پوشاک

عوامل تأثیرگذار بر پوشاک قوم ترکمن

در بررسی پوشاک عواملی مانند آب‌وهوا و شرایط اقلیمی و اجتماعی، جنسیت، سن، ذوق و حس زیبایی، جهان‌بینی و اعتقادات مذهبی، اعتقادات و آداب‌ورسوم، شغل و موقعیت اجتماعی، فرهنگ‌های متفاوت، پیشرفت‌های صنعتی، شرایط تاریخی و تحولات فرهنگی، اسطوره و دین در شکل‌گیری و یا ماندگاری پوشاک دخیل هستند.

در یک نگاه کلی، در پوشاک محلی عواملی یکسان وجود دارد؛ داشتن تجانس و قرابت فوق‌العاده با فرهنگ جامعه و به‌ویژه با محل موردنظر خود، راحتی لباس، کامل بودن اجزای لباس، تأمین مواد اولیه از منابع داخلی و کمک به تأمین استقلال اقتصادی، متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی و جایگاه اجتماعی و طبقاتی، استفاده مناسب از رودوزی‌ها، یراق و قیطان و سکه‌دوزی سنتی در تکمیل و تزیین لباس که هرکدام دارای بار معنایی ویژه‌ای هستند.

موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی

جغرافیای طبیعی محیط‌زیست و نوع شکل زندگی مردم، نقش و تأثیر بسیاری در تعیین جنس، شکل و رنگ و شیوه‌های دوخت پوشاک مردم گذاشته است. انتخاب نوع پوشاک این قوم را نمی‌توان جدا از رابطه و سازگاری مستقیم آن با فرهنگ جامعه، گونه‌های سازگاری با جغرافیای زیست بومی و شیوه زندگی به شمار آورد. اقلیم و طبیعت بر چگونگی پوشاک این قوم تأثیر گذاشته است. برای لباس زنانه از ابریشم طبیعی و پنبه و برای رنگرزی از مواد طبیعی مانند چغندر، پوست گردو استفاده می‌کردند.

هویت شغلی و لباس افراد

در طبقات متفاوت با توجه به شغل‌های متفاوت در لباس واحد استفاده از تزیینات مختلف که درجه اجتماعی افراد را نشان می‌دهد صورت می‌گیرد. برای مثال، افرادی که از وضع مالی خوبی برخوردار بودند از پارچه‌های ابریشمی و استفاده از سکه‌های بیشتر برای تزیینات و ظرافت بیشتر در موقع دوخت استفاده می‌کردند. کسانی که از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند از پارچه‌های نخی (چیت و پنبه‌‌ای) با تزیینات کمتر استفاده می‌کردند. این امر ارتباط مستقیمی با تزیینات در لباس و جنس پارچه انتخابی داشت.

اقوام و فرهنگ‌های مختلف

نوع فرهنگ برخاسته از شیوه زندگی دام‌پروری و کشاورزی، امکان تنوع و تفنن در لباس و گزینش نوع، شکل و طرح جامه‌ها با شیوه بومی و سنتی را به مردم قوم ترکمن نمی‌داد و مردم را به پیروی از هنجارهای معمول در پوشش یکسان مقید می‌کرد. می‌توان پوشاک را به‌عنوان یک عامل فرهنگی مؤثر در مسائل مردم‌نگاری و مردم‌شناسی یادکرد؛ زیرا پوشاک زبان گویای ارتباطات فرهنگی–زیستی گروه‌های مختلف انسانی است.

لباس‌های زنان قوم ترکمن ازلحاظ طرح و شیوه دوخت و حتی جنس، رنگ و شکل متأثر از الگوهای فرهنگی-قومی متداول در همان جامعه کوچک است. به‌عنوان‌مثال، استفاده از ابریشم به خاطر موقعیت پرورش کرم ابریشم و امکان دست‌یابی به آن مردم قوم ترکمن را به استفاده یکسان از نوع پارچه مناسب مجبور کرده است. از عناصر تمایز و شناسایی این قوم در بین اقوام مختلف ایران‌زمین می‌توان به استفاده از پارچه ابریشم (تافته)، وجود پیش جامه‌های سکه‌دوزی شده، زیورآلات و زینت‌آلات متعدد و استفاده یکسان از رنگ قرمز در تمام اجزای لباس اشاره کرد.

رنگ در پوشاک محلی بانوان ترکمن

همان‌گونه که جهان و هستی را نمی‌توان بدون رنگ تصور کرد، زندگی و حیات شخصی و اجتماعی انسان‌ها را نیز نمی‌توان بدون رنگ تجسم کرد. بشر با شناخت بیشتر از دنیای اطراف الیاف طبیعی را بکار گرفت و پارچه را تولید کرد و با استفاده از مواد رنگ‌زای طبیعی برای اولین بار توانست رنگرزی و چاپ را تجربه کند. در این راستا رنگرزی و چاپ پارچه‌های پنبه‌ای و ابریشمی با رنگ‌زاهای طبیعی قرمز دانه، روناس، اسپرک، حنا، جفت، زعفران، زردچوبه، پوست گردو، پوست انار و نیل انجام‌شده است. ازاین‌رو گرایش انسان به طبیعت به‌صورت ذاتی مطرح شد.

زنان ترکمن، برای پارچه‌های ابریشمی خود طی مراحل رنگرزی، آداب خاصی را انجام می‌دهند، به‌طوری‌که شخصی که فرآیند رنگرزی را انجام می‌دهد باید خصوصیاتی داشته باشد: در کار خود ماهر باشد، دین‌دار باشد، در حین مراحل رنگرزی افراد چشم‌پاکی بر آن حضور یابند (این باور در طی مراحل ابریشم‌بافی نیز صدق می‌کند). یکرنگ، بخش میانی مغز را تحریک می‌کند و درنتیجه بر اعصاب و روان انسان اثر می‌گذارد. استفاده از رنگ قرمز که رنگ غالب پوشاک زنان قوم ترکمن است به آن‌ها حس طراوت، شورونشاط را می‌دهد. رنگ قرمز در نگاه زن ترکمن نشانه قلب و عشق آتش بود که این خود دربردارنده جوانی و حیات در بین زنان کهن‌سال است.

استفاده یکسان از رنگ قرمز در بین دختران و زنان ترکمن خود گواه این است که مردان برای دختران خود ارزشی برابر با زنان خود قائل هستند. چون الیاف طبیعی بوده با ارتعاشات انسانی هماهنگ شده و آرامش طبیعی در حین استفاده از آن‌ها را برای او به ارمغان می‌آورد.  استفاده از رنگ قرمز که نماد آتش و قدرت است انسان را به مشاهده خیالاتی وا‌می‌دارد که در فرایند کیمیاگری سهیم است.

یکی از عرفا به استناد قرآن هفت معنای باطنی رنگ را مطرح کرده است که مرحله سوم آن را ابراهیم وجود نامید و به تعبیر او مرحله سوم به رنگ سرخ است و به‌مثابه عقیق که این مرحله «جایگاهی بس روحانی برای من است که در دل آدمی جا دارد و سالک از دیدن آن، ذوقی عظیم در خود احساس می‌کند». این ذوق همان شورونشاطی است که زنان این دیار از آن به دلیل استفاده از رنگ قرمز برخوردارند. این رنگ همچون مهمانی ناخوانده بر روابط بین آن‌ها تأثیر می‌گذارد و از آن‌ها زنانی خونگرم، مهمان‌نواز و دلسوز می‌سازد. استفاده از رنگ قرمز به زنان ترکمن شجاعت و دلیری، حمایت، علاقه و اشتیاق شدید عطا کرده است. در نگاه دینی رنگ قرمز محرک زا بوده و برای انجام تلاش و کوشش زیاد و کسب انرژی مناسب است. از منظر رنگ‌شناسی تعادل روانی زمانی در انسان به وجود می‌آید که ارتباط بین انسان، رنگ و طبیعت متعادل باشد؛ در آن صورت اثر مثبت بر روح و روان انسان خواهد گذاشت. بانوان قوم شریف ترکمن بر این امر اعتقاددارند که استفاده از رنگ قرمز، امکان دست‌یابی به رنگ‌های دیگر را برای استفاده و تزیین بر روی لباس را می‌دهد. به همین منظور رنگ قرمزرنگ زمینه بوده و رنگ‌های زرد، آبی، سبز و نقره‌ای رنگ‌های تزیینی هستند.

منبع:میراث آریا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *