فردوسی و زبان فارسی عامل همبستگی اقوام ملت ایران
زبان فارسی رکن مهمی از ارکان هویت ملی ایرانیان است و ملت ایران با زبان فارسی تعریف میشود، این زبان با پیشینهای چندهزار ساله مایه افتخار فارسی زبانان در سراسر عالم است و به دلیل جایگاهی که در علم و تاریخ داشته همواره از جایگاهی رفیع برخودار بوده و نقشی مهم در توسعه تمدن در فلات ایران داشته است.
زبان فارسی پیغمبری دارد که در روز ۲۵ اردیبهشت بزرگداشتی برای او برگزار میشود، در این روز سخن از فردوسی سراینده شاهنامه است، شاهنامه فردوسی نه تنها میراث فرهنگ فارسی بلکه شاهکاری در ادبیات کهن جهان است. این کتاب راوی حماسههای ملت ایران است و باید آن را حماسه ملی ایران دانست.
شاهنامه فردوسی اثر سترگ از اندیشمندی بزرگ است که فردوسی در روزگار رشد تمدن اسلامی آن را به نظم در آورد، همان گونه که خود گفته است:
بناهای آباد گردد خراب
زباران و از تابشِ آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و بارانش ناید گزند
برین نامه بر سالها بگذرد
همی خواند آن کس که دارد خرد
این دهقان توسی به گونهای تلاش کرده است تا با سرایش شاهنامه، سنت ادبی دوره ساسانی را استمرار بخشیده و بذر آموختن از گذشته برای زندگی در حال و امید به آینده را در سرزمین ایران بکارد.
فردوسی، شاهنامه را که اثری متأثر از بینش و اندیشه عمیقی ایرانی است به مانند یک دانشنامه به فرهنگ و ادبیات ایران تقدیم کرده است.
همچنین شاهنامه را میتوان بازتابی از تمدن و هویت ملی و تاریخی و فرهنگی ایران دانست که به واسطه آشنایی فردوسی با مراحل تمدن گذشته آن را در قالب این کاخ نظم سامان داده است، فردوسی در اثر بینظیر شاهنامه سهم زیادی در بازسازی و مفاهیم کشورداری و امور اجتماعی دارد.
به تعبیری دیگر سرتاسر شاهنامه سرود مهر ایران است که به عنوان سندی برای همبستگی ایرانیان در برابر هجوم اقوام بیگانه شناخته میشود.
وقتی سخن از حکیم توس میشود ناخودآگاه یاد وحدت و یکپارچگی ملی و توجه به هویت ایرانی میافتیم. در لابهلای ادبیات شاهنامه، اهمیت وحدت و همدلی در برابر دشمنان و بیگانگان برای رسیدن به پیروزی موج میزند؛ داستانهای شاهنامه از قیام کاوه آهنگر در برابر ظلم ضحاک تا جنگهای طولانی ایرانیان در برابر تورانیان همه نشان از اهمیت وحدت ملی دارند.
فردوسی در خلال یکی از داستانها درباره جایگاه اتحاد میگوید:
زدانا تو نشنیدی این داستان
که برگوید از گفته باستان
که گر دو برادر نهد پشت پشت
تن کوه را باد ماند به مشت
فردوسی کاخ بلند نظمش را بر خشتهای خرد استوار کرده است، او از آغاز و در طول شاهنامه همواره بر خرد و خردورزی تاکید کرده است و در کنار پویایی زبان فارسی با استفاده از اسطورهها، خرد و خردورزی را اصالت داده است و اگر چه شور و احساسات را نیز در شاهنامه شاهد هستیم اما به ما میآموزد که هیچ چیز جز خرد، ارزش پرداختن ندارد.
فردوسی با اندیشه خردورزانه خود زنجیری میان هویت ملی و هویت دینی برقرار کرد و در زمانی که فردی را یارای سخن گفتن با زبان فارسی نبود، با سرایش شاهنامه زبان فارسی را فریاد کرد.
در شاهنامه دینمداری و حکمت به وضوح مشهود است، همین بنمایههای دینی شاهنامه باعث شده است که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۰ گفتهاند: «خوشبختانه ادبیات سلف ما همهاش در جهت ارزشهای الهی و اسلامی است؛ از جمله همین شاهنامه که شما به آن اشاره کردید. حقیقت قضیه این است که فردوسی یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسی، حکیم گفتیم. الان چند صد سال است که دارند به فردوسی، حکیم میگویند. حکمت فردوسی چیست؟ حکمت الهیِ اسلامی.»
بزرگداشت حکیم سخن ابوالقاسم فردوسی توسی و پاسداشت زبان فارسی در ۲۵ اردیبهشتماه فرصتی است تا به اندیشه فردوسی و کارسازی شاهنامه با جستارهای جایگاه زبان فارسی، خردگرایی، بنمایههای دینی، هویت ملی و فرهنگی پرداخته شود و مقام سترگ فردوسی در تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی ارج داده شود.
فردوسی اثری گرانبها را خلق کرده است که یکی از عوامل بزرگ پاسداری از همبستگی و هویت ملی ایرانیان است.