نوشته‌ها

شناخت باورها و آداب ‌و رسوم مرتبط با دستکندهای تلا

آب یکی از مقدس‌ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان مظهر روشنایی و نماد پاکی به شمار می‌رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای شش‌گانه آفرینش، آفریده‌شده است و زمان آفرینش آن میانه تیرماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات بوده است. ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس می‌شمردند و او را تقدیس و تکریم می‌کردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناخته‌شده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آن اشاره ‌شده است، سنت‌ها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب‌ و رسوم و اعتقادات آن‌ها پابرجاست.

راهکارهای خلاقانه ارتباط انسان با آب نقشی شایان توجه در تلطیف شرایط سخت طبیعی ایفا کرده‌اند. در معماری ایرانی علاوه بر اینکه فضاهای معماری مانند خانه، مسجد، حسینیه و بازار هریک به نحوی با آب ارتباط داشته‌اند. برخی عناصر معماری نیز اختصاصاً برای نگهداری و توزیع و مصرف آب به وجود آمده است که ذوق و هنر ایرانی تجلی زیبا و دلپذیر و پرمعنای خویش را در آن به نمایش گذاشته است. از جمله مهم‌ترین این عناصر می‌توان به آب‌انبارها، آسیاب‌ها، سقاخانه‌ها، پل‌ها و قنات‌ها و چاه‌ها اشاره کرد.

در حقيقت مقتدر شدن سلسله هخامنشى به دانش آب‌شناسی ايرانيان بستگی داشت. زيرا بيشتر تمدن‌های باستانى در كنار رودهاى بزرگ نيل، دجله، فرات، هوانگهو و يانگ تسه شکل‌گرفته‌اند و تنها كشورى كه به‌ دور از هرگونه رودخانه عظيم به قدرتى جهانى تبديل شد، ايران بود. این ‌همه ابداعاتى كه ايرانيان با توجه به غناى فرهنگى خود براى هرچه زيباتر جلوه دادن آب انجام می‌دادند، در هنرهاى دستى ايرانى نيز نمود يافته است. به‌طوری‌که در مهم‌ترین هنر دستى ايران يعنى فرش، در نشان دادن مناظر زيبا، آب چشمه‌سارها و حوض‌ها و رودخانه‌ها نقش‌آفرین شده‌اند. همچنين در كمتر مينياتور ايرانى است كه نقش جويبارى زيبا و يا حوضى كه مرغان در آن به آب‌تنی و بازى مشغول‌اند، نمايش داده نشده باشد و نيز بر کتیبه‌ها و ديوار کاخ‌ها نيز هر جا مجلسى را رقم‌زده‌اند آب، آب‌نما و نهر، جوى و جويبار خودنمايى كرده و هنر ديرپاى ايران را به رخ تماشاگر کشیده‌اند.

در بسيارى از اشعار شعراى ايرانى و در نظم و نثر فارسى نيز وصف آب از موضوع‌های مهم و پرجلوه، هر اثر ادبى به شمار می‌رود و شاعران کوشیده‌اند تا زيبايى و خروش اين مايه حياتى را كه با هنر ايرانى در آب‌نماهای زيبا و حوض‌های کاشی‌کاری به نمايش درآمده، در آثار خود منعكس کنند. همچنين شعرا و ادبا جنبه‌های زندگى ساز و ارزش‌هایی را كه آب در پرورش گل‌ها و رياحين و باغ و بوستان و رفاه زندگى بشر دارد در اشعار خود به‌ وفور می‌آورده‌اند تا جايگاه آب در فرهنگ ملى ما را بيشتر روشن شود.

آب در فرهنگ ملى ايران، از نظر مذهبى نيز داراى ارزش و اعتبارى خاص بوده است. ايرانيان از دوره باستان، آب را مظهر پاكيزگى می‌دانستند و اين موضوع در نوشته‌های مذهبى و بر اساس روايات دينى اوستايى مورد تأكيد بوده و در شاهنامه فردوسى نيز به اين باورهاى مذهبى اشاره ‌شده است، در قرآن، آب وسیله رفاه و بقا و آسایش بشر شمرده‌ شده که اگر از میان برود کسی جز خداوند قادر به آفریدن آن نیست و اگر مردم بر طریق طاعت گام بردارند، خدا آب گوارا به آنان عنایت کند و اگر بخواهد آب خوشگوار را تلخ و شور می‏‌کند. بی ‏آبی و عطش امام حسین و خاندان و یارانش در کربلا  نیز یکی از بزرگ‌ترین و دلسوزترین روایات دینی است.

