سرو «کشمر»، نماد سرافزاری ایرانیان
در چین باستان عقیده داشتند که استفاده از میوه سرو باعث عمر طولانی میشود چراکه مملو از عصاره «یانگ» است. آنها همچنین عقیده داشتند که اگر صمغ سرو بر پاشنه پا کشیده شود بدن را سبک میکند. بر آستانه حجرههای «انجمنهای سری» چین سرو بهعنوان نماد جاودانگی کاشته میشد. سرو خمرهای در چین باستان «درخت شرق و بهار» بود و مقدس شمرده میشد.
در ژاپن یکی از چوبهایی که در آئین «شینتو» مصرف میشد چوب نوعی سرو به نام«هینوکی» بود. کاهنان شینتو عقیده دارند که آتش آئینی و مقدس را باید از اصطکاک دو قطعه چوب هینوکی روشن کرد. هینوکی را در ساخت معابد نیز به کار میبردند که علاوه بر جنبه تقدس، پاک و فناناپذیر نیز بود.
در میانرودان نیز سرو از گذشتههای دور موردتوجه و مقدس بوده تا جایی که به خدایان هدیه میشده است ازجمله در نقش برجستهای سومری مربوط به «اور نمو» بنیانگذار امپراتوری دولتشهر سومری «اور»، او ظرف گلدانی شکلی را که در آن سروی قرار دادهشده، به «نانار» ایزد ماه تقدیم میکند.
اما در ایران جلوه سرو در اسطوره و هنر پررنگتر است، در دوره هخامنشی در سنگنگارههای تخت جمشید بارها از آن و کاج درخت همسان آن استفادهشده است گاه جهت جدا کردن صحنههای نمایش از یکدیگر مثل هدیه آورندگان پلکان شرقی آپادانا و گاه احتمالاً بهمنظور نمایش جنگل یا مرغزار مثل حاشیه فوقانی صحنه جدال شیر و گاو بر بدنه پلکان شرقی آپادانا.
اما در میان سروها «سرو کشمر» از همه معروفتر است و دلیل آن عظمت، قدمت سایهاندازی و حرمت آن بوده است. سرو کشمر که به «سرو بست» هم شهرت داشته برای ایرانیان از قداست بسیار زیاد برخوردار بوده زیرا در سنت «مزدیسنا» اعتقاد بر این بوده که زردشت آن را از بهشت آورده و به دست خود در قریه «کشمر» (روستای علیآباد کنونی شهرستان بردسکن استان خراسان رضوی در محدوده ترشیز کهن) کاشته است.
این باور را فردوسی بزرگ اینگونه نقل کرده است:
«یکی شاخ سرو آورید از بهشت
به دروازه شهر کشمر بکشت»
«حمدالله مستوفی» کاشت سرو کشمر را به «جاماسب»نسبت داده و بسیاری از مورخان و نویسندگان و شاعران چون «ابومنصور ثعالبی»، «علی بن جهم»، «علی بن زید بیهقی »، «حمدالله مستوفی»، «جهانگیر اشیدری»، «محمد دبیر سیاقی»، «محمدجعفر یاحقی»،«قاآنی»، «محمدتقی بهار» و «محمدرضا شفیعی کدکنی » و… در آثار خود آن را ستودهاند.
آن نهال بهشتی بهتدریج برومند و تناور شد تا آنجا که بنا بر روایات در سایه آن بیش از هزار گوسفند آرام میگرفتند و مرغان بیشماری نیز بر شاخههای آن مأوا داشتند.
بنا به روایتی گشتاسب گرداگرد آن سرو، تالار عظیمی برآورد و برهر برگ آن نام گشتاسب نقش بسته بود.
سرو کشمر تا سالیان دراز برپای بود تا اینکه در سال ۲۴۷ه.ق در مجلس «متوکل» عباسی از آن سخن به میان آمد و متوکل درصدد انهدام آن برآمد، به عامل خود «ابوالطیب» در نیشابور فرمان داد آن درخت بهشتی را قطع کند و برای او به «دارالخلافه »بفرستد. مردم نیشابور و کشمر برآشفتند و پذیرفتند که پنجاههزار سکه زر بپردازند تا سرو کشمر بریده نشود اما عمال خلیفه نپذیرفتند و درخت را قطعهقطعه کردند! و خلیفه یک روز قبل از رسیدن درخت به قتل رسید و این امر مطابق با پیشگوئی زردشت بود که گفته بود: «هرکس آن را برید کشته خواهد شد.»
چون درخت را بینداختند زمین آن حدود بلرزید و به کاریزها و بناها خلل وارد آمد. انواع و اصناف مرغان، چندان برگرد آن به پرواز درآمدند که آسمان پوشیده گشت و به انواع الحان زاری میکردند. چون درخت که بر هزار و سیصد شتر نهاده بودند، به یکمنزلی مقر خلیفه رسید، غلامان ترک شبهنگام او را پارهپاره کردند و به دیدار درخت نائل نیامد» (ثمارالقلوب)
سرو کشمر که نماد عظمت و سر افزاری و جاودانگی ایران و ایرانی بود، بعد از خود در آیینها و بافتهها و کاشیها و سفالها و فلزها در قالب نخل و «بتهجقه» باقی ماند.
