شهیدگاه، یادآور دلاوریهاى فرزندان ايرانزمين در مقابل تهاجم بیگانگان
طبق شواهد و مدارک مستند تاریخى، این محوطه، قبرستان وسیعى بوده که در دوره شیخ صفىالدین محل دفن مریدان و همچنین پس از تشکیل سلسله صفویه برای تدفین شهداى جنگ شروان، چالدران و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى مورد استفاده قرار مىگرفته است.
عنوان شهیدگاه براى اولین بار در زمان شاه اسماعیل اول به این قبرستان داده شد، روایت است، شاه اسماعیل اول در سال ۹۱۵ق/۱۵۰۹م به همراه عدهاى از مریدان و صوفیان خود براى گرفتن انتقام خون پدر و جدش عازم شروان شد و پس از پیروزی بر فرخ یسار و فتح شروان جنازه پدرش حیدر و جدش شیخ جنید را همراه افرادی از بزرگان و سرکردگان صفوى که در رکاب پدرش سلطان حیدر و در خدمت خود او در آن جنگها شهید شده بودند، به اردبیل انتقال داده و پدرش را در کنار مزار شیخ صفىالدین و شهداى دیگر را در آن قبرستان دفن کرد.
به روایت دیگر جنازه شیخ حیدر و شیخ جنید بدون اینکه از یکدیگر مشخص باشند در قبرستان پشت مسجد بقعه دفن شدند و از آن زمان قبرستان مذکور به شهیدگاه معروف شد.
در زمان شاه اسماعیل نیز پس از وقوع جنگ چالدران در سال ۹۲۰ق/۱۵۱۴م اجساد تعدادى از قهرمانان شهید این نبرد نابرابر به همراه زین و یراق اسبهایشان که به پوست و چرم پیچیده شده بودند به این قبرستان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شدند.
جای هیچ شک و تردیدی نیست که دفن اجساد جنگ شروان و به ویژه جنگ چالداران بیانگر سابقه نبرد سازمان یافته اجداد صفوى با دشمنان در راستاى رسمیت مذهب تشیع بوده است، این نبردها براى اولین بار در زمان سلطان جنید و بعد، سلطان حیدر جامع عمل پوشیده است.
جنگ سلطان جنید نخستین جنگ خاندان صفوى در راه مذهب بود که در سال ۸۶۰ ق/۱۴۵۶م رخ داد و جنگ چالدران نیز در زمان شاه اسماعیل اول صفوى با عثمانىها به وقوع پیوست، این جنگ تاریخی نبرد نابرابرى بین سپاهیان و لشکریان عثمانى و سپاه ایران بود.
سنگ قبرهاى شهیدگاه و تزیینات آن
بهطور کلى سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه از نظر نقوش تزیینى به شش گروه عمده گیاهى، هندسى، حیوانى، انسانى، نمادین و خط نگارهها دستهبندی میشود.
نقوش گیاهی شامل نگارههای درخت و نقوش گیاهى است، تزیینات درختى آن با یک ساقه عمودى و چندین انشعاب راست و مایل و تزیینات گیاهى به صورت اسلیمى، ختایى و گلهاى شاه عباسى سر در آورده از داخل گلدانهاى تزیینى است. این نقشها از لحاظ سبکشناسى قابل تطبیق با تزیینات گلدانى (درخت طیبه) کاشیهاى معرق و هفت رنگ چینیخانه است.
دومین گروه از تزیینات سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه با نقشهای هندسى و گره چینىهای برجسته مشخص میشود، این طرحها با نقوش گیاهى همراه شده و فواصل خالى با برگهاى به هم پیچیده و طرحهاى گلدار زیبا پر شده است.
تعداد سنگ قبرهایى که داراى نقشهاى حیوانى و جانورى هستند بسیار نادر است، چنین تزییناتى از لحاظ سبکشناسى قابل مقایسه با مینیاتورهاى عهد صفوى است، این نقوش که تعداد آنها از انگشتان یک دست کمتر است غالبا بر پهلوی جنوبى سنگها به طرز هنرمندانهاى طراحی و حکاکی شده است، نقوش جانورى در این صحنهها شامل تصاویر حیوانات مختلفی چون اسب، آهو، پرنده (قوش) است که به صورت واقعگرایانه و بدون رعایت پرسپکتیو حجارى شده است.
نقوش انسانى سومین گروه از نقوش سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه است که از نمونه آنها آثار اندکی باقی مانده است، در بررسیهاى به عمل آمده تنها سه مورد تقریبا سالم شناسایى شد، البته جزییات این نقوش گویا نیست؛ نقش انسان (شاه یا حاکم) در صحنه شکار و پیاده و سوار بر اسب به طرزی نمایانده شده که از نظر سبک و اجرا شباهت زیادی به مینیاتورهاى عصر صفوى دارد.
نکته جالب توجه اینکه حجار هنرمند در ترکیب این نقوش سعى داشته جزییات نقش را از لحاظ ترکیب صورت، پوشش بدن، دستار و کلاه و دیگر جزییات و مشخصات واقعگرایانه نشان دهد.
