نوشته‌ها

از قبرهای ۱۴۰۰ ساله تا یک‌روزه در نخستین قبرستان مسلمانان ایران

مردم محلی آن را نخستین قبرستان مسلمانان ایران می‌دانند، اما سندی برای ادعایشان ندارند. شاید تنها سندشان تاریخِ حک شده روی سنگ قبرهاست، شاید هم نقل‌هایی که سینه به سینه به امروز رسیده‌اند؛ هر چند تاریخِ برخی سنگ قبرها به سده‌های قبل برمی‌گردد و برخی حتی همین چند روز قبل در روستای سفید چاهِ گلوگاه، در ناحیه‌ی شرقی مازندران.

به گزارش ایسنا، به نظر می‌رسد دیگر تفاوتی در ویژگی‌های یک قبرستان قدیمی نباشد، چه قبرستان امامزاده عبدالله در شهر ری باشد، چه باغ توتی، یا قبرستان خالدنبی در گلستان، سنگ‌قبرها همان سنگ قبرهاست و در همه جا مردگان را دفن می‌کنند، دیگر کار از قدمت و ویژگی‌هایی که یک قبرستان را از دیگر مکان‌های عمومی شهر جدا می‌کند، گذشته است. یک جا را به آتش می‌کشند، قبرهای قبرستان، دیگر را در طرح ساماندهی می‌شکنند و سنگ‌ها را با مرمرهای صاف و یک دست عوض می‌کنند و در قبرستان دیگر بدون هیچ توجهی و در هر نقطه‌ی خالی مرده دفن می‌کنند، می‌خواهد همسایه‌اش ۵۰۰ ساله باشد یا ۱۰۰ ساله فرقی ندارد.

قبرستان سفیدچاه در روستایی به همین نام را می‌توان احتمالا از قدیمی‌ترین قبرستان‌های قدیمی و تاریخی مسلمانان در استان مازندران دانست که حالا مردم‌اش آن را نخستین قبرستان مسلمانان ایران می‌نامند، حتی آن‌ها معتقد بوده‌اند که اجساد دفن شده در این قبرستان، هرگز نمی‌پوسند و هیچ آسیبی به آنها وارد نمی‌شود.

مردم منطقه شاید هم مسافرانی که به این قبرستان رفته‌اند، هر کدام صفت‌های ویژه‌ای برای این قبرستان به کار می‌برند، یکی آن را گورستانی می‌نامد که «سنگ‌های آن حرف می‌زنند» و دیگری آن را مکانی اسرار آمیز می‌خواند و حتی علت نامگذاری آن به قبرستان «سفید» را به دلیل آهک موجود در خاک این قبرستان، می‌دانند که چون آهک بسیار بالایی دارد و رنگ خاک آن به سفیدی می‌زند، باعث می‌شود تا در فاسد شدن اجساد دفن شده در این قبرستان، تاخیر باشد.

از دیگر ویژگی‌های این قبرستان را وجود سنگ قبرهای ایستاده در بخش تاریخی و قدیمی آن می‌دانند که هر کدام از این سنگ قبرها با توجه به قدمت، فرهنگ زمان و شغل و شخصیت فردی که در آن جایگاه دفن شده با نقوشی خاص حکاکی و تزیین شده‌اند.

این تصویر را رامین نوری در ۱۲ تیر ۹۹ ثبت کرده است

رامین نوری – فعال گردشگری و میراث فرهنگی -، که پنج‌شنبه – ۱۲ تیر – از این قبرستان، تاریخی دیدن کرده، در گفت‌وگو با ایسنا درباره‌ی وضعیت این محوطه‌ی تاریخی می‌گوید: این قبرستان در کنار بقعه‌ی سه امامزاده «ابراهیم»، «منصور» و «عبدالرحمن» از دوره‌ی تیموری قرار گرفته است.

او به صحبت‌های بومی‌ها و محلی‌های منطقه اشاره می‌کند که می‌گویند «از گذشته بسیاری از مردم از نقاط مختلف برای دفن مردگان خود به این منطقه می‌آمدند تا مردگان خود را در این قبرستان دفن کنند» و ادامه می‌دهد: احتمالا در اوایل اسلام به دلیل مشکلاتی که در طبرستان وجود داشته، مردم تمایل داشته‌اند تا مردگان خود را در این منطقه دفن کنند، با این وجود هیچ کدام از مردم نسبت به ادعایی که این قبرستان را نخستین قبرستان مسلمانان ایران می‌دانند، هیچ سندی ندارند.

وی با اشاره به استفاده از متریال‌های مختلف برای ساختِ سنگ قبر در هر نقطه از دنیا بر اساس تاثیرات اقلیمی، بیان می‌کند: در این منطقه بیشتر از سنگ استفاده شده و روی سنگ‌ها را حجاری کرده‌اند و بیشتر آن‌ها دارای طرح‌های اسلیمی، هندسی و نمادها هستند.

او با بیان این‌که در این قبرستان، قبرهای ۱۰۰ ساله و قبرهای جدید حتی چند روز گذشته را در  کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، ادامه می‌دهد: به نظر نمی‌رسد تا کنون طرحی برای ساماندهی این قبرستان تاریخی اجرایی شده باشد، برخی از سنگ قبرها شکسته شده‌اند و حتی یکسری سنگ‌های بسیار بزرگِ صندوق مانند که شبیه به تابوت هستند، در اطراف امامزاده گذاشته شده‌اند.

نوری به نقش‌های حجاری شده روی سنگِ قبرها اشاره می‌کند که از نقوش دایره‌ای تا آینه و کبوتر و گل و خورشید و طرح‌های سمبلیک روی سنگ قبرها حک شده‌اند و ادامه می‌دهد: این قبرستان، وسعت زیادی دارد و شاید به همین دلیل هنوز در آن مردگان را دفن می‌کنند، در حالی که به نظر می‌رسد نیاز است تا برای نشان دادنِ دقیقِ موقعیت قبرهای تاریخی و قبرهای جدیدتر فاصله یا نشانه‌ای گذاشته شود، در کنار یک سنگ قبری سنگ قبری دو طبقه قرار دارد که تاریخ دفن مردگان آن به سال هم نمی‌رسد.

از یک سو میراث فرهنگی قبرستان را سال ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی کشور ثبت کرده است، اما از سوی دیگر به نظر می‌رسد هنوز هیچ اقدامی برای ساماندهی این قبرستان و دست‌کم ایجاد یک فاصله یا مانعی برای دفنِ مردگان تازه درگذشته در بخش قدیمی قبرستان انجام نشده باشد، آن هم اگر اسناد بتوانند ثابت کنند این قبرستان قطعا نخستین قبرستان مسلمانان ایران است. قبرستانی به درازای ۱۴۰۰ سال از زمانِ ورود اسلام به ایران.

منبع:ایسنا

شادترین قبرستان جهان در کشور رومانی

بله این واقعیت دارد، تو رومانی یه قبرستان هست با سنگ قبرهای آبی، همین رنگ باعث شده تا به آن قبرستان آبی هم بگویند، اما نکته جالبی که وجود دارد اینکه که افراد با خنده ای بزرگ روی صورتشان از اینجا بیرون می آیند. داخل این قبرستان مرگ به شوخی گرفته شده و به آن مثل یه بازی نگاه شده است، بازی اینکه هرکی زودتر بمیرد می بازد چون من رازها و خصوصیات بدش را شعری طنز می کنم و می نویسم رو سنگ قبری ! واقعا خنده دار و باورنکردنی است، اما حقیقت دارد.

پایان زندگی در اینجا !
اگر فردی تو روستا، ” Săpânța ” در رومانی زندگی کنه و بمیره، سهمش میشه یه سنگ قبر آبی و رنگی رنگی در قبرستان که روی اون، نامش نوشته شده، نقاشی که یا شغل اون رو بیان میکنه و یا نحوه مرگش رو، اگر هم شانس بیاره، شعری که کسی رو نخندونه! البته بعضی شعرها درنهایت شایستگی داستان زنده فرد متوفی رو بیان کردن و یا با درون مایه ای طنز داستان تلخ مرگ بچه ای رو، اما با خوندن بعضی هم واقعا نمیتونین جلوی خندتون رو بگیرین! درواقع این برخورد اهالی با مرگ، به باور اونها برمی گرده، باوری که زندگی بعد از مرگ رو حیاتی جاویدان و پر از شادی می دونه، بنابراین این واقعیت رو می پذیرن و خیلی سختش نمیگیرن. البته این به معنی سوگواری نکردن نیست، سوگواری می کنن، اما به روش خودشون. ریشه این ماجرا اما به سال ۱۹۳۵ بر میگرده، زمانی که ” استن لون پاتراس ” نجار روستا، وظیفه ساختن صلیب از چوب بلوط و نقاشی کردن اون رو داشته. رسم اینطوری بوده که بعد از سوگواری سه روزه، محلی ها تو کافه جمع میشدن و خاطرات و نظرهاشون رو درباره فرد متوفی و یا نحوه مرگش بازگو میکردن، اینجا بود که پاتراس سرپا گوش میشد و به دنبال سوژه برای نقاشی و شعر روی سنگ قبر. او صلیب رو آبی رنگ میکرد، روی اون نقاشی مرتبط به زندگی فرد متوفی رو می کشید، دور اون رو پر از گل های رنگارنگ می کرد و در نهایت هم شعری طنز اما تلخ می نوشت! شعر هایی که گاهی غم و مرگ زود هنگام رو بیان میکردن و گاهی هم خیانت، دورویی و صفات منفی فرد رو! در ادامه اما نمونه ای از شعرهای نوشته شده بر روی سنگ قبر ها رو براتون قرار میدیم.

شعری برای مادرزن …

در زیر این صلیب سنگین
مادرزن من آرمیده است
اگر او سه سال بیشتر عمر می‌کرد
من در این گور بودم و او این شعر را می‌خواند
ای کسانی که از اینجا عبور می‌کنید
سعی نکنید او را بیدار کنید
چرا که او به خانه باز می‌گردد
و سر مرا از تنم جدا می‌کند
اما من طوری برخورد می‌کنم
که گویی او هرگز بازنگشته و او را نادیده می‌گیرم
همین‌جا بمان
ای مادرزن عزیزم

شعری برای قصاب روستا
زمانی که در این دنیا زندگی می‌کردم
گوسفندان زیادی را کشتم
گوشت زیادی برای مردم مهیا کردم
تا بتوانند به‌ راحتی گوشت بخورند
من به همه گوشت خوب و باکیفیت ارزانی داشتم
تا با لذت تمام از آن بخورند

شعری برای دختربچه سه ساله
در آتش جهنم بسوز ای تاکسی لعنتی
که از شهر سی‌بیو آمدی
از بین تمامی نقاط این کشور
چرا باید اینجا توقف می‌کردی؟
در کنار خانه‌ام، با من برخورد کردی
و مرا به کام مرگ فرستادی
و خانواده‌ی مرا غرق در غم و اندوه نمود

 اهالی درباره این رسم جدی اند …
بله، کاملا هم جدی اند ! بعد از ” استن لون پاتراس ” که در زمان فعالیت کاری خودش، بیش از ۸۰۰ شعر روی قبرهای مختلف حکاکی کرد، حالا نوبت به شاگردش ” دومیترو پاپ ” رسیده تا این رسم رو ادامه بده. نکته جالبی که وجود داره اینه که تا به امروز هیچکس از اشعار و یا نقاشی های کشیده شده رو قبر شکایتی نکرده، دومیترو میگه : ” اگر متوفی در زندگیش به تفریح پرداخته، همون رو نوشتم؛ اگر کار خاصی می‌کرده، همون رو نوشتم. هیچ‌چیز در شهر و روستایی کوچیک پنهان و مخفی نمی مونه. خانواده‌ها خودشون می‌خوان تا زندگی واقعی عزیز از دست رفته‌شان بر روی سنگ قبرش حک بشه و منم همین کار رو میکنم! ”

درنهایت اما نمیشه به اونها خورده گرفت و حتی نمیشه روش اونها رو درست دونست! همه چیز به فرهنگ و رسومی که در جامعه ها ریشه گرفته برمی گرده. تنها کاری که میشه انجام داد، احترام گذاشتن به نوع زندگی و باور افرادی هست که با ما تفاوت دارن.

منبع:بیتوته