زیباسازی؛ به نام اهالی به کام گردشگران

روزهای گرم تابستان، ارتفاعات شمال تهران شلوغ‌تر از همیشه می‌شود.نسیم خنک ارتفاعات درکه، این روزها بیشتر از گذشته گردشگران و کوهنوردان را به طبیعت دل‌انگیز خود فرا می‌خواند اما حضور گردشگران پیامدها و دردسرهایی هم برای ساکنان بافت مسکونی درکه به همراه دارد. کوچه «موسوی مطلق» به عنوان یکی از مسیرهای اصلی دسترسی به ارتفاعات درکه که از دل بافت مسکونی محله می‌گذرد با رنگ‌ها و طرح‌های دلپذیر زیباتر از قبل شده ولی زیر پوسته زیبای آن انبوهی از مشکلات در انتظار ساکنان کوچه است. برخی از گردشگران با خودرو شخصی وارد این کوچه می‌شوند و با توجه به عرض بسیار کم کوچه و نبود جای پارک، مشکلات ترافیکی بسیاری برای ساکنان ایجاد می‌کنند.

معضلات زیست‌محیطی ناشی از انباشت زباله، تجمع سگ‌های ولگرد و… هم از دیگر مشکلات این روزهای اهالی کوچه موسوی مطلق است. سراغ اهالی این کوچه و شورایاران محله رفته و ابعاد این مشکل و راهکارهای رفع آن را بررسی کرده‌ایم.

آخر هفته در کوچه موسوی مطلق جای سوزن انداختن نیست. گردشگران و کوهنوردان کوله‌پشتی بر پشت به دل این کوچه زده‌اند تا اول صبح خود را به ارتفاعات درکه برسانند. اما در میانه کوچه صدای گوشخراش بوق چند خودرو که در راهبندان گرفتار شده‌اند، صدای همسایه‌ها را درآورده است. شماری از گردشگران که بی‌توجه به عرض بسیار کم کوچه موسوی مطلق و نبود جای پارک، تصمیم گرفته‌اند با خودرو تا ابتدای مسیر کوهپیمایی پیش بروند، مسبب ترافیک و راهبندان صبحگاهی شده‌اند.

«فرزانه الله‌وردی» یکی از اهالی کوچه موسوی مطلق می‌گوید: «این قصه تکراری هر روز کوچه موسوی مطلق است. آخر هفته‌ها هم که وضع بدتر می‌شود و گردشگرانی که با خودرو وارد کوچه شده‌اند مشکلات ترافیکی بسیاری ایجاد می‌کنند. عرض کوچه کم است و فضای کافی برای عبور خودروها وجود ندارد. در این شرایط برخی از گردشگران هم  می‌خواهند با خودرو تا ابتدای مسیر کوهپیمایی پیش بروند.» اگرچه مدتی پیش شهرداری کارهایی برای زیباسازی و رنگ‌آمیزی کوچه موسوی مطلق انجام داد اما ساکنان کوچه خواستار رسیدگی به مشکلات جدی محل سکونت خود هستند. الله وردی ادامه می‌دهد: «اگر کوچه موسوی مطلق یکی از مسیرهای دسترسی گردشگران و کوهنوردان به ارتفاعات درکه به شمار می‌رود، محل زندگی صدها خانوار محله هم است.

وقتی مشکلات جدی مثل تردد گردشگران با خودرو و معضل جای پارک وجود دارد، زیباسازی کوچه دراولویت اهالی نیست. به نظر می‌رسد زیباسازی کوچه فقط به کام کوهنوردان است تا از این مسیر لذت ببرند اما پیامدهای دردسرساز بی‌توجهی برخی از آنها گریبان اهالی را می‌گیرد.»

  • چاره کار نصب راهبند با نظارت مدیریت محله

«تابلوهای راهنما کوچه موسوی مطلق را به عنوان مسیر کوهنوردی به گردشگران نشان می‌دهند. اما دریغ از یک تابلوی رهنما که به گردشگران گوشزد کند کوچه موسوی مطلق محل سکونت اهالی محله است و با توجه به عرض کم کوچه و مشکلات ترافیکی آن بهتر است با خودرو وارد این مسیر نشوند.» این را یکی از اهالی کوچه موسوی مطلق می‌گوید و ادامه می‌دهد: «هر ساعت روز که وارد کوچه شویم جای پارک وجود ندارد.

