نوشتهها
پاویون خالی افغانستان در اکسپو دبی
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniبهگزارش میراثآریا، افغانستان یکی از نزدیک به ۲۰۰ کشوری است که در این نمایشگاه شش ماهه شرکت میکند. میزبانی این نمایشگاه هشت سال پیش به دبی اعطا شد و به دلیل همهگیری کرونا، برگزاری آن با تأخیر یکساله مواجه شد.
اما غرفه این کشور که توسط دولت قبلی افغانستان قبل از برکناری طالبان در ماه گذشته سازماندهی شده بود، روز جمعه ناتمام ماند و هرگز به روی بازدیدکنندگان باز نشد.
یک نگهبان در ساختمانی که غرفه افغانستان در آن قرار دارد، عنوان کرد که چند هفته است هیچکس در آنجا کار نکرده است. هنوز مشخص نشده است که آیا این پاویون در آینده افتتاح خواهد شد یا خیر.
یک نماینده اکسپو به عنوان کرد: «افغانستان یکی از معدود غرفههایی است که هنوز کاملا آماده افتتاح نیستند و زمان افتتاح آنها هم هنوز اعلام نشده است.»
این نماینده اظهار نظرات بیشتر را به «تیم» غرفه افغانستان ارجاع داد، اما عنوان هم نکرد که اعضای این تیم چه کسانی هستند! دولت سابق افغانستان مسئول برگزاری نمایشگاه بود.
جالبتر اینجاست که دولت دبی و وزارت خارجه امارات متحده عربی هم به سوالاتی که در اینباره پرسیده شد پاسخ ندادند. البته مقامات اکسپو پیشتر تأکید کرده بودند که این نمایشگاه یک رویداد غیرسیاسی است.
دولت طالبان تا کنون در به رسمیت شناخته شدن بینالمللی ناکام بوده است و پس از قدرت گرفتن در افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی، با انتقادهای زیادی روبرو شده است.
در مراسم افتتاحیه اکسپو در روز پنجشنبه، پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی افغانستان در میان پرچمهای سایر کشورهای شرکتکننده به نمایش درآمد. اما طالبان از کشور خود به عنوان امارت اسلامی افغانستان یاد میکنند و از پرچم متفاوتی استفاده میکنند.
امارات متحده عربی، متحد نزدیک ایالات متحده، میزبان اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان، است. این دولت حوزه خلیج فارس یکی از تنها سه کشوری بود که دولت طالبان را در آخرین دوره حکومت خود در افغانستان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ به رسمیت شناخته بود.
ابراز نگرانی برای تخریب آثار بودایی افغانستان
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniدر گفتوگویی مفصل با دکتر محمدقاسم وفاییزاده، وضعیت آثار تاریخی افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان و شیوه برخورد طالبان با میراثفرهنگی افغانستان را بررسی کردیم. حافظه تاریخی جهان انهدام مجسمههای بزرگ بودا در بامیان که برجا مانده از دوران تمدن بودایی افغانستان بود را همچنان در ذهن نگاه داشته است و نگاه به طالبان در مواجهه با آثار تاریخی افغانستان همچنان با خاطرهای تلخ از نبرد این گروه با هویت تاریخی افغانها در ۲۰ سال قبل عجین است. افغانها اما همچنان نگران تخریب آثار و محوطههای تاریخی افغانستان از سوی شاخههای افراطی و تندرو طالبان در گوشه و کنار آن کشور هستند و حالا افغانستان با مافیای تبهکار قاچاق اشیای تاریخی از آن کشور به مقصد پاکستان نیز مواجه است. دکتر محمدقاسم وفایی زاده دراین گفتوگو از رها شدن بسیاری از اثار تاریخی افغانستان در هرج و مرج اخیر و بیتوجهی رییس جمهور پیشین آن کشور به درخواست او برای انتقال اشیای تاریخی افغانستان به مخازن امن خبر داده است. او میگوید با این حال گنجینه بزرگ باختر یکی از مهمترین و بزرگترین مجموعه اشیای زرین باستانی افغانستان پنهان مانده است تا ملت افغانستان از مهمترین نشانههای هویتی خود در جنگ و آشوب محروم نشود.
جناب وزیر اسبق فرهنگ افغانستان پیش از آغاز این گفتوگو آرزو میکنیم افغانستان روزی از تمام این جنگها خلاص شود و مردم افغانستان روزی رنگ خوش آزادی و آرامش را ببینند.
ناخودآگاه وقتی از افغانستان صحبت میکنیم به دلیل اتفاقات ۴ دهه اخیر تصیر یک کشور جنگزده، ویران شده، بسیار عقب مانده و از بین رفته در جنگ به ذهن متبادر میشود. کشوری که تهی از هرگونه فرهنگ و تاریخ است. اما آیا واقعا افغانستان چنین کشوری است که تصویر آن به جهان مخابره شده است؟
قدم دوم تبدیل افغانستان به کانون وصل در موضوع عرضه و تقاضا بود. در حوزه انرژی که اولویت خاص خود را داشت و از لحاظ فرهنگی هم تلاشهای زیادی شد تا افغانستان بتواند نقش تاریخی خود را ایفا کند. به خصوص با دو کشور ایران و تاجیکستان که از لحاظ فرهنگی بسیار به افغانستان نزدیک هستند. حتی بحث کشورهای حوزه نوروز مطرح شد که شامل ۱۱ کشور شدند. بحث راهاندازی تلویزیون مشترک بین کشورهای فارسی زبان افغانستان، ایران و تاجیکستان هم مطرح شد که بعدها این موضوع به دلایلی معطل ماند. اما جان موضوع این است که افغانستان امروز بازمانده و میراثدار سه تمدن بزرگ در منطقه است. با آثار فرهنگی و میراث سه دوره طلایی و همه ما مسئول حفظ این آثار هستیم. آثاری که نه تنها به عنوان دارایی و سرمایه معنوی مردم افغانستان و حوزه فرهنگی فارسی زبانها است که جزو داراییهای جامعه بشری است.
میراث فرهنگی و آثار تاریخی افغانستان حالا در سیطره طالبان است به نظر شما آنها با این آثار چه خواهند کرد؟
منظورتان همین دوره جدید است یا ۲۰ سال قبل؟
امکانش هست در مورد آثاری که صحبت میکنید نسبت به ارزش آنها و دوره تمدنیشان هم سخن بگویید؟
از مزار شریف هم گزارشهایی داشتیم که طالبان قصد دارد جادهای از وسط حیات مسجد «خواجه ابونصر پارسا» که مربوط به دوره تیموری است عبور دهد. نگرانی ما جدی شد و تلاش کردیم از طریق بزرگان محلی این موضوع را حلوفصل کنیم. آنها هم با مسئولان طالبان صحبت کردند و افراد طالبان قانع شدند جاده را از داخل حیات مسجد عبور ندهند. موارد مختلفی در گوشه و کنار افغانستان وجود داشت و گزارشهای زیادی هم نسبت به تهدید آثار تاریخی به دستمان رسیده بود. اینها اثرات منفی جنگ بود. نفس جنگ تاثیرات مخرب و غیرقابل کنترل بر آثار تاریخی دارد. بخش دوم نگرانیهایی بود که از سرنوشت موزههای محلی و موزه ملی افغانستان که یکی از غنیترین موزههای منطقه است و آثار مربوط به سه تمدن بزرگ و تاریخ افغانستان و افغانستان مدرن به علاوه آثار سرقت شدهای که با همکاریهای نهادهای مختلف به موزه ملی افغانستان بازگردانده شدند و در این موزهها نگهداری میشدند، وجود داشت.
در دوره قبلی تسلط طالبان تجارب تلخی داشتیم که مهمترین آنها انهدام مجسمههای بودا در بامیان و تخریب ۳۰۰ اثر تاریخی در موزه ملی افغانستان بود. همه این موارد موجب نگرانیهای جدی ما برای آینده این آثار شده بود. خصوصا در ولایات، نگرانیها جدیتر بود. بعد از سقوط حکومت قبلی و ورود طالبان به کابل، نگرانیها جدیتر شد و ما نیز تماسهایی با یونسکو و نهادهای فرهنگی در این زمینه داشتیم. اما خوشبختانه طالبان در مقایسه با دفعه قبل با رویکرد منطقیتر و معقولتری ظاهر شد و مواجههشان با آثار تاریخی در مقایسه با دوره قبل حاکمیت طالبان بسیار معقولتر بود. همین که آنها مصلحتها را در نظر گرفتند و اولین اقدامشان که آنزمان مثبت بود را انجام دادند، باعث امیدواری شد. یکروز پس از سقوط حکومت قبلی که اغتشاشات و بینظمی در کابل بسیار زیاد بود به مسئولان ماموریت دادم مراقب آثار به ویژه آرشیو ملی و موزه ملی افغانستان باشند و تلاش کنند تا در این اغتشاش بین سقوط حکومت قبلی و برپا شدن نظم توسط حکومت بعدی، این آثار به سرقت نروند. چون قاچاقچیان آثار فرهنگی بسیار در افغانستان فعال هستند و شبکههای بسیار گستردهای نیز دارند. طالبان در اولین گام، حکمی را صادر کرد که میراثفرهنگی محفوظ است و هر کس که زیانی به آثار بزند برخورد قانونی با او میشود که قدم بسیار امیدوار کنندهای برای مردم افغانستان و جامعه جهانی بود و موجب آرامش خاطر شد تا در فرصت پیش آمده، آثار باستانی به یغما نرود و سر از بازارهای بینالمللی درنیاورد.
البته گزارشاتی نسبت به تعرض به آثار تاریخی به ما رسید و هنوز هم چند نگرانی در شبکههای اجتماعی وجود دارد. تا جایی که اطلاع دارم حفاریهای غیرقانونی در محوطه «آی خانم» بصورت مقطعی انجام میشود که هنوز جلوی آنها گرفته نشده است. این محوطه به لحاظ فرهنگی بکر است و کار کمتری در آن شده و احتمالا آثار زیادی هم آنجا وجود دارد. نسبت به تخت رستم در شمال افغانستان هم نگرانیهای زیادی بود و گزارشهایی که داشتم نشان میداد نگرانیها جدی است. نگرانی درباره تخت رستم بیشتر از نظر احتمال تخریب محوطه از سوی اعضای گروه طالبان بود که از آنجا بازدید کرده بودند و صحبتهایی مبنی بر بیاهمیت بودن آثار تاریخی داشتند. با این حال تا به امروز آسیبی از سمت طالبان به تخت رستم نرسیده است. امروز طالبان و هواردارن این گروه به دلیل آن که در ۲۰ سال گذشته در مقابله و مواجهه با جامعه جهانی قرار داشتند و هنوز حکومتشان به رسمیت شناخته نشده در تلاش بیشتر برای کسب مشروعیت بینالمللی و داخلی است. بنابراین باید بتواند دیدگاههای متضاد و متناقض از طیف افراطیترینها تا حد معتدل افراطی خود را مدیریت کند. اما این که چقدر در این زمینه موفق باشد یا چه اندازه بتواند اوضاع افغانستان را مدیریت کند، بستگی به توان مدیریتی گروه طالبان دارد. من هنوز هنوز خیلی نسبت به آینده آثار تاریخی در دولت طالبان بدبین نیستم. ولی نگرانیها همچنان وجود دارد. نگرانی بیشتر از این است که حکومت جدید طالبان هنوز کنترل کاملی بر وضعیت همه ولایات ندارد و فرصت برای قاچاقچیان آثار تاریخی زیاد است. البته نمیخواهم چیزی بگویم که موجب تحریک وضعیت و تهدید آثار شود. اما امیدوارم دیدگاههای معقول و منطقیتر طالبان بر سایر دیدگاههای افراطی این گروه غلبه کند تا شاهد تخریب هیچیک از آثار تاریخی افغانستان نباشیم.
نگرانیها در محوطه «عینک لوگر» که آثار تاریخی مربوط به دوره بودایی در آنجا کشف شده است وجود دارد. بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ اثر تاریخی از این محوطه جمعآوری شده بود که تعدادی از آنها بستهبندی شده بودند و تعدادی نیز به همان صورت باقیمانده بود. علاوه بر این که مجسمههای بزرگ غیرقابل انتقال در این محوطه کشف شده بود که همانجا باقی است و حتی وجود این آثار موجب ممنوعیت کامل بهرهبرداری از معدن مس لوگر شد. میخواستیم این آثار را به موزه ملی افغانستان منتقل کنیم که به دلیل تشدید وضعیت جنگی این امکان فراهم نشد. در مورد این محوطه نگرانیهای جدی داشته و دارم. اطلاعاتی هم مبنی بر حضور تعدادی از مافیای شناخته شده آثار تاریخی افغانستان در این منطقه داشتیم. با این حال تا جایی که خبر دارم جای تشویش و نگرانی زیاد با توجه به وضعیت موجود نیست. اما به عنوان یک پیام اجازه دهید بگویم که تغییر حکومتها نباید موجب نابودی میراثفرهنگی ملتی شود که آنها را به تاریخ ۵ هزار ساله وصل میکند. بنابراین هر حکومتی باید مسئولیت درجه اول خود را بر حفظ آثار تاریخی با هر دیدگاهی در اولویت قرار دهد.
