۲۰ گام مدیریت در حوزههای میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی2
در مقدمه قسمت اول این مقاله، اشاره کردیم که «مدیریت، هنر است»! تعریفی که از مدیریت، در تئوریهای مدیریت ارائه شده است و گفتیم که مدیران سطوح عالی، برای رسیدن به اهداف، برنامهها و اجرای سیاستهای ابلاغی ستاد وزارتخانه، میبایست در انجام وظایف و ایفای نقشهای مدیریتی موفق، دارای مهارتهای مدیریتی ادراکی که توانایی ایجاد هماهنگی و یکپارچگی تلاشها و فعالیتهای زیرمجموعه با هدفهای وزارتخانه و مهارتهای انسانی؛ که توانایی کار با افراد و گروهها و درک و ایجاد انگیزش در آنهاست باشند. این مدیران میانی و پایه هستند که میبایست دارای مهارتهای فنی باشند و…
خیلی از همکاران توانمند و خبره از خود میپرسند با این وضعیت کی نوبت به ارتقای شغلی و کسب جایگاه مدیریت امثال ما میرسد. نتیجه این نوع طرز تفکر، سرخوردگی از عدالت محوری در انتصابات و اقدامات خارج از فرآیند معیوب انتصابات خواهد بود.
این افراد، یا اقدام به رایزنیهای ناثواب میکنند و یا بیانگیزه و بدون مسئولیتپذیری، حضور ساکتی را در محل کار خود دارند و متاسفانه در مقابل هرگونه تغییرات تحول آفرین، برنامهها و سیاستهای هدفمند سازمانی، مقاومت از خود نشان میدهند. در عین حال پاسخ مشخص هست تا زمانیکه سیستم پذیرای فرهنگ سازمانی فعال، خلاق و با انگیزش نباشد وضعیت همین خواهد بود!
اصول انتصابات سازمانی در مفهوم خود، قواعد و چارچوبهایی است که بر کل فرآیند انتصابات در سازمان حاکم و ناظر هستند. هفت اصل را بهعنوان اصول انتصابات سازمانی به شرح زیر ارائه میشود.
۱. عدالت محوری، بر اساس آیات قرآن و روایات ائمه معصومین (ع)، اجرای عدالت از محوریترین وظایف مدیران در سطوح مختلف است و بهعنوان یک اصل مهم در امر انتصابات سازمانی در جهت تحقق اهداف سازمان به ویژه ارتقای پیشرفت شغلی، افزایش اثربخشی و بهرهوری سازمان و شکوفایی استعدادهای کارکنان باید مورد توجه و تأکید قرار گیرد.
۲. حقمداری، در فرآیند انتصابات با محوریت حق و حقیقت و شناخت واقعیتهای محیطی، نادیده گرفتن حق کسب جایگاه مدیریتی افراد، با داشتن تعهد، علم، تجربه، تخصص، علاوه بر ایجاد چالشهای فراوان مدیریتی خلاف آموزههای دینی و ارزشهای انسانی است.
۳. قانونمداری، تقوی در اسلام یکی از ملاکهای فضیلت و برتری است و همه در برابر قانون یکسان هستند و نباید افرادی خارج از قوانین و مقررات انتصاب مدیران، برای تصدی شغلی منصوب و به سازمان و اهداف آن و هم به کارکنان خسارت وارد شود. بنابراین اصل قانونمداری از اصول مهم انتصابات در مدیریت اسلامی است که میبایست در راستای تحقق اهداف انتصابات مانند، استفاده صحیح از تواناییهای کارکنان، تطبیق شرایط احراز با فرد داوطلب و شکوفایی استعدادهای درونی کارکنان به این اصل توجه کنیم.
۴. خدمتگزاری، خدمتگزاری مدیران و کارکنان سازمان بهعنوان یک اصل در مدیریت اسلامی مورد توجه ویژهای قرار گرفته؛ که مدیران علاوه بر اینکه در این رابطه وظیفه خود را انجام میدهند، موجب افزایش بهرهوری و کارایی سازمانی خواهند شد.
