دستبافتههایی برای دستگيری
روی پای خودش ایستاده و با احیای کارگاههای تولید دستبافتههای سنتی، بانوان کمدرآمد و بیسرپرست را هم تشویق کرده، ماه بیبی عرب انصاری نماد خوبی برای خودباوری و ایستادگی است.
در کلاتهخیج ساکن است و در سختترین شرایط، دست نیاز بهسوی دیگران دراز نکرده، کارش را جدی گرفته تا جایی که یکی از آثارش موفق به دریافت مهر اصالت ملی شده و دوست دارد همیشه سالم باشد و کار کند.
از چه زمانی تولید دستبافتههای سنتی را آغاز کردید؟
از ۱۵ سالگی تولید دستبافتههای سنتی را آغاز کردم. ۴۱ سال است که همسرم فوت کرده و بعد از فوت همسرم جدیتر این کار را دنبال کردم، خانه پدر که بودیم، مادر برای ما «تانه» درست میکرد و میبافتیم اما بهعنوان منبع درآمد ما نبود، وقتی همسرم زنده بود، گاهی برای چوپانها یا جهیزیه دخترها «تانهبافی» میکردم، چون در منطقه ما یکی از اقلام جهیزیه انواع حولهها و پارچههاست که در بسیاری از مواقع مادرها میبافند و به تازهعروس یا تازهداماد اهدا میکنند.
در بیارجمند شهرستان شاهرود در استان سمنان بهجای پارچهبافی، «تانهبافی» میگویند و این هنر، بومی مردم این منطقه است.
چطور شد که به هنر دستبافتهها بهعنوان منبع درآمد توجه کردید؟
از زمان فوت همسرم، با هفت بچه قد و نیم قد تنها شدم، اندوخته مالی چندانی نداشتم و تنها دارایی با ارزشم یک باغ بوده که از آن هم بهعنوان منبع درآمد استفاده میکردم.
جالب اینجاست که در همان شرایط، بهعنوان کشاورز برتر استان سمنان انتخاب و برای شرکت در جشنوارهای در اهواز، معرفی شدم، قبل از شرکت در این جشنواره کشاورزی، آقای نامجویان (کارشناس فقید حوزه صنایعدستی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان) به من گفت اگر حوله و دستمال قدیمی داری با خودت ببر، وقتی آثارم را به نمایشگاه بردم، مورد توجه کارشناسان میراثفرهنگی قرار گرفت و پیشنهاد دادند که تولید در این زمینه را شروع کنم، آن زمان در کلاتهخیج، کارگاه مستقلی برای تولید بافتههای داری وجود نداشت و خودم روی کاغذ نقشه یک کارگاه را کشیدم و از آنجا بود که اولین کارگاه تولید بافتههای داری در کلاتهخیج راهاندازی شد.
پیش از شما کسی به فکر راهاندازی کارگاه تولید دستبافتهها در کلاتهخیج نیفتاده بود؟
بیشتر خانمها در کلاتهخیج کار بافت پارچه را بلد بودند اکثراً کار را از مادرشان یاد گرفتهاند و چون بیشترشان بیسرپرست و بیکار بودند و احتیاج مالی هم داشتند، زیر پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) قرار داشتند، اما بهعنوان شغل و حرفه به این هنر نگاه نمیکردند، من این هنر را به آنها آموزش ندادم، فقط شرایط را برای وارد شدن دیگران فراهم کردم.
خانمها باید کار کنند و دستشان در جیب خودشان باشد، حتماً کار نباید اداری باشد، همان هنری که از مادرانشان یاد گرفتهاند را در خانه انجام دهند.
بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات و سختیهای سالهای گذشته، داماد و عروس و نوه دارم و دخترها و عروسها و حتی نوههایم را هم به بافتههای داری علاقهمند کردهام.
موفق به دریافت مهر اصالت ملی شدهاید؟
تاکنون بارها موفق به کسب رتبه برتر در نمایشگاههای مختلف شده و اثر «چادر شب» ام نیز مهر اصالت ملی صنایعدستی را دریافت کرده است. کلاتهخیجیها از این چادرشب استفاده زیادی میکنند، بهعنوان پوشش زنان، روتختی، رومیزی و…
طرح چادرشبهایم هیچ نقشهای ندارند، طرح ذهنی خودم هستند و هر از گاهی این طرحها را جدید و برای کاربردهای تازه آماده میکنم، در چند سال گذشته شال مخملی برای خانمها تولید کردم که قبلاً سابقه نداشته و حتی برخی از بافتههایم تبدیل به مانتو شده است. برای تولید این چادرشبها از رنگهای طبیعی از جمله پوست گردو، کاه و… استفاده میکنم.
در این سالها تعداد زیادی حوله دست و صورت، بافتههای قابل استفاده در آشپزخانه، دستمال و… تولید کردهام و همگی در نمایشگاهها به فروش رسیده است. بعد از نمایشگاه اهواز، کارم رو به راه شد و تا کنون هر بار در نمایشگاهی شرکت کردم، تمام تولیداتم به فروش رفته است.
از طریق «تعاونی نور بافت شاهوار شهر کلاتهخیج»، ۳۶ خانم، تحت پوشش بیمه صنایعدستی قرار گرفتهاند، به دنبال جذب خانمهای بیشتری برای تولید بافتههای داری هستم و این تعاونی را برای اشتغال خانمها راهاندازی کردم، نخ را به میزان بالا خریداری میکنم و به خانمهای عضو تعاونی میدهم و هر خانم میتواند در خانه خودش کار کند.
با چه مشکلانی مواجه هستید؟
یکی از مشکلات ما وارد شدن تولیدات ماشینی به بازار است، مشکل ما این است که عدهای مشابه آثار ما را بهصورت ماشینی تولید میکنند و متأسفانه قیمت تولیدات آنها با کار ما که دستی است، یکسان است و از آن بدتر این است که مشتری عام نمیتواند تفاوت بین کار دستی و ماشینی را متوجه شود.
هنرمندان برای خرید مواد اولیه باید پول نقد پرداخت کنند و دولت میتواند با ارائه تسهیلات در این زمینه از هنرمندان حمایت کند.
با همه مشکلاتی که دارم، برای حمایت از خانمهای کلاتهخیج، تولیداتشان را میخرم تا آنها کارشان را جدیتر دنبال کنند و در اکثر نمایشگاهها شرکت میکنم تا بتوانم آثار این خانمها و تولیداتم را به فروش برسانم.
خاطرهای دارید که بخواهید به اشتراک بگذارید؟
یکی از بهترین خاطرههایم سفر به کربلا بود، اولین فیلمی که از کار کشاورزی و صنایعدستی من در تلویزیون پخش شد، کار آقای اینانلو خدا بیامرز [مرحوم محمدعلی اينانلو] بود، از من پرسید چه آرزویی داری و گفتم فقط آرزوی زیارت مرقد امام حسین (ع) را دارم، وقتی این برنامه از شبکه ماهوارهای جام جم پخش شد، آقای سعیدیان از آمریکا این برنامه را دیده بود و مرا به کربلا فرستاد.
سخن پایانی؟
در تمام عمرم تلاش کرده وابسته به کسی نباشم. حتی زیر پوشش کمیته امداد هم نرفتم و با تلاش خودم، خودکفا شدم و دوست دارم افتاده نشوم و به کارم ادامه بدهم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.