جوک کاری شیراز، سنت شفاهی از پس سدهها
این هنر درگذشته مستقل نبوده و بهعنوان هنری تزیینی و الحاقی برای هنرهای چوبی دیگر مانند معرق، خاتم به کار میرفته است، اما امروزه با تلاش هنرمندان، بهطور محدود بهمثابه هنری مجزا رواج دارد.
در روند ساخت جوککاری، اصول زیباییشناسی مشتمل بر ارزشهای فرهنگی و هنری به پیروی از معیارهای سنتی جامعه و همچنین بینش هنرمند رعایت میشود.
در این شاخه هنری برخلاف دیگر هنرهای چوبی مانند خاتم و معرق، هنرمند تمام مراحل کار اعم از تهیه و آماده کردن چوبها تا تهیه نقشه، پیچیدن نقشمایهها و جازنی قامهها و نهایتاً پرداخت و جلاکاری اثر را بهصورت متمرکز در کارگاه خویش به انجام میرساند.
بر طبق مطالعات انجامشده جوککاری مانند دیگر هنرهای سنتی در زمره میراثفرهنگی ملموس و ناملموس قرار میگیرد و با تکیهبر ویژگیهای مادی جوککاری، میتوان آن را در شاخه هنرهای وابسته به معماری قرارداد و همچنین با تعریف میراث ناملموس که حضور سنتها، دانش و مهارت در هنرهای دستی سنتی را شامل میشود، مطابقت دارد.
شرحی بر پیشینه جوککاری شیراز
جوک کاری ازجمله هنرهای زیبا و اصیلی است که هنرمندان از دیرباز با آن آشنا بودهاند و فراز و نشیبهای تاریخ در ادوار مختلف نهتنها باعث از بین رفتن سابقه و روند تکاملی این هنر نشده، بلکه هر حادثه و تحولی بر دوام و شکوفایی آن افزوده است.
گذشته و پیشینه هنر جوککاری در پس پرده ابهام مانده و چیستی و خاستگاه آن تقریباً ناشناخته مانده است. جوک کاری هنری بسیار دقیق است که ساخت آن نیاز بهدقت و ظرافت فراوان دارد. شکل آن بهگونهای است که بیننده در نگاه اول به اثر تولیدشده، نخواهد توانست به چگونگی ساخت و حتی نوع نقش آن پی ببرد.
همین امر باعث شده که در دوران مختلف برای هنر جوک تعاریف گوناگونی ارائه شود که برخی حتی مغایر با نوع ساخت و چگونگی نقوش آن بوده است. این پراکندگی تا آنجاست که گاه آن را هنر حکاکی، گاه کندهکاری، گاهی خاتم و جازنی دانستهاند و نقوش آن را نیز به نقوش قالی و قالیچه یا موزاییکسازی تشبیه کردهاند و باید گفت این تعریف هرچند از بسیاری جهات شامل جوک میشود اما موارد نقضی نیز بر آن میتوان یافت که جامعیت و صحت کامل آن را خدشهدار میکند.
شاید تنها از این نظر بتوان آن را به جوککاری نزدیک دانست که هردو با قطعات هندسی از قبیل مربع، مثلث، مستطیل و لوزی ساخته میشوند. این هنر به هنر خاتم نیز تشبیه شده است. حال آنکه اگرچه مشابهتهای فراوانی باهم دارند اما دارای نقاط اختلافی نیز هستند.
در ساخت جوک تنها مواد اولیهای که به کار میرود، چوب است درحالیکه در خاتم از انواع استخوانها و فلزات نیز استفاده میشود. دیگر اینکه در جوک کاری سعی بر این است که از رنگ طبیعی چوب استفاده شود اما در خاتمکاری چوب را به رنگهای گوناگون درمیآورند. از سویی نقوش بهکاررفته در جوک کاری به ظرافت خاتم نیست و حتی نحوه پیچیدن گلها و جازنی قامهها متفاوت است. بهرغم این تفاوتها بازهم هر بیننده در نگاه اول جوک کاری را به خاتم شبیه میداند.
پیش از نفوذ اسلام در ایران گونهای خاتمکاری رواج داشته است به این صورت که خاتمکاران از چوب یکرنگ استفاده میکردند و آن را در اندازههای چهار میلیمتری میبریدند و در اشکال و طرحهای مختلف روی صفحهای چوبی با چسب یا میخ نصب میکردند.
این نوع خاتمسازی نیز تا چند قرن پس از نفوذ اسلام متداول بوده است. یک نمونه از آن، منبر مسجد جامع عتیق شیراز است که پیشینه آن بیش از هزار سال است و به دوران یعقوب لیث صفاری بازمیگردد. شاید بتوان آن را نمونهای از جوک کاری نیز دانست. در سدههای اولیه تاریخ اسلام نوعی هنر تزیین سطح یا خاتم ساده در ایران وجود داشته است که امروزه به آن خاتم مربع میگویند. اجزای تشکیلدهنده در این نوع خاتم بهجای مثلث، قطعاتی به شکل مربع، مستطیل، متوازیالاضلاع و لوزی است. این شیوهی ساخت تا قرنها پس از ظهور خاتم از نوع امروزی نیز ادامه داشته و از قدیمترین نمونههای این نوع خاتم بخشی از سقف مسجد جامع عتیق شیراز است که در تزیین آن از شیوه خاتم مربع استفادهشده است.
