کشتی گیلهمردی، نماد آیین پهلوانی در فرهنگ گیلانی
کشتی گیلهمردی از گذشته یکی از نمادهای ارج نهادن به فرهنگ پهلوانی و جوانمردی در گیلان به حساب میآید. در این فرهنگ، توجه به پرورش نیروی جسمانی و فکری و دستگیری از مستمندان و ضعفا به عنوان بنیانهای اساسی یک پهلوان ریشه دوانده است.
در کشتی گیلهمردی نیروی بدنی، چالاکی، فن و جست وخیز که به گیلکی «فوزّما» گویند از لازمههای ابتدایی محسوب میشود. و ترتیبات تشکیل و اجرای مسابقه چنین است.
در نخستین گام، همزمان با ترنم ساز و نقاره که به منزله اعلام عروسی است در میدانی مقابل خانه داماد یا بین خانه داماد و عروس که سیمبر «به معنای میدان مسابقه، جایی که سیم و سکه نقره نصیب پهلوانان میشود» خوانده میشود، چوبی بلند به ارتفاع سه یا چهار متر بر زمین کوبیده میشود. رأس این چوب باید سه کت یا چهار کت «کت به معنای نوک تیز» سه یا چهار شاخه باشد، یا که از هر شاخه یا نوک آن چیزی بیاویزند. یا با دو چوب متقاطع طرحی شبیه به علامت جمع، ساخته بر رأس دیرک میکوبند و از هر ضلع آن پارچههای مردانه و زنانه، جوراب و صابون معطر و شال کمر یا کمربند زنانه (به تناسب اهمیت مسابقه) آویزان میکنند که نام آن «برم» خوانده میشود.
این برم جایزه پهلوان برتری است که در مسابقه شرکت خواهد کرد. گاهی در عروسیها برم پیشاپیشِ «خورده بار» ارسالی داماد به خانه عروس حرکت داده میشود و با ساز و نقاره در سمیبر مقابل خانه عروس بر زمین کوبیده میشود تا نشان از محل مسابقه باشد.
استقرار برم و ساز و نقاره که چند روز، چه در خانه داماد و چه در خانه عروس و چه پای برم مترنم است، به منزله دعوت کسان به عروسی و خواندن پهلوانان به شرکت در مسابقه است. دو روز مانده به مسابقه، ساز و دهل را بر چوب بست بلندی منتقل کرده و آهنگ «پهلوانان پهلوانان» را که مخصوص مسابقه است مینوازند.
سپس مدعیان پهلوانی از دور و نزدیک به سیمبر آمده و پای «بَرَم» جمع میشوند. گاهی عدهای از مدعیان پهلوانی همراه با کسی که سردسته و «میاندار» ناحیه است به گروه حاضر در میدان ملحق میشوند.
بعد از این، در اولین روز مسابقه، پهلوانهای آماده کشتی فقط با یک تُنُکه کشتی یا شلوار چسبان محلی که قلابدوزی شده است و «لاسپاره» نامیده میشود در سیمبر حضور یافته در اطراف میدان مینشینند.
و در گام بعدی، ترکه داران با ترکه بلند نظم میدان را بر عهده میگیرند.
به اشاره میدانداری که غالبا از پیشکسوتان انتخاب میشود و نقش داور را نیز بر عهده دارد پهلوانها چهار یا دو به دو به میدان آمده رو به قبله «رو به جنوب» قرار میگیرند و باز به اشاره او حرکت آغاز میشود.
بدوأ در صف چهار نفری یا دو نفری چند قدم به سوی قبله برداشته بعد دست راست بر زانو گذاشته و تعظیم میکنند. با سرانگشت زمین را بوسیده، سپس چند قدم رو به مشرق به احترام «حضرت علی بن موسیالرضا (ع)» برداشته و همان احترامات را به جا میآورند.
بعد از آن به جای خود برگشته و مینشینند و یک نفر در میدان باقی میماند. او از شمال به جنوب و بالعکس قدم برداشته و در حقیقت حریف میطلبد.
سپس میداندار کل یا میداندار دسته، حریف در خور وی را به میدان میفرستد که او آمده دوشادوش با مدعی به راه میافتد.
