‌مندان به موزه‌ها را کاملا دچار تحول کرده‌اند. موزه «آموس رکس» در دسته این موزه‌ها قرار دارد.

این موزه در زیر میدان لاسی پالاتزی شهر هلسینکی، پایتخت فنلاند واقع شده است. میدان لاسی پالاتزی در نزدیکی یکی از پرکاربردترین ساختمان‌های فنلاند قرار دارد و در سال‌های دور به عنوان یک مجموعه‌ تفریحی و فروشگاهی از آن استفاده می‌شد.

یکی از ویژگی‌های موزه آموس رکس این است که در زیرزمین ساخته شده است و تنها از طریق شیشه‌هایی روی سطح زمین نور را به داخل خود می‌خواند. تا پیش از تغییر مکان اولیه این موزه، بنای آن در بخش دیگری از شهر هلسینکی قرار داشت که عهده‌دار نگهداری از مجموعه‌های هنری متعلق به آموس اندرسون بود.

تغییر مکان بنای این موزه به این دلیل بود که فضای آن برای گسترش بسیار کوچک بود و همین امر بهانه‌ای شد تا مرکز معماری هلسینکی طی یک پروژه پنج ساله ساختمانی جدید، آن هم زیر زمین برای این موزه بسازد. افتتاح ساختمان این موزه در سال ۲۰۱۷ رقم خورد و ساختمان فعلی از همه نظر با ساختمان قبلی موزه متفاوت و نمادی از طراحی فنلاندی است.

سطح میدان به گونه‌ای طراحی شده که انگار در دل خود نهفته‌ای دارد، نمای خارجی آن نیز به صورت چند گنبد کوچک و بزرگ برای انتقال نور به محیط موزه طراحی و ساخته شده‌اند. بنابراین می‌توان گفت این موزه از طریق گنبدهایی با روی زمین در ارتباط است که اگر علاقه‌مندان از سطح زمین و از طریق این گنبدها به داخل نگاه کنند هیجان کشف گنج را تجربه خواهند کرد.

زیربنای ساختمان زیرزمینی موزه آموس رکس چیزی حدود ۲۲۰۰ متر مربع بوده و با اینکه در سال ۲۰۱۷ ساختمان جدید افتتاح شده بود اما کار تکمیل آن تا سال ۲۰۱۹ به طول انجامید و گردشگران از آن سال به بعد توانستند به طور کامل از آموس رکس بازدید داشته باشند.

معماران این بنا ابراز داشته‌اند طراحی این موزه به گونه‌ای است که محیط منعطف‌تری را برای درک و تجربه هنرهای کلاسیک و معاصر در کنار هم تدارک دیده‌اند و نوری که از بیرون به داخل از طریق گنبدها می‌تابد کمک می‌کند دنیایی دیگر آن هم به صورت نمایشگاهی در زیر زمین هویدا شود.

علاقه‌مندان و گردشگران برای ورود به ساختمان این موزه باید از راه‌پله‌ای که در میانه ساختمان لاسی پالاتزی قرار دارد عبور کنند تا به مجموعه بهم‌ پیوسته گالری‌های زیرزمینی برسند. افراد با ورود به قسمت زیرزمینی متوجه خواهند شد که این قسمت و قسمت بالایی در سطح زمین نشان‌دهنده دو دنیای متفاوت هستند.

در این موزه علاوه بر گالری‌های متفاوت سالن تئاتری با ظرفیت ۵۵۰ نفر نیز وجود دارد که در آن اجراهای متنوعی به روی صحنه می‌رود. البته این موزه بخش‌هایی از جمله کتابخانه‌، اتاق جلسه، اتاق کارکنان و فروشگاهی برای خرید سوغات را نیز دارد.

اجراهای تئاتر و پخش فیلم‌ در موزه آموس رکس، بسیاری از مردم هلسینکی را برای تعطیلات آخر هفته به این منطقه می‌کشاند. این موزه هم‌چنین هنرهای فنلاندی که به قرن نوزدهم و بیستم تعلق دارند را در خود جای داده است.

اولین نمایشگاهی که در این موزه پس از افتتاح برگزار شد مربوط به هنرهای دیجیتالی ژاپنی است؛ گفته می‌شود در این نمایشگاه از ۱۴۰ پروژکتور و اتاقی مملو از ابرکامپیوتر که پنج پروژکتور هوشمند را هم در برمی‌گرفته، استفاده شده است. این نمایشگاه البته تا سال ۲۰۱۹ به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آثار ژاپنی در این موزه برقرار بود.

منبع:ایسنا

آشنایی با جاذبه‌های گردشگری سیاهکل – گیلان

آبشار لونک و کاروانسرای تی‌تی تاریخ درخشان سیاهکل است

شهرستان سیاهکل با وسعتی حدود یک‌هزار و 48 کیلومتر مربع در شرق استان گیلان واقع شده است. سیاهکل از شمال و شرق به لاهیجان، از جنوب به رودبار و از غرب به رشت محدود می‌شود.

ترکیب اصلی مردم سیاهکل را گیلک‌ها تشکیل می‌دهند که گویش دیلمی دارند.

