شناخت باورها و آداب و رسوم مرتبط با دستکندهای تلا
آب یکی از مقدسترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان مظهر روشنایی و نماد پاکی به شمار میرفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای ششگانه آفرینش، آفریدهشده است و زمان آفرینش آن میانه تیرماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات بوده است. ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس میشمردند و او را تقدیس و تکریم میکردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناختهشده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آن اشاره شده است، سنتها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب و رسوم و اعتقادات آنها پابرجاست.
راهکارهای خلاقانه ارتباط انسان با آب نقشی شایان توجه در تلطیف شرایط سخت طبیعی ایفا کردهاند. در معماری ایرانی علاوه بر اینکه فضاهای معماری مانند خانه، مسجد، حسینیه و بازار هریک به نحوی با آب ارتباط داشتهاند. برخی عناصر معماری نیز اختصاصاً برای نگهداری و توزیع و مصرف آب به وجود آمده است که ذوق و هنر ایرانی تجلی زیبا و دلپذیر و پرمعنای خویش را در آن به نمایش گذاشته است. از جمله مهمترین این عناصر میتوان به آبانبارها، آسیابها، سقاخانهها، پلها و قناتها و چاهها اشاره کرد.
در حقيقت مقتدر شدن سلسله هخامنشى به دانش آبشناسی ايرانيان بستگی داشت. زيرا بيشتر تمدنهای باستانى در كنار رودهاى بزرگ نيل، دجله، فرات، هوانگهو و يانگ تسه شکلگرفتهاند و تنها كشورى كه به دور از هرگونه رودخانه عظيم به قدرتى جهانى تبديل شد، ايران بود. این همه ابداعاتى كه ايرانيان با توجه به غناى فرهنگى خود براى هرچه زيباتر جلوه دادن آب انجام میدادند، در هنرهاى دستى ايرانى نيز نمود يافته است. بهطوریکه در مهمترین هنر دستى ايران يعنى فرش، در نشان دادن مناظر زيبا، آب چشمهسارها و حوضها و رودخانهها نقشآفرین شدهاند. همچنين در كمتر مينياتور ايرانى است كه نقش جويبارى زيبا و يا حوضى كه مرغان در آن به آبتنی و بازى مشغولاند، نمايش داده نشده باشد و نيز بر کتیبهها و ديوار کاخها نيز هر جا مجلسى را رقمزدهاند آب، آبنما و نهر، جوى و جويبار خودنمايى كرده و هنر ديرپاى ايران را به رخ تماشاگر کشیدهاند.
در بسيارى از اشعار شعراى ايرانى و در نظم و نثر فارسى نيز وصف آب از موضوعهای مهم و پرجلوه، هر اثر ادبى به شمار میرود و شاعران کوشیدهاند تا زيبايى و خروش اين مايه حياتى را كه با هنر ايرانى در آبنماهای زيبا و حوضهای کاشیکاری به نمايش درآمده، در آثار خود منعكس کنند. همچنين شعرا و ادبا جنبههای زندگى ساز و ارزشهایی را كه آب در پرورش گلها و رياحين و باغ و بوستان و رفاه زندگى بشر دارد در اشعار خود به وفور میآوردهاند تا جايگاه آب در فرهنگ ملى ما را بيشتر روشن شود.
آب در فرهنگ ملى ايران، از نظر مذهبى نيز داراى ارزش و اعتبارى خاص بوده است. ايرانيان از دوره باستان، آب را مظهر پاكيزگى میدانستند و اين موضوع در نوشتههای مذهبى و بر اساس روايات دينى اوستايى مورد تأكيد بوده و در شاهنامه فردوسى نيز به اين باورهاى مذهبى اشاره شده است، در قرآن، آب وسیله رفاه و بقا و آسایش بشر شمرده شده که اگر از میان برود کسی جز خداوند قادر به آفریدن آن نیست و اگر مردم بر طریق طاعت گام بردارند، خدا آب گوارا به آنان عنایت کند و اگر بخواهد آب خوشگوار را تلخ و شور میکند. بی آبی و عطش امام حسین و خاندان و یارانش در کربلا نیز یکی از بزرگترین و دلسوزترین روایات دینی است.