موقعیت جغرافیایی

جزیره قشم با مساحت ۱۴۳۰ کیلومترمربع بزرگ‌ترین جزیره خلیج‌فارس است. این جزیره موازی سواحل شمالی خلیج‌فارس با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی قرار دارد و به‌وسیله تنگه کلارنس از خاک اصلی ایران جدا می‌شود. درازای این جزیره ۱۳۰ کیلومتر و پهنای آن بین ۱۰ تا ۳۰ کیلومتر و نزدیک‌ترین فاصله آن از بندر لافت تا بندرعباس ۲۰ کیلومتر است. جزیره هرمز در فاصله ۱۲کیلومتری شمال شرقی، لارک در فاصله ۱۶ کیلومتری جنوب شرقی و جزیره هنگام در فاصله یک کیلومتری جنوب جزیره قشم قرار دارند. (خسروزاده، ۱۳۸۴)

روزگاری به سرتاسر جزیره قشم، جزیره لافت گفته می‌شد.لافت کهنه و لافت جدید نام دو روستایی است که در ۵۸ کیلومتری شهر قشم واقع شده‌اند. در لافت کهنه سکنه‌ای وجود ندارد ولی لافت جدید آباد است. مردم محل در مورد وجه‌تسمیه می‌گویند که لافت به معنای لاک و مهر است یعنی از قشم که به این‌سو می‌آیی، راه بسته است. موقعیت لافت در دماغه شمالی جزیره قشم در نزدیک‌ترین فاصله با ساحل اصلی ایران از زمانه‌ای بسیار دور برای این بندر ویژگی‌های خاصی به همراه داشته است و آن را همیشه به‌عنوان یک کانون زیستی بااهمیت برای حاکمان منطقه مطرح کرده است. روستای لافت در تقسیمات سیاسی استان در محدوده دهستان سلخ، بخش شهاب شهرستان قشم و در مختصات ۵۵ درجه و ۴۶ دقیقه طول جغرافیایی و ۲۶ درجه و ۵۴ دقیقه عرض جغرافیایی واقع‌شده است.

بافت تاریخی لافت          

روستای لافت نیز مانند بسیاری از روستاهای قشم، در امتداد ساحل شکل‌گرفته است. دلایل شکل‌گیری این روستا در این مکان خاص دسترسی مستقیم به دریا و تسهیل ارتباط دریایی و فراوانی نسبی آب شیرین نسبت به سایر نقاط جزیره است. نزدیکی به جنگل‌های حرا  و همسایگی با سواحل شمالی خلیج‌فارس را می‌توان از دلایل شکل‌گیری بافت این روستا برشمرد. هسته مرکزی روستای لافت در اطراف چاه‌های تلا و در امتداد ساحل شکل‌گرفته و در حدفاصل کنار دریا و دامنه تپه‌های کم ارتفاع در جهت شمالی – جنوبی گسترش‌یافته است.

بافت تاریخی روستای لافت  با حدود ۱۰۰ متر طول و ۱۷۰ متر عرض در امتداد ساحل قرار گرفته است. بافت این بخش یکپارچه و پیوسته است و مجموعه چاه‌های تلا و قلعه که به ترتیب مربوط به دوران تاریخی و اسلامی هستند در این بخش قرار دارند.

سیستم تامین آب روستا                                        

سیستم تأمین آب روستای لافت بر اساس جمع‌آوری آب‌های سطحی از تپه‌های میانی روستا است. آب باران در مجراهای طبیعی و مصنوعی تپه جاری می‌شود. شکل‌گیری بافت به صورتی است که آب جاری از تپه‌ها وارد بافت نشود. به هنگام باران‌های شدید در محدوده چاه‌ها دریاچه‌ای تشکیل‌شده و آب‌انبار اصلی روستا پر از آب می‌شود. سرریز آب چاه‌ها و آب‌انبارها از  محوطه اطراف مسجد جامع به دریا می‌ریزد.

چاه‌های تلاء – طلا 

در حدفاصل مسجد جامع روستای لافت و قلعه تاریخی نادری به سمت ارتفاعات شرق روستا تعداد ۳۶۶ چاه در دل صخره‌ای حفر شده‌اند. بر اساس مطالعات انجام‌شده در مرکز اسناد اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان هرمزگان قدمت چاه‌ها به دوران مادها می‌رسد. آنچه در مورد این دست‌کندها دارای اهمیت است نحوه آبگیری چاه‌هاست برخلاف آنچه به‌صورت معمول در خصوص چاه تصور می‌شود مجموعه تلا از آب‌های زیرزمینی پر نمی‌شود بلکه به وسیله آب باران آبگیری می‌شود. تعداد ۳۶۶ حلقه چاه حفرشده در دل صخره‌ای که با وسایل پیشرفته امروزی نیز امکان حفر آن‌ها به‌سختی صورت می‌گیرد، به تعداد روزهای سال کبیسه هستند. به این صورت که هر چاه به‌منظور استفاده یک روز از سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته و روز بعد نوبت چاه دیگر بوده است.

