نوشته‌ها

آرامگاه حقیقی محمد غزالی کجاست؟

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی در مورد آرامگاه و خانقاه غزالی گفت: آثار و شواهد موجود در بجه‌خشتی جهت دست‌یابی به هدف مناسب بود. روایات و شایعات هم می‌توانست در اجرای تصمیم مؤثر باشد اما راهنمای عمل نبود؛ بنابراین سعی شد این موارد جدی گرفته نشود و به پیروی از اصول و روش کاوش پس از اخذ مجوز در ۲۲ مهر ۱۳۷۴ هجری شمسی کاوش باستان‌شناسی با هدف تعیین ماهیت و هویت سازه معماری مدفون در خاک آغاز شد.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: در محدوده باستان‌شناسی گودالی در ابعاد ۲۰ در ۲۰ متر تعیین و حفاری آن در محدوده انجام شد. لایه سطحی آن به ضخامت ۳۰ سانتیمتر است که بر اثر فعالیت‌های کشاورزی درهم ریخته شده و ترکیبی از خاک، قطعات آجر، گچ و کاشی بود و در عمق حدود ۲۵ سانتی‌متری نیز نخستین نشانه معماری ظاهر شد که سکویی گلی گچ‌اندود مکعب مستطیل در ابعاد ۱۸۳ در ۹۲ سانتیمتر بود.

وی ادامه داد: سطح فوقانی آن سکو حین خاک‌برداری و تسطیح زمین از میان رفته است. همچنین در ادامه خاک‌برداری ۲ سکوی گلی گچ‌اندود دیگر در جنوب‌ غرب سکوی اول ظاهر شد که آن‌ نیز توسط حفاران غیرمجاز به شدت آسیب دیده بود.

لباف خانیکی تصریح کرد: با برداشت تمام خاک‌ها در عمق حدود ۷۰ سانتیمتری از زمین‌های اطراف یک کف گچ‌اندود به مساحت ۱۳ متر مربع ظاهر شد. آن کف را دیواری آجری به ضخامت ۲۲۰ تا ۲۴۰ سانتیمتر محصور می‌کرده که پس از انهدام بنا احتمالا بقایای دیوارها هم به منظور استفاده از آجرها و نیز تسطیح زمین از میان برداشته شده و از شالوده دیوارها تنها یک رج آجر بر جای مانده که از همان باقی‌ مانده اندک اطلاعات زیادی در ارتباط با فرم، ابعاد، ماهیت، مراحل شکل‌گیری، مصالح ساختمانی، تاسیسات برودتی و حرارتی و تزئینات معماری بنا قابل درک است.

این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: در زمین وسیع سه ضلع جنوب‌ غرب، جنوب‌ شرق و شمال‌ شرق سه کانال با ابعاد متفاوت تعبیه شده است. کانال‌هایی که به سمت بالا پیش رفته، می‌توانست به عنوان دودکش یا هواکش(تهویه) برای فضای زیرزمین کاربرد داشته باشد. با توجه به شالوده دیوارها پلان بنای منهدم شده از درون هشت ضلعی و در نمای بیرونی دایره بوده است.

لباف‌ خانیکی افزود: شالوده دیوار بر فراز سکوی سنگی ایجاد شده که در اصل پوشش یا بام فضای زیر زمین بوده است. حدود ۳۰ سانتیمتر از بالای رویه بدنه سکو که احتمالا در گذشته از سطح زمین‌های اطراف بلندتر بوده با اندود گچ آراسته شده و بر جانب شمال‌ غرب آن ورودی زیرزمین در درون یک قاب مستطیل ایجاد شده و امکان ورود به فضای زیرزمین را فراهم کرده است.

وی گفت: یافته‌ها به اضافه قطعات متعدد آجر، آجرهای منقوش قالب زده، قطعات کاشی منقوش قالب زده، کاشی‌های نره، قطعاتی از تزئینات و کتیبه‌های گچی که قابل مقایسه با تزیینات معماری میل اخنگان، گنبد سلطانیه و فضاهای معماری عصر ایلخانی تخت سلیمان بود، می‌توانست متعلق به یک برج مقبره مربوط به اواخر قرن هشتم هجری قمری باشند که ظاهرا ارتباط مستقیم با آرامگاه غزالی نداشته است.

این باستان‌شناس خراسانی ادامه داد: اما فضای زیرزمین نیز به لحاظ پلان، ساختار، کارکرد و تزئینات معماری با برج مقبره مذکور که بعدها بر فراز آن ساخته شده بود، کاملا متفاوت بود.