خودرو گردشگران روی ورودی پارکینگ خانه‌ها پارک شده و از همه مهمتر آلودگی صوتی ناشی از تردد خودروها امان همسایه‌ها را بریده است.» برخی از ساکنان کوچه موسوی مطلق برای حل این مشکل چاره‌ای اندیشیده بودند. آنها به صورت خودجوش در ابتدای کوچه با استخدام یک نگهبان راهبندی نصب کرده بودند تا از ورود خودروهای گردشگران به مسیر کوهنوردی جلوگیری شود. اما این طرح به دلایل مختلف موفق نبود و شهرداری هم به تازگی نگهبانی ورود کوچه را جمع‌آوری کرد. «سید محسن میرزمانی» عضو شورایاری محله درکه می‌گوید: «گردشگرانی که با خودرو وارد کوچه موسوی مطلق می‌شوند، دردسرهای بسیاری برای اهالی ایجاد می‌کنند؛ از راهبندان در این کوچه کم‌عرض تا ماجرای تکراری نبود جای پارک.

شماری از اهالی کوچه با هزینه خود یک گیت نگهبانی در ورودی کوچه نصب کردند تا از ورود خودرو گردشگران جلوگیری شود. اما متأسفانه برخی از گردشگران با پرداخت مبلغی به نگهبان از گیت رد می‌شدند. از شهرداری خواسته‌ایم این بار شهرداری بخشی از درآمد حاصل از پارکینگ‌های عمومی محله را صرف اجرای دوباره این طرح کند. از طرفی مدیریت محله درکه هم برای فعالیت نگهبانی نظارت داشته باشد تا بخشی از مشکلات ساکنان کوچه حل شود.»

  • زیرساخت توسعه گردشگری مهیا نیست

با وجود مشکلات ترافیکی فراوان محله درکه و به ویژه دردسرهایی که خودروهای گردشگران در مسیرهای مسکونی برای اهالی ایجاد می‌کنند، درکه تنها ۳ پارکینگ عمومی با ظرفیت حدود ۲۰۰ خودرو دارد. معضل کمبود جای پارک در روزهای آخر هفته به اوج خود می‌رسد و رفت و آمد برای ساکنان کوچه‌های موسوی مطلق و میراسماعیلی دشوارتر می‌شود. اهالی و شورایاران ریشه اصلی این مشکلات را علاوه بر گنجایش کم پارکینگ‌های عمومی، در محدودیت‌های نوسازی بافت فرسوده می‌دانند.

میرزمانی می‌گوید: «ظرفیت پارکینگ‌های عمومی درکه پاسخگوی نیاز محله نیست. در برخی از کوچه‌ها امکان ورود خودرو وجود ندارد و خانه‌های قدیمی هم پارکینگ ندارند. این معضل را که کنار حجم انبوه خودروهای گردشگران قرار دهیم عمق مشکلات ترافیکی محله روشن می‌شود. محله ما در طرح تفصیلی در پهنه گردشگری-روستایی قرار دارد اما سؤال اینجاست که کدام زیرساخت گردشگری برای درکه تأمین شده است؟ پارکینگ‌های عمومی محله پاسخگوی نیاز اهالی و گردشگران نیست. با توجه شمار زیاد گردشگران حتی سرویس بهداشتی عمومی هم در این محدوده وجود ندارد.»

  •  لزوم مناسب‌سازی مسیر جدید کوهپیمایی

با توجه به اینکه نوسازی بافت فرسوده و تأمین پارکینگ به تعداد واحدهای مسکونی در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست، شورایاران درکه ایجاد مسیرهای جایگزین یا مسیرهای جدید برای دسترسی کوهنوردان و گردشگران به ارتفاعات درکه راه حل مناسبی برای کاهش بار ترافیکی کوچه‌ موسوی مطلق می‌دانند.

