آشنایی با آیینها و خردهآیینهای جشن نوروز
نوروز مهمترین و قدیمیترین جشن ایرانی است که همه ساله مردم کشور ما این روز را که مصادف با اول بهار است جشن میگیرند.
ایران تنها کشوری نیست که نوروز را جشن میگیرد بلکه همسایگان فارسیزبان و غیر فارسیزبان ما نیز در برگزاری این جشن تلاش میکنند.
درباره قدمت و بنیاد برپایی این جشن نظریهها و آثار فراوانی ارائه شده است، اما در هیچ یک از این موارد نمیتوان به نتیجه دقیق و مشخصی دست یافت. سندهایی مانند کتیبهها، آثار منقوش کشف شده، متون کهن و برخی آثار پژوهشی در دست است که نشان از قدمت این جشن مقدس دارد.
برخی پژوهشگران و ایرانشناسان مانند «مری بویس»، استاد دانشگاه و پژوهشگر در رشته مطالعات زرتشتی معتقد است؛ ایرانیان نوروز را از ساکنان میانرودان (بینالنهرین) وام گرفتهاند، اما از آنجا که از آن تمدن شگفتانگیز جز نشانهها و آثاری باقی نماندهاست، نمیشود این حکم را امری مستدل دانست. زیرا پژوهشگر و اسطورهشناس بزرگ ایرانی، زندهیاد «مهرداد بهار» گفته است: «خانم مری بویس در کتاب تاریخ دین زرتشت آورده که عید نوروز تحت تاثیر فرهنگ بینالنهرینی است، ولی من اینگونه فکر نمیکنم. به گمان من، این عید بومی آسیای غربی بوده و محتملا از نجد ایران به بینالنهرین رفت، یا همزمان در سراسر منطقه وجود داشته. بههرحال، به احتمال زیاد…عیدهای بینالنهرینی از طریق خوزستان به بینالنهرین رفته و علتش مساله آبیاری است».(از اسطوره تا تاریخ، دکتر مهرداد بهار، نشرچشمه)
دیدگاههای دیگری نیز درباره نوروز وجود دارد که بررسی آنها نیز ضروری است. «از نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ یاد و نشانی نیامده است…در منابع پهلوی و کتابها و نوشتههای عصر ساسانی نیز جز چندبار، آنهم تنها به آوردن نام دو جشن مطلبی نمییابیم. درحالی که به واسطه تاریخهای اسلامی و ترجمههایی که از منابع پهلوی(آثار برجامانده از دوره سساسانی) به عربی درآمده، از سده سوم تا پنجم مطالب مشروح دردست است. در اغلب این منابع نوروز منسوب است به زمان جمشید که هم انسان نخستین و هم نخستین شاه محسوب میشدهاست. همچنین در همین نقلها آمدهاست که نوروز جشن آفرینش نخستین انسان و خلقت کیومرث است.»(گاهشماری و جشنهای ایران باستان، رضی، هاشم، انتشارات بهجت)
تاریخ و فرهنگ ایران در طول زمان با تغییرات و تحولات فراوانی همراه بودهاست، با این وجود اما نوروز همچنان در فرهنگ و تمدن ایرانی زنده مانده است. این ماندگاری نه تنها در ایران بلکه فرهنگهای اقماری و وابسته به فرهنگ ایرانی مانند تاجیکی، گرجی، افغانی، ترکی، کردی، آذری و قفقازی نیز دیده می شود و اکنون مردم این مناطق این روز را به تبعیت از فرهنگ مادر، یعنی فرهنگ ایرانی جشن میگیرند.
اما بایستی توجه داشتهباشیم که نباید همه جشنهای بهاری را تحتتاثیر جشن نوروز ایرانی بدانیم، زیرا بسیاری ازملتهای دنیا روزهای آغازین بهار را جشن میگیرند؛ مانند چهارشنبه خاکستر و عید پاک بین مسیحیان، پوریم بین یهودیان، ماگاپوراژی بین بودائیان و هولی کوچک بین هندوها. در ایران باستان به ویژه قبل از ورود اعراب به ایران و تغییر دین از سوی ایرانیان، در تقویم و گاهشماری ایرانی چیزی به نام هفته وجود نداشت و سال به ۱۲ ماه ۳۰ روز تقسیم میشد و هر روز اسمی داشت که فقط در هر ماه تکرار میشدند و این ۳۰ روز عبارت بودند از:
۱-هورمزد روز/ ۲-بهمن روز/ ۳-اردیبهشت روز / ۴-شهریور روز/ ۵-اسفندارند روز/ ۶-خرداد روز/ ۷-امردادروز/ ۸-دی به آذر / ۹-آذر روز/ ۱۰-آبان روز/ ۱۱-خورشید روز/ ۱۲-ماه روز/ ۱۳-تیر روز/ ۱۴-گوش / ۱۵-دی به مهر / ۱۶-مهر روز / ۱۷-سروش / ۱۸-رشْن / ۱۹-فروردین روز/ ۲۰-بهرام روز/ ۲۱-رام روز/ ۲۲-باد / ۲۳-دی به دین روز/ ۲۴-دین روز/ ۲۵-اَرْشسنگ / ۲۶-اشتاد / ۲۷-آسمان / ۲۸-زامیاد / ۲۹-اسفندروز / ۳۰-انیران
همانطور که گفته شد این ۳۰ روز در هر ۱۲ ماه سال تکرار می شدند. هرگاه نام ماههای ۱۲گانه در روزشمار ایران با روزها یکی و همنام میشدند آن روز را جشن میگرفتند و این جشنها بیشتر جنبه دینی داشتند و سالانه این ۱۲ جشن را به این دلیل برپا میکردند. ایرانیان جشنهای دیگری نیز داشتند که تحت تاثیر گاهنبارها بودند و مربوط به اسطوره آفرینش میشدند. ایرانیان مانند عبرانیان میپنداشتند که جهان در شش روز آفریده شده است، اما با این تفاوت که این شش روز برعکس عقاید عبرانیان از هم فاصله داشتند و فاصله هر روز تا روز دیگر را در ایران باستان یک گاهنبار برمیشمردند. فاصله این گاهنبارها با هم متغیر بود. در گذشته ورود به این گاهنبارها را جشن میگرفتند و اساس فصلهای سال را با این تقسیمبندی استوار میکردند.
تقسیمات دیگری در تقویم غیررسمی ایرانی مشاهده میشود که رعایت تقویمی آن نیز به کار گرفته میشد. مهمترین آنها ۲ انقلاب تابستانی و زمستانی و ۲ اعتدال بهاری و پاییزی است که ایرانیان آغاز هر یک از این وقایع فصلی را با برپایی آیینی گرامی میداشتند، مانند جشن شبچله در آغاز انقلاب زمستانی که امروزه تحت تاثیر آیینهای مجاور به زاد روز خورشید یعنی یلدا که ریشه عبرانی دارد و به معنی تولد است تعبیر میشود.
در حساب گاهشمار ایرانی با پایان یافتن ۱۲ ماه سیروزه، ۵ روز و ۶ ساعت و اندی اضافه میآمد که آن ۵ روز را پنجیک و پنجه دزدیده شده یا خمسه مسترقه و… میگفتند و از روزشمار تقویمی خارج بود، اما در سالشمار به حساب میآمد. با پایانیافتن این ۵ روز، نوروز دوباره آغاز میشد و آن ۶ ساعت و اندی را کبیسه میکردند که در عهد باستان هر ۱۲۰ سال یکماه اضافه میآمد و بهعنوان ماه سیزدهم بعد از ماه دوازدهم جزو سال محسوب میشد و بعد از پایان یافتن ماه سیزدهم، نوروز آغاز میشد. همین امر موجب سیار شدن نوروز در فصول مختلف میشد که بعدها به شیوه رومیان هر ۴ سال یک بار کبیسه کردند و تقویم را ثابت نگهداشتند.
درباره نوروز و تثبیت سال و ماه براساس تقویم خورشیدی در قرون مختلف تاکنون ازسوی حکومتهای وقت فرمانهای زیادی صادر شدهاست، بههمین دلیل با مطالعه تاریخ تقویمنگاری ایرانی با نمونههای فراوانی مواجه میشویم که اغلب آنها نوروز را مبدا رسمی سال و ماه ایرانی قرار داهاند، نوروز معتضدی، نوروزعضدی، نوروز سلطانی جلالی و نوروز خوارزمشاهی ازجمله آنهاست.
کارناوالهای نوروزی و آیینهای ویژه
یکی از مهمترین نکاتی که باید در مورد جشنهای بهاری به ویژه سال نو مورد توجه قرار گیرد وجود جشنهای زمستانی است. برای شناخت جشنهای سال نو ناگزیریم به جشنهای پایان سال توجه کنیم.
در پایان روزهای چله کوچک یعنی اواخر بهمن و اسفند مردم گوشه و کنار فلات ایران و سرزمینها و خردهفرهنگهای مجاور آمدن بهار را جشن میگرفتند. مردم ساکن برخی از مناطق با راهاندازی کارناوال و اجرای نمایش و موسیقی، آمدن نورور را مژده میدادند.
مراسم میرنوروزی، کوسهبرنشین و حاجی فیروز ازمعروفترین آنها بود، اما در نواحی مختلف کشور راهاندازی عروسگولی، تکمگردانی و کوسهگردانی نیز مرسوم بود. همچنین خانهتکانی و برپایی جشن چهارشنبهسوری هم از آیینهای ویژه عنصری جشن نوروز است.
بازار و نوروز
نوروز و بازار دو اصل جدانشدنی در جشن سال نو است. اگر بگوییم هیجانات نوروز تابع عملکرد بازار است بیهوده نگفتهایم. در هیچ یک از روزهای سال، بازارها به اندازه بازار عید رونق ندارند. درواقع یکی از بزرگترین اجتماعات انسانی ایران را میتوان در بازار شب عید مشاهده کرد.
خرده آیینهای نوروزی
نوروزیک آیین بزرگ است که پیرامون خود دهها خرده آیین را بهوجود آوردهاست. این خرده آیینها برخی همگانی و ملی هستند و برخی هم تحت تاثیر رفتارهای منطقهای شکل گرفته و تداوم پیداکردهاند. دید و بازدید، عیدی دادن و رفتن سر مزار درگذشتگان از جمله خرده آیینهای عمومی مربوط به نوروز هستند. جشن نوروز ایرانی ۱۳ روز ادامه پیدا می کند و این آیین روز سیزدهم و با انجام رسم سیزده بدر به پایان میرسد.
منبع:همشهری