نوشته‌ها

درباره سیاسی‌ترین جشن ایرانیان

یک پژوهشگر تاریخ می‌گوید: جای بسی افسوس است که آمریکا با پیشینه‌ دویست‌ساله توانسته است مجسمه آزادی را جهانی کند، اما مهرگان ایرانی که هزاران سال پیش از دادگری و آزادی سخن گفته‌ نه تنها ثبت جهانی نشده که نشانی از آن در شهرهای ایران دیده نمی‌شود.

برخی شواهد نشانگر مهاجرت ایرانیان باستان به قاره آمریکا است

باستان‌شناس و پژوهشگر سنگ نگاره‌های ایران از وجود شواهدی مبنی بر مهاجرت‌های شگفت انگیز مردمان باستان خبر داد و گفت: نقاشی‌های کهن غارها و کوه‌های ایران نشانگر سیر مهاجرت ایرانیان باستان یا ساکنان فلات ایران به قاره آمریکا است.

«محمد ناصری‌فرد» روز سه‌شنبه در گفت و گو با ایرنا با بیان اینکه این یافته تحقیقی برای نخستین بار برای علاقه‌مندان و پژوهشگران ارایه می‌شود، افزود: پس از سال‌ها کاوش بر روی نقاشی‌های کهن درون غارها و کوه های ایران، دستاوردهای شگفت انگیزی در عرصه ملی و جهانی به‌دست آمده است و برای نخستین بار در ایران و شاید جهان، تطبیق نقاشی کهن دیواره های غارها، و کوه‌های ایران با دیگر نقاط جهان بوده است به طوری که همگون بودن نقاشی‌های کهن مکشوفه در ایران با دیگر نقاط جهان، با شباهت‌های ظاهری و اغلب مضامین یکنواخت، شگفت انگیز و بقول پرفسور جان براور و پرفسور گاس وان وین، مسحور کننده است.
وی اضافه کرد: شباهت های ظاهری، سبک های هنری و مضامین یکنواخت سنگ نگاره های کهن این سر زمین  با دیگر نقاشی های کهن غارها و کوه‌های دیگر نقاط حلقه های مفقوده زیادی را از تاریخ و هنری بشری آشکار می سازد که یکی از آنها شباهت آثار کهن به‌جا مانده از بشر در غارها و کوه‌های ایران  با آثار قاره آمریکا است.

وی اظهار داشت: قدمت کشف نقوش اسب سوارهایی، با اسب‌های پلنگ واره درایران، که سرخپوستان آمریکا به آن اسب ها آپالوسا Appaloosa می گفته اند، یکی از دلایل این مهاجرت است که این نقوش بر روی دیواره غارها و کوه‌های قصرقند و نیکشهر از حدود ۱۱۰۰۰سال پیش قابل دیدن هستند و  شبیه اسب های پلنگ واره بلوچستان درغـار پش مـرال Pech Merle   فرانسه هم دیده می شود.

ناصری‌فر گفت: باستان شناسان فرانسوی پیش از این گفته بودند که نقاشی های اسب پلنگ‌واره در غار مرال نشان از گونه اسبی خاص دارد، که فقط در اروپا می زیسته است و این در حالی است که زنان ساکن بلوچستان ۱۱۰۰۰ سال پیش آن گونه اسب اصیل ایرانی (اسب پلنگواره) را اهلی کرده و سوار برآنها روی دیواره کوه های بلوچستان دیده می‌شوند و ردپای آن اسب رویایی سرخپوستان، یعنی آپالوسا، همان اسب پلنگواره ای است که از سرزمین ایران باستان توسط مهاجران به قاره امریکا برده شده است.

وی خاطرنشان کرد: مطالعات صورت گرفته بر روی سنگ نگاره های ایران و به‌ویژه منطقه تیمره خمین، نشان از آن دارد که هزاران سال پیش، ساکنان فلات ایران به قاره آمریکا نیز مهاجرت کرده اند، البته پروفسور مارسل اُت (Perfessor Marcel Ot)، استاد پیش از تاریخ دانشگاه لیژ بلژیک هم، طی مطالعاتش بر روی نقاشی های ۴۰ هزارساله غار یافته، اعلام می دارد که اروپایی ها ریشه آسیایی دارند.