موقعیت جغرافیایی
جزیره قشم با مساحت ۱۴۳۰ کیلومترمربع بزرگترین جزیره خلیجفارس است. این جزیره موازی سواحل شمالی خلیجفارس با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی قرار دارد و بهوسیله تنگه کلارنس از خاک اصلی ایران جدا میشود. درازای این جزیره ۱۳۰ کیلومتر و پهنای آن بین ۱۰ تا ۳۰ کیلومتر و نزدیکترین فاصله آن از بندر لافت تا بندرعباس ۲۰ کیلومتر است. جزیره هرمز در فاصله ۱۲کیلومتری شمال شرقی، لارک در فاصله ۱۶ کیلومتری جنوب شرقی و جزیره هنگام در فاصله یک کیلومتری جنوب جزیره قشم قرار دارند. (خسروزاده، ۱۳۸۴)
روزگاری به سرتاسر جزیره قشم، جزیره لافت گفته میشد.لافت کهنه و لافت جدید نام دو روستایی است که در ۵۸ کیلومتری شهر قشم واقع شدهاند. در لافت کهنه سکنهای وجود ندارد ولی لافت جدید آباد است. مردم محل در مورد وجهتسمیه میگویند که لافت به معنای لاک و مهر است یعنی از قشم که به اینسو میآیی، راه بسته است. موقعیت لافت در دماغه شمالی جزیره قشم در نزدیکترین فاصله با ساحل اصلی ایران از زمانهای بسیار دور برای این بندر ویژگیهای خاصی به همراه داشته است و آن را همیشه بهعنوان یک کانون زیستی بااهمیت برای حاکمان منطقه مطرح کرده است. روستای لافت در تقسیمات سیاسی استان در محدوده دهستان سلخ، بخش شهاب شهرستان قشم و در مختصات ۵۵ درجه و ۴۶ دقیقه طول جغرافیایی و ۲۶ درجه و ۵۴ دقیقه عرض جغرافیایی واقعشده است.
بافت تاریخی لافت
روستای لافت نیز مانند بسیاری از روستاهای قشم، در امتداد ساحل شکلگرفته است. دلایل شکلگیری این روستا در این مکان خاص دسترسی مستقیم به دریا و تسهیل ارتباط دریایی و فراوانی نسبی آب شیرین نسبت به سایر نقاط جزیره است. نزدیکی به جنگلهای حرا و همسایگی با سواحل شمالی خلیجفارس را میتوان از دلایل شکلگیری بافت این روستا برشمرد. هسته مرکزی روستای لافت در اطراف چاههای تلا و در امتداد ساحل شکلگرفته و در حدفاصل کنار دریا و دامنه تپههای کم ارتفاع در جهت شمالی – جنوبی گسترشیافته است.
بافت تاریخی روستای لافت با حدود ۱۰۰ متر طول و ۱۷۰ متر عرض در امتداد ساحل قرار گرفته است. بافت این بخش یکپارچه و پیوسته است و مجموعه چاههای تلا و قلعه که به ترتیب مربوط به دوران تاریخی و اسلامی هستند در این بخش قرار دارند.
سیستم تامین آب روستا
سیستم تأمین آب روستای لافت بر اساس جمعآوری آبهای سطحی از تپههای میانی روستا است. آب باران در مجراهای طبیعی و مصنوعی تپه جاری میشود. شکلگیری بافت به صورتی است که آب جاری از تپهها وارد بافت نشود. به هنگام بارانهای شدید در محدوده چاهها دریاچهای تشکیلشده و آبانبار اصلی روستا پر از آب میشود. سرریز آب چاهها و آبانبارها از محوطه اطراف مسجد جامع به دریا میریزد.
چاههای تلاء – طلا
در حدفاصل مسجد جامع روستای لافت و قلعه تاریخی نادری به سمت ارتفاعات شرق روستا تعداد ۳۶۶ چاه در دل صخرهای حفر شدهاند. بر اساس مطالعات انجامشده در مرکز اسناد ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان هرمزگان قدمت چاهها به دوران مادها میرسد. آنچه در مورد این دستکندها دارای اهمیت است نحوه آبگیری چاههاست برخلاف آنچه بهصورت معمول در خصوص چاه تصور میشود مجموعه تلا از آبهای زیرزمینی پر نمیشود بلکه به وسیله آب باران آبگیری میشود. تعداد ۳۶۶ حلقه چاه حفرشده در دل صخرهای که با وسایل پیشرفته امروزی نیز امکان حفر آنها بهسختی صورت میگیرد، به تعداد روزهای سال کبیسه هستند. به این صورت که هر چاه بهمنظور استفاده یک روز از سال مورد بهرهبرداری قرار میگرفته و روز بعد نوبت چاه دیگر بوده است.
