نوشته‌ها

سیزدهم فروردین ؛ نماد آشوب ازلی و بی‌نظمی هستی

روز سیزدهم فروردین ، نماد آشوب ازلی است و نشان از بی‌نظمی مطلق و آشفتگی دارد.

سیزدهمین روز از ماه فروردین یکی از اسطوره‌ای‌ترین روزهای سال است، زمانی که آفرینش نظمی دوباره پیدا می‌کند و به حرکت درمی‌آید. در تقویم پیشازرتشتی، هر روز از از روز نخست فروردین به یکی از از ماه‌های سال تعلق داشته است و روز سیزدهم فروردین، نماد پنجه دزدیده یا خمسه مسترقه است، در قدیم دوازده ماه سی روزه، در تقویم ایرانی بوده و پنج روز در پایان سال باقی می‌مانده و به آن پنجه دزدیده، می‌گفتند و این پنج روز، همیشه نماد آشفتگی ازلی پیش از آفرینش است.

در بیشتر اسطوره‌های آفرینش، پیش از آغاز هستی همه چیز در بی‌نظمی و آشفتگی قرار دارد پیش از آن‌که هیچ آفریده‌ای موجود باشد،  تنها یک قدرت مطلق هست که همه این آشوب را به نظمی تبدیل می‌کند که آفرینش نام دارد.

مهرداد بهار، از پژوهشگرانی است که سیزدهم فروردین را نمادی از آشوب ازلی می‌داند.  مضمون جهانی پرآشوب که تحت تاثیر نیروهای سامان‌دهنده به نظم درمی‌آید یکی از مهم‌ترین درون‌مایه‌های اساطیری در بیشتر فرهنگ‌های کهن است. از دلِ این آشوب، نخستین موجود پیدا می‌شود و دیگر چیزها نیز از آن آفریده می‌شوند. چرخه پیدایش آشوب و تبدیل آن به نظم همواره در زندگی عینی و ذهنی بشر در جریان است و در داستان‌ها به صورت اژدها یا دیو نمادین شده است،  با پیدایش دیو و اژدها، سامان هستی از میان می‌رود اما با کشته شدن آن، موانع برقراری نظم برطرف می‌شود و اوضاع نخستین یعنی آرامش باز می‌آید.

در شاهنامه دیوها نمایندگان این آشوب هستند که در سراسر بخش اساطیری شاهنامه نیز حضور دارند، می‌دانیم نوروز، جشن پیروزی جمشید پیشدادی بر دیوان و به تخت نشستن اوست، این موضوع نشان می‌دهد نظم و آشوب پی در پی،  اهمیت فرهنگی والایی دارد.

به عقیده مردمان باستان، آب ماده اصلی و اولیه آفرینش است و تنها عنصری از عناصر اصلی آشوب که پیش از آفرینش وجود داشته آب است. از سوی دیگر تاریکی که نماینده عنصر زمان است، خود وجود ندارد و نتیجه نبودن خورشید است،  به عبارت دیگر از منظر انسان کهن، بود و نبود خورشید، موضوع زمان، تاریکی و آشوب را بازگو می‌کند و با حضور جمشید که پادشاهی خورشیدی است نظم در ایران زمین برقرار می‌شود، تاریکی از بین می‌رود و زمان مفهوم می‌یابد.

اما چرا سیزدهم فروردین،  نحس دانسته می‌شود؟

از آنجا که هر گونه بی‌نظمی نحس به شمار می‌آید، این نحوست دامن‌گیر روز سیزده فروردین نیز شده است. عدد سیزده در اصل مقدس بوده اما در فرهنگ ما نحس تلقی می‌شود، علّت تقدس آن،  این بود که هستی انسانی از روز سیزده فروردین بـا ازدواج مشی و مشیانه آغاز شده اسـت.  از سوی دیگر روز سیزده، روز آغاز و چرخش چرخ زندگی است چون دوازده، عدد پایانی است، سیزده آغاز دور جدید است.

به عقیده ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه روز به صحرا آمدن جمشید را روز سیزده فروردین خوانده‌اند که نشان تقدس است.

اما زمانی که سیزدهم نشان پنجه دزیده شد و به دلیل این که هر نوع آشوب پیش از نظم گرفتن، نحس می‌آمد روز سیزده نوروز هم نحس دانسته شد، چون دنیا پس از برقراری نظم مقدس می‌شود.

بهرام فره وشی، پژوهشگر و ایرانشناس معتقد است ناخجستگی سیزدهم فروردین برای مردم ایران باستان ناشی از حوادث بزرگ کیهانی و وقایع سهمگین و ناگوار همراه با زمین لرزه و ویرانی بوده است که در دوران اساطیری و تاریخی در روز سیزدهم سال نو در جهان رخ داده بود و این باور را در اندیشه مردم به وجود آورده بود که در هر چند هزار سال یک بار در همین هنگام سال، بلایی آسمانی فرا خواهد رسید، به همین دلیل مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین ماه، منتظر زمین لرزه‌ای سهمگین بوده‌اند و به همین دلیل، خان و مان خود را رها می‌کردند و زیر سقف و بام نمی‌ماندند تا اگر زمین لرزه‌ای فرا رسید،  از آسیب در امان باشند.

رفته رفته روز سیزدهم سال و در پی آن عدد سیزده نحس شمرده شد و ترس و وحشتی روانی برای مردم پدید آورد.

روایتی دیگری که درباره نحوست سیزدهم فروردین گفته می‌شود، کشتار ایرانیان به دست استر همسر یهودی خشایارشاه هخامنشی است که سند معتبری ندارد، قدیمی‌ترین منبعی که به روایت استر و خشایارشاه اشاره می‌کند تورات است اما سند دیگری که استناد تاریخی یا اسطوره‌ای داشته باشد، به دست نیامده و از سوی دیگر در آثار دست اول و قدیمی‌تر، اشاره‌ای به این مضوع نشده که امکان وقوع آن را کمتر می‌کند.

آیین‌های سیزدهم فروردین

سیزدهمین روز از هر ماه خورشیدی،  تیشتر روز است که نیم‌سال دوم کشاورزی آغاز می‌شود،  مردم ایران برای گرامی‌داشت تیشتر، ایزد باران،  به کشتزارها می‌رفتند و در زمین تازه روییده با جوانه‌های سرسبز،   به شادی و ترانه‌سرایی و پای‌کوبی می‌پرداختند، گیاهان دارویی جمع می‌کردند،  آش می‌پختند و شیرینی می‌خوردند.
بازی‌های گروهی، آواز خواندن و رقص‌های دسته جمعی،  سوارکاری، اجرای نمایش‌های شاد خیابانی و پاشیدن آب به سر و روی یکدیگر،  بخشی از آیین‌های اساطیری سیزدهم فرروردین است.