پیشینه هزارساله این هنر حکایت از آن دارد که ایرانیها پیش از ورود اسلام به این سرزمین، با نوعی هنر تزیین اشیا آشنا بودهاند.
از ویژگیهای این هنر، استفاده از قطعات مربع و مستطیل شکل چوبی بوده که آنها را با چسب یا میخ روی اشیا میچسباندند. رواج هنر تزیینی دیگری که اکنون به نام رویهکوبی شناخته میشود، پیش از حمله مغولها به ایران بستر مناسبی شده است برای ظهور نوع جدیدی از خاتم در دورههای بعد بهویژه در دوره سیطره مغول بر ایران، بر طبق مدارک تاریخی، هنر جوک کاری در آن روزگار نیز رواج داشته اما این احتمال میرود که نام آن متفاوت بوده است.
در نیمه دوم سده هشتم هجری قمری مصادف با (۱۴ میلادی) صنعت چوببری ایرانی ازلحاظ فنی و هنری به درجه عالی رسید.
در موزه متروپولیتن یک رحل قرآن چوبی موجود است که میتوان آن را از شاهکارهای چوببری دوره مغول ایران به شمار آورد، تزیینات زیبای آن عبارت است از اشکال توریقی و نقوش خطی و اشکال نباتی و گل و گیاه که از آنها شکوفه و اشکال برگ نخلی منشعب میشود و از صنایع چینی اقتباسشده است. کتیبه آن علاوه بر نام دوازده امام (ع)، اسم سازنده آن یعنی حسن بن سلیمان اصفهانی را نشان میدهد و تاریخ ساخت آن ذیالحجه سال ۷۶۱ ه. ق ذکرشده است. نام سازنده این رحل قرآن حاکی از آن است که این قطعه در ایران ساختهشده است. سازنده و حکاک آن از همه عناصر تزیینی مکتب مغول استفاده کرده و آنها را با تأثیر کامل در گوشهها و منطقههای مختلف نشانده و گاه اشکال مشبک توخالی و گاهی نیز چند طرح مختلف را بر رویهم قرار داده است.
خاتمهای ششضلعی در دوران قاجاریه در تهران و شیراز ساخته شدند و بهجز دو درب خاتم، بقیه بیشتر روی قلمدان و قاب آیینه و رحل قرآن بهکاررفته است.
اگرچه حاشیههای خاتم هنوز هم همان حاشیه مورد و مداخل هستند ولی تفاوت اساسی در این است که در آن زمان بهصورت نامرتب و درشت تهیه میشدند؛ اما با حمایت از هنرمندان فن بهزودی سبک آنها عوض شد و ابتدا خاتمی بهنام جو سفید و جو سیمی و سپس حاشیه ششضلعی در خاتم بهکاربرده شد. ساخت خاتمهایی که در متن آنها طرح ششضلعی بهکاربرده شده، از زمان قاجاریه رواج پیداکرده است و امروزه نیز همچنان ساخته میشوند.
در لغتنامه دهخدا از جوک کردن یا جوکوب کردن به معنای ریزهریزه ساختن چیزی به مقدار جو نامبرده شده است و با توجه به تحقیقات میدانی وجهتسمیه آن را میتوان به نقشهای شبیه ساقه جو یا گندم دانست و دلیل دیگر نامگذاری آن به این نام عنوان میشود که چون در نقشمایههای آن چوبهای تیره و روشن در کنار هم قرارمی گیرند، نامجو گندم را برای آن انتخاب کردهاند.
چوب اساسیترین ماده تشکیلدهنده آثار جوک کاری است. از چنین ماده سختی، نقوش متنوع و دلپذیری شکل میگیرد که نگاه انسان نرمی نقوش را دنبال میکند و سختی آن را از یاد میبرد، بهواسطه چنین ویژگی مهمی است که هنرمندان فعال در این رشته بایستی دانش خود را درباره ویژگیها و ساختمان چوب گسترده کنند. طبیعی است که شناخت بیشتر در بهبود بخشیدن کیفیت آثار مؤثر خواهد بود.
