میراث جهانی ورزش پهلوانی در یزد؛ ورزش آیینی و معنامحور

ورزش پهلوانی یکی از ورزش‌های کهن ایرانیان است که با برخورداری از آیین‌های معنامحور خود همواره طرفداران زیادی داشته است و مانند سایر میراث معنوی کشور و به ویژه در یزد، فرهنگ و آیین پهلوانی را اشاعه می‌دهد و به عنوان ورزشی معنامحور باید بیش از پیش مورد توجه باشد.

پهلوانی، واژه ای عجین شده با تاریخ، فرهنگ و حتی ادبیات ایرانیان است به طوری که شخصیت‌هایی مانند رستم در شاهنامه از نمادهای بارز پهلوانی در ادبیات این مرز و بوم هستند و بخشی از هویت و تاریخ ما به آن گره خورده است.

شخصیت‌هایی مانند پوریای ولی و داستان سرایی‌هایی که در این باره شده نیز بخشی از تاریخ و فرهنگ ما به شمار می‌روند چرا که علاوه بر تبیین و اشاعه فرهنگ پهلوانی، تدین و بزرگ منشی این افراد را نیز به تصویر می‌کشند.

یکی از ویژگی‌هایی که برای ائمه اطهار (ع) به ویژه حضرت علی(ع) نیز عنوان می‎شود، پهلوانی است لذا می توانیم اینگونه برداشت کنیم که بخش قابل توجهی از فرهنگ و مذهب ما به این مسئله گره خورده است.

دین مبین اسلام نیز توصیه‌های مکرری در مورد پرداختن به ورزش دارد و در این میان ورزش پهلوانی یکی از رشته های مورد استقبال و جاافتاده در بین اهالی شهر جهانی یزد است به طوری که پای گردشگران را نیز به گودهای زورخانه برای تماشای یک رویداد محتوامحور کشانده است.

البته یزد جهانی از گذشته تاکنون پهلوانان به نامی نیز داشته که همواره در بین مردم به عنوان افرادی مومن، بزرگ، متواضع و خدایی شناخته می‌شدند و همواره در انجام امور خیر و خوب پیشتاز بودند.

توصیه به ورزش در دین اسلام همواره وجود داشته و روایات و احدایث متعددی نیز در این باره وجود دارد ولی ورزشی آیینی و محتوامحور مانند ورزش باستانی از جایگاه ویژه‌ای در بین مردم برخوردار است.

آیت‌الله «سیدمحمدکاظم مدرسی» امام جمعه بخش مرکزی یزد در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، از ورزش پهلوانی یا زورخانه‌ای به عنوان یکی از ورزش‌های بومی، باستانی و بخشی از تاریخ یزد یاد می‌کند و می‌گوید: در میان انواع ورزش‌ها این ورزش دارای تفاوت‌های با سایر ورزش‌های ملل مختلف و کشور است که به فلسفه و محتوای آن مربوط می‎شود.

وی معنا و مفهوم محوری ورزش باستانی در محیط زورخانه را یادآور می‎شود و می‌گوید: مکان این ورزش که به زورخانه شهره است در گذشته «ذکرخانه» بوده که عنوانی گره خورده به معنویت است به طوری که مرسوم بود تا ورزشکاران بالای گود دو رکعت نماز بخوانند و البته با الزام به وضو وارد گود می‌شدند.

وی با اشاره به این که جمع ورزش پهلوانی متشکل از افرادی خداشناس و بافضیلت است، می‌گوید: جالب است بدانیم که حرکات این ورزش در زورخانه نیز معنا و مفهومی تاریخی را به دنبال دارد و همین مسئله به ارزش این ورزش افزوده است.

ورزشی با نمادهای رزمی

مدرسی در مورد بخشی از حرکات درونی این ورزش، تصریح می‌کند: در زمان ورود به زورخانه، پهلوانان از سقفی که کمی کوتاهتر است و ناخوداگاه منجر به خم شدن آن‌ها شده وارد می‎شوند چرا که این معماری و مفهوم در زورخانه یاداور افتادگی و شکستگی در این فضا به رغم پهلوان بودن است.

وی با بیان این که در بدو ورود پهلوانان از مقابل مرشد می‌گذرند، می‌گوید: جایگاه مرشد و احترام به وی، در این حرکت تبیین شده است. پس از آن نیز هر ورزشکار با نام خدا (بسم الله) ورزش خود را آغاز کرده و با دعا و در نهایت 20 صلوات به ورزش خود پایان می‌دهند.

نائب رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان یزد با بیان این که حرکتی به نام «شنو» مخفف کلمه «شنود» در این ورزش وجود دارد، می‌گوید: این حرکت به معنای گوش دادن است که نماد تاریخی آن به گوش دادن صدای اسب دشمن مربوط می‎شود.

وی با بیان این که در میان نرمش‌هایی که در ورزش زورخانه وجود دارد، چرخش به معنای کنترل خویش و رصد کردن اطراف است، می‌گوید: این مسئله نیز مربوط به میدان رزم و زمان دید زدن و ضربه زدن به دشمن بوده است.

مدرسی در مورد میل زدن هم تصریح می‌کند: این فرایند به معنای گرز بلند کردن و ضربه زدن به دشمن و کباده برداشتن هم نمادی از استفاده تیر و کمان در میدان رزم است.

وی اضافه می‌کند: سنگ برداشتن، نماد تمرین سپرگیری در برابر دشمن است البته برخی هم معتقد هستند که این اقدام می‌تواند نمادی از کنده شدن درهای قلعه خیبر به دست امیرالمومنین(ع) است.

نائب رییس شورای حوزه‌های علمیه استان در ادامه خواندن مرشد و کوبیدن به طبل را نیز نماد رجزخوانی در جنگ و طبل‌های جنگ می‌داند و می‌گوید: پدران ما و ابا و اجداد ایرانی ما از این روش‌ها در میادین جنگ استفاده می‌کردند لذا نشان می‌دهد یک ورزش ایرانی تا چه میزان معنا و مفهوم و فرهنگ محور بوده است.

وی اظهار می‌کند: این ورزش معنادار و فرهنگ‌محور برخلاف سایر ورزش‌ها خصوصا ورزش‌های غیربومی و وارد شده به کشورمان، نشان از هوش ایرانیان دارد و باید به عنوان میراث فرهنگی آن را ترویج دهیم.

ورزش باستانی، نماد فرهنگ باستانی

«سیدمصطفی فاطمی» مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یزد هم با بیان این که ورزش زورخانه‌ای و آیین پهلوانی به عنوان میراث معنوی بشریت در یونسکو ثبت شده است، در گفت و گو با ایسنا اظهار می‌کند: یزد هم مانند سراسر کشور ایران از ظرفیت بسیار زیادی در این زمینه برخوردار است به طوری که قبل از کرونا و رکود گردشگری، تورهای گردشگران خارجی از این مراسم معنوی و باستانی بازدید می‌کردند و همواره بازخوردهای بسیار مثبتی از استقبال گردشگران خارجی وجود داشته است.

وی با اشاره به وجود پهلوانانی برجسته در تاریخ یزد، تصریح می‌کند: فعالیت ورزش زورخانه به دلیل مناسک و آیین‌های معنوی در ترویج پهلوانی اهمیت زیادی دارد، در عین حال، این ورزش به عنوان نماد فرهنگ ایران اسلامی مهم است و فرهنگ اصیل ایرانی می تواند از طریق آن انتقال پیدا کند و نماد فرهنگ ایران و اسلامی باشد.

وی با بیان این که ورزش پهلوانی جای کار زیادی در عرصه گردشگری دارد، می‌گوید: کمیته گردشگری ورزشی به عنوان کمیته تخصصی می تواند توسعه فرهنگی این ورزش در حوزه گردشگری را دنبال کند کما این که اقدامات خوبی نیز در این باره انجام شده، هرچند که مسئله کرونا بسیاری از فعالیت‌ها را متوقف کرده است.

منبع:ایسنا

ایران، پکیجی تمام‌عیار از گردشگری

قابلیت‌های بالای گردشگری در راستای توسعه اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده سبب شد تا کشورهای مختلف حتی به‌رغم هدم برخورداری از ظرفیت‌های طبیعی، به دنبال راهکارها و تدوین برنامه برای جذب گردشگر باشند و تجربه موفق برخی کشورها موید این مطلب است.

