قصه آسیاب کوچیکه و حاجی دستگیر
آسیاب آبی یوسفآباد، بعد از حدود ۱۵۰ سال، تنها آسیاب سنگی بهجامانده از قدیم است که از گزند روزگار و تخریب در امان مانده و استوار روی پای خود ایستاده است.
همشهری آنلاین_معصومه حقجو: این آسیاب که به آسیاب کوچک معروف است در سال ۱۳۸۶ توانست نام خود را در فهرست آثار ملی به ثبت برساند.
«علیرضا زمانی»، تهرانشناس، درباره این اثر تاریخی میگوید: «در گذشته در شمال تهران تعداد زیادی روستا داشتیم که شماری از آنها جزء مجموعههای شمیران بودند و یکی از آنها روستای ونک بود. پایین ونک زمینهایی وجود داشت که چندین خانوار در آنها و در روستایی بینام زندگی میکردند. میرزا یوسف آشتیانی، معروف به مستوفیالممالک، صدراعظم ناصرالدینشاه، این اراضی را که در اختیار دولت بود، گرفت وآباد کرد. این روستا به نام میرزا یوسف که ونک را هم گرفته بود، به یوسفآباد مشهور شد. او پایین این روستا اراضی دیگری را همآباد کرد و به نام دخترش، بهجتآباد، نامید. حسنآباد هم به نام پسرش بود که جزء محدودههای شهری و در شمال تهران قرار داشت. جادهای که به سمت تهران میآمد یوسفآباد نام گرفته بود و امروز حافظ نامیده میشود. زمینها در آن زمان بیشتر مربوط به کشاورزی و باغ و گندمزار و… بود. هرجا کشاورزی و بهخصوص گندم بود، آسیاب هم وجود داشت.»
به گفته زمانی، در یوسفآباد آن زمان، ۲ آسیاب وجود داشت. البته غیر از اینها، آسیابهای دیگری هم در تهران بود که امروزه تخریب شدهاند یا کارکرد خود را از دست دادهاند. او ادامه میدهد: «آسیاب گیلاسی یکی از آسیابهای معروف و قدیمی شمیران بود که حالا فقط کوچهای که در آن قرار داشت، نامش را یدک میکشد. آسیاب چیذر هم بعدها کارکرد خود را از دست داد و به حوزه علمیه تبدیل شد. آسیاب کهک هم مخروبه شده است. آسیابها یا دائمگرد بودند مثل کهک و با آب قنات کار میکردند یا مانند آسیاب گیلاسی زمستانگرد بودند و به آب رودخانه نیاز داشتند تا بتوانند آرد تولید کنند.»
- قدمت ۱۵۰ ساله
او درباره قدمت این آسیابها میگوید: «آسیابهای یوسفآباد در اختیار خاندان میرزا یوسف بود و بعد از فوت او به پسرانش رسید. گفته شده قدمت این آسیابها به دوره قاجار میرسد، ولی بر اساس برخی نشانهها و حدس و گمان میگویند که قدمت آنها به ۱۵۰ سال قبل میرسد.»
زمانی میگوید که قدیمیهای یوسفآباد و ونک، چون این آسیاب مرز بین یوسفآباد و ونک بوده، به یاد دارند که کشاورزان آن دوره، گندمها را به شخصی به نام آسیابان میدادند تا آنها را تبدیل به آرد کند. به نسبتی که آرد به دست میآمد به آسیابان دستمزد تعلق میگرفت.
آسیابها معمولاً در مسیر رودخانه قرار میگرفتند، چراکه باید برای به حرکت درآوردن چرخ آسیاب از نیروی آب استفاده میشد و خبری از برق نبود. این تهرانشناس در اینباره توضیح میدهد: «این آسیاب کوچک و آسیاب گاومیشی در مسیر قنات بهجتآباد قرار داشتند. آب قنات که بالا میآمد این ۲ آسیاب را میچرخاند و به سمت بهجتآباد سرازیر میشد. هر ۲ در مسیر خاکی بین روستای ونک و یوسفآباد قرار داشتند تا در دسترس همه باشند. آب از این روستاها جدا و در تنوره ذخیره میشد. امروزه تنوره آسیاب کوچک و گاومیشی در منزل یکی از اهالی یوسفآباد هنوز وجود دارد. تنوره به شکل چاه بزرگی است که آب در آن جمع میشود. در انتهای تنوره، از طریق تَنبوشه یا همان لولههایی سفالین که در گذشته برای جابهجایی آب در آبراههای سرپوشیده، زیر زمین یا زیر دیوار کار میگذاشتند، آب با کمترین نشتی و با حجم زیادی عبور و با فشار به پرههای آسیاب برخورد میکرد و آن را به حرکت وامیداشت.»
به گفته زمانی، سال ۱۳۱۱ سالی بود که میرزا حسنخان، پسر یوسفخان مستوفیالممالک، فوت کرد و از آنجا که مالک زمینهای پدرش همچون یوسفآباد و ونک و بهجتآباد بود، کمکم این زمینها به دست ورثه افتاد. او ادامه میدهد: «آسیاب را شخصی به نام «ابوالقاسم عجایبی» که کشاورز بود، از ورثه خریداری کرد. عجایبی اصالتاً متعلق به ده ونک بود و زمینهای انتهای ونک را در اختیار داشت. بین دهونک تا شمال یوسفآباد گندمزارهایی بود که متعلق به او بود. او این آسیاب کوچک را نیز خرید تا خودش و دیگر کشاورزان از آن بهرهمند شوند. عجایبی چندین قهوهخانه هم در محدوده ونک و یوسفآباد داشت و افرادی هم در این قهوهخانهها به کار مشغول بودند.»
- وقتی آسیابها متروکه شدند
این تهرانشناس با اشاره به اینکه تا دهه ۴۰ اراضی یادشده و آسیاب در اختیار عجایبی بود، میگوید: «کمکم شهر به سمت صنعتی شدن رفت و وجود برق و موتورهای برق باعث شد تا استفاده از آسیاب کمرنگ شود. زمینهای کشاورزی به مناطق مسکونی تبدیل شدند و محصول گندم هم بهصورتی نبود که هر محلهای نیاز به آسیاب داشته باشد. بنابراین، آسیابها به سمت و سوی متروکه شدن پیش رفتند.»
زمانی درباره آسیاب گاومیشی که همدوره آسیاب کوچک بود، میگوید: «آسیاب گاومیشی در نزدیکی آسیاب کوچک، روی تپهای قرار داشت. درباره وجه تسمیه آن گفته شده که به علت وجود گاومیشداری یا گردش آسیاب با گاومیش به این نام معروف است. اطراف این آسیاب محل تمرین سوارهها و نیروهای نظامی بود. قهوهخانهای هم کنار آن بود که نیروهای نظامی آنجا را پاتوق خود برای گذراندن اوقات فراغت کرده بودند. آسیاب گاومیشی در دهه ۴۰ مخروبه شد و فقط تنوره آن باقی ماند. بقایایی که از آن وجود داشت در زمان ساخت تونل رسالت از بین رفت.»
به گفته این تهرانشناس، آسیاب کوچکی که امروز جزء میراث تاریخی محله یوسفآباد است رو به تخریب بود، ولی «اسماعیل عجایبی»، پسر ابوالقاسم عجایبی، مالک اصلی آسیاب آبی، زمانی که برای انجام برخی کارها به کشور برگشته بود، تصمیم گرفت این آسیاب مخروبه را که از پدرش باقی مانده، بهعنوان میراث فرهنگی ثبت و بعد از بازسازی تبدیل به موزه کند.
- موزه آسیاب
حدود یک قرن قبل و در زمان قاجار، گندمهای اهالی ونک، درکه و یوسفآباد بار قاطر میشدند و به سمت آسیاب حاج «ابوالقاسم دستگیر» یا همان «آسیاب کوچک» که در باغی ۵۰ هزارمترمربعی قرار داشت، آورده میشدند. آن زمان که آسیاب پر آب بود، روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ خروار آرد تولید میکرد. حاج «سید ابوالقاسم عجایبی» که کشاورز بود، بیش از ۹۰ سال پیش عرصه این آسیاب کوچک فعلی را خرید و اعیانش را اجاره داد. او صاحب چند نانوایی در محله یوسفآباد هم بود. عجایبی که اهالی محل به خاطر ویژگیهای اخلاقی و کمکهایش به مردم به او لقب «دستگیر» داده بودند، در آن زمان مسجد سادات را هم در محله احداث کرد که هنوز سرپاست و یکی دیگر از یادگارهای او در محله یوسفآباد به شمار میرود.
پشتبام آسیاب با خیابان اسدآبادی همسطح است. امروزه فضای سبزی که در کنار آسیاب ایجاد شده، همان باغی است که آسیاب در آن قرار داشته است. این بنای تاریخی بهصورت چارطاقی ساخته شده است. در این نوع معماری، از چهار طرف ستونهایی نصب میشد تا بار پشتبام و سقف بر دوش ستونها قرار بگیرد و مانع از فروریختن آن شود. از دو، سه سال قبل مرمت این بنای تاریخی آغاز شد و قرار است بهعنوان موزه آسیاب بازگشایی شود.