نوشته‌ها

مروری بر هنر مکتب تبریز به بهانه جهانی‌شدن هنر نگارگری

در بررسی روند شکل‌گیری مکتب هنری تبریز درمی‌یابیم که اساس این مکتب در اواخر سده هفتم هجری در دربار ایلخانان مغول و به‌ویژه در ربع رشیدی تبریز که خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در این شهر بنیان‌گذاری کرد، پایه‌گذاری شد. در این دوره تبریز در پرتو پیشرفت همه‌جانبه آثار هنری، به عمده‌ترین مرکز هنرهای کتاب‌آرایی خاور نزدیک و میانه تبدیل شد و مراکز مختلف پراکنده در سرزمین‌های این منطقه را تحت تأثیر قرار داد.

بهترین نمونه از آثار کتاب‌آرایی مکتب تبریز دوره اول (ایلخانی) نسخه‌ای از شاهنامه موسوم به “شاهنامه ابوسعیدی یا دموت” است، این اثر حاصل کارگاه‌های هنری تبریز بوده و به‌رغم حضور برخی عناصر غیربومی در نگاره‌های آن، اثری کاملاً ایرانی به شمار می‌آید و وجه‌تسمیه نام آن را مربوط به ترتیب یافتن این نسخه نفیس در دوران ایلخانی “سلطان ابوسعید بهادرخان” آخرین ایلخان قدرتمند مغولان در ایران دانسته‌اند و به‌احتمال‌زیاد، حامی آن وزیر باکیاست سلطان ابوسعید، خواجه غیاث‌الدین محمد همدانی (فرزند رشیدالدین فضل‌الله همدانی از وزرا و دانشمندان بزرگ عصر ایلخانی و بنیان‌گذار ربع رشیدی) بوده که به تأسی از پدر نامدارش، محرک بسیاری از فعالیت‌های علمی و هنری در ربع رشیدی، در حوالی سال ۷۳۰ هجری قمری در تبریز بود. شاهنامه ابوسعیدی یا دموت به‌عنوان شاخص‌ترین اثر کتاب‌آرایی هنر مکتب دوره اول تبریز و در واقع یکی از شاهکارهای این مکتب هنری محسوب می‌شود.

 آل جلایر به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین سلسله‌هایی که در دوره فترت بین سلطنت ایلخانان مغول و تیموریان در ایران حکومت کرده‌اند، بشمار می‌آیند. نام جلایری از این سبب به ایشان داده شده است که از ایل جلایر یکی از ایلات بزرگ مغول بوده‌اند. سلطان احمد جلایری از سلاطین این سلسله از پشتیبانی هنرها دست نمی‌کشید و تأثیری قاطع در تحول نگارگری ایران داشت. مکتب نگارگری بغداد در دوره آل جلایر تمام تجاربی را که پیش‌تر مکتب تبریز ایلخانان و مکتب بغداد سده ششم هجری به دست آورده بودند، به ارث برد و با بهره‌گیری از تجارب نگارگری به نوآوری‌ها و دستاوردهای درخوری دست‌یافت. در این مکتب نگارگری بود که خط نستعلیق از برای بهره‌گیری هرچه زیباتر خوشنویسی برای کتب ادبی غنایی یا تغزلی به‌وسیله میرعلی تبریزی اختراع شد.

در این مکتب بود که تحولی چشمگیر در ترکیب‌بندی نگاره‌ها به وقوع پیوست و رنگ‌بندی درخشانی در آن‌ها بکار رفت و برای نخستین بار در دیوان سلطان احمد جلایر برای القای مفاهیم عرفانی از تشعیر و حاشیه‌نگاری استفاده شد. این دیوان به خط میرعلی تبریزی (واضع خط نستعلیق) کتابت یافته است و یکی از شاهکارهای هنری نمایندگان مکتب تبریز در بغداد است.

در نتیجه فتح آذربایجان، فارس و عراق به دست تیمور (در قرن نهم هجری)، هنرمندان مکاتب تبریز و شیراز و بغداد ناگزیر به آسیای مرکزی و به‌ویژه سمرقند کوچانده شدند، سپس زمانی که هرات در پرتو فرهنگ دوستی تیموریان و دولتمردانی چون امیرعلی شیر نوایی به یک کانون هنری جذاب تبدیل شد، شماری از پرورش‌یافتگان مکتب هنری تبریز به آنجا روی آوردند و در شکل‌گیری مکتب هنرهای تصویری هرات تأثیر بارز گذاشتند.

