در حریم بازنگری شده پاسارگاد هویت آثار و شرایط زیست مردم در نظر گرفته شده است
افشین یزدانی (مشاور حریم محوطه میراث جهانی پاسارگاد) با اشاره به اهمیت تاریخی پاسارگاد درخصوص بازنگری در حریم این مجموعه میراث جهانی توضیحاتی ارائه داد.
کم و بیش اهمیت تاریخی پاسارگاد بر همگان معلوم است. کوروش بیانگذار نخستین قدرت سیاسی در جهان است که گستره وسیعی از آسیای مرکزی تا جنوب آسیا و تا کرانههای دریای مدیترانه و مصر و سودان و بخشهایی از کشور لیبی در آفریقا را زیر سلطه خود گرفت و از اینرو نخستین پایتخت این قدرت سیاسی جهانی یعنی پاسارگاد بیانگر نقطه عطفی در تاریخ جهان در ۲۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح محسوب میشود که تا قرنها تأثیر خود را بر بخش بزرگی از جهان باقی گذاشت و پایه گذار ایران به عنوان یکی از کهنترین کشورهای جهان گردید که تا به امروز سرفراز و سربلند به حیات خود ادامه میدهد.
از سوی دیگر شخصیت ویژه و برجسته کوروش که به عنوان یک سردار و رهبر جهانگشا که در ۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح برپایه عدل و مروت رفتار میکند موجب ارتقای اهمیت و جایگاه منطقه پاسارگاد گشته است. آوازه شخصیت او در همان دوران باستان چنان است که هرودوت که تنها چند دهه پس از وی زندگی میکند و ارتباط نزدیک با ایران دوران هخامنشیان دارد به صراحت میگوید که ایرانیان کوروش را پدر خطاب میکردند و یونانیان او را شخصیتی نمونه و اسطورهای برای رهبری مردم میدانستند به گونهای که حتی سردار مهاجمی چون اسکندر رفتاری از سر احترام و ارادت به حضور آرامگاهش دارد.
احترام به بنای آرامگاه کوروش در سدههای بعد هم به شکلهای مختلف خود را نمایان ساخت به گونهای که در حدود ۶۵۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، آرامگاه کوروش با نام آرامگاه مادر سلیمان نبی بدل به نقطه مرکزی یک مسجد با طراحی خاص گردید به گونهای که خود در میان و دورادورش را رواقی از ستونهای منتقل شده از دیگر بناهای باستانی احاطه کرده بود. احترام و ارادت به شخصیت نهفته در آرامگاه در قالب مراسمها و آیینهای محلی تا پیش از بدل شدن منطقه به یک مرکز گردشگری ادامه داشت.
مجموعه بناها و آثار برجای مانده از دوران باستان در منطقه پاسارگاد در دشتی سرسبز و مرغزار با جویهای آب روان و دریاچه دست ساز قرار داشته و شامل مجموعهای از یک دژ مستحکم، باروهای خشتی عظیم، کاخهای تشریفاتی و کوشکهای کوچک، آتشگاه و محلی برای نیایش اهورامزدا و البته آرامگاه میشد که بخشهایی از آنها تا به امروز و پس از گذشته هزاران سال بدست ما رسیده است.
مجموعه بناهای پاسارگاد در سال ۱۳۱۰ و با شماره ۱۹ در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسید و تحقیقات باستانشناسی و مرمتی و حفاظتی در آن آغاز شد. برای مدت چند سده و تا حدود دهه ۵۰ خورشیدی مردم مجاور آرامگاه در قلعهای سکونت داشتند که مادر سلیمان نام داشت. پیش از انقلاب بنا بر برنامههایی که در زمینه ساخت یکی از بزگترین موزههای خاورمیانه و تبدیل منطقه به یک قطب گردشگری وجود داشت هرگونه ساخت و ساز بیرون از قلعه در حریم ممنوعه قرار گرفته بود اما سالها بعد، ساکنان قلعه با سرعت و شدت بسیار اقدام به ساخت و ساز در زمینهای کشاورزی کردند و حتی قلعهای را که میتوانست به عنوان یک قطب گردشگری مورد استفاده قرار گیرد را با خاک یکسان کردند و جایش را زمین خاکی فوتبال درست کردند! چنین رفتارهایی در حقیقت موجب یک نوع آشفتگی در ساخت و ساز در منطقه شد. در سال ۱۳۸۳ و با ثبت شدن مجموعه پاسارگاد در فهرست میراث جهانی و تبیین و تصویب حریم حفاظتی و ضوابط مربوطه انتظار میرفت که شرایط تغییر کند اما واقعیت آن است که جز اقداماتی در محدوده عرصه مجموعه، مدیریت میراث فرهنگی در زمینه ساماندهی ساخت و سازها، حریم منظری و مسائلی چون برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی ضعیف و ناکارآمد عمل کرد و به هیچ عنوان نتوانست حداقل تعاملات را با مردم و دیگر ارگانهای دولتی فراهم نماید. کافی است با کارنامه مدیران سخنوری که طی این سالها مدیریت پایگاه میراث جهانی پاسارگاد را برعهده داشتهاند بنگرید و مشاهده میکنید که دریغ از یک جلسه با مردم بومی، دریغ از اقدام مؤثر برای تبیین نعمتی که مردم بومی از آن به عنوان یکی از شاخصترین مجموعههای میراث جهانی برخوردارند، دریغ از یک طرح اجرایی در زمینه نماسازی و جدارهسازی ساختمانها و یا رایزنی با دیگر سازمانهای دولتی در انجام اقدامی برای حفظ زیست محیط منطقه، دریغ از همکاری نزدیک با شهرداری شهر در اجرای پروژههای شهری.