نام‌گذاری

مطابق بررسی‌های میدانی انجام‌شده نام‌گذاری چاه‌ها به دو صورت انجام‌ شده است نخست تلا یا تلاو که تشکیل‌شده است از دو کلمه تل به معنی پشته و او (آب) در مجموع به معنی حجمی از آب. دوم نام طلا است که به دلیل ارزش بسیار زیاد آب در اقلیم لافت لقب طلا به چاه‌ها داده ‌شده است.

علاوه بر نام‌گذاری مجموعه به‌صورت کلی هرکدام از دست‌کندها بر اساس موقعیت قرارگیری، طعم آب، نحوه استفاده و گاهی بر اساس اتفاقی که در جوار آن رخ‌داده، دارای نامی مشخص است.

نگهبان آب

چاه‌ها همواره نگهبان داشته‌اند که این نگهبان یکی از خانم‌های روستا بوده است. شخص محافظ چاه‌ها طبق گفته ساکنان در محل چاه‌ها کپری برپا می‌کرده و شبانه‌روز در همان محل به زندگی می‌پرداخته، وظیفه این فرد ابتدا مشخص کردن نوبت چاه بوده است به این صورت که در هر روز سال نوبت یکی از چاه‌ها بوده است و او آن چاه را مشخص می‌کرده است. وظیفه بعدی نگهبان تقسیم نوبت برداشت آب بین اهالی بوده است. به این صورت که هر خانواده روز و نوبت مشخصی برای برداشت داشته است که از سوی بانوی محافظ آب اعلام می‌شده است. همچنین او بر صحت انجام برداشت‌ها نیز نظارت می‌کرده است.

البته برخی از ریش‌سفیدان و نوه آخرین نگهبان چاه  ذکر کرده‌اند که تمام چاه‌ها آب شیرین نداشته‌اند و شخص محافظ فقط از تعدادی از آن‌ها که دارای آب شیرین بوده‌اند محافظت می‌کرده است.

 اینکه همواره بانویی از بانوان روستا به محافظت از آب مشغول بوده به ‌احتمال ‌زیاد به ناهید/ آناهید ایزد بانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان برمی‌گردد. او خدای محبوبی است و همیشه علاقه و احترام عمیق پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است.

آیین پاک‌سازی چاه‌ها

پاک‌سازی به دو شکل صورت می‌گرفته، نوع اول به‌صورت هفتگی و روزهای جمعه بوده است که در سطح روستا جار زده می‌شد و ساکنان ذکور همگی جمع می‌شدند و محوطه چاه‌ها را تمیز می‌کردند این کار در همه‌سال به‌جز ماه رمضان انجام می‌شده است.

شکل دوم هرساله قبل از بارندگی و در اواخر پاییز انجام می‌شده، زمانی که آب چاه‌ها تمام‌شده بود و یا میزان کمی آب در آن‌ها موجود بود و منتظر بارش نو بوده‌اند.در این مورد نیز جارچی در روستا جار می‌زده و مردان روستا برای لایروبی و آماده‌سازی چاه‌ها برای استفاده سال آینده جمع می‌شدند و با کمک یکدیگر حلقه‌های چاه را پاک می‌کردند.

زیارت درخت کنار (konar)

به دلیل ارزش فراوانی که آب در منطقه دارد، دارای تقدس است. درختی که در کنار این مجموعه روییده است مقدس و به درخت زیارت مشهور است، این درخت از گونه کنار است و بر روی قطعه‌سنگ محل قرارگیری چاه‌ها روییده است. اهالی اعتقاد خاصی به درخت ‌دارند و افراد با حاجت‌های مختلف از جمله بچه‌دار شدن و بهبود بیمار به زیر درخت می‌آیند. شخص را دور زیارت طواف می‌دهند و از خداوند تقاضای برآورده شدن حاجت می‌کنند. سپس پارچه سبز رنگی به شاخه درخت می‌بندند و از درخت مدد می‌جویند و حیوانی را که با خود آورده‌اند قربانی می‌کنند، با گوشت قربانی غذا درست کرده و خیرات می‌کنند. خون حیوان قربانی شده در زیر درخت نباید شسته شود چرا که معتقدند در صورت شسته شدن خون، نذر آن‌ها برآورده نمی‌شود. (فلسفی میاب، ۱۳۷۹)

در روزهای جمعه و اعیاد قربان و فطر نیز در زیر درخت در چاله‌ای ابتدا اسفند دود کرده و در انتها گشته می‌سوزانند تا محل بوی مطلوب و معطری بدهد.