هنرمندان شناخته‌شده مکتب تبریز همچون جعفر تبریزی که از سرپرستان کتابخانه دربار هرات بود، پیرسید احمد، خواجه علی مصور،  قوام الدین و غیاث‌الدین و … در آفرینش آثار و تربیت شاگردان سهم اساسی داشتند. به‌عنوان‌مثال پیر سید احمد تبریزی یکی از مربیان کمال‌الدین بهزاد بوده است. مولانا جعفر تبریزی، خوشنویس مهاجرت کرده از تبریز به هرات نیز ضمن آنکه کتابت شاهنامه بایسنغری را به عهده داشته در کتابخانه بایسنغر میرزا چهل تن خوشنویس و دیگر هنرمندان پیوسته به ریاست و سرپرستی او به کار کتابت، مصوری، مذهبی، قطاعی، وصالی،و مجلدی و از این‌گونه هنرها مشغول بوده‌اند. از جمله آثار ساخته و پرداخته‌شده در زیر نظر و سرپرستی جعفر تبریزی، که برای خدمت در دربار بایسنغر میرزا به جعفر بایسنغری شهرت یافته نسخه شاهنامه معروف به “شاهنامه بایسنغری” است که کار کتابت آن را خود جعفر به انجام رسانده است. به اعتقاد صاحب‌نظران عرصه هنر کتاب‌آرایی، در تهیه شاهنامه بایسنغری دقیق‌ترین شرایط هنر کتابی رعایت شده و تذهیب، ترصیع، تشعیر، تصویر و تجلید آن، به بهترین وجه انجام شده است و آن را عالی‌ترین نمونه تفننی فن تزئین کتاب می‌توان دانست، این امر گواهی است بر تکامل هنر کتاب‌آرایی در هرات که خود بر پایه دستاوردهای گذشته هنر مکاتب تبریز و شیراز استوار بوده است.

در سال ۹۱۶ ﻫ .ق شاه اسماعيل صفوی با شكست دادن ازبكان در جنگ مرو، خراسان را به قلمرو صفوی منضم ساخت و به این ترتیب سنت‌های هنری مكتب هرات را به ارث برد. يكی از اولين اقدامات پادشاه صفوی در اين زمان انتقال نگارگر چیره‌دست هراتی به تبريز، پايتخت صفويه بود. شاه اسماعيل در ۲۷ جمادی‌الاولی ۹۲۸ ﻫ .ق طی فرمانی “کمال‌الدین بهزاد” را به مقام كلانتری كتابخانه منصوب كرد. كتابخانه دربار کارگاهی هنری بود كه در آن نقاشان، خطاطان، جلدسازان، صحافان و… مشغول کار بودند و محصول اين کارگاه‌ها آثار نفيس و پرارزشی بود كه برای سلاطين يا فرزندان آن‌ها تهيه می‌شد و در حقيقت بهزاد به رياست هنرمندان دربار صفوی منصوب‌شده بود.

حضور بهزاد در تبريز به‌عنوان نقطه عطفی در تاريخ هنر نگارگری ايران محسوب می‌شود. انتقال گروهی از هنرمندان مكتب هرات به تبريز و انتصاب برجسته‌ترین نماينده آن مكتب به سرپرستی كتابخانه دربار صفوی در انتقال دستاوردها و تجارب مكتب هرات و آميزش آن‌ها با مكتب تبريز، به شکل‌گیری شيوه نوينی در هنر نقاشی انجاميد كه مرحله متکامل‌تری از مكتب هنرهای کتاب‌آرایی تبريز به شمار می‌رود، اين مكتب كه مهر و نشان بهزاد را بر خود دارد بر کارگاه‌های هنری دربارهای آن دوره از هند مغولی تا بخارای شيبانی و استانبول عثمانی اثر گذاشت و محصول این دوره از شکوفایی مکتب تبریز خلق آثاری چون شاهنامه تهماسبی، خمسه نظامی تهماسبی، دیوان حافظ سام میرزا و… را می‌توان نام برد.

اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان‌شرقی با هدف تبیین نقش مکتب تبریز در شکوفایی هنر کتاب‌آرایی و به‌ویژه نگارگری ایران در تدارک راه‌اندازی “موزه هنر مکتب تبریز” در یکی از شاخص‌ترین خانه‌های تاریخی ایران (خانه حریری تبریز) است و امید است با راه‌اندازی این موزه که انتظار می‌رود به یکی از پرمخاطب‌ترین مقاصد گردشگری این شهر تبدیل شود، امکان مضاعفی برای پژوهش در حوزه نگارگری ایرانی در این موزه برای پژوهشگران داخلی و خارجی فراهم شود.

منبع:میراث آریا

پنج استاد پیشکسوت نگارگری به ‌عنوان «گنجینه زنده بشری» ثبت شدند

همزمان با ثبت جهانی نگارگری (مینیاتور) استادان «محمود فرشچیان»، «مجید مهرگان»، «مهین افشان‌پور»، «اردشیر مجرد تاکستانی» و «محمدباقر آقامیری» از پیشکسوتان این رشته به عنوان «گنجینه زنده بشری» یونسکو ثبت شدند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ثبت جهانی نگارگری در روزهای پایانی پاییز ۹۹ در جامعه هنردوست ایران، موجی از غرور و افتخار را به همراه داشت؛ ایرانیان که همواره در جهان به هنرمندی و هنرپروری شهره هستند، این بار هنری را در مجموعه آثار ناملموس جهان به ثبت رساندند که هر بیننده‌ای را مجذوب و به تحسین وامیدارد، آثاری که شأن و منزلت جهانی دارند و خالقان آن از اعصار دور تا دوران معاصر، مهر اعتباری بر هنر ایرانیان است.

هفته گذشته (۲۶ آذر ۱۳۹۹- ۲۰۲۰) هنر نگارگری (مینیاتور) در پرونده‌ای مشترک میان ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان در پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در یونسکو ثبت شد.

در کنار این رویداد مهم اتفاق دیگری هم روی داد و پنج استاد پیشکسوت این هنر اصیل به عنوان گنجینه زنده بشری یونسکو ثبت شدند که نام و اعتبار هنری‌شان میان همه علاقه مندان به ایران و هنر ایرانی، حس احترام و افتخار را بر می‌انگیزد. در همین زمینه با مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی کشور پژوهشگاه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی که مسئولیت پژوهش و تدوین مستندات پرونده نگارگری را بر عهده داشت درباره هر دو رویداد گفت‌وگو کردیم.

سیدعبدالمجید شریف‌زاده در این مورد گفت:آنچه به عنوان نگارگری (مینیاتور) مطرح می‌شود پایه و اساس آن در ایران است و به همین دلیل در کنار ثبت جهانی نگارگری و مینیاتور در فهرست میراث ناملموس یونسکو، استاد محمود فرشچیان، استاد مجید مهرگان، استاد مهین افشان‌پور، استاد اردشیر مجرد تاکستانی و استاد محمدباقر آقامیری به عنوان گنجینه‌های زنده بشری، ثبت شدند.

مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی بر ضرورت حمایت از هنرمندان پیشکسوت به عنوان گنجینه های ارزشمند تاکید کرد و افزود:باید شرایط فعالیت این اساتید فراهم شود تا بتوانند این هنرهای ارزشمند را زنده نگه داشته و سینه به سینه  به عنوان یک میراث پاسداری کنند تا نسل به نسل به آیندگان برسد.

وی تصریح کرد: برای حفاظت از آثار فرهنگی ناملموس مانند نگارگری، در وهله اول باید پیشکسوتان و نگارگران را شناسایی کرد، ارج بگذاریم و تقدیر کنیم، با بهترین روش‌ها که فقط هم مادی و مالی نیست، آنها را مورد حمایت قرار دهیم، و مهمتر اینکه باید شرایط آموزش هنر و تخصص آنها را به صورت مستقیم «استاد– شاگردی» مهیا کنیم.

سایر پیشکسوتان نگارگری هم باید به گنجینه زنده بشری اضافه شوند

شریف‌زاده گفت: وقتی یونسکو از پیشکسوتان هنرمند به عنوان گنجینه زنده بشری یاد می‌کند یعنی آنچه از گذشته تاریخی یک هنر در سینه یک هنرمند باقیمانده و آنها حامل این گنجینه هستند باید شرایط مهیا شود تا آن را به شاگردان خود منتقل کند.

اکنون همین تعداد از استادان نگارگری به عنوان گنجینه ثبت زنده بشری شده‌اند، اما کافی نیست هنوز استادان دیگری هستند که باید به این مجمموعه اضافه شوند، پیشکسوتانی در کشور داریم که وافعا در تراز همین پنج استاد هستند، ما در مرحله اول این پنج نگارگر را ثبت کردیم و این کار ادامه دارد.

باید موزه نگارگری داشته باشیم

شریف‌زاده افزود: این اساتید اکنون در ایران هستند، البته استاد فرشچیان به خارج از کشور در رفت و آمد است اما باید شرایط آموزش برای این پیشکسوتان مهیا شود، باید شرایط معرفی خود آنها، آثارشان و حفاظت اینآثارشان که شاهکارهای مینیاتور جهان محسوب می شود باید فراهم شود. استاد فرشچیان در این هنر شاخص هستند و در مجموعه سعدآباد تهران هم برای آثار ایشان موزه دایر شده است، آثار سایر اساتید هم باید گردآوری شود.

مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی به اهمیت ثبت جهانی نگارگری اشاره کرد و گفت: اکنون زمان آن رسیده که در کشور «موزه نگارگری» داشته باشیم، باید از همین پنج استاد شروع کنیم و آثار آنها را خریداری کنیم و در یک موزه اختصاصی با عنوان نگارگری نگهداری و به نمایش بگذاریم. این مسیر باید برای سایر اساتید نگارگری ادامه داشته باشد و تا گنجینه هنری کشور به صورت پیوسته تغذیه شود.

خانه مرحوم «کلارا آبکار» مرکز آموزش نگارگری می‌شود

شریف‌زاده با بیان اینکه هنوز مکان اختصاصی برای آموزش نگارگری وجود ندارد، گفت: البته با همکاری مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران (پرهام جانفشان) مقدمات این کار انجام شده است و با حمایت و پیشنهاد وی خانه مرحوم کلارا آبکار را که از نگارگران پیشکسوت بودند، پیشتر خریده شده و قرار است به عنوان مرکز آموزش شود. قول داده اند این خانه در اختیار پژوهشکده قرار بگیرد تا به عنوان مرکز آموزش نگارگری راه اندازی شود.

وی همچنین از تبدیل شدن خانه مرحوم استاد بهزاد در تهران به مکان اداری ابراز تاسف کرد و افزود: خانه استاد بهزاد قرار بود فضایی آموزشی برای نگارگری باشد. امیدوارم اکنون که هنر نگارگری جهانی شده است خانه استاد بهزاد که از اساتید شهیر نگارگری معاصر ایران است به موزه نگارگری و مرکز آموزش تبدیل شود.

بعد از کرونا پاسداشت هنر نگارگری را برگزار می‌کنیم

شریف زاده تاکید کرد: کتاب پنج استاد نگارگری باید تدوین شود هم زندگینامه اساتید و هم آثارشان منتشر و معرفی شود و اگر از کرونا و شرایط سخت آن بگذریم باید در یک شرایط مناسب یک آیین باشکوه و شایسته هم برای ثبت جهانی نگارگری و هم تجلیل از پیشکسوتان گنجینه زنده بشری برگزار کنیم، این اقدامات الگوسازی است و البته باید حمایت‌ و پشتیبانی‌های مالی هم از نگارگری و نگارگران انجام شود.

مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی گفت: برخی از این هنرمندان درآمد ماهانه و ثابتی برای گذران زندگی ندارند و تمام زمان و زندگی خود را برای خلق اثر و حفظ این هنر گذاشته‌اند؛ و بیشترآنها محجوب و شکیبا با تعداد محدود هنرجو و یا با فروش آثار، زندگی می‌گذرانند، این هنرمند باید کاملا تحت حمایت قرار بگیرد.

وی با اشاره به ضرورت و اهمیت دیپلماسی فرهنگی و جایگاه هنر در روابط ملت‌ها و دولت‌ها گفت: دولتمردان ما به عنوان نماینده یک ملت بزرگ با فرهنگی غنی باید وقتی در مجامع و محافل بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند و تا  حرکتی را انجام دهد و در منطقه جریان‌سازی و گفتمان‌سازی کنند باید این هنرمندان را در کنار خود داشته باشند، حضور این افراد در کنار مسئولان و مقامات، پشتوانه فرهنگی ایجاد می‌کند. این اساتید باید در هر مراسم فرهنگی در صدر باشند، احترام و تجلیل شوند همان کاری که در بیشتر کشورهای جهان برای گنجینه‌های زنده بشری خود می‌کنند به پیشکسوت خود بها می‌دهند.

مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی تصریح کرد: نسل هنرمند جوان هم وقتی می‌بیند اساتید و پیشکسوتان مورد احترام و تجلیل مقامات هستند و مردم هم آنها را با افتخار تکریم می‌کنند، روش و منش کار و مسیر زندگی آنها را با همان الگوی رفتاری و اخلاقی ادامه می‌دهند تا به همان جایگاه و چه بسا فراتر دست یابند.

وی تاکید کرد: برای پاسداری خوب از میراث ناملموس کشور باید علاوه بر آموزش و ترویج هنر سنتی، باید از آثار فاخر و شاخص هنری حفاظت و از خود هنرمندان و خالقان آثار به روش شایسته حمایت و تجلیل شود.

ستون خیمه «نگارگری» در ایران است

مدیر گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ثبت جهانی نگارگری (مینیاتور) به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در یونسکو را یک رویداد بسیار مهم و ارزشمند نه در کشور بلکه در جغرافیای فرهنگی ایران دانست و گفت: اگر چه سابقه این هنر بسیار طولانی است و به پیش از اسلام بر می گردد، اما آنچه ما به عنوان نگارنگری می‌شناسیم بعد از دوره اسلامی شروع می شود و قدمت آن به چند صد سال قبل می‌رسد.

شریف زاده ایران را یکی از مهمترین پایه‌های شکل‌گیری نگارگری در منطقه دانست و افزود: وقتی جغرافیای فرهنگی ایران را بررسی می‌کنیم، وقتی از مکتب هرات یا بلخ و مکتب تیموری صحبت به میان می‌آید که «شاهنامه بایسنغری تیموری» در مجموعه جهانی کاخ گلستان تهران نگهداری می‌شود، همه اینها نشان می‌دهد ستون خیمه هنر نگارگری در ایران است و چتر آن باز و در این منطقه گسترده شده است.

شریف زاده به پراکندگی و گسترش نگارگری در منطقه اشاره کرد و افزود: از یک طرف در پرونده ثبت نگارگری با جمهوری آذربایجان، ترکیه و ازبکستان مشترک هستیم و از آن طرف کشورهایی مانند افغانستان،ترکمنستان و هند را درکنار خود داریم و باید کمک کنیم به این پرونده ملحق شوند و زیر این چتر فرهنگی قرار بگیرند.

هنر خوشنویسی در مسیر جهانی شدن

شریف‌زاده درباره ثبت جهانی هنر خوشنویسی در میراث فرهنگی ناملموس یونسکو، گفت: بخش پژوهشی و تدوین پرونده هنر خوشنویسی با عنوان «فعالیت‌های پاسدارانه از هنر خوشنویسی ایران» در قالب یک پرونده مستقل و ملی در پژوهشکده هنرهای سنتی آماده‌سازی، نهایی و برای ثبت جهانی به عنوان میراث فرهنگی ناملموس به یونسکو ارسال شده است، تا سایر کشورها هم بتوانند از اقدامات و برنامه‌های پاسدارانه ایران برای حفظ خوشنویسی خودشان  الگوبرداری و استفاده کنند و امیدواریم در سال ۲۰۲۱ در یونسکو ثبت شود.

هنر نگارگری (مینیاتور) ایرانی

به گزارش ایرنا، نگارگری، هنری است که در آن هنرمند نگارگر آنچه را که در پرده خیال دیده به تصویر می ‌کشد و با چنگ انداختن به ریسمان معنوی و بهره‌گیری از تعالیم اسلامی، مفاهیم فرهنگی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی می‌پردازد.

نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقت‌گرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است. اوج شکوفایی این هنر با ظهور چهره هایی چون کمال‌الدین بهزاد و رضا عباسی در عهد صفویه شکل گرفت که بیانگر دوران طلایی آن و مایه مباهات هر ایرانی است.

نگارگری مفهوم عام دارد و روش ‌ها و سبک‌های گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می ‌شود، چه آنها که در کتاب و نسخه ‌های خطی صورت گرفته شامل تذهیب، تشعیر، حاشیه‌سازی، جدول‌کشی، گل‌ومرغ و چه آنها که بر دیوار بناها و بوم های دیگر خلق شده است.

از سوی دیگر، نگار در ادبیات عرفانی و عاشقانه معانی متفاوت و زیادی دارد و در هنر نگارگری، خداوند، نگار حقیقی است و همه نگاه‌ها به اوست و او نیز در صورت‌های مختلف به جلوه‌گری می ‌پردازد. با این تعریف، نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی می‌رسد که از حق چهره می‌کند و آن را چهره گشایی می ‌نامند.

اگر چه هنر نقاشی در آثار تصویری کهن ایران به زمان مانی و حتی گذشتگان او بر می‌گردد، اما بعد از ورود اسلام به ایران و جلوه‌گر شدن مبانی فکری و اعتقادی جدید در زندگی انسان‌ها، رویکرد تازه‌ای پیدا می‌کند و از حدود قرن سوم هجری به بعد شاهد بوجود آمدن نگاه جدیدی در هنر نقاشی ایران هستیم. این تفکر جدید زیر بنای خلق آثار ارزنده نگارگران ایرانی از گذشته دور تا امروز است.

منبع:ایرنا

زیبایی‌های نگارگری در حرم مطهر رضوی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس گفت: نگارگری حرم مطهر رضوی مقوله بسیار قابل توجه و در عین حال پیچیده و مفهومی است و در مورد این موضوع می‌شود ساعت‌ها از جهات مختلف هنری، تاریخی و انواع و اقسام مواردی که در ارتباط با هنر نگارگری قابل طرح است، صحبت کرد.

رجبعلی لباف خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: نگارگری حرم مطهر به دو گروه عمده خالق و مخلوق تقسیم می‌شود؛ اولی  نقش‌ها و نگاره‌هایی است که با خداوند متعال ارتباط می‌یابد و  دیگری موضوعات و نگاره‌هایی که با مخلوق ارتباط پیدا می‌کند. آنچه را که در این زیرمجموعه مربوط به خالق می‌شود و می‌توان نام از آن برد، عبارت است از نور، آیات قرآنی و اسامی الله(جل جلاله) اما آنچه که با مخلوق ارتباط پیدا می‌کند عبارتند از نگاره‌های انسانی، حیوانی و گیاهی.

وی خاطر نشان کرد: در ابتدا موضوع اول، یعنی آنچه که به خالق مربوط می‌شود را مورد بحث قرار می‌دهیم. نخستین مساله نور است. مقوله نور را از این جهت در حرم مطهر عمده دیده‌اند و همچنین در بسیاری از بناهای اسلامی که مبداش بازمی‌گردد به تعریفی که از خداوند وجود دارد. یعنی همان تعریف جامع «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». بنابراین خدای متعال را در حالت تجسمی‌اش نور تعریف کرده‌اند و می‌دانیم که نماد، سنبل، عصاره و تجسم عینی نور، خورشید است و خورشید سرچشمه نور است. بعد از آن ماه و ستارگان را نیز داریم.

او ادامه داد: خورشید به شکل‌های مختلفی در حرم مطهر، تجلی پیدا کرده است و شاید مهمترین تجلی خورشید شمسه‌هایی هستند که  بر فرار گنبدها(در داخل گنبدها) به صورت‌های مختلف آجرچینی، کاشی‌کاری، نقاشی و یا به هر شکل دیگری وجود دارد و حتی در غرفه‌ها و ایوان‌ها هم که به صورت نیم‌گنبد پوشش داده شده‌اند، هستند. بنابراین تقریبا در تمام فضاهای مسقف حرم مطهر و در فضای داخلی همه فضاها این شمسه یا خورشید است که پرتوافکن شده و در واقع اشراف حضور حق تعالی بر آن فضاها را نشان می‌دهد؛ فضاهایی که قدسی هستند و به ذات اقدس امام رضا(ع) تعلق دارد.

لباف خانیکی بیان کرد: ناگفته نماند که خورشید را علاوه بر شمسه‌ها به صورت عینی در صحن‌ها و در میان تزئینات روی کاشی‌های حرم مطهر نیز مشاهده می‌کنیم. حتی در بعضی موارد خورشید را به صورتی می‌بینیم که چشم و دهان دارد(اعضای انسانی) و در واقع در میان دایره تجسم پیدا کرده و پرتوهای نور هم از اطرافش تلالو دارد که بدون شک تجسم عینی خورشید است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس گفت: علاوه بر خورشید، ما تجسم ستارگان را  نیز داریم که در بیشتر فضاها به خصوص در پایه قندیل‌هایی که در مقرنس‌ها هست و به ستاره منتهی شده‌، دیده می‌شود که مجموع این ستارگان با خورشید تجسم آسمان جهان خصوصی است.

وی اظهار کرد: موضوع دیگر آیات قرآنی است. در مجموع کتیبه‌ها و آیات قرآنی را کلام خدا می‌دانند. بنابراین همه آیات و کتیبه‌هایی که احادیث، روایات یا آیات است، همه متعلق به خداوند و در ارتباط با خداوند بوده و یا به صورت توصیفی یا روایی هستند که نماد الهی و قدسی دارد. کتیبه‌ها نیز معمولا با بسم الله شروع می‌شود که این‌ها همه تجلیات خالق است. دیگر اسامی جل جلاله نیز به کرات تکرار شده‌ و در بسیاری از مکان‌ها مشاهده می‌کنیم که این موضوع حضور حضرت حق را در حرم مطهر نشان می‌دهد.

او گفت: مواردی نیز به مخلوق و آفریدگان خدای متعال ارتباط می‌یابد. اولین نقش‌هایی که مربوط به مخلوق است، نقش‌هایی است که موضوعش انسان است. در حرم مطهر تجسم نقش انسان را به صورت فرشته داریم که این فرشته‌ها در دو طرف ایوان شمالی صحن آزادی وجود دارد و به صورت انسان‌های بالدار است که در حال پروازند و به صورت فرشته نشان داده می‌شوند.

وی ادامه داد: البته اگر به صورت کلیت وسیع‌تری سهم انسان را در نقش نگارگری حرم مطهر در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم تمام مواردی که در حرم مطهر وجود دارد، اعم از سازه‌ها، نقش‌ها و نگاره‌ها، حضور انسان را تجلی داده و بر آن دلالت می‌کند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس گفت: علاوه بر فرشته‌ها در ایوان ساعت صحن انقلاب، نقش دو  عدد شیر را داریم که چیزی را که به صورت دیو مانند تجسم پیدا کرده در آنجا از هم می‌درند که این خود افسانه و داستانی را به همراه دارد. علاوه بر این، نقش انسانی نیز به صورت خورشید تجسم پیدا کرده است.

وی اظهار کرد: اما نقوش حیوانی بسیار زیاد بوده و در بین جانداران، بیشترین نقش‌ها را به خود اختصاص داده‌ است. این نقش‌ها به شکل‌های مختلف و نمادهای گوناگونی است و پرندگان، خزندگان و حیوانات دیگر را شامل می‌شود که اگر بخواهیم اشاره‌ای به این‌ها داشته باشیم، دو مورد از این نقش‌ها عبارت از نقش اژدها و مار است.

او عنوان کرد: قدیمی‌ترین نقش اژدها را در ایوان غربی صحن انقلاب مشاهده می‌کنیم؛ بعد از ورود به صحن در انتهای دو رواق طرفین، یعنی شمالی و جنوبی، مشاهده می‌کنیم که این دو اژدها مقابل یکدیگر ایستاده‌اند و علاوه بر این‌ها نیز تعداد زیادی نقش اژدها در صحن آزادی به چشم می‌خورد که به صورت نیم‌تنه اژدها  وجود دارد.

لباف خانیکی ادامه داد: بر سر در شمالی صحن آزادی نیز نقش اژدها یا مار بالدار را داریم که آن هم چند بار تکرار شده است. بر وجود نقش اژدها از این جهت تکیه کرده‌اند که این نقش به منزله نگهبان گنج‌های پنهان است و موجودی است که در اینجا نقش مثبت ایفا کرده و از  حرم مطهر رضوی نگهداری و محافظت می‌کند.

وی اظهار کرد: نقش مار نیز به شکل‌های مختلفی در حرم مطهر رضوی وجود دارد؛ از جمله بر بالای ورودی شمالی صحن آزادی که نقش مار را در آنجا به صورت قرینه ملاحظه می‌کنیم. علاوه بر این در اسلیمی‌ها نیز انتهای هر شاخه اسلیمی که به دهان اژدها یا خرطوم فیل معروف است، به نوعی به اژدها مربوط شده است. برخی گفته‌اند اژدها، خود تکامل‌یافته مار است و مارهای مهیب را تکامل و بزرگ شده اژدها می‌دانند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس ادامه داد: البته اژدها یک موجود اسطوره‌ای و افسانه‌ای است و وجود خارجی ندارد. منتها همین مار را به گونه‌ای تجسم داده‌اند که دارای توانایی و قدرت است. از جمله حیوانات دیگر نقش گاو است که در سمت غربی صحن انقلاب پس از اینکه وارد صحن شدیم، روی لچکی غرفه‌ها نقش گاو با شیر را در حال جدال مشاهده می‌کنیم. گاو هم در اسطوره‌های ایرانی دارای پیشینه مینوی و نماد باران، شب و زمستان و از قداست خاصی برخوردار بوده است.

