لباس بومی زنان هرمزگان نماد مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی

 پوشش بومی زنان در استان هرمزگان نمادی از اصالت ریشه‌دار مردمان این دیار در انتخاب حجاب است، موضوعی که در مواجهه با تهاجم فرهنگی رنگ نباخت.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها؛ مختار رحیمی: داشته‌های فرهنگ بلوچ در کنار اقوام بومی و محلی در استان هرمزگان تنها مختص به زبان، آداب و رسوم و آئین‌های آنها نبوده است، بلکه پوشش بومی زنان سیریک و قوم بلوچ پر از مؤلفه‌هایی است که علاوه بر غنا بخشیدن به فرهنگ ملی کشورمان ایران، دارای هویتی مستقل که مبتنی بر عفاف و حجاب است بنا گذاشته شده، که برای زنان قوم بلوچ و دیگر زنان این منطقه، جایگاه و نماد خاصی از منظر حجاب و عفاف قائل شده است.

زیبایی لباس‌های اقوام بومی و محلی در هرمزگان نه تنها خالی از لطف نیست بلکه گویایی عفاف و حجاب در تاریخ ایران و منطقه است. در هر نقطه از شرق استان هرمزگان که نمای ی از لباس‌های بلوچی و محلی این منطقه را به همراه عفاف و حجاب چشم هر بیننده‌ای را می‌نوازد و هر کجایی از شرق استان هرمزگان که پای می‌گذاری زیبایی چشم‌نوازی از لباس محلی و بلوچی که با عفاف و حجاب عجین شده است نیز دیده می‌شود.

پوششی متأثر از جنبه‌های اعتقادی ملی، دینی و منطقه‌ای، بر تن زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان

زنان شرق هرمزگان و قوم بلوچ به لحاظ اقلیمی و جغرافیایی منطقه، آب و هوا، وضعیت زیستی منطقه و مهم‌تر از همه متأثر از جنبه‌های اعتقادی و دینی، پوشش خاصی برای خود دارند و لباس و پوشش خود را بر این مبنا انتخاب کرده اند.

لباس قوم بلوچ در شرق استان هرمزگان، رنگ و بوی سنتی دارد که همان اصالت و عفاف و حجاب زن بلوچ را نشان می‌دهد. هویت لباس‌های محلی به‌صورت جدایی‌ناپذیر، با باورهای مردم منطقه گره‌خورده و جزئی از جاذبه‌های فرهنگی منطقه به حساب می‌آید.

عفاف و حجاب در لباس زن بلوچ نمودی از اقدامات علیه تهاجم فرهنگی غربی‌ها است، و جزو آن دسته از اتفاقات مهم و قابل‌توجهی است که در برابر تهاجم فرهنگی ایستادگی کرده است و نمونه‌ای بسیار روشن از غلبه فرهنگ پوشش بلوچ در برابر تهاجم فرهنگی غربی‌ها نیز به نمایش گذاشته است.

پوشش زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان سدی در مقابل تهاجمات فرهنگی

در واقع کشورهای غربی با توان و انرژی فراوان و امکانات بالای خود در صدد این بودند که فرهنگ غربی به مردم کشورمان ایران القا کنند ولی با توجه به اینکه لباس‌های بومی و محلی بلوچی در شرق استان هرمزگان از زیبایی و ظرافتی خاص و همچنین از ظرفیت‌های بالایی برخوردار بود، دشمنان نتوانستند که در فرهنگ پوشش بلوچ رخنه کنند و در واقع این غربی‌ها بودند که مغلوب قدرت فرهنگ پوشش بلوچ شدند.

پوشش زنان قوم بلوچ؛ منطبق با مبانی دینی و اسلامی و تاریخی

به نظر می‌رسد اقدام زنان بلوج در پوشش این چنین لباس‌های محلی بیش از آنکه اقدامی در راستای زیبایی باشد، معمولاً در راستای مبانی دینی و هویت اصیل و تاریخی قوم بلوچ که همان عفاف و حجاب بوده بنا گذاشته شده است.

هنوز هم در اکثر روستاهای شهرستان‌های سیریک، جاسک بشاکرد و بخش‌های از منطقه‌های از شهرستان میناب زنان اصالت خود را از یاد نبرده و همچنان به لباس‌های فاخر محلی خود می‌نازند و از همه مهمتر اینکه اهالی این مناطق به پوشیدن لباس محلی خود بسیار پایبند هستند.

البته نباید فراموش کرد که تنوع در لباس زن بلوچ و هرمزگانی موجب شده که زنان بلوچ به این نوع پوشش پایبند باشند، پوششی که با قدمت و اصالت، سال‌ها است که بر تن زنان بلوچ و هرمزگانی خودنمایی می‌کند و می‌توان این پوشش را لباسی برای همه فصول دانست. از پوشش خاص عزا گرفته تا لباس‌های رنگارنگ مجلسی، که منطبق با فرهنگ ایرانی اسلامی است و باید گفت آنچه زیبایی لباس زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان را کامل می‌کند منطبق بودن اینگونه پوشش با مبانی اسلامی است.

زمینه آشنایی نسل جدید با پوشش زنان بلوچ و محلی فراهم نیست

بنابراین می‌طلبد که زمینه و بسترهای لازم برای معرفی ویژگی‌های انواع لباس‌های محلی این منطقه و پوشش قوم بلوچ، برای آشنایی نسل جدید با اینگونه از داشته‌های فرهنگی منطقه فراهم شود. و از طرفی نیاز است که دست‌اندرکاران و فعالان این عرصه از الگوهایی با هویت و نمونه‌های اصیل مایه گیرند و با تکیه بر غنای فرهنگی این قوم طرحی نو دراندازند. پس از این جهت است که نقش مسئولان امر در دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی دوچندان می‌شود. زیرا که لباس‌های محلی تنها داشته‌های فراموش نشده و خاطره‌های دور و از همه مهمتر اینکه یک نوع اصالت برای مردم و زنان این دیار است.

نیاز است مسئولان و متولیان امر برای توسعه اینگونه فرهنگ پوشش محلی و همچنین تولید پوششی با مؤلفه‌های بومی و ملی آستین همت بالا بزنند و از این غنا و تنوع در لباس مردان و زنان ایرانی استفاده کرد تا شاید گامی در مسیر تحقق سبک زندگی ایرانی و اسلامی برداشته شود.

شیخ علی ماهیگیر امام جمعه موقت اهل تسنن سیریک در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: عفاف و حجاب در پوشش زنان منطقه متبلور است، و در نوع خود کم نظیر و در مواردی هم منحصر بفرد است.

شیخ ماهیگیر با بیان اینکه حجاب و عفاف از باورهای اصیل زنان سرزمین اقوام بومی و محلی این منطقه است، افزود: این باور نسل به نسل و پشت به پشت از اجداد و گذشتگان ما به آیندگان منتقل شده و پیوندی عمیق و دیرین با فرهنگ جامعه امروزی ایجاد کرده، و در گذر تاریخ علیرغم تحول در پوشاک و نحوه پوشش، الحمدلله زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان با این نوع پوشش نیز هویت خود را حفظ کرده است.

وی به مؤلفه‌های پوشش زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان پرداخت و بیان کرد: مهم‌ترین مؤلفه پوشش منطقه که تحت عنوان بلوچی از آن در کنار پوشش بندری و محلی یاد می‌شود، سر تا پا بودن این پوشش است و بجز کف دست همه بدن را می‌پوشاند. به همین لباس و هم چنین به سبب روبند و برقعه خاص و عنوان پوشاک‌های یک فرد در جهان بی نظیر است، که بالاترین درجه حجاب را ایجاد می‌گردد.

وی اضافه کرد: از دیگر ویژگی‌های پوشش زنان این منطقه، جدا از اینکه از نوع حجاب و عفاف برخوردار است، این است که خاص قشر خاصی از زنان یا شهر منطقه، مذهب و قوم خاصی نیست بلکه این پوشش همگانی زنان منطقه اعم از شیعه، سنّی، بلوچ زبان، بندری و غیره است و به نوعی هویت مردم منطقه هست طوری که در هر کجای دنیا دیده شود، مشخص می‌شود که از این منطقه است.

ماهیگیر گفت: نیاز است که دستگاه‌های متولی به منظور حفظ نوع پوشش زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان اقدامات بیشتری انجام دهند.

شیخ ماهیگیر، عفاف و حجاب در نحوه پوشش زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان، یک نوع امری فطری عنوان کرد و افزود: میل به پاکی و کسب ارزش‌های انسانی و عفاف و حجاب در زنان بلوچ و محلی شرق هرمزگان یک امری فطری است، که از برکات و ثمرات همین نوع پوشش است.

پوشش زنان بلوچ و بومی هرمزگان، حجاب را جذاب‌تر کرد

امام جمعه شهرستان سیریک در گفتگو با خبرنگار مهر، بیان کرد: امروزه زنان بلوچ و محلی هرمزگان با پوششی که همراه با حجاب و عفاف است در جامعه حاضر می‌شنود، که می‌توان بعنوان الگوی زن مسلمان به دنیا معرفی کرد، و این امر موضوع مهمی برای فرهنگ حجاب در کشور است که باید متولیان امر به آن توجه ویژه ای داشته باشند.

حجت الاسلام محسن سالاری با اشاره به وضعیت کنونی عفاف و حجاب در منطقه، بیان کرد: هر چند که در سال‌های اخیر به واسطه عملکرد مسئولان مربوطه در موضوع عفاف و حجاب وضعیت حجاب در کشور آنچنان مطلوب ارزیابی نمی‌شود، اما الحمدالله در نحوه پوشش زنان بلوچ و محلی هرمزگان عالی بوده و انتظارات به مقوله حجاب و عفاف برآورده کرده است.

وی با بیان اینکه هر چند که حجاب یک ضرورت دینی است، تصریح کرد: البته عفاف و حجاب تنها مختص زنان نیست، پس نیاز است که برای تبیین و ترویج این موضوع به دنبال برنامه‌های علمی نو و اثر گذار باشیم، افزود: ترویج حجاب و عفاف در پوشش زنان بلوچ و محلی هرمزگان، با ایده‌ها و برنامه‌های نو و اثرگذار در جامعه امروزی ممکن می‌شود که در جامعه ترویج داد.

وی با بیان اینکه، در کشور ما، به منظور ترویج فرهنگ عفاف و حجاب تنها به یک روز منتهی می‌شود، که این یک نوع بی توجهی به عفاف و حجاب است، سپس بر ضرورت برگزاری چنین برنامه‌های فرهنگی تأکید و خاطر نشان کرد: گرامیداشت هفته حجاب و عفاف بر ضرورت و ضروری است که برای چنین امر مهمی، در طول سال به یک برنامه بسنده نشود بلکه چندین برنامه و حتی قانون گردد تا اینکه خروجی مناسبی داشته باشد.

حجت الاسلام سالاری با اشاره به اینکه بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، تقریباً بیش از ۲۶ دستگاه متولی کار فرهنگی در بحث حجاب و عفاف هستند افزود: نیاز است که آنچه بر اساس وظیفه‌ای که به دستگاه‌های مربوطه نیز مشخص شده است، به وظیفه خود انجام دهند، هر چند که برخی دستگاه‌های متولی یکسری از کارهایی که باید انجام می‌دادند به آن عمل کرده اند.

عفاف و حجاب برای عموم مردم جذاب می‌شود اگر همه به وظیفه خودشان عمل کنند

رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت شهرستان سیریک در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: برای حفظ سنت‌های پوشش محلی و بلوچی، شهرستان سیریک را بعنوان پایلوت طراحی و گلدوزی استان قرار دادیم.

محمد کریمی، تعداد کارگاه‌هایی که در این رسته صنفی فعالیت می‌کنند بیش از ۳۶ واحد صنفی عنوان کرد و افزود: بیش از ۸۵ نفر در این کارگاه‌ها مشغول به کار و طراحی اینگونه لباس‌ها هستند.

وی یکی دیگر از مزایای دوخت این لباس‌ها جلوگیری خروج ارز از کشور عنوان کرد و افزود: تا پیش از این لباس‌های محلی بانوان بلوچ و محلی هرمزگانی از کشورهای حاشیه خلیج فارسبه این منطقه وارد می‌شد که با توجه به کارگاه‌های که در این شهرستان ایجاد گردید، نیاز جامعه محلی این شهرستان و استان را مرتفع خواهد کرد.

وی اضافه کرد: با توجه به رونق بخشی اینگونه لباس‌ها و جذابیت در آنها، صادرات به کشورهای حاشیه خلیج فارس رونق گرفته است.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سیریک در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: به منظور نهادینه کردن نوع پوشش محلی منطقه و بلوچی در قالب حجاب و عفاف در شهرستان سیریک، شهر سیریک را به عنوان منطقه آزاد گردشگری در کشور معرفی شده است که می‌تواند امکانی برای ترویج فرهنگ پوشش زنان بلوچ و محلی هرمزگان باشد.

مصطفی کریمی اضافه کرد: شهرستان‌های شرق استان هرمزگان، به دلیل دربرگرفتن قوم بلوچ و محلی هرمزگان یا همان بندری، انواع مختلفی از پوشاک دارند که همه این پوشش‌ها با عفاف و حجاب در یک راستا است.

وی افزود: هر چند که رونق بخشی اینگونه پوشش لباس در بین جامعه به عهده مسئولان فرهنگی و متولیان امر است، ولی بخش مهمی از این ترویج و رونق بخشی به عهده خود مردم منطقه است، و نیاز است که مردم منطقه نسبت به رونق بخشی اینگونه پوشش در بین جوانان و نسل‌های آینده اقدامات بیشتر و اساسی‌تری نیز انجام دهند.

کریمی با تاکید بر اینکه با کمک خود مردم منطقه، زمینه معرفی اینگونه پوشش در بین جامعه اسلامی نیر فراهم کنیم، خاطرنشان کرد: زمانی که مردم ترویج فرهنگ پوشش زنان بلوچ و محلی هرمزگان وظیفه ذاتی خودشان بدانند، یقیناً باعث معرفی آن می‌شود.

منبع:خبرگزاری مهر

هنر چلنگری دهاقان رو به نابودی

به گفته یکی از آخرین بازماندگان هنر آهنگری سنتی دهاقان در اصفهان، این هنر با قدمت ۴۰۰ سال، روزهای بی‌مهری را تجربه می‌کند و در صورت عدم توجه مسئولان دیگر چراغ این هنر روشن نخواهد شد.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها، الهام هاشمی: آتش به پا کرد تا کوره‌اش داغ شود، کوره آن قدر داغ شد تا که آهن گداخته شود و این فلزهای گداخته با دست‌های پر تلاش مرد آهنگر، تبدیل به محصول شد، آن هم تولیدی ایرانی و در اوج کیفیت و سخت‌کوشی که حاصل دقت و تمرکز بسیار است؛ همین آهنی که زمخت و خشن به نظر می‌آید با دستان مهربان آهنگر دهاقانی تبدیل به هنر خاص و کمیاب «چلنگری» می‌شود.

«چلنگری» یا همان آهنگری سنتی، گرچه هزاران سال قدمت دارد اما این روزها کاملاً فراموش شده است چراکه متأسفانه اجناس چینی و ماشینی، هنر را هم از ما دور کرده‌اند اما خوشبختانه در بازار قدیمی دهاقان که قدم می‌زنی علاوه بر بوی کاه‌گل و درب‌های چوبی مساجد قدیمی‌اش، صدای چکشی به گوش می‌رسد، صدایی که گوش خراش نیست و به سبب وجه هنری‌اش آرامش را به روح انسان منتقل می‌کند و بر دل نیز می‌نشیند.

بی‌اختیار به دنبال این صدا می‌روی تا بالاخره به اتاق کوچک کاه‌گلی می‌رسی که خبری از سرامیک و دکورهای شیک و لاکچری در آن نیست؛ در نگاه نخست جذب کوره‌ای می‌شوی که در وسط آن اتاق قرار دارد و حرارت و صدای پرهیاهوی آن آدم را به شوق وا می‌دارد، با ذوق در می‌یابی که برخلاف تصورت حداقل اینجا هنوز چلنگری یا همان هنر آهنگری سنتی زنده و روشن است.

اینجا جایی است که یکی از آخرین بازمانده‌های هنر آهنگری، حتی در اوج تابستان کنار حرارت کوره، گرما را راحت تحمل می‌کند و حتی ترجیح می‌دهی به جای استفاده از هوای خنک پارک، کنار این کوره خاص و بی نظیر لحظاتی و حتی ساعاتی را سپری کنی زیرا این کوره در هر شهر یا کشوری روشن نیست!

آهنگر دهاقانی بر خلاف تصورم جوان است، صبور و خندان آهن را از دل کوره داغ بیرون می‌آورد و چکش را مدام بر روی آهن گداخته و قرمز شد میزد و بعد آن را در آب فرو می‌کرد، اما خیلی زود شروع به درد دل با صدای بلند کرد تا مبادا صدای کوره مانع شنیدن صدایش بشود و من دردش را خوب نشوم.

با نعمت الله حاجی محمدی تنها و شاید آخرین «آهنگر سنتی دهاقانی» به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه از مدنظر خوانندگان می‌گذرد:

آقای حاجی محمدی! هنر آهنگری سنتی از چه زمانی در دهاقان رواج داشته است و شما چند سال است به این حرفه اشتغال دارید؟

ببیند این هنر از زمان‌های بسیار قدیم و حتی در زمان پیامبران برای ساخت شمشیر و نعل وجود داشته و به مرور زمان در طول تاریخ ساخت وسایل بیشتر و متعددی را در بر گرفته است. ۱۷ نسل از خانواده ما از جمله پدر، پدربزرگ و عموها به شغل و هنر آهنگری سنتی در دهاقان مشغول بوده‌اند و من هم از سن ۱۴ سالگی تاکنون بهاین هنر روی آورده‌ام و به این کار پرداخته‌ام.

در واقع خانواده ما بیش از ۴۰۰ سال، هنر آهنگری سنتی را در دهاقان زنده نگه‌داشته‌اند، در واقع هنر آهنگری سنتی میراث خانوادگی ما قلمداد می‌شود؛ میراثی هنری و بی نظیر که به ندرت در دیگر نقاط ایران و حتی دنیا وجود دارد.

در حال حاضر چه وسایلی در آهنگری ساخته می‌شود؟

اکنون من تنها اشیا سبک وزن از جمله نعل، سه پایه، انبر، زنجیر، میخ طویله، منقل آهنی، وسایل کشاورزی مثل داس، قسمت‌هایی از بیل و تیشه را برای کشاورزان می‌سازم زیرا شغل بسیاری از مردم دهاقان کشاورزی است.

از چه وسایلی برای این کار استفاده می‌کنید؟

سندان، موتور جوش، قیچی آهن، چکش و کوره سنتی مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ این وسایل هر کدام در مرحله‌ای از کار مورد استفاده قرار می‌گیرد، بدین منظور فلز را در کوره می‌گذارم تا داغ و گداخته شود، پس از بیرون آوردن از کوره به وسیله چکش آن قدر بر روی آن می‌کوبم تا شکل مورد نظر را به خود بگیرد؛ گاهی چندین بار فلز را درون کوره قرار می‌دهم تا بالاخره به شکل مورد نظر مشتری در بیاید.

آیا استقبال مردم از این شغل، راضی کننده و مناسب است؟

نه، متأسفانه من شاهد هیچ استقبالی از سوی مردم نیستم و کوره آهنگری سنتی دهاقان که واژه زیبای هنر را به خود نسبت داده، با بی مهری مردم مواجه شده است، اما من هنوز عاشق صدای این کوره و صدای چکش‌هایش هستم.

از مسئولان شهرستانی و استانی چه خبر؟ آیا مسئولان به فکر شما هستند و از این هنر حمایت می‌کنند؟

نه هیچ مسئولی به سراغ این هنر که در گوشه بازار قدیمی دهاقان نجیبانه گداخته می‌شود نمی‌رود و سراغی از آهنگری دهاقان را نمی‌گیرند.

بازار کسب و کار آهنگری سنتی دهاقان این روزها چگونه است؛ داغ و پر رونق و یا…..؟!

هر روز صبح با یاد و نام خداوند کوره آهنگری را روشن می‌کنم و گرمایش را حتی در تابستان به جان می‌خرم اما مشتری و خریدارها بسیار کم هستند و به همین سبب این هنر کمیاب و خاص، درآمدزا و پر رونق نیست و زندگی ام را به سختی تأمین می‌کنم؛ البته باز هم خدا را شکر می‌کنم که نانی حلال در سفره‌ام می‌گذارم.

ورود محصولات چینی سبب شده تا ایرانیان هنر چلنگری را فراموش کنند و از کیفیت ناب این کار غافل شوند؛ کارخانه‌جات صنعتی هم اقدام به ساخت و تهیه ابزار چلنگری نموده و مردم را نیز جذب کرده‌اند و در نهایت چلنگری به مرور و شاید به تناسب زمانه به فراموشی سپرده شده است.

چرا مشتری‌های این هنر با وجود نیاز به وسایل آن کم شده‌اند و مردم چگونه احتیاجات خود در این زمینه را مرتفع می‌کنند؟

ورود محصولات چینی سبب شده تا ایرانیان هنر چلنگری را فراموش کنند و از کیفیت ناب این کار غافل شوند، هم‌چنین با ورود آهنگری ماشینی و رشد تکنولوژی، روند استقبال مردم از آهنگری ماشینی بسیار کم شده و حتی در بسیاری از شغل‌ها و واحدهای تولیدی هیچ گونه نیازی به آهنگری سنتی ندارند و کاملاً با آهنگری سنتی خداحافظی کرده‌اند، زیرا کارخانه‌جات صنعتی هم اقدام به ساخت و تهیه ابزار چلنگری نموده و مردم را نیز جذب کرده‌اند و در نهایت چلنگری یا همان آهنگری سنتی به مرور و شاید به تناسب زمانه به فراموشی سپرده شده است گرچه نقش ما نیز در این امر کم نیست.

سختی‌های شغل آهنگری از دیدگاه شما چیست؟

آهنگری هنر و حرفه‌ای دوست داشتنی و شیرین است اما به سخت‌کوشی و تلاش هم نیاز دارد اما متأسفانه امرار معاش با این شغل بسیار سخت است و برخلاف سختی کار از درآمد بسیار پایینی برخوردار است.

از اشتیاق جوانان دهاقانی برای ورود به این هنر برایمان بگویید؟

جوانان به دنبال کارهای به روز و جدید هستند و هیچ تمایلی به مشاغل سنتی از جمله آهنگری سنتی ندارند، حتی فرزندان من نیز مخالف ورود به این حرفه هستند زیرا فاقد درآمدزایی خوب و مناسب است و همین موضوع سبب نگرانی ما شده است. به سبب نبود بازار و درآمدزایی مناسب همه آهنگران سنتی به تنهایی مشغول به کار هستند و من هم تا کنون حتی یک نفر را هم آموزش نداده‌ام زیرا هیچ علاقه‌مندی به من مراجعه نکرده است.

آیا این کوره داغ و با قدمتی طولانی حق زنده ماندن ندارد؟

چه کسی باید راهکار و چاره‌ای برای زندگی این کوره هنری ارائه دهد؟ این مسئولان دهاقانی هستند که نباید بگذارند این هنر با بی مهری و بی فکری خاموش شود زیرا با توجه به اینکه من تنها آهنگر این شهرستان و شاید استان اصفهان هستم بعد از من حتی اگر علاقه‌مندی وجود داشته باشد اما کسی وجود ندارد که این هنر را آموزش دهد.