لباف‌خانیکی اظهار کرد: پس از شناسایی نسبی برج مقبره وارد زیرزمین شدیم. کلیت بنای زیرزمین عبارت بود از یک فضای چلیپایی(صلیبی شکل) با دیوارهای سنگی که میانه آن انباشته از خاک‌ها و ضایعاتی بود که از طریق حفره‌ای که حفاران غیرمجاز ایجاد کرده بودند، به درون ریخته بود. حفاران غیرمجاز از طریق همان منفذی که ایجاد کرده بودند به درون راه یافته و خاک‌ها و دیگر اشیا و آثار موجود در آن مکان را زیر و رو و دگرگون کرده بودند و حتی بر بدنه و کف طاقچه‌ها نیز شاید به طمع گنج، حفره‌هایی ایجاد کرده بودند.

لباف خانیکی تصریح کرد: پس از عکسبرداری از وضع موجود با هدف آگاهی از هویت بنا و آثار احتمالی موجود در آن اقدام به خاک‌برداری با ملاحظات خاص علمی شد. تمام یافته‌ها عکس‌برداری و مستندسازی شد و حتی‌الامکان تلاش شد پدیده‌های یافت‌ شده تا پایان خاک‌برداری در جای خود باقی بماند تا ارتباط احتمالی آن‌ با یکدیگر قابل تشخیص باشد.

وی اظهار کرد: موارد یافت شده شامل چند قطعه بزرگ گچ با رویه صاف در کنار دیوار، کاشی‌های نصب شده بر دیوار و بخشی از یک جمجمه که در میان سنگ و خشت قبل از رسیدن به کف بود. روی کف نیز قطعات در هم ریخته گچ، سنگ، کاشی، آجر، چوب پوسیده و اسکلت انسان حکایت از ورود اشخاصی به درون آن فضا در گذشته و ایجاد آشفتگی و جابه‌جایی و در هم‌ ریختگی داشت.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: فضای چلیپایی و چهارایوانی داخلی بنا نسبتا سالم بود. بر سقف آن بعدها کتیبه‌ای نصب شده و در طاقچه‌های انتهای ایوان‌ها به تناسب مراحل کاربری آن فضا تغییراتی داده شده بود. همان تغییرات و یافته‌های روی کف این امکان را به گروه داد تا در مورد فلسفه وجودی بنا و نیز کاربری آن در مراحل مختلف و تغییر و تحولاتی که به آن داده شده، اظهار نظر شود.

منبع:ایسنا

آرامگاه حقیقی محمد غزالی کجاست؟

 یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: ابوحامد محمدبن محمد غزالی ملقب به «حجة‌الاسلام» در سال ۴۵۰ ه.ق در طوس متولد شد و در سال ۵۰۵ ه.ق به قول برادرش «احمد غزالی» پیش از برآمدن خورشید «راهی بهشت شد» و ظاهرا در توس به خاک سپرده شد.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: برخی زندگی  ۵۵ ساله غزالی را به دو دوره «کسب علم و تقلید» و «اجتهاد و استادی» تقسیم کرده‌اند. او از جمله دانشمندان برجسته و متفکران اسلامی قرن  پنجم ه.ق بود که نظرات و آثارش تاثیرات فراوانی بر علوم مختلف داشت، چنان‌که شادروان جلال همایی او را از نوابغ ایران دانسته و در«غزالی‌نامه» نوشته است، «تا چند قرن هر چه علما و دانشمندان آمدند، غالبا راویان آثار او بودند و نفوذ علمی و فکری غزالی در آثار و مؤلفات علمای بعد از او به خوبی نمایان و آشکار است».

وی گفت: زندگی پر ماجرا و شخصیت چشمگیر امام محمد غزالی در عرصه فرهنگ، فلسفه و دین موجب شده است که از گذشته‌های دور، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی درصدد برآیند تا او را بیشتر بشناسند و آثار و آرامگاهش را جست‌وجو کنند. از جمله در سال ۱۹۱۷م/۱۲۹۷ه.ش یک روحانی و مبلغ آمریکایی به نام «زویمر» که مقیم قاهره بود، از یک روحانی دیگر آمریکایی که «دونالدسن» نام داشت و در مشهد ساکن بود درخواست کرد که تحقیقاتی راجع به مدفن غزالی به عمل آورد و نتیجه را به او گزارش دهد.