ایران با دارا بودن تمامی شاخصه‌ها و مولفه‌های لازم برای رونق صنعت گردشگری نظیر ارتفاعات، دشت‌ها، دره‌ها، دریا و تالاب و مواریث تاریخی و فرهنگی به معنای واقعی، پکیچی تمام عیار از گردشگری است، که ظرفیتی عظیم برای رونق اقتصادی به شمار می‌رود و تا پیش از شیوع ویروس کرونا نیز در این حوزه شاهد پیشرفت‌های مناسبی بودیم که با شیوع ویروس کرونا به تبع تمامی کشورها، ایران نیز با چالش و تعطیلی گرردشگری مواجه شد.

ما انتظار داشتیم در دوران کرونا با سرعت خاصی، صندوق حمایت از گردشگری تشکیل می‌شد تا همچون صندوق حمایت از کشاورزی که از کشاورزان در مواقع ورود خسارات طبیعی به تولیدات آن‌ها حمایت‌های لازم را انجام می‌دهد، از خسارات بیش از حد جلوگیری به‌عمل می‌آمد و با توجه به اینکه سرمایه‌گذاری‌های انجام شده در حوزه گردشگری کشور مردم‌پایه است، با تشکیل این صندوق از شکست اقتصادی سرمایه‌گذاران جلوگیری می‌شد.

بی‌تردید با توجه به ظرفیت‌هایی که در کشور وجود دارد با برنامه مدون و توجه ویژه به بخش گردشگری که بیشترین خسارت کرونا را متحمل شد، می‌توان از سرمایه‌گذاران این حوزه حمایت کرده و در کنار آن زمینه برای بازگشت رونق به گردشگری را در ایام پساکرونا فراهم آورد.

در حال حاضر توسعه زیرساخت‌ها در کنار تبلیغ و معرفی قابلیت‌های گردشگری کشور در سطح بین المللی می‌تواند راهگشای رونق این صنعت در پساکرونا باشد تا با ارائه مناسب ویژگی‌های تاریخی، طبیعی و تفریحی کشورمان که یکی از مناطق بکر و خاص دنیاست زمینه برای حضور گردشگران بین‌المللی در کشور را شاهد باشیم که در راستای تحقق این مهم در سطح استان اردبیل نیز اقدامات در حال اجراست.

در استان اردبیل با توجه به ظرفیت‌هایی که در این منطقه وجود دارد و با حضور در اردبیل در کنار بهره‌مندی از آب و هوای مطبوع ییلاقی، به شعاع ۷۰ کیلومتری می‌توان به دشت، دریا، صخره، دره، کوه، جنگل و مواریث تاریخی مهمی دسترسی داشت، برنامه‌ریزی برای رونق گردشگری این دیار تمدن‌ساز را ضروری ساخت.

دوران کرونا بهترین فرصت برای ارتقای سطح کیفی تاسیسات گردشگری و معرفی قابلیت‌ها بود و با توجه به این مهم، برای دوران پساکرونا در این دوران برنامه بسیار دقیقی در برهه‌های نزدیک، میانی و بلندمدت تدوین شده تا با عملیاتی شدن آن صنعت نیمه‌جان گردشگری در منطقه جانی دوباره بگیرد.

تدوین این برنامه در سطح کشور به یقین می‌تواند خسارات واردشده به صنعت پرسود گردشگری را در ایام پساکرونا فراهم آورد که لازمه این امر پژوهش‌محور بودن برنامه‌ها، توسعه زیرساخت‌ها، تبلیغ و معرفی ظرفیت‌ها، شناسایی حلقه‌های مفقوده حوزه گردشگری و حمایت از سرمایه‌گذاران است تا در آینده با چالش‌ها و نارسایی‌ها در این بخش روبه‌رو نشویم.

منبع:میراث آریا

آسیاب آبی «درده» در شهر تاریخی تیران‌وکرون

به واسطه رودخانه مرغاب که در قدیم دومین رودخانه بزرگ بعد از زاینده‌رود در منطقه بود و به صورت دائم نیز جریان داشت، آسیاب‌های آبی فراوانی بر روی آن بنا شده بود که در حال حاضر با توجه به آثار به جای مانده از این آسیاب‌های آبی، تعداد ۱۵ آسیاب برآورد می‌شود.

یکی از آسیاب‌های به جای مانده از اعصار گذشته، آسیاب آبی «درده» است که در مجاورت مسجد تاریخی خان، در مرکز هسته اولیه شهر تیران و در مجموعه‌ای شامل مسجد تاریخی خان، حمام ملک‌السلطان، آسیاب درده (خان عمو)، کاروانسراهای شریعت و سلطان، بازار قدیمی، یخجال قدیمی و خانه خان تیران بنا شده است.

بنا بر نظر کارشناسان و شواهد موجود، این آسیاب آبی در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی اول در ضلع شرقی مسجد خان و در مجاورت رودخانه مرغاب که از وسط شهر تیران عبور می‌کند، بنا شده است.

براساس اسناد تاریخی، این آسیاب آبی تا حدود ۵ دهه قبل وظیفه تهیه آرد برای قوت مردم شهر تیران را به‌عهده داشته و به تدریج با توجه به صنعتی شدن شهرها بدون استفاده مانده و چون در زیرزمین واقع شده بود به تدریج آوار خاک بر روی آن ریخته شده است.

با توجه به تلاش در راستای توسعه گردشگری در تیران‌وکرون در سال ۱۳۹۷ با نظارت و مدیریت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان و با همت انجمن دوستداران میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تیران عملیات آواربرداری و نجات بخشی این آسیاب منحصر به فرد آغاز و در اردیبهشت ماه امسال با حضور معاون عمرانی وزیر کشور و مدیر کل فقید میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان، راه‌اندازی شد.

در حال حاضر با توجه به کم آبی موجود در منطقه برای راه‌اندازی این آسیاب تاریخی آبی، اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان با همکاری شهرداری تیران، سیستم چرخشی آب را برنامه‌ریزی و اجرا کرده است که در این سیستم، آب در مخزنی جمع‌آوری شده و به طرف آسیاب هدایت می‌شود، پس از چرخش آسیاب و استفاده از آب، مجددا آب استفاده شده به مخزن برگشته و برای چرخش در همین مسیر دوباره استفاده می‌شود.

با توجه به برنامه‌ریزی‌های انجام شده، کاربری این آسیاب آبی، همان کاربری قدیمی و اصلی بوده و صرفا به‌منظور تهیه آرد استفاده می‌شود و همچنین نانوایی سنتی در مجاورت بنای این آسیاب آبی در حال احداث است که علاوه بر ارائه آرد تولیدی این آسیاب، همزمان نان سنتی به همان روش گذشته پخت خواهد شد.

با راه‌اندازی این نانوایی سنتی، چهار نفر به‌صورت مستقیم در این مجموعه آسیاب و نانوایی سنتی مشغول به کار خواهند شد.

در مرمت و احیای این آسیاب آبی، از تمام تجهیزات اصلی و قدیمی این آسیاب استفاده شده به‌نحوی که سنگ آسیاب، تنوره و دیگر تجهیزات، پس از آواربرداری، کاملا مرمت شده و در جای اصلی خود قرار گرفته و راه‌اندازی شده است.

در حال حاضر شهرداری تیران با هماهنگی و همکاری اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و انجمن‌های دوستداران میراث‌فرهنگی شهرستان پس از مرمت و احیای کامل بنای ساختمان این آسیاب آبی، مشغول به محوطه‌سازی فضای اطراف این اثر تاریخی است.

از جمله مواردی که در مرمت این آسیاب آبی به دقت انجام شده و به همان سبک قدیمی آن اجرا شده است کف فرش و بازسازی تنوره و سیستم آسیاب آبی است که به زیبایی نمایانگر خلاقیت و هنر گذشتگان خوش ذوقمان بوده است.