چرا افغانستان با داشتن این پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی و این حجم از آثار تاریخی از سه تمدن بزرگ امروز در این وضعیت قرار دارد که این تصویر منفی از افغانستان به بیرون ارسال میشود؟
البته نمیتوان آنها را مقصر اصلی این وضعیت دانست. چون ۴ دهه جنگ به قدری تاثیرات منفی بر ذهن سیاسیون و مردم افغانستان گذاشته که حالا میگویم حتی باید از مردم و سیاسیون افغانستان هم تمجید شود که نگذاشتند با تمام این مشکلات افغانستان دچار گسیختگی کامل شود و این نقطه قوت در مردم افغانستان متشکل از همه اقوام است. افغانستان از لحاظ فرهنگی یکی از متنوعترین فرهنگها را از لحاظ اجتماعی دارد. ۴۶ قوم، بافت این ملت را شکل میدهند که به ۵۷ زبان صحبت میکنند. این تکثر فرهنگی در افغانستان نعمتی است که می تواند غنای جمعی ملت افغانستان را شکل دهد. اما این تکثر موجب جداییطلبی نشد. افغانستان امروز با همان پیشینه فرهنگی، هنوز مولانا و جامی و خواجه عبدالله انصاری را مربوط به خود میداند و یک روح واحد در همه اعضای این پیکره تنیده شده است که باعث شده با تمام تحولات سیاهی که در این کشور رخ داد، ملت افغانستان در برابر گسیختگی کامل مقاومت کنند.
الان که طالبان محوطهها و آثار تاریخی را در اختیار دارد حساسیت مردم نسبت به آثار تاریخی و خطر تخریب این آثار چه اندازه است؟ اصلا افغانها حساسیتی نسبت به آثار تاریخیشان دارند؟
این وضعیت اولویتها را تغییر میدهد. سطح حساسیت مردم نسبت به میراثفرهنگی همچنین وابسته به نقشی است که نخبگان جامعه ایفاء میکنند. این که تا چه اندازه آنها بتوانند مردم را نسبت به موضوع میراثفرهنگی آگاه کنند مساله دیگری است. زمانی را به خاطر دارم که گروههای سیاسی در مسابقه نشانهزنی آثار تاریخی را هدف میگرفتند. آنها خصومتی با این آثار نداشتند اما نسبت به این موضوع که تخریب یک اثر چه تبعات فرهنگی بر افغانستان دارد آگاه نبودند. به همین دلیل هم با این آثار به شکل وحشتناکی بازی میکردند. امروز هم همان مشکلات در سطوحی از طالبان وجود دارد. بنابراین عدم آشنایی و ناآگاهی گاه چنان آسیبی میتواند به آثار تاریخی وارد کند که یک حکومت با سیاستهای خود نمیتواند این اندازه مخرب باشد. مردم افغانستان اکنون نسبت به داشتههای تاریخی خود حساس هستند.
اگر اینچنین نبودند بسیاری از محوطهها مانند «آی خانم» و «عینک لوگر» و آثار فرهنگی دوره تیموری شهر غزنی به عنوان پایتخت جهان اسلام یا آثاری که در هلمند و قندهار وجود دارند و یا آثار خوب امالبلاد یعنی بلخ، این قدیمیترین کلانشهر جهان که بر روی زمین ماندهاند تا به حال نابود شده بودند. پس مردم حساس هستند. اما نقش دولت در جلوگیری از تخریب آثار هم مهم است. طالبان متاسفانه در گذشته مجسمههای بزرگ بودا در بامیان را تخریب و افغانستان را از یک اثر بسیار شکوهمند تاریخی محروم کرد. این اقدام در حافظه فرهنگی مردم افغانستان باقی مانده است. اما کاری که قاچاقچیها و مافیای آثار تاریخی در افغانستان انجام دادهاند هم کمتر از اقدام طالبان نبود. حفاریهای غیرمجاز زیادی در افغانستان صورت گرفته است و حتی برخی آمدهاند با نبش قبر با هدف بیرون آوردن اشیای تاریخی اجساد مومیایی شده را از قبرها بیرون کشیدهاند. کتیبههای بسیار معروف و آثار خطی که بر روی پوست نسخ شده بود هم از افغانستان خارج شده است. البته که بخشی از این آثار در سالهای گذشته در جهان کشف و به افغانستان بازگردانده شد.
در آخرین روزهایی که در وزارت فرهنگ بودم، یکی از کشورهای اروپایی نامهای به ما داد که تعدادی آثار فرهنگی کشف شده است که شباهتهایی به آثار بازمانده از یونان باختری در افغانستان دارد. این آثار را به کارشناسان دادیم که مشخص شود متعلق به ما است یا خیر؟ یعنی سرقت آثار باستانی افغانستان کمتر از میزان قاچاق موادمخدر نبوده است و بسیاری از این راه ثروت کلانی به دست آوردهاند و با فروش پیشینه فرهنگی مردم افغانستان جیبهای خود را پر کردند. متاسفانه افراد به نام و مشهوری هم بودند که دست به این اقدامات کردند. سیاستمداران نامداری هم اقدام به قاچاق اشیای تاریخی افغانستان کردهاند که گزارش اقدامات آنها در اختیار یونسکو و برخی نهادهای فرهنگی است.
سیاستمداران افغانستان هم در قاچاق آثار باستانی دست دارند؟
شما از تاریخ افغانستان صحبت کردید اما اشارهای به آثار هخامنشی و ساسانی در افغانستان نکردید.
الان طالبان با آثار دوران تاریخی چه خواهند کرد؟ چقدر ممکن است این آثار توسط طالبان تخریب شوند؟
پنجشیر به لحاظ تمدنی چه جایگاهی در تمدن افغانستان دارد؟
در سه روز خلاء قدرت در افغانستان چه تعداد آثار تاریخی را به کشورهای دیگر امانت دادید؟ در جنگهای این اتفاق مرسوم است که دولتها آثارشان را برای در امان نگاه داشتن به کشورهای دیگر امانت میدهند.
یعنی همه چیز رها شد و آثار حتی به مخازن امن هم نرفت؟
این موضوع را با رییسجمهور سابق هم در میان گذاشتید؟
گنجینه بزرگ باختر افغانستان کجاست؟
یعنی در نقطه امنی مثل غارهای تورابورا یا بامیان نگهداری میشود؟
پس مهمترین گنجینه افغانستان در همان کشور است و کسی از جای آن خبر ندارد؟
در شرایط فعلی نگران تخریب آثار کدام دوره تمدنی در افغانستان هستید؟
چه تعداد آثار تاریخی اعم از بنا و محوطههای تاریخی در افغانستان شناسایی و ثبت شده است؟
فکر میکنید طالبان در مواجهه با آثار تاریخی تغییر کرده است؟
از هائیتی تا افغانستان، حفاظت از میراث فرهنگی در برابر بلایا و حوادث
/0 دیدگاه /در بلاگ /توسط Shahrzad Dehghaniبا کشته شدن نزدیک به ۲۱۰۰ نفر و زخمی شدن هزاران نفر دیگر در زلزله ویرانگر ۷.۲ ریشتری هائیتی، این کشور آسیبدیده اکنون نیز با تهدید و پیامدهای طوفان گرمسیری گریس روبرو است. امسال در جنگلهای آمازون بیش از ۲۵۰ مورد آتشسوزی بزرگ رخ داده است که منطقهای به وسعت شهرهای لسآنجلس و کالیفرنیا را در بر گرفته است. در سراسر آسیا، از افغانستان گرفته تا میانمار، بارندگیهای شدید موسمی همراه با درگیریهای داخلی و خارجی در برخی مناطق، میراث ملموس و ناملموس جهانی را بیش از پیش در معرض خطر قرار میدهد. چه بلایای طبیعی و چه جنگ و خطرات ناشی از آن، میراث فرهنگی و طبیعی در سراسر جهان را دچار مشکل جدی کرده است. به طور کلی، این بحرانهای جمعی یک نکته مهم را آشکار کرده است: به هنگام برخورد با بلایا، باید خود را تقویت کنیم و آمادگی حفاظت از میراث فرهنگی را داشته باشیم.