هر چند انتقادهای بسیاری از عزت الله ضرغامی ریاست وزارت خانه میراث فرهنگی شد اما صادقانه باید بگویم که مسوولیت شرایط نابسامانی که امروزه در پاسارگاد حاکم است به گونه ای که نه دوستداران و متخصصان و دلسوزان میراث فرهنگی از آن خشنود هستند و نه مردم محلی، مستقیما برعهده کسانی است که نزدیک به دو دهه مسوولیت را در منطقه برعهده داشتند و علیرغم صرف هزینههای بسیار و بودجه های فراوان از تهیه و اجرای یک طرح ساده اجرایی در موضوع معماری و نماسازی ناتوان بودند. به عنوان مثال مدیریتهای سابق پاسارگاد بجای رسیدگی به مسائل روز و مشکلات محوطه و تعامل با مردم، اقداماتی چون ام.دی اف کردن در و دیوار پایگاه را در اولویت خود قرار داده بودند. همان افراد تعهدات خود را پیرامون پروژه بازنگری حریم پاسارگاد به انجام نرساندند که اگر چنین کوتاهیهایی نبود قطعا امروزه حریم جدید و روزآمد مورد تصویب و ابلاغ قرار گرفته بود.
اما در اینجا چند نکته را بنده به عنوان مشاور بازنگری حریم پاسارگاد و به عنوان فردی که از جزئیات موضوع و جنبههای کارشناسی آگاهی دارد لازم میبینم که بیان کنم:
1. نکته نخست آنکه، چندی پیش سخنانی مطرح شد که مجموعه میراث جهانی پاسارگاد مانع و محدودیت برای رشد و توسعه شهر مادرسلیمان ایجاد کرده است که البته وارونه نشان دادن واقعیت است. باید تأکید کرد که به طور کلی از اساس، رشد و توسعه روستای کوچک مادرسلیمان مدیون وجود همین آثار پاسارگاد بوده است و شهر شدن آن در ابتدای دهه ۹۰ نیز به دلیل مجاورت با آثار باستانی پاسارگاد بوده است. در حالی که امروزه مادرسلیمان جمعیتی کمتر از ۲۰۰۰ نفر دارد دارای شهرداری و اعتبارات مربوطه است و به مدد حضور هزاران گردشگر دارای دهها فروشگاه است که مردم محلی نخستین ذینفعان آن هستند و دیگر مشاغل خدماتی در حوزه گردشگری در آن فعال است. هر چند اینها با آنچه که باید باشد بسیار تفاوت دارد اما در همین حال شاهد هستیم که مرکز جمعیتی بزرگتری به نام ابولوردی که تنها دو هزار متر با آرامگاه فاصله دارد و جمعیتی نزدیک به ۳۰۰۰ نفر دارد اما در مسیر بازدید گردشگران نیست، همچنان به عنوان یک روستا به حیات خود ادامه میدهد و از اقتصاد وابسته به گردشگری محروم است. از این رو مردم ساکن در مادرسلیمان رشد و توسعه روستای خود را و تبدیل شدن آن به شهر و منفعت حاصل از بازدید گردشگران را همه مدیون وجود آثار ارزشمند ملی و جهانی پاسارگاد هستند.
2. باید اذعان کرد که رسیدگی به منظر و بهبود شرایط ظاهری مادرسلیمان به عنوان مقصد هزاران گردشگر مشتاق پیشینه تمدنی ایران از داخل و خارج به نفع کشور و آبروی دولت و کشور است اما با اظهار تأسف در حال حاضر گردشگران در حالی که در پاسارگاد به جهت جنبههای معماری و باغسازی و هنر دوران باستانی شاهد قلههای اوج و شکوه هستند اما همین گردشگران وقتی که از روستا/ شهر مادرسلمیان عبور میکنند شاهد ضعف نسل ما در ساماندهی منظر و رعایت اصول و مبانی پایه معماری و شهرسازی هستند.