امید می‌رود تا با تداوم همکاری میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، شهرداری و انجمن‌های دوستداران میراث‌فرهنگی شهرستان تیران‌وکرون، سنت احیا و مرمت بناهای تاریخی دیگری که در منطقه به جا مانده از جمله حمام‌ها و بازارچه‌های تاریخی ادامه داشته باشد و شاهد راه‌اندازی تمامی این آثار منحصر به فرد تاریخی باشیم.

منبع:میراث آریا

بردسیر، شهری به وسعت تاریخ و طبیعت

شهرستان بردسیر در فاصلهٔ ۶۱ کیلومتری جنوب غربی مرکز استان کرمان واقع شده است و به لحاظ سابقه باستانی از شهرهای معروف ایران به شمار می‌رود. این شهرستان جاذبه‌های تاریخی و طبیعی کم‌نظیری را در دل خود جای داده است.

ارگ بردسیر

ارگ بردسیر این اثر در مرکز شهر بردسیر و روبروی مسجد جامع که خود نیز از آثار تاریخی است، قرار دارد. مساحت آن بیش از ۲۳۰۰ مترمربع است که به‌طور میانگین ۸ متر بالاتر از سطح خیابان است. قدمت این ارگ به بیش از ۳۰۰ سال قبل برمی‌گردد. فضاهای بیرون آمده در کاوش‌های مختلف، از جمله یک حیاط با چهار ایوان قرینه که دارای هشت ورودی است و نیز سایر امکانات سکونتی از قبیل آشپزخانه و سیستم آب‌رسانی بیانگر این واقعیت است که ارگ بردسیر روزگاری مکان مناسبی برای سکونت حاکمان به شمار می‌رفته و به عنوان یک قلعه نظامی مطرح بوده است. در سفال دهانه یکی از حلقه‌های چاه با خط نستعلیق این عبارت نوشته شده «محمد قلی سنه ۱۱۲۳» که تاریخ ساخت بنا را نشان می‌دهد. مصالح به کار رفته در ساخت این بنا خشت خام است و در مواردی مانند فرش حیاط و ساخت حوض، از آجر استفاده شده است.

مناره مسجد نگار

مناره نگار، نزدیک بردسیر، در مسیر بافت – بزنجان قرار گرفته است. این برج یکی از برج‌های برجا مانده از دوره سلجوقی است. منارهٔ نگار آجرچینی بسیار زیبایی دارد و کتیبه‌ای به خط کوفی از کاشی فیروزه‌ای برروی آن نصب شده است.

بقعه پیربرحق (جارسوز) 

بقعه پیربرحق، یادگاری از قرن هفتم هجری است که نقشه آن از داخل هشت گوش و از خارج چهارگوش است. تزیینات گچ‌بری، مقرنس‌کاری خطوط کوفی و کاشی‌کاری، شکوه و جلال خاصی به گنبد داده است.

خانه بهادرالملک

این خانه که بازمانده یکی از چهره‌های سیاسی و متمکنین بردسیر (سرتیپ) عبدالمظفرخان معروف به بهادرالملک متوفی به سال ۱۳۲۹ شمسی است و در حاشیه خیابان دکتر شریعتی واقع است. مصالح ساختمانی خشت خام و در برخی از قسمت‌های آن آجرهای چهارگوش به‌کار رفته است. بنای مذکور زیبایی خاصی دارد. این بنای زیبا مرمت و بازسازی شده و در حال حاضر دفتر نمایندگی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان کرمان در بردسیر و پایگاه حفاظتی آن در این محل مستقر است.

لاله‌زار بردسیر

لاله‌زار در ۷۵ کیلومتری جنوب‌شرقی بردسیر واقع شده است. آب و هوای کوهستانی منطقه، باغستان‌های زیبا و متعدد، تنوع شگفت‌انگیز پوشش گیاهی و همچنین همجواری با آب گرم معدنی، بخش لاله‌زار را به یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری (بهار و تابستان) برای مردم استان تبدیل کرده است. در گذشته (تا اوایل قاجار) نام این محل کارزار بوده است که محمد اسماعیل‌خان وکیل‌الملک با الهام از جلوه‌های کوهستان بلند و سرشار از لاله و طبیعت زیبا، آن را لاله‌زار می‌نامند، به دلیل فراوانی شکار، شکارگاه حاکمان کرمان نیز بوده است. از جاذبه‌های تاریخی منطقه می‌توان از امامزاده سیدشمس‌الدین، گرمابه قدیمی، برج سیف‌علی، تپه‌های باستانی، مسجد قدیمی، کاروانسرا، آب گرم معدنی و سد خاکی نام برد در ضمن این منطقه به عنوان یک منطقه ملی گردشگری به ثبت رسیده است.

بیدخوان بردسیر

منطقه بیدخوان در ۴۲ کیلومتری جنوب بردسیر واقع شده است. آب و هوای منطقه معتدل کوهستانی است و از رودخانه‌های فصلی مهمی برخوردار است. کوه گدار، به همراه میل عقیل و غار یخی در ۷ کیلومتری جنوب‌شرقی این آبادی مناظر بسیار زیبا و جلوه‌های طبیعی شگفت‌انگیز منطقه است.

منطقه حفاظت شده بیدوییه

منطقه حفاظت شده بیدوییه دارای مساحتی برابر ۱۶۸۰۳۳ هکتار است و از سال ‪ ۱۳۷۵ حفاظت می‌شود. رودخانه کبوترخان و آب بندانی به همین نام در حاشیه این منطقه همه‌ساله پذیرای صدها پرنده آبزی و کنارآبزی است که در این استان کم‌نظیر است. تنوع زیستی، پستی و بلندی‌ها و چشم‌اندازهای طبیعی این منطقه جاذبه‌های گردشگری منحصربفردی را به وجود آورده است.

این منطقه از نظر تنوع و پوشش گیاهی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است بطوریکه ‪ ۲۶۰ گونه گیاهی شامل گیاهان مرتعی و دارویی همچون درمنه، فرفیون، قیچ، گز، گون، بنه، بلوط،، آلبالو وحشی و ارژن و… در این منطقه می‌روید. پستاندارانی همچون آهو، کل وبز، قوچ و میش، کاراکال و یوزپلنگ و انواع گربه‌سانان نادر از جمله یوزپلنگ آسیایی از جانوران حمایت شده این منطقه محسوب و مهم‌ترین جمعیت‌زاد و ولدکننده و تعداد قابل توجهی از چهارپایان علفخوار و پرندگان قابل شکار در آن یافت می‌شود. این منطقه یکی از بهترین و مهم‌ترین زیستگاه‌ها برای آهو یا همان غزال ایرانی در استان کرمان است

منبع:میراث آریا

احترام ویژه اهالی منامین به درختان کهن‌سال ثبت‌شده

درختان کهن‌سال ثبت‌شده قبرستان روستای منامین که در سال‌جاری به ثبت ملی رسیده با توجه به قدمت تاریخی و واقع شدن در جوار قبرستان دارای احترام ویژه بین اهالی روستا و مردم منطقه است.

منامین یک روستای زیبا در استان اردبیل، شهرستان خلخال، بخش خورش‌رستم بوده که در حاشیه رود قزل‌اوزن قرار دارد و به همین از وجود باغات، شالیزارها، جالیزارها، بوستان‌ها و مزارع برخوردار است، میوه‌هایی همچون زردآلو، آلو، هلو، آلبالو، گیلاس، ازگیل، انجیر، شلیل، توت، شاه توت، تمشک، انار، به، سیب، گلابی و انگور در این روستا انبوه است. خیار، گوجه فرنگی، هندوانه، کدوتنبل، کدو، بادمجان، برنج هاشمی، کلزا، ذرت، آفتابگردان، زیتون، پیاز، بادام زمینی، گردو، توت، بادام، کاهو، سیر، هویج، فلفل و سبزیجات نیز از دیگر محصولات این روستا است.

منامین در احاطه کمربندی از کوه‌هایی همچون آق داغ، قافلان‌کوه، قاسم کلکی و کوه علم زمیسی و کوه ساربانان قرار گرفته است. بر اساس سنگ نوشته‌ها و قبرستان‌های فعلی و قدیمی و بنا بر وجود دیوارهایی در خلیفه باغی و وجود سنگ قبرهایی با نماد گوناگون قدمت زیادی را برآورد می‌کنند؛ ذهراب دره‌سی، قانلی‌دره، قزل دره‌سی، قارانقلوق دره‌سی و آق‌دره دره‌هایی هستند که در این روستا قرار دارند.

