بومگردی؛راهکار بهره‌برداری از گردشگری در دوران کرونا

گردشگری و سفر همچون دیگر ابعاد زندگی از آمد و شدهای معمول روزانه تا کسب و کار و دیگر فعالیتهای اجتماعی تحت تاثیر شدید بحران کرونا و ضرورت اعمال محدودیتهای آن قرار گرفته اما طبع طبیعت‌دوست و آرامش‌طلب انسان در پی راهکاری برای پاسخگویی به این نیاز روحی با حفظ سلامت جسمی در محیط زیست است.

به نظر می‌رسد در این شرایط خاص و محدودکننده، بهره‌گیری از امکانات اقامتگاههای بومگردی و طبیعت پیرامون آنها به عنوان ظرفیتی موجود البته با شرط پذیرش افراد معدود و فقط در حد اعضای نزدیک خانواده و رعایت همه‌جانبه رفتارهای بهداشتی پیشگیرانه، گزینه‌ای مطلوب برای ترمیم خستگی روحی و راهکاری مناسب برای کاهش فشار عصبی ناشی از وضعیت تحمیلی کنونی است.

محیط بومی روستا با برخورداری از هوای پاک، عطر خاک زنده صحرا یا سبزینگی نشاط‌بخش دشت و مرتع و جنگل، زلال روان جویهای آب و نوای پرندگان داشته‌های ارزشمند، جذاب و مفرح اقامتگاههای بومگردی است که بی‌شک در گیر و دار بحران کرونا، گریزگاهی مناسب برای روان رنجدیده از اضطراب این بیماری همه‌گیر است.

در کنار تاکید بر ضرورت رعایت پروتکل‌های بهداشتی و این اخطار جدی که “ویروس کرونا همچنان در بین ما زندگی می‌کند و مترصد کوچکترین سهل‌انگاری شهروندان است تا همچنان ویرانگری کند” هر فرد می‌تواند بدون حضور در مکانهای عمومی و با پناه بردن به طبیعت آن هم در شرایطی که سفر به شهرها و کشورهای دیگر چندان جاذبه‌ای به دلیل شیوع این ویروس ندارد، روح خود را صیقل دهد و بخش زیادی از استرسها، فشارهای روانی و ذهنی خود را با روح آرام طبیعت به تبادل گذارد و با سبکبالی به زندگی باز گردد.

طبیعت‌گردی و استفاده از ظرفیت اقامتگاه‌های بومگردی مناسب‌ترین راه برای حفظ زنجیره ارتباط میان انسان و صنعت گردشگری با رعایت پروتکلهای بهداشتی است تا زمانی که شاهد مدیریت کامل شرایط فعلی و از بین رفتن بیماری کووید ۱۹و گذر از اوضاع کنونی باشیم.

شیرینی میزبانی سنتی

شیرینی میزبانی سنتی در خانه‌های قدیمی، سفره‌هایی با غذاهای سنتی و بومی، محیط آرام و امن، اسباب و لوازم ساده و بی‌آلایش و به دور از تشریفات، تشک‌های پنبه‌ای و لحاف‌های گلدوزی شده همه آن چیزی است که در اقامتگاه‌های بومگردی فراهم است.

چندسالی است که ایجاد، راه‌اندازی و میزبانی اقامتگاههای بومگردی رایج شده و علاوه بر استقبال و توجه گردشگران از سوی دولت و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز مورد حمایت قرار گرفته است.

خانه‌های قدیمی که در آرام ترین و زیباترین روستاها و دنج ترین مکان های طبیعی میزبان گردشگران هستند، جاذبه مورد علاقه آنها به ویژه گردشگران خارجی است.
این خانه‌ها مملو از فرهنگ بومی، زندگی توام با آداب، سنن و داستان های محلی و غذاهای لذیذ با مواد بومی است که همراه با شنیدن موسیقی محلی عرضه می‌شوند و در عین حال هزینه اقامت در آنها بسیار ارزانتر از واحدهای اقامتی رسمی در شهرهاست.

هوشمندی گردشگران و گرایش رو به رشد آنان برای تجربه فرهنگهای بومی و محلی موجب شده است آنان هرچه بیشتر خواستار نزدیک شدن به شرایط زیست طبیعی و بومی، استفاده از غذاهای سنتی و تجربه زندگی به سبک قدیم باشند.

به همین سبب اقامتگاههای بومگردی مهمترین و بهترین ظرفیت برای استفاده از این فرصت و خواست گردشگران با هدف توسعه اقتصادی و پیشرفت محسوب می‌شود.

“اکوتوریسم” با معادل فارسی “بومگردی” به معنای سفر مسوولانه است که بیش از هرچیز به حفظ ارزش‌های زیست محیطی و معنوی منطقه مقصد گردشگر توجه دارد.

بر این اساس “بومگرد” نیز به گردشگری گفته می‌شود که در جریان سفر به منطقه‌ای بکر و طبیعی کمترین اثر منفی را بر ویژگیهای اصیل طبیعی، فرهنگی، محیطی و اجتماعی مقصد گردشگری می گذارد.

“اکوتوریسم” از این منظر در چارچوب صنعت گردشگری روشی بلندمدت و پایدار برای کسب درآمد، بدون هرگونه تخریب و ایراد به منطقه مقصد است.

رشد ۱۰ برابری اقامتگاه‌های بومگردی در سایه تدبیر

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی در این خصوص به خبرنگار ایرنا گفت: شمار اقامتگاه‌های بومگردی استان طی سه سال گذشته و در دولت دوازدهم حدود ۱۰ برابر افزایش یافته است.

ابوالفضل مکرمی‌فر افزود: در سال ۹۶ تعداد اقامتگاههای بومگردی‌ استان ۱۳ واحد بود که با حمایت دولت و ترغیب انجام شده هم اکنون این شمار به ۱۲۴ واحد افزایش یافته است.

وی ادامه داد: همچنین طی ۲ سال اخیر برای ۱۵۳ اقامتگاه بومگردی موافقت اصولی صادر شده که راه اندازی آنها به صورت میانگین ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد.

مدیرکل میراث فرهنگی خراسان رضوی گفت:طی ۶ماهه نخست امسال تعداد ۳۰ اقامتگاه بومگردی استان افتتاح می‌شود و ۱۵۳ واحد دارای موافقت اصولی نیز تاپایان سال به بهره‌برداری می‌رسد.

مکرمی فر افزود: به این ترتیب با افتتاح ۱۸۳ اقامتگاه بومگردی تا پایان سال آینده و با توجه به فعال بودن ۱۲۰ واحد در استان، تعداد اقامتگاههای بومگردی خراسان رضوی به ۳۰۳ واحد یعنی سه برابر شمار موجود افزایش خواهد یافت.

وی ادامه داد: هم اکنون ۹۶۰ نفر در ۱۲۴ واحد بومگردی استان خراسان رضوی اشتغال دارند که دارای چهار هزار و ۲۶۵ نفر-روز ظرفیت است.

مدیرکل میراث فرهنگی خراسان رضوی گفت: از ابتدای دولت دوازدهم تا کنون ۲۳۰ میلیارد ریال تسهیلات به ۹۷ اقامتگاه بومگردی در استان پرداخت شده است.

۱۵۰۰ میلیارد ریال سرمایه‌گذاری

مدیرکل میراث‌ فرهنگی خراسان رضوی گفت: تا پایان سال گذشته در مجموع  ۱۲۴ اقامتگاه بومگردی استان هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال سرمایه‌گذاری شده است.

مکرمی‌فر افزود: راه‌اندازی اقامتگاه‌های بومگردی با بهره‌برداری هر چه بیشتر از ظرفیت روستاها و مناطق کم‌برخوردار می‌تواند زمینه توسعه گردشگری متعادل استان را فراهم آورد.

وی اضافه کرد: هدف اصلی از ایجاد و توسعه این نوع اقامتگاه‌ها رسیدن به توسعه پایدار گردشگری است و تقویت بومگردی ضمن کمک به ایجاد فضایی برای لذت گردشگران از حضور در اقامتگاه‌های سنتی و از جنس طبیعت، زمینه را برای حفظ و احیای بافت‌های قدیمی و ارزشمند کشور نیز مهیا می‌سازد.

وی با اشاره به ضرورت پشتیبانی و حمایت از فعالان این بخش ادامه داد: باید توجه داشت که هنوز خطر شیوع کرونا وجود دارد و باید هر اقدامی در این زمینه با توجه و رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام شود اما آنچه بدیهی است لزوم ایجاد ظرفیت لازم برای توسعه گردشگری در این بخش ضمن رعایت پروتکلهای بهداشتی است.

بومگردی ترویج گردشگری متوازن

معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی هم به خبرنگار ایرنا گفت: امروزه تعداد بسیاری از پروژه‌های مربوط به اقامتگاه‌های بومگردی در شهرها و روستاهای مستعد گردشگری استان به بهره‌برداری رسیده است و ادامه این روند می‌تواند گامی مؤثر و تحولی مثبت در راستای ترویج سیاست گردشگری متوازن در استان باشد.

یوسف بیدخوری اظهار کرد: به دلیل توجه ویژه گردشگری روستایی به توسعه اقامتگاه‌های بومگردی با احیای خانه‌ها و عمارت‌های قدیمی، گردشگری کشاورزی و طبیعت‌گردی شاهد اقدامات خوبی برای حرکت به ‌سوی توسعه متوازن گردشگری در برخی نقاط استان خراسان رضوی بوده‌ایم.

وی افزود: این اقدامات کافی نبوده و وارد شدن صنعت گردشگری به‌ عنوان بخش اقتصادی تاثیرگذار بر زندگی مردم سایر شهرستان‌ها و روستاهای استان، نیازمند اقدامات و برنامه‌ریزی‌های جامع و بلندمدت مبتنی بر توسعه پایدار است.

او ادامه داد: این برنامه‌ریزی‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که با وجود ایجاد اثرات مثبت اقتصادی، کمترین تأثیر مخرب را بر جوامع میزبان و محیط‌زیست داشته باشد.

معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی گفت: اساس سفر و گردشگری بر بنیان و پایه کاهش آثار ناشی از زندگی مدرن و دیگر ابعاد سخت زندگی است بنا بر این در شرایطی که شاهد افزایش مشکلات فردی، خانوادگی و فشارهای ناشی از قرنطینه و افزایش عوارض و آسیبهای ناشی از شیوع بیماری همه‌گیر بر دوستان و عزیزان و حتی خود افراد هستیم گردشگری آن هم با رعایت اصول بهداشتی امری لازم برای سلامت روح و روان افراد است.

منبع:ایرنا

تلفیقی از معماری چینی و اسلامی در مسجد «شی‌آن»

مساجد در هر کشور و برای هر ملتی می‌توانند از مهمترین اماکن مذهبی، تاریخی و فرهنگی به شمار آیند. سبک و شیوه ساخت مساجد مختلف در سراسر جهان نیز موجب شده این اماکن علاوه بر کارکرد اصلی خود، به جاذبه‌های خیره‌کننده‌ای از تاریخ و فرهنگ ملل تبدیل شوند.

یکی از این مساجد که علاوه بر کارکرد مذهبی خود کاملا با فرهنگ و تاریخ کشور خود نیز مطابقت دارد «مسجد جامع شی‌آن» چین است که علاوه بر تاریخی بودن، معماری و شیوه ساخت آن نیز بسیار مورد توجه بوده و گردشگران زیادی برای بازدید به این منطقه سفر می‌کنند.

این مسجد در شهر شیاه استان شانچی واقع شده و گفته می‌شود که در این سال‌ها با توجه به آسیب‌هایی که به بنای آن وارد شده اما به خوبی از آن نگهداری و حفاظت شده است.

برخی معتقدند که این مسجد با توجه به تاریخ منقوش سنگی که در داخل مسجد وجود دارد در سال ۷۴۲ میلادی و در زمان حکومت تانگ احداث شده است، در این زمان به واسطه رفت‌وآمد تاجران عرب و مسلمان به چین برای تجارت این مسجد ساخته شد و تا به امروز در همان شکل اولیه خود باقی مانده و همانطور که گفته شد چند باری مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.

مسجد شی‌آن سال‌ها پیش در پایتخت سلسله مینگ ساخته شده که از آن سال تا به امروز بارها بازسازی شده است. گفته می‌شود که بخش‌هایی از مسجد که در حال فعالیت است از زمان سلسله مینگ . کوئینگ در قرن ۱۷ و ۱۸ باقی مانده است.

یکی از ویژگی‌های مسجد شی‌آن، این است که بر خلاف دیگر مساجد سنتی در جهان اسلام تنها یک حکاکی عربی در آن به چشم می‌خورد و باقی بنای مسجد کاملا شبیه به یک معبد بودایی است و این مورد خود یک ویژگی منحصر به‌فرد در این مسجد به حساب می‌آید.

البته تلفیق معماری چینی و اسلامی در این مسجد یکی از ویژگی‌هایی است که چشمان هر بازدید کننده‌ای را خیره خواهد کرد؛ چراکه کمتر مسجدی در جهان به این شیوه و با این معماری ساخته شده است. در این مسجد همچنین حکاکی کل قرآن همراه با ترجمه چینی آن بر روی دیوارهای چوبی یکی دیگر از اتفاقات منحصر به‌فردی است که مسلمانان را به خود جذب می‌کند.

بنای مسجد شی‌آن یکی از چهار مسجد کهن و تاریخی چین است و می‌توان گفت که جزء اولین مساجدی بوده که در دوران اولیه ورود اسلام به سرزمین پهناور چین احداث شده است. این مسجد اما با وجود تغییر حاکمیت‌ها و آسیب‌ها مورد بازسازی قرار می‌گرفته و تمام حکومت‌ها در حفاظت از این بنای تاریخی- مذهبی نقش خود را به درستی ایفا می‌کرده‌اند و به همین جهت است که ساختمان فعلی مسجد هنوز شکوه گذشته خود را داراست.

این مسجد دارای چهار صحن اصلی، ۸۴ حجره بزرگ و کوچک، تعدادی رواق، دو شبستان و محل برگزاری نمازهای یومیه، جمعه و اعیاد اسلامی است. البته این مسجد ساختان‌های مجزایی برای ماذنه یا بانگ، ساختمان موزه، دفتر تشریفات و حیاط‌های کوچک در اطراف ساختمان در نظر گرفته است که به بهترین وجه و با نقش و نگار و هنرهای محلی همچون گل‌های برجسته و مجسمه‌های زیبایی از کوه، طبیعت و حیوانات افسانه‌ای و نقاشی‌های سنتی تزیین شده است.

مسجد به شکل مستطیل طراحی شده که چهار صحن آن مانند بناهای باشکوه چینی و کاخ‌های امپراطوری به داخل یکدیگر باز می‌شوند. همچنین یادبودی در بالای ورودی اصلی این مسجد خودنمایی می‌کند که با خط چینی از عبارت «کاخ بهشت» برای این مکان استفاده شده است.

شی‌آن همچنین به مانند یک معبد چینی حیاط‌هایی تو در تو دارد که با ساختمان آن برای کاربرد اسلامی تطابق یافته است. این حیاط‌های تو در تو همانطور که گفته شد عمارت‌هایی در خود دارند که هرکدام از آن‌ها نمازگزاران را به شبستان اصلی بنا هدایت می‌کند.

یکی دیگر از قسمت‌های این مسجد مناره آن است که بلندترین بخش ساختمان محسوب می‌شود و مسلمانان منطقه از آن برای گفتن بانگ (اذان) استفاده می‌کنند. در فضای مسجد شی‌آن همچنین حجره‌هایی وجود دارد که برخی از آن‌ها مخصوص نگهداری فرامین امپراطوری است و در حال حاضر از آن به عنوان موزه‌ نگهدارنده اسناد تاریخی و اشیاء قدیمی دوران گذشته استفاده می‌شود.

یکی دیگر از مواردی که می‌تواند بازدیدکنندگان را برای بازدید از این مسجد به منقطه شی‌آن بکشاند لوح‌های متعدد سنگی است که بر روی آن‌ها تاریخ تاسیس و تعمیرات متعدد صورت گرفته در بنای مسجد و همچنین اسامی شخصیت‌های سیاسی، دینی و افرادی که برای حفاظت از این مسجد  تلاش کرده‌اند، ذکر شده است.

این مسجد با اینکه قدمت تاریخی بسیاری دارد اما هنوز هم توسط مسلمانان شهر شی‌آن در چین مورد استفاده قرار می‌گیرد و مکانی مناسب برای بازدید گردشگران خارجی به حساب می‌آید. این مسجد به واسطه قدمت و معماری منحصر به‌فردش در سال ۱۹۸۵ در فهرست آثار یونسکو نیز به ثبت رسیده است.

مسجد شی‌آن علاوه بر ثبت در آثار یونسکو در سال ۱۹۵۶ نیز توسط دولت محلی استان «شان‌سی» به عنوان میراث فرهنگی درجه یک تحت حفاظت دولت ثبت شد و در سال ۱۹۸۸ نیز به عنوان یکی از مهمترین آثار باستانی ملی چین شهرت پیدا کرد.

در نهایت عده‌ای معتقدند که حفاظت از چنین بنایی در چین که دین اسلام در اقلیت قرار دارد برای ایجاد همبستگی، گسترش اسلام، آموزش اعتقادات و احکام دینی، حفظ هویت فرهنگی و تداوم حضور مسلمانان در جامعه غیرمسلمان چین از اهمیت بالایی برخوردار است.

منبع:ایسنا

جرم انتقال کرونا در سفر چیست؟

تا کنون از خودتان پرسیده‌اید جرم انتقال کرونا در سفر چیست؟

به گزارش ایسنا، «سفر» توصیه‌نشده‌ترین فعل در وضع حاضر است و محدودیت‌های مرتبط با آن، با وجود ۱۹۸ شهر قرمز در کشور هنوز برداشته نشده است. با این حال، تبلیغ سفرهای گروهی انجام می‌شود، به‌ویژه با فرارسیدن فصل بهار و نزدیک شدن تعطیلات عید فطر. اما اگر بدون توجه به توصیه‌ها سفر رفتید و به کرونا مبتلا شدید و یا عامل انتقال این ویروس به دیگران بودید، چه مسؤولیت شهروندی و حقوقی متوجه شما و همراهان‌تان است؟

وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا همچنان بر سفر نرفتن تاکید دارند و هم‌اینک تردد جاده‌ای بین ۱۹۸ شهر قرمز و ۱۵۷ شهر نارنجی مشمول جریمه است. با این حال، اگر ضرورتی برای سفر بود و یا با گروه و تور مسافرت رفتید حتما نکات بهداشتی را رعایت کنید. تاکید می‌شود پس از سفر، ۱۴ روز از تماس و ارتباط با دیگران خودداری شود. اگر فکر می‌کنید با فرد مبتلا به کووید-۱۹ تماس داشته‌اید، سفرهای بعدی را عقب بیندازید. حتی اگر بدون نشانه باشید، ممکن است ویروس را در جریان سفر به دیگر افراد منتقل کنید. آمارهای وزارت بهداشت نشان می‌دهد ۵۱ هزار نفر از افراد کرونا مثبت، بدون توجه به شرایط، کیلومترها از شهر خود دور شده‌اند. ایرج حریرچی گفته ۲۱ درصد این افراد فقط در فروردین‌ماه قرنطینه را شکسته و سفر رفته‌اند.

وزارت بهداشت قبلا از جریمه افرادی که قرنطینه کرونا را شکسته‌اند، خبر داده بود. حریرچی اکنون گفته در طرح قبل با وجود تعیین ۲۰۰ هزار تومان جریمه برای متخلفان، اما برخی افراد محدودیت‌ها را رعایت نکردند. مشخص شد این میزان بازدارنده نبوده است. بنابراین در کمیته امنیتی – اجتماعی وزارت کشور مقرر شد وزارت بهداشت موارد تخلف را اعلام کند و نیروی انتظامی ناظر بر رعایت آن‌ها باشد و اعمال قانون کند.

