نوشته‌ها

گذر و نظری بر باغ‌موزه نادری مشهد

پرده نخست

بی‌تردید موزه‌ها به عنوان «تجلی‌گاه تجربه و تمدن بشری» نقشی ویژه در شکل‌گیری هویت جمعی و تعلق فرهنگی و اجتماعی در جوامع امروزی دارند. در این بین گونه‌ای از موزه‌ها که تحت عنوان «باغ‌موزه» معرفی و شناسایی می‌شوند، نه‌تنها در شکل‌گیری هویت جمعی نقش دارند، بلکه گاه خود بازیگر این میدان شده و در گذر زمان تبدیل به جزئی از «خاطره جمعی» مردم در گذر نسل‌های متمادی می‌شوند. در این خصوص یادآوری جایگاه «باغ» در اندیشه و فرهنگ ایرانیان و تعلق خاطر ایرانیان به تفرج در باغ‌های مصفای ایرانی به نیکی ارزش «باغ‌موزه‌ها» و جایگاه آن‌ها در شکل‌گیری خاطره جمعی ایرانیان را نشان می‌دهد.

اگر بخواهیم یکی از نمونه‌های برجسته و ارزشمند از «باغ‌موزه‌ها» در استان خراسان رضوی را مثال بزنیم، باید از «باغ‌موزه نادری» مشهد که این روزها در عرف اداری تحت عنوان «مجموعه فرهنگی و تاریخی نادری» شناسایی می‌شود، یاد کنیم. مجموعه‌ای که در جوار مضجع منور رضوی و در دل یکی از پرترافیک‌ترین و شلوغ‌ترین مناطق شهر مشهد خودنمایی می‌کند و در گذر عمر ۵۸ ساله، تبدیل به جزئی از خاطره جمعی زائران و مجاوران شهر مشهد شده است. تقریبا بیشتر خانواده‌های مشهدی و یا مسافرانی که به مشهد آمده‌اند، دیداری از این باغ‌موزه مصفا داشته‌اند و عکسی به یادگار در آن دارند. علاوه بر این برخی جلوه‌ها و آثار موجود در این باغ‌موزه، نشانی از تاریخ سیاسی و اجتماعی شهر مشهد در سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی است.

همچنین اگر از طریق تصاویر هوایی نگاهی به وضعیت «باغ‌موزه و آرامگاه نادرشاه» داشته باشیم، بدون اغراق این باغ‌موزه را نگینی سبز و چشم‌نواز خواهیم دید که با محوطه‌سازی استادانه آن توسط مرحوم مهندس هوشنگ سیحون و توجه ویژه به طراحی هندسی فضای سبز آن (بر اساس الگوی باغ ایرانی) در میان انبوهی از ساختمان‌های کوچک و بزرگ و خیابان‌ها و کوچه‌های نامنظم آن منطقه، خوش می‌درخشد. البته در محدوده خیابان آیت‌الله شیرازی و خیابان‌های منتهی به آن، تقریبا تنها فضای سبز مشجر قابل‌اعتنا، همین محوطه ۱۵هزار مترمربعی است، که در کاهش آلودگی هوای این محدوده، آن‌هم در منطقه‌ای که به دلیل هم‌جواری با بارگاه منور رضوی از تراکم ترافیک بالایی برخوردار است، نقش مهمی دارد.

اما باغ‌موزه نادری این روزها حال و روز خوشی ندارد!

– فضای سبز فرسوده که در فصول پاییز و زمستان اگر درختان کاج آن محوطه نبودند، باید «فضای زرد و خشک» نامیده می‌شد!

– سنگ‌فرش کف معابر و راهروهای آن‌که با وجود مرمت‌های مکرر و تلاش برای حفظ ظاهر و تداوم قابلیت بهره‌برداری، به شدت مستهلک و آسیب‌دیده شده است.

– نورپردازی ضعیف محوطه بیرونی و داخلی بنا به ویژه سالن اصلی موزه

– و…

پرده دوم

در کتاب نفیس «کارنامه انجمن آثار ملی ایران» تألیف دکتر حسین بحرالعلومی، در بیان مقدمات و شرحِ کیفیتِ اجرای پروژه طراحی و ساخت بنای آرامگاه و موزه نادرشاه افشار چنین آمده است که بخشی از هزینه این پروژه بزرگ و مانا از محل درآمدهای موقوفه‌ای که نادرشاه شخصاً برای مصارف جاری آرامگاه خود پیش‌بینی کرده بود، تأمین‌شد. بر اساس شرح مندرج در این کتاب و همچنین متن «وقف‌نامه» نادرشاه که در کتاب ارزشمند «نادرنامه» تألیف مرحوم محمدحسین قدوسی منتشر شده «نادرشاه افشار» املاک و مستغلات قابل‌توجهی برای تأمین هزینه‌ها و مصارف جاری آرامگاه خود تعیین و وقف کرده بود. لیکن در مقطع اجرای پروژه ساخت آرامگاه نادرشاه (دهه ۳۰ خورشیدی) از آن میان تنها اراضی «روستای دهشک» در نزدیکی شهر توس قابل شناسایی بود که با تدبیر و همراهی زیبا و ارجمند مسئولانِ وقت اوقاف خراسان، درآمد حاصله از اراضی این روستا در طول یک بازه زمانی مشخص، محاسبه‌شده و در اختیار «انجمن آثار ملی ایران» برای هزینه ساخت موزه و آرامگاه نادرشاه قرار گرفت. به این ترتیب حدود ۲۲ درصد از هزینه احداث این بنای فاخر و ارجمند تأمین شد.

همچنین بر اساس گزارش‌های «کارنامه انجمن آثار ملی ایران» و نیز شرح مختصر موجود در کتاب «آرامگاه نادرشاه» تألیف حسن محمدزاده کرمانی، به غیر از درآمد حاصله از موقوفه، بخش قابل‌توجهی از مخارج ساخت این مجموعه (حدود ۴۰ درصد) از محل عوارض افزوده‌شده بر بهای بلیت قطار مشهد – تهران (کمک غیرمستقیم مردم) و نیز کمک‌های مستقیم مردمی در قالب فروش اوراق اعانه مردمی (حدود ۶ درصد) فراهم آمد. به دیگر سخن بخش عمده و اصلی بودجه مورد نیاز جهت طراحی و ساخت آرامگاه نادرشاه افشار (۶۸ درصد) از محل کمک‌های مردمی و درآمد موقوفه نادرشاه تأمین شده است.

زهی سعادت برای سرزمینی که چنین فرهنگ والا و ارزشمندی در بین مردمانش جاری و ساری است. آفرین بر مردمی که چنین مردانه همت کردند و زمینه ظهور یکی از نمونه‌های فاخر و ستودنی معماری مدرن ایران را فراهم آوردند. اثر خاطره‌ساز و ارجمندی که به دلیل ویژگی‌های منحصربه فرد آن، از بُعد اصول معماری و زیبایی‌شناسی تنها ۱۴ سال پس از احداث، در تاریخ ۱۸/۹/۱۳۵۴ به شماره ۱۱۷۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.

پرده سوم

احتمالاً برخی خوانندگان این مطلب، در موضوع مشکلات موجود در «باغ‌موزه نادری» انگشت اتهام را به سمت وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نشانه می‌روند و بر این باور هستند که این وزارتخانه در انجام وظایف خود کوتاهی کرده است. حتی ممکن است این پرسش مطرح شود که وجوه دریافتی بابت بهای ورودی این مجموعه کجا هزینه می‌شود؟ به دیگر سخن برخی معتقدند که وزارت میراث‌فرهنگی به‌عنوان متولی این مجموعه، مسئول تمامی این نابسامانی‌ها است!