وجود توده‌های درختان تناور سرو کوهی (ارس) در قبرستان‌ها و اماکن متبرکه مثل کاوان، شمس‌آباد، قوسجین، کزج، دایوکندی، باباغیب دمدل، کیرگان پیری، جیندرری پیر، خانگاه پیر و بنه (چاتلانقوش یا ساقیزآغاجی مسجد دوزی)، نارون‌های باشکوه هشجین و تک آردیج، چنارهای با عظمت روستای نمهیل، وجود زالزالک‌های سفید بارور در اکثر نقاط، درختان گردوی روستای نساز، نوده، میره جین نشانه فراوانی از درختان کهن در این منطقه است.

منطقه خورش‌رستم از قدیم‌الایام یکی از زیستگاه‌های مهم گردو بوده است و گردو جز محصولات خشکباری است که به علت دارا بودن ارزش غذایی بالا و چوب مرغوب آن نقش موثر در اقتصاد کشاورزی منطقه خورش‌رستم و سایر مناطق ایران داشته است.

عمر درخت گردو نسبت به سایر درختان شهر چندین برابر بوده به طوری که ۷۰۰ تا ۸۰۰ سال را تخمین می‌زنند و یک نمونه بارز آن در روستای نوده با عمر ۳۵۰ تا ۴۰۰ سال حدود ۳۷۵ متر مربع فضای سایه‌انداز دارد و رویشگاه درختان بنه روستای منامین و به ویژه ۹ درخت بنه واقع در قبرستان منامین نیز جزو مناطق مطرح در این زمینه است.

بنه یا پسته کوهی درختی از سرده پسته بوده که گونه‌های مختلفی از آن وجود دارد، در محدوده قبرستان منامین که در بالادست روستا قرار گرفته است درختان بنه بسیار قدیمی دیده می‌شود که از قدمت چند صدساله برخوردار هستند، درختان این منطقه که اخیرا به ثبت ملی رسیده در وضعیت سلامت کامل قرار داشته و هیچ‌گونه آسیب انسانی و طبیعی در آن‌ها دیده نشده است.

قبرستانی که این درختان در آن واقع شده‌اند ۲۴ هزار و ۳۱۶ متر مربع مساحت داشته است، البته در حواشی این قبرستان که توسط حصار آهنی محصور شده نیز آثار سفالی دیده می‌شود که بیانگر وسعت بیشتر این محوطه بوده و وجود سفال‌های لعابدار در جوار آن قدمت آن را نشان می‌دهد.

مشخصات ۹ درخت قبرستان منامین که در سال‌جاری به ثبت ملی رسیده شامل این درختان است؛ درخت بنه شماره ۱ قبرستان منامین با محیطی معادل ۳۰۴ سانتیمتر از قطری معادل ۹۷ سانتیمتر برخوردار است، قدمت این درخت ۸۱۷ سال برآورد شده که این بخش در حاشیه قبرستان و در جوار حصار واقع شده است؛ این درخت در سلامت کامل به سر برده و هیچ نوع آسیبی در آن دیده نمی‌شود.

درخت شماره دو محیطی معادل ۳۳۷ سانتیمتر داشته و قطر تنه آن ۱۰۷ سانتیمتر بوده و قدمت این درخت ۹۰۵ سال برآورد شده است و درخت شماره سه نیز محیطی معادل ۲۹۵ سانتیمتر داشته و قطر تنه آن ۹۴ سانتیمتر است، قدمت این درخت ۷۹۳ سال برآورد شده است.

درخت شماره چهار این روستا محیطی معادل ۳۷۰ سانتیمتر داشته و قطر تنه آن ۱۱۷ سانتیمتر با قدمت ۹۹۴ سال است؛ درخت شماره پنج محیطی معادل ۲۶۰ سانتیمتر با قطر تنها ۸۲ سانتیمتر بوده که قدمت این درخت ۷۰۰ سال برآورد شده که در این درخت در بالای تنه کمی پوسیدگی دیده شده ولی آثاری از آفت در آن دیده نمی‌شود.

درخت بنه شماره ۶ روستای منامین دارای محیطی معادل ۳۴۵ سانتیمتر و قطر تنه ۱۰۹ سانتیمتر و قدمت ۹۲۷ سال، درخت شماره هفت محیط ۳۰۷ سانتیمتر و قطر تنه ۹۷ سانتیمتر و ۳۲۵ساله داسته و درخت شماره هشت نیز دارای محیطی معادل ۳۶۴ سانتیمتر و قطر تنه ۱۱۶ سانتیمتر و قدمت ۹۷۸ سال است.

درخت شماره ۹ محیطی معادل ۴۲۶ سانتیمتر داشته و قطر تنه آن ۱۳۵ سانتیمتر است و قدمت این درخت ۱۱۴۴ سال برآورد شده است که در این درخت نیز هیچ‌گونه اثری از بیماری و یا آسیب دیده نشد و این درخت در خارج از حصار قبرستان قرار گرفته و در کنار آن نهر خشکیده‌ای واقع شده که به نظر می‌رسد در فصل بارانی پرآب می‌شود و این درخت درست در جوار آن واقع شده است.

این درخت قدیمی‌ترین درخت بنه در این محوطه بوده و در سلامت کامل به سر می‌برد، البته به نظر می‌رسد که قبرستان روستا محدوده‌ای وسیع‌تر را در بر می‌گرفته و این درخت نیز در محدوده قبرستان قرار داشته است؛ در اطراف این درخت آثاری از استخوان و سفال‌های رنگی دیده می‌شود.

درختان بنه مورد نظر در محدوده قبرستان روستای منامین واقع شده و به علت واقع شدن در قبرستان روستا و قدمت تاریخی آن، از احترام ویژه‌ای برخوردار است.

این درختان دارای چشم‌اندازها و جذابیت‌های زیبا بوده که می‌تواند یک مقصد گردشگری باشد و ثبت ملی این درختان زمینه برای حفاظت و معرفی هر چه بیشتر از این درختان تاریخی را فراهم می‌کند.

منبع:میراث آریا

زیبایی‌های معماری دشت جوین ، آرامگاه سید حسن غزنوی

یک شخصیت شاخص دیگر نیز در دشت جوین نام‌آور و مدفون شد و با این که از دیار دور به این وادی آمده بود چنان خاطره خردمندانه‌ای در تاریخ جوین از خود به جاگذاشت که هنوز آرامگاهش زیارتگاه مریدان او و دوستداران علم و عالم است.

آن شخصیت والا «اشرف‌الدین ابومحمدحسن بن محمد حسینی غزنوی» ملقب به «اشرف» و معروف به «سیدحسن غزنوی» است.

حسن غزنوی از عالمان، واعظان، فصیحان و شاعران معروف قرن ششم ه. ق بود که مغضوب «بهرامشاه غزنوی» واقع شد و از غزنین رهسپار مکه و بغداد شد و پس از بغداد به همدان رفت و سپس به خراسان آمد و در نهایت در قصبه «آزادوار» از ولایت جوین در سال ۵۶۵ ه. ق وفات یافت.

دیوان اشعار سیدحسن غزنوی چهار هزار بیت دارد و شامل قصائد، غزلیات و ترجیعات در انواع موضوعات مانند مدح، رثاء، وعظ و تغزل است. کلامش ساده، منسجم و خالی از ابهام است مانند این بیت:
هر دون که برخلاف تو گیرد قلم بدست
حقا که از نهیب تو دستش قلم شود

آرامگاه سید حسن غزنوی در سمت شرقی آزادوار و فاصلۀ ۲کیلومتری شمال راه‌آهن تهران-مشهد واقع است که در نزد اهالی آزادوار به مقبره سید حسن غزنوی و «سلطان حسن شاعر» نیز معروف است.
نقشۀ فعلی بنا هشت ضلعی است که بر سه ضلع شمالی، شرقی و غربی آن سه ایوان تعبیه شده و ایوان ضلع جنوبی در میان دو رواق یا ایوان عمیق دو طبقه ساخته شده است. از انتهای هر ایوان یک ورودی به درون باز می‌شود.

