کرونا؛ تغییر شغل و مهاجرت، جامعه راهنمایان
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniعلی سماکرحیمی، مدیرعامل و رامین ذبیحمند، پرنیان پورپزشک و پانیذ مستوفی، سه تن از اعضا هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی در گفتوگویی، به این مشکلات اشاره کردهاند.
با توجه به اینکه کرونا و تبعاتش، مشکل جهانی است و خیلیها با آن درگیر هستند اما گردشگری بیش از سایر مشاغل با تبعات این ویروس دست به گریبان شد؛ جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی برای مواجهه با این بحران طولانیمدت چه راهحلی اندیشیده است؟
اگر بخواهیم تجربه بقیه کشورها را در این زمینه بررسی کنیم، میبینیم که دو مورد برای افراد دستاندرکار صنعت گردشگری میتواند خیلی جذاب باشد. یکی از آنها حمایتهای مادی و معنوی دولت از صنوف گردشگری؛ صنف راهنما، صنف آژانسدار و هتلدار است که در قالب کمکهای بلاعوض، وامهای بلندمدت و تسهیل مجوزها انجام میشود. همه اینها در ابعاد مختلف میتواند مُسَکنهای کوتاهمدتی باشد، ولی راهحل اصلی نیست. شاید راهحلی که خیلیها دنبالش هستند، واکسیناسیون عمومی در سطح جهان باشد که کرونا را بتواند ریشهکن کند، ولی تا زمانی که این واکسیناسیون صورت بگیرد، اجرای پروتکلهای بهداشتی بهترین راهحل است. در شرایط موجود، یک حالت این است که بگوییم چون کروناست، کلا سفر تعطیل، یا بدون نظارت بگوییم سفر هیچ مشکلی ندارد که ممکن است به گسترش ویروس کمک کند؛ اما حالت سوم مدنظر ما این است که یکسری پروتکلها رعایت شود، همانطور که اتوبوسها، قطار، وسایل نقلیه و هواپیما فاصلهگذاری اجتماعی میشوند و هتلها برای ورود و خروج مسافر یک مدت، بازه زمانی را برای نظافت و تمیزکردن و ضدعفونیکردن باید رعایت کنند، در انجام تورها هم یکسری پروتکل رعایت شود. از آنجایی که به خاطر شیوع کرونا قوانین بسیار سختگیرانهای جهت صدور ویزای گردشگران خارجی و ورودشان به ایران دیده شده، عملا تعداد زیادی از راهنمایان گردشگری بیکار شدهاند و حمایتهای دولتی صورت گرفته کفاف دوره بیکاری بلندمدتشان را نمیدهد. به نظر من اگر با همکاری جامعه تورگردانان، پروتکلهای صدور ویزای توریستی بتواند راه بیفتد و دولت، به این نتیجه برسد که گردشگران میتوانند با اعمال نظارتهای لازم وارد کشور شوند، گام مهمی برای بهبود معیشت راهنمایان بهعنوان یکی از اعضای زنجیره گردشگری برداشته میشود. بهترین شخصی که میتواند حضور مستمر و تماموقتی در کنار گردشگران داشته باشد، چه در نقش راهنما و چه ناظر بر ملاحظات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی راهنمای گردشگری است که علاوه بر این مسئولیتها میتواند بهعنوان «سفیر سلامت» بر اجرای پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریها و… هم ناظر باشد.
آیا برآورد اولیهای از اینکه از ابتدای شیوع کرونا در ایران تا الان که نزدیک یک سال شده، چه تعداد از فعالان این صنف دچار ضرر و زیانهای مادی قابل توجهی شدهاند یا به تغییر شغل روی آوردهاند و دچار تبعات دیگری شدهاند، ارایه شده است؟
خانم پورپزشک، شما با ۲۷ سال سابقه فعالیت در این صنف از جمله افرادی هستید که به زیر و بم بسیاری از مشکلات گردشگری و راهنمایان آگاهید؛ طبیعتا یک بخشی از این مشکلات خیلی قدیمی است و بخشی دیگر را کرونا مضاعف کرده. در رابطه با این مسائل توصیح دهید.
پرنیان پورپزشک، عضو هیات مدیره: من بهشخصه فکر میکنم یکی از کارهایی که جامعه راهنمایان میتوانست برای اعضایش انجام دهد، بحث اشتغالزایی بود که متاسفانه اصلا در این زمینه موفق نبودیم. با وجود اینکه در اساسنامه ما پیشبینی شده بود که تعاونیهای مختلف داشته باشیم و حتی این مجوز را داریم که برای درآمدزایی، چه برای خود جامعه به لحاظ هزینههای جاری که دارد، چه برای مشغولکردن بچهها، شرکتی داشته باشیم که از طریق آن بتوانیم فعالیتهای کاری و درآمدزایی داشته باشیم، متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد.