عده‌ای نیز معتقدند که شخصی به نام خواجه کریم که از اولیاء خدا بوده است قبل از اینکه مردم به دلیل حملات و یورش‌های همسایگان از محل لافت کهنه به این محل کوچ کنند به وسیله غلامانش به حفر چاه‌ها اقدام کرده است و درخت زیارت قدمگاه اوست. البته این فرضیه با تاریخ‌نگاری انجام‌شده از سوی کارشناسان میراث‌فرهنگی مطابقت نمی‌کند و تنها به‌عنوان نمونه‌ای از باورهای مردم روستا در خصوص پیدایش چاه‌های تلا آورده شده است.

مراسم قبله دعا

یکی از مراسمی که در جزیره قشم در اکثر روستاها رایج است و تا به امروز همچنان برگزار می‌شود مراسم قبله دعا است، تفاوت برگزاری قبله دعا در روستای لافت با سایر روستاها، ارتباط مستقیم انجام این مراسم با وضعیت آبگیری چاه‌هاست. به این صورت که اگر میزان آب موجود در چاه‌ها به حد قابل ‌قبول نرسیده باشد این مراسم اجرا می‌شود.

مراسم ذکرشده برای مردم بومی جنبه تقدس دارد و در سال‌هایی که باران به‌موقع نمی‌بارد و آب برکه‌ها و چاه‌ها کم می‌شوند و دشت‌ها و صحراها خشک می‌شوند، امام جماعت و پیشوای مذهبی شهر که فردی باتقوا و پرهیزگار است، مقدمات رفتن مردم به محل قبله دعا و اجرای مراسم را فراهم می‌کند. اولین گروهی که فرمان امام جماعت را اجابت می‌کنند، کودکان هستند. به‌این‌ترتیب که عده زیادی از کودکان برای خبر کردن مردم و دریافت پول و تنقلات، دسته‌دسته باهم در کوچه و بازار به راه می‌افتند و سرودها و شعرهای مربوط به باران را می‌خوانند. آن‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند، یک گروه قسمتی از شعر را که در پایین آورده می‌شود، می‌خوانند و گروه دیگر، در جواب ان‌شاءالله می‌گویند.

موشکو ایشاءلله

گردن ریشکو ایشاءلله

خدا بارون هادیت ایشاءلله

به مسکینن هادیت ایشاءلله

به جوکارون هادیت ایشاءلله

ان شاءالله بارون بده ایشاءلله

ان شاءلله، ان شاءلله، ان شاءلله

و بار دیگر از ابتدا شروع و تکرار می‌کنند. کودکان این اشعار را می‌خوانند و به در خانه‌ها می‌روند و در می‌زنند و در همان حال به خواندن ادامه می‌دهند. صاحب‌خانه‌ها بیرون می‌آید و هدیه‌ای به بچه‌ها می‌دهند و اگر کودکی در خانه باشد، به کودکان آوازخوان می‌پیوندد. و به در خانه‌های دیگر می‌روند. این کار تا پاسی از شب و گاهی تا دو روز ادامه می‌یابد. ( فلسفی میاب، ۱۳۷۹).

با آمدن کودکان به کوچه و خیابان مردم می‌فهمند که امام جماعت می‌خواهد به قبله دعا برود. فردای آن روز، به دستور امام جماعت عده‌ای از مردان در روستا جار می‌زنند و به مردم خبر می‌دهند که برای خوردن خوراک نذری به قبله دعا بیایند. عده‌ای از اهالی، صبح زود به محل می‌روند و آنجا را آب‌ و جارو می‌کنند و جمعی دیگر دیگ‌های بزرگ غذا را بار می‌گذارند و برای ظهر غذای مفصلی می‌پزند و در همان‌جا بین فقرا توزیع می‌کند. احسان غذا به فقیران و یتیمان و درماندگان دو روز طول می‌کشد و بعد به دستور امام جماعت مردم شهر روزه باران می‌گیرند و در مسجدهای شهر جمع می‌شوند و قرآن می‌خوانند و روز چهارم پشت سر امام جماعت به سمت محل قبله دعا حرکت می‌کنند. در روز استسقا یا طلب باران، مردم به دستور پیش‌نماز روزه می‌گیرند، زیرا معتقدند همان‌طور که پیامبر (ص) فرموده است، دعای روزه‌دار مستجاب می‌شود، دعای آن‌ها نیز اجابت می‌شود. در روز اجرای مراسم مردم روزه‌دار تدریجا تا ساعت هشت صبح وارد محل قبله دعا می‌شوند. همه مردم لباس سفید و تمیز می‌پوشند. دو رکعت نماز می‌خوانند و سپس امام جماعت دو خطبه می‌خواند و دعا می‌کند، به درگاه خدا استغاثه کرده و تقاضای باران می‌کند و مردم آمین می‌گویند. بعد از خطبه شش نفر از جوانان پانزده ‌تا بیست ‌ساله از جمعیت جدا شده و پیش می‌افتند و یک نفر از آنان شعر و دعای باران را می‌خوانند و جوانان و مردم پاسخ می‌دهند. قسمتی از شعر باران به شرح زیر است:( فلسفی میاب، ۱۳۷۹)