کوره آهنگری دهاقان در ظاهر کوره است اما درواقع نمودی از پویایی و تلاش است؛ با این روند و این بی مهری‌هایی که نسبت به هنر آهنگری سنتی شده است با قدمت چهار صد ساله بعد از من برای همیشه خاموش خواهد شد.

مسئولان باید نیروی محرکه‌ای برای زنده ماندن و داغ‌تر شدن این هنر باشند و همه زیرساخت‌ها و زمینه‌ها را برای شناساندن این هنر منحصر به فرد فراهم نمایند حتی از این هنر خاص برای جذب گردشگری و توریست استفاده کنند اما تا کنون هیچ‌گونه اقدامی صورت نگرفته استهیچ‌کس دیگر سراغی از آهنگری سنتی و با قدمت چند صد ساله دهاقان را نمی‌گیرد و خاموشی این کوره سنتی بعد از ۴۰۰ صد سال تلاش و سخت‌کوشی، به جز هنرمندان دهاقانی، هیچ کسی را تا کنون نگران نکرده است.

چه انتظاری از مسئولان امر دارید به ویژه اینکه نام «چلنگری» به عنوان یک هنر ثبت شده است اما هیچ تلاشی برای حفظ آن نمی‌شود؟!

این کوره داغ دیگر به راحتی یافت نخواهد شد اما با این روند قطعاً خاموش خواهد شد و چهارصد سال قدمت فراموش خواهد شد، پس مسئولان باید نیروی محرکه‌ای برای زنده ماندن و داغ‌تر شدن این کوره هنری باشند و همه زیرساخت‌ها و زمینه‌ها را برای شناساندن این هنر منحصر به فرد فراهم نمایند و بازار چلنگری دهاقان را گرم و جاودان کنند و حتی از این هنر خاص برای جذب گردشگری و توریست استفاده کنند اما تا کنون هیچ‌گونه اقدامی صورت نگرفته و به این نیندیشیده‌اند که با این روند، کوره آهنگری سنتی دهاقان به زودی خاموش می‌شود و دیگر کسی برای آموزش این هنر به جوانان وجود نخواهد داشت.

منبع:خبرگزاری مهر

ابریشم؛ سرمایه‌ مغفول «بسک»

با وجود ثبت‌ملی «بسک» در استان خراستان‌رضوی به‌عنوان «روستای ملی ابریشم‌کشی»، واردات بی‌رویه ابریشم مانع رونق کسب‌وکار تولیدکنندگان شده‌است.

روستای «بسک» از توابع شهرستان تربت‌ حیدریه در استان خراسان‌رضوی در ١١تیرماه ۱۳۹۷ به‌عنوان «روستای ملی ابریشم‌کشی» به ثبت ملی رسید؛ وجود ۹۲چرخ و کارگاه ابریشم‌کشی و تولید ماهانه حدود ۹۰کیلوگرم نخ ابریشم، از ویژگی‌های این روستای ملی به‌شمار می‌رود.  روستای بسک و شهرستان «بایگ»، قدمت چندصد ساله در تولید ابریشم دارند و یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان این محصول در کل کشور محسوب می‌شوند. ابریشم به لحاظ قیمت یکی از پرارزش‌ترین تولیدات صنایع‌دستی است، اما با این حال فعالان این رشته اوضاع و احوال اقتصادی مناسبی ندارند.

ثبت ملی بسک و بایگ

معاون صنایع‌دستی اداره‌کل میراث فرهنگی استان خراسان‌رضوی دراین باره به خبرنگار همشهری آنلاین می‌گوید: برای تحقق اهداف سازمانی وزارت میراث فرهنگی، این اداره‌کل روستاهایی که استعداد بالایی در زمینه صنایع‌دستی دارند را شناسایی و پس از کارشناسی، به وزارتخانه معرفی می‌کند. «محمد مطیع» می‌افزاید: بعد از کارشناسی و برگزاری جلسه‌های داوری، این روستاها ابتدا به ثبت ملی و درصورت داشتن شرایط لازم به ثبت جهانی نیز خواهند رسید. این امکان برای شهرهای دارای خلاقیت‌های خاص نیز وجود دارد.

وی با بیان اینکه روستای بسک و شهر بایگ از توابع شهرستان تربت‌ حیدریه، به‌عنوان مراکز ابریشم‌کشی به ثبت ملی رسیده‌اند، ادامه می‌دهد: براساس آخرین سرشماری، در روستای بسک ۱۱۷ خانوار با جمعیت ۳۴۲ نفر سکونت دارند. از این تعداد خانوار، ۹۲ خانواده کارگاه خانگی ابرشیم‌کشی دارند و دراین حرفه مشغول به‌کارند.

این مسئول با بیان اینکه بسک در یک موقعیت جغرافیای بسیار زیبا قرار دارد و اگر امکانات گردشگری و بوم‌گردی دراین روستا گسترش یابد رفت وآمد گردشگران نیز بیشتر خواهد شد، عنوان می‌کند: این موضوع زمینه‌ساز رونق نسبی بازار فروش ابریشم نیز می‌شود. بسک باید در مرحله بعدی به ثبت جهانی برسد، اما تحقق این مسأله مستلزم ایجاد زیرساخت‌های گردشگری دراین روستاست، چراکه کارشناسان شورای‌ جهانی بر مبنای وجود زیرساخت‌های اولیه، برای ثبت جهانی تصمیم‌گیری می‌کنند.

تولید ابریشم

مطیع اظهار می‌کند: حدود ۷۰ درصد از ابریشم کشور در کارگاه‌های ابریشم‌کشی روستای بسک و شهرستان بایگ تولید می‌شود. این کارگاه‌ها بین ۳ تا ۴ ماه در سال فعالیت می‌کنند و بعد از آن به‌دلیل نبود نوغان کرم‌ ابریشم تعطیل می‌شوند.

وی می‌افزاید: برای اینکه حرفه‌های مربوط به تولید ابریشم دراین شهر و روستا در ماه‌های دیگر سال به کار خود ادامه دهند، اداره‌کل میراث فرهنگی خراسان‌رضوی کارگاه‌های زری‌بافی، نواربافی و ابریشم‌بافی را در بسک و بایگ راه‌اندازی کرده‌است.

مقابله با خام‌فروشی

مطیع همچنین با بیان اینکه برای آموزش رشته‌های زری‌بافی، نواربافی و ابریشم‌بافی تعدادی از فعالان جوان دراین زمینه برای فراگیری آموزش‌های لازم به تهران اعزام شدند، می‌گوید: ابریشم‌بافی یکی از رشته‌های بسیار باارزش و درآمدزا در زمینه تولید ابریشم است که هم دستگاه‌های تولید و هم تولیدات این رشته بسیار گران‌قیمت هستند.

وی ادامه می‌دهد: معدن نقره و طلای زرمهر در مجاورت روستای بسک قرار دارد و این موضوع می‌تواند در تولید زری‌بافی و همچنین گلابتون‌ (رشته‌های نازک طلا و نقره که همراه تارهای ابریشم در زری‌بافی به‌کار می‌رود) بسیار موثر باشد.

این مسئول عنوان می‌کند: تولید نخ گلابتون‌ که در ساخت صنایع‌دستی مناطق مختلف کشور کاربرد بسیاری دارد نیز در دستورکار اداره‌کل میراث فرهنگی استان قرار دارد. دستگاه‌های مربوط به تولید نخ گلابتون بسیار گران‌قیمت است و براساس رایزنی‌هایی که با بخش‌خصوصی انجام شده به‌زودی این دستگاه‌ها تهیه خواهد شد و با استفاده از طلا و نقره معدن زرمهر، تولید نخ گلابتون که در زری‌بافی کاربرد بسیاری دارد، در بسک و بایگ آغاز خواهد شد.

مطیع با بیان اینکه با توجه به فاصله بسیار کم معدن زرمهر با روستای بسک و شهر بایگ، مواد اولیه تولید نخ گلابتون‌ اعم از طلا، نقره و ابریشم در کنارهم قرار دارند که ظرفیتی بسیارعالی برای این منطقه محسوب می‌شود، اظهار می‌کند: اما تاکنون این ۳ کانون با یکدیگر به‌طورکامل هماهنگ نبوده‌اند و ابریشم تولیدی به‌صورت خام‌فروشی عرضه می‌شود، درحالی‌که می‌توان با راهبردی صحیح، ارزش‌افزوده بسیارخوبی برای منطقه به ارمغان آورد.

وی می‌افزاید: علاوه بر خانه صنایع‌دستی که در روستای بسک ساخته شده‌است، به‌زودی یک مرکز آفرینش‌های صنایع‌دستی با قطعه زمینی که در اختیار اداره کل میراث‌فرهنگی استان قرار داده شد،  دراین روستا ساخته می‌شود. درحال‌حاضر نقشه‌های فاز یک و دو این مجموعه آماده و قسمت‌ زیادی از فونداسیون نیز اجرا شده‌است.

لزوم حمایت از تولیدکنندگان

مطیع درباره وضعیت اقتصادی تولیدکنندگان ابریشم در بسک نیز اظهار می‌کند: دستگاه‌های نواربافی با ۵۰۰ هزارتومان در کارگاه‌های خانگی در روستای بسک راه‌اندازی شده‌اند و برای بافنده ماهانه ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزارتومان درآمدزایی دارد. شاید با این درآمد در روستا بتوان گذران زندگی کرد، اما با ایجاد مراحل بعدی نواربافی یعنی استفاده در تولید لباس، می‌توان درآمد بسیار بهتری برای این بافنده‌ها ایجاد کرد.

وی تصریح می‌کند: یکی از مشکلات موجود دراین بخش، نبود هماهنگی کافی میان دستگاه‌های مربوط است. به‌عنوان مثال طراحان مُد و لباس هیچ‌گاه توجه مناسبی به این تولیدات با ارزش نداشته‌اند، درحالی‌که مثلا استفاده از نواربافی در دوخت مانتو می‌تواند علاوه بر زیبایی، یک اصالت ایرانی نیز به این تولیدات ببخشد.

این مسئول می‌افزاید: تاکنون هیچ تسهیلات یا بسته تشویقی‌ای برای فروشگاه‌های صنایع‌دستی درنظر گرفته نشده‌است. بنابراین افراد، سرمایه خود را در جای دیگری صرف می‌کنند، درصورتی‌که ایجاد فروشگاه‌های صنایع‌دستی علاوه بر دلگرمی، کمک بسیاری به تولیدکنندگان این بخش برای فروش تولیدات می‌کند و زمینه ساز رونق تولید نیز می‌شود.

ناهماهنگی دستگاه‌ها

معاون صنایع‌دستی اداره‌کل میراث فرهنگی استان خراسان‌رضوی با بیان اینکه اداره ارشاد اسلامی، استانداری، فرمانداری و اداره بازرگانی از دستگاه‌هایی هستند که می‌توانند به پیشبرد اهداف تعیین‌شده در مراکز ثبت ملی کمک قابل‌توجهی بکنند، می‌گوید: ساماندهی وضعیت تولیدکنندگان ابریشم نیازمند همکاری دستگاه‌های مختلف است. اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان‌رضوی به تنهایی نمی‌تواند همه مراحل تولید تا فروش و ایجاد بازار را به سرانجام برساند.

وی می‌افزاید: تنها اکتفا کردن به ثبت ملی یک روستا یا شهر و رها کردن ادامه کار، نه‌تنها تأثیر مثبتی ندارد بلکه سبب سرخوردگی فعالان این حوزه می‌شود، چراکه ثبت ملی باید آغازی برای رونق بخشیدن به کسب‌وکار تولیدکنندگان باشد که در عمل این اتفاق نیفتاده است.