سوای برخوردهای قانونی که ستاد ملی کرونا برای شکستن قرنطینه تعیین می‌کند و به نظر می‌رسد با امکان شناسایی و ردیابی این افراد، امکان جریمه و کنترل آن‌ها را دارد، در قانون نیز نادیده گرفتن محدودیت‌ها و نکات بهداشتی در صورت انتقال این بیماری به دیگران و خطرآفرین شدن آن، رفتاری «مجرمانه» شناخته می‌شود و مصادیق و مواد قانونی مرتبط برای آن وجود دارد.

منطبق با نظر کارشناسان حقوق جزا و جرم‌شناسی، چنان‌چه بدون رعایت موازین بهداشتی و پروتکل‌های مربوطه از جمله لزوم قرنطینه و قطع ارتباطات فیزیکی و تماسی با دیگران، خود را در معرض عموم قرار دهید و از این طریق باعث آلودگی دیگران و انتشار ویروس شوید و بر اثر آن، فرد یا افرادی فوت کنند، حسب مورد مشمول یکی از بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده ۲۹۱ شده و قتل عمد محسوب می‌شود. مواد ۴۹۲ و ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ نیز بر مسؤولیت کیفری چنین فردی صحه می‌گذارد.

در ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامی، جنایت در موارد زیر «شبه عمدی» محسوب می‌شود:
الف- هرگاه مرتکب نسبت به مجنیٌ علیه قصد رفتاری را داشته، لکن قصد جنایت واقع‌شده یا نظیر آن را نداشته باشد و از مواردی که مشمول تعریف جنایات عمدی می‌شود، نباشد.
ب- هرگاه مرتکب، جهل به موضوع داشته باشد مانند آن‌که جنایتی را با اعتقاد به این‌که موضوع رفتار وی شیء یا حیوان و یا افراد مشمول ماده(۳۰۲) این قانون است به مجنیٌ علیه وارد کند، سپس خلاف آن معلوم شود.
پ- هرگاه جنایت به سبب تقصیر مرتکب واقع شود، مشروط بر این‌که جنایت واقع‌شده یا نظیر آن مشمول تعریف جنایت عمدی نباشد.

ماده ۴۹۲ این قانون نیز تعیین می‌کند «جنایت در صورتی موجب قصاص یا دیه است که نتیجه حاصله مستند به رفتار مرتکب باشد، اعم از آن‌که به نحوه مباشرت یا به تسبیب یا به اجتماع آن‌ها انجام شود.»

در ماده ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی نیز آمده که «وجود فاصله زمانی، میان رفتار مرتکب و نتیجه ناشی از آن، مانع از تحقق جنایت نیست. مانند فوت ناشی از انتقال عامل بیماری کشنده، که حسب مورد موجب قصاص و یا دیه است. حکم این ماده و ماده ۴۹۲ این قانون در مورد کلیه جرایم جاری است.

ماده ۲۲ قانون طرز جلوگیری از بیماری‌های آمیزشی و بیماری‌های واگیردار مصوب سال ۱۳۲۰ مجلس شورای ملی نیز مقرر کرده «اشخاصی که مانع اجرای مقررات بهداشتی یا در اثر غفلت، باعث انتشار یکی از بیماری‌های واگیردار می‌شوند، به هشت روز تا دو ماه حبس تادیبی و پرداخت جریمه نقدی به یکی از این دو کیفر محکوم می‌شوند.»

در ماده ۶۸۸ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ نیز مقرر شده است «هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسموم‌کننده در رودخانه‌ها، زباله در خیابان‌ها و کشتار غیرمجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلاب خام یا پساب تصفیه‌خانه‌های فاضلاب برای مصارف کشاورزی ممنوع است و مرتکبان چنان‌چه طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند، به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد.» در تبصره یک ماده ۶۸۸ (اصلاحی مصوب سال ۱۳۷۶) نیز مقرر شده است که تشخیص اقدام علیه بهداشت عمومی به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.

با علم به وجود این قوانین، در صورت سفر و مشاهده فرد مشکوک در بین گردشگران برای پیشگیری از انتقال احتمالی آلودگی به دیگران، بهتر است از طریق سامانه تلفنی بهداشت به شماره‌های ۱۹۰ (ستاد فوریت‌های سلامت محیط و کار) و ۴۰۳۰ (سامانه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای پاسخگویی به سئوالات مردم درخصوص ویروس کرونا) راهنمایی لازم دریافت شود.

همچنین طبق دستورالعمل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که اواخر سال ۹۸ ابلاغ شده تامین بهداشت مسافر با متولی و میزبان بوده، بویژه آن‌که مدام در تبلیغ‌ها پیامِ «اجرای سفر با رعایت کلیه پروتکل‌های بهداشتی» مشاهده می‌شود. در این دستورالعمل معین شده است: وظیفه تامین اقلام بهداشتی مورد نیاز برای حفاظت فردی و بهداشتی کارکنان و گردشگران شامل انواع دستکش یک‌بار مصرف، انواع ماسک، شیلد محافظ، محلول ضدعفونی دست و سطوح در واحدهای اقامتی به عهده مدیر واحد، در پایانه‌ها، راه‌آهن و فرودگاه فقط برای کارکنان به عهده مدیران این مراکز است.

تمام پرسنل شاغل در تاسیسات گردشگری نیز برای حفاظت فردی موظفند هنگام کار از ماسک، دستکش و لباس کار تمیز استفاده کنند و بر اساس نوع شغل و لزوم نزدیکی به گردشگران، مانند خانه‌دار هتل‌ها، استفاده از شیلد محافظ هم توصیه می‌شود. افرادی که در واحدهای اداری و مالی و امثالهم مشغول هستند به شرط وجود فاصله مناسب بین کارکنان و ارباب رجوع از انجام این عمل مستثنی هستند. پرسنل واحدهای دارای ارتباط مستقیم با گردشگران هم موظفند قبل از خروج از محل کار دوش بگیرند.

منبع:ایسنا

ناقوس مرگ «دریاچه اوان» الموت به صدا درآمد

محمد الموتی از فعالان محیط زیست منطقه الموت قزوین در یادداشتی که درخصوص منطقه اوان نگاشته و آن را در اختیار ایسنا قرار داده؛ می‌نویسد: به نظر می‌رسد که مدیریت کلان استان قزوین نمی‌خواهد درک کند که هر پروژه و برنامه و طرح توسعه‌ای در حریم دریاچه اوان، مادامی‌که منافع مردم جوامع محلی و اهالی و ساکنان روستاهای اطراف دریاچه را تضمین نکند محکوم به شکست است.

متأسفانه درخصوص سرمایه‌گذاری در منطقه اوان الموت، مدیریت دریاچه در اختیار مجموعه‌ای قرار گرفته که مرادش از حضور در منطقه، نه تنها دریاچه و ساماندهی حریم نیست، بلکه تملک اراضی ده‌ها و شاید صدها هکتاریِ سگ‌دشت و دامنهٔ نسام‌تله، به ثمن بخس و ایجاد و احداث شهرک و پیش‌فروش ویلا و آپارتمان و… هدف اصلی سرمایه‌گذار است.

البته در این مورد اساساً تقصیر، متوجه سرمایه‌گذار نیست چرا که هر سرمایه‌گذار غیربومی دیگری هم، به حکم دو دو تا چهارتای مطلق، قدم در راه سرمایه‌گذاری می‌گذارد و اگر این حساب و کتاب درست درنیاید، هرگز راضی به سرمایه‌گذاری نخواهد شد.

این امر، طبیعت هر نوع سرمایه‌گذاری محسوب شده و به خودی خود مذموم نیست و اشکال از نوع نگاه و رویکرد مدیریت کلان استان در حوزه گردشگری و بوم‌گردشگری و به عبارتی، گردشگری اجتماع‌محور است.

گردشگری اجتماع‌محور، تنها گزینه مدیریت مناطق گردشگری استان قزوین است. حتی در بخش شهری هم، این الگو موفق‌تر خواهد بود، چه برسد به عمده مناطق گردشگری استان که به دلیل موقعیت روستایی، لاجرم ذیل الگوی مدیریت اکوتوریسم قرار می‌گیرند.

بنابراین، نخستین سؤال واضح این است که برنامه سرمایه‌گذار، برای تحقق اجرای این الگو چیست؟ آیا چنانچه اگر چنین برنامه‌ای طراحی و تدوین شده باشد و درست و دقیق، با همه ابعاد و زوایا و ملزوماتش، بررسی و نگارش شده باشد، اساساً توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذار غیربومی خواهد داشت؟

بنده کوچکترین، با سواد اندک خود عرض می‌کنم که به طور حتم می‌توان گفت چنین موضوعی امکان اجرایی ندارد و توجیه‌پذیر نیست، مگر اینکه برای جبران این ضرر، وعده یا وعده‌های دیگری به سرمایه‌گذار داده شده باشد. مثل تخصیص اراضی چند ده هکتاری به سرمایه‌گذار، واگذاری سایر مناطق گردشگری استان به سرمایه‌گذار، ارائه تسهیلات کلان ارزان‌قیمت به سرمایه‌گذار و مواردی از این دست.