ای خداوندا به ما باران یده رحم فرما و به ما،  باران بده

هم به‌حق مصطفی ختم الرسل هم به‌حق مرتضی، باران بده

ما ضعیفیم و ذلیلیم ای خدا لطف فرما و به ما، باران بده

ما به درگاه تو روی آورده‌ایم کن اجابت این دعا، باران بده

مرد و زن، پیر و جوان، خرد و بزرگ منتظر هستند به ما، باران بده

سال بگذشت و نیامد رحمتی قحط گشته خالقا، باران بده

شیر گشت خشک در پستان‌ها چون نبارد از سماء باران بده

ما گنه‌کاریم و از جرم و گناه عذر خواهیم ای خدا، باران بده

نه زراعت، نه گیاهی از زمین آمده بیرون ای خدا، باران بده

یا غیاث المستغیثین استقنا تو کریمی‌ای خدا، باران بده

هم به جاه حضرت خیرالانام هم به جام مرتضی، باران بده

بندگانت عاجزان‌اند ای خدا لطف و احسانی نما، باران بده

در روستای لافت در روز اجرای مراسم رسم است که انواع حیوانات اهلی و وحشی که امکان آوردن به محل برایشان وجود دارد به وسیله افراد به محل مورد نظر آورده می‌شوند تا آن‌ها نیز از پروردگار درخواست باران کنند.                                 .

نتیجه‌گیری

آنچه مسلم است آب به‌عنوان ماده حیات در شکل‌گیری مراکز استقرار همواره یکی از اصلی‌ترین عوامل تأثیرگذار بوده است. قرارگیری روستای لافت در یکی از نقاط استراتژیک جزیره قشم در جوار خلیج‌فارس بیشتر به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت مکانی آن صورت گرفته است از طرف دیگر اسکان بدون وجود آب شیرین نیز ناممکن بوده به همین دلیل یافتن راهی برای به دست آوردن آب قابل شرب دغدغه اصلی ساکنان بوده است. نبوغ، خلاقیت و ابتکار آن‌ها به حفر ۳۶۶ حلقه چاه در مکانی که با ماشین‌آلات امروزی نیز حفاری بسیار مشکل است، منجر شده و منطقه‌ای بی‌آب را به مکانی برای زندگی بدل کرد.

قطعاً آبی که با این‌همه سختی و زحمت به‌دست‌آمده است، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با تمام وجوه زندگی ساکنان داشته و منجر به پیدایش فرهنگ و آداب‌ و رسوم مربوط به خود شده است. برگزاری مراسم قبله دعا، وجود نگهبان چاه‌ها، مراسم پاک‌سازی، درخت زیارت، نام‌گذاری آن‌ها و نحوه استفاده و مدیریت آب همه و همه شاهدی بر این مدعا هستند. شناخت فرهنگ و آداب‌ورسوم مرتبط با دستکندهای تلا علاوه بر زنده نگه‌داشتن این آداب‌ورسوم به حفظ چاه‌ها و رونق اکو موزه و جذب توریست نیز کمک خواهد کرد.

منابع

ـ مرکز اسناد میراث‌فرهنگی (۱۳۸۴)، پرونده ثبتی بافت تاریخی لافت، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ مرکز اسناد میراث‌فرهنگی (۱۳۷۷)، پرونده ثبتی چاه‌های تلا، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۹۱)، گزارش بررسی باستان‌شناختی جزیره قشم، فصل دوم، مدیریت میراث‌فرهنگی منطقه آزاد قشم ، قشم

ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۸۴)، گزارش باستان‌شناسی جزیره قشم، فصل اول، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ فلسفی میاب، علی، مریم ابوالفتحی (۱۳۷۹)، مردم‌نگاری شهرستان قشم، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

منبع:میراث آریا

سیر تحول تاریخی لافت

بندر لافت در دماغه شمالی جزیره قشم در نزدیک‌ترین فاصله با سرزمین اصلی ایران قرار دارد و از همین رو از زمان‌های بسیار دور به‌عنوان کانون زیستی با اهمیت برای حاکمان منطقه مطرح بوده است. اولین ارتباطات و رفت‌و‌آمدها به جزیره قشم احتمالا از همین نقطه انجام می شده و یکی از دلایل ایجاد و تکوین بندر لافت نیز احتمالا همین مزیت جغرافیایی بوده است.