این مسئول ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم صادرات ابریشم را رونق دهیم، باید تسهیلات صادراتی نیز درنظر بگیریم. البته منظور از تسهیلات تنها پرداخت وام نیست، هموار کردن راه صادرات مهم‌ترین موضوع دراین‌ بخش است. درحال‌حاضر برای صادرات این محصول باید مراحل دشواری را طی کرد که همین مساله زمینه‌ساز افزایش قاچاق شده‌است.

وی با بیان اینکه واردات و صادرات باید طبق قاعده و به‌صورت کنترل شده انجام شود، عنوان می‌کند: واردات ابریشم چینی ضربه مهلکی به تولیدکنندگان ابریشم در روستای بسک و شهر بایگ وارد کرده‌است، چراکه این واردات بی‌رویه و بیش‌از نیاز کشور انجام می‌شود و سودجویی واردگنندگان، سبب زیان بیش‌از حد تولیدکنندگان داخلی ابریشم شده‌است.

مطیع اضافه می‌کند: حتی اگر در بسک و بایگ تولید ابریشم ۱۰۰ برابر افزایش یابد و همچنین حمایت‌ها گسترش پیدا کند، باز حریف ابریشم ارزان‌تر وارداتی چینی نمی‌شود. باید واردات ابریشم مدیریت شود و با تولید داخلی هماهنگی داشته باشد.

منبع:همشهری

ساخت‌وسازهای ناهمگون «بلبر»

ساخت‌وسازهای نامتناسب با بافت سنتی در روستای بلبر کردستان، ازمهم‌ترین دغدغه‌های موجود در «بهشت کوچک اورامان» است

«بلبر» نام روستایی در قلب رشته کوه‌های زاگرس و در منطقه اورامانات استان کردستان است؛ روستای کوچکی در حاشیه رود سیروان که در حدفاصل روستاهای «اورامان‌تخت» و «سلین» قرار دارد. بلبر همچنین در مرز بین ۲ استان کرمانشاه و کردستان واقع شده و قدمت هزارساله آن زبانزد است و تا پیش از همه‌گیری ویروس کرونا ازجمله مقاصد گردشگری مهم در استان کردستان به‌حساب می‌آمد.

بلبر به معنای «روستایی جلوی چشمه» است؛ روستایی که پلکانی‌شکل بوده و درمیان دره‌ای زیبا و با طبیعتی چشم‌نواز واقع شده؛ مانند سایر روستاهای اورامان بافتی تاریخی دارد و در دامنه کوه «شاهو» قرار گرفته‌است. این روستای زیبا توسط کوه‌های سربه‌فلک کشیده «کوهسالان» احاطه شده‌است و زیبایی‌های منحصربه‌فردش سبب شده لقب «بهشت کوچک اورامان» را بگیرد.

بیشتر مردم این روستا از محل درآمدهای حاصل از گردشگری، که مدتی است به‌دلیل همه‌گیری ویروس کرونا تا حد قابل‌توجهی کم شده و همچنین باغداری امرارمعاش می‌کنند. زیرساخت‌هایی مانند جاده، آب، برق و… در بهشت کوچک اورامان مهیاست، اما رونق گردشگری در سال‌های اخیر، سبب شده ساخت‌وسازهای غیرمجاز، نامتعارف و درچند طبقه به بافت سنتی روستا آسیب جدی وارد کند.

جاذبه‌های گردشگری بلبر

مدیر پایگاه منظر فرهنگی – تاریخی اورامان در گفت‌وگو با خبرنگارهمشهری با بیان اینکه چند دسته روستا در منطقه اورامانات وجود دارد، می‌گوید: بلبر یکی از روستاهای با بافت پلکانی در منطقه اورامانات است که در دره‌ای با شیب ملایم و با کم‌ترین ارتفاع در نزدیکی رودخانه قرار گرفته‌است.

«پویا طالب‌نیا» با بیان اینکه بلبر از شاخص‌ترین روستاهای این منطقه است، درباره وجه تسمیه نام روستا نیز اظهار می‌کند: یکی از وجوه تسمیه‌ بلبر، «کانی بل» در نزدیکی روستای «هجیج» است؛ «بل» به معنی چشمه است و «بر» نیز به معنی مقابل و جلو؛ درواقع می‌توان چنین تعبیر کرد که بلبر به معنی روستای «جلوی چشمه» یا «سرچشمه» است.

وی از چشمه موجود دراین روستا به‌عنوان یکی از ظرفیت‌های مهم گردشگری در منطقه یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: بلبر یک چشمه فصلی دارد که از اسفندماه تا اواخر خردادماه، آب خروشانی درآن روان است که می‌تواند به‌عنوان یکی از جاذبه‌های گردشگری روستا و حتی منطقه اورامانات مطرح شود و سالانه گردشگران بسیاری را به‌سوی خود جلب کند.

طالب‌نیا می‌افزاید: یکی دیگر از قابلیت‌های گردشگری این روستا، جاده دسترسی به آن است. به جرأت می‌توان گفت این جاده از جذاب‌ترین جاده‌های ایران است که حتی برخی معتقدند از جاده چالوس‌ هم زیباتر و چشم‌نوازتر است. این جاده بسیار پرپیچ و خم، یکی دیگر جاذبه‌های گردشگری بلبر است که ازسمت اورامان‌تخت به‌ این روستا می‌رسد.

 

محصولات باغی روستا

مدیر پایگاه منظر فرهنگی – تاریخی اورامان محصولات باغی بلبر را از دیگر جاذبه‌های این روستا می‌داند و می‌گوید: انار و انجیر از نمادهای روستای بلبر است. در چند سال اخیر جشنواره‌های انار و انجیر دراین روستا برگزار می‌شد و گردشگران زیادی به‌واسطه برگزاری این جشنواره‌ها در این روستا حضور پیدا می‌کردند؛ موضوعی که امیدواریم پس از دوران همه‌گیری ویروس کرونا، به گردشگری منطقه رونق دوچندانی بدهد.

طالب‌نیا عنوان می‌کند: جشنواره‌های برداشت محصول تا قبل از همه‌گیری ویروس کرونا به‌صورت فصلی در بلبر برگزار می‌شد؛ جشنواره انجیر در اواسط تابستان و جشنواره انار در آبان‌ماه و آذرماه، همواره میزبان جمع زیادی از مردم بومی منطقه و همچنین گردشگران بودند.

وی ادامه می‌دهد: در منطقه اورامان مبحثی با عنوان «دره‌های فرهنگی» تعریف شده‌ و روستای بلبر نیز در دل اورامان شکل گرفته‌است. این روستا با توجه به قرارگیری درمیان روستاهای هجیج و ارومان‌تخت، به‌عنوان روستاهای شاخص منطقه، به‌تنهایی می‌تواند یک قطب فرهنگی – گردشگری باشد و خدمات گردشگری و همچنین فرهنگی مناسبی را به گردشگران علاقه‌مند به کردستان ارائه دهد.

 

جشنواره‌ها در خدمت توسعه گردشگری

طالب‌نیا با اشاره به بهره‌مندی روستا از زیرساخت‌هایی مانند آب، برق، گاز و… می‌افزاید: با توجه به اینکه بلبر در کریدور میان روستاهای اورامان‌تخت و هجیج قرار دارد، یکی از پرترددترین مناطق گردشگری در ایام پیک سفر محسوب می‌شود. این منطقه در اسفندماه، فروردین‌ماه و همچنین اردیبهشت‌ماه بیشترین گردشگر را دارد.

وی عنوان می‌کند: برای توسعه گردشگری دراین منطقه باید از برگزاری جشنواره‌های برداشت محصول باهدف جذب گردشگران بیشتر در دیگر فصول بهره‌مند شد؛ موضوعی که پس از فروکش کردن موج همه‌گیری ویروس کرونا باید بیش‌از پیش به آن توجه کرد.

 

طالب‌نیا همچنین اظهار می‌کند: اهالی بلبر در گذشته کوچ‌نشین بوده‌اند که با تغییر شرایط کسب‌وکار، یکجانشین شده‌اند؛ در واقع باغداری و توسعه گردشگری در روستا بیشتر مردم این روستا را یکجانشین کرده‌است. چند اقامتگاه بوم‌گردی رسمی و تعدادی منزل نیز به‌صورت غیررسمی پذیرای مهمانان و گردشگران هستند.

 

آسیب‌هایی درکمین روستا

مدیر پایگاه منظر فرهنگی – تاریخی اورامان همچنین با اشاره به تهدیدها و آسیب‌های درکمین روستا می‌گوید: توسعه گردشگری بهانه‌ای شده تا برخی از اهالی روستا، دست به ساخت‌وسازهای بی‌رویه و ناهمگون با بافت سنتی بلبر بزنند؛ موضوعی که در بلندمدت توسعه گردشگری را نیز دراین منطقه تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. طالب‌نیا می‌افزاید: ساخت‌وسازهای نامتعارف در چند طبقه و همچنین استفاده از مصالح ناهمگون، بافت پلکانی و تاریخی روستا را تخریب می‌کند و به‌مرور زمان ویژگی‌های متمایزکننده بلبر را ازبین می‌برد.

وی ادامه می‌دهد: باید برای رفع تهدیدهایی که درکمین بافت سنتی روستا نشسته است، راهکارهای مدونی درنظر گرفت و برای ساماندهی ساخت‌وسازها و همچنین حفظ و احیای بافت ویژه منطقه، دستورالعمل متناسبی تهیه و تدوین کرد.

طالب‌نیا تصریح می‌کند: حفاظت از ویژگی‌های منحصربه‌فرد موجود در منطقه اورامانات نیازمند تدوین یک نظام‌نامه گردشگری منسجم است که به‌زودی این نظام‌نامه را تدوین خواهیم کرد.

طالب‌نیا نبود مدیریت یکپارچه را در منطقه از مهم‌ترین مشکلات موجود در اورامانات می‌داند و می‌گوید: نهادها و ارگان‌های مختلف ازجمله فرمانداری‌ها، بنیاد مسکن، اداره منابع‌طبیعی، اداره جهادکشاورزی و دستگاه‌های خدمات‌رسان مانند آب و فاضلاب و… دراین محدوده فعالیت می‌کنند که انتظار می‌رود با هماهنگی بیشتر، در کنارهم و با نظارت اداره میراث فرهنگی، برای کاهش آسیب‌های وارده و همچنین ارتقای زیرساخت‌های موردنیاز برای توسعه گردشگری تلاش کنند.

مدیر پایگاه منظر فرهنگی – تاریخی اورامان اضافه می‌کند: ارائه آموزش‌های موردنیاز به جوانان اورامانات و همچنین مشارکت دادن آنها در حفاظت از منطقه، یکی دیگر از دغدغه‌های این پایگاه است که تحقق آن می‌تواند در به ثمر نشستن اهداف تعیین شده موثر واقع شود.

 

جای‌خالی مدیریت یکپارچه

ساخت‌وسازهای غیراصولی و همچنین تخریب بافت سنتی از مهم‌ترین دغدغه‌های موجود در بلبر است؛ ساخت‌وسازهایی که خارج از محدوده روستا انجام می‌شود و اداره‌های مربوط، مانند منابع‌طبیعی، نظارت موثری بر آن ندارند.

دهیار روستای بلبر در گفت‌وگو با خبرنگارهمشهری با انتقاد از ضعف همکاری میان دستگاه‌های مختلف خدمت‌رسان در زمینه حفاظت از بافت سنتی روستا اظهار می‌کند: در دهیاری اقدام‌هایی برای ممانعت از توسعه ساخت‌وسازهای نامتعارف و ناهمگون انجام داده‌ایم که البته کافی نیست. اگر دیگر دستگاه‌های مربوط نیز همکاری کنند، می‌توان امیدوار بود که اتفاق‌های خوبی دراین حوزه بیفتد. «محتشم ازغ» با بیان اینکه درحال‌حاضر حدود ۲۵۰خانه دراین روستا وجود دارد، می‌افزاید: جمعیت ثابت بلبر ۶۵۰نفر است که این تعداد به‌صورت فصلی، در بهار و تابستان، به حدود ۹۰۰ تا هزارنفر هم می‌رسد.