با این فرض، سؤال دوم این است که چرا شفافیت در این زمینه وجود ندارد؟ چنانچه چنین واگذاری‌هایی انجام شده و یا قرار است انجام شود، در منطقه اله‌موت که ما با فقر شدید اراضی مرغوب و دارای حق‌آبه مواجهیم، چگونه قرار است اتفاق بیفتد؟ کدام اراضی قرار است واگذار شود که مشمول تعارض منافع با جامعه محلی نباشد؟ مگر از این نمونه اراضی داریم؟ و یا اگر قرار است به ازای مدیریت و سرمایه‌گذاری دریاچه اوان، مثلاً تله‌سی‌یژ کامان و زرشک یا آب‌گرم یله‌گنبد یا هر نقطه دیگه، به عنوان «اشانتیون» داده شود چرا اعلام نمی‌شود؟

سؤال سوم این است که طرح ارائه‌شده از سوی سرمایه‌گذار، آیا پیوست محیط زیستی و از آن مهم‌تر، پیوست مطالعات اثرات اجتماعی دارد؟ با توجه به اظهارات جامعه محلی می‌توان با اطمینان گفت خیر، ارزیابی و توصیه و چارچوب اجتماعی ندارد و یا به فرض ارائه چنین مطالعاتی، به جرأت می‌توان گفت، چند صفحه کپی از گزارش‌های مشابه است که هیچ قرابتی با جامعه محلی حریم دریاچه اوان ندارد. این بزرگترین مشکل این واگذاری و این سرمایه‌گذاری است. هر چند باز هم عرض می‌کنم تملک ده‌ها هکتار از مرغوب‌ترین اراضی مردم منطقه که در حال حاضر، جزء اراضی ملی محسوب می‌شود، به همه این مصائب می‌ارزد!

درست است که برخی افراد، مردم اله‌موت رو در این زمینه‌ها مهجور و ناآگاه و بیسواد می‌دانند و فکر می‌کنند در این منطقه، کسی سرش توی حساب و کتاب نیست، اما بهتر است بدانند که کسی باور نمی‌کند که جناب سرمایه‌گذار، این مسائل را نمی‌شناسد و کسی قبول نمی‌کند که وی بی حساب و کتاب پا به این عرصه گذاشته باشد. البته در مورد اصرار سرمایه‌گذار به ماندن در منطقه، از سر دلسوزی و اعتقاد به ارتقاء گردشگری اله‌موت و استان و کشور، حرف و حدیث‌هایی وجود دارد و گفتگوهایی صورت می‌گیرد که نیازمند واکاوی پیش از اجراست. بهتر است بدانند که جامعه محلی، به روشنی و دقت، سرمایه‌گذار را رصد و تحلیل می‌کنند و اتفاقاً از اهدافشان اطلاع دارند.

چهارمین سؤال مهم است که چارچوب تعاملی سرمایه‌گذار با جامعه محلی حریم دریاچه که در حلقه نهایی، ۹ روستا را در بر می‌گیرد، چه طور طراحی شده؟ نظام تخصیص منابع، تقسیم وظایف، سهم‌بندی مشارکت، کسب منافع مالی، مشارکت نهادهای اجتماع‌محور محلی در مسیر اجرای برنامه و امثال اینها به چه شکل تنظیم شده است؟ برای مدیریت مشارکتی منطقه چه فکری شده؟ جایگاه شوراها، دهیاران، شرکت‌های بومی، افراد دارای مهارت خاص در این طرح کجاست؟ تغییر پارادایم «حفاظت مشارکتی» دریاچه به عنوان یک زیست‌بوم فوق‌العاده حساس، به الگوی «مدیریت مشارکتی» چه طور اتفاق می‌افتد؟

شکی نیست که تغییرات نامطلوب و ویرانگر در سه دهه گذشته در منطقه اله‌موت و به طور ویژه، در بوم‌سازگان‌های بسیار حساس منطقه، مانند دریاچه اوان، لزوم پیاده‌سازی الگوی «مدیریت مشارکتی» یا «مدیریت اجتماع‌محور» را به تنها راه نجات دریاچه و یا حداقل، کاستن از تبعات تلخ توسعه، تبدیل کرده است.

حال سؤال مهم بعدی این است که الگوی مدیریت دریاچه و حریم آن، چه طور طراحی شده؟ چرا استان یا سرمایه‌گذار، در این زمینه، شفاف نیستند؟

آنقدر مساله مدیریت دریاچه اوان، جدی و حیاتی و مهم است که به جرأت می‌توان گفت، یکی از پنج موضوع اولویت‌دار مدیریت کلان در استان قزوین به حساب می‌آید. مساله‌ای با این مقدار از اهمیت و حساسیت، چرا باید به سمتی حرکت کند که راه حل اجرایی آن، مبتنی بر لابیگری و واسطه‌گری و سفارش و پول‌پاشی و جوش زدن معامله و دستور مقامات عالی رتبه استان باشد؟ در حالیکه مشخص نیست طرح اجرایی پروژه ساماندهی حریم دریاچه و ایجاد منطقه گردشگری! بر مبنای کدام مطالعه محیط زیستی و اجتماعی تهیه شده؟ مسئولان بر مبنای کدام کار کارشناسی، دستور نهایت همکاری و مانع‌زدایی را صادر کرده‌اند؟ آیا معنای پشتیبانی و مانع‌زدایی، این است که بدون توجه به آثار غیرقابل جبران محیط زیستی و اجتماعی یک پروژه، دستور اجرای آن صادر شود؟

اگر مطالعات شرکت آران که مربوط به حدود ۱۵ سال قبل است، ملاک عمل هست، چرا در حریم ۱۵۰ متری و ۲۵۰ متری، مداخله صورت می‌گیرد؟ هر چند آن طرح هم باید به‌روز شود و اگر مطالعات جدید انجام شده، لطفاً طبق وظیفه قانونی، محتوای ۀن را در اختیار سایر ذینفان و دست‌اندرکاران قرار بدهند تا اگر حرف منتقدین، بی اساس است آشکار شود. حال آنکه شوربختانه باید با این واقعیت تلخ کنار آمد که در این پروسه چندلایه، آن بخشی که کمترین اهمیت را داشته، خود دریاچه است و چون تمرکز سرمایه‌گذار بر بخش‌های دیگر در منطقه و در استان است، باید منتظر نابودی دریاچه اوان، با سرعتی باورنکردنی باشیم.

سوالی دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه مهمترین وجه یک تفاهم پایدار که تضمین‌کننده حفظ محیط زیست در کنار ارتقاء اقتصادی طرفین و توجه تام و تمام به چارچوب‌های اجتماعی و فرهنگی منطقه و دغدغه حفظ و ترویج آن‌هاست، از چه مسیری قرار است تحقق پیدا کند؟

تردیدی نیست که برای شروع طوفانی چنین طرحی و در بوق و کرنا کردن چنین سرمایه‌گذاری جالبی، همه چیز در ظاهر، مهیاست. سرمایه‌گذار آماده، بهترین اراضی حریم و اطراف دریاچه، آماده و در اختیار، پشتیبانی‌های اداری و فنی نهادهای دولتی متولی، با دستور ویژه بالاترین مقام اجرایی استان، به خط شده و حاضر به یراق و در مجموع، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شده‌اند که نان ویژه‌ای در غفلت خیلی‌ها، به جیب سرمایه‌گذار سرازیر شود.

حالا سؤال مهمتری پرسیده می‌شود، چرا شما که برای رونق کسب و کار و رفع موانع تولید و خدمات، به راحتی زمین در اختیار سرمایه‌گذار غیربومی قرار می‌دهید، همین اراضی را که ملک آبا و اجدادی «اوانی‌ها» و «وربنی‌ها» ست، در اختیار خود جامعه محلی نمی‌گذارید؟

چطور یک فرد با عنوان سرمایه‌گذار می‌تواند به راحتی هر مقدار از اراضی منطقه را تحت اختیار و مالکیت داشته باشد ولی یکی از مردم منطقه اوان اگر ۴ تا درختی که کاشته، یک متر وارد حریم اراضی ملی شود، دمار از روزگارش در می‌آورید و سریعاً پاسگاه و یگان حفاظت و دادگاه وارد عمل می‌شوند؟

این همان نکته اساسی توسعه ناپایدار است که مبتلابه اغلب نقاط کشور است. هیچ کسی به اندازه جامعه محلی حریم دریاچه اوان، نمی‌تواند حق داشته باشد. مادامیکه حق جامعه محلی داده نشود، هرگونه اقدامی در دریاچه اوان، محکوم به شکست است. شک نکنید که سرمایه‌گذاری در چنین وضعیتی، مساوی با ضرر مطلق بوده و بعید میدانم فرد هوشمندی مانند سرمایه‌گذار فعلی، این موضوع را تخمین نزده باشد.

تردیدی نیست که راهی جز آموزش، توان‌افزایی، پشتیبانی، مانع‌زدایی نسبت به جامعه محلی وجود ندارد و واگذاری امور به جامعه محلی، تنها راه سامان گرفتن مسائل دریاچه‌ است. هرچند که این موضوع زمان‌بر باشد. هرچند که چالش‌های جدی داشته باشد، اما باید انجام شود.

کاری که اگر سال ۸۲ کلید می‌خورد، الان یکی از موفق‌ترین نمونه‌های مدیریت جامعه محلی در عرصهٔ تالابی در کشور را شاهد بودیم اما به همین بهانه زمان‌بر بودن، نزدیک به دو دهه از سال‌های طلایی دریاچه اوان، گذشت و نه تنها هیچ چیزی به پایداری نرسید، بلکه تخریب‌های فاجعه‌بار نصیب دریاچه شد.

سخن کوتاه کنیم، دریاچه اوان در روز ۲۴ فروردین ۱۴۰۰، رکورد افت سطح آب در ده سال گذشته را هم زد تا کلکسیون فاجعه کامل شده باشد. دریاچهٔ خاطرات همه ما، همچنان در حال از دست دادن توان خودپالایی خود است.

دریاچه اوان، نگین درخشان استان، بیش از دو دهه، در گیر و دار عدم هماهنگی بین بخشی، عدم درک ملزومات بوم گردشگری، تخمین نادرست ظرفیت و توان پذیرایی، اشتباه مطلق در تعریف کاربری، ایجاد پریشانی در حوزه اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی، منفعت‌طلبی نهادهای دولتی، عدم اعتماد بلندمدت به جامعه محلی، ضعف مطلق آموزش و توان‌افزایی، تضعیف اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی، تخریب بدون توقف محیط زیست، بی‌توجهی به کار کارشناسی و دانش‌محور، نادیده گرفتن توانمندی‌های جوامع محلی، بی‌توجهی به برنامه جامع مدیریت زیست‌بومی، افزایش نگران‌کننده آلودگی، کاهش خطرناک تراز آب دریاچه، و چندین و چند پریشانی دیگر، تبدیل به یک گره کور مدیریتی شده که یقیناً چارهٔ آن در این مرحله، واگذاری به سرمایه‌گذار نیست.