جزیره قشم در جنوب منطقه هلال سبز یا همان هلال حاصل خیزی واقع شده که از آن به عنوان مهد تمدن بشری یاد می‌شود. مجاورت این جزیره با تمدن‌ها و فرهنگ‌های جهان باستان از یک سو و بهره‌مندی آن از توان طبیعی (دسترسی آسان به دریا و اقیانوس) از سوی دیگر سبب شد که این منطقه محل تلاقی فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف با حجم بالای انتقال تجربیات بشری در عرصه‌های مختلف به ویژه ظواهر تمدنی باشد.

شواهد تاریخی نشان می‌دهد اولین گروه‌های انسانی و اولین تمدن‌های تاریخی همچون فینیقی‌ها، بابلی‌ها، سومری‌ها و ایلامی‌ها و پس از آن آریایی‌ها، یونانی‌ها و عرب‌ها در آب‌های خلیج فارس کشتیرانی کرده‌اند.

بقایای گورهای باستانی در ایلام و بحرین و نیز کاوش‌های باستان شناختی در مناطق اطراف بندر بوشهر نشان می‌دهد که در این نواحی هزار سال پیش از میلاد تاسیساست بندری وجود داشته است. (والادار، ۱۰۶:۱۳۵۶).

آثار کشف شده در شهرهای موهنجودارو و هاراپا در دره سند نیز حاکی از ارتباط تجاری میان تمدن های شبه قاره هند و تمدن‌های بین النهرین در دوران پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی است. (گلوپ وبینی، ۲۵:۱۳۴۰).

اسناد تاریخی به ویژه کتاب عهد عتیق از وجود نیروی دریایی تمدن بابل در ۷۰۰ پیش از میلاد خبر می‌دهند. کشتی‌های بابلی از چوب درخت تیک که تنها در سواحل هندوستان می‌رویند ساخته شده بود. (همان:۴۶)

تمام این شواهد حاکی از عبور و مرور ناوگان‌های دریایی در هزاره اول پیش از میلاد در طول خلیج فارس است. این ناوگان‌ها، به دلیل عدم آشنایی با علوم پیشرفته دریانوردی در مسیریابی، لازم بود با فاصله کمی از ساحل حرکت کنند تا راه خود را گم نکنند. بدیهی است که مسیر آنها از سواحل شمالی خلیج فارس می‌گذشت و در این مسیر جزیره قشم به عنوان بزرگترین جزیره خلیج فارس توقفگاه مناسبی برای این ناوگان‌ها بوده است.

اگر بپذیریم که بخشی از این سفرهای دریایی از تنگه خوران در حد فاصل دماغه لافت در شمال جزیره قشم و خاک اصلی ایران صورت می‌گرفته، می‌توانیم تصور کنیم که این کشتی‌ها برای توقف در کنار دماغه شمالی جزیره قشم جایی که امروز آن را دماغه لافت می‌نامند و لافت کهنه (مقر اولیه بندر لافت) در آنجا قرار دارد، لنگر می‌انداخته‌اند تا آب و آذوقه تهیه کرده و کالا مبادله کنند. محل لافت کهنه در دماغه لافت در گذشته و پیش از اسلام یکی از توقفگاه‌های کشتی‌های بازرگانی بوده است. با توجه به بررسی‌های میدانی به عمل آمده و نیز آثار و شواهد موجود در جزیره، احتمالا اولین ساکنان آریایی تبار جزیره قشم در دوران ماد پا به آنجا گذاشته‌اند.

آثار آریایی‌های کهن ایرانی همچون نیایشگاه‌های میترا در خربس و نیایشگاه‌های آناهیتا (پاخصر، برکه بی بی و احتمالا مقبره شیخ اندرابی در بندرلافت) نشان از حضور فرهنگ‌های ایرانی قبل از اسلام در دماغه لافت است. (همان: ۴۷۷-۴۷۸)

منابع مکتوب تاریخی به ویژه آثار نوشتاری یونانیان باستان مملو از مطالبی درباره دریانوردی ایرانیان در دوران هخامنشیان و رویارویی آنان با یونان و روم و سایر ملل است. از سوی دیگر با کشفیاتی که طی دهه‌های اخیر در عرصه باستان شناسی دریایی ایران، یونان، ترکیه و … کشورهای حاشیه دریای عمان، خلیج فارس، سرخ و مدیترانه حاصل شده است، آثار باستانی فراوانی از حضور فرهنگ ایرانی در دوران هخامنشیان و بعدها اشکانیان در این مناطق مورد شناسایی قرار گرفته است. تسلط هخامنشیان بر دریا و بهره‌گیری از این امکان برای کشورگشایی، با تکیه بر پیشینه قدیمی دریانوردی و تجربیاتی است که طی هزاره‌های قبل از آن در مناطق جنوبی توسط ایرانیان حاصل شده است.