نویسنده کتاب های سنگ نگاره های ایران که اهل استان مرکزی است، توضیح داد:  این مهاجرت ها از تنگه برینگ در حد فاصل شمال شرق قاره آسیا و شمال غرب قاره امریکا و یا از اقیانوس های منجمد در قبل از هزاره دهم پیش از میلاد صورت گرفته است.

ناصری‌فرد اظهار داشت: نقش اسب سواری درحال شکار در میان سنگ نگاره‌های کوه‌های اطراف خمین مشاهده شده که چون سرخپوستان آمریکا، تیغه هایی شبیه پَر پرندگان بر پشتش دارد. این گونه پوشش و شکار در میان سرخپوستان ساکن نقاط مختلف قاره آمریکا از طریق اسناد و عکاس های گرفته شده قابل دیدن هستند و  از این دست نقش ها متعدد در میان سنگ نگاره‌های ایران به چشم می خورد که نشان از پیوندهای فرهنگی و ریشه‌های مشترک ساکنان 2 سر زمین دارند و به گواه سنگ نگاره‌ها، این نقش‌های کهن و متعدد می تواند نشان از مهاجرت ساکنان فلات ایران طی هزاره‌ها به قاره آمریکا داشته باشد.

استاد دانشگاه و پژوهشگر سنگ نگاره های باستانی ایران گفت: با توجه به  مطالعات میدانی بیش از یک دهه برروی نقاشی‌های کهن غارها و کوه‌های ایران، با علایم و نمادهایی روبرو می شدیم که رد پای بعضی از آنها را بر روی لوح‌های گلی شوش و جیرفت هم می دیدیم و در ایران باستان جزو علایم خطوط سطری Linear  (حداقل ۲۳۰۰ پ.م) بوده اند.

وی می افزاید:  مشابه آن علایم و نمادها در زیستگاه های کهن سرخپوستان ساکن ایالت کنتاکی هم کشف شده که هم پیام و مضمون با علایم خطی مکشوفه در ایران هستند، برای مثال نمادی سه شاخه به معنای جاودانگی و مانایی است (نوعی کد) و نشان از یک گره از شاخه گیاه مقدس هوم Ephedra دارد و ردپای آن نماد در میان تمغاهای ترکان آسیای میانه و قفقاز هم به‌چشم می خورد؛ با همان مضمون قدسی که در ایران باستان کاربرد داشته است.

وی گفت: در میان سنگ نگاره های کهن مکشوفه در تیمره، کوه های اطراف روستای سرکوبه در شمال شهر خمین، با نقش های پیچ  حلزونی spiral روبرو می شویم ( حدود هزاره دهم پ.م.) با مضمونی فلسفی و جهانی که همگون آنها را در نقاط مختلف قاره آمریکا (ایالت های نیومکزیکو، یوتا ،کالیفرنیا و نوادا) به‌جا مانده از سرخپوستان کهن آن سرزمین با مضمون و پیامی همگون با پیچ حلزونی مکشوفه در تیمره می بینیم.
وی اضافه کرد: در نماد شناسی جهانی، نقش پیچ حلزونی، به مضمون آن است که هر پدیده ای در جهان، یک آغاز خامی دارد(نقطه شروع پیچ) و یک دوره کمال که با مرگ آن همراه است(آخرین پیچ حلزون)، این روند پلی است که همه کاینات باید آز آن عبور کنند و این نگاه فلسفی نشان از یک دیدگاه و فرهنگ مشترک دارد که به احتمال قوی از این سرزمین به قاره آمریکا هم برده شده است.

وی توضیح داد: کشف نقوش انسان های بالدار برای نخستین بار در ایران صورت گرفته است، که در نماد شناسی جهانی نشان‌هایی از انسان های جادوگرانه هستند و بعضی پژوهشگران آنها را به دیده‌هایی از فرا زمینی ها منسوب می‌کنند و در باور ایرانیان باستان نقش فرشته‌های ناجی بوده که در سختی ها به کمک انسان ها می آمده است(اریک اشمیت)و در کوه‌ها و دره‌های نقاط مختلف ایران با دوره های تاریخی  مختلف (۱۱۰۰۰۰ –  ۷۰۰ پ.م.) کشف شدندکه در مواردی  خیلی بهم شباهت دارند.

