دلزنده با عشق به چوب و کمان ارهمویی
وقتی وارد کارگاه میشوی، بوی چوب سوخته، زنده و فعال بودن کارگاه را به ما نوید میدهد. او دارای سه مهر اصالت از یونسکو است و ۱۶ نشان ملی مرغوبیت کالا را در دوسالانههای صنایعدستی از آن خود کرده است.
آقای دلزنده متولد چه سالی هستید؟
متولد ۱۳۳۶ در همدان هستم که در زمینه صنایعدستی چوبی از ۱۲ سالگی در کنار اولین و تنها استادم که پدر مرحومم بود، فعالیت خود را در حرفه چوب آغاز کردم.
شغل پدرتان چه بود؟
پدرم معلم خط و نقاشی و تنها قرهنینواز همدان بود و در اوقات فراغت، مشبک کاری میکرد. من از همان دوران عاشق چهارپایهای که پدرم روی آن مینشست و کار میکرد و کمان اره مویی و تخته سه لایههای مورد استفاده او شدم. استعداد خوبی داشتم و عاشق چوب شدم. در ۱۴ سالگی اولین فعالیت جدی خودم را با کمک اره مویی در ساخت اسامی برای دوستان و آشنایان از چوب و فروش آن آغاز کردم که درآمد خوبی هم داشتم، ده شاهی و یک ریال آثار خود را به دوستان و آشنایان میفروختم و در انباری و حیاط خانه فعالیت هنری خودم را آغاز کردم.
از چه اساتید دیگری بهره گرفتید؟
از بچگی یادم هست استادی بود که سعادت دیدن او را هم نداشتم، استاد مولا؛ استاد نازککار چوب بود و تمام کارهای او را اروپاییها میبردند و قدیمیهای همدان میدانند که بنا به دلایلی که محترم است؛ به کسی کار یاد نمیداد، اما من با پسر او دوست شدم به طوری که نصف روز در کارگاه خودم بودم و نصف روز را با استاد مهدی میگذراندم. به قدری با هم دوست بودیم که تمام چیزهایی که از پدر مرحومش به او رسیده بود، در نهایت همه به من رسید، از جمله میز کار و رنده و… که این میز کار دستساز مربوط به ۲۰۰ سال پیش است و به مرور ابزار دیگری را به آن اضافه کرده و همه را تاکنون جمعآوری کردهام و میتوان از این مجموعه، موزهای زیبا از ابزار را تشکیل داد.
چه کارهایی تاکنون انجام دادهاید؟
در زمینه ساخت ابزارآلات موسیقی سنتی عضو خانه موسیقی استان بوده و در نازک کاری صاحب سبک بوده و سبک معرق منظم را ابداع کردهام که این سبک در همه سطحی قابل اجرا است. در زمینه ساخت قفل هم برای انواع و اقسام محصولات تولیدی و هنری خود، ۱۷ نوع قفل چوبی سنتی و اصیل ساختهام که سالیان سال قابل استفاده است و اگر محصول تولیدی، در محل رطوبتی قرار بگیرد، کل محصول تغییر حجم میدهد و قفل و لولا نیز تغییر حجم میدهند و مشکلی برای محصول هنری تولید شده، ایجاد نمیشود و همچنین درمحل خشک، مشکلی برای هنر و کالای ساخته شده ایجاد نمیشود.
این هنر و کار شما مخصوص همدان است یا شهرهای دیگری هم هستند که این هنر را داشته باشند؟
در همه جای ایران خراطی و نازک کاری داریم اما برخی از آنها فقط با نازککاری، تخته نرد میسازند اما نازککاری فقط تخته نرد نیست و میتوان آثار زیادی ساخت. باید گفت هنرِدست ایرانیان، چون آمیخته با عشق به خدای خود بوده و هنرمندان به دنبال منابع مادی زیاد نبوده و بیشتر به دنبال زیباییها هستند، به همین دلیل هنر ایرانیان بسیار زیباست و خواهان زیادی در کل جهان دارد.
چه فعالیتهایی در خارج از کارگاه خود انجام دادهاید؟
در طول این سالیان در نمایشگاههای داخلی و خارجی از جمله صنایعدستی کشور ایتالیا حضور داشتم و دارای سه مهر اصالت یونسکو بوده و ۱۶ نشان ملی مرغوبیت کالا را در دو سالانههای صنایعدستی را از آن خود کردم و دارای نشان درجه یک هنری در زمینه نازک کاری چوب و ساخت ابزار آلات موسیقی سنتی بوده و ۱۲۸ لوح تقدیر نیز از سوی شخصیتها و مقامهای کشوری را دریافت کرده ام.
آیا به هنرجویان و جوانان آموزش میدهید؟
کسی که کاری هنری را تکرار کند، صنعتگر است و قطعاً بهدنبال مادیات و تامین هزینه است ولی هنرمند کسی است که هنر و کالایی را ابداع کند. استادی هنرمند است؛ که داشتههای خود را در اختیار دیگران قرار دهد که بنده نیز بیش از ۱۲۰ هنرآموز تاکنون داشته و تجربیات خود را در اختیار آنان قرار داده و خواهم داد. من علاقه دارم به کسی آموزش بدهم که سفرهاش خالی باشد، یک کاری به او یاد بدهم که از آن برای خانوادهاش کسب درآمد کرده و سفرهاش را پر کند و از مسئولان میخواهم حامی هنرمندان در جای جای استان بوده و اگر هنرمندی در یک گوشه روستایی در حال هنرآفرینی است از او نیز حمایت شود.
در هر زمانی، هستند هنرجویانی، که به دنبال یادگیری خراطی، سازسازی و نازککاری هستند که من هم به آموزش آنان کمک میکنم، معتقدم در هر رشته باید آن را ادامه داد و خود من هم به خاطر عشق به کار وارد همه رشتههای خراطی و نازککاری شدم و هنوز هم خودم را هنرجو میدانم و یاد میگیرم و هنوز هم تشنه یادگرفتن هستم و عاشقانه به کارگاه میآیم.
فروش آثارتان چگونه است؟
کارهایم چون بیشتر هنری است نگه میدارم، آثارم چه به لحاظ مواد اولیه و چه به لحاظ مدت زمانی که روی آن کار میشود برایم ارزش دارد، بنابراین از نظر مالی زیاد روی آنها حساب نمیکنم و تنها برای دلم کار میکنم، زیرا اگر دنبال درآمد بودم، باید یک رشته را ادامه داده و تکرار میکردم.
اگر یک روزی یک جایی پیدا شود که مکانی برای موزه ایجاد شده و تمام عواید بلیتفروشی و بازدید آن صرف نیازمندان و امور خیریه شود، حاضرم تمام دست سازههای خود را به این موزه وقت و واگذار کنم.
و اما سخن آخر؟
هنرمندان هستند که از فرهنگ و هنر این مرز و بوم حمایت میکنند و شایسته است که سنگر هنر خود را حفظ کنیم و خدا رزق و روزی همه را میرساند و به همین خاطر میتوان گفت شریفترین و حلالترین پیشه، پیشه صنایع دستی است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.