وی گفت: اما در طول تاریخ نقش گاو را مغلوب در برابر شیر می‌بینیم؛ شیر نماد آفتاب، حرارت، روز و تابستان است و غلبه شیر بر گاو را به نشانه حلول سال جدید یا فصل بهار و نوروز مشاهده می‌کنیم که این موضوع در تخت جمشید چندین بار تکرار شده است.

لباف خانیکی خاطرنشان کرد: نقش دیگر نماد شیر است که علاوه بر صحن انقلاب، نقش شیر را به صورت دو شیر مقابل هم در ایوان شرقی صحن انقلاب داریم که در آنجا آنچه را که به صورت دیو تجسم پیدا کرده، از هم می‌درند.

او افزود: از نقش‌های دیگر نیز می‌توان به نقش آهو اشاره کرد که در یکی از صحن‌ها در حرم مطهر تجسم پیدا کرده است.  علاوه بر این‌ها نقش پرندگان را نیز مشاهده می‌کنیم که سهم زیادی در تزئینات و نگارگری حرم مطهر دارند. پرندگان را به شکل‌های مختلفی مثل قرقاول، سیمرغ یا شترمرغ نیز شاهد هستیم که این‌ها در قسمت‌های مختلفی از جمله در صحن آزادی به شکل متقارن مشاهده می‌شود.

این پژوهشگر و باستان‌شناس گفت: به خصوص در صحن آزادی، صحنه نمایش یک باغ پرگل را داریم که اینها علاوه بر اینکه دارای گل، برگ و شاخه هستند، پرندگانی را در حال پرواز بر روی درختان و شاخسارهای درختان نیز می‌بینیم.

لباف خانیکی اظهار کرد: نقش سیمرغ را نیز در صحن قدس و در دیگر مکان‌ها داریم که البته در صحن قدس نقش سیمرغ به خوبی تجلی یافته است. سیمرغ مانند اژدها، افسانه‌ای و اسطوره‌ای بوده و همیشه نماد حکمت، دورپردازی و بلندپروازی بوده است.

وی ادامه داد: نقوش دیگر نگاره‌ها که بسیار زیاد تکرار شده‌، نقوش گیاهی است. مادر نقوش گیاهی نیز اسلیمی‌هاست و تقریبا در همه جا وجود دارد. منتها اسلیمی‌ها داستانی طولانی دارد.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خاطرنشان کرد: اگرچه نقوش اسلیمی که شاید نوعی برداشت از اسلامی باشد بنیادش مشخصه هنر اسلامی قلمداد شده، اما این را باید بدانیم که ریشه این نقش‌ها به دوره اشکانی بازمی‌گردد و در آن زمان است که برای اولین‌بار نقش‌های اسلیمی در قامت یک شاخه مو یا انگور تجسم پیدا کرده و به صورت برجسته بر روی تابوت‌ها نمود پیدا کرده است.

لباف خانیکی ادامه داد: نقش‌های اسلیمی به تدریج پیش رفته و به رم و یونان رسیده و در نگارگری آنجا مورد استفاده قرار گرفته است. نقش‌های اسلیمی در دوره ساسانی هم نقش غالب بوده‌اند که در طاق بستان و مکان‌های دیگر این نقش‌ها را به وضوح مشاهده می‌کنیم. به خصوص اینکه حاشیه‌ها را با این نقش تزئین می‌کرده‌اند.

وی عنوان کرد: در دوره اسلامی این نقش به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است،  به خصوص از زمانی که سبک آذری در معماری رواج پیدا کرده، یعنی از قرن هشتم هجری. در واقع سبک اذری در ایران  در سال ۷۱۳ هجری قمری در گنبد الجایتو در سلطانیه نمود پیدا کرده است.

منبع:ایسنا