جوک کاری هنری ازجمله هنرهای دستی سنتی چوبی است که بیننده در نگاه اول به اثر تولیدشده، نمیتواند به چگونگی ساخت و حتی نوع نقش آن پی ببرد. این هنر دارای فنآوری خاص بوده که در طول حیات خود به شیوهای غیررسمی و شفاهی انتقالیافته است. درواقع هنر آراستن اشیای چوبی با نقوش هندسی بسیار ریز است که با استفاده از چوبهای رنگی ساخته میشود. نقوش آن از کنار هم قرارگرفته قطعات چوب با مقطعهای مختلف مثلث، مستطیل، لوزی و مربع به وجود میآید. جوک کاری از حیث ظاهری تا حدودی به خاتم شبیه است، لیکن این شباهت بیشتر درروش ساخت نقشمایههاست، نه در استفاده از مواد اولیه و فن ساخت در این هنر همواره بخش مهمی به نام زیر کار وجود دارد که لایهای تزیینی و مرکب از قطعات کوچک چوب بهعنوان «قامه» سطح آن را (همانند خاتم) میپوشاند، البته در برخی از آثار قامهها بهصورت جازنی (تا حدودی شبیه معرق جانشینی) در سطح زیر کار به اجرا درمیآیند.
متأسفانه به سبب فقدان مستند نگاری در خصوص این هنر نمیتوان با صراحت درباره گذشته و سیر تاریخی آن سخن گفت و ناگزیر تاریخچه دیگر هنرهای چوبی مشابه را برای این منظور باید پی گرفت. چنانکه شواهد مستند موجود درباره خاتمکاری رواج آن را در پیش از نفوذ اسلام در ایران نشان میدهند، ملاک قضاوت برای تطبیق این تاریخ درباره جوک کاری گونهای از خاتم ساختهشده با چوب یکرنگ در اندازههای چهار میلیمتری و با اشکال و طرحهای مختلف برش است که روی صفحهای چوبی با چسب یا میخ نصب میکردند. با استناد به شواهد دیگری که ازایندست وجود دارد میتوان نقطه آغازین هنر جوک کاری به شیوه امروزی یا شبیه به آن را به عصر استیلای ایلخانان در ایران پیوند داد.
بنابراین هر آنچه در مقوله روشهای صیانت (شناسایی و مستندسازی، معرفی و ترویج، حفظ و احیاء و انتقال) از نمونههای شاخص میراث ملموس و ناملموس قرار میگیرد را میتوان به برنامه صیانت از هنر جوک کاری تعمیم داد. ازاینرو راهکارهایی که بتوانند حفظ و احیاء این هنر را تضمین نمایند نبایستی تنها بر روشهای متکی بر وجوه مادی و بهمنظور بقای موجودیتی صرفاً فنی تأکید ورزد، بلکه باید در جهت حفظ هویت معنوی یا همان ارزشهای ناملموس باشد تا بتواند اعتبار هنری و هویت اصیل آن را معرفی، حفظ و احیاء نماید. این امر بهطور موجز در قالب زیر قابلطرح است:
• ایجاد زمینههای لازم برای فعالیت هنرمندان در حوزه مهارتهای فردی،
• ایجاد نظام آموزشی و فراهم آوردن زمینههای انتقال دانش و مهارتهای آنها به جوانان،
• تشویق و ترغیب جوانان به آموزش در محضر اساتید فن.
افزون بر آن، به سبب آنکه متأسفانه امروزه هنرمندان و متولیان هنرهای سنتی به دلایل مختلف از قافله تبلیغات مدرن و اطلاعرسانی مناسب نسبت به رقیبان خود عقبماندهاند و بیشتر از تجربیات و خلاقیتهای گذشته صرفاً تقلید میکنند تا استفاده و سرمشق گرفتن، نقش طراحی و ارزش آن در کالاهای تولیدی به فراموشی سپردهشده است؛ بنابراین سایر مراتب در خصوص حفظ و احیا این هنر متوجه آگاهسازی هنرمندان با نیاز بازار و ضرورت تبلیغ کارهای هنری هنرمندان این عرصه در دنیای امروزی، همچنین پیشگیری از خریدوفروش غیرقانونی و ایجاد بازار اقتصادی مناسب برای آن، میشود. مضاف بر آموزش مستمر هنرآموزان و ارتقا کیفیت هنری آثار میتواند در احیا هنرهای سنتی نقشی مؤثر ایفا کند.
راهاندازی تشکلهایی چون اتحادیه سراسری تعاونیها باهدف تمرکز بر روی شناسایی بازارهای هدف و بازاریابی برای عرضه و فروش دست آفرینههای هنرهای سنتی میتواند امکان و بستری مناسب برای پرورش بازاریابان حرفهای عرصه هنرهای دستی سنتی فراهم آورد و همچنین انگیزه مناسبی برای فعالیت جمعی و مشارکت جویانه تولیدکنندگان این هنر به دست دهد.
پرونده ثبت میراث ناملموس و آن در سال ۱۳۹۴ به شماره ثبت ۸۳۱۹۴ به ثبت آثار ناملموس به فهرست آثار ملی ایران رسیده است و پرونده استاندارد آن در سال ۱۳۹۸ به شماره ۲۱۶۰۴ توسط نگارنده به فهرست استانداردهای ملی سازمان ملی استاندارد ایران اضافهشده است.