نوشته‌ها

مکتب‌خانه، شیوه سنتی آموزش در سمنان دوره قاجار

در برخی مواقع ساختمان‌های اختصاصی به این منظور ساخته می‌شد. در این صورت چند ملا و هر کدام  در حجره خاص خود تدریس می‌کرد. در اولین روز ورود کودک به مکتب‌خانه، پدر یا مادر، مقداری شیرینی برای ملای مکتبی می‌بردند. مکتب‌خانه‌ها در اوایل دوره پهلوی اول نیز با پابرجا بودند. مکتب‌خانه‌ها نه شرایط بهداشتی درستی داشتند و نه  برنامه تحصیلی یکسان.

مکتب‌دار بنا بر دانش خود به کودکان خواندن سوره‌های کوتاه قرآن، اخلاقیات، شرعیات، الفبا و کتاب‌های گوناگون از قبل امیر ارسلان نامدار می‌آموخت. اکثر بچه‌ها از هشت، نه سالگی به مکتب می‌رفتند. مدت تحصیل در مکتب‌خانه حداکثر چهار سال بود، در سال چهارم کودک می‌توانست کتاب امیر ارسلان را بخواند. ملای مکتب، برای دختران، زن بود که او که به او «ملاباجی» گفته می‌شد. ملای مکتب برای پسران مرد بود که به او «اَملا» گفته می‌شد. در مکتب‌خانه بچه‌ها روی زیلو می‌نشستند ولی فرزندان اعیان و متمولین روی نمدی که با خودشان می‌آورند می‌نشستند. کودک می‌بایست ناهار خود را به همراه می‌آورد. در زمستان هر کدام یک منقل گِلی و یک کیسه کرباسی محتوای زغال با خود می‌آوردند تا خود را گرم کنند. بعد از آموزش الفبا، نوبت آموزش حروف ابجد بود. هر یک از حروف ابجد نماینده عددی است. درس ریاضی و آموزش اجزای ریال، اوزان مثل «یک من» که خود شامل «من تمام» و «من ری» و «من تبریز» یا سیر یک مثقال نیز آموزش داده می‌شد.

شهریه که «حق الحجره» هم گفته می‌شد، برای بچه‌های کوچک ماهی دو قران و برای بچه‌های بزرگ ماهی سه قران بود. هر سوره‌ای از قرآن را که بچه یاد می‌گرفت، پدر یا مادر کودک برای ملا یا ملاباجی انعام می‌بردند. ملای مکتب به کودک می‌گفت که آن سوره را برای بی‌بی، عمه، خاله و… بخواند. آنان نیز در حد وسع خود هدیه‌ای مثل چارقد، پارچه، جوراب، شیرینی و پول برای ملاباجی و کلاه، جوراب پشمی، دستکش و پیراهن برای ملای مکتب می‌بردند. در مراحل اولیه مکتب‌خانه که بچه‌ها کوچک بودند، پسرها و دخترها باهم درس می‌خواندند. پسرها جلو و دخترها عقب می‌نشستند. وقتی اَملا وارد جلسه درس می‌شد روی تشکچه خود می‌نشست و ترکه‌ای هم به دست می‌گرفت. اول صبح شنبه تمام بچه‌ها باید ازنظر نظافت و بهداشت مورد بازدید قرار می‌گرفتند. بچه‌ها یکی یکی می‌آمدند و خودشان را به اَملا معرفی می‌کردند و اَملا می‌دید که موی سرشان را کوتاه کرده‌اند، ناخن انگشت‌های دست و پا را گرفته‌اند، لباسشان را تمیز کرده‌اند، اگر هر کدام از این کارها را انجام نداده بودند به جرم تمرد، برای هرکدام یک چوب به کف دست آن‌ها می‌زد. تنبیه اَملا گاهی به قدری شدید بود که کودک را از آمدن به مکتب‌خانه فراری می‌داد.

 مبصر یا خلیفه

در مکتب‌خانه شاگردی که بهتر درس می‌خواند و صدایش برای قرائت قرآن خوب بود، خلیفه یا مبصر می‌شد. خلیفه کارش حضور غیاب بچه‌ها بود. همچنان گزارش شلوغ‌کاری بچه‌ها. گاهی نیز با نظر ملا به بچه‌های تازه وارد درس می‌داد.

فلک کردن

 ملا یک روز درس می‌داد و یک روز بعد درس داده شده را پس می‌گرفت. اگر بچه‌ای درسش را یاد  نگرفته بود، او را با همان چوب تنبیه می‌کرد ولی اگر کودک چندین بار از درس خواندن طفره می‌رفت او را فلک می‌کرد. البته از فلک بیشتر برای رعب و وحشت استفاده می‌شد.

لوح حلبی

 در مکتب‌خانه از کاغذ خبری نبود، بچه‌ها مشق خود را روی لوح حلبی می‌نوشتند. در سمنان در ساله‌ای ۱۳۰۴ -۱۳۰۳ لوح از تکه‌ای، حلب یا آهن سفید بود که با مرکب بر روی آن می‌نوشتند. ملا پس از دیدن، روی آن را با صابون قرمز خط می‌کشید و سپس بچه‌ها لوح را لب حوض برده و آن را می‌شستند و دوباره استفاده می‌کردند.

خوشحالی روز تعطیلی مکتب

روز جمعه مکتب تعطیل بود، به همین جهت بعضی بچه‌ها از روز چهارشنبه فکر جمعه بوده و خوشحالی می‌کردند و در غیاب ملا هم‌نوا و یکنواخت می‌خواندند: چهارشنبه روز فکر است، پنجشنبه روز ذکر است،جمعه روز بازی، شنبه شوم ناراضی.

 کودکان بعد از گذراندن درس کلاس چهارم

دخترها در خانه و در امور خانه‌داری به مادران خود کمک می‌کردند و پسرها روانه بازار کار می‌شدند.

زنان مکتب‌دار سمنان

مولود درویشیان

مولود درویشیان از ملاباجی‌های منطقه ناسار بود که منزل نسبتاً بزرگی در کهنه دژ و جنب حمام قلی داشت که شامل چند بهار خواب می‌شد. در ضمن شاخه‌های انگوری که در حیاط کاشته شده بود، برای بچه‌ها زیبا و دلنشین بود.

ملاباجی خانه‌زر

ملاباجی خانه زر، زنی بسیار سخت‌گیر و بداخلاق بود. منزلش در نزدیکی تکیه ملاقزوینی و مکتب او قسمتی از پشت‌بام خانه‌اش بود. نامبرده با کوچک‌ترین خطای بچه‌ها، آن‌ها را فلک می‌کرد یا اینکه در اتاقک کثیف کوچکی که جای مرغ و خروس بود زندانی می‌کرد.

سیده زبیده بیگم میرترابی

 منزل سیده زبیده بیگم میرترابی در تکیه ملاقزوینی بود و تنها زندگی می‌کرد. اکثر اهالی محل به منزل نامبرده رفت و آمد داشتند. او در عنفوان جوانی موقع رفتن به زیارت امامزاده اشرف سمنان، در چاهی سقوط کرده و قطع نخاع شده بود و تا آخر عمر زمین‌گیر بود. با وجود این هرگز از آموزش مبانی دینی به بچه‌ها دست نکشید. در حال حاضر هر یک از شاگردان او اعم زن و مرد در سنین بالا به سر می‌برند و پست‌های مهمی دارند.

 سایر ملاباجی‌ها

دیگر زنان ملاباجی عبارت بودند از: ملا فاطمه رجبی، ملاباجی میرحسینی، ملاباجی آلبویه.

مردان مکتب‌دار

ملا امان‌الله رهبر

ملا امان‌الله رهبر، معروف به ملا امان در سال‌هایی که هنوز آموزش و پرورش به شکل امروزی وجود نداشت، در یکی از اتاق‌های خانه مسکونی خود که در محله کهنه دژ پایین، کوچه آلبویه و در انتهای یک دالان قرار داشت، به شاگردان خود درس خواندن و نوشتن می‌آموخت. تا اینکه وزارت فرهنگ شکل گرفت و او برای تدریس به دانش‌آموزان استخدام شد و ۱۲ سال در این سمت خدمت کرد.

 ملاحسن سمنانی

ملاحسن سمنانی مکتب‌دار و مدرس معروف سمنان در یک قرن پیش می‌زیسته و بسیاری از بزرگان در حوزه درسی او به کسب فیض پرداختند. ملا حسن سمنانی طبع شعر نیز داشته و مدایحی نیز سروده است.

ملا علی‌رضا شیوایی

ملا علی‌رضا شیوایی در تعلیم و تربیت سه نسل گذشته سمنان سهم به سزایی داشته است. برخی از بزرگان علم و ادب سمنان در مکتب‌خانه او واقع در ضلع جنوبی مسجد سلطانی درس خوانده و تربیت شدند و از معارف قرآنی و دینی او بهره بردند. او در عنفوان جوانی، محضر حاج ملاعلی حکیم الهی سمنانی را درک کرده و به اندازه وسع و طاقت علمی خود، بهره‌ها برده است. همچنین در جلسات درس و بحث علمای سمنان مخصوصاً مرحوم حاج عبدالعلی حکیم الهی،آیت‌الله حائری مازندرانی، آیت‌الله فیض سرخه‌ای شرکت می‌کرد.

حاجی شیخ فضل‌الله محقق

حاجی شیخ فضل‌الله محقق در میانه بازار بالای سمنان، در یک مسجد کوچک که هنوز وجود دارد در بعد از ظهرها به آموزش صرف و نحو زبان عربی و قرائت صحیح قرآن مشغول بود. او انسانی خوش‌ذوق و شوخ‌طبع بود و به همین جهت مکتبش پر رونق بود.

ملا عبدالعلی رهبر

ملا عبدالعلی رهبر علاوه بر مکتب‌داری در ایام محرم در مسجد سلطانی تعزیه می‌خواند و با اسب دور حوض می‌چرخید و جولان می‌داد.

سایر ملاها

حاج ملاهادی رهبر، حاج آقا محمد تشرعی از زاوقان، حاج ملا حسین دامغانی از کوشمغان.

منبع:میراث آریا