واقعه عاشورا در پرده نقاشی قهوهخانهای موزه گرمابه پهنه سمنان
اهمیت واقعه عاشورا برای همیشه ریشههای مذهب شیعه را تقویت کرد و الگویی برای مقاومت برای شیعیان سراسر جهان شد. یکی از دورههایی که شرایط سیاسی اجتماعی آن بستر ظهور نقاشیهایی با مضمون عاشورا را به وجود آورد، دوره قاجار بود. از جمله روشهایی که برای تصویر کردن موضوعات و وقایع مذهبی به کار گرفتهشده، روش نقاشی قهوهخانهای، نقاشی پشت شیشه و نقاشی چاپ سنگی است. در این قسمت از بررسی پرده نقاشی قهوهخانهای موزه گرمابه پهنه سمنان، به معرفی مجموعهای از حوادث واقعه عاشورا که در این پرده به تصویر درآمده است میپردازیم. در این بخش، تصویر چند واقعه و روایت رزم در هم ترکیبشده چنانکه در تصویری امام حسین (ع) در دو صحنه ظاهر میشود: در سمت چپ بالای پرده، سوار بر اسب حضرت علیاصغر را روی دست بلند کرده و اندکی پایینتر نعش حضرت علیاکبر را به آغوش کشیده است.
حضرت سیدالشهدا و علیاصغر
در گوشه سمت چپ و بالای پرده، امام حسین (ع) سوار بر ذوالجناح با هالهای از نور دور سر، درحالیکه علیاصغر طفل خردسال و تشنه خود را به بازوی راست و نیزهای در دست چپ دارد، در حال خداحافظی است و درویش کابلی با عبایی قهوهای، کلاهی قرمز و با تبر و کشکول پر از آب به یاری امام حسین (ع) آمده است. با اندکی فاصله در نیمه مقابل، لشکریان دشمن به سرکردگی عمر بن سعد که با عبا و دستاری قهوهای بر سر و محاسن سفید بر روی اسب نشسته قرارگرفتهاند. یکی از اشقیا به نام حرمله با لباس و کلاهخود رزم بر تن و با تیر و کمانی در دست، در حال نشانه گرفتن گلوی علیاصغر بر روی زمین نشسته است. حرمله بن کاهل اسدی در نبرد کربلا جزو لشکر عمر بن سعد و قاتل علیاصغر فرزند امام حسین (ع) بود.
عبدالله بنحسین معروف به علیاصغر نام کوچکترین فرزند حسین بن علی است که در ششماهگی در کربلا شهید شد. در روز عاشورا علیاصغر از تشنگی بیتاب شده و امام حسین (ع) برای گرفتن آب او را به میدان جنگ برده و بر دستان خود قرار میدهد. عمر سعد به حرمله دستور پرتاب تیر و کشتن علیاصغر را میدهد.
درویش کابلی کسی است که قصد زیارت بارگاه حضرت علی (ع) را دارد و از کشمیر هند عازم نجف است. در کربلا توقفی میکند و از ماجرای عاشورا متأثر میشود و پس از گفتوگوی کوتاهی که میان او و سیدالشهدا انجام میشود، عزم خود را جزم میکند تا با دشمنان وی مبارزه کند و وارد میدان جنگ میشود و به شهادت میرسد.
دارالانتقام مختار
در قسمت میانه و بالای کادر، داستان قیام مختار و انتقام یاران امام حسین (ع) و نوع کشته شدن و انتقامگیری از هرکدام از ظالمان، نشان دادهشده است. پس از مرگ یزید، مختار با یاری شیعیان و گروهی از ایرانیان، کوفه را تسخیر میکند و قاتلان شهیدان کربلا را به دست میآورد و همه را میکشد.
مختار با لباس رزم بر تن و شمشیری بر دست بر تخت نشسته است و سربازان او مشغول شکنجه و اعدام قاتلان حضرت امام حسین (ع) هستند. شکنجه و شمع آجین شدن بدن شمر که قاتل امام حسین در نبرد کربلا بود، در دیگ جوشاندن سنان بن انس که نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله حسین داشت، تیرباران کردن و بریدن سر حرمله که به گلوی حضرت علیاصغر تیر پرتاب کرد و بریدن سر شبث که بهصورت امام حسین (ع) شمشیر زد و دو شقه کردن ابن زیاد که بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت و انتقام از دیگر اشقیا از نقوش به تصویر درآمده در این قسمت از پرده است.
نبرد حضرت قاسم (ع) با ازرق شامی و پسران
در این قسمت با صحنه نبرد حضرت قاسم با ازرق شامی روبرو هستیم. پیکر سوار بر اسب او در سمت راست تصویر و بالای کادر قرار دارد. نقاش برای آنکه جوانی او را نشان دهد چهرهای فاقد محاسن با هالهای از نور در دور سرش ترسیم کرده است. در پسزمینه کادر تصویر پنج نفر از سپاهیان عمر سعد درحالیکه توسط حضرت قاسم سرنگون شدهاند مشاهده میشود.
قاسم ابن حسن از یاران عمویش حسین بن علی در واقعه عاشورا بود که در سن سیزدهسالگی پس از نبرد با ازرق شامی توسط عمر بن سعد کشته شد. یکی از خوارج به نام ازرق شامی که از فرماندهان سپاه عمر بن سعد بود و به جنگاوری در میان عرب مشهور بود مسئول کشتن قاسم شد. ازرق چهار پسرش را تکتک به میدان فرستاد و در نهایت او و چهار پسرش همگی به دست حضرت قاسم (ع) کشته شدند. بعد از این نبرد حیرتانگیز سپاهیان عمر ابن سعد قاسم را دوره کرده و او را به شهادت رساندند.