مدیریت اجتماع‌محور دریاچه اوان با محوریت ساکنان روستاهای حریم دریاچه و ایجاد ظرفیت برای جامعه محلی، به طوری‌که حفظ دریاچه، نسبت مستقیم با منافع آن‌ها داشته باشد، در کنار آموزش مداوم و اعتماد به جامعه محلی، می‌تواند وضعیت چنین عرصه منحصر به فردی را به تدریج بهبود بخشد.

ذکر این نکته هم بسیار اهمیت دارد که در کدام نقطه از جهان، یک دریاچه یا تالاب طبیعی و حساس که در پیوند با جامعه بومی و محلی اطرافش، یک اکوسیستم خاص را به وجود آورده، اینطور مورد هجوم لودر و بولدوزر قرار می‌گیرد و پریشانی بصری و آلودگی چندجانبه نصیبش می‌شود؟

آیا دردناک نیست که مدیران استان قزوین، تفاوت بین دریاچه اوان و دریاچه چیتگر تهران را نمی‌داند و تفاوت بین دریاچه اوان و پارک باراجین را درک نمی‌کنند؟

تلخ و دردناک است که لودرها به بهترین عرصه‌های حریم دریاچه حمله کردند و مردم اوان و وربن هم که به نشانه اعتراض، ابتدا جلوی کار را گرفته بودند، با برخورد انتظامی متوجه می‌شوند که همه شرایط برای ورود همه‌جانبه سرمایه‌گذار غیربومی فراهم شده است و چند وقت دیگر هم باید با ده‌ها هکتار از اراضی آبا و اجدادی خودشان خداحافظی کنند و نظاره‌گر شهرک‌سازی باشند.

شوربختانه بدون داشتن پیوست محیط زیستی و پیوست اجتماعی و در فرآیندی غیرقانونی، سرمایه‌گذاری غیربومی، بهترین عرصه‌های حریم را در اختیار گرفته و با پشتیبانی مقامات استان قزوین، تیر خلاص را به پیشانی دریاچه شلیک کرده‌اند.

و دست آخر، این نکته عجیب که مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی، که در تاریخ ۳۰ شهریور ۹۹، ایجاد و احداث منطقه نمونه گردشگری را در کنار تالاب‌ها ممنوع اعلام کرده، مثل آب خوردن، زیر پا گذاشته می‌شود و مصوبه تکمیلی همین شورای عالی در تاریخ ۲۹ بهمن ۹۷ که احداث هرگونه و هر مدل شهرک گردشگری را در این مناطق ممنوع اعلام کرده، نادیده گرفته می‌شود.

و سخن آخر، همان سخن اول است، دریاچه اوان، یک عرصه و بوم‌سازگان بکر و بسیار بسیار حساس و شکننده است که هر نوع برنامه و طرح اجرایی در حریم و اطرافش، به آن آسیب می‌زند. حتی اگر بخواهیم ظرفیت تفرجی و تفریحی در اطرافش ببینیم، یقیناً و قطعاً در چارچوب اکوتوریسم و بوم‌گردشگری، آن هم از نوع بسیار کنترل شده و کاملاً محدود، با تعریف منطقه حفاظتی و تفرجگاهی ویژه و با رعایت ظرفیت بُرد دریاچه، شاید امکان‌پذیر باشد و همه اینها، فقط و فقط در قالب ایجاد معیشت محدود جایگزین، برای جامعه محلی، فابل تعریف و توجیه است و نه سرمایه‌گذاری میلیاردی، که دلیل آن هم واضح و روشن است، سرمایه‌گذاری میلیاردی، زمانی قابل توجیه خواهد بود که بیشترین بهره‌برداری‌ها، صورت بگیرد. فشار چند برابری به دریاچه وارد آید و چون این عرصه خیلی محدود است، مجبور است به عرصه‌های دیگر هم سرک بکشد و این خودش یعنی ده‌ها تعارض اقتصادی و اجتماعی دیگر…

به عبارتی، مسئولی که به دانش و کار کارشناسی پشت می‌کند، آمایش سرزمینی را فراموش می‌کند، فقط یک بعد مالی قضیه برایش هیجان‌انگیز است و سایر ابعاد بسیار مهم و پیچیده فنی و اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصاد سیاسی منطقه را نمی‌بیند، مجبور می‌شود که چنین تصمیمی بگیرد. مجبور است که دست سرمایه‌گذار را بگیره و چند امتیاز ویژه به او بدهد تا بتواند جذبش کند. مجبور می‌شود به تنهایی با چند مسئول دیگر از جنس خودش بنشیند و تصمیم بگیرد و جامعه محلی رو نادیده انگارد.

در این شرایط واضح است که جامعه محلی و اهالی روستاهای اطراف دریاچه را مزاحم می‌بیند. آشکار است که برای توجیه این بی‌محلی خودش، مجبور می‌شود صفت بیسوادی به جامعه محلی بدهد. واضح است که روستائیان منطقه را کارنابلد و بدون مهارت معرفی و اعتماد به نفسشان را زایل می‌کند و در نهایت مادامی که صفر تا صد مدیریت دریاچه در اختیار خود مردم بومی قرار نگیرد، دریاچه روی آرامش نخواهد دید.

منبع:ایسنا

مهارلو؛ جذاب بی زیرساخت!

یک فعال گردشگری گفت: با مشاهده تصاویر زیبای کاربران فضاهای مجازی از دریاچه مهارلو متوجه می‌شویم این دریاچه بدون هیچ امکاناتی مورد بازدید گردشگران داخلی و خارجی زیادی قرار می‌گیرد، اما با توجه به اینکه هیچ مکانی برای استراحت و هیچ سرگرمی خاصی برای بازدیدکنندگان وجود ندارد این توجه به گرفتن چند عکس و تماشای منظره دریاچه محدود می‌شود.

سید احسان تقوی در گفت‌وگو با ایسنا با تاکید بر جذابیت و تنوع در برنامه سفرها، گفت: کشور ما همچنان برای گردشگران خارجی به عنوان یک مقصد فرهنگی شناخته شده و برنامه سفر گردشگران خارجی که به ایران سفر می‌کنند اغلب شامل دیدار از سایت‌های تاریخی و موزه‌ها و در برخی موارد کویرهای مرکزی ایران است.

او ادامه داد: معمولا برنامه سفر از شهر تهران آغاز می‌شود و گردشگران تا زمانی که به شیراز می‌رسند از چندین سایت تاریخی، آرامگاه مشاهیر و موزه دیدن کرده‌اند.

این فعال گردشگری خاطرنشان کرد: گاهی اوقات دیده می‌شود در کمال ناباوری دیگر رغبت چندانی به دیدن یک اثر تاریخی شاخص که به زعم ما به لحاظ تاریخی و فرهنگی بسیار مهم است نشان نمی‌دهند و تمایل دارند چیزی متفاوت از یک آرامگاه یا اثر تاریخی ببینند و چه پدیده‌ای بهتر و جذابتر از دیدن رنگ صورتی دریاچه مهارلو و گذراندن یک‌نیم روز در ساحل دریاچه.

تقوی افزود: خودمان را لحظه‌ای به جای آن گردشگر خارجی بگذاریم و تصور کنیم که دلار به قیمت چهارسال قبل بازگشته و ما سفری ۱۰ روزه به یک کشور اروپایی داشته‌ایم. شاید تماشای کلیساهای باشکوه و آثار تاریخی آن مقصد اروپایی برای عده‌ای از ما بسیار جذاب باشد، اما شاید هم بعضی از ما دوست نداشته باشیم تمام مدت ۱۰ روز سفرمان به دیدن بناهای تاریخی بگذرد.

او با تاکید بر ایجاد فرصت جذب گردشگران با سلایق گوناگون، بیان کرد: اگرچه شان و منزلت آثار باشکوه تاریخی که در کشور ما جای دارند و برخی از آن‌ها در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده‌اند بر هیچ کس پوشیده نیست اما شاید کودکان و نوجوانانی که با والدین خود به ایران سفر کرده‌اند هنوز به درک کاملی از جایگاه رفیع این آثار در تاریخ تمدن بشری نرسیده باشند که بسیار هم طبیعی است.

این فعال گردشگری اظهار کرد: هنر ما به عنوان فعالان صنعت گردشگری آنست که بتوانیم طیف وسیعی از سلایق را پوشش دهیم و نگذاریم آنچه که از ایران در ذهن آن کودک یا نوجوان نقش می‌بندد تصویری کسل کننده و تکراری باشد. چه بسا زیبایی رنگ دریاچه مهارلو و توده‌های نمک و بازی در ساحل دریاچه، بیشتر از یک موزه یا خانه تاریخی، آن کودک یا نوجوان را مجذوب خود کند.

تقوی تصریح کرد: نباید فراموش کنیم که مقاصد گردشگری زیادی در دنیا وجود دارند که بدون داشتن آثار مهم تاریخی و با ساخت شهربازی و پارک‌های آبی جذاب، به عنوان مقصدگردشگری خانواده‌های دارای فرزند کم سن وسال محبوبیت یافته‌اند.

او گفت: با مشاهده تصاویر زیبای کاربران فضاهای مجازی از دریاچه مهارلو متوجه می‌شویم دریاچه مهارلو همین حالا و به همین شکل فعلی و بدون هیچ امکاناتی مورد بازدید گردشگران داخلی و خارجی زیادی قرار می‌گیرد اما با توجه به اینکه هیچ مکانی برای استراحت و هیچ سرگرمی خاصی برای بازدیدکنندگان وجود ندارد، دیدار گردشگران خارجی به گرفتن چند عکس و تماشای منظره دریاچه محدود می‌شود که نهایتا یک ساعت زمان میبرد و حال آنکه تمام تلاش متولیان گردشگری در بسیاری از کشورها این است که با روایتگری و داستان پردازی و خلق جاذبه‌های جدید مدت زمان ماندگاری گردشگران را در شهر خود تا حد امکان افزایش دهند.

