حرم مطهر رضوی زیارتگاه و گنجینهای گرانبها
در طول صدها سال استادان و هنرمندان حکیم و فرهیخته به پشتوانه مهارت و حکمت و بهرهگیری از همه علوم از جمله معماری، اسطورهشناسی، روانشناسی، تاریخ هنر و نگارگری تمامی فضاها و حجمها از قبیل صحنها، رواقها، گنبدها، منارهها و ایوانها را نمادین و مفهومی برآورده و آراستهاند تا آن مجموعه را چون جهان آفرینش و بهشت برین جلوهگر سازند و ریشهها و بنیادهای فرهنگ و اسطورههای اسلامی-ایرانی را به یاد آورند و پاس دارند اما به دلیلعدم معرفی یا معرفی ناقص این گنجینه عظیم، گویی صرفا یک زیارتگاه تلقی شده و زائران کمتر رمز و رازهای نهفته در آن را جستجو میکنند.
مسلما معرفی عالمانه حرم رضوی ضمن آشنا ساختن بیشتر مشتاقان با تاریخچه و ساختار آن، ارزشهای فرهنگی، معماری و هنری آن مجموعه را نیز آشکار خواهد کرد، با این هدف سعی میکنیم نگاهی همهجانبه به حرم رضوی داشته باشیم.
در طرح و بیان مباحث «حرم شناسی» در حد مکان سعی خواهد شد با مراجعه به منابع معتبر به تاریخ حرم مطهر، تغییر و تحولات، ارزشهای معماری، فضاها، المانها، تزئینات معماری، برخی سازههای نفیس منقول و نمادشناسی پرداخته شود.
در سال ۱۹۳ ه. ق هارونالرشید برای سرکوب «رافع بن نصرسیار» به خراسان آمد و در پی بیماری سختی در سناباد (شهرکی مجاور نوقان) درگذشت و در همان مکانی که اقامت داشت به خاک سپرده شد، بسیاری از مورخان محل اقامت هارون را کاخ «حُمَیدبن قَحطبه» ذکر کردهاند.
حضرت امام رضا (ع) نیز در آخر ماه صفر سال ۲۰۳ ه. ق در «نوقان» به شهادت رسیدند و به دستور مامون در هارونیه مجاور هارونالرشید به خاک سپرده شدند.
در این که مدفن امام رضا (ع) در درون یا خارج از کاخ حمیدبن قحطبه قرار داشته اختلاف نظر است اما از حدیث «اباصلت هروی» که «شیخ صدوق» آن را در کتاب «عیون اخبارالرضا» آورده، میتوان نتیجه گرفته که گور هارون در فضای باز و محلی بوده که مامون برای آن قبٓهای ساخته به نام «هارونیه» و ده سال بعد از درگذشت هارون پیکر پاک امام (ع) را هم در همان قبٓه به خاک سپردهاند.
بنا به نوشته متون در اوایل سده چهارم ه. ق حرم حضرت، محل و مامن زائران و مجاوران بوده و حصاری مستحکم داشته است.
از کم و کیف دقیق بنای اولیه «هارونیه» اطلاعی در دست نیست اما با توجه به نحوه قرارگیری مدفن مطهرامام میتوان فرض کرد که محدوده بنای اولیه، صرف نظر از دخل و تصرفهای اخیر، همان محدوده کنونی روضه منوره بوده است.
به استناد برخی متون تاریخی از جمله «کامل ابن اثی»، «سبکتکین غزنوی» در اواخر قرن چهارم ه. ق حرم امام را که به «مشهد» معروف بود تخریب کرد و از آن شالودهای به ارتفاع حدود ۲متر باقی ماند تا این که در زمان سلطان مسعود غزنوی (۴۳۲_۴۲۱ه. ق) حرم رضوی به همت «بوبکرشهمرد» و «سوری بن معتز» تجدید بنا و آباد شد.
بدیهی است که بنای بازسازی شده سبک و سیاق بناهای آن دوره داشته که برجستهترین آنها «آرامگاه ارسلان جاذب» در سنگ بست و۳۰کیلومتری جنوب مشهد است.
