کاروانسرای ایرانی؛ منزلگاههایی در مسیر زوال
/0 دیدگاه /در بلاگ /توسط Shahrzad Dehghaniبه مرور با افزایش وسعت قلمرو ایران و همچنین افزایش سطح روابط و تردد با سایر حکومتها، تجارت و داد و ستد در ایران شکل تازهای به خود گرفت و در سایه امنیت نسبی فراهم شده، میزان سفر و جابهجایی گسترش قابل توجهی یافت. اما محدودیتهایی نیز در این سفرهای عمدتاً تجاری، سیاحتی و زیارتی وجود داشت که مهمترین آن طولانی بودن زمان رسیدن و فاصلههای بین شهرها بود، از طرفی هر کاروان محدودیتی در حمل آذوقه داشت، لذا در بین مسیر کاروانسراهایی ایجاد گردید تا کاروانیان بتوانند در آنجا اقامت گزینند و پس از استراحت و صرف غذا به مسیر خود ادامه دهند.
کاروانسرا واژهای پهلوی است و ریشه آن از ۲ واژه کاروان یا کاربات و سرا به معنای منزلگاه گرفته شده است. در یک مسیر، فاصله بین هر ۲ کاروانسرا تقریبا بین ۲۵ تا ۳۰ کیلومتر برابر ۵ فرسنگ است و جانمایی کاروانسراها براساس حداکثر مسیر قابل پیمایش توسط فرد در یک روز تعیین میشده است. در انتخاب منزلگاه صرفاً کوتاهترین مسیر مورد انتخاب قرار نمیگرفته و شرایط مختلفی در این انتخاب دخیل بوده، ضمن آنکه فقط یک مسیر هم بین ۲ منزلگاه وجود نداشته، مسیر معمولا از سمتی گزینش میشد که به روستاها و منابع آبی نزدیک باشد.
از دوره شاه عباس اول رفتوآمد و به تبع آن داد و ستد نظمی به خود گرفت و کاروانسراهای شاه عباسی (منسوب به دوره شاه عباس) فراوانی در ایران ساخته شد پس به همین جهت میتوانیم اوج شهرت و عصر طلایی کاروانسراها را مربوط به دوره صفوی بدانیم که حتی افسانهای هم در این خصوص وجود دارد که شاه عباس دستور احداث ۱۰۰۰ کاروانسرا را داد و از آنجایی که عدد هزار را خوار میشمرد تعداد آن را به ۹۹۹ تقلیل داد تا در ذهن مخاطب هیمنهای ایجاد کند با این وجود تعداد کاروانسراهای ایران هرگز به این تعداد نمیرسد اما بنابر آنچه شاردن، جهانگرد فرانسوی نقل میکند: «کثرتشان به حدی بود که موجب کمی مخارج مسافران و سکونت رایگانشان در این عمارات شده بود» و به یقین اینچنین اراده و همتی را میبایست ستود که زمینهساز پیشرفت و گسترش فرهنگ غنی ایران زمین گردید.
در اواخر دوره قاجاریه و پهلوی با گسترش وسایل حمل و نقل، کمکم نقش کاروانسراها کمرنگ شد و احداث راهآهن سراسری تیری بر پیکره این پدیده تاریخی ایرانی بود و آنچه که از کاروانسراها باقی ماند اگر موفق به کسب عنوانی تازه و کاربری جدیدی نشد، به مرور ویرانگی و اضمحلال نصیبش گردید.
نکته حائز اهمیت در خصوص کاروانسراهای ایرانی این است که اگر بخواهیم آنها را شرح دهیم همگی ساختاری یکسان دارند و ویژگیهایی نظیر پلان مربعی یا مستطیلی، یک درب ورودی بزرگ، هشتی در ابتدای درب ورودی و امثال آن در همه کاروانسراها مشترک است اما اعجاز معماری ایرانی در کاروانسراها این است که حتی ۲ کاروانسرا را نمیتوانید پیدا کنید که پلان یک شکل داشته باشند، ممکن است ۲ بنا از نظر ظاهری شبیه به هم باشند اما حتماً تفاوتهایی را با یکدیگر دارند و از این رو معماری کاروانسراها در نوع خود یک شگفتی بینظیر است.