وی با بیان اینکه اثر مکتوبی از تاریخ این روستا در دست نیست، ادامه می‌دهد: از بقایای آثار تاریخی و تاریخ شفاهی که نسل به‌نسل به ما رسیده، برمی‌آید که بلبر قدمت تاریخی دارد.

ازغ اضافه می‌کند: تا پیش‌از همه‌گیری ویروس کرونا سالانه بین ۲ تا ۳هزارگردشگر از روستای بلبر بازدید می‌کردند و امکانات اقامتی نیز در سال‌های اخیر به‌صورت «خانه روستایی» بوده‌است. همچنین درحال‌حاضر ۲ اقامتگاه در دست ساخت در روستا وجود دارد.

منبع:همشهری

قلعۀ عمرانی گناباد، مصداق سازگاری با طبیعت و جاذبه‌ای برای گردشگری

یکی از شگفتی‌های زندگی موجودات زنده اعم از گیاه و حیوان سازگاری و وفق با طبیعت و اقلیم است و در این میان، انسان که به «اشرف مخلوقات» شهرت یافته، به پشتوانۀ شعور و درایت خود بهتر از دیگر جان‌داران توانسته است خود را با طبیعت وفق دهد. او یا با مهاجرت مکان دلخواه خود را جستجو کرده، یا با معماری برای خود سرپناه مناسب ساخته یا با فن‌آوری و تکنولوژی اسباب و لوازمی ساخته که او را در سازگاری با طبیعت یاری رساند.

اما پیش از رویکرد انسان به صنعت و تکنولوژی گویا معماری در راستای سازگار کردن محیط با انسان نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشته است.

انسان با معماری برای خود سرپناه ساخته، برای انجام امور مذهبی و اعتقادی معبد ساخته، برای دفاع از خود قلعه‌ها، برج‌ها و باروها بر آورده، برای تعدیل هوا بادگیر و سردابه ساخته، برای ذخیره‌سازی آب، آب‌انبار ساخته و به منظور آسایش و امنیت خود در راه‌ها کاروان‌سرا ایجاد کرده و…

در حال حاضر ما شاهد خیلی از آن سازه‌ها نیستیم و نمی‌توانیم به اهمیت آن‌ها در گذشته پی ببریم در صورتی که آن‌ها الزامات رفاه و آسایش و آرامش و امنیت بودند و در پناه آن‌ها انسان توانست زنده بماند و پله‌های تکامل و پیشرفت را بپیماید.

قلعه یا روستای متروک عمرانی از جمله زیستگاه‌های کهنی است که در یکی از خشک‌ترین و ناسازگارترین اقلیم‌های ایران معروف به «ریگ عمرونی» ساخته شده و با بهره‌گیری از امکانات محلی و ابتکارات معماری، زندگی توام با بهره‌وری و رفاه در آن فراهم گردیده به گونه‌ای که به استناد کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران»، عمرانی در نیمه قرن ۱۳ه. ش قناتی پرآب و تعداد زیادی تاکستان و توتستان‌های گسترده داشته که محصول سالیانۀ توتستان‌های آن تقریبا ۱۰خروار (معادل۳۰۰۰کیلو) ابریشم بوده و در سال۱۳۲۸ه. ش ۱۰۰خانوار و به استناد نوشته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «تاریخ و جغرافی گناباد» در حدود سال‌های ۱۳۱۳تا ۱۳۴۴.۷۰۰نفر جمعیت داشته است.

روستایی متروکه 

اکنون این روستای متروک و رها شده اگر چه در حال انهدام و نابودی است اما می‌تواند به عنوان الگویی از یک زیستگاه کویری، گردشگران و پژوهشگران را با نحوۀ زندگی ایرانیان در شرایط سخت آشنا کند.

قلعۀعمرانی واقع در ۲۴کیلومتری شمال شهر گناباد، بر سر راه کهن تربت‌حیدریه به گناباد مشتمل بر یک باروی بلند، یک معبر عریض سرتاسری شمالی-جنوبی، چندین کوچۀ منشعب از معبر اصلی، ارگ، مسجد، حمام، ۳آب‌انبار، یک کاروانسرا و منازل اشرافی با چندین بادگیر است.

تاریخ ایجاد و شواهد تاریخی

اگرچه به نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران این روستا در سال ۱۲۴۹ خ توسط «حاجی حسنعلی طبسی» ساخته شده، ولی شواهد متعددی در عمرانی وجود دارد که قول نویسندۀ آن کتاب را نقض می‌کند و نشان می‌دهد که قدمت عمرانی بسیار بیشتر است. از جمله آب‌انبار آجری بزرگ حاشیه جنوبی روستا با بناهای دوران سلجوقی قابل مقایسه است و مسجد جامع زیبای عمرانی در کنار یک خانۀ اشرافی با ساختار زیبایش شباهت به بناهای دوران تیموری دارد و بناهای عام‌المنفعۀ دیگر هم به استناد کتیبه‌های آن‌ها متعلق به دوران صفوی است.

مسلما حضور جمعیت زیاد در آن روستا ایجاب کرده است که در آن آب‌انبار، حمام، مسجد، ارگ و کاروانسرا ساخته شود.

ارگ که در میانۀ روستا قرار گرفته دارای برج و باروی خاص و دروازه‌ای است که از میانۀ دو برج به درون یک هشتی باز می‌شود و کاروانسرای عمرانی که از نوع کاروانسرای عصر صفوی دارای صحن و بازوهای ورودی پیش‌آمده و دو کتیبه در دو سمت ورودی بوده که کتیبۀ سمت چپ به سرقت رفته و کتیبۀ سمت راست با مضمون «عمل استاد شرف‌الدین» باقی‌مانده است.

کاروانسرا از نوع چهارایوانی همراه با غرفه‌ها و حجره‌هایی در اطراف صحن و مال‌بندهایی در پشت حجره‌ها بوده که فضاهای سه طرف آن منهدم شده و فقط بخشی از جبهۀ ورودی در سمت شرق بنا برجای مانده است.

بناهای عام المنفعه

مجموعه بناهای عام‌المنفعه شامل یک حمام، یک مسجد و یک حوض در جنوب ارگ و مجاور یکدیگر گویا در یک زمان توسط یک شخص خیر به نام «شاه محمد» ساخته شده است و اقدام خیر او بر لوحۀ سنگی بالای سردر حوض به این مضمون نقش بسته بود:

چون شاه محمد آمد از بیت حرام
کرد این سه مقام را به یک جای تمام
برداشت خرد آب ز حوض و تاریخ
جست از رقم مسجد و حوض وحمام

مصرع آخر ماده تاریخ است. چنانچه در آن حرف «و» را به حساب نیاوریم تاریخ اتمام بناها ۱۰۳۰ه. ق (دوران شاه عباس اول) و در صورت محاسبه «و» سال۱۰۴۲ (دوران شاه صفی صفوی) به‌دست خواهد آمد. متاسفانه آن لوحه ارزشمند بعد از سال۱۳۷۴ به سرقت رفت.

با خاک‌برداری از معابر هویت و کارکرد فضاهای معماری عمرانی مشخص می‌شود و با تثبیت وضعیت موجود و بازسازی مسجد، دروازه، حوضخانه و برخی بادگیرها یکی از جذاب‌ترین مقاصد گردشگری احیا خواهد شد.

منبع:میراث آریا

آیین‌های دهه دوم محرم در برزک کاشان

مردم برزک پس از برگزاری مراسم نخل‌گردانی و علم‌گردانی در روز عاشورا، در ششمین روز شهادت اباعبدالله الحسین و یاران با وفای ایشان، با آیینی متمایز ارادت و دوستداری خود را نسبت به امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان اثبات می‌کنند.

در روز عاشورا مردان و جوانان نخل را که نمادی از تشییع پیکر پاک امام حسین (ع) است حمل می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند. ولی در روز ششم شهادت، زنان مجمعه و سینی‌های خشکبار باغ‌های خود را بر سر گرفته، با شور و شوق خاص به حسینیه می‌آورند تا مردم برزک بر سر سفره‌ای رنگین، در عین حال مقدس و معنوی، با قرائت قرآن، ذکر دعا و مرثیه خوانی به سوگ بنشینند، که بنا به شواهد، مستندات و نقل قول‌های مردمی از قدمتی دیرینه برخوردار است.

مسجد محله‌ی مصلی مکان برگزاری آیین ششمین روز شهادت امام (ع) است. برزک هفت محله‌ی قدیمی دارد، محله‌ی «سرگاول»، «سردل»، «باغستان»، «درب مسجد جامع»، «درب زیارت»، و محله «مصلی»، که محله‌های هفت‌گانه برزک هستند و این آیین فقط در مسجد محله‌ی مصلی برگزار می‌شود.

گفته می‌شود تقریباً تا ۳۰ سال پیش این مراسم در خانه «چهارصفه مصلی» که مکان عمومی برای روضه خوانی بوده، برگزار می‌شده است. اما با ازدیاد جمعیت وعدم گنجایش فضای چهارصفه، به مسجد مصلی منتقل شد.

روند برگزاری مراسم بدین صورت است که در گذشته ساعتی قبل از شروع مراسم، تعدادی از جوانان محل در بالای بام چهارصفه با فریاد «یا حسین» مردم محل را از زمان شروع این مراسم مطلع می‌کردند. زنان که از قبل مقداری از خشکبار و تنقلات حاصل باغ‌شان را نذر مجلس شش امام حسین (ع) می‌کنند در بعد از ظهر روز ششم شهادت به تفکیک نوع آجیل، در کاسه یا بشقاب‌های چینی ریخته، کاسه‌ها را در مجمعه مسی می‌چینند و مجمعه را روی سر نهاده، و به‌صورت گروهی به مسجد می‌آورند.

گفته می‌شود در گذشته فقط هفت خانواده‌ مشخص از اهالی محله مصلی، تنقلات خود را در هفت یا شش کاسه به نیت روز ششم و شب هفتم امام حسین (ع) می‌ریختند و با مجمعه به مسجد می‌آوردند. در گذشته آداب سفره‌آرایی و روند برگزاری مراسم نسبت به مراسم امروز متفاوت بوده است که به لحاظ مراعات حوصله خوانندگان از ذکر بعضی از موضوعات صرف نظر می‌شود.

در حال حاضر زنان در مسجد سفره‌ای به درازای ۱۰ تا ۱۵ متر می‌اندازند، بشقاب‌های آجیل را در دورتادور سفره می‌چینند و سفره را با گل و شمع می‌آرایند. از این مرحله به بعد زنان از سفره جدا می‌شوند و مردان در دور تا دور سفره با ترتیب خاص می‌نشینند و با قرائت سوره یس تنقلات را متبرک می‌کنند. سپس روحانی محل که از طرف بانی مراسم دعوت می‌شود در وصف واقعه عاشورا و کربلا سخن می‌گوید و در ادامه مداح‌ها و نوحه خوان‌ها به روضه خوانی و مداحی می‌پردازند.

در گذشته بانی مراسم از چند روحانی محلی و نیز نوحه‌خوان موسوم به «ضرب‌گیر» و نوحه‌خوان دیگری معروف به پیش واقعه خوان دعوت می‌کردند. نخست هر کدام از روحانی‌ها در کنار سفره از واقعه کربلا سخن می‌گفتند، سپس ضرب‌گیر با خواندن نوحه‌ی خاص با ضرب و ریتم سینه‌زنی، دیگران را به سینه‌زنی وادار می‌کرد.

با خواندن پیش واقعه و عزاداری و روضه خوانی مراسم پایان می‌یابد. اما قبل از پایان مراسم چند نفر از اهالی محل و بانی مراسم آجیل‌ها را روی هم ریخته، مخلوط می‌کنند و در کیسه‌های از جنس پلاستیک می‌ریزند و در بین حاضرین تقسیم می‌کنند. از آنجایی که این تنقلات بر سر سفره امام حسین (ع) با ذکر قرآن و دعا متبرک شده، مردم برزک سعی می‌کنند آن را به خانه‌ی خود ببرند.

منبع:میراث آریا

نمک وزارت بهداشت بر زخم صنعت گردشگری ایران

معاون گردشگری در نامه‌ای از وزارت بهداشت درخواست کرد مشاغل حوزه گردشگری را برای ایمن‌سازی سفر در اولویت واکسیناسیون کرونا قرار دهند. این درخواست حدود یک ماه پیش به وزارت بهداشت ارائه شده، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم هم زمان با افزایش نسبی سرعت واکسیناسیون در کشور به دنبال واردات بیش از 23 میلیون در واکسن معاون گردشگری در نامه‌ای از وزارت بهداشت درخواست کرد مشاغل حوزه گردشگری را برای ایمن‌سازی سفر در اولویت واکسیناسیون کرونا قرار دهند. این درخواست حدود یک ماه پیش به وزارت بهداشت ارائه شده، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است.

ولی تیموری معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در تاریخ پنج مردادماه در نامه‌ای به علیرضا رئیسی معاون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یادآور شده است: «بحران‌ها و فجایع طبیعی پی در پی و از همه خطیرتر شیوع ویروس کرونا از سال 1398 موجب خسارات و لطمات جبران‌ناپذیری بر پیکره صنعت گردشگری به عنوان یکی از کسب و کارهای به شدت آسیب‌دیده از کرونا شده است. نقش مؤثر و بی‌بدیل صنعت گردشگری به عنوان یکی از پیشروترین صنایع درآمدزا و اشتغال‌زا به دلیل حجم خسارات وارده تا پایان سال 1399 به مبلغ 32 هزار میلیارد تومان، فعالیت‌های این بخشِ تاثیرگذار در توسعه اقتصادی کشور را مختل کرده است.

از آن‌جایی که مشاغل گردشگری بر اساس تصمیم کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی ستاد ملی مدیریت کرونا در گروه یک رتبه‌بندی مشاغل قرار گرفته و به دلیل ضرورت فعالیت در شرایط خاص کرونایی از یک‌سو و ارتباط مستقیم با افراد مختلف مراجعه‌کننده از سوی دیگر، در معرض مستقیم ابتلا به این بیماری قرار دارند.»

معاون گردشگری در پیوست این نامه، مصادیق و مشاغل تاسیسات گردشگری مجوزدار از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را به وزارت بهداشت معرفی کرده و در ادامه درخواست کرده است: «دستور عاجل درخصوص در اولویت قرار دادن افراد شاغل در تاسیسات گردشگری برای واکسیناسیون صادر شود تا فعالان این صنعت بتوانند با آمادگی بهتر و بیشتر برای دوران پساکرونا تصویر مناسبی از ظرفیت‌های کشور در عرصه‌های مختلف، از جمله در حوزه گردشگری سلامت برای گردشگران بین‌المللی فراهم کنند.»

این درحالی است که وزارت بهداشت از اسفند ماه سال99 واکسیناسیون عمومی را بر اساس دو معیار شغلی و سنی در ایران آغاز کرد.  بر همین اساس فاز نخست واکسیناسیون شامل کادر درمان و بهداشت و پس آن بالاترین گروه سنی شد.

در اردیبهشت‌ماه 1400، وزارت بهداشت اما اعلام کرد در کنار گروه‌های سنی و بیماران زمینه‌ای، از مرداد و شهریورماه، زندانی‌ها و افراد حاضر در مراکز تادیب، پرسنل پلیس، نظامیان و سربازان در پادگان‌ها، گرمخانه‌ها، کمپ‌های معتادان و متجاهران، پرسنل بانک‌ها، حمل و نقل عمومی و آموزش را نیز واکسینه می‌کند. در ادامه این روند نیز به دستور وزیر بهداشت واکسیناسیون رانندگان حمل‌ونقل عمومی شهری، ریلی، جاده‌ای، دریایی و هوایی، زندانیان، معلمان و خبرنگاران، بیماران دیابتی که در سامانه ثبت‌ نام کرده‌اند و باقی‌مانده بیماران صعب‌العلاج و بیماران خاص و نادر آغاز شد و بعد هم به این فهرست، استادان حوزه و دانشگاه اضافه شدند.

اما در این میان علیرغم  درخواست های مکرر و مطالبه فعالان‌گردشگری و همچنین نامه نگاری های مسئولین وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی  مبنی بر اولویت قرار دادن فعالان این حوزه در امر واکسیناسیون‌ به جهت رونق مجدد این صنعت ولو به میزان اندک ، هیچگونه مساعدت و واکنشی از سمت وزارت بهداشت و درمان تا زمان نگارش این خبر انجام نشده است.

ناگفته نماند هرچند در 23 مرداد خبری مبنی بر واکسیناسیون فعالان گردشگری استان یزد در برخی از رسانه ها منتشر شد که حاکی از واکسینه کردن  فعالان گردشگری استان یزد شامل جامعه هتلداران، راهنمایان گردشگری و دفاتر خدمات مسافرتی استان یزد در 3 روز آتی بود اما باید گفت موضوع واکسیناسیون فعالان‌گردشگری تاکنون ظاهراً تنها محدود به استان یزد شده و در مابقی استان های توریستی کشور خبری از واکسیناسیون فعالان حوزه گردشگری نیست تا جاییکه چندی پیش کریم بیگی رئیس انجمن صنفی جامعه هتلداران استان اصفهان خبر از بی نتیجه ماندن پیگیری های انجام شده در این زمینه داد و به دنبال آن مهدی عسگری مسئول روابط عمومی مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی استان اصفهان هم گفت: اولویت‌بندی تزریق‌ها صرفاً بر اساس سند ملی واکسیناسیون کرونا انجام شده است و زمانی که نوبت به فعالان گردشگری برسد از رسانه‌ها اعلام می‌شود.

باتوجه به مطالب فوق به نظر می رسد وزارت بهداشت در زمینه گردشگری بدون درک نیازها و الزامات این حوزه فاقد نگاه تخصصی است تا جایی که به گفته ابراهیم پور فرج رئیس هئیت مدیره جامعه تورگردانان ایران که در مقام انتقاد به نوع برخورد ستاد مقابله با کرونا طی دو سال گذشته به صنعت گردشگری،  سخن می گفت: «به دلیل‌ ناآگاهی و شناخت این ستاد نسبت به صنعت گردشگری تصمیماتی گرفته شده است که نتیجه آن تعطیلی بیش از پنج هزار آژانس خدماتی و مسافرتی، تعداد زیادی هتل و تعدیل پرسنل بود.  به عقیده وی، هرچند ایشان چندین‌بار پیشنهاد حضور بخش خصوصی در جلسات ستاد مقابله با کرونا را برای تشریح وخامت وضعیت و شرایط مطرح کرده است اما متاسفانه توجهی نگردیده و نتیجه وضعیتی است که شاهد آن هستیم.

همه این ها اما در حالی است که بسیاری از کشورهای پیشرو در صنعت گردشگری مانند مالدیو با اولویت قرار دادن واکسیناسیون فعالان گردشگری خود طرح هایی را به گردشگرانی که هنوز واکسن تزریق نکرده‌اند ارائه داده و از این رهگذر در شرایط ایجاد شده ناشی از کرونا موجبات توسعه و رونق گردشگری را فراهم آورده اند.

در ایتالیا و چند کشور اروپایی دیگر نیز از مدتی قبل مقرر شد امکان مجدد ورود گردشگران خارجی به شرط همراه داشتن گواهی واکسیناسیون، تست منفی و یا بهبودی از کرونا طی شش ماه اخیر فراهم شود.

گذشته از این بسیاری از کشورها همچون امارت، اندونزی و روسیه نیز با همکاری وزارت بهداشت خود و با استفاده از واکسن ذخیره شده در اختیار، اقدام به پیشنهاد تزریق واکسن به گردشگران به شرط سفر به این کشورها کرده‌اند.

به نظر می رسد باید این موضوع را به صورت غیرقابل انکار پذیرفت که وزارت بهداشت نه تنها با اتخاذ تصمیمات غیرتخصصی در زمینه عدم  اولویت دهی به واکسیناسیون فعالان گردشگری سبب تحمیل خسارات زیان باری به این حوزه شده بلکه با اقدامات دیگر خود همچون نگشودن مرزها بر روی گردشگران واکسینه شده اندک روزنه هایی از امید برای بهبود وضعیت نامطلوب این صنعت را نیز به صورت کامل از بین برده است. هر چند در حال حاضر به دلیل عدم سرعت کافی واکسیناسیون در کشور در روزهای گذشته و به دنبال آن افزایش چشمگیر نرخ ابتلا و مرگ و میر روزانه، ایران جزو آلوده ترین مناطق جهان محسوب شده و این خود به صورت بالقوه دافعه ای مهم برای جذب هر نوع گردشگر است.

منبع:تسنیم

دسته‌گل‌های دوهزارساله در یک شهر باستانی مکزیک

باستان‌شناسان با کاوش در یکی از شهرهای باستانی مکزیک به دسته‌گل‌هایی برخوردند که به دو هزار سال پیش تعلق دارند.

به گزارش همشهری آنلاین، ایسنا به نقل از لایوساینس نوشت: حدود ۲۰۰۰ سال پیش مردم شهر باستانی «تئوتیئواکان» چند شاخه گل را کنار هم گذاشتند، دسته‌گل‌هایی ساختند و آن‌ها را زیر تکه‌چوب‌های شعله‌ور قرار دادند. حالا باستان‌شناسان در کمال تعجب موفق شدند بقایای این  دو دسته‌گل را در تونل زیر یکی از هرم‌های این شهر تاریخی که در شمال شرقی «مکزیکوسیتی» واقع شده است کشف کنند.

هرمی که این دسته‌گل‌ها در نزدیکی آن کشف شده، وسیع است و در زمان ساخت حدود ۲۳ متر ارتفاع داشته است. در این صورت این هرم از هرم «ابوالهول بزرگ جیزه» واقع در مصر نیز بلندتر بوده است.

هرم «تئوتیئواکان» بخشی از «معبد مار پردار» (Temple of the Feathered Serpent) است.

باستان‌شناسان این دسته‌گل‌ها را در عمق ۱۸ متری زمین و در عمیق‌ترین بخش تونل کشف کرده‌اند. در کنار این دسته‌گل‌ها چندین تکه ظرف سفالین به همراه مجسمه‌ «تلالوک»، ایزد باران و حاصلخیزی نیز کشف شده است.

«سرجیو گومز» که باستان‌شناس موسسه ملی انسان‌شناسی و تاریخ مکزیک است معتقد است این دسته‌گل‌ها بخشی از مراسم‌ تشریفاتی مرتبط با بارش و حاصلخیزی بوده‌اند که توسط مردم بومی این منطقه در تونل‌ها برگزار می‌شدند.

باستان‌شناسان امیدوارند با تشخیص نوع گل‌های این دسته‌گل‌ها که از ۴۰ و ۶۰ شاخه گل تشکیل شده‌اند بتوانند اطلاعات بیشتری درباره این مراسم کسب کنند.

باستان‌شناسان در محل کشف این دسته‌گل‌ها شواهدی از یک آتش ‌بزرگ و چندین تکه‌چوب سوخته نیز کشف کرده‌اند. به نظر می‌رسد مردم ابتدا دسته‌گل‌ها را بر روی زمین گذاشته و سپس آن‌ها را با حجم زیادی چوب پوشانده‌اند. به نظر می‌رسد حجم زیاد چوب‌ها دسته‌گل‌ها را از آسیب آتش دور نگه داشته است.

تونلی که «گومز» و تیم او در آن مشغول کاوش بودند در سال ۲۰۰۳ کشف شده و تاکنون محل کشف هزاران اثر تاریخی از جمله آثار سفالین، مجسمه و بقایای حیوانات بوده است. باستان‌شناسان هنوز در تلاش‌اند تا دریابند مردم باستانی چرا این تونل را ساختند و چطور از آن استفاده می‌کردند.

منبع:همشهری

نمای نزدیک از محله گردشگرپذیر و با هویت کشاورز

بلوار کشاورز در عین حال که یکی از نمادهای تهران است، به واسطه قرارگیری ساختمان‌ها و مراکز مهم اطراف آن از پارک لاله گرفته تا بیمارستان امام خمینی(ره) و شرکت نفت و… به‌عنوان مرکز شهر شناخته می‌شود.

همشهری آنلاین_معصومه حق‌جو: مجاورت بلوار با میدان ولی‌عصر(عج) به‌عنوان یکی از میدان‌های مهم و مرکزی شهر، عنوان پاتوق محلی را هم به بلوار داده است. اینجا یک محله هویتی است و از لحاظ انواع گردشگری غذایی، تفریحی، ورزشی و بسیار اهمیت دارد. بلوار کشاورز مدت‌هاست به علت وجود مراکز اداری، حاشیه بسیاری از خیابان‌هایش به پارکینگ خودروها مبدل شده است.

این وضع باعث شده اغلب شهروندان خواهان ایجاد پارکینگ به‌خصوص پارکینگ مکانیزه در این منطقه باشند. از طرفی نبود استراحتگاه برای رانندگان تاکسی به‌ویژه در معابر پر تردد، مانند بلوار کشاورز و ابتدای خیابان پلور، باعث شده مشکلاتی هم برای ساکنان و هم برای رانندگان به وجود بیاید. با توجه به اهمیت محله کشاورز در قلب پایتخت و از بعد فرهنگی و اجتماعی، برآن شدیم تا مشکلات این محله را از زبان مسئولان محلی و شهروندان بازگو کنیم.

«امین خسرویار»، دبیر شورایاری محله کشاورز، مدت‌هاست تلاش می‌کند تا گرهی از مشکلات اهالی باز کند. او می‌گوید بارها راجع به مسائل بلوار کشاورز صحبت کرده‌ایم، اما گامی برای رفع آنها برداشته نشده است: «یکی از مشکلات، ناامنی فضای سبز بلوار است. چند سال قبل، چراغ‌های رنگی زیر درخت‌ها جانمایی شده بود. همین زیباسازی محیطی پای شهروندان را برای پیاده‌روی یا گذران اوقات فراغت و حتی برای گرفتن عکس کنار چراغ‌ها در شب و… باز کرد. ‌ تردد شهروندان به‌صورت طبیعی شرایط ارتکاب جرم را در بلوار کم کرده بود. اما در حال حاضر نور نامناسب و تاریکی برخی قسمت‌ها و خالی شدن بلوار از حضور پررنگ شهروندان، بلوار را به پاتوقی برای بروز آسیب‌های اجتماعی تبدیل و آرامش و امنیت را برای حضور خانواده‌ها خدشه‌دار کرده است. نظارت نیروی انتظامی هم به دلیل کمبود نیرو و مسائلی از این دست، چنان که باید مؤثر نیست.»
خسرویار پیشنهادی برای استفاده بهینه از بلوار کشاورز دارد: «بارها شاهد اجرای موسیقی در معابر و گوشه و کنار مترو بوده‌ایم. می‌توان از این ظرفیت استفاده کرد و با ایجاد فضای مناسب و برنامه‌ریزی، از این جوانان بااستعداد دعوت کرد تا در فضای میانی بلوار کشاورز به ارائه هنر خود بپردازند. با توجه به شرایط روحی شهروندان و ادامه‌دار بودن مقابله با کرونا و شنیدن خبرهای بد، حضور این هنرمندان می‌تواند هم فضای مفرحی ایجاد کند و هم در این شرایط نامناسب اقتصادی کمکی باشد برای بهبود معیشت آنها و شناخته شدنشان.»
او معتقد است اگر در برخی قسمت‌های محله جاذبه گردشگری ایجاد شود، حضور شهروندان می‌تواند از میزان ارتکاب جرم و تجمع خلافکاران جلوگیری ‌کند. از طرفی باعث وزن و بار گرفتن اوقات فراغت در دوران کرونا می‌شود و جلو شب‌مردگی در برخی قسمت‌های منطقه را می‌گیرد.
دبیر شورایاری محله کشاورز عملکرد شهرداری را در دوران کرونا برای روحیه‌بخشی به شهروندان قابل قبول نمی‌داند: «در منطقه ۶ زیرساخت‌هایی مانند پارک لاله، ساعی، بوستان هنرمندان و… داریم. متأسفانه شهرداری به خوبی از این ظرفیت‌ها استفاده نمی‌کند. با توجه به کرونا، می‌توان با استفاده از زیرساخت‌های شهرداری برای سالمندان، کودکان، جوانان و بانوان برنامه‌ریزی و فضایی برای تفریح آنها و حتی یادگیری مهیا کرد. نمی‌توانیم به سالمندی که تا قبل از کرونا در پارک محله پیاده‌روی می‌کرده یا دیگر دوستان سالمندش را در پارک ملاقات می‌کرده بگوییم خانه‌نشین شود.»

  • ظرفیت ‌سراهای محله به کار گرفته نمی‌شود

شهرداری در مقایسه با ارگان‌های دیگر مانند وزارت ارشاد و بهزیستی و… به علت در اختیار داشتن نیروهای اجرایی و امکانات و زیرساخت‌ها، دست بازتری برای اجرای برنامه‌های مختلف دارد و می‌تواند در زمینه فرهنگسازی و برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت شهروندان آستین بالا بزند.
خسرویار می‌گوید ازظرفیتی که سراهای محله دارند هم می‌توان برای پر کردن اوقات فراغت و روحیه دادن به شهروندان استفاده کرد: «سراهای محله با تدارک چند صندلی و یک میکروفن و حضور یک مجری و نوازنده با کمترین هزینه می‌توانند برنامه‌های شاد، مسابقه نقاشی برای کودکان یا برنامه خاطره‌گویی و… و. برای سالمندان برگزار کنند. هزینه‌این کار بسیار کم است. متأسفانه شهرداری وظایف خود را محدود به موضوعاتی مانند ساخت‌وساز یا ارائه خدمات شهری و… کرده است. ‌سراهای محله‌ها که زیرمجموعه ‌این سازمان هستند وظیفه‌شان اجرای برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی و ارتقای فرهنگ شهرنشینی بوده، اما مدت‌هاست از کارکرد اصلی خود دور شده‌اند. این‌سراها به بنگاه اقتصادی تبدیل شده است.»
دبیر شورایاری محله کشاورز از تعطیلی برنامه‌هایی که تا قبل از کرونا برگزار می‌شده هم انتقاد می‌کند: «کرونا بهانه‌ای شده برای تعطیلی پاره‌ای برنامه‌ها و کم‌کاری. ‌این در حالی است که در قلب پایتخت سرانه فضای سبز بالاست و می‌توان از همین ظرفیت بهترین استفاده را کرد. هر محله یا منطقه دارای پارک یا فضای ورزشی است و بنابراین، فقط نیاز به تغییر شکل برگزاری برنامه‌هایی است که قبل از کرونا پابرجا بوده است. به‌عنوان مثال، همزمان با اعیاد و مناسبت‌ها، در پارک‌ها می‌توان با تدارک صندلی و رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و حضور هنرمندان محله برنامه‌های شاد یا شب‌نشینی با موسیقی زنده برگزار کرد.»به گفته خسرویار، خانه‌نشینی در دوران کرونا و فرسودگی و خستگی روانی، نداشتن تفریح و فضایی برای پر کردن اوقات فراغت مسلماً در آینده آسیب‌های جدی بر روان شهروندان برجا خواهد گذاشت.

  • نبود سرویس بهداشتی

مشکل نبود سرویس بهداشتی یکی دیگر از معضلات محله است. دبیر شورایاری محله کشاورز می‌گوید: «با توجه به موقعیت اداری خیابان حضرت ولی‌عصر(عج) و بلوار کشاورز، جمعیت شناوری که در این منطقه رفت‌وآمد دارند و همچنین حضور رانندگان تاکسی، ایجاد استراحتگاه و سرویس‌های بهداشتی در این محدوده یکی از ضرورت‌هاست.»
«عارفه روشن‌بین»، مدیر محله کشاورز، هم درباره ‌این مشکلات توضیحاتی داد. او به نبود سرویس بهداشتی اشاره می‌کند و می‌گوید: «قبلاً دو سرویس بهداشتی پرتابل (متحرک) در خیابان جویبار قرار داشت که نظافت آن مشکل بود و معمولاً بوی نامطبوعی از آن استشمام می‌شد. این سازه‌ها جمع‌آوری و یک سرویس بهداشتی استاندارد پشت مترو جهاد برای استفاده مهیا شد. اما مشکل اصلی برای استفاده از آن، بعد مسافت برای رانندگان و کاسبان است.» از نظر مدیر محله کشاورز، مهم‌ترین مشکل این است؛ کسبه‌ای که در خیابان جویبار مستقر هستند و تاکسی‌داران نمی‌توانند برای استفاده از سرویس، محل کسب خود را ترک کنند.
مورد بعدی که روشن‌بین به آن اشاره می‌کند مربوط به آمفی‌تئاتر روباز پارک لاله است: «با توجه به‌اینکه بسیار تأکید شده که در شرایط فعلی باید از تجمع در فضاهای بسته خودداری کرد، برخی از برنامه‌ها را در آمفی‌تئاتر برگزار می‌کنیم. به نظر من، شهرداری هم می‌تواند از این فضا برای اجرای برنامه‌های مناسبتی به‌خصوص در مناسبت‌های پیش رو مانند محرم یا برنامه‌های شاد و آموزشی برای سالمندان و… و. بیشترین استفاده را داشته باشد. البته به پیشنهاد دبیر شورایاری، طرحی برای استفاده بهینه از آمفی‌تئاتر ارائه شده است. اگر طرح ارائه و توسط پیمانکار اجرا شود، هم شهروندان و هم شهرداری می‌توانند از آن بهره‌ببرند.»

  •  تأمین روشنایی استاندارد

به گفته مدیر محله کشاورز، پارک لاله تا تأمین روشنایی استاندارد و مناسب برای‌ تردد شهروندان فاصله زیادی دارد: «پشت زمین اسکیت و نگارخانه و در واقع ورودی ضلع شمالی پارک لاله تاریک است. اگر شب به‌اینجا مراجعه کنید، متوجه می‌شوید که نقطه کور و فضای بی‌دفاع شهری شرایط خوبی برای خلافکاران فراهم کرده است.