کاروانسرای تی‌تی بر ساحل رودخانه شیم‌رود و در محل تلاقی دو رودخانه شیم‌رود و باباکوه در 10 کیلومتری جاده سیاهکل به دیلمان و بر پای تپه‌ای نسبتاً بلند و سرسبز قرار دارد.

در گذشته راه اصلی کاروان رو از لاهیجان به دیلمان و طالقان از این مسیر می‌گذشت و معماری کاروانسرای تی‌تی شباهت زیادی به کاروانسراهای مناطق کوهستانی دارد با این تفاوت که کاروانسراهای مناطق کوهستانی حیاط مرکزی ندارند.

کاروانسرای تی‌تی از جمله بناهای دوره صفوی در گیلان است و دو ایوان در طرفین هشتی آن وجود دارد که از آنجا به حیاط کاروانسرا راه دارد.

سیاهکل، دارای سابقه تاریخی درخشان است و دیلمان خاستگاه یکی از قدرتمندترین سلسله‌های حکومتی ایران به نام آل‌بویه است که به‌عنوان پناهگاه شیعیان مشهور بوده و دانشمندان زیادی را به جامعه ایرانی تحویل داده است.

اقتصاد این شهرستان بر پایه دامداری و کشاورزی بوده که عمده‌ترین تولیدات آن میوه، پرورش کرم ابریشم، عسل مرغوب و محصولات جالیزی است که در کنار آن تولیدات سفال تزئینی و دوخت لباس‌های محلی و معرق نیز رونق ویژه‌ای دارد.

آبشار لونک، کوه درفک با غارهای یخی، مناطق باستانی قلعه کوتی و… از جاذبه‌های تاریخی و گردشگری سیاهکل است.

محور سیاهکل، به دیلمان دارای  رودخانه‌های طبیعی، آبشار لونک و مراتع است. کاروانسرای تی‌تی از آثار تاریخی سیاهکل و بالارود و امامزادگان در روستاهای مختلف بخش مرکزی و دیلمان از جمله نقاط دیدنی این بخش از استان گیلان است.

تلاش شده تا نقاط قابل توجه گردشگری سیاهکل معرفی شود اما به‌دلیل نبود زیرساخت‌ها تاکنون طرح جامعی اجرایی نشده تا مردم از طبیعت خدادادی بیشتر استفاده می‌کنند.

همچنین نبود راه ارتباطی مناسب و بدون حادثه از مشکلات اصلی در امر گردشگری سیاهکل است.

آشنایی با روستای مریان – گیلان

 روستای مریان از توابع بخش مرکزی شهرستان تالش، در 37 کیلومتری شمال غربی هشتپر و 143 کیلومتری رشت قرار دارد.

این روستای تاریخی از شمال به روستای ناوان، از شرق به روستای سینا هونی، از جنوب به اراضی جنگلی و از غرب به روستای آق اولر محدود می‏‌شود. روستای مریان از طریق شهر هشت‌پر با جاده‏ای مناسب و زیبا قابل دسترسی است.

ارتفاع این روستای کوهپایه‌‏ای از سطح دریا 1080 متر است و آب و هوای آن در زمستان‏ها سرد و در تابستان‏‌ها معتدل است.

متوسط بارندگی سالیانه آن 1732 میلی‏متر گزارش شده است. گورستان باستانی روستا، نشانگر سکونت دیرینه اقوام تالشی در این روستاست و آثاری از حمام قدیمی منسوب به دوره صفوی و یا قاجاری مؤید قدمت کهن روستاست.

مردم روستای مریان به زبان‏‌های آذری و تالشی سخن می‏‌گویند، مسلمان و پیرو مذهب شیعه جعفری هستند. اقتصاد روستای مریان بر پایه فعالیت‏‌های زراعی، باغداری، دامداری و صنایع دستی استوار است.

زراعت عمده روستا، کشت دیم است و گندم مهم‏ترین محصول دیمی آن است. توتون، ذرت، سیب‏زمینی، یونجه و لوبیا از دیگر محصولات زراعی روستاست. زردآلو، سیب، به و گلابی از محصولات باغی آن است.

محصولات مهم دامی آن عبارتند از: گوشت تازه و انواع لبنیات، پرورش طیور خانگی مانند مرغ و بوقلمون نیز بین روستاییان رونق دارد.

مردم روستا به ویژه زنان، با بافت و تولید صنایع دستی مانند گلیم، جاجیم، شال و جوراب در بهبود وضعیت اقتصادی خانوار نقش مهمی ایفا می‌‏کنند.

معماری روستای مریان به دلیل استقرار در ناحیه کوهستانی، از روستاهای جلگ‌ه‏ای استان گیلان متفاوت است. سقف چوبی خانه‏‌ها، لته کوبی است و درهای ورودی و پنجره‌‏ها، برای جلوگیری از سرما کوچک انتخاب شده‏اند. در ساخت خانه‏‌های قدیمی از مصالح بومی سنگ، ملات کاهگل و چوب استفاده شده است.