۵. ارتقای پلکانی- پستها و مسئولیتها باید تدریجا (مرحله به مرحله) و پس از موفقیت در هر مرحله به افراد واگذار شود. مدیران سازمان میبایست فرآیند انتصابات را بر اساس رضایت عمومی جامعه و سازمان و در راستای افزایش اثربخشی، کارایی و بهرهوری سازمانی طراحی، اجرا و نظارت و کنترل کنند.
۶. پرهیز از مکر و خدعه، براساس نتایج انتصابات سازمانهای اداری، یکی از گلوگاههای فسادخیز، متاسفانه انتصاب افراد در عین بیکفایتی و بهرهگیری از مکر و خدعه است.
۷. شایستگی و کفایت، در مدیریت اسلامی اصل شایستگی و کفایت بهعنوان یک اصل مترقی برای اداره امور جامعه مطرح و در ابعاد مختلف مورد تأکید قرار میگیرد. در متون و منابع قرآنی و روایی و در قول و سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) موارد متعددی در این باره ذکر و ثبت شده است.
دوازدهمین گام- حکمرانی در ساختار و تشکیلات – در ادبیات توسعه، ابتداییترین موضوع حکمرانی خوب بر اساس طراحی و چیدمان ساختار و تشکیلات در سازمان است.
سیزدهمین گام- آموزش- دانش بهعنوان ابزار موفقیت سازمان و تضمین رشد آن است. آنچه اکنون معنا دارد این است که تکنولوژی، دانش و فناوری است که ایجاد ارزش میکند. دانشی که سازمان مالکیت آن را در اختیار دارد در ذهن نیروی انسانی و متعلق به کارشناسان و متخصصان سازمان است. دانش جدید و تکنولوژی نوین، حاصل تفکر و تلاش نیروی انسانی سازمانهاست. ارتقای سطح عملکرد پرسنل از طریق ارائه آموزشهای لازم و ضروری به آنها باید به طریقی مدون نظاممند و اصولی صورت پذیرد.
آموزش در چند حرکت سازماندهی مانند تهیه، تدوین و بازنگری مدارک و مستندات، نیازسنجی، برنامهریزی، اجرا، ارزیابی اثربخشی و نهایتا اقدام اصلاحی، علاوه بر مهارتافزایی، توانمندسازی، رشد خلاقیتها و نوآوریها منجر به شکوفایی فرهنگ سازمانی میشود. لذا میبایست برای اولویتبندی بر حسب ضرورتها، خط مشیها و سیاستهای کلی و نیازهای اصلی سازمان استخراج و اقدام شود.
چهاردهمین گام- تطبیق وظایف مدیریتی با معیارهای قرآنی، میتواند شما را در دستیبابی آگاهانه و عالمانه به اهداف سازمانی، یاری کند بنابراین در حوزه برنامهریزی با آگاهی از گذشته، تلاش، برنامهریزی و فازبندی در انجام برنامهها اقدام کنید.
در حوزه سازماندهی: تناسب شغل و شاغل، ارتقای پلکانی، رویههای سازمانی، انسجام رویه، توانایی رشد و کادرسازی را شناسایی کنید.
در حوزه کارگزینی: ضمن بیان ویژگیهای خود، به کارکنان، اهلیت و صلاحیت، گزینش و شایسته سالاری توجه کنید.
در حوزه رهبری و فرماندهی: به تهدیدها و نیروهای وفادار سازمانی، شناخت داشته باشید.
وظایف مدیر و سرپرست در حوزه هماهنگی: پیگیری تا حصول نتیجه، عطوفت، مشورت و توکل و شنیدن سخنان دیگران، را بهعنوان وظایف اساسی خود، قلمداد کنید.
حوزه ارتباطات: با آگاهی به تشکیلات سازمانی، به رعایت اصل سلسله مراتب احترام بگذارید.
در حوزه بودجهبندی: تناسب توزیع امکانات، تخصیص منابع و میانهروی در هزینه را سرلوحه اقدامات قرار دهید.
در حوزه نظارت و کنترل: نظارت مستمر و اصلاح گلوگاههای فسادخیز را از الویتهای شغلی خود قرار دهید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.