این فعال گردشگری گفت: متاسفانه آمار دقیقی از میزان ماندگاری گردشگران خارجی در شهر شیراز و استان فارس موجود نیست ولی طبق بررسی‌های میدانی انجام شده، میزان ماندگاری گردشگران خارجی در کلان شهر شیراز نزدیک دوشب است. البته این آمار تقریبی و با احتساب بازدید از مجموعه‌های میراث جهانی تخت جمشید و پاسارگاد و سایت تاریخی نقش رستم است؛ حال که موهبتی طبیعی در کمترین فاصله مکانی به شهر شیراز وجود دارد می‌توانیم با ایجاد فضاهایی برای استراحت و بازی‌های آبی و پروازهای تفریحی باعث افزایش ماندگاری گردشگران در این مکان شویم.

تقوی عنوان کرد: هرچه گردشگران زمان بیشتری را در کنار دریاچه مهارلو سپری کنند علاوه بر بهره مندی مالی سرمایه گذاران در خود دریاچه، نرخ اشتغال واحدهای اقامتی شیراز را نیز افزایش میدهند. عکاسی از پرندگان مهاجر، دوچرخه سواری در حاشیه دریاچه، قایق سواری و تماشای شکوفه‌های بادام روستای مهارلو بخشی از فعالیت‌هایی است که می‌توان انجام داد. کوه‌های مشرف به دریاچه نیز فضای وسیع و مناسبی برای علاقه مندان به کوهنوردی فراهم کرده و منظره کم نظیری را ایجاد کرده است.

او اظهار کرد: در سال ۱۳۹۴ کارگروه طبیعت گردی فارس با حضور مدیرکل وقت محیط زیست استان، معاون گردشگری استاندار و جمعی از اعضای این کارگروه تشکیل شد. در آن جلسه طرح مدیریت گردشگری تالاب مهارلو از سوی محیط زیست مطرح شد که در یک برنامه زمان بندی پنج ساله و با صرف هزینه، زیرساخت‌هایی برای این منطقه در نظر گرفته شود تا بخش خصوصی نیز برای سرمایه گذاری اقدام کند. حتی برنامه ریزی شده بود که سه باشگاه دوچرخه سواری، قایق سواری و پاراگلایدر همگی از بخش خصوصی در این منطقه سرمایه گذاری کنند.

این فعال گردشگری گفت: اما از آن جلسه و آن تصمیمات نزدیک به ۶ سال می‌گذرد. امیدواریم پای سرمایه گذارانی به این منطقه باز شود که دلسوز محیط زیست تالاب مهارلو باشند و در کنار درآمدزایی که حق هر سرمایه گذار است، حفظ گونه‌های جانوری و به ویژه پرندگان مهاجر دریاچه، دغدغه آن‌ها باشد.

منبع:ایسنا

تفاوت مرمت آثار باستانی با تعمیر

کارشناس ارشد مرمت اشیاء فرهنگی و تاریخی با اعتقاد به این‌که مرمت و تعمیر با یکدیگر تفاوت است، تاکید کرد: در مرمت حق حذف بخشی وجود ندارد؛ باید در هر صورتی ارزش‌ها و معانی آن حفظ شود. زیرا هر اثری اطلاعاتی می‌دهد.
اسدالله وش، کارشناس ارشد مرمت اشیاء فرهنگی و تاریخی در وبینار مرمت آثار و ابنیه تاریخی با اشاره به این‌که به آثار دوره تاریخی، اثر تاریخی گفته می‌شود و به پیش از تاریخ، اثر باستانی نام دارد، گفت: تفاوت این دو هم از زمان اختراع خط است.
 وش در ادامه به تعاریف فرهنگ آثار، حفاظت و مرمت پرداخت و افزود: فرهنگ مجموعه رفتارها، آیین‌ها و پوشاک ماست؛ حال این فرهنگی که به وجود آمده، ویژگی‌هایی دارد. ما فرهنگ خوب و بد نداریم؛ در واقع آثار تاریخی و باستانی از فرهنگ یک کشور تبلور پیدا می‌کند.

وی با بیان این‌که حفاظت به معنای نگهداشتن همه ویژگی‌های یک اثر تاریخی است، گفت: باید توانایی نگه داشتن آن وجود داشته باشد، نگه داشتن آن، آینده ما را می‌سازد چون رشد و بالندگی فرهنگی برای ما به ارمغان می‌آورد. ما با تکیه به این ارزش‌ها، خط سِیر برای خودمان درست می‌کنیم. در واقع نگه‌داشتن یک اثری تاریخی برای آیندگان، هدف حفاظت ما می‌شود.

وش افزود: مرمت با تعمیر شباهت دارد ولی تفاوت آن این است که مرمت با شناخت و مبانی نظری خاصی پیش می‌رود. در مرمت حق نداریم چیزی از اثر حذف کنیم و باید در هر صورتی  ارزش‌ها و معانی آن حفظ شود. زیرا هر اثری که به ما اطلاعاتی می‌دهد، نباید به سادگی از آن بگذریم.

وی در ادامه با اشاره به  مرمت استحفاظی،  مرمت استحکامی و مرمت جامع گفت: مرمت استحفاظی یعنی برگرداندن آن اثر به حالت اولیه‌اش وجود ندارد و فقط در حالتی که هست با مرمت اصولی حفظ شود؛ مانند تخت جمشید. در مرمت استحکامی، آثار تاریخی ماهیت خودشان را از دست ندادند و سرپا هستند؛ ولی کاربری و زندگی جدید نمی‌توان به آن تزریق کرد. به مانند عالی قاپو؛ ما این اثر را فقط مستحکم نگه می‌داریم.

ایرنا نوشت، به گفته وش مرمت جامع هم یعنی می‌توان به صورتی مرمت شود که کاربری جدید به آن داده شود.

آمریکا برای هند محدودیت‌های سفری در نظر گرفت

رئیس‌جمهور آمریکا برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا محدودیت‌های سفری جدیدی برای هند وضع کرده است.

چمچمه گلین، آیین سنتی باران‌خواهی اقوام خراسان شمالی

آیین باران خواهی (طلب باران) در مواقع کاهش نزولات آسمانی مرسوم بوده است و از سوی مردمی انجام می‌شده که شغل بیشتر آن‌ها کشاورزی بوده و مابقی نیز برای قوت بخشیدن به برگزاری و یا همراه شدن با اجتماعات مردمی در این آیین حضور پیدا می‌کردند.

آش ویژه این آیین پس از جمع‌آوری نذورات به وسیله سرآشپز پخته می‌شود و زنان اطراف دیگ آش ایستاده و یک نفر شروع به خواندن دعای طلب باران می‌کند و بقیه دست‌ها را بالا برده و الهی آمین می‌گویند. پس از پخت آش و صرف کردن آن، مقداری از این آش به وسیله زنان جوان‌تر به در خانه‌های افرادی که در مراسم نبودند برده می‌شود.

بیشتر مراسم‌های مربوط به تمنای باران رنگ و بوی مذهبی دارد و با راز و نیاز به پیشگاه خداوند برگزار می‌شود. مردم در این آیین‌ها، واسطه‌ای بین خود و خدا قرار می‌دهند تا از این طریق رحمت خداوند شامل حالشان شود. این آیین‌ها در استان خراسان شمالی با خواندن اشعار و ترانه‌هایی به شکل دسته‌جمعی همراه است که زنان و بچه‌ها آن را اجرا می‌کنند.

برگزاری آیین باران خواهی در مناطق مختلف ایران، همواره متنوع و متفاوت بوده است.

آیین چمچه گلین، چمچمه خاتون، باران لی، کوسه کوسه و کوسه گلین از جمله آداب‌ورسوم اقوام خراسان شمالی در خصوص باران خواهی محسوب می‌شود، در اين منطقه کشاورزان هنگام خشک‌سالی که برای کشت دیم منتظر بارش بودند و برای مدتی باران نمی‌بارید، این مراسم را برگزار می‌کنند و بر این باورند که پس از انجام آن بارش به امر خدا رخ می‌دهد.

چمچمه گلین (عروس باران)

مردم خراسان شمالی پارچه‌ای، آدمک مانند (مترسک) درست می‌کنند و به چوب بلندی نصب می‌کنند که آن را در آبادی‌های شهرستان شیروان کوسه گلین و در آبادی‌های شهرستان بجنورد چمچمه گلین (عروس باران) و در برخی روستاها کوسه اونیم یا قرری ینگی می‌گویند.

از آیین‌های بسیار رایج باران‌خواهی است که مردان  و پسران برای طلب باران، عروسکی را با ظاهری مردانه می‌سازند، عروسک نماد باران است، در فصل بهار، زمانی که زراعت دیم نیاز به آب دارد و باران نبارد، عده‌ای از جوانان چوبی را که دو یا سه متر طول دارد فراهم می‌کنند و پارچه‌ای به آن می‌بندند، این چوب و پارچه روی آن چولی قزک نام دارد، سپس این چولی قزک را در دست گرفته به کوچه‌ها می‌روند و این شعر را به‌طور دسته‌جمعی می‌خوانند

 چولی قزک بارونه کن              بارون بی پا کن                    گندم به زیر خاکه              از تشنگی هلاکه

در گویش کرمانجی

کَلمَه کُت دو کُلّه              هوای گُرمه گُرمه               گندم به زیر خاکه                      از تشنگی هلاکه

در زبان ترکی

کُو سم کُو سم یار اولسن                   یاقوش یاغسون بار اُولسن

در این اشعار، روزی افراد وابسته به باران رحمت خداوند است و به این طریق کودکان با خواندن این اشعار به در خانه‌ها می‌روند و صاحبان خانه‌ها به آن‌ها شیرینی و آجیل می‌دهند.