پس از زلزله سال 1369، اکثر خانه‏‌ها با استفاده از مصالح جدید سیمان، آجر و تیرآهن ساخته می‏‌شوند. اتاق‏‌های خواب و پذیرایی، آشپزخانه، سرویس بهداشتی، انبار و طویله، فضاهای مشابه اکثر خانه‏‌های روستایی است.

جاذبه‏‌های گردشگری چشم‏انداز رودخانه پرآب کرگانرود، ارتفاعات پیرامون روستا، جنگل‏‌های انبوه و سرسبز و هوای مه‌‏آلود، تصویری رویایی پیشا روی گردشگران روستای مریان ترسیم می‏‌کند.

مراتع سرسبز و مزارع طلایی گندم، همچون کمربند درخشانی گرداگرد روستای مریان را در برگرفته‏‌اند.باغ‏های انبوه و پربار میوه از دیگر جاذبه‌‏های طبیعی این روستاست.

مراتع زیبای روستا همانند گردنبند زیبایی روستا را در میان گرفته‏‌اند و درختان میوه و مزارع گندم جاذبه‌‏های آن را دو چندان کرده‌‏اند.

محوطه باستانی گورستان مریان، بزرگترین گورستان پیش از تاریخ ایران است که در عرصه‌‏ای به مساحت 400 هکتار، در مناطق ییلاقی مریان، آق اولر و تندبین گسترده شده است.

این گورستان گواه تمدن عظیم این منطقه در دوران‏‌های گذشته است، که تا اوایل دوران اسلامی تداوم داشته است. گورهای این گورستان، به صورت سه طبقه دخمه‌‏ای سنگچین شده و با لوازم مورد نیاز زندگی مردگان کشف شده‌‏اند.

حمام قدیمی مریان به احتمال قوی از آثار اواخر دوره صفوی و به احتمالی دیگر از آثار اوایل دورة قاجاری است. مصالح به کار رفته در ساخت حمام شامل خشت، ملاط، گچ و سنگ است.

در بعضی قسمت‏‌های حمام، آثاری از کاشی‏‌های تزیینی و نقاشی دیواری به جا مانده بود که تقریباً تمام آن‏ها به سرقت رفته است.

جشنواره سوارکاری و کشتی مردان، هر ساله در مناطق ییلاقی روستا برگزار می‏‌شود و در میان جوانان طرفداران بسیاری دارد.

از بازی‏های محلی روستای مریان می‌‏توان به قئیش گوتورمک یا قئیش چکدی، بورک قاچدی، خاله خاله، چیلینگ آقاج اشاره نمود، که اکثراً به طور گروهی و توسط کودکان روستا انجام می‏‌شود.

مراسم عید نوروز، همانند سایر نقاط ایران برگزار می‏‌شود. روز سلطان، دروزه، 45 نوروز و بنجک از جمله مراسم ویژه فصل بهار است و مراسم شب یلدا با رسوم یوله چله، قصه چله و سیومو برگزار می‏‌شود.

مراسم بند آوردن باران و کوبیدن بر ظرف مسی برای برطرف شدن ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی نیز از آیین‏ها و رسم‏‌های مردم روستای مریان است. برگزاری مراسم اعیاد مذهبی و عزاداری‏‌های ماه محرم نیز در روستا رواج دارد.

نوای نی چوپانان و آوازهای محلی تالشی، شور و حال خاصی به مراسم و جشن‏‌های مختلف مردم روستای مریان می‏‌بخشند.

اجرای ترانه‏‌های عاشیقی به زبان آذری، به ویژه در مراسم عروسی روستا متداول است.سرنا و دهل سازهای محلی این روستاست که در اجرای برخی آوازها و رقص‏های محلی نواخته می‏‌شوند.

صنایع دستی روستای مریان، مشتمل بر بافت انواع گلیم، جاجیم، جوراب و شال است.

پوشاک غالب مردم روستای مریان، لباس‏‌های محلی مشابه لباس‏‌های تالشی است. مردان از کلاه، شلوار، پیراهن جلو بسته با یقه هفت یا بسته، نیمه تنه یا جلیقه پشمی، شال و دستکش (در فصول سرد سال) استفاده می‏‌کنند.

زنان روستا مانند زنان تالشی لباس می‌پوشند که شامل پیراهن بلند با دامن پرچین، جلیقه با رنگ تیره، پیژامه طرح‏دار و روسری‏‌های رنگی و منقش می‏‌باشد.

استفاده از پارچه‏‌های رنگی و روشن، ویژگی پوشاک زنان روستا است. کودکان روستای مریان نیز از پوشاک محلی و معمولی استفاده می‏‌کنند.

از انواع غذاهای محلی روستا می‏‌توان به آبگوشت شوربا، آبگوشت قورمه، انواع آش مانند ترش آش و آش رشته و انواع غذاهای همراه با برنج و ماهی اشاره کرد.

این روستا از سمت جنوب به مناطق جنگلی می‌رسد و می‌توان در کنار دیدن روستای مریان از مناظر زیبای جنگل هم لذت برد.

یکی از دیدنی‌های تاریخی روستا گورستان باستانی آن است که کهن‌ترین گورستان پیش از تاریخ ایرانی و سندی است بر اینکه از گذشته‌های دور مردمی در این منطقه زندگی می‌کرده‌اند.

