نوشته‌ها

۱۵ بهمن میثاق انسان، طبیعت و دام با نمایش رسم کوساگَلین

در چنین رسم‌هایی اغلب با سه مقوله رابطه انسان با انسان، انسان با محیط و بالعکس محیط با انسان مواجه هستیم که هریک برهم کنش‌هایی برای خود دارند و غالبا با زمان و مکان خاص و ابزارهای خود ارتباط و پیوند برقرار می‌کنند.

از سویی نیز اجتماعات محلی خصوصا در جوامع روستایی، به هنگام اجرای این گونه مراسم، از اعمال و گفتار خاصی پیروی کرده و به اشیاء یا البسه خاصی تمسک می‌جویند که ترکیب و ساختار عناصر فرهنگی آن حاکی از گردهمایی مردم محلی در فواصل زمانی و مکانی خاصی است که حفظ ارتباطات و همکاری آنها، فراهم کردن زمینه تقویت و پایبندی جامعه به یک رشته از ارزش‌ها و باورداشت‌های خاص، انتقال غیرمستقیم ارزش‌ها و آداب و رسوم از نسلی به نسل دیگر، ایجاد انگیزه‌های شادی و نشاط اجتماعی، حفظ هویت‌های فرهنگی می‌تواند از جمله کارکردهای هر رسم و آیینی باشد.

کوسا گلین یکی از رسم‌های آیینی در شمال استان آذربایجان‌غربی است که در پهنه  تکنولوژی‌های روزمره، آخرین  نفس‌هایش به شماره افتاده و می‌رود تا در تلاطم زندگی ماشینی این جهان رد پای خود را گُم کند و به دورنگاره‌های تاریخ بپیوندد.

در اين رسم، كوسا يا كوسه مردی است با لباس‌های ژنده و مندرس و صورتكی از جنس نمد که بر چهره خود كشيده و گاهی نيز دو جارو را به عنوان شاخ بر سر خود می‌بندد و تعدادی زنگوله و پياز بر تن خود بسته و ریسمانی آویزان بر کمر دارد.

كوسه به اتفاق همراه خود یعنی گلين یا همان عروس كه او نيز مردی جوان بوده و لباس‌های زنانه نامتعارف پوشيده و شرم یا همان یاشماق می‌گیرد، به اتفاق توبره‌کش و دایره‌زن و کمانچه‌زن راهی منازل دامداران و روستایيان شده و اشعاری را سر می‌دهند:

کوسا کوسا گلیر هاوادان–بیر دونی وار یئل قاوادان

کوسا گلدی گؤردؤزمی-سالام وئردی آلدیزمی

در این موقع کوسا و همراهانش وارد یکی از منازل شده و لگدی بر درب آغل می‌زند و صاحب خانه طبق رسم معمول مقداری مواد و خوراكی‌هایی از قبيل نان، بلغور، آرد، تخم‌مرغ و در مواردی هم مبلغی پول به عنوان هديه به مجریان رسم پیشکش می‌کند، اگر مقدار آذوقه‌ها کم باشد، ناگهان کوسا نقش بر زمین شده و خود را به مردن می‌زند.

هر چند رد پای چندانی از این رسم بر جای نمانده اما اجراكنندگان آن اغلب از قشرچوپانان روستا بودند تا آذوقه آخرین روزهای سال را با اندیشه‌های برکت‌آوری و زایش گوسفندان بدین منوال تامین کنند.

از سویی این مراسم در ۱۵ بهمن ماه اجرا می‌شده است چرا که در قدیم باور داشتند در این روز روح در بدن جنين احشام دميده می‌شود.

و هدف از اجرای این مراسم ایجاد شادی‌ و استدعای خير و بركت برای دامداران و روستایيان است و در آن اشعار ترکی آذربایجانی مانند قیرخ‌گئتدی، اَللی قالدی به معنی چهل روز گذشت و پنجاه روز باقی ماند، خوانده می‌شود که گذر زمستان را به مردم اطلاع می‌دهد.

بررسی جنبه‌های مردم‌شناختی این مراسم گویای این مطلب است که در بررسی نقش و فونکسیون آن در جوامع دامداری متوجه جنبه‌هایی از برکت‌خواهی و فراوانی و زایش دام‌ها می‌شویم.