در زمان هخامنشیان و با اوج گیری قدرت این سلسله، در زمان داریوش، دریانوردان ایرانی دست به اکتشاف دریایی زدند و حوزه قلمرو دریایی خود را به دریای سرخ کشاندند(ویلسن، ۴۹:۱۳۴۸) چنین اکتشافات دریایی نیازمند پیشرفت در علوم دریایی بود و دریانوردان باید برای دستیابی در پهنه دریا و شناخت بادهای مساعد مهارت به دست می آوردند. تقویم نوروز دریایی که هنوز هم بین مردم لافت و دیگر دریانوردان ساحلی خلیج فارس رایج است، به احتمال زیاد، دستاورد دانش دریانوردان همان دوران است. این تقویم به نحو بسیار چشمگیری با تغییرات اقلیمی و بادهای مساعد دریایی انطباق دارد.

در گزارشی که نثارخوس دریاسالار معروف اسکندر به هنگام مسافرت دریایی از مصب رودخانه سند تا مصب اروند نگاشته است، قشم در سال ۳۲۶ پیش از میلاد جزیره‌ای آباد بوده و او برای ادامه سفر یک دریانورد ماهر را به عنوان راهنما از این جزیره با خود برده است. (کبابی، ۳۲۵:۱۳۶۳). این امر بیانگر این است که بومیان این جزیره دریانوردان ماهری بوده‌اند.

اوج شکوفایی جزیره قشم در پیش از اسلام مربوط به دوره ساسانی است. یک دریانورد هندی به نام کاسماس در سال ۵۳۵ میلادی در کتاب خود اشاره می‌کند که کشتی‌های ایرانی مرتب از هرمز به بنادر هندوستان و سریلانکا در رفت و آمد بوده‌اند. (سیری ویرا، ۱۸۱:۱۳۷۲). آثار کشف شده (ظروف سفالی با نقش و نگار ایرانی) در بنادر تانزانیا و در نزدیکی شهر کلیوا نشان می‌دهد که در قرن ۶ میلادی یعنی در دوره ساسانی بین بنادر ایران و شرق آفریقا ارتباط برقرار بوده است (فهیمی، بیتا: ۲۷۹). در این دوره دریانوردان ایرانی کالاهای بازرگانی چین و شبه قاره هند را که عموما شامل ادویه بود به خلیج فارس می‌آوردند و در بنادر ایران به دست بازرگانان می‌رساندند تا آنها از راه معروف به جاده ادویه و با کاروان‌های خود به شهرهای پالمیرا و شام ببرند (ویلیامسون، ۷۱:۱۳۵۱). این راه دریایی همان راهی است که به جاده ابریشم دریایی یا راه ادویه معروف است.

با ورود اسلام به ایران، جزیره قشم نیز در سال ۱۴ هجری قمری به دست مسلمانان فتح شد و مردم جزیره به دین اسلام گرویدند. در گزارش‌هایی که از جغرافی‌دانان و سیاحان دوره اسلامی به جای مانده است، برای اولین بار نام لافت مشاهده می‌شود.

استخری در مسالک و ممالک در نقشه‌ای که از خلیج فارس ترسیم کرده است جزیره قشم را به نام لافت نامیده است. نام لافت به عنوان معرف جزیره قشم مکرر در کتب و سفرنامه‌های اسلامی نقل شده است.

نکته جالب توجه آن است که نام لافت به جز یک مورد که به صورت یافت ذکر شده توسط غالب مورخان معتبر به همین شکل امروزی یعنی لافت آورده شده و شاید تنها نام برای جزیره قشم در متون تاریخی باشد که در آن نمی‌توان شک کرد. اشاره متون تاریخی به جزیره قشم با عنوان لافت، خود گویای اهمیت بندرلافت در حیات اقتصادی و اجتماعی جزیره قشم در گذشته‌های تاریخی است.

مقر اولیه بندر لافت در گذشته در منتهی الیه دماغه لافت در محلی که امروزه به لافت کهنه مشهور است، قرار داشته است. مقر قدیمی بندرلافت از دو ویژگی جغرافیایی برخوردار بوده، شرایط بندری و فاصله کم با خاک اصلی ایران و راه‌های بازرگانی زمینی که به سمت مرکز و شمال شرق کشور می رفته‌اند.

