ابراز نگرانی برای تخریب آثار بودایی افغانستان
/0 دیدگاه /در اخبار گردشگری /توسط Shahrzad Dehghaniدر گفتوگویی مفصل با دکتر محمدقاسم وفاییزاده، وضعیت آثار تاریخی افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان و شیوه برخورد طالبان با میراثفرهنگی افغانستان را بررسی کردیم. حافظه تاریخی جهان انهدام مجسمههای بزرگ بودا در بامیان که برجا مانده از دوران تمدن بودایی افغانستان بود را همچنان در ذهن نگاه داشته است و نگاه به طالبان در مواجهه با آثار تاریخی افغانستان همچنان با خاطرهای تلخ از نبرد این گروه با هویت تاریخی افغانها در ۲۰ سال قبل عجین است. افغانها اما همچنان نگران تخریب آثار و محوطههای تاریخی افغانستان از سوی شاخههای افراطی و تندرو طالبان در گوشه و کنار آن کشور هستند و حالا افغانستان با مافیای تبهکار قاچاق اشیای تاریخی از آن کشور به مقصد پاکستان نیز مواجه است. دکتر محمدقاسم وفایی زاده دراین گفتوگو از رها شدن بسیاری از اثار تاریخی افغانستان در هرج و مرج اخیر و بیتوجهی رییس جمهور پیشین آن کشور به درخواست او برای انتقال اشیای تاریخی افغانستان به مخازن امن خبر داده است. او میگوید با این حال گنجینه بزرگ باختر یکی از مهمترین و بزرگترین مجموعه اشیای زرین باستانی افغانستان پنهان مانده است تا ملت افغانستان از مهمترین نشانههای هویتی خود در جنگ و آشوب محروم نشود.
جناب وزیر اسبق فرهنگ افغانستان پیش از آغاز این گفتوگو آرزو میکنیم افغانستان روزی از تمام این جنگها خلاص شود و مردم افغانستان روزی رنگ خوش آزادی و آرامش را ببینند.
ناخودآگاه وقتی از افغانستان صحبت میکنیم به دلیل اتفاقات ۴ دهه اخیر تصیر یک کشور جنگزده، ویران شده، بسیار عقب مانده و از بین رفته در جنگ به ذهن متبادر میشود. کشوری که تهی از هرگونه فرهنگ و تاریخ است. اما آیا واقعا افغانستان چنین کشوری است که تصویر آن به جهان مخابره شده است؟
قدم دوم تبدیل افغانستان به کانون وصل در موضوع عرضه و تقاضا بود. در حوزه انرژی که اولویت خاص خود را داشت و از لحاظ فرهنگی هم تلاشهای زیادی شد تا افغانستان بتواند نقش تاریخی خود را ایفا کند. به خصوص با دو کشور ایران و تاجیکستان که از لحاظ فرهنگی بسیار به افغانستان نزدیک هستند. حتی بحث کشورهای حوزه نوروز مطرح شد که شامل ۱۱ کشور شدند. بحث راهاندازی تلویزیون مشترک بین کشورهای فارسی زبان افغانستان، ایران و تاجیکستان هم مطرح شد که بعدها این موضوع به دلایلی معطل ماند. اما جان موضوع این است که افغانستان امروز بازمانده و میراثدار سه تمدن بزرگ در منطقه است. با آثار فرهنگی و میراث سه دوره طلایی و همه ما مسئول حفظ این آثار هستیم. آثاری که نه تنها به عنوان دارایی و سرمایه معنوی مردم افغانستان و حوزه فرهنگی فارسی زبانها است که جزو داراییهای جامعه بشری است.
میراث فرهنگی و آثار تاریخی افغانستان حالا در سیطره طالبان است به نظر شما آنها با این آثار چه خواهند کرد؟
منظورتان همین دوره جدید است یا ۲۰ سال قبل؟
امکانش هست در مورد آثاری که صحبت میکنید نسبت به ارزش آنها و دوره تمدنیشان هم سخن بگویید؟
از مزار شریف هم گزارشهایی داشتیم که طالبان قصد دارد جادهای از وسط حیات مسجد «خواجه ابونصر پارسا» که مربوط به دوره تیموری است عبور دهد. نگرانی ما جدی شد و تلاش کردیم از طریق بزرگان محلی این موضوع را حلوفصل کنیم. آنها هم با مسئولان طالبان صحبت کردند و افراد طالبان قانع شدند جاده را از داخل حیات مسجد عبور ندهند. موارد مختلفی در گوشه و کنار افغانستان وجود داشت و گزارشهای زیادی هم نسبت به تهدید آثار تاریخی به دستمان رسیده بود. اینها اثرات منفی جنگ بود. نفس جنگ تاثیرات مخرب و غیرقابل کنترل بر آثار تاریخی دارد. بخش دوم نگرانیهایی بود که از سرنوشت موزههای محلی و موزه ملی افغانستان که یکی از غنیترین موزههای منطقه است و آثار مربوط به سه تمدن بزرگ و تاریخ افغانستان و افغانستان مدرن به علاوه آثار سرقت شدهای که با همکاریهای نهادهای مختلف به موزه ملی افغانستان بازگردانده شدند و در این موزهها نگهداری میشدند، وجود داشت.
در دوره قبلی تسلط طالبان تجارب تلخی داشتیم که مهمترین آنها انهدام مجسمههای بودا در بامیان و تخریب ۳۰۰ اثر تاریخی در موزه ملی افغانستان بود. همه این موارد موجب نگرانیهای جدی ما برای آینده این آثار شده بود. خصوصا در ولایات، نگرانیها جدیتر بود. بعد از سقوط حکومت قبلی و ورود طالبان به کابل، نگرانیها جدیتر شد و ما نیز تماسهایی با یونسکو و نهادهای فرهنگی در این زمینه داشتیم. اما خوشبختانه طالبان در مقایسه با دفعه قبل با رویکرد منطقیتر و معقولتری ظاهر شد و مواجههشان با آثار تاریخی در مقایسه با دوره قبل حاکمیت طالبان بسیار معقولتر بود. همین که آنها مصلحتها را در نظر گرفتند و اولین اقدامشان که آنزمان مثبت بود را انجام دادند، باعث امیدواری شد. یکروز پس از سقوط حکومت قبلی که اغتشاشات و بینظمی در کابل بسیار زیاد بود به مسئولان ماموریت دادم مراقب آثار به ویژه آرشیو ملی و موزه ملی افغانستان باشند و تلاش کنند تا در این اغتشاش بین سقوط حکومت قبلی و برپا شدن نظم توسط حکومت بعدی، این آثار به سرقت نروند. چون قاچاقچیان آثار فرهنگی بسیار در افغانستان فعال هستند و شبکههای بسیار گستردهای نیز دارند. طالبان در اولین گام، حکمی را صادر کرد که میراثفرهنگی محفوظ است و هر کس که زیانی به آثار بزند برخورد قانونی با او میشود که قدم بسیار امیدوار کنندهای برای مردم افغانستان و جامعه جهانی بود و موجب آرامش خاطر شد تا در فرصت پیش آمده، آثار باستانی به یغما نرود و سر از بازارهای بینالمللی درنیاورد.
