پوشاک

پوشاک سنتی زنان میناب

تن‌پوش انسان‌ها به‌مقتضای ویژگی‌های اقلیمی، درجه، تمدن و فرهنگ، عقاید مذهبی و آداب‌ورسوم دستخوش دگرگونی‌های بی‌شماری شده است. پوشاک و لباس مانند خوردوخوراک از نیازهای اولیه و ضروری انسان بوده و هست. به‌طوری‌که بشر اولیه از پوست حیوانی که شکار می‌کرده برای خودش تن‌پوش درست می‌کرد و از گوشت آن تغذیه می‌کرد. اینکه انسان در چه زمانی اقدام به پوشیدن لباس نموده، روشن نیست ولی حداقل تا این اندازه می‌توان گفت که از عمر این دستاورد اولیه انسان هزاران و شاید صدها هزار سال گذشته است. در طول این مدت انسان این پوشین خود را به اشکال مختلف بافته و از آن استفاده کرده است.

شهرستان میناب

میناب از شهرستان‌های سرسبز، آباد و بارونق استان هرمزگان است. این شهرستان در شمال خاوری تنگه هرمز و در حاشیه ساحلی دریای عمان و در ۱۱۰ کیلومتری شرق بندرعباس واقع‌شده و به علت فاصله از دریا ارتفاعش از سطح دریای آزاد ۳۰ متر است. میناب از شمال به شهرستان رودان، از باختر به شهرستان بندرعباس، از خاور به شهرستان جاسک و استان کرمان و از جنوب به شهرستان جاسک و تنگه استراتژیک هرمز محدود است. بخش‌های شمالی و خاوری این شهرستان کوهستانی و بخش مرکزی و باختری آن دشتی است. بخش دشتی آن به درازای حدود ۱۲۰ کیلومتر از بندر تیاب تا نزدیک روستای کرگوشکی نوار کرانه‌ای (کرانه خاوری تنگه هرمز) قرار دارد. آب‌وهوای این شهرستان، مانند دیگر نواحی استان هرمزگان گرم و مرطوب است. رطوبت هوا زیاد و هر چه به کرانه نزدیک‌تر شویم، اثر آن محسوس‌تر است.

پوشاک زنان میناب

شکل پوشاک و تنوع آن‌ها (در کم‌وزیادی یا بلندی و کوتاهی) تابع وضعیت مخصوص منطقه است که مردمش روی حفاظت از گرما و سرما یا توجه به‌اعتدال هوا، وادار به ایجاد آن‌ها می‌شوند.

ساحل‌نشینان جنوب که به بندری‌ها مشهورند براثر آمدورفت عمومی از راه دریا و خشکی غالباً دستخوش تبادل سلیقه دائمی ساحلی شده‌اند و در طی قرون با توجه به انتخاب احسن از دو نوع پوشاک عربی و هندی چیزی کم‌وبیش چاشنی سلیقه بومی خودکرده‌اند و در مقام مقایسه باسلیقه برخوردکنندگان، وضعی مخصوص (توأم باظرافت بومیانه) برای خود به وجود آورده‌اند. ولی این وضع مخصوص و مطلوب، خاص بانوان بندری است زیرا مردان بندری پوشاک خاصی ندارند. تن‌پوش آنان اگر شلواری در منظر بلوچی یا قشقایی، یا نیمه بلوچ و نیمه قشقایی نباشد، قطعاً لنگی است بر میان‌بسته و در موقع لزوم لنگی دیگر بر دوش افکنده یا پارچه‌ای به شکل عمامه در هم، رهاتر بر سر پیچیده و پاپوشی بافته از گیاه است.

پوشاک زنان میناب از تن‌پوش، سرپوش، پاپوش، نوعی ماسک یا نقاب به نام برقع یا به لهجه محلی برکه و زیورآلات تشکیل‌شده است.

الف) تن‌پوش

کندوره (kandure) لباس نسبتاً تنگ تا روی زانو که پایین آن چاک داشته و دور چاک پایین لباس، خوس دوزی شده و دور یقه و دور مچ آن نیز با انواع نوارها تزیین یا گلابتون دوزی شده است.

