اصفهان

عروسک‌های شرق اصفهان، راویان قصه‌های دیروز و سفیران امروز

 عروسک‌های شرق اصفهان راویان قصه‌های دیروز و سفیران فرهنگی‌ امروز هستند که از گنجه جامه دان مادربزرگ‌ها و از ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه اهالی روستاهای این خطه بیرون آمده اند.

عروسک‌ها بخشی از شناسنامه‌ فرهنگی اقوام در مناطق مختلف ایران‌هستند؛ اهمیت و ارزش حفظ و احیای عروسک‌ها ،چه آیینی و چه بازیچه‌های کودکانه، خوانشِ کتاب فرهنگ و شناخت ارزش‌های مرمان هر منطقه است. سبک زندگی، آیین‌ها و ارزش‌های مردمان شرق اصفهان در پیوندی ناگسستنی با اقلیم خشک این منطقه، میراث شفاهی عروسک‌هایی است که احیا شده‌اند و حالا در مسیر ثبت ملی قرار گرفته‌اند.

در اهمیت شناخت و احیای عروسک‌های اقوام ایرانی باید گفت که راویان اعصار دور و نزدیکند ؛ راویت گر اسطوره‌ها، پندارها، خواهش‌ها و آرزوها؛ لعبتکانی که از هزارتوی زمان، از دل اندیشه‌های کهن و باورها، عبور کرده‌اند و میراث‌دار فرهنگ و تجربه‌ زیست چندهزار ساله‌ اقوام گوناگون ایران در پهنه این سرزمین به شمار می‌روند.

عروسک‎‌هایی از دل بقچه مادربزرگ‌ها وخاطره‌ها

فرزانه سلیمانی نیسیانی پژوهشگر هنر و صنایع دستی، احیاکننده عروسک‌های شرق اصفهان است که کوشیده است روایت عروسک‌های شرق اصفهان را بشنود و این میراث ناملموس را از دل بقچه مادربزرگ‌ها و خاطره ذهنی اهالی این منطقه بازآفرینی کند.

رودوزی‌های خاص منطقه شرق اصفهان اولین پل‌های ارتباطی سلیمانی با عروسک‌های این منطقه بوده است؛ رودوزی‌هایی برگرفته از نقشِ چشم و صورت(چِشمارو) که حامل میراث فرهنگی ناملموس از دوران قبل از اسلام به این سو بوده و در بین دست‌های زنان روستاهای شرق اصفهان چرخیده و به امروز رسیده است.

“رودوزی‌های چشمارو”(چشم و صورت) در تمام روستاهای مسیر شرق اصفهان رو به سوی تالاب گاوخونی، از جمله روستاهای اطراف قلعه قورتان، روستاهای زیار و برسیان، جوزدان، سروش آذران و زردنجان، سینه به سینه حفظ شده‌اند.

به روایت سلیمانی، چشم‌آروهایِ رودوزی‌هایِ شرق اصفهان به صورت یک نقش‌مایه‌ مشخص، روی دستگاه‌های کاربافی، در بهاربند گاوها و گوسفندها، حجله نوعروسان، روی بقچه حمام و عروس، روی علم و کُتل و درگاه‌ها و حتی درختان ارزشمند آنها دیده می‌شد و وقتی او  این نقش ها را دنبال کرده است مصمم شده آنها را ثبت ملی کند. جالب اینکه مردم محور شرق اصفهان، بر اساس همین رودوزی‌ها، احجامی مثل گلچه‌های توپر، مثلث های به هم پیوسته “چشم و نظر” و یا حتی خیکهای عروسک مانندی را می‌ساختند که با رودوزی‌ها به صورت وصله پینه، مزین می شدند؛ این همان تلنگری بوده است که سلیمانی را بر آن داشته است تا عروسک‌های آیینی و بازیچه‌های شرق اصفهان را احیا کند.

وی در باره  آنچه او را مصمم کرده، به صورت جدی به عروسک‌های شرق اصفهان بپردازد به خبرنگار ایرنا گفت که با دوستانم که در حوزه عروسک کار می‌کردند مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که این احجام، عروسک های نمادین هستند و با ارتباط بیشتر با زنان و مردان این روستاها می‌توانم عروسک‌های نهفته در خاطره‌ ذهنی آنها را بازآفرینی کنم.

وی که دارای دکترای پژوهش هنر است ،در ادامه به چگونگی تجلیِ نمادینِ پیکره‌های عروسکیِ شرق اصفهان اشاره کرد و گفت: در طول سال‌های فعالیتم که روی لباس‌های محلی شرق اصفهان یا مراسم‌ عروسی و عزا تحقیق می‌کردم، شبکه ای از زنان را شناسایی و  به هم وصل کردم؛ از تمام کسانی که این رودوزی‌ها را انجام می‌دادند، خواستم خاطره ذهنی را که از آیین‌ها و مراسم‌ منطقه‌شان، مثل باورهای عامیانه یا قصه‌ها دارند، تجلیِ نمادینِ پیکره‌ای داشته باشند و این شد که آنها  هر آنچه را در خاطره ذهنی شان بود، در پیکره‌ای عروسکی متجسم کردند.

آروچا” و “گاوچاه”، بازآفرینی عروسک‌های آیینی شرق اصفهان

به گفته احیاکننده عروسک‌های شرق اصفهان، اولین عروسکی که زنان شرق اصفهان به صورت جدی بازآفرینی کردند، عروسک “آروچا” به معنی عروس چاه و قنات بود؛ عروسکی  که بر اساس یک خاطره ذهنی از یک آیین واقعی به نام” آروچا” در این منطقه ریشه می‌گیرد؛ آیینی که به تعبیر وی ریشه در آیین‌های باران‌خواهی دارد.

سلیمانی یادآور شد: در مستندات مکتوبِ آخرین منطقه ای که در کویر، آیین آروچا را برگزار می‌کردند، در اصفهان و منطقه گلپایان بوده و این موضوع به خوبی در کتاب “باورهای عامیانه مردم ایران” نوشته  دکتر حسن ذولفقاری شرح داده شده است. مردم روستاهای شرق اصفهان، خاطره ای که از آن عروس و لباس سفید و کت بومی‌ که بر تن داشته و یک شب را به اتفاق یکی از مادربزرگ‌ها  در قنات به سر می برده،  بازآفرینی کردند.

عروسک دیگری که به گفته سلیمانی با استفاده از خاطره ذهنی یک آیین بومی و محلی در مناطق کویری شرق اصفهان بازآفرینی شده، عروسک”گاوچاه ” است. گاوچاه، گاوی سیستانی و بسیار قوی است که در تمام طول روز از چاه آب می‌کشد.

در این رابطه، سلیمانی به ایرنا گفت: زنان و مردان کشاورز برای گاو سیستانی می‌خوانند تا حیوان بتواند از صبح تا شب برای کشیدن آب از زمین دوام بیاورد و این رابطه‌ بین انسان و حیوان، هم حیات دوباره به انسان و هم به حیوان می بخشد. گاوچاه در واقع تلاش برای آبیاری زمین‌های کشاورزی در منطقه‌ای خشک است که به همراه زن و مرد آوازخوان بازآفرینی شده است.

عروسک‌ پرنده‌های گاوخونی تالاب، یادبود چاهی بزرگی که دیگر آب ندارد

بازآفرینی عروسک‌های شرق اصفهان به  اِسفندی یا آروچا و گاو چاه ختم نمی‌شود و در حالی که تالاب گاوخونی نفس‌های آخر را می‌کشد و مردم شرق اصفهان شاهد از دست رفتن یکی از پهنه های آبی و حیاتی فلات مرکزی ایران هستند، پرنده‌های تالاب گاوخونی نیز بر اساس خاطره ذهنی مردان کشاورزِ شرق اصفهان بازآفرینی می‌شوند.

سلیمانی درباره ویژگی بومی و محلی  نقش‌های رودوزی بر دست‌دوزها و عروسک‌های آیینی این منطقه گفت: خورشید، نقشی تجلی‌بخش از فضای آیینی در فرهنگ تجسمی و اسطوره‌ای ایران زمین است که به خصوص در بیشتر در و دیوارهای منطقه شرق اصفهان دیده می‌شود که به شکلی گویا، نماد خواستن فرزندان بیشتر است و این صورتک های خورشیدی، برگرفته از باورهای کهن و مادرانه آنها هستند.

این دانش‌آموخته دکترای پژوهش هنر افزود: این نقش از هزاره‌های تاریخی ما در صنایع دستی و هنرهای سنتی حضور چشمگیر داشته است و بویژه باید گفت، تنها و تنها در فرهنگ بومی و محلی اصفهان و بویژه در شرق آن، هنوز در زندگی مردم جریان دارد و ریشه آن می‌تواند به آیین ها و باورهای میترایسم ( آیین مهر)  برگردد.

سلیمانی نمادواره اسفندی را نیز یکی از نمونه های اساطیری عروسک‌های شرق خواند که از یک مثلث به  نماد “زن”  و یک  دایره به نماد “وسعت جهان و زمین” ساخته شده است.

به گفته وی، اِسفندی همچون خورشیدی آویزان است و می‌تواند نمادی از باروری زن و زمین باشد که از سده‌های گذشته، آذین بخش خانه‌های ایرانی بوده است و می‌تواند یک نماد قدیمی از” اَمشاسبند بانو”(ایزد بانوی زمین در فرهنگ ایران) برای جشن اسفندگان محسوب شود.