ناصری‌فرد اضافه کرد: شبیه به نقش های انسان های بالدار نقاط مختلف ایران، در نقاط مختلف دنیا هم با شباهت های ظاهری و پیام های یکنواخت دیده می شوند. اوج آن شباهت ها، نقش انسان بالداری است در پارک زرد امریکا(Yellowstone National Park)  در  ایالت وایومینگ که بومیان ساکنان کهن قاره آمریکا (۱۰۰۰۰پ.م.) بر دیواره  کوهی حک کرده اند که  از نظر شباهت های ظاهری و جزییات بقدری با نقش انسان بالدار حکاکی شده در تیمره (کوه های اطراف روستای قیدو و مزاین خمین ) شباهت دارد، که گویی هر دوی آنها را ۱۲ هزار  سال پیش یک هنرمند در آمریکا و ایران خلق کرده است!
وی افزود: به گمان ما این نقش های شبیه بهم می تواند نشان از باورها و نگاه‌های مشترک فرهنگی مردمان دو سر زمین داشته باشد و با توجه به نمونه های کهن تر و فراوان تر در نقاط مختلف ایران، می تواند نشان از مهاجرت مردمانی داشته باشد که طی هزاره ها، این اندیشه ها و باورها را با خود از فلات ایران به قاره امریکا برده اند چرا که این شباهت‌ها، گواه بر همگونی اندیشه و باورهای درونی دارند که ما نمودهای ظاهری آنها را در نقوش کهن به‌جا مانده از انسان های کهن می بینیم.
پژوهشگر سنگ نگاره های ایران ادامه داد: بیشترین نقوش تکراری سنگ نگاره های ایران، نقش های بزکوهی در سبک های هنری گوناگون است. که بیشترین سبک تکراری در میان آن سبک ها هم سبک هنری اندیشه نگار  ideogram است که مضمونی قدسی و قابل احترام ( نوعی کد) دارد و آن فراوانی با پیام های همگون در میان نقاشی های کهن بومیان آمریکا، نیز نقاشی با رنگ یا حکاکی شده است و رد پای آن نقاشی‌ها در غارها و کوه های ایالت های : نوادا، کالیفرنیا، یوتا آریزونا و نیومکزیکو هم دیده می‌شود و اکثر نقوش بقدری از منظرهای ظاهری با نقاشی های بزکوهی نگارگران ایرانیان باستان شبیه هستند که در نگاه نخست تصورّ می کنید هر دو نقش را یک هنرمند طی هزاره ها خلق کرده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: در باور اسطوره‌ای، بزکوهی برای ایرانیان باستان یک فرشته بوده که به لباس بزکوهی در آمده و در هنگام سختی ها به کمک انسان ها می آمده است. نکته ی جالب و شگفت انگیز آنکه سرخپوستان بومی آمریکا هم اغلب نقوش بزکوهی را با همان پیام بر دیواره  غارها و کوه‌های ایالت های نوادا، کالیفرنیا، یوتا آریزونا و نیومکزیکو نیز حک کرده اند و جالب آنکه مضمون نقش بزکوهی در نماد شناسی جهانی هم نزدیک به باور ایرانیان باستان است.

شباهت نقوش بزکوهی نگارگران ایران باستان با نقاشی های کهن سرخپوستان بومی آمریکا در ایالت یوتا

باستان شناس هنر و سنگ نگاره های ایران ادامه داد: پیوندها و پیوستگی ها به این چند نمونه هایی که توضیح داده شد، ختم نمی‌شود و  در انسان شناسی تطبیق و تباین جایگاه بالایی دارد که از گذشته های دور هم استفاده شده است و نقش های انسان در حالت های نیایش در میان سنگ نگاره های ایران و به‌ویژه تیمره متعدد دیده می شود.

وی اظهار داشت: بررسی سیستمی در کتاب‌ها و منابع دیگر در خصوص  پیوندهای فرهنگی ایرانیان باستان و ساکنان کهن قاره آمریکا  منجر به یافتن نقش نیایش در نیومکزیکو شد که به طور دقیق شبیه نمونه ایرانی بود و  این نقاشی های شبیه به هم در ۲ قاره  بسیار دور از هم ، تصادفی نیست؛ بلکه آنها نقوشی با سبک های هنری اندیشه نگار ideogram هستند.