در ژاپن یکی از چوبهایی که در آئین «شینتو» مصرف میشد چوب نوعی سرو به نام«هینوکی» بود. کاهنان شینتو عقیده دارند که آتش آئینی و مقدس را باید از اصطکاک دو قطعه چوب هینوکی روشن کرد. هینوکی را در ساخت معابد نیز به کار میبردند که علاوه بر جنبه تقدس، پاک و فناناپذیر نیز بود.
در میانرودان نیز سرو از گذشتههای دور موردتوجه و مقدس بوده تا جایی که به خدایان هدیه میشده است ازجمله در نقش برجستهای سومری مربوط به «اور نمو» بنیانگذار امپراتوری دولتشهر سومری «اور»، او ظرف گلدانی شکلی را که در آن سروی قرار دادهشده، به «نانار» ایزد ماه تقدیم میکند.
اما در ایران جلوه سرو در اسطوره و هنر پررنگتر است، در دوره هخامنشی در سنگنگارههای تخت جمشید بارها از آن و کاج درخت همسان آن استفادهشده است گاه جهت جدا کردن صحنههای نمایش از یکدیگر مثل هدیه آورندگان پلکان شرقی آپادانا و گاه احتمالاً بهمنظور نمایش جنگل یا مرغزار مثل حاشیه فوقانی صحنه جدال شیر و گاو بر بدنه پلکان شرقی آپادانا.
اما در میان سروها «سرو کشمر» از همه معروفتر است و دلیل آن عظمت، قدمت سایهاندازی و حرمت آن بوده است. سرو کشمر که به «سرو بست» هم شهرت داشته برای ایرانیان از قداست بسیار زیاد برخوردار بوده زیرا در سنت «مزدیسنا» اعتقاد بر این بوده که زردشت آن را از بهشت آورده و به دست خود در قریه «کشمر» (روستای علیآباد کنونی شهرستان بردسکن استان خراسان رضوی در محدوده ترشیز کهن) کاشته است.
این باور را فردوسی بزرگ اینگونه نقل کرده است:
«یکی شاخ سرو آورید از بهشت
به دروازه شهر کشمر بکشت»
«حمدالله مستوفی» کاشت سرو کشمر را به «جاماسب»نسبت داده و بسیاری از مورخان و نویسندگان و شاعران چون «ابومنصور ثعالبی»، «علی بن جهم»، «علی بن زید بیهقی »، «حمدالله مستوفی»، «جهانگیر اشیدری»، «محمد دبیر سیاقی»، «محمدجعفر یاحقی»،«قاآنی»، «محمدتقی بهار» و «محمدرضا شفیعی کدکنی » و… در آثار خود آن را ستودهاند.
آن نهال بهشتی بهتدریج برومند و تناور شد تا آنجا که بنا بر روایات در سایه آن بیش از هزار گوسفند آرام میگرفتند و مرغان بیشماری نیز بر شاخههای آن مأوا داشتند.
بنا به روایتی گشتاسب گرداگرد آن سرو، تالار عظیمی برآورد و برهر برگ آن نام گشتاسب نقش بسته بود.
سرو کشمر تا سالیان دراز برپای بود تا اینکه در سال ۲۴۷ه.ق در مجلس «متوکل» عباسی از آن سخن به میان آمد و متوکل درصدد انهدام آن برآمد، به عامل خود «ابوالطیب» در نیشابور فرمان داد آن درخت بهشتی را قطع کند و برای او به «دارالخلافه »بفرستد. مردم نیشابور و کشمر برآشفتند و پذیرفتند که پنجاههزار سکه زر بپردازند تا سرو کشمر بریده نشود اما عمال خلیفه نپذیرفتند و درخت را قطعهقطعه کردند! و خلیفه یک روز قبل از رسیدن درخت به قتل رسید و این امر مطابق با پیشگوئی زردشت بود که گفته بود: «هرکس آن را برید کشته خواهد شد.»
چون درخت را بینداختند زمین آن حدود بلرزید و به کاریزها و بناها خلل وارد آمد. انواع و اصناف مرغان، چندان برگرد آن به پرواز درآمدند که آسمان پوشیده گشت و به انواع الحان زاری میکردند. چون درخت که بر هزار و سیصد شتر نهاده بودند، به یکمنزلی مقر خلیفه رسید، غلامان ترک شبهنگام او را پارهپاره کردند و به دیدار درخت نائل نیامد» (ثمارالقلوب)
سرو کشمر که نماد عظمت و سر افزاری و جاودانگی ایران و ایرانی بود، بعد از خود در آیینها و بافتهها و کاشیها و سفالها و فلزها در قالب نخل و «بتهجقه» باقی ماند.