اضلاع شمال‌شرقی، شمال‌غربی، جنوب‌شرقی و جنوب‌غربی هریک مشتمل بر سه ایوانچه دو طبقه است، در حالی که ابعاد و اندازه‌های آن‌ها یکسان نیست و این‌ نبود تجانس موجب شده است که نقشۀ کلی بنا یک هشت ضلعی نامنظم باشد.

به نظر می‌رسد بنا در دو مرحله ساخته شده باشد. در محلۀ نخست در اوایل دوران ایلخانی هستۀ مرکزی با فضای داخلی مربع و چهارطاقی و نمای بیرونی هشت ضلعی با گنبدی به ارتفاع سه متر از بام که بر ساقۀ منشور کوتاه هشت ضلعی استقرار داشته، ساخته شده و در مرحلۀ دوم مقارن دوران صفویه بر گرد آن ایوان‌ها و غرفه‌هائی ساخته شده در حالی‌که ابعاد آن‌ها با یکدیگر متفاوت است.

بنا از آجر با ملاط گل و گچ بر فراز تپه واره‌ای به گونه‌ای ساخته شده که بر دشت‌جوین مشرف و جلوه‌ای چشم نواز داشته باشد.

بر بالای سر در ورودی ضلع جنوبی کتیبه گچی مربع شکلی نصب شده که مضمون آن این است: «یا قاضی الحاجات یا کافی المهمات» و بر بالای سردر ورودی ایوان غربی نیز کتیبه گچی دیگری است که به صورت برجسته به این مضمون نوشته شده است: «هو الله بانی جدید بقعه مبارکه سرکار شریعتمداری آقای سید علی دام ظله به سعی ملا محمد قاسم ناظم سبزواری عمل استاد محمد اسماعیل سبزواری ولد استاد ابراهیم تهرانی فی۱۳۲۶ ه. ق.»

این تاریخ مربوط به تعمیر بنا است و کلیت بنا متعلق به دوران ایلخانی و صفوی است.

نمای داخلی بنا ساده و دیوارها با طاق‌نماهای کم عمق از یکنواختی در آمده‌اند اما بر فراز گوشه‌ها ترمبه‌هایی احداث شده که مقرنس‌ها آن‌ها را زینت داده‌اند.

بر فراز دیوار در نمای داخلی کتیبه‌ای گچی به شیوۀ ثلث به عرض ۳۵سانتیمتر بنا را دور زده که آغاز آن «بسم الله الرحمن الرحیم» و ادامۀ آن «انا فتحنا لک آنجا مبینا» و چند آیۀ دیگر است. بر بالای کتیبه یک باند تزئینی با گل‌های چند پر به عرض ۵ سانتیمتر بنا را آراسته است. در میانۀ بقعه صندوق چوبی به طول ۲۵۰ و عرض۱۸۰ سانتیمتر اخیرا ساخته شده است.

آرامگاه سید حسن غزنوی به شماره ۲۰۶۵ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و نیازمند مراقبت است.

منبع:میراث آریا

میراث جهانی ورزش پهلوانی در یزد؛ ورزش آیینی و معنامحور

ورزش پهلوانی یکی از ورزش‌های کهن ایرانیان است که با برخورداری از آیین‌های معنامحور خود همواره طرفداران زیادی داشته است و مانند سایر میراث معنوی کشور و به ویژه در یزد، فرهنگ و آیین پهلوانی را اشاعه می‌دهد و به عنوان ورزشی معنامحور باید بیش از پیش مورد توجه باشد.

پهلوانی، واژه ای عجین شده با تاریخ، فرهنگ و حتی ادبیات ایرانیان است به طوری که شخصیت‌هایی مانند رستم در شاهنامه از نمادهای بارز پهلوانی در ادبیات این مرز و بوم هستند و بخشی از هویت و تاریخ ما به آن گره خورده است.

شخصیت‌هایی مانند پوریای ولی و داستان سرایی‌هایی که در این باره شده نیز بخشی از تاریخ و فرهنگ ما به شمار می‌روند چرا که علاوه بر تبیین و اشاعه فرهنگ پهلوانی، تدین و بزرگ منشی این افراد را نیز به تصویر می‌کشند.

یکی از ویژگی‌هایی که برای ائمه اطهار (ع) به ویژه حضرت علی(ع) نیز عنوان می‎شود، پهلوانی است لذا می توانیم اینگونه برداشت کنیم که بخش قابل توجهی از فرهنگ و مذهب ما به این مسئله گره خورده است.

دین مبین اسلام نیز توصیه‌های مکرری در مورد پرداختن به ورزش دارد و در این میان ورزش پهلوانی یکی از رشته های مورد استقبال و جاافتاده در بین اهالی شهر جهانی یزد است به طوری که پای گردشگران را نیز به گودهای زورخانه برای تماشای یک رویداد محتوامحور کشانده است.

البته یزد جهانی از گذشته تاکنون پهلوانان به نامی نیز داشته که همواره در بین مردم به عنوان افرادی مومن، بزرگ، متواضع و خدایی شناخته می‌شدند و همواره در انجام امور خیر و خوب پیشتاز بودند.

توصیه به ورزش در دین اسلام همواره وجود داشته و روایات و احدایث متعددی نیز در این باره وجود دارد ولی ورزشی آیینی و محتوامحور مانند ورزش باستانی از جایگاه ویژه‌ای در بین مردم برخوردار است.

آیت‌الله «سیدمحمدکاظم مدرسی» امام جمعه بخش مرکزی یزد در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، از ورزش پهلوانی یا زورخانه‌ای به عنوان یکی از ورزش‌های بومی، باستانی و بخشی از تاریخ یزد یاد می‌کند و می‌گوید: در میان انواع ورزش‌ها این ورزش دارای تفاوت‌های با سایر ورزش‌های ملل مختلف و کشور است که به فلسفه و محتوای آن مربوط می‎شود.

وی معنا و مفهوم محوری ورزش باستانی در محیط زورخانه را یادآور می‎شود و می‌گوید: مکان این ورزش که به زورخانه شهره است در گذشته «ذکرخانه» بوده که عنوانی گره خورده به معنویت است به طوری که مرسوم بود تا ورزشکاران بالای گود دو رکعت نماز بخوانند و البته با الزام به وضو وارد گود می‌شدند.

وی با اشاره به این که جمع ورزش پهلوانی متشکل از افرادی خداشناس و بافضیلت است، می‌گوید: جالب است بدانیم که حرکات این ورزش در زورخانه نیز معنا و مفهومی تاریخی را به دنبال دارد و همین مسئله به ارزش این ورزش افزوده است.

ورزشی با نمادهای رزمی

مدرسی در مورد بخشی از حرکات درونی این ورزش، تصریح می‌کند: در زمان ورود به زورخانه، پهلوانان از سقفی که کمی کوتاهتر است و ناخوداگاه منجر به خم شدن آن‌ها شده وارد می‎شوند چرا که این معماری و مفهوم در زورخانه یاداور افتادگی و شکستگی در این فضا به رغم پهلوان بودن است.

وی با بیان این که در بدو ورود پهلوانان از مقابل مرشد می‌گذرند، می‌گوید: جایگاه مرشد و احترام به وی، در این حرکت تبیین شده است. پس از آن نیز هر ورزشکار با نام خدا (بسم الله) ورزش خود را آغاز کرده و با دعا و در نهایت 20 صلوات به ورزش خود پایان می‌دهند.

نائب رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان یزد با بیان این که حرکتی به نام «شنو» مخفف کلمه «شنود» در این ورزش وجود دارد، می‌گوید: این حرکت به معنای گوش دادن است که نماد تاریخی آن به گوش دادن صدای اسب دشمن مربوط می‎شود.

وی با بیان این که در میان نرمش‌هایی که در ورزش زورخانه وجود دارد، چرخش به معنای کنترل خویش و رصد کردن اطراف است، می‌گوید: این مسئله نیز مربوط به میدان رزم و زمان دید زدن و ضربه زدن به دشمن بوده است.

مدرسی در مورد میل زدن هم تصریح می‌کند: این فرایند به معنای گرز بلند کردن و ضربه زدن به دشمن و کباده برداشتن هم نمادی از استفاده تیر و کمان در میدان رزم است.

