قلعۀ عمرانی گناباد، مصداق سازگاری با طبیعت و جاذبهای برای گردشگری
یکی از شگفتیهای زندگی موجودات زنده اعم از گیاه و حیوان سازگاری و وفق با طبیعت و اقلیم است و در این میان، انسان که به «اشرف مخلوقات» شهرت یافته، به پشتوانۀ شعور و درایت خود بهتر از دیگر جانداران توانسته است خود را با طبیعت وفق دهد. او یا با مهاجرت مکان دلخواه خود را جستجو کرده، یا با معماری برای خود سرپناه مناسب ساخته یا با فنآوری و تکنولوژی اسباب و لوازمی ساخته که او را در سازگاری با طبیعت یاری رساند.
اما پیش از رویکرد انسان به صنعت و تکنولوژی گویا معماری در راستای سازگار کردن محیط با انسان نقش مؤثر و تعیینکنندهای داشته است.
انسان با معماری برای خود سرپناه ساخته، برای انجام امور مذهبی و اعتقادی معبد ساخته، برای دفاع از خود قلعهها، برجها و باروها بر آورده، برای تعدیل هوا بادگیر و سردابه ساخته، برای ذخیرهسازی آب، آبانبار ساخته و به منظور آسایش و امنیت خود در راهها کاروانسرا ایجاد کرده و…
در حال حاضر ما شاهد خیلی از آن سازهها نیستیم و نمیتوانیم به اهمیت آنها در گذشته پی ببریم در صورتی که آنها الزامات رفاه و آسایش و آرامش و امنیت بودند و در پناه آنها انسان توانست زنده بماند و پلههای تکامل و پیشرفت را بپیماید.
قلعه یا روستای متروک عمرانی از جمله زیستگاههای کهنی است که در یکی از خشکترین و ناسازگارترین اقلیمهای ایران معروف به «ریگ عمرونی» ساخته شده و با بهرهگیری از امکانات محلی و ابتکارات معماری، زندگی توام با بهرهوری و رفاه در آن فراهم گردیده به گونهای که به استناد کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران»، عمرانی در نیمه قرن ۱۳ه. ش قناتی پرآب و تعداد زیادی تاکستان و توتستانهای گسترده داشته که محصول سالیانۀ توتستانهای آن تقریبا ۱۰خروار (معادل۳۰۰۰کیلو) ابریشم بوده و در سال۱۳۲۸ه. ش ۱۰۰خانوار و به استناد نوشته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «تاریخ و جغرافی گناباد» در حدود سالهای ۱۳۱۳تا ۱۳۴۴.۷۰۰نفر جمعیت داشته است.
روستایی متروکه
اکنون این روستای متروک و رها شده اگر چه در حال انهدام و نابودی است اما میتواند به عنوان الگویی از یک زیستگاه کویری، گردشگران و پژوهشگران را با نحوۀ زندگی ایرانیان در شرایط سخت آشنا کند.
قلعۀعمرانی واقع در ۲۴کیلومتری شمال شهر گناباد، بر سر راه کهن تربتحیدریه به گناباد مشتمل بر یک باروی بلند، یک معبر عریض سرتاسری شمالی-جنوبی، چندین کوچۀ منشعب از معبر اصلی، ارگ، مسجد، حمام، ۳آبانبار، یک کاروانسرا و منازل اشرافی با چندین بادگیر است.
تاریخ ایجاد و شواهد تاریخی
اگرچه به نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران این روستا در سال ۱۲۴۹ خ توسط «حاجی حسنعلی طبسی» ساخته شده، ولی شواهد متعددی در عمرانی وجود دارد که قول نویسندۀ آن کتاب را نقض میکند و نشان میدهد که قدمت عمرانی بسیار بیشتر است. از جمله آبانبار آجری بزرگ حاشیه جنوبی روستا با بناهای دوران سلجوقی قابل مقایسه است و مسجد جامع زیبای عمرانی در کنار یک خانۀ اشرافی با ساختار زیبایش شباهت به بناهای دوران تیموری دارد و بناهای عامالمنفعۀ دیگر هم به استناد کتیبههای آنها متعلق به دوران صفوی است.
مسلما حضور جمعیت زیاد در آن روستا ایجاب کرده است که در آن آبانبار، حمام، مسجد، ارگ و کاروانسرا ساخته شود.
ارگ که در میانۀ روستا قرار گرفته دارای برج و باروی خاص و دروازهای است که از میانۀ دو برج به درون یک هشتی باز میشود و کاروانسرای عمرانی که از نوع کاروانسرای عصر صفوی دارای صحن و بازوهای ورودی پیشآمده و دو کتیبه در دو سمت ورودی بوده که کتیبۀ سمت چپ به سرقت رفته و کتیبۀ سمت راست با مضمون «عمل استاد شرفالدین» باقیمانده است.
کاروانسرا از نوع چهارایوانی همراه با غرفهها و حجرههایی در اطراف صحن و مالبندهایی در پشت حجرهها بوده که فضاهای سه طرف آن منهدم شده و فقط بخشی از جبهۀ ورودی در سمت شرق بنا برجای مانده است.
بناهای عام المنفعه
مجموعه بناهای عامالمنفعه شامل یک حمام، یک مسجد و یک حوض در جنوب ارگ و مجاور یکدیگر گویا در یک زمان توسط یک شخص خیر به نام «شاه محمد» ساخته شده است و اقدام خیر او بر لوحۀ سنگی بالای سردر حوض به این مضمون نقش بسته بود:
چون شاه محمد آمد از بیت حرام
کرد این سه مقام را به یک جای تمام
برداشت خرد آب ز حوض و تاریخ
جست از رقم مسجد و حوض وحمام
مصرع آخر ماده تاریخ است. چنانچه در آن حرف «و» را به حساب نیاوریم تاریخ اتمام بناها ۱۰۳۰ه. ق (دوران شاه عباس اول) و در صورت محاسبه «و» سال۱۰۴۲ (دوران شاه صفی صفوی) بهدست خواهد آمد. متاسفانه آن لوحه ارزشمند بعد از سال۱۳۷۴ به سرقت رفت.
با خاکبرداری از معابر هویت و کارکرد فضاهای معماری عمرانی مشخص میشود و با تثبیت وضعیت موجود و بازسازی مسجد، دروازه، حوضخانه و برخی بادگیرها یکی از جذابترین مقاصد گردشگری احیا خواهد شد.