اجرای مراسم چولی قزک و خواندن ترانه‌های باران و در واقع خواسته کشاورزان و دامداران برای بارش باران بیان می‌شود. در این آیین، یک نفر عروسک را به دست می‌گیرد و اطراف او هم عده‌ای از مردان سال‌خورده و جوانان راه می‌افتند و به در خانه‌ها می‌روند و ضمن خواندن اشعار باران‌خواهی، نیازهایی را از مردم طلب می‌کنند.

اهل هر خانه نیز پس از پاشیدن آب روی عروسک، خواستۀ بچه‌ها را می‌دهند. بچه‌ها این نیازها را که موادی خوراکی مانند آرد، روغن، گندم و یا برنج است می‌گیرند و بدین‌وسیله برای زراعت دیم، طلب باران می‌کنند تا زراعت از تشنگی درآید، اهالی هر منزل با شنیدن صدای آنان با کاسه‌های پر آب به استقبال آنان می‌شتابند و کاسه آب را به روی افراد گروه می‌پاشند، به طوری که لباس‌های اکثر آن‌ها خیس می‌شود. در بعضی از محل‌ها خوراکی نیز به افراد گروه می‌دهند، علاوه  بر این عمل، در تکایا و مساجد نیز، آش مخصوصی می‌پزند و بین مستمندان تقسیم می‌کنند تا عنایتی بشود و باران ببارد.

آیین مناطق ترک‌نشین

در روستاهای ترک‌نشین اين منطقه در اواسط بهار يا پاييز كه محصولات ديمی نياز به آب دارند، دختر دَم بختی سوار الاغ شده، همراه با زنان روستا به در خانه‌ها رفته و با خواندن شعر باران، ذکر صلوات و گرفتن نذورات هر خانه و جمع‌آوری آن آش درست كرده و در بين همسايگان پخش می‌کنند. به در هر خانه كه می‌رسند، صاحب‌خانه مقداری گندم، پول، آرد شيرين و… به آن‌ها می‌دهد این دسته جلوی در هر خانه‌ای توقف می‌کند یکی از افراد آن خانه ظرفی را پر از آب کرده می‌آورد و روی کوسا (چوم چومه) گلین می‌ریزد و از خداوند بارش باران را طلب می‌کند و به زبان تركی می‌خوانند:

چمچه خاتون چم اوسته                 الله دان یاقوش ایستده

الیم قالوب خمیرده                      بیرچه قاشق سوایسته                                                                                      چاخ داشوچاخماخ داشو               یاندو ورکلر باشو

الله جان بیر یاقوش  گندر            ایسلادا داقو وداشو

یکی دیگر از آیین‌های باران‌خواهی، پختن آش یا حلیم و تقسیم آن میان اهالی یا مستمندان است که به‌صورت گروهی و با مقدمات و تشریفات خاصی انجام می‌شود.

در برخی نقاط دیگر خراسان برای انجام مراسم آش باران خواهی مردم هر محل برای پختن آش از تک‌تک خانه‌ها اقلام مورد نیاز را جمع می‌کنند و با آن آشی به نام  یاغیش تورئنی می‌پزند. پس از پخت، برای تک‌تک خانه‌های محل كاسه آشی می‌فرستند.

در این مراسم زنان و کودکان از افرادی که شرکت کرده بودند می‌خواهند برای پخت آشی به‌منظور طلب باران کمک کنند که هر کدام از همسایه‌ها چیزی کمک می‌کنند و مقداری آب هم روی عروسک می‌پاشند و دعاها و اشعاری را زیر لب زمزمه می‌کنند، معمولاً بعد از این مراسم مردم نماز باران را به‌صورت جماعت برگزار می‌کنند.

در روستای گریوان واقع در بخش مرکزی بجنورد مراسم باران خواهی در محل چشمه پرآبی به نام سرچشمه (باش بولاق) انجام می‌شود و آش یا نهار تدارک دیده را بين اهالی محل و در راه خدا بین مستمندان و فقرا تقسیم  می‌کنند و معتقدند با تقسیم آش نذری در راه خدا باران می‌بارد.

برای انجام اين رسم مردم هر محل برای پختن آش از تک‌تک خانه‌ها اقلام مورد نیاز را جمع می‌کنند و با آن آشی به نام ترمانج می‌پزند. پس از پخت، ابتدا مقداری از آن را از ناودان خانه پايين می‌ریزند و از خدا طلب استعانت و ياری می‌کنند. سپس برای تک‌تک خانه‌های محل كاسه آشی می‌فرستند.

پخش نذری، خواندن نماز شکر و همچنین درخواست برای بارش باران با قرائت ادعیه نیز در این روز انجام می‌شود.

برگزاری مراسم آیین باران خواهی به‌صورت دسته‌های در حال حرکت مردم طالب باران که عروسک را به مکانی خاص مشایعت می‌کنند، انجام می‌شود، این حرکت دسته‌جمعی یکی از مهم‌ترین عناصر آیین باران خواهی است. که از جایی شروع و در نهایت در کنار رودخانه‌ها، چشمه‌ها و یا قنات‌ها به پایان می‌رسد تا برگزاری این آیین کامل شود.

این آیین در خراسان شمالی با شماره ۱۶۸۵ در ۲۸ آبان ماه سال ۹۷ به ثبت ملی رسیده است.

منبع:میراث آریا

خلیج‌فارس، نام، تاریخ و جغرافیا (بخش نخست)

خلیج‌فارس که حدود ۲۲۲ هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع وسعت دارد، ۲/۶ درصد از آب‌های سطح کره زمین را شامل می‌شود. طول این دریا از ساحل عمان تا رأس خلیج‌فارس ۹۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۸۵ تا ۳۳۳ کیلومتر است. عمق متوسط این دریا بین ۲۵ تا ۳۵ متر است و گودترین نقاط آن در ساحل شمالی است، ساحل جنوبی آن عمق چندانی ندارد. چهار رودخانه بزرگ کارون، دجله و فرات و چندین رودخانه کوچک مانند جراحی و هندیجان (زهره) به خلیج‌فارس می‌ریزند.

از تنگه هرمز تا دهانه اروندرود و از آنجا تا رأس مسندام جزایر مهمی از جمله: جزیره هرمز در مدخل تنگه هرمز و مقابل بندرعباس، لارک در تنگه هرمز و در جنوب جزیره هرمز، جزیره قشم که بزرگ‌ترین جزیره خلیج‌فارس است، جزیره هنگام در جنوب جزیره قشم، دو جزیره تنب بزرگ و کوچک در جنوب قشم، جزیره فروز در جنوب ساحل بندر لنگه، جزیره کیش (قیس) در مقابل شیب کوه، جزیره ذراب یا اندارب یا اندرابی که امروز آن را هندورابی گویند، در مقابل ساحل شیب کوه و در مغرب جزیره کیش، جزیره لاوان از جزایر شیب کوه (جزایری که نام‌برده شد در استان هرمزگان قرار دارند)، جزیره خارک در شمال غربی بوشهر، جزیره خارکو و جزیره سیری در مغرب ابوموسی و جنوب فرور، جزیره عباسک در شرق بندر بوشهر و جزیره شیف در شرق بندر بوشهر.

بنابر مطالعات انجام‌شده، خلیج‌فارس در دوره‌های گذشته به‌مراتب گسترده‌تر از حال بوده، ولی باگذشت زمان در اثر رسوب‌گذاری اروندرود از وسعت آن کاسته شده است؛ خلیج‌فارس از طرف مغرب و شمال غربی به دو کشور عراق و کویت محدود می‌شود و در سمت جنوب آن، قسمتی از خاک عربستان سعودی و شبه‌جزیره قطر و سرزمین امارات متحده عربی واقع است و مشرق و جنوب شرقی آن با خاک شبه‌جزیره رأس مسندام (Rasal Massndam) مجاور بوده و از طرف شمال شرق به آب‌های دریای عمان منتهی می‌شود.

گستره نام خلیج‌فارس در منابع تاریخی

اگرچه دریای پارس نام خود را از قوم پارس که در حدود ۸۰۰ ق. م در خوزستان و سپس فارس حکومت می‌کردند، گرفته است، اما برای نخستین بار نام این دریا در متن لوگان زاگسی (Lugal Zagesi) پادشاه اروک آمده است. پیش از آنکه قوم آریایی بر ایران تسلط پیدا کنند، آشوری‌ها این دریا را در کتیبه‌های خود به نام نامرتو (Narmarratu) که به معنی رود تلخ است، یاد کرده‌اند، احتمالاً این قدیمی‌ترین نامی است که از خلیج‌فارس باقی‌مانده است.

در تمدن ایلامی در هزاره سوم قبل از میلاد که حدود جنوب این امپراتوری را در برمی‌گرفت و به بوشهر کنونی (لیان قدیم، به قول یونانیان مزامبریا) محدود می‌شد، سنگ نبشته‌هایی به دست آمد که بیانگر توجه ایلامی‌ها به سواحل خلیج‌فارس است. با تشکیل امپراتوری هخامنشی و تصرف فینیقیه و مصر، هخامنشیان به ضرورت توسعه و نفوذ خود در دریاها پی بردند. اقدام داریوش در شناسایی مسیرهای دریایی نشان می‌دهد که این پادشاه به منطقه خلیج‌فارس توجه خاصی داشته است.