وی اضافه می‌کند: سنگ برداشتن، نماد تمرین سپرگیری در برابر دشمن است البته برخی هم معتقد هستند که این اقدام می‌تواند نمادی از کنده شدن درهای قلعه خیبر به دست امیرالمومنین(ع) است.

نائب رییس شورای حوزه‌های علمیه استان در ادامه خواندن مرشد و کوبیدن به طبل را نیز نماد رجزخوانی در جنگ و طبل‌های جنگ می‌داند و می‌گوید: پدران ما و ابا و اجداد ایرانی ما از این روش‌ها در میادین جنگ استفاده می‌کردند لذا نشان می‌دهد یک ورزش ایرانی تا چه میزان معنا و مفهوم و فرهنگ محور بوده است.

وی اظهار می‌کند: این ورزش معنادار و فرهنگ‌محور برخلاف سایر ورزش‌ها خصوصا ورزش‌های غیربومی و وارد شده به کشورمان، نشان از هوش ایرانیان دارد و باید به عنوان میراث فرهنگی آن را ترویج دهیم.

ورزش باستانی، نماد فرهنگ باستانی

«سیدمصطفی فاطمی» مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یزد هم با بیان این که ورزش زورخانه‌ای و آیین پهلوانی به عنوان میراث معنوی بشریت در یونسکو ثبت شده است، در گفت و گو با ایسنا اظهار می‌کند: یزد هم مانند سراسر کشور ایران از ظرفیت بسیار زیادی در این زمینه برخوردار است به طوری که قبل از کرونا و رکود گردشگری، تورهای گردشگران خارجی از این مراسم معنوی و باستانی بازدید می‌کردند و همواره بازخوردهای بسیار مثبتی از استقبال گردشگران خارجی وجود داشته است.

وی با اشاره به وجود پهلوانانی برجسته در تاریخ یزد، تصریح می‌کند: فعالیت ورزش زورخانه به دلیل مناسک و آیین‌های معنوی در ترویج پهلوانی اهمیت زیادی دارد، در عین حال، این ورزش به عنوان نماد فرهنگ ایران اسلامی مهم است و فرهنگ اصیل ایرانی می تواند از طریق آن انتقال پیدا کند و نماد فرهنگ ایران و اسلامی باشد.

وی با بیان این که ورزش پهلوانی جای کار زیادی در عرصه گردشگری دارد، می‌گوید: کمیته گردشگری ورزشی به عنوان کمیته تخصصی می تواند توسعه فرهنگی این ورزش در حوزه گردشگری را دنبال کند کما این که اقدامات خوبی نیز در این باره انجام شده، هرچند که مسئله کرونا بسیاری از فعالیت‌ها را متوقف کرده است.

منبع:ایسنا

این مکان‌ها در انتظار ثبت جهانی‌ هستند

جهان مملو از مکان‌های فرهنگی و طبیعی ارزشمندی است که باید از آن‌ها محافظت شود؛ مساله‌ای که برای یونسکو بسیار حائز اهمیت است. امسال نیز به روال هر سال چند پرونده از کشورهای مختلف برای اضافه شدن به فهرست میراث جهانی یونسکو مورد بررسی قرار می‌گیرند که در ادامه با قابل‌توجه‌ترین آن‌ها آشنا می‌شوید.کمیته سالانه میراث جهانی یونسکو از روز جمعه در چین آغاز به کار کرده است. ایران امسال با دو پرونده «راه‌آهن» و «هورامان» در کمیته میراث جهانی یونسکو شرکت کرده است. پرونده راه‌آهن ایران براساس برنامه اعلام‌شده از سوی دبیرخانه یونسکو قرار است روز یکشنبه ۲۵ جولای (۳ مرداد) و پرونده ثبت منظر فرهنگی هورامان (اورامانات) روز سه‌شنبه ۲۷ جولای (۵ مرداد) بررسی شود.

روسته، شیرینی انحصاری اردبیل

یکی از عادت‌های غذایی مردم آذربایجان این است که پس از صرف ناهار یا شام یک ماده غذایی شیرین میل می‌کنند که البته از نظر پزشکی هم بسیار مفید است و می‌گویند به جذب غذا کمک می‌کند و استفاده از شیرینی و شکلات یکی از رایج‌ترین آداب و رسوم قدیمی مردم اردبیل است.

یکی از قدیمی‌ترین و خوشمزه‌ترین شکلات‌هایی که در بین مردم شهر اردبیل رواج بسیار داشته شکلات روسته است، این شکلات لذیذ که بسیار هم مقوی بوده، امروزه از یاد رفته ولی در کوچه عارف اردبیل عطر و بوی این شکلات همچنان می‌پیچد و یاد این شیرینی بسیار قدیمی را در ذهن عابران تداعی می‌کند.

موسی خدایی شاگرد مرحوم حاج سلیم قناد است که در حال حاضر تنها قناد روسته‌پز در اردبیل محسوب می‌شود، احیای مهارت پخت این شکلات و تلاش برای از یاد نرفتن آن و گسترش دوباره آن در سطح شهر و حتی تجارت این شکلات لذیذ باید مورد توجه قرار گیرد. قناد خدایی که به طور کاملا سنتی در حال پخت روسته است، در معرفی این هنر اطلاعات مفیدی را ارائه کرده است.

قناد خدایی از ۹ سالگی در کنار استاد خود به پخت این شکلات پرداخته و هنوز هم بعد از ۴۰ سال با رعایت استانداردها و وجود سختی‌های فراوان در کنار مشکلات اقتصادی جامعه بدون هیچ کم و کاستی به پخت این شکلات خوشمزه ادامه می‌دهد.

شکلات روسته را قدیمی‌ها در اردبیل بهتر می‌شناسند اما متأسفانه این شکلات با قدمت ۱۰۰ساله (به گفته موسی خدایی) برای جوانان اردبیل طعم شناخته‌شده‌ای نیست، نزدیک به یک قرن قبل برادران حاج عرب و مینایی جزو روسته‌پزان اردبیل بودند.

روسته شکلات کاکائویی خوشمزه‌ای است که در زمان قدیم طرفداران بسیاری داشته و در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر توسط پسربچه‌ها با خواندن شعر مخصوص روسته به فروش می‌رسید: «روسته یییَن رستم اولار دوردین، بشین بیردن بوغار»

تمام ظروف استفاده شده برای پخت روسته دست‌ساز و مخصوص است؛ قناد موسی خدایی سال‌ها به دنبال نجاری گشته تا بتواند عین دستگاه برش که شبیه وردنه با دایره‌های تیغه‌ای است بسازد اما هیچ نجاری مشابه این وسیله دست‌ساز را نتوانسته درست کند و باید گفت با توجه به قدمت آن نام این وسایل پخت‌وپز شیرینی کوچک خود قابلیت نمایش در موزه‌ها را دارد، این شکلات‌پز تأکید دارد که بهترین مواد به‌عنوان مثال کاکائوی وارداتی و شیر و کره محلی صرف ساخت شکلات می‌شود.

پخت روسته به روش سنتی

مراحل سخت پخت روسته که یکی از علل عوض نشدن دستور پخت آن نیز است موجب شده بود کمتر قنادی دست به پخت آن بزند و همان قنادهای انگشت‌شمار به دلیل سختی کار جزو معروف‌ترین‌های شهر بوده و آوازه‌شان هنوز هم بر سر زبان‌هاست؛ به گفته موسی خدایی روسته، این شکلات خوش‌طعم فراموش شده، از قره حلوا (حلوا سیاه) و آش دوغ اردبیل نیز قدمت بیشتری دارد.

فرایند پخت روسته فرایندی ۴۸ساعته است، در ۲۴ ساعت اول مواد اولیه را که شامل کاکائو، شیر، شکر، گلوکز و گردو بوده با هم مخلوط کرده بر روی سینی‌های شکلات‌پزی پهن می‌کنند تا سرد شده و خود را بگیرد.