گورها دخمه‌ه‏ای چند طبقه و سنگچین شده هستند و بنابر روایتی مردگان این گورستان با وسایل زندگی خود در گورها دفن شده‌اند. حمامی قدیمی که متعلق به یکی از دوره‌های صفوی یا قاجاری است هم در روستا قرار دارد.

مریانی‌ها به آذری و تالشی سخن می‏گویند و تقریبا همه‌شان به دامداری، باغداری، مرزعه‌داری و ساخت صنایع دستی مشغول روزگار می‌گذرانند. باغ‌های انبوه مریان درخت‌های زردآلو، سیب، به و گلابی دارد و زنان روستایی گلیم، جاجیم می‌بافند.

خانه‌های روستا در منطقه کوهستانی قرار دارند و بنابراین ساختار آنها با باقی مناطق استان متفاوت است؛ خانه‌ها با سنگ و چوب ساخته شده‌اند. درهای خانه‌ها کوچک است تا سرما به داخل خانه نفوذ نکند.

رودخانه گرگانرود هم در روستا قرار دارد. شکوه رودخانه پرآب و رنگ‌های پاییزی درختان جنگل پوشیده شده با مه مناظر رویایی را می‌سازند.

مردهای روستا هر سال در جشنواره سوارکاری و کشتی شرکت می‌کنند و کودکان روستا هنوز هم به انجام بازی‌های محلی علاقه دارند.

مراسم شب یلدا با رسم‌های ویژه ای در روستا برگزار می‏‌شود. اهالی مریان معتقدند برای برطرف شدن ماه و خورشید گرفتی یا بندآمدن باران باید بر ظرف‌های مسی بکوبند.

در سفر به مریان حتما شنیدن صدای نواختن نی چوپانان و آوازهای محلی تالشی را تجربه کنید.

آشنایی با روستای تاریخی ابیانه- اصفهان

 روستای ابیانه در ۴۰ کیلومتری شمال‌غربی نطنز در استان اصفهان در دامنه کوه کرکس قرار دارد

در زبان محلی به ابیانه ویونا (Viuna) می‌گویند. وی (Vi) به معنای بید و ویانه (Viyane) به معنای بیدستان است. ابیانه در گذشته بیدستان بوده است. در طول زمان ویونا به اویانه و سپس به ابیانه دگرگون شده است.

این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید در زمره استثنایی‌‏ترین روستاهای ایران به شمار آورد.

شکوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه‏‌های کم نظیر دیدنی‏های جهان درآورده است. ابیانه نقطه‌‏ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است.

در دوره صفویه هنگامی که شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز می‏رفتند بسیاری از نزدیکان آنها و درباریان ترجیح می‏دادند در ابیانه اقامت کنند.

شمار خانه‌‏های ابیانه در سرشماری سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده؛ این خانه‌‌ها تماماً روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتی که پشت بام مسطح خانه‌‌های پایین دست، حیاط خانه‏‌های بالادست را به وجود آورده است و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمی‏سازد.

در نتیجه، ابیانه در وهله اول روستایی چند طبقه به نظر می‏آید که در بعضی موارد تا چهار طبقه آن را می‏ توان مشاهده کرد.

اتاق‌های ابیانه به پنجره‏های چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمی‌های چوبی پیش آمده مشرف بر کوچه‌‏های تنگ و تاریک‏اند که خود به صورت مناظر جالبی درآمده‏اند.

نمای خارجی دیوارهای خانه‏‌های ابیانه با خاک سرخی که معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است.

از آنجا که در دامنه‌‏های شیبدار ابیانه فضای کافی برای ساختن خانه‏‌های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است که هر خانواده انبار غار مانندی در تپه‏های یک کیلومتری روستا، در کنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید.

این غارها که در دل تپه‏ ها حفر شده‏اند و از بیرون تنها درهای کوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقه زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار می‏گیرد.

زندگی مردم ابیانه کشاورزی و باغداری و دامداری است که با روشهای سنتی اداره می‏شود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همکاری دارند.

ابیانه دارای 7 رشته قنات است که برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار می‏گیرد. گندم، جو، سیب‏ زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست می‏آید.

در سالهای اخیر قالی‏بافی در ابیانه رواج پیدا کرده و نزدیک به ۳۰ کارگاه قالی‏بافی در آنجا دایر شده است.

در گذشته گیوه ‏بافی از جمله مشغله‏‌های پردرآمد زن‌های ابیانه بوده است که امروزه تا حدی به فراموشی سپرده شده است.

مردم ابیانه به سبب کوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراکز پر جمعیت و راه‌های ارتباطی، قرن‌ها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجه قدیم خود را حفظ کرده ‏اند.

زبان مردم ابیانه فارسی با لهجه خاص ابیانه‌‏ای است که با لهجه‌‌های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد.

لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاکید و تعصب از خود نشان می‏دهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچه سیاه و در زن‌ها پیراهن بلندی از پارچه‌‌های گلدار و رنگارنگ است. علاوه بر این، زن‌های ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند.

قدیم‏ترین اثر تاریخی ابیانه آتشکده هرپک است که مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشکده هرپک از مناطق دیدنی روستای ابیانه می‌باشد که از زمان ساسانیان باقی مانده است.

