نظم در سایه قانون، بزرگترین دستاورد دولت جهانی هخامنشی
مرد و زن چون یک شود آنیک تویی/ چونکه یکها محو شد آنک تویی
تا من وتوها همه یک جان شوند/ عاقبت مستغرق جانان شوند (مولانا)
محوطههای میراثی بهویژه از نوع میراث جهانی آن و بخصوص تخت جمشید عرصهای بیواسطه برای کشف و شهود هستند، ارتباط بین مخاطب و این محوطه بهعنوان دستاوردی از نبوغ و خلاقیت بشری، ارتباطی بس پیچیده بارنگ و بویی متفاوت نزد هر ذهنی است.
امروزه شواهد بیهمتای این سنت فرهنگی در تخت جمشید در میان بیشمار قطعات سنگی بجای مانده از این تمدن با همه پیچیدگیهای نماد گونه آن به انحای مختلف قابل جستجو است و باوجود بیان رازگونه آن، میتوان به محتوای آن ره یافت.
نظم در سایه قانون بزرگترین دستاورد دولت جهانی هخامنشی است که همواره بزرگ داشته شد و باعث شد میراث حاصل از آن زمان و مکان را درنوردد و فراتر از قلمرو فیزیکی تأثیری شگرف بر تاریخ بشری گذارد. درنتیجه کالبدی پی ریخت آراسته و مملو از وحدت درونی که نتیجه ذهن منظم در دولت جهانی هخامنشی است. وحدت درونی در کالبد فیزیکی این امپراتوری از چنان شدتی برخوردار است که حتی در قطعات منفصل آن نیز قابلردیابی است.
امروزه قطعههای منظم این امپراتوری خفته در خاک در کاوشهای از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و از کرانههای رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی همچون نتهایی آشنا بهسادگی قابلبازشناسی است. بیسبب نیست آثار به نمایش درآمده از این امپراتوری بزرگ را در موزههای دنیا در کسری از نگاه و گاه بدون رجوع به اطلاعات آن بهخوبی میتوان بازشناخت. چنین صورتی نماد گونه از یگانگی در شکل و فرم پیامی عمیق در باطن و سیرت خود دارد، سیرتی که همهجا بهجز اهورامزدا را به شهادت و یاری نخواسته است، سیرتی بهدوراز دروغ و پر از پندارهای اندرزگونه؛ اما چنین محتوایی عمیق چه در صورت و چه در
سیرت هنر هخامنشی در گستره امپراتوری، در گفتمان امروزی حفاظت و معرفی از چه جایگاهی برخوردار است و اصولاً در آنچه نوع ارتباطی میان محتوا و حفاظت میتوان برقرار کرد؟ مرمت راهی برای بازگرداندن وحدت درونی اثر توأم با نگاهداشت لایههای ارزشی و تاریخی آن است و رسیدن به چنین درونمایهای از مرمت ناممکن است مگر اینکه محتوا و سیرت اثر را شناخت.
بنابراین دستیابی به مفهوم وحدت میتواند در تأمین حدومرز مرمت نقشی تعیینکننده داشته باشد. چنانچه حفاظت را شیوهای خنثی و بی غل و غش در ارائه هر چهبهتر سیرت اثر و لاجرم انتقال بهتر پیام ذاتی اثر بدانیم بنابراین چگونه باید بدان دست یازید؟ حل چنین پیچیدگی در چگونگی بیان بهتر حفاظتی، خود طالب گونهای از «روششناسی حفاظتی» است، روششناسی حفاظتی با ترسیم چارچوبها در حفاظت و مرمت، مبانی را بر حد مداخله تصویر خواهد کرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.