اکنون معابر موسوی مطلق، شهید میراسماعیلی و فروردین تنها مسیرهای دسترسی گردشگران به ارتفاعات درکه محسوب می‌شوند و همین مسئله هم زمینه‌ساز ترافیک بالای این مسیرها و نارضایتی ساکنان این کوچه‌ها شده است.

میرزمانی از مسیر پیشنهادی شورایاران و کاهش مشکلات در صورت تجهیز و مناسب‌سازی این مسیر به عنوان مسیر چهارم دسترسی به ارتفاعات درکه می‌گوید: «بیشتر گردشگران از کوچه موسوی مطلق، خود را به ارتفاعات درکه می‌رسانند. همین مسئله علاوه بر اینجا مشکلات ترافیکی معضلاتی دیگری هم برای اهالی به همراه داشته است. برخی از گردشگران با بی‌توجهی زباله‌های خود را در این کوچه رها می‌کنند و اهالی مجبور به جمع‌آوری زباله می‌شوند.

از طرفی زباله‌ها زمینه‌ساز تجمع سگ‌های ولگرد در این کوچه‌ها شده که این مورد به یک نگرانی جدی برای ساکنان تبدیل شده است. یکی از راهکارهای اصلی حل این معضل، افزایش مسیرهای دسترسی به ارتفاعات درکه و کاهش بار ترافیکی مسیرهای موجود است. در بالادست درکه مسیری وجود دارد که از محدوده باغ‌گیلاس عبور می کند و به محدوده دوکمرون در آغاز مسیر کوهپیمایی، متصل می‌شود. لازم است شهرداری اقدماتی مثل مناسب‌سازی این مسیر برای پیاده‌روی انجام دهد تا کمی از بار مشکلات ترافیکی مسیرهای موجود کمتر شود.»

منبع:همشهری

ثبت جهانی شهر یزد، نمونه برجسته تعامل مردم با محیط زیست

چهار سال از ثبت شهر تاریخی یزد در فهرست آثار جهانی گذشت، ثبت این شهر از سوی یونسکو به عنوان شهری منحصر به فرد و نمایانگر یک سنت فرهنگی و تمدنی ارزشمند، نمونه برجسته از تعامل مردمان این دیار با محیط زیست است که منجر به فرهنگی غنی و پایدارترین منطقه شده و نقطه عطفی در تاریخ یزد است که می‌تواند سرنوشت توسعه یزد را تغییر دهد.

با تبریک سالروز ثبت جهانی نخستین شهر تاریخی ایران، امیدوارم که مدیران جدید شهری به این مهم توجه ویژه داشته و بر اساس ارزش‌های منحصر به‌فرد یزد، معیارهای پذیرفته شده و پلان مدیریت توافق شده در پرونده، برنامه‌های آینده شهری خود را از جنبه‌های مختلف و هم راستا با ویژگی‌های ملی و جهانی یزد و برنامه‌های بلند مدت خواسته شده در پرونده، مدون کنند.

کاستی در این مسیر می‌تواند این افتخار بزرگ کشوری را که ساده بدست نیامده و پشتوانه سال‌ها زحمت و رنج مردمان سخت‌کوش این دیار به‌ویژه همت مردم شریف بافت تاریخی آن و مدیران شهری را در پی دارد، خدشه‌دار کند.

بافتی که هم‌اکنون خود را به‌رخ جهانیان کشیده و چکش افتخارش چهار سال پیش بر میز یونسکو نواخته شده است، بیانگر برجسته شدن بخشی دیگر از هویت تمدن و تاریخ ایران زمین در جهان است که با همدلی و همت مردمان نجیب این دیار و اشراف آنان به اهمیت این امر رقم خورده است، کاری کارستان و در خور تحسین.

توصیه اینجانب به مدیران ارجمند و شریف جدید استانی و شهری با آرزوی موفقیت برای این عزیزان، توجه ویژه همراه با همدلی بیشتر با مردم خوب بافت تاریخی یزد است.