این بنا در زمان هخامنشیان (۲۵۰۰ سال پیش) بنا شده و در زمان ساسانیان (۱۵۰۰ سال پیش) به اوج معماری خود رسیده است و از ویژگیهای آن استفاده از سنگ و ملات ساروج در طاق ضربی آن به شمار می رود.

در مرکز آتشکده آتش روشن بوده که یا مسیر کاروان را روشن و مشخص می‌ساخته و یا اینکه آتش مورد احترام بوده است. آتش را با زغال سنگ روشن نگاه می داشته اند که در حال حاضر هم به وفور در حوالی روستا وجود دارد.

آتشکده هرپک مانند تمامی بناهای ابیانه بر روی شیب پست و بلند واقع شده است. این بنا طوری ساخته شده که از هر طرف قابل رویت باشد.

از طبقه تحتانی لین پرستشگاه هنوز یک تالار کوچک باقیمانده است. طبقه مخصوص آداب مذهبی در سطح کوچه فعلی می‌باشد. یک سرسرا که از سه جزء گنبدوار تشکیل شده و به جایگاه آتش و قسمت‌های دیگر مربوط به پرستش راه داشته است.

آتشکده ابیانه را نمونه‌‏ای از معابد زردشتی دانسته‏اند که در جوامع کوهستانی ساخته می‏شد. مهم‏ترین بنا و اثر تاریخی این روستا یک باب مسجد جامع و قدیم‏ترین اثر تاریخی این مسجد منبر چوبی منبتکاری آن است که در سال ۴۶۶ هجری قمری ساخته شده است.

این مسجد در محله میان ده قرار دارد و دارای 3 در ورودی با طاق گنبدی ضربی و درهای منبتکاری شده و گل و بوته و خطوط برجسته، از ویژگی‌های معماری این مسجد است.

درب ورودی آن در سال ۱۳۱۱ هجری قمری توسط استاد صفر علی بیدگلی ساخته شد. محراب چوبی آن متعلق به سال ۴۷۷ هجری قمری است و روی آن نقش گل و بوته کنده کاری و با خطوط برجسته کوفی ساده و گلدار سوره مبارکه یس حک شده است.

از دیگر نمونه های تاریخی مسجد منبر چهار پله چوبی کنده کاری شده مربوط به آثار دوره سلجوقیان است که با تاریخ ۴۶۶ هجری قمری مشخص شده است.

دسته منبر به شکل سرستون ساخته شده و روی آن گل 8 پر لوتوس، نظیر آنچه بر روی سنگهای تخت جمشید از عصر هخامنشیان بر جای مانده دیده می شود.

مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد پرزله است که دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن سال ۷۰۱ ه.ق. نوشته شده.

این مسجد در محله معروف پرزله واقع است و از دوره ایلخانیان بر جای مانده است. این مسجد با ایوان مشرف به کوچه مجاور در 2 طبقه ساخته شده که طبقه دوم در دوران صفویه و شبستان کوچکی نیز در زمان قاجاریه به آن اضافه شده است.

قدیمی ترین درب ابیانه متعلق به این بنا می باشد که تاریخ ۷۰۱ هجری قمری را نشان می دهد. این در از چوب گردو ساخته شده و با حاشیه گل و بوته های ظریفی منبت کاری شده است.

مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است که به دوره صفویه تعلق دارد و در کنار صخره سنگی در جوار آسیاب در محاله بالا بنا شده است.

دری که به شبستان اصلی راه دارد تاریخ ۹۵۳ ه.ق را بر روی خود دارد. احتمالاً مردمی که برای بیان حاجت خود در این محل معتکف می شده اند نیاز خویش را بوسیله خطاطان در قسمت بالای این بنا نوشته و در خواست حاجت می‌کرده اند.

در اطراف این بنا سنگ‌های قبری دیده می شود که از زمان صفوی، نادری و قاجار به جای مانده است.

مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد یسمان نام دارد. این مسجد در میان محله (یسمان) واقع شده و اثر نوشته ای یا تاریخی ندارد.

اما آنچه مسلم است از بناهای قبل از دوره صفویه می باشد. مسجد مشتمل است بر شبستان قدیمی و طبقه فوقانی آن که اخیراً ساخته شده است.

نکته قابل توجه اینکه در این مسجد در مواقع روضه خوانی‌ها، افرادی که فامیل و هم خانواده بوده‌اند، جای مخصوص به خود داشته‌اند.

روستای ابیانه دارای 3 زیارتگاه است. زیارتگاه بی بی زبیده یا هینزا، زیارتگاه قدمگاه و دیگری مرقد شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی در جنوب روستا که به گفته اهالی فرزندان امام موسی کاظم (ع) بوده‏اند.

این زیارتگاه در محله پایین ده واقع است و دارای گنبد کاشیکاری فیروزه‌ای است که در میان خانه‌های سرخرنگ ده جلوه‌ای خاص دارد.

صحن بنا دارای ایوان‌های بزرگ است به خصوص ایوان جنوبی که مسلط بر باغ‌های سرسبز و خرم است و منظره زیبایی دارد. بنای مذکور احتمالاً متعلق به قرن هشتم ه.ق است.