گون (gavan) نام لباس‌هایی است که از ناحیه کمر چین‌خورده، آستین آن تنگ است و در قسمت جلوی سینه لبه آستین‌ها و لبه دامن خوص دوزی، زری‌دوزی، گلابتون دوزی یا پولک‌دوزی شده است.

جمه (jomme) نام لباس دیگری است که آن نیز از روی کمر چین‌خورده و روی آن خوص دوزی شده و آستین آن گشاد است که معمولاً بلوچ‌های ساکن میناب آن را می‌پوشند. شکل آن شبیه پیراهن بلوچی است؛ به‌صورت لباس‌های گشاد آستین خفاشی است که در قسمت مچ تنگ می‌شود و فقط در قسمت یقه و جلوی سینه و مچ تزیین دارد.

شلوار (تنبان) (tonbân) یک نوع آن از پایین تا بالای مچ پا تنگ است و با زیپ یا دکمه و بندینک بسته می‌شود و روی قسمت تنگ انواع تزئینات از قبیل خوس دوزی، ودویی (vaduyi) گلدوزی با چرخ‌خیاطی، گلابتون دوزی (گلابتون‌ها از پاکستان آورده می‌شود) دارد. از انواع دیگر، شلواری است که پایین آن تنگ نیست و حاشیه‌ای نام دارد و مانند شلوارهای راحتی معمولی دوخته می‌شود و پای ین یا حاشیه آن تور و گلدوزی دارد و معمولاً افراد مسن از آن استفاده می‌کنند و عموماً از جنس نخی یا ابریشمی و بارنگ‌های روشن و شاد است و نقش‌های روی شلوار در ذهن بیننده فضای سرسبز و آبادانی را تداعی می‌کند.

لباس عروس مینابی: در میناب چنین رسم است که عروس در روز عقد لباس سبز می‌پوشد و در جایگاهی که از تشک، مخده و سفره سبز تشکیل‌شده می‌نشیند و این سبزی را نشانه سرسبزی و آبادانی زندگی می‌دانند که برگرفته از نوع معیشت منطقه است که مبتنی بر کشاورزی و باغداری است.

ب) سرپوش

لچک (lačak) مانند کلاه کوچکی است که وسط س ر می‌گذارند و به‌وسیله دو قیطان به زیر چانه‌بند می‌شود. روی آن گلابتون دوزی و خوص دوزی شده است. درگذشته زنان هنگام مراسم مختلف و همچنین عروسی‌ها به سر می‌کردند و بنا به توانایی خانواده از سکه‌های طلا برای تزیین جلوی آن بالای پیشانی استفاده می‌کردند و در قسمت وسط یعنی وسط پیشانی بین دو ابرو جواهری به شکل ماه یا سکه‌ای درشت‌تر از سایر سکه‌ها به کار می‌رفت.

جلویل (جلبیل) (jelvil) (jelbil) نوعی شال به رنگ مشکی و عمدتاً توری است و روی آن را با خوص تزیین می‌کنند. پایین شال را با چپر که نواری است با نخ‌های رنگارنگ، تزیین می‌کنند و به آن گلابتون یا بشکی باریشه‌های بلند می‌دوزند.

لیسی (leysi) شال نخی نرم و از جنس وال است که به رنگ‌های روشن و شاد تهیه و در تابستان از آن استفاده می‌شود. لیسی، شال نسبتاً بزرگی است که زنان هنگام کار یا مهمان‌داری به‌جای چادر از آن استفاده می‌کنند.

