اولویتبندی، ضرورت خطمشیگذاری توسعه گردشگری در کانونهای گردشگری روستایی
گردشگری فعالیتی اجتماعیاقتصادی است و کانونهای گردشگری، نقاط مرکزی و مرکز تجمع جاذبهها در یک حوزه هستند. این کانون ممکن است یک آبادی یا مجموعهای از چند جاذبه در کنار هم و یا ترکیبی از این دو باشد. مقصود از کانون تجمع و انباشتی از اقدامات و فعالیّتها و جاذبهها در نقطهای جغرافیایی و یا شرایط اولیه مانند جاذبه و تقاضا در کنار برخی شرایط دیگر مثل امکان دسترسی برای ایجاد، چنین تجمع و انباشتی است.
در یک کلّیت منسجم گردشگری روستایی به عنوان رویکردی مطرح در کنار دیگر گزینههای توسعه همه جانبه فضاهای روستایی اهداف توسعه منطقه ای از جمله افزایش تولید منطقه ای، ایجاد اشتغال، افزایش سطح درآمد، انعطاف پذیری تجهیزات گردشگری برای تضمین موارد استقبال متعدد و توجه به سرمایهگذاری محلی و در جنبههای غیر اقتصادی نیز اهدافی چون ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، حفظ آسایش و رفاه ساکنان، تضمین تفریحات و مراقبت از ارزشها و سنن فرهنگی را به دنبال دارد.
شناسایی و تحلیل منابع گردشگری و چگونگی پراکنش و ساماندهی آنها از گامهای اساسی در ارزیابی قابلیتهای جذب گردشگر در یک منطقه است. برخی از مقاصد و کانونهای گردشگری در جذب گردشگران از برخی دیگر موفقتر عمل می کنند و تجربه نشان داده است هر کجا گردشگری به طور اتفاقی و بدون برنامه ریزی و استراتژی مشخص توسعه یابد، مشکلات زیست محیطی و اجتماعی متعددی به وجود میآورد و در درازمدت، پیامدهای منفی آن بیش از اثرات مثبت آن خواهد بود. به همین دلیل توسعه پایدار گردشگری در گرو برنامهریزی اصولی و شناخت کانونهای مستعد گردشگری و ارایه برنامه مطلوب براساس پتانسیلها و محدودیتهای آن حوزه است.
با توجه به تنوع جغرافیایی جلگه، پایکوهی، کوهستانی و اقلیم معتدل، غالب روستاهای استان گیلان همواره در کنار بخش کشاورزی، صنایعدستی و تولیدات محلی بومی به عنوان یکی از منابع درآمدی روستاییان محسوب می شود. همچنین به دلیل برخورداری از جاذبههای اکوتوریستی، سابقه تاریخی و فرهنگی به طور بالقوه جاذب گردشگران زیادی هستند.
در استان گیلان، گردشگری روستایی میتواند همه فعالیتهای تفریحی و گردشگری در مناطق روستایی که بر پایه طبیعت گردی، کشاورزی، دامداری، صیادی ، هنرها و صنایعدستی، تنوع غذایی، موسیقی فولکلور، آداب و رسوم محلی، معماری بومی و غیره را در بر گیرد لذا بر پایۀ پژوهشها و سندهای توسعه استان گیلان، یکی از اصلیترین راهبردهای تنوعبخشی به فعالیتهای اقتصادی ـ اجتماعی در روستاها با تأکید بر استفاده از قابلیتهای گردشگری است یا به تعبیری میتوان با توجه به فعالیت اصلی در روستاها از گردشگری به عنوان یکی از راهبردهای اساسی در توسعه روستایی بهره جست. بنا بر این ضروری است هر روستا، برنامه و راهبردی ویژه و مختص خود را داشته باشد.
یکی از مشکلات مهم در توسعه فضایی به ویژه توسعه گردشگری روستایی ضعف در سلسله مراتب نواحی گردشگری روستایی مبنی بر رابطه تعاملّی میان روستاهای گردشگری و همچنین فقدان رتبهبندی علمی و نظامند در تعیین جایگاه مکانی و فضایی کانونهای جاذب گردشگری روستایی و بالطبع توزیع نامناسب تأسیسات و تجهیزات از جمله کاستیهای بنیادی و مشهود در مطالعات و طرحهای توسعه صنعت گردشگری در کشور است. از این رو ضرورت دارد که در ساماندهی فضایی و برنامهریزی توسعه مناطق گردشگری، به سطحبندی و در نهایت اولویتبندی کانونهای گردشگری به عنوان ابزاری برای تنظیم، هدایت و کنترل تصمیم گیریها و خط مشی گذاریها توجه ویژه شود.