محمدآباد، آخرین منزلگاه در مسیری کهن
باتوجه به موقعیت منحصر به فرد دشت قزوین و همچنین تپههای باستانی سهگانه در سگزآباد، این مکان منحصر به فرد به کانونی به جهت پژوهشهای باستان شناختی بدل گشت که به حق میبایست همت والای دکتر نگهبان را نه تنها در پاسداشت مواریث و خدمات ارزشمند به تاریخ و فرهنگ مرز و بوم بلکه به جهت تربیت باستان شناسان برجسته و فرهیخته ستود. کاروانسرای محمدآباد، یادگار ارزشمند دکتر نگهبان، تاکنون میزبان بسیاری از دانشجویان و اساتید باستانشناسی بوده و متاسفانه امروز به علت وضعیت نامناسب بنا، متروک شده و وضعیت خطرناکی دارد. این بنا هم اکنون نیازمند مرمت و نگهداری جدی است!
کاروانسرای هجیب، بهترین کاروانسرای برونشهری ایران
بخشهای زیادی از این بنای باشکوه در اثر زلزله سال ۴۱ به شدت آسیب دیده و قسمتهایی از برج شمال شرقی، مسجد و حمام کاروانسرا در بخش شرق کاملا تخریب شده است. آنچه در حال حاضر بیش از همه خودنمایی میکند، رها شدن مواریث تاریخی و فرهنگی به حال خود است. کاروانسرای هجیب با آن همه شکوه و آوازه با بیمهری تمام متروکه گشته و از گزند آسیب در امان نمانده است و ما همچنان شاهد مشکل بزرگ عدم تعریف کاربری صحیح و مناسب برای کاروانسراهای کهن و سستی در امر مرمت و نگهداری آنها هستیم.
کاروانسرا، تاریخ و فرهنگی در مسیر زوال
دیگر موضوع مهم، سوءمدیریت در تعریف کارکرد و کاربرد درست و مناسب برای کاروانسراهاست. تعداد زیادی از کاروانسراهایی که در مقابل بیمهریهای روزگار دوام آوردهاند، امروز با عدم تعریف کاربری مناسب و استفاده صحیح به صورت متروک درآمده و روزبهروز شاهد آسیبهای بیشتری به بنا هستیم. متأسفانه نهایت اوج هنر و خلاقیت در استفاده از کاروانسرا، ایجاد سفرهخانه یا رستوران سنتی و واگذاری به پیمانکاران غیرحرفهای است که نتیجه آن تخریب بیش از پیش این بناهاست.
ایسنا نوشت، شاید وقت آن رسیده باشد تا با بررسی کارشناسانه با توجه به موقعیت، فرهنگ، آداب و رسوم و همچنین بنا و سازه، برای هر یک از آنها کاربری مناسب پیدا کنیم و این چنین میراث گرانبها را به دلسوزان تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم و شهروندان مسئول بسپریم تا با تعریف کاربردهای جدید و متنوعی از قبیل فرهنگسرا، موزه مردم شناسی، خانههای اقامتی و بومگردی مجدداً این سرمایههای فراموش شده را زنده و از نابودی آنها جلوگیری کنند. آنچه مشخص است ابنیه با متروکه و رها شدن بیش از پیش آسیب دیده و ویرانه میگردد و لزوم تعریف کاربری صحیح و استفاده مسئولانه و دلسوزانه از بناهای تاریخی امری ضروری است. احیا و پاسداشت مواریث کهن فرهنگی و تاریخی بیش از بودجه و سرمایه، اراده و غیرت میطلبد!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.