نامگذاری
مطابق بررسیهای میدانی انجامشده نامگذاری چاهها به دو صورت انجام شده است نخست تلا یا تلاو که تشکیلشده است از دو کلمه تل به معنی پشته و او (آب) در مجموع به معنی حجمی از آب. دوم نام طلا است که به دلیل ارزش بسیار زیاد آب در اقلیم لافت لقب طلا به چاهها داده شده است.
علاوه بر نامگذاری مجموعه بهصورت کلی هرکدام از دستکندها بر اساس موقعیت قرارگیری، طعم آب، نحوه استفاده و گاهی بر اساس اتفاقی که در جوار آن رخداده، دارای نامی مشخص است.
نگهبان آب
چاهها همواره نگهبان داشتهاند که این نگهبان یکی از خانمهای روستا بوده است. شخص محافظ چاهها طبق گفته ساکنان در محل چاهها کپری برپا میکرده و شبانهروز در همان محل به زندگی میپرداخته، وظیفه این فرد ابتدا مشخص کردن نوبت چاه بوده است به این صورت که در هر روز سال نوبت یکی از چاهها بوده است و او آن چاه را مشخص میکرده است. وظیفه بعدی نگهبان تقسیم نوبت برداشت آب بین اهالی بوده است. به این صورت که هر خانواده روز و نوبت مشخصی برای برداشت داشته است که از سوی بانوی محافظ آب اعلام میشده است. همچنین او بر صحت انجام برداشتها نیز نظارت میکرده است.
البته برخی از ریشسفیدان و نوه آخرین نگهبان چاه ذکر کردهاند که تمام چاهها آب شیرین نداشتهاند و شخص محافظ فقط از تعدادی از آنها که دارای آب شیرین بودهاند محافظت میکرده است.
اینکه همواره بانویی از بانوان روستا به محافظت از آب مشغول بوده به احتمال زیاد به ناهید/ آناهید ایزد بانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان برمیگردد. او خدای محبوبی است و همیشه علاقه و احترام عمیق پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است.
آیین پاکسازی چاهها
پاکسازی به دو شکل صورت میگرفته، نوع اول بهصورت هفتگی و روزهای جمعه بوده است که در سطح روستا جار زده میشد و ساکنان ذکور همگی جمع میشدند و محوطه چاهها را تمیز میکردند این کار در همهسال بهجز ماه رمضان انجام میشده است.
شکل دوم هرساله قبل از بارندگی و در اواخر پاییز انجام میشده، زمانی که آب چاهها تمامشده بود و یا میزان کمی آب در آنها موجود بود و منتظر بارش نو بودهاند.در این مورد نیز جارچی در روستا جار میزده و مردان روستا برای لایروبی و آمادهسازی چاهها برای استفاده سال آینده جمع میشدند و با کمک یکدیگر حلقههای چاه را پاک میکردند.
زیارت درخت کنار (konar)
به دلیل ارزش فراوانی که آب در منطقه دارد، دارای تقدس است. درختی که در کنار این مجموعه روییده است مقدس و به درخت زیارت مشهور است، این درخت از گونه کنار است و بر روی قطعهسنگ محل قرارگیری چاهها روییده است. اهالی اعتقاد خاصی به درخت دارند و افراد با حاجتهای مختلف از جمله بچهدار شدن و بهبود بیمار به زیر درخت میآیند. شخص را دور زیارت طواف میدهند و از خداوند تقاضای برآورده شدن حاجت میکنند. سپس پارچه سبز رنگی به شاخه درخت میبندند و از درخت مدد میجویند و حیوانی را که با خود آوردهاند قربانی میکنند، با گوشت قربانی غذا درست کرده و خیرات میکنند. خون حیوان قربانی شده در زیر درخت نباید شسته شود چرا که معتقدند در صورت شسته شدن خون، نذر آنها برآورده نمیشود. (فلسفی میاب، ۱۳۷۹)
در روزهای جمعه و اعیاد قربان و فطر نیز در زیر درخت در چالهای ابتدا اسفند دود کرده و در انتها گشته میسوزانند تا محل بوی مطلوب و معطری بدهد.
عدهای نیز معتقدند که شخصی به نام خواجه کریم که از اولیاء خدا بوده است قبل از اینکه مردم به دلیل حملات و یورشهای همسایگان از محل لافت کهنه به این محل کوچ کنند به وسیله غلامانش به حفر چاهها اقدام کرده است و درخت زیارت قدمگاه اوست. البته این فرضیه با تاریخنگاری انجامشده از سوی کارشناسان میراثفرهنگی مطابقت نمیکند و تنها بهعنوان نمونهای از باورهای مردم روستا در خصوص پیدایش چاههای تلا آورده شده است.
مراسم قبله دعا
یکی از مراسمی که در جزیره قشم در اکثر روستاها رایج است و تا به امروز همچنان برگزار میشود مراسم قبله دعا است، تفاوت برگزاری قبله دعا در روستای لافت با سایر روستاها، ارتباط مستقیم انجام این مراسم با وضعیت آبگیری چاههاست. به این صورت که اگر میزان آب موجود در چاهها به حد قابل قبول نرسیده باشد این مراسم اجرا میشود.
مراسم ذکرشده برای مردم بومی جنبه تقدس دارد و در سالهایی که باران بهموقع نمیبارد و آب برکهها و چاهها کم میشوند و دشتها و صحراها خشک میشوند، امام جماعت و پیشوای مذهبی شهر که فردی باتقوا و پرهیزگار است، مقدمات رفتن مردم به محل قبله دعا و اجرای مراسم را فراهم میکند. اولین گروهی که فرمان امام جماعت را اجابت میکنند، کودکان هستند. بهاینترتیب که عده زیادی از کودکان برای خبر کردن مردم و دریافت پول و تنقلات، دستهدسته باهم در کوچه و بازار به راه میافتند و سرودها و شعرهای مربوط به باران را میخوانند. آنها به دو گروه تقسیم میشوند، یک گروه قسمتی از شعر را که در پایین آورده میشود، میخوانند و گروه دیگر، در جواب انشاءالله میگویند.
موشکو ایشاءلله
گردن ریشکو ایشاءلله
خدا بارون هادیت ایشاءلله
به مسکینن هادیت ایشاءلله
به جوکارون هادیت ایشاءلله
ان شاءالله بارون بده ایشاءلله
ان شاءلله، ان شاءلله، ان شاءلله
و بار دیگر از ابتدا شروع و تکرار میکنند. کودکان این اشعار را میخوانند و به در خانهها میروند و در میزنند و در همان حال به خواندن ادامه میدهند. صاحبخانهها بیرون میآید و هدیهای به بچهها میدهند و اگر کودکی در خانه باشد، به کودکان آوازخوان میپیوندد. و به در خانههای دیگر میروند. این کار تا پاسی از شب و گاهی تا دو روز ادامه مییابد. ( فلسفی میاب، ۱۳۷۹).