در قسمت جنوب شرقی ده، دره کم عرض و طویلی وجود دارد که به هینزا شهرت دارد. در دل صخره جنوبی، تو رفتگی اطاق مانندی است که در جلوی آن پنجره ای چوبی نصب و ساختمان زیارتگاهی بنا شده و منتسب و مشهور به زیارتگاه بی بی زبیده خاتون از فرزندان امام موسی کاظم (ع) است.

دلیل این انتساب و شهرت را این می دانند که وی در یک موقعیت اضطراری مدتی را در این اطاقک در پناه مردم ابیانه ماندگار بوده است.

از جمله جاها و اماکن دیدنی دیگر ابیانه می‏توان از خانه غلام نادرشاه و خانه نایب حسین کاشی نام برد.

منبع:همشهری

آشنایی با روستای شالان – کرمانشاه

روستای شالان از توابع بخش کرندغرب شهرستان اسلام‏آبادغرب در استان کرمانشاه است

این روستا در 23 کیلومتری شهر سرپل ذهاب، 33 کیلومتری کرندغرب و 140 کیلومتری کرمانشاه واقع است و از شمال و شمال‌شرقی به ارتفاعات دالاهو از جنوب شرقی به ارتفاعات بانه‏ریز و از جنوب به ارتفاعات زنگ علیان محدود می‏شود.

 

ارتفاع روستای شالان از سطح دریا 1070 متر است، آب و هوای آن در فصول بهار و تابستان نسبتاً خنک و در پاییز و زمستان سرد و برفگیر است. رودخانه پرآب الوند در جنوب روستا جریان دارد.

روستای شالان دارای پیشینه کهن تاریخی است. وجود آثار و بقاع متبرکه همانند زیارتگاه مسجد عبدالله بن عمر، بابا یادگار، مقبره ابودجانه، مقبره باباشیخ، مقبره شیخ بایزی و همچنین مقبره بابافقی نشان‏گر قدمت و سابقه تاریخی این روستا است.

بسیاری از بناهای آرامگاهی این روستا در دوره صفویه و به دستور شاه عباس احداث گردیده و در دوره قاجاریه مرمت شده‌‏اند. مردم روستای شالان به زبان کردی با لهجه کلهر سخن می‏گویند، مسلمان و پیرو مذهب تسنن هستند.

دامداری، زراعت، پرورش زنبور عسل، جنگلداری و باغداری از اهم فعالیت‏های اقتصادی مردم این روستا می‏باشد. تولید محصولات و فرآورده‏های لبنی مانند کره محلی، کشک، روغن حیوانی و عسل در این روستا رواج دارد.

انجیر، گردو، انار و هلو از عمده‏ترین محصولات سردرختی باغات شالان محسوب می‏‌شوند. گندم و جو نیز در این روستا کشت می‏شود. در روستای شالان صنایع دستی نیز رواج دارد و گروهی از مردم به ویژه زنان به تولید آن اشتغال دارند.

روستای کوه‌پایه‏‌ای شالان بافت مسکونی متراکم دارد. معماری خانه‏های روستاییان به نحوه معیشت و نوع فعالیت آنان بستگی دارد. فضاهای خانه‏ها را اتاق‏های استراحت و پذیرایی، سرویس بهداشتی، انبار و تنورخانه تشکیل می‏دهد.

سقف خانه‏ها مسطح است و با تیرهای چوبی و اندود کاه‌گل و یا قیروگونی پوشیده شده‏اند و غالباً دارای ایوان می‏باشند. مصالح به کار رفته در خانه‏های قدیمی شامل سنگ، آجر، گچ، چوب، خشت و گل است. اما خانه‏های جدید با مصالح سیمان، آهن، آجر و گچ ساخته می‏شوند.

شرایط آب و هوایی مناسب، در پیرامون روستا مکان‏‌های بسیار زیبای طبیعی و تفریحی به وجود آورده است. درختان بسیار بلند و پوشش سبز گیاهان مرتعی، چشمه‏ها و سرچشمه رودهای کوچک در کوهستان‏های اطراف روستا، نواحی تفریحی و طبیعی منحصر به فردی را ایجاد کرده‏اند.

در دو سوی بستر رودخانه الوند، که در جنوب روستا جریان دارد، تفرجگاه‏هایی با چشم‏اندازهای زیبا پدید آمده که محل رویش انواع گیاهان دارویی، مرتعی و گل‏های وحشی رنگارنگ است و به زیستگاه پرندگان و جانوران آبزی تبدیل شده‏اند.

جنگل‏‌های انبوه و گسترده گردو، انار و انجیر کوهی اطراف روستا، از تفرجگاه‏های زیبا و کم‏نظیر روستاست، که مورد توجه مردم استان کرمانشاه قرار می‏گیرند.