گروه دیگری از تزیینات سنگ قبرهای محوطه شهیدگاه از نگارههای نمادین مذهبی و غیرمذهبی تشکیل میشود، در این خصوص تعداد محدودى سنگ قبر در قبرستان شهیدگاه با علایمی چون رمزی از دیگر سنگها متمایز میشود.
در کنار این تصاویر نگارههای دیگری مشتمل بر نقش قندیل، محراب، شمشیر، گلدان و گلابدان در این سنگها دیده میشود که به لحاظ بار فرهنگى خاصى که دارند مىتوانند نماد یا نشانه اختصاص شخص یا واقعه مهم و یا ایدئولوژى پرمفهومی باشند، به هر حال هر چه باشد واضح است که حجار و نگارگر از ترسیم آنها قصد خاصى داشته و شاید مىخواسته بینشى را انتقال دهد یا به معرفی صاحب قبر بپردازد.
به طور کلی یکایک این سنگها در حکم تابلویى هستند که نقوش گل و بوته، اسلیمى، گلهاى شاه عباسى و اشکال مربوط به آیین و رسوم دراویش، همچنین ابزارآلات جنگى و اشیای اسلامى و عرفانى تفکر آن دوره را برای ما به ارمغان میآورد.
طرح قندیل از جمله نگارههای نمادین سنگها و کاشیهاست، استفاده از نقش محراب نیز بسیار متداول بوده و معمولا بالاى قوس محرابها با نقوش گیاهى و اسلیمى به طرز زیبایى تزیین میشد؛ بی تردید نقش قندیل بر روى سنگها پیام خاص مذهبی داشته، اگر چه کاربرد قندیل بر روى سنگ قبرها عمومیت نداشته ولى در برخى از آنها به صورت متنوع ظاهر شده است.
شاید یکى از دلایل استفاده از نقش قندیل بر روى سنگ قبرها نماد نور باشد، چرا که استفاده از قندیل در اماکن متبرکه و کاربرد این نقش در محرابها نیز اشاره به آیه ۳۵ سوره نور دارد، (اللّه نور السموات والارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه کانها کوکب درى یوقد من شجره مبارکه زیتونه) خداوند نور آسمانها و زمین است، داستان نورش به مشکوتى ماند که در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در میان شیشهاى که تلالو آن گویى ستارهاى است درخشان و روشن از درخت مبارک زیتون.
نقش قندیل در سراسر جهان اسلام در یک مقطع از زمان یعنى اوایل قرن ششم هجرى بر روى محرابهاى سنگى نقش شد و پس از اندک زمانى گسترش پیدا کرده و بر روى قبرها و محرابهاى کاشى نیز نقش شد. نقش محراب نیز در تزیینات برخى سنگها با نور پیوند دارد، به طوری که این آرایهها اغلب با نقش محراب نمایانده شده است؛ اصولاً طراحان در مساجد همیشه محراب را به عنوان دریچهاى به سوى خدا در پیش روى خود هنگام عبادت داشتهاند، به این خاطر از طرح محراب براى سنگ قبرها استفاده کردهاند.
مفاد آیات قرآن براى هر مسلمانى داراى تقدس بسیار بوده و هنرمندان اسلامى در تمام دورهها از این آیات در تزیین بناهای مذهبى و مصنوعات فلزى، سفالى و غیره استفاده میکردهاند. خطوط خوشنویسی در این آثار اغلب به دو صورت فرورفته یا برجسته با خط ثلث، داراى حروف بلند و کشیده بوده که از این طریق صلابت و استوارى خاصى به کتیبه سنگ قبرها میبخشید و در برخى موارد به خط کوفى، نستعلیق، نسخ و ثلث نگاشته شده، نوشتههای فارسى، معمولا به خط نستعلیق جلوهگر شدهاند.
به طور کلی عبارات به کار رفته بر روى سنگ قبرها که به خط عربى و فارسى نگاشته شده است دارای مفاد قرآنی از آیات سورههاى الرحمن، آل عمران، عنکبوت، آیه الکرسى، انبیاء، فجر، شمس و صلوات بر چهارده معصوم(ع)، دعای نادعلیاً، مناجات حضرت على(ع) و ادعیه مختلف براى صاحب قبر و معرفى و مدح متوفى است.
غالبا تاریخ فوت و نام متوفى در داخل کادر چهارگوش بر پیشانى سنگ قبر یا پهلوی شمالی آن حکاکی شده است. کتیبههای فارسى نیز که عموما مفهومی در ارتباط با بىوفایى دنیا و وصف حال متوفى است بیشتر به صورت منظوم بر جوانب سنگها حجارى شدهاند.
نمونهاى از این کلام منظوم به شرح ذیل است:
بر سر تربت ما چون گذرى فاتحه خوان روح ما را به دعا شاد نما آنگه گذر
نوجوانا روضهات تا جاودان پرنور باد روحت اندر باغ جنت دائماً با حور باد
به طور کلی برجستهترین تزیینات سنگ قبرهای عصر صفوى خطوط خوشنویسى و کتیبهنگارى است، با وجود عدم درج نام حجار و کاتب خوشنویس که گاهنگاری دقیق آنها را با مشکل مواجه مىکند ولى برجستگى کتیبههاى این سنگها نشان دهنده حضور چیره دستترین خوشنویسان دوره صفوى در تزیینات بقعه است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.