شب یلدا ، آغاز پیلِچله در فرهنگ گیلان
شب یلدا استنتاج شده و اقتباس شده از گاهشماری ما بوده و در این گاهشمار از آن به عنوان انقلابین یاد شده است، در فرهنگ محلی گیلان واژه شب یلدا از ۵۰ الی ۶۰ سال گذشته مورد استفاده عموم قرار گرفته و قبل از آن و هنوز بعضا از آن به عنوان شب چله و یا شب پیله چله یاد میشود.
پیلچله در گاهشمار به دورهای از زمستان اشاره داشته که ۴۰ روز به طول میانجامیده و کوجچله نیز ۲۰ روز بوده است. در فرهنگ عامه در گذشته این دو برادر یکدیگر فرض میشدند که برادر بزرگتر یا همان پیلچله بزرگتر، آرامتر و عاقلتر انگاشته میشد و کوجچله نیز برادر پر شر و شور خوانده میشد. از همین رو مردم معتقد بودند که برفهایی که در کوجچله میبارید معمولا با حجم و سرمای بیشتری بوده و موجب ضرر و زیان میشده است. و از آن نیز در گاهشمار به اوقاتی نظیر “اسفندبهوت” و یا برج اسفند اشاره شده است.
از آیینهای شب یلدا در گیلان میتوان به فال هندوانه اشاره کرد. در گیلان عموما مردم بر این باور هستند که حتما باید در این شب خانواده دور هم جمع شده و هندوانه میل کنند. همچنین مردم بر این باورند که به علت لزوم مصرف هندوانه در این شب به خانوادههای محروم و کمتر برخوردار نیز توجه شود و اگر بضاعت کافی در خانواده آنها وجود ندارد حداقل یک برش از هندوانه برای آنها برده میشد.
علت باور به خوردن هندوانه در این شب نیز این بود که مردم باور داشتند خوردن هندوانه در این شب آنها را از تشنگی و گرمای تابستان که موعد کشت برنج و مصادف با گرمترین روزهای سال است در امان میدارد. از میوههای مرسوم دیگر که در این شب مورد استفاده قرار میگیرد کونوس است که همراه با آب و نمک از مدتی قبل برای این شب آماده میشود. همچنین در بعضی مناطق گیلان بر این باور هستند که در این شب ۶۰ و یا ۴۰ نوع ماده خوراکی باید مصرف شود که این امر نیز به علت تقدس عدد ۴۰ در میان این اقوام است.
فال هندوانه نیز از دیگر رسوم گیلانیان در شبچله است. این فال بدین صورت بوده است که افراد قسمتی که هندوانه به بوته متصل میشده است را به ۴ قسمت تقسیم میکردند و بعد از نیت این چهار تکه به دست یک دختر نابالغ به پشت سر انداخته میشد و اگر تکههای سبز این چهارتکه رو به بالا میافتاد نشانه خیر و نیکی بوده و روی سفید آن باطل بوده و دوباره باید این حرکت تکرار میشد. این امر نیز بدان علت بود که جمع خانواده برای یکدیگر در این شب آرزوی سال خوب و پر از برکتی داشته باشند.
در مناطقی نظیر اشکورات و رودبار و دیلمان نیز خواندن داستان عزیز و نگار و یا اشعاری از امیری نیز قبل از خوانش دیوان حافظ مرسوم بوده است. همچنین در بعضی مناطق که عموما به شغل دامداری اشتغال داشتهاند باور بر این بوده است که فردای شبچله اگر اولین گاوی که از طویله بیرون میآمده سفید بوده باشد سال پر برف و اگر گاو بور اولین گاو خارج شده از طویله باشد، سال خشک و بی بارانی پیش روی منطقه است.
مردم گیلان نیز مانند اغلب ایرانیان این شب را به روشها و سنتهای گوناگونی پاس میدارند که این فرهنگها قرنها سینه به سینه بین آنها رد و بدل شده است. محمد بشری در کتاب آیینهای گیلان بسیاری از این باورها که مختص به شبچله است را از مناطق مختلف استان جمعآوری کرده است که خواندن آن در این وقت خالی از لطف نیست.