3. نخستین حریمی که برای محوطه میراث جهانی پاسارگاد در سال ۱۳۸۳ تهیه شد اگرچه به خودی خود بهتر از هیچ بود اما به شدت گریبانگیر مسائل کارشناسی، حفاظتی و حقوقی بود. طراحی خطوط عرصه با کمترین دانش باستانشناسی توسط معمارانی ترسیم شد که حتی منطقه را بدرستی نمیشناختند و تنها خطوطی را از روی نقشه برای محوطه ترسیم کرده بودند خطوطی که به ظاهر بیانگر عرصه، حریم درجه یک، دو و سه بودند اما از کمترین ارتباط معنایی با مفاهیم مرتبط با عرصه و حرائم برخوردار هستند تا آن جا که در خیلی جاها این خطوط با یکدیگر تلاقی میکنند و بر روی یکدیگر قرار میگیرند یا در جایی بیشتر شبیه به خطوط زیگزاگی هستند که حتی بدون پیروی از شرایط پستی و بلندیها بیشتر به کار دست یک کودک بر روی نقشه میماند! کیفیت پایین حریم مصوب پاسارگاد در سالهای گذشته موضوع پنهانی نبوده و عدم تلاش برای بازنگری و تدوین و تصویب یک حریم کارشناسی شده را بایستی از کوتاهیهای مدیران پایگاه و معاونت میارث کشور به شمار آورد. اگرچه سفر جناب آقای ضرغامی و اظهارات ایشان با انتقادهای بسیاری مواجه شد اما به باور من ایشان اتفاقا با سفر به پاسارگاد و اختصاص اعتبار برای تکمیل موزه آن که آن هم داستان پرغم و درازی دارد توجه خود را به مجموعه میراث جهانی پاسارگاد نشان دادند و از اینرو باید مدیرانی که این سالها با کوتاهی خود پاسارگاد را به اینجا رساندند که چه در حوزه حرائم حفاطتی و چه در حوزه منظر و محیط زیست با مشکلات جدی و پیچیده مواجه شده، پاسخگو باشند نه وزیری که هنوز بیش از چند هفته بر نشستن بر مسند ریاستش نگذشته است. از سوی دیگر باید یاداور شد که یکی دیگر از اثرات مثبت سفر وزیر محترم به پاسارگاد دمیدن انرژی و خروج انفعال در میراث فرهنگی بود که این سالها در پیگیری امور و البته بازنگری حریم پاسارگاد شاهد آن بودیم اولویتی که هر روز که از آن میگذشت به جهت هویتی و منظر، صدمات بیشتری بر پیکر این مجموعه ارزشمند وارد میکرد.
4. به عنوان مشاور بازنگری حریم پاسارگاد که از سال ۹۷ به طور مستمر پیگیرموضوع بودهام باید تصریح کنم که در جریان بازنگری حریم پس از موضوع حفاظت و نگهداری عرصه و حریم مجموعه میراث جهانی پاسارگاد موضوع مردم و مشکلات آنها مورد توجه اکید قرار گرفته و از همان روز نخست نشستهای بسیاری با شهرداری، فرمانداری و مردم و اهالی انجام شده و تلاش شده تا جایی که به پیکر و هویت و اصالت آثار آسیبی وارد نگردد در چارچوب ضوابط دقیقی که در هماهنگی با کارشناسان پایگاه میراث جهانی و اداره کل میراث فارس تدوین شده و در حال حاضر در حال نهایی کردن آنها هستیم، شرایط زیست مردم محلی نیز ارتقا یابد. در مورد برداشت آبهای زیرزمینی که حساسیتهای به حق زیادی را برانگیخته است ضمن توجه به تمام نگرانیهای موجود از امکان ایجاد فرونشستها و تغییر زیست بوم منطقه، تأکید ما بر کنترل دقیق میزان برداشت و ممنوعیت کشاورزی غرقابی و لزوم تسریع در روند اجرای شیوههای آبیاری نوین و پربازده در منطقه است. همچنین در رابطه با بازسازی و احیای منظر فرهنگی مجموعه میراث جهانی تأکید بر آزادسازی بخشی از سازههای مسکونی نزدیک و مشرف به بنای آرامگاه و دیگر آثار است به گونهای که فاصله ۳۰۰ متری سازههای مسکونی با آرامگاه به حدود ۵۰۰ متر افزایش یابد و البته در کنار آن به پشتوانه تدوین ضوابط دقیق اجرایی، ارتفاع مجاز ساخت و سازها در بخشهایی از ۴.۵ متر موجود به ۷.۵ متر افزایش یابد تا ضمن ایجاد یک گشایش بزرگ در حوزه مسکن از رشد خزنده و تصرف اراضی منطقه نیز جلوگیری گردد. از سوی دیگر تأکید ما بر اجرای کمربند سبز حفاظتی برای استتار ساخت و سازهای روستایی است و در یک کلام این که تلاشها بر این جهت شکل گرفته که با تصویب حریم جدید به عنوان یک طرح مدیریتی و راهبردی بالادست در منطقه، هم محوطه و آثار ارزشمند میراث جهانی و هم مردم شریف ساکن در پیرامون آن از منافع بیشتری بهره ببرند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.