این وضعیت امنیت شهروندان و به‌خصوص نوجوانان و جوانان را که‌این روزها بیشتر اوقات فراغت خود را در پارک‌ها می‌گذرانند، تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بارها بانوان ساکن محله درباره ناامنی این پارک و پشت زمین اسکیت به ما گزارش داده‌اند و شاکی هستند. به گفته آنها، ‌ تردد در پارک، زمانی که هوا تاریک است، بدون همراه میسر نیست.»مشکل نور ناکافی فقط مربوط به‌این قسمت از پارک نیست. روشن‌بین می‌گوید: «اگر از درب خیابان فاطمی وارد پارک ‌لاله شوید، متوجه می‌شوید که نور زمین بازی هم نامناسب است و ممکن است برای افرادی که در این محوطه مشغول بازی هستند مشکل ایجاد شود.»
او در ادامه اضافه می‌کند: «با توجه به‌اینکه محله کشاورز پایلوت محله دوستدار کودک است و پارک لاله نیز به‌عنوان پارک دوستدار کودک انتخاب شده است، قرار شده فضاسازی مناسبی انجام شود. امیدواریم با این اقدام بسیاری از مشکلات حل ‌شود.»

  • شهرداری زمین بی‌استفاده را به فضای سبز تبدیل کند

«محمد چراغی» یکی از کسبه‌ای است که در خیابان جویبار مغازه‌دارد. او می‌گوید در شرایطی که خانه‌نشینی در حال تبدیل شدن به یک عادت است، ایجاد فضای سبز در زمین‌های بدون استفاده هر محله می‌تواند شهروندان را از انزوای اجباری خارج کند: «زمینی سر کوچه یزدان و جویبار قرار دارد که قبلاً فضای سبز بود. بعدها به کارگاه مترو تبدیل شد و مدتی هم به‌عنوان پارکینگ بانک مورد استفاده قرار گرفت، ولی حالا بدون استفاده رها شده است، در حالی که قابلیت تبدیل شدن به فضای سبز را دارد.

قبلاً قرار بود چنین اتفاقی بیفتد. بارها نامه داده‌ایم و از طریق شورایاران موضوع را پیگیری کرده‌ایم، ولی هنوز خبری نیست.» این شهروند می‌گوید: «اغلب اهالی از چهره ناخوشایندایجادشده ناراضی هستند. برخی می‌گویند زمین صاحب پیدا کرده است و به همین علت شهرداری نمی‌تواند در این زمین اقدامی انجام بدهد، اما آن‌طور که از قدیمی‌های محله شنیده‌ام، ‌این زمین ۱۰ سال قبل هم فضای سبز بوده و صاحب نداشته است. حداقل اگر واقعاً مالک دارد، اطراف آن با دیوارکشی محصور شود تا بالاخره توسط مالک تعیین تکلیف شود.»او ادامه می‌دهد: «محله کشاورز به‌عنوان محله پایلوت دوستدار کودک انتخاب شده، بنابراین، می‌توانند این زمین را برای بازی کودکان در نظر بگیرند، چون فضای مناسبی دارد و اهالی هم با اینکه تبدیل به فضای سبز شود، موافقند.»
به گفته چراغی، یک سرویس بهداشتی هم نبش خیابان جویبار و زرتشت جنوبی وجود دارد که درش همیشه باز است و منظره نامناسبی ایجاد کرده، ‌این در حالی است که از قدیم خیابان زرتشت جزو یکی از خیابان‌های مهم منطقه ۶ بوده و هست. هر عابری که از این قسمت عبور کند با این منظره زشت روبه‌رو می‌شود. باید فکری به حال این وضع کرد.

  • ضرورت احداث استراحتگاه

«ولی‌الله خان‌زاده» یکی از رانندگان تاکسی مسن در خیابان پلور است. ساکن محله نیست و می‌گوید برای استراحت در این گرما مجبور است یا در سایه ماشین بنشیند یا تا زمانی که مسافری نیست، روی صندلی عقب پاهایش را استراحت بدهد: «زمانی که برف و باران است روی زمین نمی‌توانیم نماز بخوانیم یا حتی با پهن کردن زیرانداز استراحت کنیم. الان هم گرما به اندازه‌ای شدید شده که حتی از روزنامه‌هایی که پهن می‌کنیم هم به پوست نفوذ می‌کند.»
در بسیاری از نقاط شهر درهای مساجد محلی به دلیل کمبود نیروهای خدماتی برای نظافت و حراست فقط در زمان اقامه نماز باز است. خان‌زاده در این‌باره توضیح می‌دهد: «این موضوع باعث می‌شود امکان استفاده راننده‌های تاکسی یا دیگر کسبه، از امکانات مسجد در تمام ساعت‌های‌کاری فراهم نباشد.

این وضع باعث می‌شود که یکسری امکانات و فضا، به علت کمبود نفرات لازم برای نگهداری و حفاظت، بدون استفاده باقی بماند، در حالی که هزینه نگهداری و حفاظت از امکانات مورد نظر، در قیاس با بودجه لازم برای احداث مکان جدید، بسیار کمتر است. مساجد جامع با توجه به داشتن امکانات بیشتر و توانایی مالی و حتی املاکی که وقف مسجد هستند و اجاره داده می‌شوند، می‌توانند از این محل برای استخدام نیروهای حراست و خدماتی و… و. استفاده کنند تا با حضور این نیروها زمان بیشتری درهای مساجد باز باشند.»
او می‌گوید نبود جای پارک هم معضل دیگر منطقه ۶ است، چون اغلب مراکز اداری در این منطقه متمرکزند: «شرایط کرونا باعث شده اغلب کارمندان اداره‌ها و شرکت‌ها از خودرو شخصی استفاده کنند، اما جای پارکی وجود ندارد، مگر اینکه صبح خیلی زود از منزل خارج شوند. اگر هم دیر برسند، باید در مکان‌هایی پارک کنند که باعث ترافیک یا سدمعبر می‌شود.»
شهرداری‌ها زمینی در اختیار ندارند تا برای احداث پارکینگ طبقاتی اختصاص بدهند، مگر اینکه زمینی وقفی وجود داشته باشد و ذکر شده باشد که برای چنین اموری مورد استفاده قرار بگیرد. در حال حاضر، چنین وقف‌هایی اندک است. خان‌زاده با بیان این مطلب توضیح می‌دهد: «شهرداری می‌تواند به جای پارکینگ طبقاتی که نیاز به صرف بودجه و تعیین مکان مناسب دارد، برای احداث پارکینگ‌ مکانیزه اقدام کند. این کار هم باعث جلب رضایت کارمندان اداره‌ها و شرکت‌ها می‌شود و هم از سردرگمی برای پیدا کردن جای پارک و پارک دوبل و ایجاد ترافیک جلوگیری می‌کند. می‌توان این پارکینگ‌ها را هنگام اذان برای استفاده رانندگان هم رایگان کرد.»

  • پارکینگ مکانیزه؛ یک تیر و دو نشان

افزایش قیمت زمین در سال‌های اخیر منجر شده که امکان خرید آن با توجه به بودجه و توانایی مالی شهرداری به حداقل ممکن برسد. همین محدودیت باعث می‌شود دست شهرداری برای احداث مکان‌هایی همچون سرویس‌های بهداشتی و نمازخانه‌های کوچک و استراحتگاه برای رانندگان و همچنین پارکینگ‌های طبقاتی و… بسته شود.
با توجه به کمبود جای پارک در منطقه ۶ که اغلب مراکز اداری در آن قرار دارند، اگر پارکینگ مکانیزه در نقاط مختلف و پر تردد احداث شود، مسلماً شهروندان مجبور به پارک دوبل نمی‌شوند و از طرف دیگر مشکل سدمعبر و ایجاد ترافیک مضاعف را هم شاهد نخواهیم بود. احداث این پارکینگ‌ها به فضای زیادی نیاز ندارد. در عین حال می‌توانند برای پارک تعداد زیادی خودرو، فضای کافی مهیا کنند و منبع درآمدی برای شهرداری باشند و مشکل کمبود جای پارک را تا حد زیادی کاهش بدهند.

  • روزی روزگاری آب کرج

بلوار در دوره‌ پهلوی اول، زمانی که منطقه ۶ در حال شکل‌گیری بود، با نام آب کرج احداث شد و به‌دلیل وجود رودخانه و سرسبز بودن، محلی برای تفریح و گردش آخر هفته‌ تهرانی‌ها بود. آب کرج بعدها به بلوار الیزابت تغییر نام داد و چند کافه و رستوران معروف مثل کوچینی در آن راه‌اندازی شد. رستوران شاندرمن و هتل بلوار هم جزء قدیمی‌های این بلوار هستند که افراد زیادی با آنها خاطره دارند.

بعد از پیروزی انقلاب به دلیل همجواری ساختمان قبلی وزارت جهاد کشاورزی و ساختمان فعلی قوه قضاییه، نام آن به بلوار کشاورز تغییر کرد. این بلوار از لحاظ تاریخی و ملی هم بسیار بااهمیت است به همین دلیل حدود ۶ سال قبل بعد از تلاش‌های بسیار، در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسید. استقرار بیمارستان‌هایی مانند پارس، ساسان، یاس سپید و آریا موجب شده این بلوار به‌عنوان یکی از مراکز درمانی پایتخت هم شناخته شود. موزه فرش، موزه هنرهای معاصر و مراکز فرهنگی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نزدیکی بلوار، کافه کتاب‌ها و کتابفروشی‌ها هم این منطقه را به یکی از پاتوق‌های علاقه‌مندان به گشت‌وگذارهای فرهنگی تبدیل کرده است. بلوار کشاورز فعلی با قدمت ۵۰ سال از میدان ولی‌عصر(عج) آغاز می‌شود و تا خیابان دکتر قریب به طول ۲/۲ کیلومتر امتداد دارد.

منبع:همشهری

خانه‌های این شهر چشم دارند؛ مکانی عجیب برای زندگی

پنجره‌ها در پشت بام‌ها به شکل چشم‌ها، نماد و جاذبه گردشگری شهر هستند؛ به شهر سیبیو «شهر با چشم» و «شهری که خانه‌ها در آن نمی‌خوابند» لقب دادند.

به گزارش همشهری آنلاین، صداوسیما از سارایوو به نقل از رسانه‌های محلی نوشت: سیبیو یک شهر قرون وسطایی در منطقه رومانی در ترانسیلوانیا است و علاوه بر میراث تاریخی آن که با نفوذ فرهنگی آلمان مرتبط است، این شهر با چشم‌هایی روی پشت بام خانه‌ها، قابل تشخیص است.

مجله فوربس این شهر را در فهرست ۱۰ مکان عجیب برای زندگی در اروپا قرار داده است. این شهر حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارد.

ساختمان‌ها به سبک گوتیک نشان‌دهنده تأثیر مجارستان و آلمان است و بسیاری از آن‌ها ویژگی مشترکی در سقف کاشیکاری سنگین خود دارند: پنجره‌های کوچک زیر شیروانی که به صورت کرکره رو به روی شما ظاهر می‌شوند.

شما می‌توانید خانه‌های معمولی را با دو چشم ببینید، اما همچنین می‌توانید خانه‌هایی با سه، چهار یا حتی پنج چشم را هم ببینید.

سیبیو زمانی مرکز اداری و پایتخت اقلیت آلمانی ترانسیلوانیا بود. مردم ادعا می‌کردند که اشغالگران آلمانی در این منطقه عمداً این چشمان را روی بام‌ها و شیروانی‌های منازل خود برای ایجاد ترس در مردم ایجاد کرده‌اند تا این گونه القا شود که آن‌ها همیشه تحت مراقبت هستند و بنابراین باید رفتار مناسب داشته باشند.

جالب است که چشم‌های سیبیو در سال ۲۰۱۷ به نماد و نوعی لوگوی تظاهرات علیه فساد در دولت تبدیل شد. با توجه به اینکه این شهر یکی از کلانشهرهای فرهنگی کشور و شهرهای پیشرفته‌تر است – معترضان گفتند که آن‌ها با چشم سیبیو «منطقه‌ای بدون فساد» را به عنوان نمادی از هوشیاری دائمی خود ایجاد می‌کنند.

امروزه چشم‌های سیبیو یک جاذبه گردشگری منطقه است که با معماری منحصر به فرد، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.

منبع:همشهری