استرالیا و اصول چهارگانه حفظ میراث بومی
لازم به ذکر است، در کشورهای مختلف جهان بخش میراث بومی از طریق کانالهای مختلف دولتی اداره میشود و به دلیل عدم نظم و یکپارچگی در این حوزه، معمولا شرایط محافظت از این میراث با مشکل مواجه میشود. اما ایجاد تغییر در نحوه مدیریت این بخش میتواند نقش بسزایی را در ارتقا سطح آثار فرهنگی هر کشور در فضای بین المللی ایفا کند و از این رو نباید بهراحتی از کنار آن گذشت.
کارشناسان استرالیایی معتقدند که مدیریت میراث بومی کشور باید بر عهده گروه متخصصی باشد که بتواند پیوند بین میراث قدیمی و میراثی که در آن سکونت انجام میشود را بهدرستی تشخیص دهد و حتی به شناسایی صحیح میراث جدید بومی بپردازد.
در این زمینه کارشناسان و متخصصان حوزه میراث فرهنگی غیربومی استرالیا چهار اصل را به منظور بهبود مدیریت بخش میراث بومی کشور و توسعه این حوزه مهم، پیشنهاد دادهاند که در این گزارش به تشریح مختصر آنها میپردازیم.
در واقع برای ارائه این چهار اصل با نگاه متخصصان غیربومی که در زمینه میراث فرهنگی و مسائل فرهنگی با افراد بومی کار کردهاند، ورود پیدا کردهایم تا از این طریق دیدگاههای متفاوتی را در زمینه حفظ میراث بومی به نمایش درآوریم.
بخشهای زیادی از منظره استرالیا همچنان برای یک گروه خاص بومی مهم است و بخشی از میراث زنده آنها محسوب میشود. در صورتیکه این مولفههای ارزش شاید برای مسئولان دولتی و از دیدگاه قاونی کاملا عادی و معمولی باشد. روابط بین خانوادهها و گروهها، مالکیت منابع، دانش و معنویت و اسطورههای بومی در یک جهانبینی بومی تفکیکناپذیر است. شناخت و حفاظت موثر از میراث فرهنگی برای پایداری این گروههای زبانی مرتبط، ضروری بوده و باید در چارچوب اصولی خود انجام شود.
اصل نخست: مرز تشخیص تفاوتها میان میراث بومی و غیربومیست که میراث بومی را مهم و ارزشمند میکند: در میراث فرهنگی بومی بحث بک اثر یا بنای خاص نیست. میراث بومی به معنای حفاظت از مجموعهای از بناها نیست و یا نگهداری از خانههایی که حالا صاحبی ندارند و بهدلیل برخورداری از چند خصوصیات خاص به میراث ملی تبدیل شده و از آنها محافظت میشود.
حفاظت از اماکن مهم مانندYawuru Country و داخل و اطراف بروم، نیاز به یک رابطه مستمر با مجموعه خاصی از افراد دارای قدرت برای حفظ روابط خود با آن مکان و یکدیگر دارد. تداوم وجود این سیستمها و مردم همان چیزی است که میراث بومی را خاص میکند. این مجموعه روابط و دانش همان چیزی است که باید در قلب سیستم پیشرفته مدیریت میراث فرهنگی بومی یک کشور باشد.
اصل دوم: ایجاد یک سیستم واحد مدیریت میراث فرهنگی لازم و ضروریست: معمولا مسئولان محلی و منطقهای استرالیا، تغییر و تحولاتی را ایجاد میکنند که این تغییرات میراث بومی را بهطور مستقیم تحت تاثیر قرار میدهند. مدیریت میراث فرهنگی بومی باید بهطور موثر و عادلانهتر با برنامهریزی دولت محلی ادغام شود. راهحل باید شامل ادغام میراث بومی و مدیریت میراث غیربومی در یک سازمان واحد (به احتمال زیاد تحت میراث) و ایجاد یک چارچوب قانونی باشد که از طریق آن میتوان این دو را به روشی یکپارچه اداره کرد.
اصل سوم: حفاظت از میراث بومی به توافق نامههای سطح محلی نیاز دارد: میراث بومی منطقه چشمانداز فرهنگی است که توسط اقلیت کمی از مردم، بسیار خوب درک میشود و ممکن است توسط سیستمهای جدید مدیریت زمین و کاربرانی که از حضور و اهمیت آن بیخبر هستند، در معرض تهدید قرار گیرد. نقشهبرداری و درک این منظره برای مدیریت موثر میراث فرهنگی بومی بسیار مهم است. این مقادیر باید از طریق قرارگرفتن در چارچوبهای برنامهریزی دولتی، به بخشی از فرآیند برنامهریزی دولت محلی تبدیل شوند. بسیاری از گروههای زبان WA مانند مردم Yawuru هماکنون برای شناختن ارزشهای میراث فرهنگی و بهمنظور ایجاد ارتباط با دولت محلی خود، اقدامات لازم را انجام دادهاند.
اصل چهارم: برای معرفی میراث بومی باید جشنوارههای تخصصی برگزار شوند: تراژدی تمهیدات فعلی این است که میراث فرهنگی بومی محلی تا حد زیادی در استرالیا ناشناخته ماندهاند و آنطور که باید به جهانیان معرفی نشدهاند. اگرچه ابتکارات كوچكی برای برقراری ارتباط با میراث بومی وجود دارد، اما آنها کافی نبوده و اهداف بلندمدتی را دنبال نمیکنند. از این رو باید جشنوارههای تخصصی با عناوین خاص و متفاوتی برگزار شده تا این میراث بومی بهطور خاص شناسایی و معرفی شوند. اصلاحات در مدیریت میراث فرهنگی بومی، نیاز به تفسیر میراث بومی به عموم مردم غیربومی دارد.
یک سیستم موثر در مدیریت میراث فرهنگی بومی، فرصتهایی را برای درک آن به موازات سایر میراث باستانی ایجاد میکند. این امر شاید در کوتاهمدت هزینه بیشتری داشته باشد، اما همه ما از طریق منابعی که برای آینده ذخیره میشود، در دراز مدت بیشتر سود خواهیم برد.