ظاهراً حرم مطهر با همان هیئت و ساختار دوران غزنوی به همراه مسجد بالاسر یا مقبرۀ «ابوالحسن عراقی» در دورۀ سلجوقیان نیز وجود داشته، توسط غزها آسیب دیده و با همت «شرف الدین علی قمی» مرمت شده است.
از اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ه. ق (دوران خوارزمشاهی) تزئیناتی در ازارههای درون روضه و حاشیۀ ورودی پیش روی مبارک نصب شده و عمده آنها کاشیهای زرین فام برجستۀ کتیبهدار معروف به «سنجری» بوده که برخی آنها را به سلطان سنجر سلجوقی نسبت میدهند حال اینکه آن کاشیها به استناد تاریخ، متعلق به دوران خوارزمشاهی هستند و انتسابشان به سنجر احتمالا سلطان محمد خوارزمشاه است که او نیز لقب «سنجر» داشته است.
برخی مانند «ابن اثیر» نوشتهاند که در یورش مغولان حرم مطهر ویران شده و نیز بنا به نوشته «اعتماد السلطنه» در سال ۷۰۰ ه. ق غازان خان یا بعد از او سلطان محمد الجایتو گنبد بلندی بر فراز آن بر آوردهاند در صورتی که متون تاریخی معتبر و شواهد معماری موجود اظهار نظرهای فوق را تایید نمیکنند، زیرا نه تنها مغولان به مشهد یورش نیاورده بلکه به دلیل وجود حرم مطهر، به دستور چنگیز خان مغول مشهد «دار الامان» اعلام شده و مشهد نه تنها آسیب ندیده که پناهگاه آوارگان و فراریان دیگر ولایات شده و عوامل توسعه شهر مشهد از آن به بعد فراهم آمده است.
فضلالله بن روزبهان خنجی که در سال ۹۱۵ه. ق در التزام محمد خان شیبانی به قصد زیارت حرم مطهر رضوی به مشهد آمده، در کتاب «مهمان نامه بخارا» ضمن بیان ویرانی طوس و ارادۀ شیبک خان بر عمارت آن شهر چگونگی در امان ماندن مشهد از یورش مغولها سروده است:
شهر طوس از ظهور چنگیزخان
گشت چون مرو با زمین یکسان
در خراسان چولشکرش زدکوس
قتل عامی نمود اندر طوس
لشکرش کرد همدمی آن جا
زنده نگذاشت آدمی آن جا…
رای عالیٓ خان چنگیزی
چون در آمد بعزم خونریزی
آنکه را بهر قتل تعیین کرد
وقت رفتن چنینش تلقین کرد
که ز نسل محمدٍ آقا
هست آسوده سیدی آنجا
حرمت قبر او نکو دارید
اهل آن مقبره میازارید
تو نگه کن بزرگ چنگیز خان
مشهد شاه ساخت دارٍ امان…
و به این ترتیب مشهد نجات یافت و آن گاه که شهرهای هرات، نیشابور و طوس ویران و مردمشان قتلعام یا آواره شده بودند. تنها شهر قابل سکونت در خراسان مشهد بود و حرم رضوی که موجب نجات مشهد شده بود، بعد از غائلۀ مغول ملجاء و پناه بینوایان و آوارگان شد و البته مشهد از قِبَل آن وقایع توسعه و رونق هم یافت و حرم مطهر نیز از آن عنایات بینصیب نماند.
نخستین حاکم مسلمان شده مغول «محمود» یا «غازان خان» (۷۰۲-۶۸۴ه. ق) دستور ترمیم و ساماندهی حرم را صادر کرد و «سلطان محمد الجایتو» ملقب به «خدابنده» (۷۱۶-۷۰۳ه. ق) که شیعه شده بود نیز اقدامات عمرانی غازان خان را در حرم مطهر دنبال کرد.
در آن زمان مجموعه حرم مشتمل بر چند بنای کوچک در شمال بقعه و مسجد بالاسر بود که به مقتضای زمان به شیوه رازی ساخته شده بودند.