قرن پانزدهم میلادی در تاریخ منطقه جنوب ایران به ویژه ساحل نشینان خلیج فارس بسیار حائز اهمیت است زیرا همزمان با قدرت گرفتن ترکان عثمانی و تسلط آنان بر بخش‌هایی از اروپا از طریق دریا، امکان بهره‌مندی اروپاییان از مناطق شرقی دریای مدیترانه از بین رفت و در نتیجه تجار اروپایی در صدد یافتن راهی برای دستیابی به دنیای شرق برآمدند.

با تدوام این شرایط و آشنایی بیشتر دریانوردان اروپایی با دریاهای جنوب، زمینه حضور آنها در خلیج فارس بیش از پیش شده و در اوایل قرن ۱۶ میلادی با ورود پرتغالی‌ها به خلیج فارس، جزایر هرمز و قشم مورد تصرف قرار گرفتند.

قرن ۱۷ میلادی، خلیج فارس محل تردد دریانوردانی از انگلیس، هلند و فرانسه بود و در این میان پرتغالی‌ها بیش از سایر کشورها (۱۱۷ سال) بر جزایر ایرانی حکمرانی کردند. گفته می‌شود قلعه تاریخی بندرلافت معروف به قلعه نادری را که از نظر معماری و مصالح به قلعه پرتغالی‌های قشم و هرمز شبیه است از آثار استعمارگران پرتغالی است.

در سال ۱۶۲۲ میلادی پس از ۱۱۷ سال جزیره قشم به دست شاه عباس از دست پرتغالی ها آزاد شد. با ضعف صفویان، ابتدا هلندی‌ها و سپس در چند نوبت قبایل عرب بنی معین و جواسم بر قشم و احتمالا لافت چیره شدند و به دلیل اهمیت این جزیره برای دریانوردان بارها این منطقه از سوی اعراب، ایرانیان و اروپاییان دست به دست شد.

لافت، به دو دلیل مهم در طول تاریخ از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است، موقعیت جغرافیایی بسیار مهمی که از لحاظ کشتیرانی داشت و بهره‌مندی از آب شیرین که به صورت طبیعی در جزیره برای بومیان و کشتی‌های در حال تردد در خلیج فارس فراهم بود.

بررسی‌های مقدماتی نشان می‌دهد که احتمالا یک حادثه سهمناک لافت کهنه را با خاک یکسان کرده است. این حادثه می‌تواند زلزله یا یک جنگ تمام عیار بوده باشد. این حادثه لافت کهنه را با همه قدمتش به تلی از خاک تبدیل کرده و اکنون جز یک گورستان و چند دیوار چیزی از آن برجای نمانده است.

سدیدالسلطنه کبابی اولین مورخی است که گزارشی از خویش در مورد بندر لافت به جای گذاشته است. او حدود صد سال پیش از بندر لافت دیدن کرده و آن را بندری آباد دیده است. او در وصف لافت می‌نویسد: «بندر لافت قریه بزرگی در جزیره قشم است و در دامنه تپه‌ای قرار گرفته… سکنه آنجا حدود ۲۵۰ خانوار و از اعراب و ایرانی تشکیل یافته‌اند و از کشتی‌سازی و صید ماهی و هیمه‌فروشی امرار معاش می‌کنند.»

از گذشته دور اغلب سکنه لافت دریانورد بوده‌اند و به سفرهای دور و دراز دریایی می‌رفته‌اند. رواج مراسم فرهنگی با ریشه عربی‌آفریقایی نشان از ارتباط گسترده ساکنان قدیمی لافت با جهان شناخته شده روزگار خود دارد.

بندر لافت نو احتمالا در اثر کوچ مردم از لافت کهنه شکل گرفته است. این کوچ نیز احتمالا همزمان یا پس از احداث قلعه لافت (نادری) اتفاق افتاده است. قدیمی‌رین گمان تاریخی که برای ساخت قلعه لافت زده شده آن را مربوط به دوره صفوی و حضور پرتغالی‌ها در سال‌های ۱۰۰۰ هجری قمری دانسته است.

بنابراین هسته اولیه بندر لافت احتمالا بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال پیش در کنار قلعه شکل گرفته است. ساکنان محلی نیز مکان اولیه بندر لافت را اطراف مسجد ابوبکر یا مسجد جامع در کنار قلعه لافت می‌دانند. قلعه لافت دارای حصاری بوده که آن را در مقابل تهاجم زمینی و دریایی مصون نگه می‌داشته است.

منبع:میراث آریا