نمیدانم که به چه دلیلی هیات مدیرههای قبلی در دورههای پیش این موضوع را پیگیری نکردند، اما در این دوره خدمت فکر میکنم تنها علتش محافظهکاری بوده و اینکه نخواستند وارد بخشهای دیگری غیر از آموزش شوند. چون در جامعه راهنمایان، تنها منبع درآمدی که وجود دارد، از بخش آموزش آن است؛ کلاسهای آموزشی که برای توانافزایی اعضا گذاشتهاند یا دورههای بازآموزی که میگذارند و دورههای تخصصی، تنها منبع درآمد است به اضافه حق عضویت بسیار ناچیزی که اعضاء سالیانه میپردازند. به هر حال ما همیشه در جامعه برای بالانسکردن هزینهها و درآمدمان مشکل داشتهایم. اگر میشد به این سمت برویم که برای اعضا اشتغالزایی کنیم، بسیار خوب بود اما متاسفانه محافظهکاری جلوی این قضیه را گرفته و غیر از بخش آموزش، بخش فعال دیگری نداریم. در حالی که حتی همین دوره کرونا بهترین فرصت بود که اعضا با توجه به تخصصهای مختلفی که دارند، به سازمانها و موزهها کمک کنند. یکی از چیزهایی که در موزهها خیلی کم داریم، بروشورهای بهروز شده و تخصصی است؛ خدا را شکر آنقدر افرادی را با تسلط به زبانهای مختلف داریم که میتوانستند این کار را انجام دهند و بروشورهایی با زبانهای مختلف برای سایت بسیار مهمی مثل موزه ایران باستان و بقیه موزههایی که عموما تورمان را با آن آنها شروع میکنیم، فراهم کنیم که این کار هم متاسفانه پیگیری و انجام نشد و این بخشها در این دوره هم از درآمدی که میتوانست از طریق بودجهای که وزارتخانه برای انجام این کار در اختیار میگذارد، محروم ماندیم. کاری که هم به نفع وزارتخانه بود، هم به نفع راهنمایان بود و هم موزهها. که البته تعلل آن را من اعلام میکنم که از طریق وزارتخانه نبوده؛ بلکه هیات مدیره صنف پیگیر نشده که بروند و تقاضای چنین بودجهای را بدهند، اعلام همکاری کنند و این کار را پیش ببرند.
هنوز که دیر نشده، با توجه به طولانی شدن دوره کرونا این کار هنوز امکانپذیر است…
خانم مستوفی، گویا شما پیشنهادهایی برای گذر از این شرایط داشتید که اجرایی نشده است. درباره این طرحها توضیح میدهید؟
با توجه به این مشکلات و شرایط، پیشزمینهها و اختلافاتی که به آنها جسته و گریخته اشاره شد، چشمانداز شما از فعالیت جامعه راهنمایان گردشگری چیست؟
آقای سماکرجبی، بهعنوان مدیرعامل قطعا میتوانید جزئیات بیشتری از این اختلافهایی که به آن اشاره شد و همچنین راه عبور از آنها به نفع اعضای صنف راهنمایان بگویید. این مشکلات از مجا شروع شد؟
تا امروز که بنده خدمت شما دارم صحبت میکنم، قریب یک سال است که ما درگیر این مسائل هستیم تا اینکه به نحوی بتوانیم صدای خودمان را به گوش مسئولان برسانیم و بگوییم که اعضای جامعه راهنمایان همه توانمند و متخصص هستند، برای تربیت و تخصص یک نیروی کارآزموده، مانند یک خلبان، هزاران ساعت باید وقت گذاشته شود تا فرد بتواند به مهارت لازم برسد و بتواند یک پرواز انجام دهد. در مورد راهنما هم همینطور است؛ راهنما یک فرد کاملا متخصص است. روز جهانی راهنما (دوم اسفند) نزدیک است؛ یکی از بزرگترین دغدغهها و تمام تلاشمان در این چند سال این بوده که بتوانیم راهنمای گردشگری را بهعنوان یک شغل تثبیت کنیم. تا وقتی میرویم جایی و میگوییم «من راهنما هستم»، مثل یک پزشک، مثل یک خطاط، مثل یک موزیسین و مثل هر شغل دیگری، راهنمای گردشگری را هم به رسمیت بشناسند.
