جنگل ابر شاهرود، بهشتی پر جاذبه از دوره هیرکانی
سهم شاهرود در شرق استان سمنان از جنگلهای باستانی هیرکانی در شمال کشور «ابر» است. جاذبههای این جنگل به جا مانده از دوران سوم زمینشناسی، یا همان دوران دایناسورها، با آغاز فصل بهار گردشگران بسیاری را به سوی خود میخواند.
به گزارش ایرنا، ۴۰ کیلومتر بالاتر از شمال شرق شاهرود در بخش شرقی رشته کوه البرز، درست در مرز استانهای سمنان و گلستان بخشی از جنگلهای باستانی هیرکانی قرار دارد که از آن با نام جنگل ابر یاد می شود؛ جنگلی در ۱۲ کیلومتری روستای ابر واقع در بخش بسطام که راه دسترسی به آن همان راه قدیمی است که از پشت بسطام به علی آباد کتول و دشت گرگان ختم میشود.
آنان که حتی یک بار به شاهرود سفر کرده باشند میدانند که بخشهای شمالی این شهرستان به دلیل قرارگیری در کوهپایه دامنه های جنوبی البرز دارای آب و هوایی معتدل و کمی سرد است. موقعیت جغرافیایی جنگل ابر نیز سبب شده تا این موهبت زیبای خدادادی در فاصله بسیار کوتاهی از مناطق کوهستانی، سرد، خشک و بیابانی و از سوی دیگر آب و هوای مرطوب خزری قرارگیرد.
تنوع آب و هوایی و پوشش گیاهی
این تفاوت آب و هوایی آن جایی جسم و روح هر بیننده ای را می نوازد که در پیاده روی در اعماق جنگل به میانآب (خط الرأس) معروف به چشمه مریم می رسیم. در این مکان گویا خداوند قلمی به دست گرفته و مرز دو ناحیه را با خطی از یکدیگر جدا کرده است، چرا که در شمال خط مراتع سرسبز و جنگلهای انبوه و در جنوب آن بیابان و علفزار و کوههای خشک و باعظمت خودنمایی میکند. از این روست که گیاهان و جانوران منطقه نیز دارای تنوعی هستند که شاید در هیچ یک از جنگلهای ایران نمونه نداشته باشد.
هرچه بیشتر به سمت شمال حرکت کنیم، پوشش گیاهی بلندتر و انبوه تر و هرچه پایین تر بیاییم تُنُک می شود. درختانش را انواع گوناگونی همچون آزاد، برگ انجیری، توسکا، ممرز، نمدار، بلوط، بلند مازو، گردو، افرا، بارانک، شیردار و گلابی وحشی تشکیل می دهند اما نمونه های باارزشی چون اورس و گونه های نادری چون سرخدار وجه تمایز ابر با دیگر جنگل های کشور است. همچنین از درختچه های ازگیل، ولیک، آلو و زرشک خاص مناطق خزری، جنگلی و کوهستانی گرفته تا گونه قیچ و تاغ و شور که مخصوص مناطق بیابانی و کویری است در فاصله حدود ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری از میانآب کوه ابر در ۲ جهت شمالی و جنوبی دامنه دیده می شود. این را نیز نباید فراموش کرد که این بازمانده جنگلهای هیرکانی همچون گنجینهای باارزش، گیاهان دارویی بسیاری را در خود جای داده است.
این گوناگونی ویژگی دیگری را هم در پی خود دارد و آن تنوع گونههای جانوری در جنگل زیبای ابر است. مکانی که هم گوزن و شوکا که مخصوص مناطق جنگلی است و هم آهویِ بیابان در آن گام برمیدارند. اینجا هم مأمن خرس قهوهای، گرگ، پلنگ، خوک وحشی، شغال و روباه و هم خرگوش و کل و بز است. جنگلی کوهستانی که پرندگانی چون کبک، کبوتر جنگلی، بلدرچین، عقاب جنگلی، کرکس، شاهین، فاخته و قرقاول در آسمانش به پرواز درمیآیند.
آبشارهای چهارفصل
اما اوج زیبایی جنگل ابر چشم اندازهای مختلف آن و رنگهای بسیار زیبایی است که خداوند در چهار فصل سال بر این تکه از بهشت زمینی خود میپاشد. جنگل ابر دارای بیش از ۳۰ چشمه است. چشمه سارهایی جوشان و روان مانند شاهپسند، چشمه ترش و قطری که برخی از آن ها محلی مناسب برای اقامتی کوتاه در دل جنگل برای طبیعت گردان است. آبشارها را نیز نباید فراموش کرد. آلوچال و هفت آبشار دره مرده شور و شرشر از جمله آنها است.
آلوچال با ارتفاع ۲۵ متری از ۲ آبشار بزرگ تشکیل شده است که یکی از فاصله چندصدمتری بر دیگری می ریزد و با یک ساعت پیاده روی در جنگل نیز قابل دسترسی است. بخشی از مسیر رسیدن به این معروفترین آبشار جنگل ابر را هم دالان بهشت تشکیل میدهد که سقفی سبزرنگ از درختان در هم تنیده دارد.
قلعه تاریخی در قلب جنگل ابر
جنگل ابر تنها یک جاذبه طبیعی نیست. گذشته از پیشینه چندمیلیون ساله این بازمانده دوران ژوراسیک، اما وجود یک قلعه بر فراز کوه که از دل جنگل پیداست، چشم اندازی تاریخی نیز به آن بخشیده است. قلعه ماران که گفته می شود از آثار دوره ایلامی هاست، از دید گردشگران همچون یک کشتی در میان اقیانوسی از ابرها شناور است.
اکنون دیگر زمان فکر کردن به همین اقیانوس است. جنگل بخش قابل توجهی از دارایی اش را، زیبایی و چشم نوازی، آب و هوای روح بخش و حتی نامش را وامدار این ابرهاست. ابرهایی که انگار از آسمان مأمور می شوند تا هر روز به پیکر کهنسالش جان ببخشند. کسی چه می داند شاید رازی در آن نهفته است که اینگونه در گذر سال ها و در دوران های مختلف دست نخورده باقی بماند و پیام آور مهر دیرینه خداوند به زمینیانش باشد.
حال نوبت ماست. باید سفر کرد و این هدیه الهی را از نزدیک دید. باید در هوایش نفس کشید و در مه آلودگیاش غرق رویا شد. باید نوای خوش طبیعت را از حرکت باد در لا به لای شاخ و برگ درختان و آواز پرندگان به گوش جان شنید. اینجا قلبی از زمین است که با هر تپش زندگی را در رگ های ساکنانش به جریان می اندازد.