وی افزود: اِسفندی می‌تواند نمادی از جشن زن و زمین در فرهنگ ایرانی باشد. اِسفندی آمیخته‌ای از دانه‌های اسفند است که به چند رشته نخ کشیده می‌شود و تکه پارچه‌های رنگی به نشان آرزوها و باورهای مردم این منطقه، همچنین مهره، بلور ، نمک و پولک، تزیینات فرحبخش این منطقه هستند که روی نمادواره اسفندی قرار می‌گیرند.

به روایت این پژوهشگر هنر، تکه‌های رنگی پارچه، آذین بخش پیکره نمادین اِسفندی و پیکره‌های خیکی شرق اصفهان است و پیکره‌های نمادینی که به این شکل آفریده می‌شوند تداعی‌کننده  مهر و خورشید تابان هستند.

وی افزود: بخشی از عروسک‌هایی که موفق به بازآفرینی آنها شدیم، عروسک‌های عرب‌های نصرآبادِ جرقویه(شهری در جوب شرقی اصفهان) است که این عروسک‌ها نیز برگرفته از نوع رودوزی‌ها و لباس‌های محلی خاص این منطقه‌ هستند. این رودوزی‌ها و عروسک‌ها روی صورت‌های خورشیدی و نگاه ازلی و اندیشه‌ برخاسته از دنیای متفکرانه اسطوره ها تاکید دارند.

این استاد دانشگاه شاهد تهران گفت: اصل ماجرای “گُلچه‌هایِ چشمارو” (چشم و صورت) چشم و نظر هستند ولی پیکره‌ها بیشتر عروسک‌های باروری هستند که تدوام حیات را می‌خواهند به اثبات برسانند؛ به نوعی ازلی بودن حیات را در زمان حال و ابدی بودن آن را تضمین و حیات جاودانه را جستجو می‌کنند.

سلیمانی یادآور شد: روستاهایی که در مسیر شرقِ اصفهان قرار دارند، در ناخودآگاه خودشان، یادبودِ “تالاب گاوخونی”  را  زنده نگه داشته‌اند و برخی از عروسک‌های این منطقه مثل “گاوچاه”، یا “آروچا” و “پرندگان تالاب”، بازتابی از خاطرات خودآگاه یا ناخودآگاه برخاسته از زندگیِ گذشته در کنار تالاب گاوخونی است. در واقع زنان و مردان، خاطره تالاب گاوخونی را در این هنرهای تجسمیِ میراث ناملموس متجلی می‌کنند.

عروسک‌ها، راهنمایان فرهنگی ایران

همچنین پژوهشگر و مدیر موزه‌ عروسک ملل، عروسک‌ها را انسان‌های کوچک‌ شده‌ای خواند که هر کدام از یک فرهنگ می‌آیند و راوی آداب و رسوم، پوشاک، ادبیات، فرهنگ و هنر، تاریخ و اساطیر هر سرزمین هستند.

علی گلشن در گفت و گو با ایرنا افزود: عروسک‌ها می‌توانند ابزار بسیار جالب و درستی برای شناخت فرهنگ یک منطقه باشند؛ در بسیاری از کشورهای جهان عروسک‌ها شناسایی، معرفی و احیا شده‌اند و چند سالی است که در ایران این اتفاق افتاده و مناطق مختلفی از ایران عروسک ها را شناسایی کرده‌اند.

وی افزود: پژوهشگران عروسک‌های قدیمی را که در بقچه‌ها و صندوق‌های مادربزرگ‌ها بودند، دوباره بیرون آوردند و افرادی را که از قدیم با  تکنیک‌های بومیِ ساخت این عروسک‌ها آشنا بودند، شناسایی کردند و نمونه سازی شد. این عروسک‌ها ثبت ملی شدند و تا به امروز هم به عنوان طرح‌هایی برای توانمندسازیِ زنان روستایی کار می‌شوند؛ در نتیجه علاوه بر اینکه این عروسک‌های بومی تولید می‌شوند، فروششان می‌تواند چرخِ بخش کوچکی از زندگی مردم بومی منطقه را  تامین کند؛ این اتفاق خیلی خوبی است و می تواند باعث شناخت بیشتر ما از فرهنگ باشد.

به گفته گلشن، اگر می خواهیم فرهنگ کشورمان را به کودکان و نوجوانان بشناسیم ،عروسک‌ها بهترین ابزار هستند، گویی عروسک‌ها دستمان را می‌گیرند و ما را به سفر و به قوم و ایل و عشایر مناطق مختلف می‌برند و راجع به لباس، زبان، ادبیات و هنر آن منطقه صحبت می‌کنند. در واقع هر کدام از عروسک‌ها، یک راهنمای فرهنگی هستند و این نشان می‌دهد که چقدر شناخت، حفظ و ثبت ملی عروسک‌ها اهمیت دارد.

