داستان صحرای محشر در تابلوی نقاشی قهوهخانهای موزه گرمابه سمنان
در این قسمت از نقاشی فضای بزرگ صحرای محشر (قیامت) با حضور شخصیتهای مختلف تصویر شده است که در آن احوال بهشتیان و جهنمیان را به باورهای عامه به نمایش گذاشته است.
موارد دیگر که در قرآن و احادیث به کرات اشاره شده است بحث عدالت و بخش اعمال است . در این نقاشی ملک عدالت با لباس قرمز بلند، تاج بر سر با دو بال طلایی قو مانند و ترازویی در دست و دو فرشته دیگر با دو بال طلایی در سمت راست و چپ با تابلوی صواب و گناه ایستادهاند .
مردگان در کفن در حال زنده شدن برای حسابرسی در دو صف جداگانه به سمت بهشت و جهنم در حرکتند.میان افرادی که در صف بهشت قرار دارند فردی به همراه حیوان خانگی که احتمالا بز است مشاهده میشود . بنا بر روایات در صحرای محشر حیوانات هم زنده شدهاند و برخی از آنان چون سگ اصحاب کهف، گوسفند ابراهیم و حتی بز اخفش از سوی فرشتگان، قابل احترام و ارزش هستند. در انتهای صف صواب فرشتهای دیگر با شمشیری در دست ایستاده است.
مردگان کفن پوشی که در صف گناه ایستادهاند به ترتیب وارد جهنم میشوند. از اوصاف جهنم پس از گرزهای آتشین و شعلههای مداوم آتش که معصیتکاران پیوسته در آن می سوزند و پس از خاکستر شدن دوباره زنده میشوند، اژدهایی به نام مار غاشیه است که در حال بلعیدن گناهکاران و اهالی برهنه دوزخ است.
چنان که نقاش مار غاشیه را بهعنوان عنصر اصلی عذاب در جهنم نشان داده است که به همراه موجودات مخوف دیگری چون عقرب جراره، گناهکاران و قاتلان امام حسین (ع) و شهدای کربلا را عذاب میدهند .
از دیگر عذابهایی که توسط نقاش ترسیم شده است جوشاندن ستمکاران در دیگهای جوشان است. مأموران دوزخی یا دیوان در این پرده با اندام خاکستری و قهوهای و با دندانهای نیش بزرگ، گوشهای بلند و تاجی بر سر و گرزهای آتشین در دست در حال شکنجه دوزخیان هستند.
در کنار تصاویر دیگهای جوشان، جوانی در کنار اولیای خدا برهنه در گور به تصویر کشیده شده و در پشت سر جوان، مادرش ایستاده است. این تصویر اشاره به داستان عاق والدین دارد. در این داستان پیامبر گرامی اسلام ، روزی در گذر به گورستان چشمش به گوری میافتد که از آن آتش زبانه میکشد، به نزدیک قبر میرود و صدای فرد مرده را از درون گور میشنود و از احوال مرده که مادرش را در وقت زنده بودن داخل تنور آتش انداخته و اینک به عذاب الهی گرفتار آمده باخبر میشود. برای نجات روح آن جوان از عذاب، مادر آن جوان مرده را بر سر گور حاضر میکند.
حضرت محمد (ص) به اتفاق حضرت فاطمه (س) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) بر سر قبر جوان حاضر میشوند و از مادر فرد متوفی میخواهند که فرزندش را ببخشد و از گناه او در گذرد. اما پیرزن به دلیل آزار و اذیت بیش از حدی که فرزند در حق او روا داشته از عفو و بخشش او امتناع میکند تا اینکه نوبت به شفاعت امام حسین (ع) میرسد و و پیرزن در نهایت به ضمانت امام حسین (ع) فرزند خطاکار را عفو و مورد بخشش قرار میدهد. این داستان به عاقبت بدرفتاری فرزندان به والدین و همچنین عقوبت آن اشاره میکند .
در کنار این تصاویر فرشته نکیر و منکر با پوستی قهوهای و گوشها و دندانهای بلند، مشابه دیوان با گرزهای آتشین در دست به تصویر کشیده شدهاند که بر سر تابوت یکی از وفات یافتگان به همراه پیامبر (ص) برای شفاعت ایستادهاند. نکیر و منکر (به معنای انکار شده و انکار کننده) دو فرشته هستند که ایمان مردهها را در قبرشان آزمایش میکنند. هم ناباوران و هم مؤمنان در قبر پاسخگوی این پرسشها قرار میگیرند.