در ۲۴ ساعت بعدی (مهم‌ترین مرحله پخت شکلات روسته) ظرف مسی (تیان) مخصوص پخت این شکلات را بر روی اجاق گذاشته مقدار معینی شیر و شکر را داخل آن ریخته با هم مخلوط می‌کنند و با کفگیر بزرگ چوبی هم می‌زنند تا شیر بجوشد، سپس گلوکز را وزن کرده به میزان مناسب به مخلوط اضافه می‌کنند و شروع به هم زدن کرده و اصلی‌ترین و منحصربه‌فردترین مواد را که خامه مخصوص لبنیاتی است به میزان معین به مخلوط اصلی اضافه می‌کنند و با کفگیر چوبی مواد را هم زده و منتظر تغییر رنگ آن می‌مانند.

شکلات‌پز بعد از به قوام رسیدن مخلوط مورد نظر برای امتحان یک کاسه مسی پر از آب سرد و یک قاشق کوچک از مواد را داخل آب می‌ریزد و با انگشتان دست، داخل آب مقدار چسبندگی آن را می‌سنجد، اگر پخت کامل بود تیان را از روی اجاق برداشته و منتظر می‌شود تا سرد شود که این روند معمولاً حدود یک ساعت طول می‌کشد، شکلات‌پز بعد از سرد شدن مخلوط مورد نظر و تغییر رنگ آن به قهوه‌ای دوباره تیان را بر روی اجاق که دارای شعله‌ای ملایم است، قرار می‌دهد و یک کیلو کره طبیعی و سپس کره مخصوص شیرینی‌پزی را به مقدار معین به آن اضافه کرده مواد را به‌طور کامل با هم ترکیب می‌کند.

در مرحله بعد کاکائو به آن اضافه می‌شود و مخلوط را با کفگیر چوبی هم می‌زنند که در این مرحله به علت سفت شدن مواد، عمل هم زدن بسیار پر زحمت است، بعد از مقداری هم زدن، مغز گردوی خرد شده به مخلوط اضافه می‌شود و تا زمان ترکیب کامل آن را هم می‌زنند، بعد از ترکیب کامل گردو و دیگر مواد با هم، مخلوط اولیه که روز قبل آماده شده بود به‌صورت خرد شده به مخلوط اضافه شده و بار دیگر مواد با هم ترکیب می‌شود.

بعد از هم زدن مواد با هم و ترکیب کامل آن‌ها سینی‌های شکلات را روغن‌مالی کرده و مخلوط را به میزان مناسب روی آن قرار می‌دهند و با وردنه آن‌ها را صاف کرده و بر پشت سینی‌ها پهن می‌کنند و با وردنه سنتی که مخصوص این شکلات است بر روی آن‌ها طرح زده و منتظر می‌مانند تا خشک شود و بعد از خشک شدن با دستگاهی که مخصوص این شکلات است آن‌ها را قیچی کرده و با بسته‌بندی مناسب به مشتریان عرضه می‌کنند و این شکلات در صورت بسته‌بندی مناسب و قرار گرفتن در جای سرد به مدت ۴ تا ۵ ماه با همان کیفیت باقی می‌ماند.

به گفته قناد موسی خدایی و برخی از سالخوردگان این شکلات بنابر احتمالات از فرهنگ و شیرینی‌های ارمنی‌های ساکن در استان اردبیل وارد فهرست خوراکی‌های اردبیل شده و بسیارمورد علاقه قرار گرفته است چون قدیمی‌ترین شیرینی‌پزهای استان اردبیل ارمنی‌ها بوده‌اند این شکلات لذیذ هم احتمالاً از شکلات‌های آنان است، البته شاید هم این شکلات ابداع قنادهای قدیمی اردبیل بوده باشد.

شکلات روسته از شیرینی‌های قدیمی استان اردبیل است که با رونق مجدد پخت آن در استان می‌توان آن را با بسته‌بندی مناسب و مشتری پسند به دیگر استان‌های کشور و حتی کشورهای دیگر صادر کرد و همچنین می‌تواند به‌عنوان یکی از سوغاتی‌های استان اردبیل مطرح شود و این موضوع با توجه به توریستی بودن استان میتواند از نظر اقتصادی برای شیرینی‌پزان شهر ایجاد درآمد کند.

تولید انحصاری روسته در اردبیل

شکلات روسته تنها در اردبیل تولید می‌شود و خاص این شهر بوده و حتی در شهرستان‌های حومه شهر اردبیل نیز تولید نمی‌شود؛ علی رغم اینکه سالانه هزاران گردشگر داخلی و خارجی وارد شهر اردبیل می‌شوند هیچ‌یک از آنان از وجود چنین شکلاتی خبردار نبوده و حتی از نام آن نیز بی‌خبرند، در حالی که می‌توان با گسترش تولید و بسته‌بندی مناسب و تبلیغ این محصول آن را به یک برند بین‌المللی تبدیل کرد.

برای رونق پخت و فروش این شیرینی باید تبلیغات گسترده انجام شود چرا که گرایش مردم به خرید محصولاتی که فعالیت تبلیغاتی مناسبی روی آن‌ها صورت گرفته و برای مصرف‌کننده سابقه ذهنی بر روی محصول وجود دارد خود بهترین دلیل ضرورت توجه به امر تبلیغات و توجه به این جاذبه در محصولات تولیدی می‌شود.

با توجه به اینکه هیچ نشانی در هیچ کجای شهر جز در مغازه قناد خدایی مبنی بر وجود شکلاتی با این قدمت و کیفیت مرتبط با شهر اردبیل وجود ندارد و شاید اگر قناد خدایی هم نباشد این شکلات به‌طورکلی به فراموشی سپرده خواهد شد، بنابراین حفظ و تداوم مهارت پخت این شکلات در سطح استان اردبیل و جلوگیری از فراموشی کامل آن ضروری بوده که ثبت ملی آن گامی مهم در معرفی و احیای آن به شمار می‌رود.

منبع:میراث آریا

چنگوم‌سازی یا ملیله‌کاری، زیورآلات سنتی سنگسری

ملیله به نقوش حاصل از مفتول‌های فلزی گفته می‌شود که به گونه‌های ملیله نقره، طلا، مس و سایر آلیاژها تقسیم‌بندی می‌شوند.

قدمت چنگوم‌سازی سنگسر نیز بیش از ۱۰۰ سال است. ویژگی خاص این نوع ملیله‌کاری که یکی از زیورآلات زنان و دختران سنگسری بوده است، دیگرگونی فرم آن است که بر روی «ساختِه مَکِنِه» (sāxte makene) که یکی دیگر از صنایع‌دستی منطقه و نوعی روسری زنان است و روی آن مملو از نقوش شماره‌دوزی است، قرار می‌گیرد. چَنگوم از دو طرف سر و در بالای گوش قرار می‌گیرد و تا زیر چانه ادامه می‌یابد.

در ساخت این زیور زنان سنگسر از نقره، آلیاژهای مس، نیکل و مس، روی (برنج) استفاده می‌شده است. نقره مورد استفاده در چَنگوم‌سازی از سکه‌های نقره قدیمی تهیه می‌شده است. از این زیور امروزه به عنوان شی گرانبها و یادآور گذشته یاد می‌شود و کمتر کسی از کاربری اصلی آن استفاده می‌کند.

ساختار چَنگوم

چَنگوم از دو بخش کلی «لَفت» (laft) و «چَنگوم» (čanqum) تشکیل شده که هر کدام نیز از اجزایی شامل «سَرچَنگِه» (sarčange) که جزئی از لَفت یا «گودبِنت» (godbent) است و با حلقه «S» مانند روی آن و یا نیم قوسی خم شده که در بین الیاف «ساختِه مکنه» قرار می‌گیرد و نگهدارنده چَنگوم بر روی سر است.

این قسمت باید دارای استحکام بیشتری باشد، بنابراین کف و قلاب آن را از فلز برنج، مس و روی می‌ساختند تا تحمل وزن چَنگوم را داشته باشد. پایه اصلی فرم سرچنگه دایره‌ای است که با توجه به عواملی چون سفارش مشتری و میزان قیمت تمام شده چَنگوم از سکه اشرفی، پهلوی، سکه رایج زمان، ادعیه، صلوات و توسل به ائمه آذین می‌شده است.