تیر خوردن علیاکبر
در قسمت چپ و میانی پرده، حضرت علیاکبر (ع) در قالب جوانی تنومند درحالیکه لباس رزم بر تن دارد و چندین تیر به پیکر ایشان اصابت کرده و بهشدت مجروح شده، به تصویر درآمده است.
چهره ایشان بدون محاسن (کنایه از سن کم) با چشمانی درشت، ابروان هلالی، بینی باریک و هاله قدسی پیرامون سر تصویر شده است. بالای سر ایشان امام حسین (ع) با لباسی سفید بر تن، دستاری سبز و هالهای نورانی بر گرد سر، محاسن و چشم و ابروی مشکی و یک خال مشکی بر روی گونه و شمشیری در دست راست، درحالیکه بر بالین حضرت نشسته و ایشان را در آغوش گرفته به تصویر درآمده است. در کنار پیکر حضرت علیاکبر چندین داستان در زمان و مکانهای مختلف درهمآمیخته میشود و چندین صحنه از واقعه نبرد و شهادت ایشان همزمان و یکجا مطرح میشود. در کنار پیکر حضرت علیاکبر (ع) مادرشام لیلا با چادرمشکی با هالهای نورانی بر گرد سر، قبل از رفتن به نبرد با فرزندش وداع میکند و در صحنهای دیگرام لیلا به همراه زن نصرانی که لباسی قرمز بر تن و تاجی بر سر دارد، در کنار پیکر فرزند در حال شیون و عزاداری نشستهاند.
علیاکبر (ع)، بزرگترین پسر امام حسین (ع) و از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، شبیهترین شخص به پیامبر (ص) بود. علیاکبر (ع) در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام حسین (ع) به شمار میرفت. بر عهده گرفتن مسئولیت آبرسانی به خیمهها در شب عاشورا و همچنین داوطلب شدن ایشان برای شهادت پیش از دیگر بنیهاشم از جمله دلاوریهای آن حضرت است. در میدان نبرد برخلاف اصولِ جنگِ جوانمردانه، جمعی از اشقیاء اطراف حضرت علیاکبر را احاطه میکنند بااینحال او دلاورانه میجنگد و تعداد زیادی از اشقیاء را به هلاکت میرساند و سرانجام بر اثر ضربت شمشیری که بر سرش اصابت میکند به شهادت میرسد.
زن نصرانی
روزی یک زن نصرانی با کنیز خود بهقصد گردش به صحرا میرود. اتفاقاً بهجایی میرسند که زمین کربلاست. زن نصرانی از کنیزش آب میطلبد. کنیز آب میآورد اما آب با خون آمیخته است. در آن هنگام جبرئیل با فوجی از ملائکه نازل میشوند. حضرت زهرا (س) نیز با حضرت عیسی و ابراهیم خلیل و جمعی از پیامبران از عالم غیب میآیند و همه با هم به عزاداری مشغول میشوند. زن نصرانی با دیدن این وقایع مسلمان میشود. در بعضی از نسخهها زن نصرانی این واقعه را در خواب میبیند.
نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صدیف
بزرگترین تصویر در مرکز تابلو، مربوط به جنگ حضرت علیاکبر (ع) با مارد بن سدیف است. عباس بن علی (ع) در قالب مردی قوی بدن، با محاسن و چشم و ابروی مشکی و دارای یک خال مشکی بر روی گونه، چهره در کمال آرامش و شجاعت و زیبایی، کلاه خودی به رنگ تیره مزین به دو پررنگی بر سر، هاله تقدس دور سر، سوار بر اسب، در یک دست شمشیری که درون سینه مارد فرورفته و روی بازوی همان دست مشک آب به رنگ قهوهای و در دست دیگر علم یا پرچم سبز مزین به آیه شریفه «نصر من الله و فتح قریب» به تصویر کشیده شده است و در مقابل ایشان مارد بن سدیف از جمله دلیران لشکر عمر بن سعد، در قالب مردی تنومند با سبیل مشکی، چهره در نهایت بیقراری و وحشت و زشتی، سوار بر اسب درحالیکه شمشیر حضرت عباس (ع) از فرق سر تا وسط سینه وی را شکافته و در میانه قفسه سینه وی قرار دارد و خون وی جاری است، با یک دست شمشیرش را بالا برده و سپری در دست دیگر، قرار دارد. تصویرگران اصرار داشتند شمشیر را درون سینه مارد در حالی تصویر کنند که از فرق سر تا سینه او را شکافته و بدن وی را به دونیم کرده است. ترسیم قتل مارد به این شکل، در حقیقت اصرار به نشان دادن نابود شدن سپاه کفر، نفاق، فساد، ظلم و… به دست حضرت عباس (ع) یا نابود شدن سپاه شر توسط سپاه خیر به فرماندهی حضرت عباس (ع) است. در شمایلنگاری سنتی باید اسب حضرت عباس (ع) سفید و اسب مارد سیاه یا قهوهای باشد که خود نمادی رنگی برای نشان دادن قرارگیری باطل و حق در مقابل یکدیگر است. حضرت ابوالفضل عباس (ع) وارث جوانمردی امام علی (ع)، فرمانده سپاه حق و سقای تشنهلبان کربلا در روز عاشورا، جوانمردانه سپاه حق را فرماندهی کرد و جوانمردانه جنگید تا سپاه باطل را نابود سازد و آخرین مرد سپاه حق پیش از امام حسین (ع) بود که خون خویش را در راه حمایت از حق و امام زمان خویش بذل کرد. کشته شدن مارد به دست عباس، بهاندازه کشتار یک لشکر، داغ بر دل دشمن گذاشته است.