البته گزارشاتی نسبت به تعرض به آثار تاریخی به ما رسید و هنوز هم چند نگرانی در شبکههای اجتماعی وجود دارد. تا جایی که اطلاع دارم حفاریهای غیرقانونی در محوطه «آی خانم» بصورت مقطعی انجام میشود که هنوز جلوی آنها گرفته نشده است. این محوطه به لحاظ فرهنگی بکر است و کار کمتری در آن شده و احتمالا آثار زیادی هم آنجا وجود دارد. نسبت به تخت رستم در شمال افغانستان هم نگرانیهای زیادی بود و گزارشهایی که داشتم نشان میداد نگرانیها جدی است. نگرانی درباره تخت رستم بیشتر از نظر احتمال تخریب محوطه از سوی اعضای گروه طالبان بود که از آنجا بازدید کرده بودند و صحبتهایی مبنی بر بیاهمیت بودن آثار تاریخی داشتند. با این حال تا به امروز آسیبی از سمت طالبان به تخت رستم نرسیده است. امروز طالبان و هواردارن این گروه به دلیل آن که در ۲۰ سال گذشته در مقابله و مواجهه با جامعه جهانی قرار داشتند و هنوز حکومتشان به رسمیت شناخته نشده در تلاش بیشتر برای کسب مشروعیت بینالمللی و داخلی است. بنابراین باید بتواند دیدگاههای متضاد و متناقض از طیف افراطیترینها تا حد معتدل افراطی خود را مدیریت کند. اما این که چقدر در این زمینه موفق باشد یا چه اندازه بتواند اوضاع افغانستان را مدیریت کند، بستگی به توان مدیریتی گروه طالبان دارد. من هنوز هنوز خیلی نسبت به آینده آثار تاریخی در دولت طالبان بدبین نیستم. ولی نگرانیها همچنان وجود دارد. نگرانی بیشتر از این است که حکومت جدید طالبان هنوز کنترل کاملی بر وضعیت همه ولایات ندارد و فرصت برای قاچاقچیان آثار تاریخی زیاد است. البته نمیخواهم چیزی بگویم که موجب تحریک وضعیت و تهدید آثار شود. اما امیدوارم دیدگاههای معقول و منطقیتر طالبان بر سایر دیدگاههای افراطی این گروه غلبه کند تا شاهد تخریب هیچیک از آثار تاریخی افغانستان نباشیم.
نگرانیها در محوطه «عینک لوگر» که آثار تاریخی مربوط به دوره بودایی در آنجا کشف شده است وجود دارد. بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ اثر تاریخی از این محوطه جمعآوری شده بود که تعدادی از آنها بستهبندی شده بودند و تعدادی نیز به همان صورت باقیمانده بود. علاوه بر این که مجسمههای بزرگ غیرقابل انتقال در این محوطه کشف شده بود که همانجا باقی است و حتی وجود این آثار موجب ممنوعیت کامل بهرهبرداری از معدن مس لوگر شد. میخواستیم این آثار را به موزه ملی افغانستان منتقل کنیم که به دلیل تشدید وضعیت جنگی این امکان فراهم نشد. در مورد این محوطه نگرانیهای جدی داشته و دارم. اطلاعاتی هم مبنی بر حضور تعدادی از مافیای شناخته شده آثار تاریخی افغانستان در این منطقه داشتیم. با این حال تا جایی که خبر دارم جای تشویش و نگرانی زیاد با توجه به وضعیت موجود نیست. اما به عنوان یک پیام اجازه دهید بگویم که تغییر حکومتها نباید موجب نابودی میراثفرهنگی ملتی شود که آنها را به تاریخ ۵ هزار ساله وصل میکند. بنابراین هر حکومتی باید مسئولیت درجه اول خود را بر حفظ آثار تاریخی با هر دیدگاهی در اولویت قرار دهد.
چرا افغانستان با داشتن این پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی و این حجم از آثار تاریخی از سه تمدن بزرگ امروز در این وضعیت قرار دارد که این تصویر منفی از افغانستان به بیرون ارسال میشود؟
البته نمیتوان آنها را مقصر اصلی این وضعیت دانست. چون ۴ دهه جنگ به قدری تاثیرات منفی بر ذهن سیاسیون و مردم افغانستان گذاشته که حالا میگویم حتی باید از مردم و سیاسیون افغانستان هم تمجید شود که نگذاشتند با تمام این مشکلات افغانستان دچار گسیختگی کامل شود و این نقطه قوت در مردم افغانستان متشکل از همه اقوام است. افغانستان از لحاظ فرهنگی یکی از متنوعترین فرهنگها را از لحاظ اجتماعی دارد. ۴۶ قوم، بافت این ملت را شکل میدهند که به ۵۷ زبان صحبت میکنند. این تکثر فرهنگی در افغانستان نعمتی است که می تواند غنای جمعی ملت افغانستان را شکل دهد. اما این تکثر موجب جداییطلبی نشد. افغانستان امروز با همان پیشینه فرهنگی، هنوز مولانا و جامی و خواجه عبدالله انصاری را مربوط به خود میداند و یک روح واحد در همه اعضای این پیکره تنیده شده است که باعث شده با تمام تحولات سیاهی که در این کشور رخ داد، ملت افغانستان در برابر گسیختگی کامل مقاومت کنند.