منبع:میراث آریا

ردپایی از دوره هخامنشی در قلعه قلندران شازند

شهرستان شازند که سرچشمه‌های رودخانه قره چای در آن قرار گرفته است در ناحیه جنوب غربی استان مرکزی واقع شده است. محوطه تاریخی تپه قلعه قلندران (قلندرون) در دو کیلومتری دهستان نهرمیان بخش زالیان این شهرستان واقع شده است. دهستان نهر میان در حاشیه جاده اصلی اراک به ملایر و ابتدای محور اصلی توره به بروجرد قرار گرفته است.

به طور کلی و از نظر طبیعی، محل قرارگیری تپه قلعه قلندران، مرکز دشت کوچکی است که سرچشمه یک شاخه فرعی رودخانه شراء یا قره چای است. شاخه مذکور که با نام رود نهر میان در میان مردم محل شناخته می‌شود، با جهت کلی جنوب غرب به شمال شرق در محل موسوم به پل دوآب به شاخه اصلی رودخانه شراء که از جانب جنوبی می‌آید پیوسته و از این محل رودخانه مذکور به صورت واحد در داخل دره شرا به سمت شمال جریان پیدا می‌کند.

ابعاد بازمانده از تپه قلعه قلندران کمتر از یک هکتار و در حدود ۸هزار متر است و ارتفاع کلی آن نیز به استشنای سازه متاخری که بر روی آن ساخته شده در حدود شش متر است. شکل کلی تپه، مدور نامنظم است. درازای شمالی جنوبی و خاوری – باختری تپه هم اندازه و در حدود ۱۰۰ متر است. بر روی نسبتاً مسطح تپه سازه‌ای متاخر از خشت بنا شده که برخی دیوارهای آن هنوز پابرچا مانده و بنا به گفته مردم محلی بازمانده یه پاسگاه قدیمی مربوط به اوایل دوران پهلوی است.

بخشی از ضلع غربی تپه به خاطر فعالیت‌های کشاورزی و برداشت خاک به منظور تسطیح زمین آسیب دیده و تخریب شده است. نکته مهم این است که در برشی که در این محل به واسطه برداشت خاک ایجاد شده، آثار یک سکوی خشتی بزرگ که از شمال به جنوب امتداد دارد، در لایه‌های فوقانی تپه مشخص است. همچنین در لایه‌های زیرین سازه مذکور نیز شواهد مشخص چندین دوره سکونتی پیش از تاریخی آشکار است. بر روی سطح تپه نیز آثار چندی از کاوش‌های غیر مجاز که منجر به ایجاد چاله‌هایی با ابعاد گوناگون گشته است مشخص است. این تخریب‌ها بویژه در داخل و اطراف سازه خشتی متاخر سطح تپه بیشتر دیده می‌شود.

تپه قلعه قلندران نخستین بار در سال ۱۳۸۸ و در بررسی باستان‌شناختی شهرستان شازند وارد نقشه باستان‌شناسی استان مرکزی شد. در سال ۱۳۹۵ فصل یکم کاوش تپه قلعه قلندورن به انجام رسید. مرحله نخست فعالیت میدانی تعیین حریم تپه با ایجاد ۱۳ کارگاه کوچک تعیین حریم در اطراف آن به انجام رسید. پس از پایان عملیات تعیین حریم کار کاوش در سطح تپه آغاز شد که منجربه نتایج قابل ملاحظه‌ای بود.

نتایج به‌دست‌آمده از دوکارگاه لایه نگاری در حاشیه شمال و مرکز تپه نشانگر این است که برخلاف بیشتر تپه‌های تاریخی که به تدریج و در پی سده‌های متمادی سکونت شکل گرفته‌اند، تپه قلعه قلندران تنها محصول یک دوره و آنهم دوره است، در واقع نتایج بدست آمده بیانگر این است که کل ساختار تپه قلندران یک سکوی عظیم خشتی است که به منظور ساختن یک کاخ یا کوشک بر فراز آن، ایجاد شده است. بر اساس نتایج لایه نگاری در ابتدا یک تپه خاکی ساخته شده با لایه‌های متناوب خاک رس و شن و ماسه به ارتفاع چهار متر ایجاد شده است و سپس بر روی تپه خاکی مذکور سکوی خشتی بزرگی به ضخامت ۲/۵ متر ساخته شده است.