بلایا چگونه میراث فرهنگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند
در قرون گذشته، خطر اصلی برای اماکن و میراث جهانی مانند موزه لوور در فرانسه، آبشار ایگواسو در برزیل و آرژانتین، معبد آنگکور در کامبوج یا پارک ملی ویرونگا در کنگو، جنگ، سرقت، گذشت زمان و فرسایش بوده است؛ اما در سالهای گذشته شاهد تغییرات چشمگیری بودهایم. مقیاس درگیریهای انسانی تشدید یافته است و تغییرات آب و هوایی به طور بنیادین بر اکوسیستمها و پدیدههای طبیعی تأثیر میگذارد. تهدیدهای واقعی و گستردهای برای میراث طبیعی و فرهنگی ما وجود دارد، اما آیا چارچوبهای قانونی و سیاسی موجود به اندازه کافی برای حفاظت از آنها موثر است؟
رویکرد و مفهوم «کاهش ریسک بلایا» به منظور آمادهسازی و یادگیری مدیریت حوادث طبیعی و بلایای انسانی ایجاد شده است. این رویکرد با هدف «به حداقل رساندن آسیبپذیریها و خطرات بلایا در سراسر یک جامعه، به منظور جلوگیری یا محدود کردن اثرات نامطلوب خطرات، در چارچوب وسیع توسعه پایدار» انجام میشود. در دنیایی که بلایا و بحرانها عمدتا به عنوان تهدیدهای توسعه در پیامدهای بشردوستانه و اقتصادی شناخته میشوند، مهم است که چگونگی تاثیر آنها بر بحرانهای محلی و جهانی، از طریق تأثیری که بر میراث فرهنگی و طبیعی میگذارند، شناخته شود و راهحلهای بنیادین و جامع برایشان مطرح شود.
هنگامی که در دنیا و کشورهای در حال توسعه سیاست عمدی تخریب وجود دارد، همانطور که در برزیل در دولت فعلی مشاهده کردیم، باید یک چارچوب بینالمللی روشن و کارآمد برای حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی در شرایط خاص وجود داشته باشد. فراتر از دفاع از محیط زیست و تمرکز بر تغییرات آب و هوایی، ما باید بدانیم که تصویب قوانین بینالمللی برای حفاظت از سرمایههای طبیعی بشریت به چه معناست. به گفته دولت برزیل، در هفتههای گذشته، بیش از ۷۵ درصد آتشسوزیهایی که در جنگلهای آمازون رخ داده است، در مناطقی از برزیل بوده است که درختان قطع شدهاند تا راه کشاورزی ایجاد شود. علیرغم ممنوعیت آتش افروختن در فضای باز توسط دولت برزیل در ۲۷ ژوئن، باز هم شاهد این آتشسوزیهای عمدی بودهایم.
پیامدهای سنگین جنگلزدایی و استخراج معادن که منجر به آتشسوزی گسترده جنگلها میشود، باعث شده است جنگل آمازون در وضعیتی قرار بگیرد که دیگر بازگشتی ندارد. این بحران بر کل اکوسیستمها و منابع طبیعی تأثیر میگذارد، اما منجر به نسلکشی جمعیت بومی نیز میشود که هم فرهنگ و میراث فرهنگی ناملموس و هم خانههای خود را از دست میدهند.
افزایش تهدیدها
میراث فرهنگی و طبیعی بخشی از هویت ما را در اختیار دارد. اینها میراثی هستند که نیاکان ما برایمان به یادگار گذاشتهاند و میراثی هستند که ما باید به نسلهای آینده منتقل کنیم. میراث فرهنگی مانند بناها، سنتها، زبان و هنر به جوامع کمک میکند تا خود را تعریف کنند، ماهیت خود را بیابند یا باورهای خود را در بوته عمل قرار دهند. این مواریث همچنین احساس تعلق و غرور جمعی و شخصی را به افراد ارائه میدهند. میراث فرهنگی و طبیعی نه تنها یک عنصر کلیدی برای شناسایی و توسعه بشر است، بلکه یک جنبه اقتصادی ضروری در کشورها و جوامعی است که به گردشگری به عنوان منبع اصلی درآمد خود متکی هستند. متأسفانه هر چقدر میراث به جا مانده حیاتی، حساس و زیبا باشند، دائماً با تهدیدهای بیشتری روبرو هستند.
از بین بردن میراث فرهنگی سالیان متمادی به عنوان «سلاحی علیه مردم محلی» مورد استفاده قرار گرفته است که در تخریب بوداهای بامیان در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان و نابودی چندین سایت در عراق و سوریه توسط داعش در سال ۲۰۱۵ مشاهده شده است.
مثلا در مورد بلایای طبیعی میتوان به آنچه که در زلزله اخیر هائیتی مشاهده شده است اشاره کرد؛ اتفاقی که میتواند برای میراث فرهنگی و طبیعی هر منطقهای فاجعهآفرین باشد. همچنین در سال ۲۰۱۵، زمینلرزهای به بزرگی ۷.۸ در ممقیاس ریشتر نپال را لرزاند و ساختمانهای فرهنگی کلیدی در دره کاتماندو از جمله موزهها و برج معروف داراها را ویران کرد. اینها تنها چند نمونه از بیشمار تهدیدهای موجود در جهان هستند و باید آمار طوفانها، جنگلزداییها، رانشهای زمین، فوران آتشفشانها و درگیریهای مسلحانه است و تخریبهای متعصبانه را هم به آن افزود.
در دنیای امروزی جوامع مدنی و حفاظت از میراث هنگامی که فاجعهای رخ میدهد، اغلب در خط مقدم امداد و اقدامات اضطراری هستند. با نزدیک شدن به جوامع محلی و تکیه بر دانش محلی، جامعه مدنی به مناطقی دسترسی دارد که برای سازمانهای بینالمللی «ناامن» تلقی میشوند و اغلب بازیگران اصلی در ارائه کمکهای بشردوستانه بودهاند، همانطور که اخیراً در جریان فوران آتسفشان نیراگونگو در جمهوری دموکراتیک کنگو مشاهده شد. با این که سازمانهای جامعه مدنی ابتکارات برنامهریزی محلی را برای مقابله با بلایا سازماندهی میکنند، این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی و اثرات تغییرات آب و هوایی، در معرض تشدید بلایای طبیعی قرار گرفته است. در سال ۲۰۲۰، دو طوفان متوالی وضعیت این منطقه را دچار بحران شدید کرد. در این زمینه چالشبرانگیز، سازمانهای جامعه مدنی به عنوان پل ارتباطی بین تلاشهای دولت عمل کرده و پوشش و نیازهای اساسی را در سطح ملی تأمین میکنند.
برای مثال کشورهندوراس در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارد. نقش این جوامع سازماندهی و همراهی آنها در زمینه آموزش و فراهمسازی زمینه سازگاری با تغییرات آب و هوایی بوده است. خوزه رامون آویلا، مدیر ASONOG (پلتفرم ملی سازمانهای جامعه مدنی در هندوراس) توضیح میدهد که این اتفاق برگشتناپذیر است و ما چارهای جز سازگار شدن با وضع فعلی نداریم. بنابراین، بهترین کار سازماندهی است؛ از سازمانهای مردمی و محلی حمایت میکنیم و در خط مقدم نهایت تلاشمان را میکنیم. Forus International، یک شبکه جهانی متشکل از سازمانهای جامعه مدنی، به منظور کمک به درک و اجرای بهتر چارچوبهای مورد نظر، مجموعه ابزارها و میکروسایتهایی را در زمینه کاهش خطر بلایا ایجاد کرده است. این مجموعه که با حمایت Fondation de France و با همکاری شبکه جهانی سازمانهای جامعه مدنی برای کاهش بلایا (GNDR) و سازمان نجات کودکان در سوئیس تهیه شده است، راههایی را برای تقویت ظرفیت بسترهای ملی سازمانهای مردمنهاد در بحرانها و پس از شرایط اضطراری را بررسی میکند. این فعالیتها مطالعات موردی و شهادت بیش از ۱۰ کشور، صداهای جامعه مدنی را که با نزاعهای داخلی و خارجی، بلایای طبیعی و «فجایع روزمره» درگیر هستند، با هم متحد میکند.
کاهش خطر بلایا باید به اولویت سیاسی و اجتماعی دولتها بدل شود
کاهش ریسک بلایا در ابتدا به عنوان راهی برای حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی ایجاد نشده بود و یونسکو وظیفه این مأموریت را بر عهده داشت و معاهدههای بینالمللی را برای این منظور از زمان ایجاد آن در ۱۹۴۵ تدوین کرده بود. متأسفانه، اکثر دولتها هنوز به منظور حفظ و حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی خود، معاهدههای یونسکو را به طور موثر اجرا نکردهاند.
کارشناس مستقل در زمینه حقوق فرهنگی، خانم فریده شهید، عنوان کرده است: «حقوق فرهنگی اغلب در مقایسه با سایر حقوق بشر کمتر توسعه پیدا کرده است و به اندازه آنها جدی گرفته نمیشود. همین توجه ناکافی باعث شده است که حقوق فرهنگی گاهی اوقات به عنوان حقوقی با اولویت کمتر در نظر گرفته شوند.»
کاهش ریسک بلایا به حفاظت از هویت، جوهره و تاریخ کل جوامعی که آسایش و معنای دینی، اجتماعی یا تاریخی را در میراث فرهنگی و طبیعی خود مییابند، کمک میکند. با حمایت سازمانهای جامعه مدنی، تخصیص ارزش برای میراث بهجامانده و همچنین آمادگی در برابر بلایای محلی، میتوانیم از بحران و خطرات جلوگیری کرده و فجایع را پیشبینی کنیم. کاهش خطر بلایا باید به اولویت سیاسی و اجتماعی دولتها تبدیل شود. به نام امنیت برای مردم و کره زمین، ما باید یک رویکرد جامع را برای ایجاد جوامع مقاوم و حمایت از آنها در استفاده از قدرت میراث خود بررسی کنیم.
عاقبت گنجینه افغانستان چه میشود؟
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniمدیر موزه ملی افغانستان برای حفاظت از آثار تاریخی این کشور و به خصوص موزه ملی از جامعه جهانی؛ مردم علاقهمند به حفاظت از آثار تاریخی افغانستان نیز در پیامهای مختلف درخواست کردند تا این آثار تا حد امکان از معرض دید پنهان شوند.
حتی در یکی از نخستین قدمها محمد فهیم رحیمی، مدیر موزه ملی افغانستان بعدازظهر دوشنبه ۲۵ مرداد؛ در پیامی که در صفحه موزه ملی افغانستان در فیسبوک منتشر کرد، از جامعه جهانی و مسوولان امنیتی برای حفاظت از آثار تاریخی افغانستان و به خصوص موزه ملی این کشور درخواست کمک کرد.
او در این مطلب تاکید کرده بود که «متاسفانه شهر کابل امروز شاهد هرج و مرج بیسابقه بوده و در ساحات مختلف شهر با استفاده از این فرصت غارتگران کوششهایی را برای غارت و تخریب اموال عامه و خصوصی نمودهاند. اگرچه تا کنون کارمندان موزیم (موزه) ملی افغانستان آثار و اموال این نهاد مصون میباشند ولی ادامه این هرج و مرج سبب نگرانی جدی مسئولیت موزیم ملی افغانستان از مصونیت آثار و اموال موزیم ملی افغانستان گردیده است. بنإ از تمام مسولین امنیتی، جامعه جهانی، طالبان و سایر نهادهای تاثیرگذار خواهشمندیم تا به امنیت و مصونیت موزیم ملی افغانستان توجه جدی نموده و نگذارند تا این وضعیت سبب غارت و تخریب آثار و اموال این نهاد ملی گردیده و فرصتطلبان از آن استفاده نمایند.»
محمدفهیم رحیمی، رییس موزه ملی افغانستان چند روز بعد از تصرف کابل توسط طالبان، دربارهی سرنوشت این موزه در افغانستانی که تاریخ آن غنی و همگام با تاریخِ ایرانِ فرهنگی است، توضیحاتی ارائه کرد.
احتمال سوء استفاده گروههای دیگر وجود دارد/باید مسئول طالبان را پیدا کنیم
او انتشار اعلامیهای را با مضمون درخواست کمکهای جهانی برای حفاظت از موزه ملی افغانستان، به همین دلیل عنوان میکند و ادامه میدهد: ما در روز نخست حضور طالبان در کابل، در صفحه فیسبوک موزه ملی افغانستان یک هشدار دادیم که باید از آثار موزه حفاظت کنیم و خوشبختانه آن موثر شد و توانستیم آثار موزه ملی را حفاظت کنیم.
وی با بیان اینکه متاسفانه در طول روزهای گذشته تا اندازه زیادی حاکمیت در افغانستان وجود ندارد، اظهار میکند: اگر چه طالبان در شهر کابل هستند اما احتمال سوء استفادهی گروههای مختلف با یونیفرم یا لباس طالبان وجود دارد، همانطور که چندین بار برخی افراد به خانههای مردم وارد شده و داراییهای آنها را چور (غارت) کردهاند.
رحیمی با بیان اینکه تشویش داشتهاند که آثار موزه ملی غارت نشود، ادامه میدهد: توانستیم که در همان زمان و در مدت دو یا سه روز اول، با ارتباطات شخصی و امکاناتی که داشتیم چند نفر را به عنوان محافظ در موزه بگماریم تا بتوانیم از ورود چپاولگران احتمالی به موزه ملی افغانستان جلوگیری کنیم و خوشبختانه تا کنون به این شکل ادامه دادهایم و هیچ کدام از آثار موزه ملی گم یا سرقت نشدهاند.
وی تاکید میکند: تلاش میکنیم تا مسئول این گروه را پیدا کنیم و آنها را متقاعد کنیم که بتوانند از موزه ملی افغانستان محافظت کنند. تا کنون این کارها را کردهایم و خوشبختانه آثار محفوظ ماندهاند.
رییس موزه ملی افغانستان با تاکید بر وجود نگرانیهایی که برای تخریب میراث فرهنگی افغانستان، به واسطهی غارت سایر موزهها در کشور وجود دارد، ادامه میدهد: باید آهسته آهسته ببینیم چه اتفاقاتی رخ میدهد و کجاها صدمه دیدهاند، فعلا ما در یک سردرگمی هستیم.
«گنجینه باختر» در آخرین بررسی، در ذخیرهگاه موزه بود
وی با تاکید بر نظارتهای مدتدار از گنجینههای تاریخی موزه ملی افغانستان، اظهار میکند: به این دلیل که از آثار خود مطمئن باشیم همیشه آثار قرار گرفته در مخازن داخل موزه ملی را بررسی میکنیم، اما آثاری چون گنجینه باختر را که در ذخیرهگاه (مخزنی) به جز موزه ملی است، چند ماه یک بار بررسی میکنیم.
او آخرین زمان بازرسی گنجینه باختر را مربوط به چند ماه قبل میداند، زمانیکه شایعاتی مبنی بر غارت این گنجینه از افغانستان به کشورهای اروپایی مطرح شده بود: برای این که خودمان مطمئن باشیم و به مردم نیز اطمینان دهیم که آثار حفظ است آنها را برای یک روز به نمایش گذاشتیم. در واقع اطمینان دارم و میدانم تا قبل از این که دولت قبلی سقوط کند آن آثار محفوظ بود، مگر اینکه در این تحولات غارت شده باشد.
رییس موزه ملی افغانستان با این وجود تاکید میکند: من بارو ندارم که این گنجینه غارت شده باشد، باید یک بار دیگر آنها راچک کنیم، اکنون نمیتوانیم به صورت دقیق بگوییم که این آثار موجود هستند یا غارت شدهاند؟ در واقع آثاری که در خود موزی هستند هر روز بررسی می شوند اما آثاری که در ذخیرهگاههای ما قرار میگیرند در نقاط مصونتری هستند که نیاز است آنها بررسی شوند.
موزه ملی افغانستان فعلا تعطیل است
ترس از غارت و تخریب آثار تاریخی افغانستان، آن هم در شرایطی که طالبان در پیش از دو دهه پیش رد خوبی از خود به جا نگذاشته و با تلاش و در طول ۲۵ روز دو مجسمه ثبت جهانی شده افغانستانیها را تخریب کرد، بیش از گذشته هشدارها را نسبت به وضعیتِ میراثِ تاریخی این کشور غنی علنیتر کرده است، به حدی که با انتشار پیام موزه ملی افغانستان برای درخواست کمک از جامعه جهانی و حتی خود طالبان؛ مردم در پیامهایی جداگانه درخواستِ پنهان کردن آثار تاریخی افغانستان را از معرض دید کردهاند.
همراز نجیب، از مسئولان موزه درخواست کرده که «ریس صاحب، آثار را از تمام نمایشگاه ها به دیپو ها منتقل کنید و در جای نامعلوم. امروز قیامت بود بالایم چون هرگز فکر نمیکردم اینقدر دزد و راهزن در داخل کابل وجود داشته باشد»
«اختر جواد» هم درخواست خود را این طور مطرح کرده است: «اگر ما (جامعه موزه های جهان) صمیمانه میخواهیم به آنها کمک کنیم، باید درخواست تجدیدنظر کرده و در رسانههای اجتماعی به دادگاه بینالمللی حقوق ، سازمان ملل متحد ، یونسکو و کشورهای تأثیرگذار مانند قطر، ترکیه، پاکستان، ایران، روسیه، چین رای دهیم. برای کمک به آنها!»
میر احمد نیز این درخواست را یکی دو روز قبل مطرح کرده بود که «کاش اندک عقلانیتی بین رهبران افغانستان باقی مانده باشد و قبل از سقوط کابل آثار موزه ملی افغانستان را از کشور خارج کنند.»
یا شخص دیگری با نامی مستعار، هشدارها نسبت به وضعیت موزه ملی افغانستان را این طور تشریح میکند: «نگرانی موزه ملی افغانستان، مسوولانه است، جنگ و ماهیت جنگ و سابقه رفتار خشونتطلبان تا امروز با ارزشهای تاریخی و ملی همسو نبوده است. کاش ریشهها و ارزشهای مردم رنجکش افغانستان را یپایند.»
از رسمی بودن اطلاعیه طالبان نسبت به حفاظت آثار تاریخی موزه بیاطلاعیم
رییس موزه ملی افغانستان درباره این اعلامیه نیز اینطور توضیح میدهد: هر چند هنوز از صحت ان نسبت به انتشار اعلامیه از سوی طالبان اطمینان نداریم، اما ابتکاری خوب بود که صورت گرفت و همان اعلامیه که کسی به موزهها داخل نشود و داراییهای آنها را غارت نکند، خود تاثیرات خاص خود را داشت.
ایسنا نوشت، رحیمی با تاکید بر تاثیر خوبی که این اطلاعیه برای حفاظت از موزه ملی افغانستان داشته است، ادامه میدهد: چنین چیزی هنوز به صورت رسمی به ما اعلام نشده بود، ما نیز آن را در همان رسانههای اجتماعی دیدیم.
اینفلوئنسرهای سفر با دغدغهای از جنس افغانستان
/0 دیدگاه /در بلاگ /توسط Shahrzad Dehghaniتحولات افغانستان با حضور دوباره طالبان، موجی از نگرانیها را در بین شخصیتهای شناخته شده و تاثیرگذارِ سفر و گردشگری تشدید کرده است و با به اشتراک گذاشتن تصاویری از زیباییهای افغانستان و بحران تازه این کشور، مردم جهان را به همدردی و همبستگی با افغانستان دعوت کردهاند.
به گزارش ایسنا، درو بینسکی (Drew Binsky) ماجراجو و گردشگر آمریکایی که تا کنون دو بار به افغانستان سفر کرده و با انتشار تصاویری از واقعیتها و چهره کمتر شناخته شده این کشور، سعی در معرفی آن داشته و به دیگران هم جرأت سفر به این کشور را داده است، اکنون با همدردی با مردمِ سرگردان و ترسیده افغانستان، تصاویری زیبایی را از این کشور با پیام «افغانستان به به کمک شما نیاز دارد»، به اشتراک گذاشته است.
درو گلدبرگ که در شبکههای اجتماعی با نام درو بینسکی شناخته میشود تا کنون به ۱۹۵ کشور سفر کرده و ویدئوهای او از این سفرها و ماجراجوییها جزو پرمخاطبترینها به شمار میآید. گزارشهای قبلی این جهانگرد یهودی ـ آمریکایی از افغانستان که با توصیفی از مهربانی مردم کوچه و بازار، زیبایی و قدمت آثار تاریخی این کشور همراه است، در بسیاری از رسانههای خارجی بازتاب داشته. او تا کنون دوبار به افغانستان سفر کرده که آخرین بار در سال ۲۰۲۰ همزمان با همهگیری کرونا، آغاز مذاکرات صلح طالبان و خروج نیروهای آمریکایی بود.
این ماجراجوی آمریکایی که افغانستان را در فهرست پنج کشور محبوب خود و پیشنهاد شده برای سفر قرار داده است، برای حال این روزهای مردم افغانستان با اشاره به گذشتهای که طالبان در این کشور در برخورد با زندگی زنان و دختران، تحصیل و آزادیهای اجتماعی و فردی داشته، نگرانیهای دیگری از جمله چگونگی تامین ایمنی بهداشتی مردم افغانستان برای دریافت واکسن کووید با وجود تفکر طالبان، مطرح کرده و نوشته است: «افغانستان عشق است. افغانستان زیبا است. افغانستان دوستانه است. افغانستان آسودگی است. بهراستی، قلبم شکست و ویران شد. من در دو سفر جداگانه یک ماه از زندگیام را در افغانستان گذراندم. یک بار سال ۲۰۱۸ و دیگر بار ۱۰ ماه قبل. هفت استان را دیدهام که حالا کنترل آنها به دست طالبان افتاده است. فرودگاهها بسته شده و ویزای شهروندان افغانستانی تعلیق شده و مرزها هم به روی آنها بسته است. ما در حال بررسی وضعیتی هستیم که در آن بیش از ۳۷ میلیون افغانستانیِ بیگناه ـ پاکترین و فروتنترین افرادی که در این کره خاکی ملاقات کردهام – در خطر جدی هستند…»
اوا زو بک (Eva zu beck) اینفلوئنسر اروپایی و نویسنده سفر که به تازگی در ایران هم بوده است، دیگر چهره شناخته شده در بین بلاگرهای سفر است که با یادآوری تجربه دیدار از افغانستان و برای همدردی با حال روزهای این کشور، نوشته است: «من خوششانس بودم که در ماه مارس امسال از افغانستان دیدن کردم، مردم از خروج قریبالوقوع نیروهای آمریکایی پس از حضور ۲۰ ساله و احتمال تصرف گروه طالبان ابراز نگرانی میکردند. حالا، زندگی بسیاری در تهدید است …»
او هم به زعم خود به تهدیدهایی که بهویژه حقوق زنان و دختران افغانستان را نشانه گرفته است، اشاره کرده و از آنها که پیگیر وضعیت افغانستان هستند خواسته با مردم این کشور همبستگی داشته باشند و با راهاندازی کارزارها و جمعآوری امضا از مقامات کشورهای خود بخواهند که به مردم افغانستان کمک کنند.
شخصیتهای تاثیرگذار دیگری در صنعت سفر و گردشگری نیز با گزارشهای روزانه از وضعیت و اخبار افغانستان، به معرفی مقامهای و افراد محلی مؤثر اما ناشناختۀ افغانستان ـ از جمله «سلیمه مزاری»، فرماندار شهرستان کنت ـ که در برابر طالبان ایستادگی و مقاومت کردند، پرداختهاند.
افغانستان در سالهای اخیر، مورد توجه گردشگران بیشتری قرار گرفته بود. آمار بانک جهانی نشان میدهد از سال ۲۰۱۸ روند سفر گردشگران به این کشور صعودی شده بود، به طوری که درآمد این کشور از محل گردشگری از ۱۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ به ۸۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ رسیده بود. شرکتهای خصوصی و راهنماهای محلی درحال جان گرفتن بودن و تعامل با بیشتر کشورها، از جمله ایران برای جذب گردشگر آغاز شده بود که دوباره با حضور طالبان، چهره امن افغانستان زیر سوال رفته است.
در ۱۵ سال اخیر نیز مرمت آثار تاریخی و همچنین استرداد میراث فرهنگیِ به غنمیت رفته از این کشور آغاز شده بود که اکنون با حضور دوباره طالبان، نگرانیها برای در امان نگه داشتن این آثار تشدید شده است، هرچند که طالبان در بیانیهای اعلام کرده به آثار تاریخی صدمهای وارد نمیکند.
منبع:ایسنا
به یاد مردم افغانستان و میراث دیرینه؛ کتیبه سنگی هرات در موزه ایرانی
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniکتیبه به خط ثلث و محقق میرک نقاش به سال ۸۹۷ هجری قمری از جنس شیست خاکستری است. ابعاد کتیبه سنگی ۹.۵×۹۵×۲۷۰ سانتیمتر اعلام شده است.
در متن کتیبه آمده است: «شرف اتمام یافت. این منزل مبارک به توفیق خدای تعالی و تبارک تعالی در ایام سلطنت و خلافت حضرت سلطان زمان و خاقان دوران، حامی بلاد اهل ایمان ابوالغازی [ح …] و احسانه به سعی جمیل صاحب اعظم مرضی الاخلاق و الشیم افتخار الحجاج و المعمرین زائر مرقد متبرکه حضرت رسول امین و ائمه معصومین صلوه الله علیهم اجمعین […] سنه سبع و تسعین و ثمان مائه.»
هدف از ساخت بنا در آن دوره این بوده که بسیاری از کارگزاران و صاحب دیوانها برای حفظ اموال و ثروت و فرار از مالیات و افزایش قدرت و شهرت مبادرت به ساخت خوابگاههایی برای درویشان، صوفیان و کمک به امور خیریه میکردند که این مطلب را غیاثالدین خواندمیر ـ تاریخنگار ـ در نامهای به صوفیان نوربخش تایید کرده است. محل نصب این نوع سنگنوشتهها در دوره تیموری بالای طاقنمای ورودی عمارت بود.
ایسنا نوشت، کتیبه سنگی اکنون در کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود.
نگرانی شدید از احتمال تخریب میراثفرهنگی و موزههای افغانستان
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniبا تشدید جنگ در افعانستان، یکی از موضوعاتی که متاسفانه در چنین منازعاتی در معرض خطر و تهدید است تخریب میراثفرهنگی بوده که کارنامه پیشین طالبان در این خصوص روشن است. طی گفتوگویی که دیروز غروب با همتای موزهای خود دکتر رحیمی، مدیر موزه ملی افغانستان داشتم او گفت «ما شوکه هستیم، به قدری سرعت پیشروی زیاد است که ما نتوانستیم موزهها را در برابر خطرات احتمالی ایمن کنیم.»
او میگفت «هماکنون (شنبه ۲۳ مردادماه ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۳۰ به وقت تهران) در موزه هستم تا بتوانم اقدامات ضروری را انجام دهم. او اشاره کرد به اینکه خانواده به دلیل اینکه هم کارمند دولت هستم و هم رئیس موزه، نگران من هستند اما من، هم تشویش و نگرانی آثار و هم خانواده و هم کشورم را دارم.»
اما در استانهایی که تاکنون سقوط کردند با تماسهایی که او داشت موزهها تاکنون در امان هستند اما بیم این هست که هر لحظه تهدید شوند، وقتی به او گفتم که ما نیز نگران آنها هستیم ضمن سپاسگزاری درخواست کرد که ما جامعه جهانی را از خطر تخریب موزهها و میراثفرهنگی آگاه کنیم و اعلام کنیم اگر شهری را تصرف میکنند حداقل برای میراثفرهنگی و موزههای آن احترام قائل شوند و در نهایت خواستار یاری جامعه جهانی برای جلوگیری از تخریب احتمالی آثار فرهنگیتاریخی شد.
الان زمانی است که باید، تشویشهای میراثبانان افغانستان را درک کرد و به یاری آنها جست.
آشنایی با تندیسهای بودا در بامیان – افغانستان
/0 دیدگاه /در بلاگ /توسط Shahrzad Dehghaniدر استان بامیان افغانستان 2 تندیس بزرگ از بودا در سال ۵۰۷ میلادی (تندیس کوچک) و در سال ۵۵۴ میلادی (تندیس بزرگ) ساخته شدهاند
بامیان در دل کوههای سر به فلک کشیده بابا، با ارتفاع ۲۵۰۰ متر از سطح دریا، درست در نقطه مرکزی افغانستان، در فاصله ۱۷۰ کیلومتری کابل، علیرغم فقر بی حد و حصر امروزش، گنجینههایی در دل نهفته دارد. پیکرههای ایستاده بودا در بامیان نماد اندیشه عملگرایی پیکرتراشان بامیانی دانسته میشدند.
تندیسهای عظیم بودا، در دل کوهی در استان بامیان افغانستان ساخته شدند و در کنار مجموعهای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبههای اصلی گردشگری در این کشور بودند. تندیس بزرگ با ارتفاع 53 متر صلصال نام داشت و تندیس کوچکتر با 35 ارتفاع شمامه نامیده میشد.
تندیسهای بودا در بامیان، تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگترین تندیسهای بودا و بلندترین مجسمههای سنگی در جهان به شمار میآمدند.
این دو پیکره بزرگ بودا در دل صخرههای کوهپایههای دره تاریخی بامیان در زمان امپراتوری کوشانیان، در سدههای نخست تا پنجم میلادی، ساخته شدند.
طاقهایی که این پیکره ها را محافظت میکرد، با نقاشیهای رنگی از صورتهای مردان و زنان بودایی، در حالتهای ویژهای که هر کدام نمایانگر مفهوم خاصی بودند، زیبایی ویژهای به این پیکرهها بخشیده بودند.
این پیکرهها بودا را در حال ایستاده نشان میدادند؛ در حالی که اکثر تندیسهای بودا در جهان در حالت خوابیده و یا نشسته ساخته شدهاند. تندیسهای بودا با راهروهای متعدد به اتاقهایی، که اکنون در دل کوه به صورت مغاره درآمدهاند، راه داشتهاند.
در این اتاقها، که شمار آنها به صدها و شاید هم بیشتر میرسد، راهبان بودایی سرگرم آموزش و نیایش بودهاند و به هزاران زایر بودایی، از سرزمینهای دور و نزدیک، موعظه میکردند.
این اتاقها با شیوه ویژهای در داخل تپههای بامیان کنده شدهاند و سقف بسیاری از آنها نقاشی شده است. دره بامیان با تمام بناهای تاریخی آن در سال ۲۰۰۳ در فهرست میراثهای جهانی ثبت شده است.
تندیسهای بودای بامیان که بیش از هزار و پانصد سال سابقه تاریخی داشتند، 11 مارس سال ۲۰۰۱، علی رغم مخالفت شدید جامعه جهانی، در پی دو شبانه روز حمله متواتر و آتشباری سنگین گروه طالبان ویران شدند.
در 26 فوریه سال 2001، شورای رهبری، شورای علما و دیوان عالی (استره محکمه) طالبان، به پیروی از فرمان ملا محمد عمر رهبر این گروه، دستور تخریب تمام آثاری را که به تعبیر آنها غیر اسلامی بود صادر کردند.
دو مجسمه بودا در بامیان و تمامی مجسمه های تاریخی که در موزه های کابل و دیگر شهرهای افغانستان نگهداری می شدند نیز می بایست بر اساس این فتوا نابود میشدند.
سرانجام در روز 9 مارس سال 2001، بعد از برگزاری نماز جمعه، نیروهای طالبان به روی مجسمههای بودا، آتش گشودند و دو شبانه روز به این کار ادامه دادند تا در شامگاه 11 مارس، از صلصال و شمامه 1600 ساله، تنها دو حفره به ارتفاع 53 و 35 متر در دامنه هندوکش مرکزی افغانستان باقی ماند.
ویران کردن تندیسهایی که بیش از هزار سال بر پاهای خود ایستاده بودند، کار سادهای نبوده و گفته میشود طالبان ظرف یک هفته با استفاده از مواد انفجاری و اسلحه سنگین آنها را از بین بردند.
پیش از طالبان نیز، مجسمههای تاریخی بودا در بامیان افغانستان ضربه های فراوان دیده بود، چنگیز خان مغول در سال 1222، اورنگزیب در سال 1689 و عبدالرحمان خان در سال 1892 میلادی، هر کدام به نوبه خود برای تخریب این دو مجسمه تلاش کردند و بر پیکر آنها صدماتی وارد کردند؛ در جریان جنگهای داخلی مجاهدین افغان در آغاز دهه 90 میلادی نیز مجسمه های بودا، از آسیب مصون نماند.
منبع:همشهری
ساعات کار:
شنبه تا چهارشنبه: از ساعت 8 الی 14
پنجشنبه: از ساعت 8 الی 13
نشانی:
شیراز خیابان فردوسی – حد فاصل خیابان رودکی و سعدی – ساختمان گشت تور
تلفن : 07132236542 – 07132233020 (5 خط)
فاکس: 07132236544
درباره گشت تور:
فعالیت خود را از سال 1367 با مجوز سازمان ایران گردی و جهان گردی آغاز نمودیم. حوزه فعالیت ما، ورود توریست به کشور و اجرای تورهای تخصصی میباشد.