در کنار مزارع روستا، ارتفاعات صخره‏ای دالاهو قرار گرفته که بلندترین قله آن 2250 متر ارتفاع دارد. سراسر این ارتفاعات را جنگل‏‌های انبوه و مراتع سرسبز و خرم فرا گرفته است. این ارتفاعات در اکثر مواقع سال از برف پوشیده می‏شود

مناظر طبیعی و پوشش جنگلی ارتفاعات دالاهو با چشم‏اندازهای زیبا و کم‏نظیر، یکی از جاذبه‏‌های طبیعی روستای شالان است در 4 کیلومتری روستای شالان آبشار زیبای پیران و ویرانه‏های قصر یزدگرد قرار دارد که قدمت آن به دوران ساسانی می‏رسد.

این اثر تاریخی مهم در یکی از بلندترین ارتفاعات قرار گرفته و اطراف آن را حصاری با برج‏های نیم دایره‏ای شکل در برگرفته است. این برج‏ها در فاصله 6 تا 16 متری یکدیگر قرار دارند.

در 9 کیلومتری روستا بنای سنگی مستطیل شکلی قرار دارد که به طاق‏گرا معروف است. این بنای سنگی فضای ایوان مانندی است که دیوارهای داخلی آن از لاشه‏های سنگ و ملاط گچ ساخته شده است.

ارتفاع بنا از سطح زمین 7/11 متر و عرض دهانه طاق 10/4 متر و عمق بنا 10/3 متر است. دیوارهای داخلی بنا با اشکال هندسی منقوش طراحی و اجرا شده است.

در 5 کیلومتری روستای شالان مقبره ابودجانه منسوب به دوره سلجوقیان واقع شده است. گفته می‏‌شود که این مقبره به سماک‏بن خوشه از طایفه اوس و از نزدیکان سعدبن عباده تعلق دارد که در جنگ‏های بدر و احد از یاران پیامبر (ص) بوده است.

زیارتگاه بابا یادگار در 10 کیلومتری روستای شالان، در دامنه کوه دالاهو واقع شده است. روی این بنا که به صورت مربعی کوچک است، گنبد مخروطی شکلی قرار گرفته و قسمت‏‌های داخلی و خارجی آن با ملاط گچ اندود شده است.

این آرامگاه در میان اهل حق جایگاه بسیار والایی دار. مسجد عبدالله بن عمر که از مساجد باشکوه صدر اسلام در ایران است، در 2 کیلومتری روستای شالان قرار دارد. این بنا روی بقایای بنایی ساخته شده است که به دوران قبل از اسلام تعلق داشته است.

مسجد روستا مستطیل شکل است و شبستان آن 8 ستون دارد که در 2 ردیف موازی قرار گرفته‏اند. محراب این مسجد برخلاف سایر مساجد، از دیوار چوبی بیرون نیامده بلکه به وسیله گچ‏بری به دیوار مسجد الحاق شده است.

منبر مسجد 5 پله دارد که پشت به محراب ساخته شده است. مناره مسجد بعدها در قسمت جنوب غربی بام مسجد ساخته شده و در بالای آن گنبدی مخروطی شکل قرار دارد. معماری این مسجد بسیار زیبا و منحصر به فرد است.

مقبره‏های شیخ بایزی و باباحقی در 5 کیلومتری روستا قرار دارد و از دیگر آثار مذهبی و تاریخی روستای شالان هستند. از مهم‏ترین مراسم و آیین‏های سنتی این روستا، برافروختن آتش در چهارشنبه آخر سال (چهارشنبه سوری) روی بلندی‏های مشرف به روستا و همچنین مراسم سیزده بدر و رفتن به دامان طبیعت در آخرین روز نوروز است. همچنین در دوازدهم ماه ربیع‏الاول در این روستا مولودی‏خوانی توسط دراویش اهل حق برگزار می‏شود.

مردم روستا در اوقات فراغت به اجرای بازی‏های محلی می‏پردازند که معروف‏ترین آن‏ها گرزان است. این بازی 8 نفر بازیکن دارد که بازیکنان در مربعی که بر روی زمین ترسیم می‏شود قرار می‏‌گیرند.

در وسط این مربع چاله‏ای قرار دارد که چهار گرز در داخل چاله قرار می‏دهند. سپس چهار نفر در خط دفاع به حفاظت از گرزها می‏پردازند و چهار نفر که در خارج از مربع هستند برای تصرف گرزها به افراد داخل مربع حمله می‏کنند.

چنانچه موفق به تصرف گرزها شوند به حمله خود با گرز ادامه می‏دهند و افراد مدافع آن‏ها را از خود دور می‏کنند. سایر بازی‏ها عبارتند از قاوقاوان و توقا.

از مهم‏ترین صنایع دستی و هنری روستای شالان به جاجیم، موج، گیوه و توپ‏دوزی می‏توان اشاره کرد.

موسیقی در میان مردم روستای شالان مانند سایر نقاط کردنشین اهمیت فراوانی دارد و استفاده از شمشال و دف در اجرای مراسم مذهبی بسیار متداول است. شمشال نوعی ساز بادی از جنس فنر است که به نی شباهت دارد، این ساز با نوایی سوزناک و گیرا نواخته می‏شود.

پوشاک مورد استفاده مردان روستای شالان عبارتند از سربند، کلاه، عرق‏چین، کوله بال، قبا، سمخه، شال، سلته، جافی، جوراب و گیوه و پوشاک زنان این روستا نیز شامل سربند، زیرپوش، کلنجه، پیراهن، یل، قبا، روپوش و جافی است.

از انواع غذاهای متداول روستا می‏توان به شلم اشاره کرد که ترکیبی از آب انار، گندم نیمکوب، سبزیجات معطر و مغز گردو است. کولیره نیز نوعی نان محلی مرکب از آرد گندم، جو و ذرت است که روی ساج پخته می‏شود. همچنین قیسی که ترکیبی از نخود، آب گوجه فرنگی، پیاز و کمی برنج است، یکی دیگر از غذاهای محلی روستای شالان است.

منبع:همشهری

آشنایی با آرامگاه ظهیرالدوله – تهران

آرامگاه ظهیرالدوله در منطقه یک تهران و در اواسط سربالایی دربند و در کوچه ظهیرالدوله قرار دارد

میرزا علی خان دولوی قاجار، ملقب به ظهیرالدوله، فرزند محمد ناصرخان، وزیر دربار ناصرالدین شاه در سال 1281 در جمال آباد شیراز متولد شد.

وی در 16 سالگی دختر ناصرالدین شاه را به عقد خود درآورد و در سال 1304 به سمت وزیر تشریفات خاصه منصوب شد.

او پس از آشنایی با صفی علی شاه، با به تن کردن جامه فقر و درویشی، مراحل مریدی را پشت سرگذاشت. آن چنان که پس از مرگ صفی علی شاه، با اسم «صفا علی شاه» جانشین او شد.

ظهیرالدوله بعدها به همراه مریدانش خانقاهی در شمیران بنا کرد که پس از مرگ، او را در همانجا دفن کردند و از آن روز به بعد هم نام آن «آرامگاه ظهیرالدوله» شد.

این آرامگاه میان تجریش و امامزاده قاسم قرار دارد و سابقا در اطراف این محل گورستان کهنه‌ای بوده است.

از آنجا که ظهیرالدوله مورد قبول اکثر طبقات اجتماعی بود، بسیاری از هنرمندان، سیاستمداران و دانشمندان وصیت کردند که در این آرامگاه دفن شوند.

از سال‌های 1340 به بعد دفن اموات در این مجموعه ممنوع شد و دفن افراد در سال‌های 40 تا 50 با اجازه نامه خاص و آنهم بصورت محدود انجام شد.

آخرین تدفین درآرامگاه ظهیرالدوله در سال 1359  انجام شده است. محوطه آرامگاه ظهیرالدوله پوشیده از درخت‌های سبز و خرم و درهم تنیده است و سنگ اکثر گورها در حال تخریب است.

آرامگاه مشاهیری چون ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، رشید یاسمی، رهی معیری، دکتر محمد حسین لقمان ادهم، محمد مسعود، ابوالحسن صبا، روح الله خالقی، فروغ فرخ زاد، قمرالملوک وزیری، استاد حسید تهرانی، برادران محجوبی، داریوش رفیعی، حبیب الله سماعی، حسن تقی زاده، درویش خان، صبحی مهتدی و بسیاری از هنرمندان دیگر در این گورستان قرار دارد.

این آرامگاه تاریخی که آنرا شبیه به آرامگاه پرلاشز فرانسه می‌دانند در سال  1378  توسط   سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران با شماره 2001 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:همشهری

آشنایی با دروازه قرآن شیراز – فارس

 دروازه قرآن شیراز یکی از ۶ دروازه باقیمانده این شهر و یکی از آثار دیدنی شیراز به شمار می‌رود.

دروازه قرآن، از زمان آل‌بویه در همین مکان فعلی بارها ویران و تجدید بنا شده است.

ویران شدن این بنا در سال ۱۳۱۵ ه.ق به دستور والی وقت یکی از این نمونه‌هاست.

دروازه قرآن کنونی را نیکوکاری به نام حسین ایگار ساخته و به مردم شیراز هدیه کرده است.

در بالای طاق بزرگ این دروازه اطاقی تعبیه شده که دو قرآن کتابت شده به دست سلطان ابراهیم نوه شاهرخ تیموری در آن نگهداری می‌شده است.

مردم شیراز قدیم، اول هر ماه قمری با عبور از زیر قرآن که آن را به حضرت علی علیه‌السلام منتسب می‌دانستند خود را در برابر خطرها و بلاها بیمه می‌کردند.

آنها عقیده داشتند که کلام‌الله مجید تا پایان ماه آنان را از هر بلایی حفظ می‌کند.

این دو قرآن که در اصطلاح آن را قرآن هفده‌ منی می‌نامیدند هم اینک در موزه پارس شیراز در معرض دید علاقه مندان قرار دارد و یکی از شاهکارهای نگارش کتاب آسمانی مسلمانان جهان به شمار می‌رود.

دروازه قرآن شیراز در کنار تفرجگاه گهواره دید و مقبره خواجوی کرمانی از شاعران مشهور کشورمان قرار دارد وگردشگران بسیاری با عکس گرفتن در کنار این اثر تاریخی خاطرات شیرینی را با خود به همراه می‌برند.

منبع:همشهری