منبع:میراث آریا

نشانه های انسان اولیه در ایران

تصور کنید، زمان به 2.5 میلیون سال پیش باز می گردد. شما هستید و انسان های اولیه . قطعا در این دیدار خبری از اسپرسو با کیک هویج نیست. ماجراجویی محض است، دیدار با ماقبل تاریخ انسان و فرهنگ مادی آن. دوران پارینه سنگی یا پالئولیتیک که به آن عصر سنگ کهن و دیرینه سنگی هم می گویند، یکی از ابتدایی ترین، طولانی ترین و ابهام آمیزترین دوران زندیگ بشر است.

آنها کجا و چگونه زندگی می کردند؟ چه می خوردند و چه می پوشیدند؟ شب ها وقتی می خوابیدند و چشم به آسمان صاف و پرستاره می دوختند، به چه فکر می کردند؟ اگر انسان شناسان می گویند که حدود هفت تا هشت میلیون سال پیش نیاکان «انسان ریخت ها» از نیاکان شامپانزه ها جدا شد، باستان شناسان معتقدند دوره پارینه سنگی روند فرگشت فکری، جسمی، فرهنگی و فناورانه انسان است. سفر به این دوره شما را با اجدادتان رو در رو می کند.

بر پایه تقسیم بندی باستان شناسان، پارینه سنگی به دو بخش زیرین و زبرین تقسیم می شود. پارینه سنگی زیرین که پایانش در ایران حدود 12 هزار سال پیش است، خود به سه دوره پارینه سنگی قدیم، پارینه سنگی میانه، و پارینه سنگی جدید تقسیم می شود. آثار باقی مانده از انسان این دوره، فسیل قسمت هایی از استخوان بدن یا دست افزارهایی از سنگ است.

قدمت قدیمی ترین اثری که از انسان اولیه باقی مانده به دوره زیرین پارینه سنگی قدیم می رسد. دوره پارینه سنگی زبرین از حدود 40 هزار سال پیش آغاز و در حدود 10 هزار سال پیش پایان می گیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین می رود و انسال هوشمند (Homo sapiens sapiens) که به انسان کرومانیون نیز مشهور است پدیدار می شود. ابزارها شکل تکامل یافته تری پیدا می کنند و تخصصی تر و سنت ابزارسازی تیغه ای یا خردسنگ (Microlith) آغاز می شود.

بعد از دوره پارینه سنگی، دوره میان سنگی شروع می شود که دوره فراپارینه سنگی هم می نامند، این دوره از 12 هزار سال پیش آغاز و تا 10 هزار سال پیش ادامه داشته است. در این گزارش نقبی کوتاه به دوران پارینه سنگی قدیم زده شده، مناطقی از ایران که نخستین نشانه های بشری را در دل خود نهان کرده، شاید مطالعه آن دریچه ای باشد برای آغاز سفری ماجراجویانه به دوران پارینه سنگی.

منطقه 1: قوری گل تا کران بزان
سفر به میلیون ها سال پیش را می توان از «قوری گل» آغاز کرد. «رونالد سینگر» و «جان جیمز وایمر»، 1349 بررسی هایی در شمال غرب ایران انجام دادند و «اسد ایران پناه» توانست، تک یافته ای به شکل تبردستی دوسویه در یک کیلومتری جاده میانه به دریاچه قوری گل بیابد.

یادتان نرود، قوری گل، منطقه ای حفاظت شده است که تالاب زیبایی دارد و پوشش گیاهی منحصر به فرد. کوهپایه های سهند، مقصد بعدی این دیدار عجیب است. «صادق کورس»، بررسی هایی در سال 1354 روی رودخانه های «رود شور»، «مردی چای» و «شهر چای» انجام داد و توانست 10 محوطه پارینه سنگی شناسانی کند: سه غار و هفت محوطه روباز. ساطور، تراشه پرداخت دار چندوجهی و کلنگ مثلثی از یافته های این منطقه هستند.

مسیر بعدی شما به سمت هفت کیلومتری غرب مهاباد است و محوطه «شیوَه تو» است. نخستین گزارش درباره این محوطه را «اسماعیل علی پور» سال 1383 ارایه کرده است در این محوطه دست افزارهای شاخصی یافت شده مثل یک شکافنده بزرگ ساخته شده روی یک تراشه با آثار ضربه جانبی و یک لبه مستقیم.