وی یادآور شد:عروسک‌های برخی مناطق ایران تا امروز ثبت ملی شده اند و مناطق دیگری هم متوجه این موضوع شده اند و آستین‌ها را بالا زده‌اند. ما هم همپای دیگر کشورهای جهان این گنجینه فرهنگی را می‌شناسیم و حفظش می کنیم.

گلشن خاطرنشان ساخت: عروسک‌ها زمانی به عنوان بازیچه کودکان مورد استفاده بودند و زمانی برای انجام مراسم یا برای نشان دادن مفهومی ساخته می شدند؛ پس می‌توانند هم جنبه بازی و سرگرمی برای کودکان و هم جنبه آیینی داشته باشند، به دلیل تنوع  قومی و فرهنگ بومی‌ که در ایران داریم، هر قوم و طایفه و منطقه‌ای برای خودش عروسکی دارد که کودکان  از طریق آن می‌توانستند دنیای کودکی خودشان را بسازند .

آروچا، سفیر فرهنگی مردم شرق اصفهان

این پژوهشگر عروسک‌ها با بیان اینکه به تعداد هر قوم و طایفه ای در ایران حداقل یک نوع عروسک وجود دارد، افزود: عروسک‌ها به نوعی در گروه صنایع دستی و هنرهای بومی یا “هنرهایِ مردم ساخت” قرار می‌گیرند و  مادران و مادر بزرگ‌ها عروسک‌های شرق اصفهان را برای مراسم خاص یا برای بازیچه کودکان می ساختند.

وی یادآور شد: عروسک هایی که  بر اساس مراسمی خاص در منطقه‌ ای ساخته می‌شوند، در واقع نمونه هایی از مراسم‌ و آیین‌ها در روستاها هستند که  متناسب با آنها ساخته شده‌اند؛ یکی از این عروسک‌ها “آروچا” یا عروس قنات، برای مهار کردن آبِ زیرزمینی و استفاده برای کشاورزی است.

گلشن افزود: آروچا می‌تواند سفیر فرهنگ باشد و ما را با اهمیت آب و قنات در منطقه شرق اصفهان که منطقه‌ای خشک است، آشنا کند یا عروسک گاوچاه که برآمده از یک شیوه‌ کهن از شرق اصفهان است، با استفاده از نیروی گاو یا شتر آب از چاه بیرون می‌کشیدند. عروسک مرد کشاورز و گاو کوهان‌دار می‌تواند ما را با شیوه استفاده از آبِ چاه برای مصارف کشاورزی آشنا کند.

او عروسک‌های شرق اصفهان را که در راستای ثبت ملی قرار گرفته‌اند ارزشمند خواند و گفت: عروسک‌هایی که ثبت ملی می‌شوند در جامعه محلی ساخته می‌شوند و بنابراین هم اطلاعاتی را راجع به آداب و رسوم مناطق در اختیار ما قرار می‌دهند تا فراموش نشوند و هم کمکی برای گذران زندگی سازنده‌ها و جزو طرح‌های توانمند سازی خوب و مفید جامعه محلی هستند.

هزار راه نرفته برای میراث ناملموس اصفهان

در خصوص چگونگی مراحل ثبت ملی عروسک‌های شرق اصفهان مسوول تدوین میراث فرهنگی ناملموس استان اصفهان به ایرنا گفت که این پرونده  این آثار هنوز مورد مطالعه آنها قرار نگرفته است.

عباس تراب زاده افزود: احیا کننده های  عروسک‌های شرق اصفهان با ما صحبت‌های مقدماتی داشته اند، در این راستا باید مطالعات ما درباره ظرفیت این عروسک‌ها برای ثبت در فهرست میراث ناملموس انجام شود و در گام بعد در صورت تایید، پرونده  ثبت ملی آن در شورای ثبت مطرح شود.

وی گفت: عروسک‌ها در صورتی ثبت ملی می شوند که در آیین‌های محلی نقش داشته باشند؛  مهارت “گاوچاه” به عنوان میراث ناملموس ثبت ملی شده است و باید برای ثبت ملی عروسک گاوچاه نیز بررسی‌های لازم انجام شود.

در استان اصفهان با تنوع فرهنگی گسترده، میراث ناملموس بی شماری نزدعامه مردم، در هزاران سال محفوظ مانده است که نیازمند بازشناسی، ثبت و حفاظت است چراکه این میراث ناملموس نمایانگر هویت فرهنگی مردم این خطه است. عروسک‌های بومی و محلی شرق اصفهان نیز در جغرافیای خاص این منطقه که همیشه با کم‌آبی دست و پنجه نرم می‌کردند اهمیت دوچندان دارد و باید برای حفظ و فراموش نشدن فرهنگ بومی‌  که عروسک‌ها میراث‌داران و راویان آنها در شرق اصفهان هستند قدم‌های جدی و حمایتی برداشت.

منبع:ایرنا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *