نوشته‌ها

معدن شن و ماسه در همسایگی پادشاهان ساسانی تعطیل شود

پس از هشدار درباره تخریب نقوش برجسته ساسانی محوطه باستانی «بَرم دِلک» بر اثر انفجارهای پی‌درپی معدن شن و ماسه، اینک کارزاری برای تعطیلی هرچه زودتر این معدن راه افتاده است.

به گزارش ایسنا، جمعی از فعالان میراث فرهنگی، گردشگری، کنشگران اجتماعی و فرهنگی، پس از بی‌توجهی به این تخریب، در کارزار عمومی که راه‌انداخته‌اند، با این یادآوری که انفجارهای هراس‌انگیزِ پی‌درپی در معدن شن و ماسه و در حریم کوهی و چشم‌انداز سنگ‌نگاره‌های باستانی نامدار به «بَرم دِلک»، لرزه بر یادگارهای ساسانیان در شهرستان شیراز انداخته و آسیب‌های برگشت‌ناپذیری را بر جای گذاشته است، از عزت‌الله ضرغامی ـ وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و تجارت و احسان اصنافی، شهردار شیراز درخواست کرده‌اند فعالیت معدن شن و ماسه هرچه زودتر متوقف شود.

همچنین با این تاکید که به جز تخریب هویت تاریخی، این انفجارها امان و آسایش همسایگان و مردم ساکن در آن منطقه را از بین برده است عنوان شده است: صدای هراس‌انگیز هرروزه انفجار در معدن شن و ماسه، مایه آزار و اذیت مردم منطقه بَرم دلک و آبادی‌های پیرامون شده است. برخی از مردم که خانه‌های مسکونی آن‌ها در حریم و نزدیکی کوه «برم دلک» قرار دارد، بسیار گله دارند و حتی می‌گویند ترک‌های کوچکی در دیوارهای خانه‌هایشان پدیدار شده است.

این فعالان می‌خواهند مدیران وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و وزارت صمت و شهرداری شیراز با دقت نظر بیشتری پاسدار هویت تاریخی و میراث مشترک همه ایرانیان باشند.

بَرم دِلک ـ Barm-e Delak ـ محوطه‌ای باستانی در نزدیکی شهر شیراز است که با نقش‌برجسته شاهزاده زن ساسانی، بهرام دوم و شاپور اول ساسانی شناخته می‌شود که در سال‌های اخیر مکرر نسبت به نابودی تدریجی این نقوش برجسته هشدار داده شده است. سیاوش آریا، کنشگر میراث  فرهنگی در شیراز اخیرا با انتشار تصاویر جدیدی از وضعیت وخیم و مرگ خاموش نقوش برجسته ساسانی برم دلک در پی فعالیت معدن شن و ماسه خبر داده بود.

این پژوهشگر یادآور شده است: سه سنگ‌نگاره ارزشمند ساسانی که در محوطه باستانی برم دلک جای دارد به گفته پژوهشگران و باستان‌شناسان، هویت و آبرو و پشتوانه فرهنگی شیراز و شناسنامه بالنده و غرورآمیز مردم این سرزمین به شمار می‌آید که در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی، روزگار را سپری می‌کند.

منبع:ایسنا

سدسازی به سبک معماران ساسانی

تمام طول تاریخ، آب عنصر مهمی در تشکیل تمدن‌ها به‌حساب می‌آمده و انسان‌ها همواره در کنار چشمه‌ها و رودخانه‌ها تمدن‌ها را برپا کرده‌اند؛ رویکردی که در شکل‌گیری غالب حوزه‌های زیستی و تمدنی قابل رویت است و اکنون هم می‌توان آثار تاریخی برجا مانده از آن را به تماشا نشست؛ از جمله در خرم‌آباد.

کارکرد ابتدایی این بنای تاریخی را می‌توان با برخی سدهای کنونی در کشور مقایسه کرد که در نقاط مختلف کشور ساخته شده‌است، چه آنکه برخی از سدهای کشور نه‌تنها دستاوردهای پیش‌بینی شده را نداشته‌اند، بلکه آسیب‌های زیادی هم به زمین‌های اطراف‌شان وارد و اهالی منطقه را با برخی مشکلات مواجه کرده‌اند.

لرستان این روزها مانند بسیاری از استان‌های کشور، با چالش خشکسالی روبه‌رو است و بخش‌هایی از «کشکان»، به‌عنوان یکی از رودخانه‌های اصلی استان، کاملا خشک شده و خبری از چشمه‌ها و سراب‌های همیشه جاری این استان نیست؛ پس فرصت مناسبی است تا نگاهی داشته باشیم به وضعیت این روزهای بنای گرداب سنگی، که از آثار تاریخی مهم در حوزه تأمین نیازهای آبی مردم این منطقه به‌حساب می‌آید.

گردو بردینه

گرداب سنگی در شهر خرم‌آباد اثری باستانی به‌جا مانده از دوره ساسانی است؛ بنایی که توسط آن آب چشمه‌ها ذخیره و برای استفاده به نقاط مختلف شهر منتقل می‌شده‌است. یک کارشناس میراث فرهنگی دراین‌باره به همشهری می‌گوید: این بنای تاریخی در گویش لری «گردو بردینه» نامیده می‌شود و با سنگ و ساروج (آهک و گچ) بنا شده‌است؛ بنایی دایره‌ای شکل که به شکل دیواری بزرگ و سنگی، اطراف چشمه‌ای را احاطه کرده‌است.

«عطا حسن‌پور» با بیان اینکه این دیوار اطراف یک چشمه را احاطه و آب را در خود ذخیره کرده‌است، می‌افزاید: آب از این محل به وسیله کانال‌هایی، به نقاط مختلف شهر شاپورخواست منتقل می‌شده‌است. این سازه ۱۸متر قطر، ۳متر پهنا و ۱۸متر ارتفاع دارد که در سمت شرق آن، دریچه‌ای ساخته شده که به‌وسیله یک شیء کشویی مسدود می‌شده‌است تا آب به‌سمت جوی غربی گرداب منتقل شود.

 وی ادامه می‌دهد: وجود این گرداب سنگی در گذشته اهمیت زیادی داشته است، به‌طوری‌که در فاصله ۱۲کیلومتری گرداب، دره‌ای به نام «بابا عباس» وجود دارد که درآن بقایایی از یک آسیاب به‌چشم می‌خورد که آب موردنیاز خود را از گرداب سنگی می‌گرفته است.

بنایی بدون آجر

وی با بیان اینکه بهترین زمانی که می‌توان دریچه‌ها را باز کرد، زمانی است که آب گرداب به حداقل خودش می‌رسد، یعنی اواخر تابستان یا اوایل پاییز، توضیح می‌دهد: مصالحی که این گرداب با آنها ساخته شده، همان موادی است که برای ساخت شهر شاپورخواست و پل شاپوری در استان لرستان هم استفاده شده‌است. معمولا در نیمه‌دوم دی‌ماه آب این چشمه فصلی طغیان می‌کند و سطح آب درون گرداب کاملا بالا می‌آید و سرزیر می‌شود. کانال‌ها و جدول‌هایی که در سطح شهر خرم‌آباد وجود دارد، سرریز آب چشمه را به سمت رودخانه منتقل می‌کند.

حسن‌پور ادامه می‌دهد: زمانی که آب پایین می‌آید و کم می‌شود، دریچه‌های زیرین عملکرد خودشان را حفظ کرده‌اند، این دریچه‌ها نیز به‌صورت طاق ضربی از سنگ ساخته شده‌اند. هیچ آجری دراین بنا به کار نرفته‌ و صرفا از سنگ با ملات ساروج ساخته شده‌است.

وی عنوان می‌کند: استفاده از ساروج نیز به این دلیل است که با سنگ سازگاری دارد و هرچه آب به آن بخورد، سفت‌تر می‌شود. در واقع همه بناهای تاریخی ایران، مانند آب انبارها، گرداب‌ها و کانال‌های تقسیم آب که با آب ارتباط دارند، همه از این ماده ساخته شده‌اند؛ ساروج هرگز آب را تخریب نمی‌کند.

این کارشناس میراث فرهنگی سی‌وسه پل را مثال می‌زند و می‌گوید: این روزها که خیلی می‌شنویم سی‌وسه پل به‌دلیل قطع آب زاینده‌رود درحال تخریب است، به این علت است که ساروج باید آب بخورد، درغیراین‌صورت چسبندگی خود را از دست می‌دهد و ممکن است پودر شده و بنا متلاشی شود.

۵ خروجی و ۲ ورودی

از ۷ دریچه‌ای که دراین بنا تعبیه شده، ۵ دریچه برای خروج و ۲ دریچه ویژه ورود آب است. حسن‌پور دراین‌باره اظهار می‌کند: ورودی‌ها در بخش شمالی و خروجی‌ها در بخش‌های مختلف گرداب تقسیم شده‌اند و آب را به اندازه‌های مختلف و بخش‌های مختلف شهر توزیع و تقسیم می‌کرده‌اند. بنابراین گرداب سنگی بنایی برای نگهداری، کنترل، تقسیم و توزیع آب بوده‌است که نشان از دانش و مهندسی آب ایرانی‌ها در زمان ساسانیان دارد.

وی معتقد است که این بنا براساس اصول مهندسی طراحی شده و درعین سادگی ظاهری، طرحی بسیار پیچیده دارد. حسن‌پور ادامه می‌دهد: آب این بنا نیز از آبخوان آهکی تأمین می‌شود که در دامنه سپیدکوه قرارگرفته است که آبخوان عظیمی محسوب می‌شود و سالانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب تغذیه آب دارد. سیستمی که این آب را وارد گرداب می‌کند، سیستم درز و شکاف است که در کف گرداب ترواش می‌کند و آب‌دهی آن با آغاز بارندگی‌ها در اواسط پاییز آغاز و در اواخر دی کم می‌شود.

وی می‌افزاید: آب در وسط گرداب تا ارتفاع ۴ متر بالا می‌آید، اما در بیرون از کف زمین تا ارتفاع ۴ متر خاک مرده است. ۳ متر و اندی از ارتفاع این بنا بیرون و ۴ متر آن داخل زمین است تا بتواند سطح زمین‌های اطراف را با سطح آب داخل هم‌تراز کند که اگر زمانی زلزله‌ای رخ داد، نیروهای رانشی خنثی شود یا از فشاری که آب از درون به بنا می‌آورد کاسته شود تا بنا آسیب نبیند. خاک بیرون به اندازه تراز آب درون بالا آورده شده تا خاک بیرون و آب داخل هم‌سطح هم باشند.

حسن‌پور اضافه می‌کند: بنابراین این بنا هیچ‌گاه توسط زلزله و نیروهای رانشی از بین نرفته و طی هزارسال حفظ شده و به دست ما رسیده تا الگویی برای مهندسان باشد تا سامانه آب‌رسانی دوران باستان را تا حد امکان در دنیای امروز به‌کار بگیرند.

لایروبی گرداب‌سنگی در انتظار اعتبار

معاون میراث فرهنگی اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان لرستان نیز دراین زمینه با بیان اینکه در سال‌های‌گذشته مرمت‌هایی روی گرداب‌سنگی انجام شده، به خبرنگارهمشهری می‌گوید: این گرداب یکی از چشمه‌های فصلی خرم‌آباد به‌شمار می‌رود که امسال به‌دلیل کاهش بارندگی‌ها بسیار کم‌آب شده‌است. «زهرا بهاروند» می‌افزاید: درحال‌حاضر لایروبی کف این گرداب در دستورکار قرار دارد که به محض اختصاص اعتبار، اجرا می‌شود.

وی اظهار می‌کند: اجرای این طرح همکاری شهرداری را می‌طلبد. البته در سال‌های گذشته در تابستان عملیات لایروبی انجام شده، اما این اقدام باید به‌صورت مستمر ادامه یابد. ازسوی دیگر حریم گرداب نیز درحال آزادسازی است و املاکی دراطراف آن تملک شده‌اشت و عرصه این اثر تاریخی پس از تملک کامل، ساماندهی می‌شود. بهاروند اضافه می‌کند: با توجه به اینکه گرداب‌سنگی در بافت شهری قرارگرفته، ساماندهی حریم این بنای تاریخی نیازمند همکاری شهرداری است.

منبع:همشهری

دفن مردگان ساسانی براساس توانایی مالی و رده اجتماعی

کتیبه‌های خصوصی کشف شده در نقش رستم و شهر استخر دربردارنده متونی اندرزگویانه و پیام‌آورانه هستند که مطالبی از دشمنی با اهریمن و تاریکی گرفته تا دوستی و عشق ورزیدن رادربرمی‌گیرد.مجموعه شهر استخر، نقش رستم و تخت جمشید در فاصله اندکی از یکدیگر قرار دارند و ارتباط تنگاتنگی با وقایع و تاریخ دوره ساسانی دارند ضمن آن‌که شهر استخر، زادگاه آیینی پادشاهان ساسانی است. از آنجا که شهر استخر تا سده ۵ دوره اسلامی دارای اعتبار است از این رو منابع اطلاعاتی متنوعی در این منطقه بدست آمده. کتیبه‌هایی که کشف شده بیشتر متعلق به اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلامی است و بیشتر این کتیبه‌ها در قالب کتیبه سنگ گور هستند. اما آنچه جدیدا از کتیبه‌های این منطقه کشف شده، گواهی بر وجود کتیبه‌های خصوصی در قالب اندرزها و پیام‌هایی است که گذشتگان به یادگار گذاشته‌اند و واژه‌هایی مانند دوست بارها به کار رفته‌است.

ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر تاریخ و زبان‌های باستانی با اشاره به انواع کتیبه‌های پهلوی که در مرودشت پیدا شده‌اند، گفت: خط پهلوی- اشکانی و پهلوی –ساسانی گسسته است و کتیبه‌های پهلوی کتابی پیوسته نوشته می‌شود. ضمن آن‌که ریشه تمام این خطوط از خط آرامی گرفته شده است و البته باتوجه به وجود هُزوارِش (در نوشته‌های پهلوی به واژه‌ها یا بخش‌هایی از یک واژه گفته می‌شود که به زبان آرامی و به خط پهلوی نوشته می‌شد اما هنگام خواندن آن‌ها برابر پارسی میانه آن‌ها تلفظ می‌شد) در پهلوی کتابی، خوانش این خط بسیار دشوار است. درعین حال به دلیل آنکه خط پهلوی کتابی برخلاف خط میخی و اشکانی و ساسانی، از عمق زیادی برخوردار نیستند از این رو طی سال‌های گذشته دچار فرسایش شده‌اند. همچنین این کتیبه‌ها روی سنگ‌هایی از جنس آهکی و رسوبی است که فرسایش آن در طول سال بیشتر است.

او در خصوص چرایی کم بودن عمق خط پهلوی کتابی که یکی از عوامل فرسایش آن روی کتیبه‌های موجود نیز هست، گفت: کتیبه‌هایی که در نقش رستم پیدا شده و به خط پهلوی کتابی هستند، ازجمله کتیبه‌های سلطنتی نیستند و در قالب کتیبه‌های خصوصی و البته کتیبه سنگ گور جای می‌گیرند. به این معنا که ممکن است یک موبد یا یکی از درباریان درصدد نوشتن کتیبه برآمده باشد و باقی ماندن آن برای آیندگان اهمیت چندانی نداشته. بیشتر این کتیبه‌ها روی تخته سنگ‌های صاف است و با رسم‌الخط‌های متفاوتی در کتیبه‌های کشف شده روبه‌رو هستیم. یک کاتب با حوصله نوشته و برای دیگری خیلی مهم نبوده. اگر بخواهیم امروزی‌تر صحبت کنیم می‌توان آن را شبیه به خوش‌نویسی‌ تشبیه کرد. برخی خوش خط و با حوصله می‌نویسند اما برخی دیگر خط دیگری دارند. از این رو، عمق نوشته‌های کتیبه‌ها بسته به افراد مختلف که آن را نوشته‌اند، متفاوت است.

این پژوهشگر تاریخ و زبان‌های باستانی با اشاره به آن‌چه کتیبه‌های به‌جا مانده از گذشتگان در نقش رستم و مجموعه شهر استخر برای گفتن به ما دارند، گفت: اهمیت شهر استخر سبب می‌شد تا سده ۴ پس از اسلام، دیوانیان (درباریان) همچنان در این منطقه باشند و با وجود آن‌که تقریبا تا آن زمان همه ایرانی‌ها مسلمان شده‌بودند اما در این بخش و در استان فارس تعداد زرتشتیان بسیار زیاد بود. از این رو همچنان تا این دوره نیز شاهد کتیبه‌های پهلوی در این منطقه هستیم. شاید همین امر دلیلی بر تعداد زیاد کتیبه‌های خصوصی باشد. کتیبه‌های پهلوی کتابی به دو نوع سنگ مزار و کتیبه‌های خصوصی تقسیم می‌شوند. در بخش‌های پایینی و دامنه‌های نقش رستم و شهر استخر بیش از ۹۰ درصد کتیبه‌های پیدا شده، کتیبه‌های سنگ گور هستند. اما در بخش بالایی کوه نقش رستم که تعجب ما را به همراه داشت این بود که بیشتر کتیبه‌ها خصوصی هستند و تعداد اندکی از آن‌ها کتیبه سنگ گور هستند.

اتابکی ادامه داد: موضوعاتی که در این کتیبه‌ها نوشته شده، متفاوت است. برخی از آنها اندرزنامه هستند به این معنا که در اواخر دوره ساسانی، اندرزنامه در این متون زیاد دیده می‌شود. درواقع می‌توان گفت اندرز در آن دوره رایج و رسم بود. علاوه بر پادشاهان، افراد عادی، بزرگان، درباریان و موبدان نیز اندرز می‌نوشتند. این اندرزها در دو و نهایتا چهار خط در قالب جملات کوتاه و پیام آورهستند و به دین و مذهب ارتباط خاصی ندارند. بیشتر هدفشان از نوشتن این کتیبه‌ها به یادگار گذاشتن جملاتی به قول امروزی‌ها قصار است. موضوعاتی ازجمله دوستی، عشق ورزیدن،‌ بیماری، اهریمن، تاریکی، جدایی از دوست و … در این کتیبه‌ها و اندرزنامه‌ها عنوان و حتا از توانایی و … صحبت شده. حتا کتیبه‌هایی کشف شده که در آن، درباره امور مقدس یا حتا ساخت و سازها نوشته شده است.

به گفته اتابکی کتیبه‌های خصوصی پیدا شده در نقش رستم با الواح و کتیبه‌های تخت جمشید قابل سنجش نیستند چراکه آن الواح درخصوص مراودات شاهنشاهی بودند و در واقع به شرح امور روزمره تخت جمشید می‌پردازند اما کتیبه‌های خصوصی نقش رستم به شرح وقایع نمی‌پردازد و اندرز و پیام دربردارد. ضمن آنکه بسیاری از واژه‌هایی که مردم منطقه در عصر حاضر هم استفاده می‌کنند، فارسی باستان و پهلوی است و در کتیبه‌های تازه کشف شده نیز به چشم می‌خورد.

اودرخصوص ویژگی‌های کتیبه‌های سنگ گور نیز گفت: در این کتیبه‌ها نام متوفی آورده شده و در کنار آن آرزویی برای آن‌که بهشت نصیبتش شود آمده. یا آن‌که نام فردی که گور را ساخته یا مزد به کسی داده که آن گور را بسازد آمده. نباید فراموش کرد که، در دوره ساسانی واژه‌هایی مانند دخمه و استوران بیشتر برای سنگ گور به کار می‌رود و این واژه‌ها نیز گاها روی کتیبه‌های سنگ گور نوشته شده‌اند. باتوجه به آنکه ۵ نوع تدفین در دوره ساسانی انجام می‌شد می‌توان گفت همه تدفین‌ها کتیبه سنگ گور ندارند. با وجود آنکه درخصوص تدفین‌های مردم عادی دوره ساسانی می‌دانیم اما هیچ چیزی درباره شیوه تدفین شاهان ساسانی نداریم. فقط در برخی از موتون به دفن شاهان ساسانی در آرامستان اشاره شده و اطلاعات دیگری از شویه تدفین نداریم.

این پژوهشگر تاریخ و زبان‌های باستانی با اشاره به شیوه تدفین مردم عادی در دوره ساسانی، اظهار کرد: تدفین‌های توده سنگی، هاونی، استوران، سنگ حوض مانند، سنگ دخمه برای مردم عادی انجام می‌شد. بر اساس بررسی‌هایی که در مرودشت انجام دادیم، هزاران گور هاونی پیدا کردیم که در ارتفاعات پایین هستند و استخوان متوفا در کوزه‌هایی در این گورها گذاشته می‌شد. همچنین دخمه‌های کوچکی به اندازه ۴۰ تا ۴۰ و بسیار کوچک در کوه کنده شده است که استخوان‌ها در آن گذاشته شده. روش تدفین نیز به وضعیت و توانایی مالی متوفا و رده اجتماعی او بستگی داشت که شرایط مالی او امکان چه نوع روش تدفینی را بدهد. افرادی که توانایی مالی بهتری داشتند، استودان یا گورهای حوض مانند می‌ساختند. موبدان و درباریان از این دست افراد بودند. اما هیچ سند خاصی دراین خصوص وجود ندارد چراکه نامی ذکر نشده.

اتابکی یادآور شد: فردی که می‌مرد طی مراسمی خاص تدفین می‌شد. در مرحله نخست باید جسم او که با از دست دادن روح و جان، اهریمنی شده بود پاک می‌شد از این رو جسد بر فراز کوه‌ها به نام دخمه‌های آفتاب که تعداد زیادی از آن‌ها در استان فارس وجود دارد، گذاشته می‌شد تا گوشت آن توسط حیوانات و پرندگان از استخوان جدا شود و استخوان آفتاب بخورد و پاک شود و به نوعی روح انسان به سمت آفتاب برود سپس استخوان برای تدفین برده می‌شد. نوع تدفین مردم عادی بیشتر در دخمک، توده سنگی و گورهای هاونی بود.

منبع:اسکان