اگرچه نام دریای پارس به صورت مستند در آثار مورخان و جغرافی‌دانان یونانی آمده، اما در کتیبه‌ای که از داریوش هخامنشی در تنگه سوئز مصر یافت شد، عبارتی به این مضمون آمده که: «درایه تی هچا پارسیا آئی تی» که زبان‌شناسان آن را به این صورت معنی کرده‌اند: دریایی که از پارس می‌رود (سر می‌گیرد)؛ چنان‌که ملاحظه می‌شود، از این دریا به‌عنوان دریای پارس یادشده است. (منتظر القائم، ۱۳۸۴:۲۴۷)

بیش از سیزده تن از مورخان و جغرافی‌دانان یونانی و رومی مانند هکاتائوس (۴۸۰ ق. م)، ویکائرخوس (۳۰۰ ق. م)، آراتستن (۲۱۰ ق. م)، هیپارخوس (یا هیپارک) (۱۳۰ ق. م)، پوزیروتیوس (یک ق. م)، استرابو (یک ق. م)، پومپوتیوس (یک میلادی)، کنت کورث (یک میلادی)، فلاریوس آریانوس (۱۴۰ میلادی)، بلطمیوس (قرن دوم میلادی)، پری اجب (۳۰۰ میلادی) و اوروزیوس (۴۰۰ میلادی) در آثار خود خلیج‌فارس را به‌ نام سینوس پرسیگوس، پرسیکوم ماره، پرسیکون کاای تاس آورده‌اند. (پاسورث ۱۳۸۴:۲۹)

تا قبل از نئارخوس (Nearchus) (۲۴-۳۲۵ ق. م) برداشت‌های جغرافیایی از خلیج‌فارس مبهم بود و نویسندگان یونانی، خلیج‌فارس، خلیج عدن و دریای سرخ را تحت عنوان دریای اریتره، نام‌گذاری کرده بودند. (چیت‌ساز، ۱۳۸۴:۲۰۲)

فلاویوس آریانوس (Flavius Arrianus) که در قرن دوم میلادی زندگی می‌کرد، در کتاب معروف خود آنابازیس (Anabasis) از سفر دریایی نثارک که به دستور اسکندر مأموریت داشت از رود سند به دریای عمان و خلیج‌فارس برود و به مصب فرات داخل شود، سخن گفته و نام این دریا را پرسیکون کا‌ای تاس (Persikon Kaitas) نوشته که ترجمه تحت‌اللفظی آن خلیج‌فارس است.

کلودیوس پتوله مااوس (Cloudius Ptolemaeus) یا بطلمیوس معروف که از بزرگان علم هیئت و جغرافیای قدیم است و در قرن دوم قبل از میلاد زندگی می‌کرده، در کتاب بزرگی که در علم جغرافیا به زبان لاتین نوشته از این دریا به‌عنوان پرسیکوس سینوس یاد می‌کند. بنابراین همان‌گونه که نوشتیم بسیار از مورخان و جغرافی‌دانان مشهور یونانی و رومی نام این آبراه مهم را دریای پارس نوشته‌اند.

نام خلیج‌فارس در منابع دوران اسلامی

در کتاب‌های معتبر جغرافیایی و تاریخی که در سده‌های نخستین اسلامی تألیف شده‌اند و به مناسبتی از دریای پارس نامی به میان آمده، از این دریا با نام بحر فارس، البحر الفارسی، الخلیج الفارسی و خلیج‌فارس یاد شده است.

بعضی از جغرافی‌دانان اسلامی معتقدند که بحر الفارسی به گستره آبی وسیعی اطلاق می‌شده است و محدوده‌ای که امروز به نام خلیج‌فارس شناخته می‌شود، تنها قسمتی از دریای پارس به شمار می‌رود.

ابن فقیه که کتاب خود را با عنوان مختصر کتاب البلدان در سال ۲۷۹ هجری تألیف کرد، از این دریا به‌ نام بحر فارس یاد کرده است.

ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری در اصفهان تألیف شده و ابوالقاسم عبیدالله بن احمد بن خردادبه که در قرن چهارم هجری می‌زیسته در کتاب معروف المسالک و الممالک و ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری که در قرن چهارم هجری می‌زیسته است در کتاب المسالک و الممالک از این آبراه مهم با عنوان بحر الفارسی یاد کرده‌اند.

اصطخری دراین‌باره می‌نویسد: «بدان که دریای پارس شعبه‌ای از دریای محیط است که این دریا از صین (چین) بیرون می‌آید و از شهر واق‌واق می‌گذرد تا می‌رود بر حدود شهرهای سند و هند و کرمان تا آنجا که به پارس می‌رسد.» (اصطخری، ۱۳۴۰:۱۰۷)

مؤلف کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب پس از توضیح درباره حدود بحر الاعظم به پنج خلیج اشاره می‌کند که یکی از آن‌ها خلیج پارسی است. او در این باره می‌نویسد: «و چهارم خلیج پارس خوانند که حد از پارس برمی‌گیرد با پهنای اندک تا به حدود سند رسد.» (مینورسکی، ۱۳۷۲:۹۴)

همچنین ابوالحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی در دو کتاب مشهور خود مروج الذهب و معادن الجوهر و التنبیه و الاشراف و مقدسی در کتاب البدء و التاریخ و ابن حوقل در کتاب صوره الارض که آن را به سال ۳۶۷ قمری به پایان رسانده، آن را بحر الفارس نامیده‌اند.

ابن بلخی در کتاب فارسنامه، یاقوت حموی در معجم البلدان، ابوعبدالله زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در کتاب آثار البلاد اخبار العباد و حمدالله مستوفی در کتاب نزهه القلوب و ده‌ها مورخ و جغرافی‌دان مسلمان دیگر این خلیج را خلیج‌فارس (بحر فارس) نامیده‌اند (مشکور، بی‌تا؛ ۴۵-۴۲)

محمدجواد مشکور در مقاله‌ای با عنوان نام خلیج‌فارس که به مناسبت برگزاری درس گروهی خلیج‌فارس آن را نوشته و اداره‌کل انتشارات و رادیو در جلد اول مجموعه مقالات خلیج‌فارس به چاپ رسانیده است، بیش از چهل کتاب و مأخذ معتبر معرفی می‌کند که نویسندگان آن آثار، نام این دریا را خلیج پارس معرفی کرده‌اند. شایان‌ذکر است که خلیج العربی در کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی قدیم مطلقاً به دریای سرخ که بین تنگه باب المندب و کانال سوئز قرار دارد، اطلاق می‌شد و به مناسبت شن‌های سرخ ساحل آن را به یونانی اریتره (Erithree) و به لاتین ماره روبروم (Marerubrum) یعنی دریای سرخ و بحر قلزم می‌خواندند.

منبع:میراث آریا

خلیج‌فارس و هویت سرزمین ایران

عیلامیان در هزاره‌های پیش از میلاد، خلیج فارس را به عنوان مادر مقدس می‌شناختند و پس از آن نیز اقدامات اقتصادی و امنیتی هخامنشیان و ساسانیان همه و همه نشان از نقش پر رنگ و جایگاه ویژه خلیج فارس دارد‌.

خلیج فارس پیوند دیرینه‌ای با هویت ایرانی، قلمرو سرزمینی و تاریخ و فرهنگ ایران دارد. از همان بدو شکل‌گیری نخستین حاکمیت‌های سیاسی در فلات مرکزی ایران، خلیج فارس نقشی حیاتی و تاثیرگذار در معادلات اقتصادی، بازرگانی و سیاسی حکومت‌ها ایفا می‌کرده است.

به‌نوعی می‌توان این آبراهه مهم در خاورمیانه را مشترک در سرنوشت هویت سرزمینی ایرانیان و سایر ملت‌هایی دانست که مراوداتشان از طریق این منطقه انجام می‌شده است.

اهمیت خلیج فارس تا بدان جا بوده است که در کتیبه‌ها و متون تاریخی مکشوفه از اولین تمدن‌های شکل گرفته در بین النهرین تا فلات مرکزی ایران به آن اشاره شده است.

اهمیت یافتن راه‌های دریایی که به واسطه نا امن شدن راه‌های زمینی در کانون توجه حاکمان وقت قرار می‌گرفته است، در کنار جایگاه مهم بازرگانی و تجارت، نقش و اهمیت خلیج فارس را در معادلات حاکمان زمان دو چندان می‌کرده است.

توجه عیلامیان به خلیج فارس در هزاره‌های پیش از میلاد که آن را به عنوان مادر مقدس می‌شناختند، در کنار اقدامات اقتصادی و امنیتی هخامنشیان و ساسانیان که بر رونق و شکوفایی اقتصاد تجاری آن افزود، همه و همه نشان از نقش پر رنگ و جایگاه ویژه خلیج فارس دارد.

کرانه‌های جنوبی و شمالی خلیج فارس در ادوار مختلف تاریخی همواره بخشی جدایی ناپذیر از سرزمین ایران بوده‌اند، در برهه‌های زمانی گوناگون هنگامی که نظارت سیاسی حکومت مرکزی بر روی کرانه‌ها و سواحل خلیج فارس دچار سستی می‌شده است، حکومت‌های بومی قدرت یافته در کرانه‌های جنوبی خلیج فارس به سواحل شمالی و ایرانی نشین نزدیک می‌شدند و این مناطق را تحت سیطره خود در می‌آوردند.

مجموع این اقدامات منجر به اقدامات بازدارنده از سوی حاکمیت سیاسی وقت در ایران می‌شد و مبانی رفتاری ایران را از برخوردهای تعاملی به تعارضات منطقه‌ای تبدیل می‌کرد.

اهمیت خلیج فارس در چهار راه حوادث خاورمیانه به اندازه‌ای مهم بوده است که دولت‌های اروپایی از قرن هفدهم تا قرون بیست و یک ارزش آن را درک کرده و به جایگاه مهم آن واقف بودند، به نحوی که لرد کرزن نایب السطنه دولت بریتانیا در هندوستان شناخت منافع سیاسی انگلستان را در گرو شناخت خلیج فارس می‌دانست و بر ارزش و اهمیت این آبراهه مهم و استراتژیک تاکید می‌کرد.

بنابراین و بر اساس چنین نقش و اهمیت والایی که خلیچ فارس در مقاطع گوناگون تاریخ داشته است و به تناسب اهمیتی که حکمرانان وقت در معادلات خود به این منطقه مهم می‌داده‌اند، می‌توان وحدت و هویت سرزمینی ایران را در پیوستگی با خلیج فارس دانست.

منبع:میراث آریا