وی ادامه داد: نقش دو بز کوهی که هر کدام نقشی از یک بزکوهی دیگر در میان شاخ های خود دارند نیز مهم است  چرا که یکی در ایران و دیگری در ایالت یوتا در امریکا (۱۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰ پ.م.) است که هر 2 شباهت‌ها و پیام‌های مشترک دارند و سیر این روند در ایران باستان تا عصر مفرغ ( ۱۰۰۰ پ.م.) ادامه داشته است و پیکره های همگون را در هنر مفرغ لرستان هم می بینیم که آن را می ساختند و به لباس زنان در حال زایمان می زدند تا فرشته ناجی از آنها محافظت کند و به اصطلاح «آل »جگر آنها را نبرد و این شباهت های ظاهری و پیام های همگون می تواند نشان از سیر هنر از فلات ایران، به‌ویژه ساکنان زاگرس باشد که طی هزاره ها از طریق مهاجران ساکن فلات ایران به قاره آمریکا برده شده است و امروز ما رد پای آن آثار و باورهای آیینی فرهنگی ایران باستان را بر دیواره های غارها و کوه های نزدیک سکونتگاه های بومیان امریکا هم می بینیم.

ناصری‌فرد افزود: مردان لر در ایران امروز و گذشته های دور بالا پوشی داشته اند؛ به نام چوقا یا چوغا (چوخا) که از نخ‌های نازک پشم گوسفند بافته می می‌شده است و مردان در چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد ، قسمتی از خوزستان و  لرستان چوقا می‌پوشیدند و ردپای این لباس زیبا و اصیل را روی سکه های ایلمایی ها، پیش از دوره ساسانی ها هم می بینیم و نکته جالب آنکه شباهت های اندازه و طرح های به‌کار رفته، خطوط موازی در لباس‌های بومیان کهن ساکن آمریکا هم چون چوغا بوده است که برای من بسیار شگفت انگیز است.
هنرهای صخره ای (Rock Arts-Petroglyphs and Pictographs) اسناد دست اولی هستند که پژوهشگران را با ترجمان فرهنگ ها در اقلیم‌ها و زمان‌های مختلف آشنا می‌کنند و سخن گفتن آنها با کمک تصاویر و نشانه‌هایی است که اغلب در همه   زمان ها و مکان ها، برای همه ی ملل جهان یکسان بوده است

سنگ نگاره ها، کهن ترین آثار تاریخی و هنری به‌جا مانده از بشرندو از ارزش والایی در معرفی و شناساندن عرصه های مختلف زیست پیشینیان دارند و این راویان خاموش تمدن، در نهان خویش از زبانی مشترک و ارتباطات انسانی شگفت انگیز در روزگاران باستان حکایت می کنند.

تلاش باستان شناسان نقاشی های کهن کوه ها و غارهای نقاط مختلف ایران، به ویژه تِیمَره در استان مرکزی سبب دستیابی به نقش و نگارهایی بر روی برخی صخره ها و سنگ ها شده است که حکایت از تاریخی چند ده هزاران ساله در این مرز وبوم دارند.

به زبان ساده به هر تصویر و نگارشی بر روی سنگ، سنگ نگاره می گویند و اگر این نوشته ها و نقاشی ها، بر روی سنگ با رنگ یا امثال آن باشد به آنها رنگین نگاره “pictographs” و اگر نقاشی یا کنده‌کاری (حک یا حجاری مثبت یا منفی) روی سنگ شده باشد به آنها “petroglyphs.petrographs” سنگ نگاره می گویند.

اغلب در درون غارهای قدیمی برای نقاشی یا نوشته ها از رنگ استفاده شده “pictographs” که عمر آنها در برابر عوامل طبیعی بسیار کوتاه است و علت ماندگاری آنها از هزاران سال قبل تا کنون، در دسترس نبودن و محفوظ بودن آنها در برابر عوامل طبیعی و دیگر عوامل بوده است و اما سنگ نگاره‌های کنده کاری شده”petrgraphs” علاوه بر اینکه در غارها کشف شده اند، در محوطه های باز و بیرون غارها نیز وجود دارند.
منبع:ایسنا