بنا به گزارش «ابن بطوطه» در سال ۷۳۴ه. ق حرم رضوی مشتمل بر گنبدی بزرگ، مسجد و مدرسهای در کنار آن بوده و دیوارهای آن با کاشی زینت یافته بودند، بر روی قبرِ امام (ع) ضریح چوبی قرار داشت که سطح آن با صفحههای نقره پوشیده شده بود و از سقف مقبره قندیلهای نقره آویخته شده بود. بر ورودیِ بقعه درب نقرهکوب استقرار داشت و بر روی در، پرده ابریشمِ زردوزی شده آویخته بود و کفِ حرم با فرشهای گوناگون مفروش بود.
اما تغییر و تحولات و دگرگونیهای بزرگ از دوران تیموریان و مشخصا از عصر «شاهرخ تیموری» در مجموعه حرم رضوی رخ داد و آن دگرگونی به حدی بود که شیوه معماری حرم رضوی را که «رازی» بود، به «آذری» تغییر داد، گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری بانی مسجدی عظیم در جنوب حرم مطهر و به فاصله ۳۱متری آن شد.
گوهرشاد آن مهم را به معمار بزرگ و مشهور شیرازی معروف به «مولانا قوامالدین شیرازی» سپرد و او در عرصهای به وسعت بیش از ۹هزارمترمربع آن را به شیوه مسجد-مدرسههای عصر تیموری مشتمل بر یک میانسرای وسیع، چهار ایوان، گنبد، منارهها، غرفهها، حجرهها و شبستانها در سال ۸۲۱ ه. ق برآورد و معماران، هنرمندان، نگارگران و خوشنویسان چیرهدستی چون «بایسنقر» میرزا پسر گوهرشاد خاتون آن را آراستند.
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق «دارالحفاظ» و «دارالسیاده» نیز ساخته شدند تا حرم مطهر را به مسجد گوهرشاد ارتباط دهند. آن ابنیه را قوامالدین شیرازی به شیوه آذری ساخت زیرا به تبعیت از اصول حاکم بر آن شیوه در نظر داشت فضاهای لازم را در آن بگنجاند، بر فراز ایوان قبله گنبد و گلدستههای بلند بر افراد و رویه دیوارها را با کاشی معرق رنگارنگ و کتیبههای کاشی ثلث و معقٓلی بیاراید اما در ارتفاع دادن به گنبد و منارهها ناکام ماند زیرا اگر به شیوه آذری گنبد را با ساقۀ بلند میساخت و گلدستهها را نیز بلند بر میآورد، ارتفاع آنها از ۵۰متر بیشتر میشد و بر گنبد اولیه حرم مطهر که حدود ۱۷متر بلندا داشت پیشی میگرفت. بنابراین از ایجاد ساقهای بلند برای گنبد و گلدستههای ایوان قبله صرف نظر کرد و به احداث گلدستههای کوتاه و گنبدی به ارتفاع ۳۷متر اکتفا کرد اما به آن هم قانع نشد زیرا ایوان و گنبد مسجد گوهرشاد که به یمن حرم مطهر در جوار آن ساخته شده بود همچنان بیش از گنبد حرم مطهر خود را به رخ میکشید.
تنها راهی که به نظر استاد قوامالدین رسید تا میان گنبد حرم و گنبد ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد تعادل بر قرار کند آن بود که شیوه معماری رازی حرم مطهر را به شیوه آذری تغییر دهد تا بتواند بر ارتفاع و شکوه آن بیفزاید. برای نیل به آن هدف نخست بدنههای حرم تقویت شدند و آنگاه بدون این که گنبد اولیه برداشته شود، بر فراز بازوهای تقویت شده و پیرامون گنبد اولیه شالوده ساقه استوانهای ریخته شد و متکی به دیوارکهای عمود بر گنبد اولیه معروف به «خاشخاشی» ساقه استوانهای به بلندای ۱۲متر ساخته و بر فراز ساقه گنبد پیازی موزونی استقرار یافت و مثل هر بنای دیگر «سبک آذری» زمینه نصب هر نوع تزیین اعم از کاشی، سنگ و طلا فراهم شد.