قبل از حرکت، هر پهلوان دو انگشت به زمین رسانده و بر لب گذاشته و بر پیشانی میمالد. چند قدم که برداشته شد هر یک از آن دو دست به هم کوفته به یک جهش و گفتن «هی» روبروی یکدیگر قرار گرفته، اندکی خم شده و چشم بر چشم یکدیگر میدوزند. دست چپ خود را برای ربودن دست حریف پیش برده و دست راست را با مشت گرهکرده به راست و به چپ حرکت داده و به صورت غافلگیرانهای هَههَهگویان حوالیه یکدیگر میکنند. پس از چند لحظه مجددا کف دست را به هم کوفته دوشادوش به راه میافتند تا در نقطه مناسبی از میدان باز مقابل یکدیگر قرار گرفته همان حرکات را مجددا تکرار کنند.
در خلال این مقدمات مشتها یا پشتدستهایی حواله صورت و شقیقه و پیشانی و لب و دندان یکدیگر میکنند. همین که حالت عصبانیت بروز کرد حریف کف دست را به هم کوبیده و راه میافتد و آن دیگری نیز محکوم است گو آن که با قطع کشتی در آن مرحله مخالف باشد حالت تعرض یا دفاعی را ترک کرده و دوشادوش حریف قدم بردارد. این کار ممکن است چند بار تکرار شود تا حریفی، حریف دیگر را غافلگیر کند و تعادلش را بر هم زده و بر وی چیره گردد.
در کشتی گیلهمردی همین قدر که بر اثر به هم خوردن تعادل، دست حریف به زمین رسید یا زانویش بر زمین آمد یا بر زمین نشست مغلوب محسوب است و حاضر نیست که کتف وی را بر زمین بسایند. در کشتی گیلهمردی مشت زدن، ضربه با پشت دست یا کفگرگی با استخوان زیر کتف دست بر پیشانی حریف و لنگ زدن مجاز است. گاهی مشت زدن یا کفگرگی حادثهآفرین هم میشود که بر کسی حرجی نیست.
پیروزی پهلوانی موجب میشود که یارانش یا تونگولهها و نوچهها که تمرین پهلوانی میکنند یک صدا صلوات بفرستند و پهلوان هم به رقص پهلوانی بپردازد.
پیش از رقص پهلوانی که «فوزّما» خوانده میشود باید با جستن به هوا با همه امکاناتش و جهشهای بلند به پیش یکی دو بار میدان را طی کند و در مقابل تماشاگر یا حاضر محترمی با جست وخیز قرار گیرد و آن کسی میباید شاباش کند. پهلوان میتواند برای جلب شاباش با چنان جست وخیز مقابل دیگر کسان هم قرار گیرد.
در جریان شاباش، جفت دیگری با همان مقدمات به کار در میدان میپردازند. گاهی که تعداد پهلوانان زیاد باشد چند حریف در چند گوشه میدان به کشتی مشغول میشوند که میدانداران مختلف مراقب میکنند.
سرانجام «بَرَم» به پهلوان پهلوانان اهدا میشود. دو دیرک را با آویزههایش از جا کنده بر لبه تنکهاش جاغ داده و در همان حال به رقص پهلوانی و فوزما میپردازد و از میدان خارج میشود.
در این گونه مسابقات مرسوم است که پهلوان فاتح بر پیشانی مغلوب بوسه زند و گاهی مغلوب اجازه نمیدهد شاید نمیخواهد به مغلوب بودن معترف شود.
مسابقه کشتی گیلهمردی در جشنهای روستایی غالبا با «ریسمانبازی» همراه است که هنرنمایی بندبازی بر روی طناب است. در حاشیه سیمبر بر سه پایههای چمباتمهمانندی، طنابی در ارتفاع سه یا چهارمتری محکم میکنند. مردی که شلوار و تنپوش چسبان پوشیده و بر سینهاش چندین قطعه حرز و دعا نصب کرده به استعانت چوب بلند و نسبتا قطور و سه متری که وسط آن چوب را به دو دست گرفته از طناب اریبی که مهار سهپایههاست بالا رفته روی طناب اصلی قرار میگیرد. بعد از آن که یکی دو بار طول طناب را طی کرد و آزمایشی به عمل آورد، به شیرینکاریهایی نظیر جست وخیز روی طناب و پرش و نشستن بر روی طناب میپردازند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.