شهرموزه کنگ، روایتی از میراث زنده یک شهر
از دریا به ساحل و از ساحل به خانهها میرود و زندگی از خانه به ساحل و از ساحل بر روی امواج تا دورها میرود. این تداوم زندگی در دو سو را میتوان در باورها و خاطرهها و آیینها مشاهده کرد. اما یادمان باشد که خاطرهها باید زنده باشند و تا منتقل شوند و بر انباشت خاطرههای جمعی افزوده میشود و باورها در موقعیت دگرگونی و چالشها قرار دارند.
داشته فرهنگی دیگر کنگ بافت تاریخی آن یعنی مجموعه معماری آن است. مجموعه بههمپیوسته که میتواند فراتر از خود روایت معماری از بین رفته پهنه گستردهتری از حوزه جنوب ایران و خلیجفارس باشد. همین بافت محفوظ مانده سبب میشود که بتوان تصور بهتری از یک شهر کامل در ساحل تاریخی خلیجفارس را داشت. اما باید در نظر داشت که بافت تاریخی و منظر فرهنگی بدون سازندگانش یعنی مردمان ، دچار نقصان است و نمیتواند روایت کاملی داشته باشد.
معماری بهتنهایی یک داستان کامل نیست و درواقع آنچه داستان کنگ و تجربههایش را میسازد حضور و شیوه زیست مردمانش در میانه همین نقشهای معمارانه و محیطزیستی است. اینگونه است که کنگ را باید بویید، کنگ را باید چشید، کنگ را باید شنید تا بتوان تصویر درست و روایت کاملی از آن را به دست آورد. همین چشیدنها، بوییدنها و شنیدنها یک فرصت و یک سرمایه برای کنگ است. سرمایهای که حاصل تمایزها و تجربههای اختصاصی آن است.
از سوی دیگر سرمایه کنگ تنها خاطرههای دور و یا افسانهای آن نیست بلکه پدیدهای چون فیلم سینمایی ناخدا خورشید هم که حالا از سیسالگی عبور کرده است نیز سرمایه و خاطره جمعی یا اعتبار این شهر به حساب میآید. فیلمی که خود گویای تعامل بینفرهنگی و یا سندیت برههای از تاریخ معاصر کنگ است. همانگونه که ناخدا خورشید خاطره و ارزشی برای کنگ محسوب میشود، دستاوردهای جدیدتری که قابلیت پذیرش عمومی و ماندگاری روایی دارند نیز در این زمره قرار میگیرند.
همه آنچه بهعنوان سرمایه و میراث کنگ برشمرده شد یک فرصت است که میتواند آنها را به یک قطب پویا در حوزه فرهنگ و گردشگری تبدیل کند. این تبدیل اما نباید در شمایلی تفکیکی صورت بپذیرد که بخواهد داشتههایی را از نگاهی تکوجهی ببیند بلکه تمام ارزش و فرصت آنها در مجموعه بودنشان است. مجموعه فرهنگی که در نسبت با طبیعت همچون یک اکوسیستم انسانی است. فرصت این ادراک یک بهره و رویکرد است که به شیوه روایتگری و تجربهگرایانه حاصل میشود. همین رویکرد روایتگرایانه و تجربهگرایانه سبب میشود تا تمام شهر کنگ بتواند در ساحت موزهای قرار گیرد و بتوان آن را همچون یک بافتموزه یا شهرموزه با نظام اکوموزهای مورد توجه قرار داد. این نظامی است که حیات فرهنگی کنگ را موضوع خود دانسته و توسعه و پویایی آن را بهواسطه جامعه محلی به پیش میبرد و جامعهای که دیگر ابژه گردشگری نیستند بلکه خود مخاطب و مجری یک برنامه فرهنگی و اجتماعی محسوب میشوند.
برای رسیدن به چنین چشماندازی باید کنگ را بازشناخت. شناختی که از دریچه چنین منظری بهدست میآید. شناختی که ما را به دستهبندی جنبههای مختلف اکوسیستم فرهنگی کنگ برساند و بتواند نشان دهد که این نظام چگونه ساختاری دارد و عناصر آن چگونه با هم در ارتباط هستند و این نظام و ارتباط را بتوان در ساحت امروزی فعال کرد.
یادمان باشد که فعالسازی و بهرهگیری از میراث کنگ نه تنها سبب انتفاع خود کنگ خواهد شد بلکه میتواند تمام پهنههای همجوار را به پویایی برساند و تحت تأثیر قرار دهد.