سهم صنایعدستی از توسعه گردشگری
امروز کمتر کسی میتواند پتانسیلهای بالای کشور در مسیر جذب و درآمدزایی از حوزه گردشگری را انکار کند ایران یکی از ده کشور پرجاذبه گردشگری در جهان، دارای آثار بیشمار تاریخی، باستانی و جاذبههای طبیعی، اقلیمهای متنوع، خردهفرهنگهای غنی و جذاب بسیاری است که هر گردشگری را با هر سلیقه و یا هر بینش و تفکری بهسوی خود جلب میکند. سرزمینی که در زمره مستعدترین کشورهای جهان برای بهرهبرداری از پتانسیلهای بالقوه گردشگری و فرصتهای پیشروی آن برای توسعه اقتصادی محسوب میشود.
اما آنچه در عمل اتفاق میافتد وابستگی شدید درآمد ارزی به صادرات فرآوردههای نفت و گاز و… است که به نظر میرسد موجب کمتوجهی برنامهریزان به استفاده از فرصت گردشگری شده است. بهگونهای که فعالیت گردشگری سهم ناچیزی را در اقتصاد کشور به خود اختصاص داده است. تغییر در معادلات بازارهای جهانی، تحریمهای موجود و دهها موضوع تأثیرگذار در بخشهای مالی فرصت مغتنمی را به وجود آورده است تا نوع نگاهها به سمت استفاده از ظرفیت گردشگری موضوعیت جدیدی بیابد.
در صورت اجراییشدن برنامههای توسعه محور به بخش گردشگری نباید در کنار تمام پتانسیلهای موجود و مؤثر در گردشگری نظیر غنای طبیعی، تاریخی و… از ظرفیت هنرهای سنتی و صنایعدستی بهعنوان پیوست ملموس و فرهنگی سفر غافل شد.
در مقیاس ملی صنایعدستی بهعنوان یکی از قابلیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع روستایی و شهری از اهمیت ویژهای برخوردار است. تولیداتی که با نگاه ویژه در بخش بهینهسازی محصول، بستهبندی مناسب و جذاب، معرفی و عرضه در مقیاس و ابعاد موردنیاز و علاقه گردشگری میتواند در بهترین و مناسبترین اماکن موردتوجه و اقبال گردشگران ارائه شود.
در نیمقرن گذشته صنایعدستی بهعنوان یکی از زمینههای فعالیت فرهنگی، اقتصادی در جوامع مختلف، عامل بسیار مؤثری در توسعه همهجانبه کشورهای درحالتوسعه بوده است. حرکت بنیادین مهاتما گاندی در احیای نساجی سنتی هند موجب شد که امروزه رشتههای گوناگون پارچهبافی دستی در این کشور ضمن نگاهداشت ارزشها و سنتهای گذشته، بهعنوان دومین منبع درآمد جمعیت بزرگ روستایی هند پس از کشاورزی محسوب میشود. بعلاوه کشورهایی چون چین و پاکستان با تقویت صنعتگران، بازار فروش، تبلیغات و تأمین مواد اولیه سعی در تولید و صادرات بیشتر این محصولات و حصر بازارهای جهانی دارند نظیر آنچه در گرفتن سهم و جای ایران در بازارهای جهانی فرش و دست بافتهها توسط چین و پاکستان گردیده است همچنین کشور مالزی از طریق فروش صنایعدستی به گردشگران سالانه حدود ۱۳۵ میلیون دلار درآمد کسب میکند. محصولات دستی این کشورها ارزانتر از تولیدات داخلی ما، با سطح و گستره وسیع (تقریباً در هرجایی که گردشگر حضور داشته باشد) بازاریابی و عرضه میشود.
حال باید پرسید سهم صنایعدستی از ورود گردشگران به کشور چقدر است؟ کدام بخش از صنایعدستی ما بیشتر موردعلاقه و خرید گردشگران بوده است؟ چرا حضور صنعتگر و صنایعدستی در بخشی از آثار تاریخی، اماکن گردشگری مبادی ورودی و خروجی (مانند فرودگاهها، پایانههای مسافری زمینی و دریایی و ریلی) و… غیرممکن یا محدود است؟ چرا بعد از سالها بحث و کار کارشناسی هنوز بخش عمدهای از تولیدات ما فاقد برند، بستهبندی و شناسنامه تولید هستند؟ راهکار برونرفت از رکود و رخوت موجود در صنایعدستی کشور سهل و ممتنع است.
سهیم کردن هنرمندان و تولید کندگان صنایعدستی در ظرفیتهای گردشگری کشور اعم از فضاهای موجود در هتل، متل، مجتمعهای گردشگری، اقامتگاههای بومگردی، امکان مشارکت صنعتگران در جشنوارهها، نمایشگاههای و رویدادهای گردشگری، فعالشدن تورهای گردشگری با موضوعات صنایعدستی، کارگاه گردیها، حمایت و استفاده از ظرفیت شهرها و روستاهای ملی صنایعدستی و… در حوزه گردشگری داخلی میتواند اثربخشی بالایی داشته باشد.
همچنین حضور صنایعدستی در سفارتخانه و رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، فراهمآوردن امکان آشنایی رایزنان اقتصادی مستقر در سفارتخانهها با صنایعدستی، امکان شرکت و حضور تولیدات نفیس صنایعدستی در حراجیهای بینالمللی حضور پررنگ صنایعدستی در معرفی بستههای گردشگری به فن تورهای خارجی در بخش گردشگری و مهمتر از همه حمایت از تشکیل شرکتهای تخصصی در بخش بستهبندی و بازاریابی، حمایت در ایجاد برندهای بینالمللی در بخش فروش صنایعدستی جهت اطمینانبخشی به خریداران و گردشگران در حوزه اصالت و مرغوبیت تولیدات سهم بسیار بالایی در فرایند معرفی، بازاریابی، فروش و در نتیجه رونق اقتصادی صنایعدستی خواهد داشت.
دوره پساکرونا و پویایی دوباره گردشگری کشور فرصت مغتنمی است که با برنامهریزی و همکاری بین بخشی خون تازهای در رگهای صنایعدستی کشور و به طبع آن در رونق اقتصادی جریان یابد. فراموش نکنیم صنایعدستی و مواریث فرهنگی و معنوی بالهای اوج گرفتن گردشگری هستند پس باید نگاه ویژهای به این بالها و تقویت آن داشت.
باران که شدی مپرس این خانه زکیست/ سقف حرم و مسجد و میخانه یکی است
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.