ادامه دستبرد سوداگران به قصرِ ابونصر
کاخ – دژ باستانی نامدار به قصر ابونصر که از آن با نام نخستین میراث تاریخی به ثبت ملی رسیده در استان، نام می برند و ارزش بسیار فراوانی نزد باستان شناسان و پژوهش گران دارد، هم چنان در خطر قرار دارد و از سوی فرومایگان نابخرد مورد یورش قرار گرفته و آسیب های برگشت ناپذیری به آن وارد شده است.
اگر در یک دهه گذشته، به گونه پیاپی به این یادمان ملی شهرستان شیراز سری زده باشید، هربار با کَندوکاوهای غیرمجاز تازهای روبهرو شده و دیدهاید که، همواره عَرصه و حریم درجه یک این یادمان باستانی ارزشمند مورد تاخت و تاز سوداگران اَموال تاریخی – فرهنگی و برخی افراد بومی قرار گرفته است.
اما آن چه مایه شگفتی است و جا پرسش فراوان دارد، این است که در این روزها و هفتهها که ویروس کرونا در کشور در حال گسترش است و باید همه مردم در خانه بمانند تا زنجیرۀ انتقال بیماری قطع شود، چگونه برخی سودجویان از فرصت به دست آمده، بهره برده و به دور از چشم یگان حفاظت وزارت میراث فرهنگی و مسئولانی که درگیر بیماری و خدمات رسانی به مردم بوده، سرگرم کَندوکاوهای غیرمجاز به بهانههای پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنج هستند. از سویی، در این روزها که مسوولان بهداشتی کشور از مردم میخواهند به هیچ روی از خانه بیرون نروند، روشن نیست که چگونه این افراد نابخرد و فرومایه، حاضرند جان خود و خانواده خویش و دیگران را به خطر انداخته و بیماری را گسترش دهند.
قَصر اَبونصر، ویرانه، ولی ارزشمند
کاخ – دژ باستانی نامدار به قَصراَبونصر که بیش از 2000 سال دیرینگی دارد، روزگار ناخوشایندی را سپری می کند. از دستاَندازیهای سودجویان اَموال تاریخی و فرهنگی در یکی دو دهه گذشته که همواره رو به فزونی است گرفته، تا خدشهدار شدن حریم درجه یک این یادمان ملی ارزشمند با ساخت و سازهای اَفسارگسیخته و غیرقانونی مردم بومی در پیرامون آن و گسترش زمینهای کشاورزی گرداگرد یکی از ارزشمندترین یادگارهای باستانی کشور و چرای گوسپندان بر روی عَرصۀ یک یادمان تاریخی و ملی!
یادگارینویسیها با رنگ بر روی سنگها و دیوارههای دفاعی دژ (قلعه) که دیگر چیزی از آن برجا نمانده است، از دیگر دشواریهای پیش روی قصراَبونصر است. ریختن اَنبوه پسماندههای ساختمانی (نخاله) و زباله های خانگی در ورودی یادمان ملی از سوی ساکنان بومی که صحنۀ زشت و زنندهای را به نمایش گذاشته و بوی بد آن، اَندک گردشگران و دوست داران میراث فرهنگی را نیز، فراری داده و بیگمان اَنگیزه ای خواهد شد تا برخی از شیفتگان این یادمان تاریخی از دیدن آن صرف نظر کرده و به گفته ای «عطایش را به لقایش ببخشند» بخش دیگری از دشواری های قصراَبونصر است.
باشَندگی (حضور) افراد ولگرد و معتاد بر روی نخستین یادمان تاریخی به ثبت ملی رسیده در استان نیز که بسیار خطرآفرین است، تنها گوشهای از بیمهریها و نامهربانیها به یادگار نیاکانی است.
همچنین نباید بیتفاوتی مدیران وزارت میراث فرهنگی و رها کردن یکی از ارزشمندترین یادمانهای ملی کشور به بهانههای گوناگون از جمله نبود بودجه و نیروی کار را از یاد برد.
هرچند که، کمبود بودجه و نیروی کار یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی یادمانهای تاریخی و فرهنگی در سراسر کشور در دو سه دهه گذشته بوده است، ولی نمیتوان دست روی دست گذاشت و تنها نظاره گر ویرانی یادمانهای تاریخی در سراسر کشور بود و بایسته است تا دولت و مجلس هرچه زودتر به این موضوع مهم و اساسی ورود کرده و نگذارند بیش از این، یادمانهای ملی و تاریخی آسیب دیده و از صفحه روزگار حذف شوند.
دشواریها و درد دل درباره قصر ابونصر فراوان است و در این جا نمیگنجد و این تنها گوشهای از چالشهای پیش روی یکی از ارزشمندترین یادمانهای باستانی کشور و استان بود.
باید یادآوری کرد که نگارنده تنها به اَنگیزه خویشکاری (وظیفه) ملی و مسوولیت اجتماعی در این روزها و در بازدیدی کوتاه از خانه بیرون آمده است تا همانگونه که کارشناسان و مدیران رَده بالای میراث فرهنگی به تازگی در خبرگزاریها گوشزد و سفارش کردهاند، پاسدار و نگاهبان یادگارهای گذشتگان خویش باشیم. وگرنه بایسته است که همچنان در خانه بمانیم تا از گسترش ویروس کرونا پیشگیری شود.
گنجاندن درسی به نام میراث فرهنگی و محیط زیست در دبستانها
نگارنده باورمند است تا زمانی که درسی به نام میراث فرهنگی و زیست بوم (محیط زیست) در سیستم آموزش و پرورش کشور راه نیابد و فرزندان این مرز و بوم از اواخر دوران دبستان با تاریخ و هویت و سرزمین خود آشنا نشوند، به هیچ روی وزارت میراث فرهنگی و سازمان حفاظت از محیط زیست نمی توانند در پیشبُرد آرمان های خود پیروز و سربلند باشند.
زیرا موضوع برخورد و رفتار با میراث فرهنگی و زیست بوم باید از دوران کودکی و نوجوانی درون فرزندان این سرزمین نهادینه شود تا آنها به ارزش و اهمیت دوچندان میراث نیاکانی و خدادادی کشور پِی برده و آشنا شوند. همچنین کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی بارها خواستار توجه مدیران فرهنگی و سرپرستان تصمیمگیرنده کشوری به ویژه دو وزارت خانه میراث فرهنگی و سازمان محیط زیست و همچنین آموزش و پرورش به این گفتار (مقوله) شده اند. موضوعی که تاکنون راه به جایی نبرده و همچنان مغفول مانده است.
بازشناسی قصر ابونصر
زنده یاد جمشید صداقتکیش، باستان شناس و پارس پژوه درباره ارزش این یادمان ملی پیشتر به نگارنده گفته بود: این جایگاه از روزگار پیش از تاریخ وجود داشته است و همانند دژی استوار و محکم نظامی در اواخر شهریاری هخامنشی و دورۀ اشکانی و ساسانی مورد بهرۀ پادشاهان بوده است و در سال 420 مَهی (قمری) ابونَصر (پسرامیرعضدالدوله دیلمی) از فرمانروایان پارس، از این جایگاه به عنوان کاخ بهره برده و از همین روی در دورۀ اسلامی به قصراَبونصر نامدار شده است.
شادرُوان صداقتکیش همچنین گفته بود: در دهۀ 50 میلادی پُروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه (تخت جمشید) در زمانی نادانسته به این جا آورده بودند، شناسایی کرده و به پارسه باز گرداند.
همچنین برخی از پژوهشگران مانند محمدتقی مصطفوی این جایگاه را نخستین منزلگاه یا نِشیمن (توقفگاه) میان راهی، درگذر راه شاهی هخامنشیان از پارسه به شوش دانسته و دیوار(حصار) و دژی را از روزگار اشکانی به این سو، برایش اِنگاشتهاند.
کاخ – دژ نامدار به ابونصر در شمال خاوری (شرقی) شیراز و در بلوار نصرآباد یا جادۀ کَفترک و در 7 کیلومتری میدان گلستان بر فراز تپه ای بر جای مانده است. این سازه در بردارنده یک دژ سنگی با الحاقات آن است که بر فراز تپه ای اَفراشته به جاده، جای گرفته و عناصر سازنده آن سنگ و گچ است. در نمای این سازه از سنگهای بادبُر و در مغز کار از سنگ لاشه و گچ بهره گرفته شده است.
این یادمان باستانی به عنوان نخستین سازۀ ثبت شده در استان با شمارۀ 13 در 24 شهریورماه 1310 خورشیدی به یادمان های ملی پیوسته است.
در پایان باید گفت که نگارنده در چندین سال گذشته بارها دشواری های قصر ابونصر را در خبرگزاریها و روزنامهها بازتاب داده و به گوش مدیران رسانیده و خواستار توجه بیشتری به آن شده است، ولی گویا هنوز مدیران فرهنگی و سرپرستان میراث فرهنگی از خواب زمستانی بیدار نشده و میراث جاویدان شهرستان شیراز را به دست فراموشی سپردهاند.