استادکاران سنتی چَنگوم‌سازی

اکثر چَنگوم‌های تولید شده در سنگسر توسط چهار تن از استادکاران این رشته وارد بازار مصرف شده‌اند. قدیمی‌ترین آن‌ها مرحوم «میرزا علی» است که نمونه چَنگوم‌های او دارای سکه‌های پهلوی بوده‌اند.

مرحوم «میرزا احمد زرگر» یکی دیگر از چَنگوم‌سازان سنگسر بوده که حجره‌اش در محله «بَخوس سَر» (baxos sar) نزدیک «مسجد صاحب‌الزمان (عج)» فعلی بوده و پسرش «علی زرگر» نیز پس از پدرش چند سالی را به ساخت چَنگوم ادامه داده و شیوه و موتیف‌های پدرش را در چَنگوم‌سازی مورد استفاده قرار می‌داده است. چَنگوم‌های میرزا احمد دارای موتیف بته در گوشه کِلالَک‌ها و چسبیده بدان بوده است. این ویژگی خاص کار او و پسرش است.

مرحوم «نیر گوهری» نیز یکی دیگر از چَنگوم‌سازان سنگسر بوده که حجره‌اش را در محله «ژُور فَلَکِه» (žūr falake)، میدان امام فعلی، بوده است و در چند سال اخیر دار فانی را وداع گفته است. مرحوم گوهری در چَنگوم‌هایش از موتیف «مونگ» (mūng) در ملیله‌های خود استفاده می‌کرده است. اغلب چنگوم‌های ساخت او از ظرافت کمتری نسبت به سایر چَنگوم‌ها برخوردار بوده است.

«حاج سید آقا حسن متولیان» نیز یکی دیگر از چَنگوم‌سازان سنگسر است، او حدود ۸۰ چَنگوم را در طول فعالیت خود در این زمینه تولید کرده است. یکی از خصوصیات چَنگوم‌های متولیان ظرافت و استفاده از نقوش شمسه در قطعه وسطی چَنگوم است.

شیوه کار در چَنگوم‌سازی

همان‌طور که گفته شد نقره مصرفی در مفتول ملیله و سایر فلزات مصرفی در دیگر بخش‌ها از فلزات مختلف مصرفی و سکه‌ها تأمین می‌شده است. کوره ذغالی که برای ذوب مورد استفاده قرار می‌گیرد توسط چرخی که با دست حرکت داده می‌شده، دم را به دوره کوره منتقل می‌کند.

پس از ذوب و انتقال مواد به روی ریچه (قالبی فلزی است که نقره، بعد از ذوب به داخل آن ریخته می‌شود و در اصطلاح محلی بدان «ریجه» (rije) می‌گویند)، نقره حاصل که حالت شمش مانندی پیدا کرده است را روی سندان گذاشته و با چکش می‌کوبند.

این به صورتی است که شمش تبدیل به شمش شش گوش شود و به این عمل در اصطلاح محلی فَخ کرتِن (fax karten) می‌گویند. بعد در اندازه‌های یکسان نقره شش‌گوش شده را می‌بریده‌اند و باز به عمل فَخ کردن ادامه می‌داده‌اند تا به اندازه مناسب برای گذراندن از حدیده (صفحه‌ای است فلزی که بر روی آن سوراخ‌های متعددی با قطرهای مختلف تعبیه شده) برسند.

حدیده‌های چنگوم‌سازی سنگسر بسیار ساده بوده است. در تهیه مفتول به‌وسیله حدیده بدین‌صورت عمل می‌شده که از بزرگ‌ترین سوراخ حدیده شروع و تا اندازه مورد مصرف مفتول‌ها را از سوراخ‌ها می‌گذرانیده‌اند. بدین شیوه که حدیده را در زیر پا مهار می‌کردند و با انبر مفتول ایجاد شده را به سمت خویش می‌کشیده‌اند. مفتول‌ها را بیش از ۲ متر طول نمی‌کردند. مفتول را به‌وسیله انبرهای کوچک‌تر به فرم‌های دلخواه برای ملیله نشاندن آماده می‌کردند.

پس از ذوب سکه‌های نیکلی آن‌ها را باز هم بر روی ریجه منتقل می‌کردند و بعد با چکش‌کاری آن‌ها را تخت و یکدست می‌کردند و بعد در فرم مورد نظر برش می‌زدند.

پس از آنکه بستر کار آماده شد با موم که از کندوهای زنبور عسل منطقه تهیه شده کاملاً می‌پوشانده‌اند و بعد یکی‌یکی ملیله‌ها را روی موم در جایگاه مورد نظر نصب می‌کرده‌اند. سپس لحیم مفتول را که اغلب یا به‌صورت پودر شده می‌بود و یا در جاهایی که نیاز بیشتر داشت به‌صورت تکه مفتولی قرار می‌داده و بار دیگر درون کوره می‌بردند. با قرار گرفتن در معرض حرارت موم‌ها آب شده و لحیم‌ها هم آب شده و ملیله‌ها به همدیگر متصل می‌شوند. پس از پایان کار نیز بخشی که از چنگوم آماده شده را در محلول زاج سفید می‌شسته‌اند. تا آلودگی‌ها از آن زدوده شود. سپس با برس سیمی یا فرچه نیز زوائد باقی مانده را از محیط دور می‌کرده‌اند.

نقوش رایج در چَنگوم

نقوش متعددی چون دندانه، تابیده، برگ، غنچه، پیچک، سه چشمه و یک چشمه در چنگوم سنگسری شکل گرفته است اما چند نقش از دیگران بنا به دلایلی مهم‌تر هستند.

مونگ (mong): به معنی ماه است. در چنگوم‌های سنگسری ۱۴ نقش مونگ را قرار می‌داده‌اند. استعاره از آنکه صاحب چنگوم (کسی که آن‌را می‌زده) تبدیل به ماه شب چهارده می‌شود.

بته: بته‌جقه که سرو خم شده و نماد زندگی است در این هنر صنعت همه مثل سایر هنرهای سنتی ایران راه یافته و از زیبایی خاص خویش برخوردار است.

گِرد لَفتو (gerd lafto): به معنی گُل گرد کوچک روی لَفت است و به گل‌های چند پر که درون یک هشت‌ضلعی محاط شده است، تعلق می‌گیرد. استفاده از این گل که در گذشته‌های دور ایران یکی از نمادهای سلطنت بوده است بر روحیه تجمل‌گرایی صاحب آن می‌افزاید.

ابزار و اشیای وابسته

ماده اصلی سازنده چَنگوم، نقره است که در سنگسر برای تولید چَنگوم از نقره موجود در سکه‌ها استفاده می‌شده است. مثلاً سکه «فتحعلی‌شاهی» را «تَنبُل قِرون» (tanbol qerūn) می‌گفتند که پس از ذوب آن برای مفتول ملیله استفاده می‌کردند. در اصطلاح بدین نقره موجود در سکه «پنبِه» (panbe) می‌گفتند که به اعتقادشان نقره ۱۰۰ درصد بوده است.

برای صفحات زیرین هم از سکه‌های دیگر استفاده می‌کردند که اغلب آلیاژهای مس– نیکل بوده‌اند و از استحکام بالاتری برخوردارند، به‌عنوان تکیه‌گاهی برای قرارگرفتن ملیله نقره روی آن‌ها استفاده می‌شده است.

برنج مصرفی در سرچَنگه‌ها را نیز از سینی‌های کهنه و ورقه‌های مستهلک فرآوری می‌کردند. موم مورد استفاده را نیز از کندوهای عسل منطقه تأمین کرده و برای شستشو نیز از زاج سفید استفاده می‌کرده‌اند.

نمونه‌های مشابه

ملیله‌کاری زنجان و اصفهان از معرف‌های هنر این کشورند که بیشتر به ساخت ظروف و یا اشیاء زینتی می‌پردازند اما زیور بودن چنگوم مؤلفه خاص آن است. زیورهای نقره دیگر مناطق ایران مانند ترکمن‌های ایران و برخی کشورهای همسایه از نظر مواد شباهت‌هایی با این رشته دارند.

ارزش‌های شاخص یا منحصر به فرد

نوع ساخت و پرداخت این نوع زیور و شیوه قرارگیری آن در سر انسان بسیار منحصر به فرد است که در حین زیبایی کارکردهای خاصی نیز دارد.

منبع:میراث آریا