راهنمای گردشگری یک شغل قدیمی بوده؛ برای مسافران و کاروانهایی که در مسیر جاده ابریشم و تمام مسیرهای دیگر عبور میکردند، راهنما نقش محوری و اصلی را داشته؛ راهنما رهبر بوده برای آن گروه که میتوانسته اینها را نجات دهد و تمام این تجربه و مهارتها را امروز هم در دل تکتک بچههای راهنما داریم، یعنی هر کدام از این افراد سالیان سال تجربه دارند، تخصص دارند، به یک زبان یا چند زبان خارجی کاملا مسلط هستند، ولی الان با توجه به شرایط کرونا دارند شغلشان را تغییر میدهند. اگر این آدمها از این مجموعه بروند، جایگزینی برایشان نداریم. ما میخواهیم که دولت، وزارتخانه و همه نهادهای کشور به این قضیه توجه کنند و ارزش این صنف را بدانند و در حفظ این جایگاه بکوشند. تمام گردشگرانی که وارد کشور میشوند، به خاطر وجود این راهنماهاست که تصویر صحیحی از ایران دارند؛ راهنمایان تورها، در همراهی با توریستهای خارجی، تصویری را از ایران ارائه میکنند که تصویر حقیقی ایران است.
برخلاف آن چیزی که رسانهها، از ایرانیان بهعنوان تروریست به جهان میشناسانند، بعضی از گردشگرانی که از این کشور میروند، چشمانی اشکبار دارند و میگویند ما نمیدانستیم ایران شما به این شکل است. این هنری است که راهنمایان تور در این چند ساله ایجاد کردهاند. خواسته ما دقیقا همین است که ارزش و جایگاه راهنمایان را درک کنند. دوم اسفند نزدیک است و ما چند سال است که تقاضا میکنیم روز جهانی راهنما در تقویم رسمی کشور ثبت شود و بهعنوان یک روز بینالمللی که همه راهنمایان در سراسر دنیا جشن میگیرند، در ایران هم شناخته شود اما عملا هیچ اتفاقی نیفتاده است. من سه دوره دبیر همایش راهنمایان بودم؛ در این دورهها خواسته ما این بود که راهنمای گردشگری بهعنوان یک هویت شغلی، ثبت شود که نشده. خواسته دیگری که داشتیم، این بود که از حضور راهنمایان بتوانیم در صدا و سیمای ملی استفاده کنیم. داستانها یا افسانهها یا توضیحاتی که راهنمایان در مورد سایتهای گردشگری تاریخی میدهند زمین تا آسمان با افرادی که در آنجا هستند و میآیند و مثلا در برنامههای مختلف میبینید، تفاوت دارد.
هنر یا فن بیان راهنمایان، گفتن یک داستان، گفتن یک مجموعه که بتواند اینها را ترغیب کند، بسیار بسیار با افراد دیگر متفاوت است. ما داریم به گردشگرانی این توضیحات را میدهیم که از فرهنگ ما دور هستند، ولی همه آنها مشتاق شنیدن و دانستن اینها هستند. همین چند روز پیش در تخت جمشید تعدادی جوان عملیات پارکو انجام دادند؛ یا مثلا سال گذشته همین موقع فیلمی پخش شد که فردی داشت به مسجد شیخ لطفالله توپ فوتبال پرتاب میکرد. یا آن گردشگری که رفته در شهر سوخته و با اسکلتهای انسانها فیلم و عکس گرفته، اینها همه مصادیقی از تخریب آثار تاریخی است، ولی راهنمایان اصلی و راهنمایان حرفهای میتوانند جلوی این مضرات را بگیرند. خلاصه بگویم، خواسته ما این است که به جایگاه راهنمایان گردشگری اهمیت دهند، دردشان را بفهمند و کمک کنند. هرچند که دولت و وزارتخانه تا حد زیادی هم تلاش کردهاند، ولی الان روی سخنمان با تمام مسئولان کشور است که اگر این نیروها از دست بروند، جایگزینی برایشان نیست. ما درگیر عملیاتهایی فرسایشی و یکسری جنگهای داخلی بیهوده هستیم. از مسئولان میخواهیم که صدای ما را بشنوید و به ما کمک کنید، ما نیز، همدوش دولت هستیم و کمک خواهیم کرد تا همه باهم از تهدید کرونا به شکل فرصت استفاده کنیم و زیرساختهای گردشگری را بهبود ببخشیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.