اما کارشناسان آگاه نسبت به موضوع، ضمن این‌که پاره‌ای از نواقص موجود را ناشی از سوء تدبیر در وزارت میراث‌فرهنگی می‌دانند، محدودیت‌های بسیار زیاد این «وزارت معظم و پرطمطراق اما دستِ خالی» در زمینه مالی را علت اصلی مشکلات متعدد در زمینه احیا، مرمت و نگهداری از آثار تاریخی می‌دانند. برای تبیین این موضوع بهتر است از میزان بودجه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور در سال ۱۴۰۰ مطلع شویم. به‌این منظور کافی است جستجویی ساده و کوتاه در اینترنت و اخبار داشته باشیم. بر این اساس بودجه پیشنهادی برای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور با شرح وظایف در سه حوزه تخصصی مندرج در نام این وزارت و در گستره سرزمینی ایران، برای سال مالی ۱۴۰۰ برابر است با «حدود ۱۳۹۴ میلیارد تومان» این در حالی است که به گفته کارشناسان پژوهشگاه میراث فرهنگی «تخمین زده می‌شود که بیش از یک‌میلیون اثر باستانی در ایران وجود داشته باشد که از این تعداد حدود ۵۰۰هزار اثر شناخته شده‌اند» و بنابر نظر آگاهان تاکنون حدود ۳۴ هزار اثر «غیرمنقول تاریخی» در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. براساس مستندات موجود تاکنون تنها از استان خراسان رضوی بیش از ۱۶۸۵ اثر تاریخی غیرمنقول به فهرست آثار ملی ایران پیوسته است.

بی‌گمان تصور این‌که بودجه ۱۳۹۴ میلیارد تومانی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور (حتی به‌شرط تحقق و تخصیص ۱۰۰ درصدی) جوابگوی نیازهای ضروری و اولیه در حوزه احیا، مرمت و نگهداری آثار تاریخی باشد، محال به نظر می‌رسد، چه رسد به این‌که این بودجه موظف به پاسخگویی و اجرای تکالیف در سه حوزه تخصصی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی باشد!

ماییم و نوای بی‌نوایی/ بسم‌الله اگر حریف مایی

پرده آخر

چاره چیست؟ آیا باید بنشینیم و فرسایش تدریجی و نابودی ذره ذره آنچه از میراث نیاکانمان مانده را نظاره کنیم و هر از گاهی برای رفع تکلیف و یا انتقاد روشنفکر مآبانه، دشنامی نثار مسئولان میراث فرهنگی نماییم؟ پس وظیفه سایر دستگاه‌های دولتی و عمومی و مسئولیت مردم در این میانه چیست؟ مگر نه این‌که حدود ۴۶ درصد از هزینه ساخت بنای آرامگاه، موزه و ایجاد باغ پیرامونی آن را پدران و مادران فرهیخته ما به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم پرداختند؟ مگر نه‌این‌که حدود ۲۲ درصد دیگر هزینه‌ها از محل درآمد موقوفه خاص نادرشاه برای آرامگاهش تأمین‌شده بود؟

فرزندان آن پدران و مادران، کجایند؟

درآمد موقوفه نادری کجاست و در چه محلی هزینه می‌شود؟

شهرداری مشهد در این میانه چه نقشی دارد؟

مگر نه‌ این‌که ما هم می‌توانیم هم‌چون پدران و مادران فرهیخته‌مان با اهدای مبالغی بسیار اندک که در صورت تجمیع قابل‌توجه خواهد بود، به تأمین هزینه‌های احیاء و مرمت آن کمک کنیم! برای مثال یادآوری می‌کنم که عوارض وضع‌شده بر بلیت قطار مشهد – تهران در دهه ۳۰ خورشیدی، تنها عبارت بود از ۳ ریال برای قطار درجه‌یک، ۲ ریال درجه دو و ۱ ریال برای قطار درجه سه. این ارقام حتی در همان زمان هم بسیار جزئی و تا حدودی نامحسوس بود. آیا امروز نمی‌توان چنین حرکت‌هایی را برنامه‌ریزی کرد؟!

آیا معاونت و کارشناسان حقوقی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در خود این توان را نمی‌یابند که همچون دهه ۳۰ خورشیدی پیگیر استیفای حقوق و مطالبات معوق مانده آرامگاه نادرشاه از محل درآمد ناشی از موقوفه خاص آن باشند؟! آیا مسئولان سازمان اوقاف از نظر فرهیختگی و فرهنگ‌دوستی و تعهد و التزام به اجرای نیات واقف، در سطحی نازل‌تر از اسلاف خود در ۷۰ سال پیش هستند؟!

آیا به‌راستی «ولی‌شناسان، رفتند از این ولایت؟!»

و اما نقش شهرداری معظم مشهد مقدس؛

در اخبار آمده است که بودجه پیشنهادی و تصویب شده برای شهرداری مشهد با شرح وظایف گسترده در حوزه شهر مشهد برای سال مالی ۱۴۰۰ برابر با ۱۸۴۰۸ میلیارد تومان است. (حدوداً ۱۳ برابر بودجه وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور!)

آیا اولیای امر در مجموعه شهرداری مشهد، هیچ اعتنایی به وضعیت آثار تاریخی سطح شهر به ویژه این «باغ‌موزه خاطره‌ساز» برای اهالی مشهد و زائران حضرت رضا (ع) و نقش آن در زندگی اجتماعی و فرهنگی شهروندان مشهدی ندارند؟! آیا نمی‌توان از این حجم و میزان گردش مالی قابل‌توجه، سهمی برای احیاء و مرمت و نگهداری گنجینه‌های تاریخی و شاخص مشهد اختصاص داد؟!

مگر نه‌ این‌که براساس «آلبوم بودجه سال ۱۴۰۰ شهرداری مشهد» که بر روی درگاه اینترنتی شهرداری منتشر شده، موارد متعددی به شرح زیر پیش‌بینی شده و در طول سال هزینه می‌شود؟!

– ارتقای فعالیت‌های هویت‌بخش ایرانی و اسلامی

– تعمیر و تجهیز زیرساخت زیارتی و گردشگری

– خدمات میزبانی از گردشگران و زایران

– گسترش نشاط و امید در فضاهای شهری (جدول شماره ۴ آلبوم بودجه پیشنهادی سازمان اجتماعی و فرهنگی، ص ۶ و ۷)

– تعمیر و تجهیز پارک‌های محلی و منطقه‌ای (جدول شماره ۴ آلبوم بودجه پیشنهادی سازمان پارک‌ها و فضای سبز، ص ۶)

• آیا نمی‌شود از اعتبار پیش‌بینی‌شده در ردیف‌های بودجه‌ای فوق، سهمی هم برای باغ‌موزه و آرامگاه نادرشاه افشار اختصاص داد؟!

• آیا در احیا و طراوت‌بخشی به این محوطه زیبا و دل‌انگیز که در حکم دریچه‌ای سبز و ریه‌ای کوچک برای این منطقه متراکم از منظر ترافیک و آلودگی هوا است، هیچ سهمی برای شهرداری وجود ندارد؟!

• آیا مجموعه‌هایی چون باغ‌موزه نادری که بخشی از تاریخ سیصد سال گذشته مشهد از جمله خاطرات دوران پر شور انقلاب اسلامی را در سینه نهفته دارند، هیچ سهمی از ردیف بودجه «ارتقای فعالیت‌های هویت بخش ایرانی و اسلامی» ندارند؟!

اگر چه سخن به درازا کشیده شده است، اما بد نیست به عزیزان دست‌اندرکار در «سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری» و دیگر متولیان حوزه فرهنگی شهر مشهد یادآوری کنیم که بنابر خاطرات اهالی محل و شواهد موجود از جمله «اثر شلیک گلوله تفنگ» بر دیوارهای ساختمان و نرده‌های پیرامون باغ‌موزه نادری؛ در جریان تظاهرات ضدحکومت پهلوی در سال‌های پیروزی انقلاب، این ساختمان یکی از پناهگاه‌های مردم انقلابی برای فرار از حمله و تیراندازی مزدوران حکومتی بود.

فرجام سخن

به راستی که اگر با دیده انصاف بنگریم، فارغ از ویژگی‌های ارزشمندی که این باغ‌موزه برخوردار است، در یک نگاه جامع نگر، سایر دستگاه‌های اجرایی به ویژه شهرداری مشهد وظیفه دارند تا از تمام ظرفیت‌های خود برای ارتقاء سطح کیفی و حتی کمّی موزه‌ها و باغ‌موزه‌ها استفاده کنند. بدیهی است که این گونه اماکن با توجه به ویژگی‌ها و کارکردهایی که قابلیت ارائه آن را دارند، در صورت توجه صحیح به بهترین وجه اهداف فرهنگی شهرداری‌ها را هم برآورده خواهند کرد.

به امید آن روز…

منبع:میراث آریا