این پژوهشگر خراسانی تصریح کرد: دونالدسن طی دو گزارش جداگانه مدعی شد که سنگ قبر غزالی را در قبرستانی واقع در جنوب غربی توس یافته است اما گویا ادعای دونالدسن قانع‌کننده نبوده، زیرا در سال ۱۳۱۱ خ نیز «دکتر عیسی صدیق» درصدد برآمده تا به شواهدی از آرامگاه غزالی دست یابد، اما تا سال ۱۳۳۸ه.ش به این امر توفیق نیافته و در آن سال با استناد به گزارش دونالسن و نظریه «پروفسور پوپ» بقعه هارونیه را همان آرامگاه غزالی دانسته و استاد جلال همائی نیز تلویحا آن فرضیه را پذیرفته است.

لباف‌خانیکی اضافه کرد: با توجه به بررسی متون موجود به دلیل اینکه هارونیه به لحاظ سبک معماری از جمله بناهای مسلم قرن ۷ و ۸ ه.ق است، در اکثر متون محل آرامگاه غزالی بیرون از تابران نشانی داده شده، توصیف «روزبهان خنجی» از آرامگاه غزالی بنای بسیار کوچکتری از هارونیه را به ذهن می‌آورد و سنگ قبری که دونالدسن مدعی است در گورستانی در جنوب غربی توس واقع شده، نسبت دادن خانقاه طوس(هارونیه) به آرامگاه غزالی را با ابهام همراه می‌کند.

وی ادامه داد: با مشاهده عکس سنگ قبر مورد اشاره دونالدسن که شادروان عیسی صدیق در کتابچه «آرامگاه غزالی» آورده می‌توان گفت که اصولا آن سنگ قبر هم مانند گنبد هارونیه به دلیل اینکه مدفن غزالی به لحاظ اعتقادی و سنتی احتمالا فاقد سنگ قبر بوده و حتی مانند مدفن بایزید بسطامی، شیخ احمد جامی و ابوبکر تایبادی خارج از فضای مسقف به خاک سپرده شده، سنگ قبر مورد ادعا از نوع صندوقی بوده و اینکه می‌دانیم این نوع سنگ قبر عمدتا از دوران ایلخانی مورد استفاده بوده است و آخرین دلیل اینکه بر قاعده سنگ قبر کلمه «محمد» دیده می‌شود که به رسم‌الخط عصر حاضر آن هم اخیرا نوشته شده و در مجموع ادعای دونالدسن را تایید نمی‌کند، ارتباطی با غزالی نداشته است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی خاطرنشان کرد: بنابراین پذیرش این که خانقاه توس(هارونیه) آرامگاه غزالی باشد، بعید بوده و برای نگارنده هم نه تنها معمای آرامگاه غزالی حل نشده باقی مانده، بلکه جایگاه «خانقاه» یا «صومعه غزالی» نیز پرسش دیگری بود، زیرا جلال همائی در «غزالی‌نامه»، عبدالحسین زرین‌کوب در «فرار از مدرسه» و روزبهان خنجی در «مهمان‌نامه بخارا» به صراحت از خانقاه یا صومعه غزالی در طوس یاد کرده بودند.

لباف‌خانیکی ادامه داد: در همان گیرودار که ما مشغول گمانه‌زنی با هدف تعیین بافت مسکونی توس قدیم بودیم مطلع شدیم که در خارج از باره (حصار قلعه) به فاصله حدود ۱۰۰ متری شمال غرب، حفاران قاچاق اقدام به کندوکاو محلی به نام « بجه‌خشتی» کرده و به درون فضایی معماری راه یافته‌اند. همچنین در بازدید از محل با قطعه زمینی مواجه شدیم که پر از قطعات آجر و کاشی و اندکی مرتفع‌تر از زمین‌های اطراف بود و در میانه زمین، حفره‌ای به قطر حدود ۷۰ سانتیمتر بر سقفی سنگ‌پوش ایجاد شده بود و از یک سازه معماری خبر می‌داد.

این پزوهشگر خراسانی ادامه داد: یکی از همکاران که ساکن توس بود، به یاد می‌آورد که جهت تامین مصالح آرامگاه فردوسی سنگ‌های پراکنده در محل و از جمله بجه‌خشتی را جمع‌آوری و به محل آرامگاه منتقل کرده‌اند، ادعا می‌کرد که برخی این محل را «آرامگاه غزالی» می‌دانستند و شاهد گفتار خود را وجود قطعه سنگی در میان سنگ‌های بجه‌خشتی می‌آوردند که بر روی آن به آرامگاه غزالی اشاره شده بود. مدتی هم آن سنگ با سفارش انجمن آثار ملی حفاظت شد، اما به دستور صاحب املاک منطقه شکسته شده و قطعه‌های آن در کشف‌رود ریخته شده است.

منبع:ایسنا