الان که طالبان محوطهها و آثار تاریخی را در اختیار دارد حساسیت مردم نسبت به آثار تاریخی و خطر تخریب این آثار چه اندازه است؟ اصلا افغانها حساسیتی نسبت به آثار تاریخیشان دارند؟
این وضعیت اولویتها را تغییر میدهد. سطح حساسیت مردم نسبت به میراثفرهنگی همچنین وابسته به نقشی است که نخبگان جامعه ایفاء میکنند. این که تا چه اندازه آنها بتوانند مردم را نسبت به موضوع میراثفرهنگی آگاه کنند مساله دیگری است. زمانی را به خاطر دارم که گروههای سیاسی در مسابقه نشانهزنی آثار تاریخی را هدف میگرفتند. آنها خصومتی با این آثار نداشتند اما نسبت به این موضوع که تخریب یک اثر چه تبعات فرهنگی بر افغانستان دارد آگاه نبودند. به همین دلیل هم با این آثار به شکل وحشتناکی بازی میکردند. امروز هم همان مشکلات در سطوحی از طالبان وجود دارد. بنابراین عدم آشنایی و ناآگاهی گاه چنان آسیبی میتواند به آثار تاریخی وارد کند که یک حکومت با سیاستهای خود نمیتواند این اندازه مخرب باشد. مردم افغانستان اکنون نسبت به داشتههای تاریخی خود حساس هستند.
اگر اینچنین نبودند بسیاری از محوطهها مانند «آی خانم» و «عینک لوگر» و آثار فرهنگی دوره تیموری شهر غزنی به عنوان پایتخت جهان اسلام یا آثاری که در هلمند و قندهار وجود دارند و یا آثار خوب امالبلاد یعنی بلخ، این قدیمیترین کلانشهر جهان که بر روی زمین ماندهاند تا به حال نابود شده بودند. پس مردم حساس هستند. اما نقش دولت در جلوگیری از تخریب آثار هم مهم است. طالبان متاسفانه در گذشته مجسمههای بزرگ بودا در بامیان را تخریب و افغانستان را از یک اثر بسیار شکوهمند تاریخی محروم کرد. این اقدام در حافظه فرهنگی مردم افغانستان باقی مانده است. اما کاری که قاچاقچیها و مافیای آثار تاریخی در افغانستان انجام دادهاند هم کمتر از اقدام طالبان نبود. حفاریهای غیرمجاز زیادی در افغانستان صورت گرفته است و حتی برخی آمدهاند با نبش قبر با هدف بیرون آوردن اشیای تاریخی اجساد مومیایی شده را از قبرها بیرون کشیدهاند. کتیبههای بسیار معروف و آثار خطی که بر روی پوست نسخ شده بود هم از افغانستان خارج شده است. البته که بخشی از این آثار در سالهای گذشته در جهان کشف و به افغانستان بازگردانده شد.
در آخرین روزهایی که در وزارت فرهنگ بودم، یکی از کشورهای اروپایی نامهای به ما داد که تعدادی آثار فرهنگی کشف شده است که شباهتهایی به آثار بازمانده از یونان باختری در افغانستان دارد. این آثار را به کارشناسان دادیم که مشخص شود متعلق به ما است یا خیر؟ یعنی سرقت آثار باستانی افغانستان کمتر از میزان قاچاق موادمخدر نبوده است و بسیاری از این راه ثروت کلانی به دست آوردهاند و با فروش پیشینه فرهنگی مردم افغانستان جیبهای خود را پر کردند. متاسفانه افراد به نام و مشهوری هم بودند که دست به این اقدامات کردند. سیاستمداران نامداری هم اقدام به قاچاق اشیای تاریخی افغانستان کردهاند که گزارش اقدامات آنها در اختیار یونسکو و برخی نهادهای فرهنگی است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.