با آمدن کودکان به کوچه و خیابان مردم میفهمند که امام جماعت میخواهد به قبله دعا برود. فردای آن روز، به دستور امام جماعت عدهای از مردان در روستا جار میزنند و به مردم خبر میدهند که برای خوردن خوراک نذری به قبله دعا بیایند. عدهای از اهالی، صبح زود به محل میروند و آنجا را آب و جارو میکنند و جمعی دیگر دیگهای بزرگ غذا را بار میگذارند و برای ظهر غذای مفصلی میپزند و در همانجا بین فقرا توزیع میکند. احسان غذا به فقیران و یتیمان و درماندگان دو روز طول میکشد و بعد به دستور امام جماعت مردم شهر روزه باران میگیرند و در مسجدهای شهر جمع میشوند و قرآن میخوانند و روز چهارم پشت سر امام جماعت به سمت محل قبله دعا حرکت میکنند. در روز استسقا یا طلب باران، مردم به دستور پیشنماز روزه میگیرند، زیرا معتقدند همانطور که پیامبر (ص) فرموده است، دعای روزهدار مستجاب میشود، دعای آنها نیز اجابت میشود. در روز اجرای مراسم مردم روزهدار تدریجا تا ساعت هشت صبح وارد محل قبله دعا میشوند. همه مردم لباس سفید و تمیز میپوشند. دو رکعت نماز میخوانند و سپس امام جماعت دو خطبه میخواند و دعا میکند، به درگاه خدا استغاثه کرده و تقاضای باران میکند و مردم آمین میگویند. بعد از خطبه شش نفر از جوانان پانزده تا بیست ساله از جمعیت جدا شده و پیش میافتند و یک نفر از آنان شعر و دعای باران را میخوانند و جوانان و مردم پاسخ میدهند. قسمتی از شعر باران به شرح زیر است:( فلسفی میاب، ۱۳۷۹)
ای خداوندا به ما باران یده رحم فرما و به ما، باران بده
هم بهحق مصطفی ختم الرسل هم بهحق مرتضی، باران بده
ما ضعیفیم و ذلیلیم ای خدا لطف فرما و به ما، باران بده
ما به درگاه تو روی آوردهایم کن اجابت این دعا، باران بده
مرد و زن، پیر و جوان، خرد و بزرگ منتظر هستند به ما، باران بده
سال بگذشت و نیامد رحمتی قحط گشته خالقا، باران بده
شیر گشت خشک در پستانها چون نبارد از سماء باران بده
ما گنهکاریم و از جرم و گناه عذر خواهیم ای خدا، باران بده
نه زراعت، نه گیاهی از زمین آمده بیرون ای خدا، باران بده
یا غیاث المستغیثین استقنا تو کریمیای خدا، باران بده
هم به جاه حضرت خیرالانام هم به جام مرتضی، باران بده
بندگانت عاجزاناند ای خدا لطف و احسانی نما، باران بده
در روستای لافت در روز اجرای مراسم رسم است که انواع حیوانات اهلی و وحشی که امکان آوردن به محل برایشان وجود دارد به وسیله افراد به محل مورد نظر آورده میشوند تا آنها نیز از پروردگار درخواست باران کنند. .
نتیجهگیری
آنچه مسلم است آب بهعنوان ماده حیات در شکلگیری مراکز استقرار همواره یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار بوده است. قرارگیری روستای لافت در یکی از نقاط استراتژیک جزیره قشم در جوار خلیجفارس بیشتر به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت مکانی آن صورت گرفته است از طرف دیگر اسکان بدون وجود آب شیرین نیز ناممکن بوده به همین دلیل یافتن راهی برای به دست آوردن آب قابل شرب دغدغه اصلی ساکنان بوده است. نبوغ، خلاقیت و ابتکار آنها به حفر ۳۶۶ حلقه چاه در مکانی که با ماشینآلات امروزی نیز حفاری بسیار مشکل است، منجر شده و منطقهای بیآب را به مکانی برای زندگی بدل کرد.
قطعاً آبی که با اینهمه سختی و زحمت بهدستآمده است، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با تمام وجوه زندگی ساکنان داشته و منجر به پیدایش فرهنگ و آداب و رسوم مربوط به خود شده است. برگزاری مراسم قبله دعا، وجود نگهبان چاهها، مراسم پاکسازی، درخت زیارت، نامگذاری آنها و نحوه استفاده و مدیریت آب همه و همه شاهدی بر این مدعا هستند. شناخت فرهنگ و آدابورسوم مرتبط با دستکندهای تلا علاوه بر زنده نگهداشتن این آدابورسوم به حفظ چاهها و رونق اکو موزه و جذب توریست نیز کمک خواهد کرد.
منابع
ـ مرکز اسناد میراثفرهنگی (۱۳۸۴)، پرونده ثبتی بافت تاریخی لافت، ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، بندرعباس.
ـ مرکز اسناد میراثفرهنگی (۱۳۷۷)، پرونده ثبتی چاههای تلا، ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، بندرعباس.
ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۹۱)، گزارش بررسی باستانشناختی جزیره قشم، فصل دوم، مدیریت میراثفرهنگی منطقه آزاد قشم ، قشم
ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۸۴)، گزارش باستانشناسی جزیره قشم، فصل اول، ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، بندرعباس.
ـ فلسفی میاب، علی، مریم ابوالفتحی (۱۳۷۹)، مردمنگاری شهرستان قشم، ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، بندرعباس.