ارنی (orni)نوع دیگری از شال است که از حریر سبزرنگ تهیه و گلدوزی و گلابتون دوزی شده است و معمولاً برای سر عروس استفاده می‌شود

چادر نوع دوخت چادر تفاوتی ندارد ولی شیوه سر کردن آن متفاوت است. بدین صورتکِ یک سمت چادر یا به‌اصطلاح دستک چادر ر ا به دور گردن پیچیده یا روی سر می‌برند. دستک دیگر را زیر بغل می‌گذارند تا بدین‌وسیله هر دودست برای انجام امور آزاد باشد. چادرها معمولاً از جنس نخ یا وال است و عموماً از رنگ‌های روشن استفاده می‌شود. افراد سالمند از رنگ‌های تیره استفاده می‌کنند. رنگ چادرها بستگی به موقعیتی دارد که زنان شرکت می‌کنند. مثلاً در مراسم عروسی از رنگ شاد و پارچه نازک‌تر و در عزا از چادرهای نخی مشکی استفاده می‌کنند.

ج) روپوش

زنان میناب برای پوشاندن چهره خود از بیگانه از ماسک یا نقابی به نام برقع «borqe» استفاده می‌کنند. برقع به ضم ب و کسر ق به معنی روبند، نقاب و تکه پارچه‌ای است که زنان با آن چهره خود را می‌پوشانند برقع، پوشش جالب و دیدنی زنان حاشیه شمالی و جنوبی خلیج‌فارس و دریای عمان است. در ساحل استان هرمزگان و خطه ساحلی بلوچستان آن را «برکه» و در حوزه بندرلنگه به نام «بتوله» خوانده می‌شود.

برقع را از جنس پارچه نخی یا ابریشمی درست می‌کنند و روی آن را با نخ‌های ابریشمی و به رنگی که موردنیاز است، سوزن‌دوزی می‌کنند. قسمت روی بینی برقع که «به دار برقع» معروف است به‌اندازه بینی فرد استفاده‌کننده برش می‌خورد و داخل قسمت دار برقع از چوب انتهای خوشه خرما که صاف است استفاده می‌کنند.

رنگ برقع بستگی به سن، موقعیت اجتماعی و وضعیت تأهل فرد استفاده‌کننده دارد. به‌طور مثال رنگ مشکی برای دختران و بیوه‌زن‌ها است که در بعضی موارد دختران دور برقع مشکی خود را بارنگ بنفش تیره کناره دوزی می‌کنند. رنگ قرمز مخصوص زنان متأهل و شوهردار است و برخی از سالمندان نیز از برقع به رنگ قهوه‌ای استفاده می‌کنند. دختران بلوچ ساکن میناب از برقع مشکی با حاشیه‌دوزی قرمز استفاده می‌کنند.

د) پای‌افزار یا پاپوش

کبکاب (kabkâb) نوعی کفش که از جنس چوب است و زنان از آن استفاده می‌کنند. کف آن از چوب و نوار چرمی است که به‌صورت تسمه به روی کفش می‌آید و با میخ وصل می‌شود.

سواس (sovâs) نوعی پای‌افزار است که از لیف خرما یا به لهجه محلی پنگ (انتهای خوشه خرما) استفاده می‌شد. بدین‌صورت که پنگ را با سنگ می‌کوبیدند تا نرم شود سپس کف کفش را می‌بافتند و به‌وسیله بند بافته‌شده از همان پنگ به دور پا بسته می‌شد. درگذشته اهالی معمولی منطقه پابرهنه راه می‌رفتند و اشخاص خاص و ثروتمند از سواس استفاده می‌کردند.

منابع:

– تنهایی، حسین (۱۳۷۷) درآمدی بر مکاتب و نظریه‌های جامعه‌شناسی چ، ، ۲ تهران: انتشارات مرنیز

– عمید، حسن (۱۳۵۹) فرهنگ فارسی عمید، تهران: امیرکبیر

– کاربارینو، مروین (۱۳۷۷) نظریه‌های مردم‌شناسی، ترجمه عبا س محمدی اصل، تهران: انتشارات آوای نور.

– مالینوفسکی، بروتیسلاو (۱۳۷۸) نظریه علمی درباره فرهنگ، ترجمه عبدالحمید زرین قلم، تهران: انتشارات گام نو

– ضیاءپور، جلیل (۱۳۴۶) پوشاک ایل‌ها، چادرنشینان و روستاییان ایران، تهران: وزارت فرهنگ و هنر

منبع:میراث آریا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *