نوشته‌ها

بی‌توجهی سیاست‌گذاران فرهنگی به حوزه مردم‌شناسی

مدیر گروه اسطوره و آئین پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به تاثیری که پژوهش‌های مردم‌شناسی می‌تواند در جامعه برای حفظ توسعه پایدار، همگرایی و شناخت بهتر داشته باشد، از عدم توجه سیاست‌گذاران به این حوزه خبر داد.

اصلاح الگوی فرهنگی رابطه انسان و محیط زیست با تکیه بر مردم‌شناسی

باتوجه به چالش‌های زیست محیطی اصلاح الگوی فرهنگی رابطه انسان و محیط زیست در ایران به کمک رشته مردم‌شناسی ضروری است.

به گزارش ایلنا، بهمن رحیمی (کارشناس پژوهشکده مردم‌شناسی) در نشست «مردم‌شناسی، دانش بومی و محیط زیست» از سلسله نشست‌های هفته پژوهش پژوهشکده میراث و گردشگری به دبیری محمد مکاری (مدیر گروه مردم‌شناسی زیست محیطی) درخصوص اصلاح الگوی فرهنگی رابطه انسان و محیط زیست با تکیه بر مردم‌شناسی صحبت کرد.

او آلودگی و آسیب‌های زیست محیطی حوضه رودخانه چالوس را بر اساس مطالعه میدانی خود به بحث نهاد و تصریح کرد: عامل انسانی بیشترین تخریب را در این منطقه داشته که نمونه آن انباشت زباله‌های راه‌سازی در حاشیه رودخانه چالوس است.

در ادامه اعظم موسوی (کارشناس پژوهشکده مردم‌شناسی) در خصوص طرح موظفی‌اش در سال ۱۳۹۸ با عنوان «مردم‌شناسی خوراک در شهر کرمان وسیرجان» و بارگذاری آن در اطلس مردم‌شناسی سخن گفت.

اطلاعات بدست آمده در خصوص فرهنگ خوراک، آداب غذا خوردن، روش‌های پخت، خوراک‌های آیینی، خوراک‌های درمانی، روش‌های نگهداری خوراک و میوه‌ها و… از عناوینی بود که موسوی در ادامه به طرح آن‌ها پرداخت.

خدیجه امامی (کارشناس پژوهشکده مردم‌شناسی) نیز در ادامه به بررسی طرح «مردم‌شناسی غار نمکدان قشم» به عنوان اثری جهانی پرداخت و گفت: این عنصر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است زیرا قشم مکانی برای مطالعه پیوند میان انسان و طبیعت به شمار می‌آید و کاربرد درمانی و بحث گردشگری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.

هما حاج علی محمدی (کارشناس پژوهشکده مردم‌شناسی) نیز به بازشناسی دانش بومی و پزشکی مردمی در حوزه زیست محیطی جنگل حرا در جزیره قشم پرداخت و گفت: واگذاری و نگهداری جنگل‌ها اگر به دست خود مردم باشد بهتر در حفظ و نگهداری آن خواهند کوشید چراکه نسل به نسل همانطور که زندگی مردم حفظ شده جنگل حرا نیز حفظ شده است.

منبع:ایلنا

ضرورت تاسیس موزه ملی مردم‌شناسی ایران

رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به ضرورت تاسیس موزه ملی مردم‌شناسی ایران و بازنمایی جوامع محلی، گفت: این موزه می‌تواند نشان دهنده برخورداری وجود تعدد تنوع فرهنگی از وحدت ملی باشد.

علیرضا حسن زاده روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، با بیان ضرورت تاسیس موزه‌ای با عنوان موزه ملی مردم‌شناسی ایران، گفت: کشورهای که دارای فرهنگ و تمدین دیرینه هستند، همچون چین، ژاپن و یا آلمان این چنین موزه‌ای دارند ولی ایران تاکنون موزه ملی مردم‌شناسی نداشته است.

وی با بیان این که تاسیس این موزه به ویژگی‌های خاصی نیاز دارد، گفت: معماری خاص  ساختمان و دکوارسیون داخلی که بتواند هویت ایرانی را با وجود خرده فرهنگ‌ها و تنوع فرهنگی را بازنمایی کند ضروری است که در این میان نیازمند بهره گرفتن علوم بین‌رشته‌ای مانند معماری و هنرهای سنتی و غیره است.

موزه ملی ایران بر پایه آثار باستانی و هنری ایران زمین به بازنمایی فرهنگ می‌پردازد اما موزه‌ای که سبک زندگی مردم را در طول قرن‌ها بازنمایی کند به شکل ملی نداریم.

این کارشناس حوزه مردم شناسی در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که ضرورت تاسیس این موزه در میان مسئولان احساس شده و عزمی برای تاسیس آن وجود دارد، گفت: معاونت میراث فرهنگی وزارت و مدیرکل موزه بر این ضرورت آگاه هستند اما مسایل مالی تا کنون مانع از تاسیس شده است.

حسن زاده ادامه داد: پژوهشکده مردم شناسی در این راستا طرحی تدوین کرده است، طرح یادشده با تلاش مینو سلیمی و مریم پهلوان شریف اعضای پژوهشکده مردم شناسی به پایان رسیده و آماده انتشار است.

این طرح مجموعه گفت و گوهایی را با اندیشمندان و صاحب نظران مختلف در مورد تاریخ موزه مردم شناسی در ایران، استراتژی طراحی آن ، جایگاه و اهمیت موزه مردم شناسی ملی و مادر در بر دارد.
حسن زاده تصریح کرد: این طرح با توجه به اولویت های وزارت میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی  و نیاز های کاربردی کشور در توجه به فرهنگ بومی و اصیل مردم تعریف شده است.

این اثر مهم با توجه به فقدان منبع در حوزه موزه های مردم شناسی در کشور، از سوی پژوهشگاه با همکاری مراکز مرتبط منتشر شود.
مینو سلیمی پژوهشگرو مردم شناس نیز در این باره گفت: کتاب حاضر حاصل گفت و گو با اندیشمندان و افرادی است که یکی از اصلی ترین درگیری‌های روزمره زندگیشان موزه است.
او افزود: صاحب نظران این سلسله از گفت و گوها همه بر وجود و پایه گذاری موزه مردم شناسی به عنوان یک وظیفه ملی تاکید داشته و ایجاد آن را امری می دانند که در جهان امروز که ظهور صورتهای صنعتی با میرایی عناصر مهم و کهن زندگی بشر مقارن شده، با وجود تنوع فرهنگی چشمگیر ایران که بر بستر وحدت و همبستگی جلوه گرمی شود، باید روزی اتفاق بیافتد و از ایده ایجاد آن هرگز نباید چشم پوشید.

منبع:ایرنا

اهمیت مردم‌شناسی در جهان پساکرونایی

 در جهان پساکرونایی انسان‌شناسی و مردم‌شناسی معنایی مهم خواهند داشت. در این جهان، سنت‌های همزیستی انسان و طبیعت باید به یاری رشته‌هایی چون مردم‌شناسی احیا شود.

علیرضا حسن‌زاده، در یادداشتی که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اختیار ایرنا قرار داد نوشت: جهان، بهت‌زده به خود نگاه می‌کند و می‌پرسد چگونه اکسیر مدرنیته و جادوی شگفت‌انگیز آن که قرار بود فتح انسان بر همه وحشت های گروتسک از طبیعت را اعلام دارد و پایان آلام بشر را اعلام  نماید در برابر طاعونی جدید سر در گم مانده است.
به نظر باید در اینجا از حذف یا به حاشیه رفتن افق های فرهنگی، معرفتی و هستی شناختی سخن گفت که حاصل هزاران سال از تجربه انسان بر کره زمین بوده است، افق زندگی روستایی و عشایری، دانش بومی و فرهنگی و غیره.  این افق ها رابطه ای مهم با دانش مردم شناسی دارند، به سخن دیگر همزمان با انکار افق های معرفتی یاد شده، دانش مردم شناسی و سنت هایی قدرتمند از آن نیز انکار شده است.
به واقع می توان از مردم شناسان سوال کرد تا کنون چند بار مستقیم یا غیرمستقیم یافته های آنها انکار یا تحقیر شده است، یافته هایی که خواستار بومی شدن توسعه و توجه به تجربه و دانش بومی مردم در تعریف پیشرفت و توسعه در جهان است؟
از دل جنگ جهانی دوم که میلیون ها انسان بی گناه را با تمایلات نژادپرستانه و قوم گرایانه سیاستمداران به کام مرگ فرستاد، انسان‌شناسی پسااستعماری متولد شد. گویی از دل تاریکی و انسان شناسی استعماری که خود را خادم قدرت می دانست و به واقع علمی که خود را تا حد کارگزار آن تقلیل می داد، دانشی انتقادی و انسان گرا به نام انسان شناسی پسااستعماری ظهور کرد. فرزندی که علیه پدر شورش کرد تا جهان را با فهمی گشوده تر از انسانی که مرز های نژاد و قومیت را پشت سر می نهاد،  رو به رو سازد. نسبیت و تنوع فرهنگی در آثار بواس، مید و بندیکت از یک سو و خطابه های انتقادی ادوارد سعید که وجدان انسان‌شناسان غرب را در دهه هشتاد در فهم انسان‌شناختی شرق به داوری می خواند از سوی دیگر، با ظهور پارادایم جدیدی از دانش مردم شناسی همراه شد. این دانش بر اهمیت بوم و دانش بومی تاکید کرد.
از سوی دیگر برخی از ایده های مدرنیستی که انسان را از دانش هزاران ساله خود تهی می کرد، با درک دوباره دانش بومی و ارزش آن به ویژه در همزیستی انسان و طبیعت همراه گردید.
در ایران نیز داستان به نوعی دیگر بر مدار همان چیزی شکل گرفت که تجربه جهانی تحول رشته انسان شناسی را در بر دارد. نگاه ایدئولوژیک به مفهوم سنت و فرهنگ مردم و الگوهای مدرن‌سازی بر اساس انکار مفاهیم و موضوعاتی چون دانش بومی شکل گرفت. روشنفکرانی که فریاد وای از دست عوام سر می دادند تفکر را عملی والا و مربوط به نخبگان و نه مردم می دانستند. حتی در دل دانش مردم شناسی جلوه های فرهنگ مردم از سوی گفتمان های به ظاهر مدرن این رشته تحقیر شد. تحقیر جمع آوری افسانه ها، فولکلور و غیره مثال هایی از چنین فرآیندی است. ترجمه بر جای کار میدانی نشست و هم نشینی با مردم جای خود را به برج عاجی داد که مردم شناس در آن نیازی به تجربه زندگی در میان مردم نداشت.
مروری بر دانش بومی ایرانیان همزیستی آنان را با طبیعت در همه جلوه های مهمی چون زندگی عشایر، حفر قنات، بادگیرها، فرش، افسانه ها و اسطوره ها نشان می دهد اما اندک اندک همه اینها جلوه خود را از دست داد. در اینجا سخن از انکار امر مدرن یا مدرنیته نیست که آن هم آن روی سکه انکار میراث روستایی و عشایری ایران است بلکه سخن از لزوم توجه به ارزش ترکیب افق های معرفتی در ایران و جهان به منظور بازگرداندن تعادل به رابطه انسان و محیط زیست است. این ارزشی است که همواره مردم‌شناسی از آن سخن گفته است. سخن از توجه به حقوق و قلمرو همه موجودات و جانوران و رهایی از انسان محوری و نابودی انواع دیگر و کاهش تنوع زیستی در جهان است. کرونا محصول تعدی و تجاوز انسان به طبیعت و حقوق سایر جانوران و موجودات است،  به واقع کرونا به قول مولانا آیینه ای است که سیمای انسان را به خود او نشان می دهد، لویاتانی که می خواهد همه چیز را ببلعد، حیوانات، دریا، جنگل، کوه و غیره.
اکنون با ظهور کرونا این سوال جدی مطرح می شود که چگونه الگوهایی فرهنگی که تعادل رابطه انسان و محیط زیست را در گذر زمان حفظ می‌کردند با تحقیر رو به رو شده و رنگ باختند. افسانه ها و آیین هایی که احترام به درخت، پرنده، رودخانه و چشمه، ماهی و مار و پلنگ و شیر و ببر را به انسان می آموختند در کجای زندگی انسان باقی مانده اند؟  متاسفانه نابودی بخش مهمی از تنوع زیستی ایران به آغاز غروب فرهنگ و میراث روستایی و عشایری یعنی آشنایی با نوسازی از عصر قاجار که درکی سطحی از امر مدرن  (و البته سنتی ) داشتند باز می گردد عصری که با انقراض بخش مهمی از تنوع جانوری ایران همراه است.
اکنون در ایران و همه جهان باید به دانش بومی و فرهنگی مردم بازگشت و عناصر کارآمد افق های زیست جهان عشایری و روستایی را چون دانش بومی دوباره احیا کرد. کرونا به ما یاد داد باید از تحقیر رشته‌هایی چون مردم شناسی که از میراث روستایی و عشایری و رابطه صلح آمیز انسان و طبیعت می‌گویند دست کشید. رشته هایی که تجربه همزیستی انسان و طبیعت و جهان را نشان و انتقال می‌دهند.
در جهان پساکرونایی انسان شناسی و مردم‌شناسی معنایی بسیار مهم خواهند داشت. در جهان پسا کرونایی سنت‌های همزیستی انسان و طبیعت به یاری رشته‌هایی چون مردم‌شناسی باید احیا شود.

منبع:ایرنا