این ابزار مدیریتی کمک میکند تا بر اساس قابلیتها و توانمندیهای هر یک از مناطق گردشگری نقش و جایگاه آنها تعیین شود و متناسب با هر یک از مناطق، میزان بارگذاری عناصر فیزیکی و حجم سرمایهگذاریها در مناطق گردشگری مشخص شود. در واقع اولویتبندی نشان میدهد که آیا جایگاه ترسیم شده برای توسعه آتی مقاصد گردشگری، متوازن با پتانسیلهای گردشگری آن منطقه است؟
اکنون با توجه به مطالب بیان شده میتوان به کمک اصول و مبانی زیر، تمایزهای مفهوم اولویتبندی، به عنوان ابزاری برای مدیریت و برنامهریزی کانونهای گردشگری را از سایر مفاهیم مشابه بازشناسی کرد. مبانی و اصول اولویتبندی گردشگری به قرار زیر است:
- اولویتبندی کانونهای گردشگری یک کار مدیریتی است و در تصمیمگیری و سیاستگذاری گردشگری مورد استفاده قرار میگیرد.
- اولویتبندی بخشی از سازماندهی فضایی و برنامهریزی منطقهای گردشگری است.
- ماهیت توسعه فعالیّتها بر زمین، عمدتاً تمرکزطلب است و در این اولویتبندی کانونهای گردشگری بر اساس ساماندهی مطلوب فضایی (پراکندگی، تمرکز و یا ترکیبی از پراکندگی و تمرکز فعالیّت ها) در مناطق گردشگری الزامی است.
- در اولویتبندی گردشگری، مقاصد با توان گردشگری یکسان و نزدیک به هم در یک سطح قرار میگیرند.
- اولویتبندی گردشگری باید براساس همه مناطق انجام شود، چه مناطقی که بخشی خصوصی حضوری فعال دارد و چه در مناطقی که نقش دولت تعیین کننده است.
در نهایت تحقق اهداف سیاست توسعه گردشگری در مناطق روستایی مستلزم اقدماتی است که مرحله گزینش روستاهای واجد ارزش، برای ایجاد زیرساختهای توسعه گردشگری از جمله مهمترین این اقدامات به شمار میرود. بی شک این کار، مستلزم نوعی سطحبندی و اولویتبندی است. اولویتبندی کانونهای گردشگری معیاری برای تعیین مرکزیت و تعیین عناصر سازمانی، ساختاری و همچنین تعیین زیرساختهای مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین نواحی روستایی است.
قطببندی مکانهای گردشگری را میتوان بر اساس ناحیه جغرافیایی یا بر اساس نوع جاذبههای توریستی تقسیمبندی کرد. چنانچه این قطببندی بر اساس ناحیه جغرافیایی باشد در این صورت تمام جاذبهها را به طور یکجا در نظر میگیرند و ملاک عمل تعداد گردشگران وارد به محل جذب سرمایه است. این قطبها عبارتند از قطبهای یادمانی و تاریخی، قطبهای جاذبههای طبیعی، قطبهای جاذبههای زیارتی و قطبهای گردشگری تجاری.
از این رو تدوین راهبردهای توسعه گردشگری روستایی متناسب با واقعیتهای عینی و مبتنی بر چارچوب قانونمندیهای عام رویکرد پویش ساختاری ـ کارکردی و جهتگیری سندهای بالادستی به عنوان گام مهمی در رشد و توسعۀ روستاهای استان گیلان ضروری به نظر میرسد تا با اتکا بر آن بتوان چشمانداز توسعه مطلوب فضایی در عرصههای روستایی را محقّق ساخت؛ در نتیجه فرایند اولویتبندی کانونهای گردشگری روستایی مستلزم اتخاذ رویکردی نظاممند و همه جانبهنگر است و ضروری است همه ابعاد آن شامل معیارها و میزان ضرایب اهمّیت آنها در نظر گرفته شود.
تعیین و تعریف شاخصها و معیارهای ارزیابی به عنوان سنگ بنای اولیه اولویتبندی، ایجاد نظام توسعه منطقهای، اجتناب از مطلق انگاری برنامهها و ارائه خطوط کلی، نگرشی جامع تمام ابعاد و ملاحظات اساسی و عملیاتی و سپس اولویتبندی ابعاد و ملاحظات مترتب بر مساله، مشارکت و همکاری فعال کلیه افراد و گروههای ذینفعان، بازبینی شاخصها و معیارها از طریق انجام مطالعه تطبیقی و برگزاری کارگاه تخصصی با صاحب نظران و خبرگان، شناسایی ظرفیتها و توانمندیهای مختلف در سطوح خرد فضاهای جغرافیایی و استفاده از روشهای مناسب برای تعیین بهترین مکان با توجه به محدودیتهای مختلف اعم از مالی، فنی، زمانی و مانند آن از جمله پیشنهادهایی است که در این حوزه قابل بررسی است.