«گاکیه» هم در 10 کیلومتری جنوب شرقی کرمانشاه روی یکی از پادگانه های* پایین رودخانه «قره سو» دیدنی است. هم طبیعتی زیبا دارد هم ما را به دنیای پارینه سنگی می برد.

بررسی های موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو نشان داده که آنجا یک تبردستی دوسویه بادامی شکل همراه شماره تراشه و سنگ مادر به دست آمده است.

«پل باریک» دیگر محوطه منتسب به پارینه سنگی قدیم در غرب ایران است. «پدِر مرتنسن» طی باستان شناختی دره «هلیلان» آن را ثبت کرده است. این محوطه حدود 65 کیلومتری جنوب روی چشم انداز دره رودخانه سیمره قرار دارد. اینجا دیدار دیرینگی باشکوه رودخانه سیمره آمیخته می شود.

حالا که در این سفر راهی ایلام شده اید محوطه «کران بزان» را نباید از دست بدهید. «سجاد علی بیگی» سال 1389، این دره را بررسی کرده است. کران بزان بخش هایی از شهر کوهدشت در غرب استان لرستان و هلیلان در شمال ایلام است. دره ای طولانی و باریکی که رودخانه سیمره از میان آن می گذرد. اینجا 110 محوطه گروه پارینه سنگی و سه محوطه پارینه سنگی قدیم شناسایی شده است. «گاشور»، بزرگترین محوطه رود سیمره در شمال روستای «پیازآباد» است که آنجا 50 هزار دست افزار سنگی یافته شده که 420 قطعه آن پارینه سنگی قدیم است.

منطقه دو: امرمردک
حالا که در ایلام هستید، می توانید به محوطه «امرمردک» در طرف شرق رودخانه «کنجان چم» در شمال شهر مهران سر بزنید، این محوطه جزو محوطه های پارینه سنگی به شمار می رود. پس از بررسی های «حجت دارابی»، در دشت مهران تعداد محوطه های این دوره به 36 محوطه پارینه سنگی رسیده است.

منطقه 3: گنج پَر
اکنون راهی شمال ایران می شویم. «گنج پر»، در پادگانه سپیدرود در نزدیکی شهر رستم آباد است. یادمان باشد، گیلان مطمئن ترین محوطه از نظر انتساب به دوره پارینه سنگی قدیم در ایران است. غار دربند A و B در چند متری یکدیگر و در 16 کیلومتری شرق و جنوب شرقی محوطه گنج پر هم از دیگر دیدنی های این منطقه است که بقایای جانوری و دست افزارهای سنگی در آن به دست آمده است.

منطقه 4: از لادیز تا مکران
سفر به سیستان و بلوچستان، خود پر از تجربه راز و رمزهاست، دنبال آخرین نشانه های پارینه سنگی که باشید، عجیب تر هم می شود. «علی اصغر آریایی» و «کلود تیبو»، در دهه 50 بررسی های باستان شناختی در حاشیه کشف رود را انجام دادند.

در دو محوطه «بغ بغو» و «آبروان» ابزارهای انسان های آن دوره را یافتند. اگر بخواهید بدانید که میلیون ها سال پیش انسان های اولیه در چه مکانی زندگی می کردند حتما «لادیز»، «ماشکید»، «سیمیش»، «خاش» و «مکران» را ببینید.

منطقه 5: تپه خالصه
«تپه خالصه» در اصل تپه ای پیش از تاریخی است، این محوطه طی بررسی های باستان شناختی حوضه «ابهررود» در دهه 80 شناسایی شد، محوطه ای که در یک کیلومتری جنوب شهرستان خرم دره در زنجان و در حاشیه خشکه رود قرار دارد. در این محوطه 23 قطعه دست افزار سنگی پیدا شده که 18 تای آنها ساطور ابزار و سنگ مادر است.

«صادق ملک شهمیرزادی» هم در طرح بازنگری محوطه های «تنگ خزاق» و «فین کوچک» توانست دست افزارهای دوران سنگی را به دست بیاورد. بنابراین شما می توانید، این بار در سفر به کاشان هم رد پای انسان های اولیه را زیر پاهایتان حس کنید و حتی حضورشان را.

منبع:
کتاب «باستان شناسی» پارینه سنگی ایران»، نوشته حامد وحدتی نسب، شاهین آریامنش

بیتوته