در خصوص گاه‌نگاری سکوی خشتی و بنای مرتبط با آن بر روی تپه باید گفت که با توجه به مقایسه سفال‌ها، بنای مذکور به احتمال زیاد سازه‌ای از دوره هخامنشی است. علاوه بر سفال‌های شاخص دوره هخامنشی که در لایه‌های مطمئن و پایه تپه و در بین لایه‌های خشت یافت شد، شواهدی از یک لایه قیراندود بین سکوی خشتی و بنای ساخته شده بر روی آن و همچنین دقت بالا در ایجاد سکوی خشتی و معماری بنای روی آن با نمونه‌های مشابه در معماری هخامنشی همخوانی دارد.

به‌جز دوره احتمالی هخامنشی که در واقع ساختار کلی تپه را شامل می‌شود یک دوره سکونتی دیگر بر سطح تپه شناسایی شد که مربوط به دوره اسلامی میانه است. سفال‌های زرین‌فام و قلم‌سیاه از یافته‌های شاخص این دوره سکونتی تپه است. در واقع پس از متروک شدن بنای دوره هخامنشی، تپه قلندران به مدت بیش از ۱۵۰۰ سال متروک بوده و سپس در دوره اسلامی مجددا سکونتی در آن ایجاد شده است. فصل دوم کاوش این اثر به منظور تکمیل مطالعات معماری محوطه در تابستان امسال با اعتباری بالغ بر یک‌میلیارد ریال انجام خواهد شد.

منبع:میراث آریا

جنگل‌های هیرکانی گلستان فسیل زنده منحصربه‌فرد در دنیا

جنگل‌های هیرکانی نوار سبزی است که از جلگه گرگان تا قسمتی از کشور آذربایجان کشیده شده‌اند. نام این جنگل‌ها از نام قدیم گرگان که در گذشته هیرکان خوانده می‌شد، گرفته‌ شده است. حدود ۲۵ درصد جنگل‌های هیرکانی در استان گلستان و متنوع‌ترین گونه‌های گیاهی و جانوری در این محدوده واقع شده است.

جنگل‌ هیرکانی منطقه‌ای جنگلی در کرانه جنوبی دریای خزر و شمال رشته‌کوه‌های البرز که غنا و تنوع زیستی، گونه‌های بومی، نادر و منحصربه‌فرد گیاهی و جانوری و زیبایی حیرت‌انگیز طبیعی‌اش چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند. از جنگل‌های هیرکانی بانام فسیل زنده یا موزه‌ طبیعی نیز یاد می‌شود زیرا بسیاری از گونه‌های گیاهی موجود در این جنگل‌ها امروز به‌صورت فسیل در اروپا یافت می‌شود. شواهد علمی نشان می‌دهند که سابقه تاریخی این جنگل‌ها به دوران سوم زمین‌شناسی (ژوراسیک) یا همان عصر دایناسورها بازمی‌گردد.

اهمیت این سابقه طولانی زمانی آشکار می‌شود که بدانیم هم‌زمان با عصر یخبندان، به‌غیراز جنگل‌های هیرکانی که به دلیل قرار گرفتن بین رشته‌ کوه‌های البرز و دریای خزر از اقلیم معتدل‌تری برخوردار بودند، تمامی جنگل‌های پهن‌برگ به‌جز تعداد معدودی نابود شدند؛ از همین رو است که جنگل‌های هیرکانی را مادر جنگل‌های جوان اروپا و شمال آمریکا می‌دانند.

مطالعات انجام‌شده ۵ تیپ کلان اقلیمی را در بهشت هیرکان شناسایی کرده‌اند که عبارت‌اند از اقلیم خیلی مرطوب، اقلیم مرطوب، اقلیم نیمه مرطوب، اقلیم مدیترانه‌ای و اقلیم خشک که هرکدام از این اقلیم‌ها برحسب فاکتورهای اقلیمی نظیر تراکم جنگل‌های انبوه یا تنک، جهت شیب، نسبت فاصله با دریای خزر و دیگر فاکتورها، خود به خرده اقلیم‌های زیادی تقسیم می‌شوند که این مسئله موجب شده این جنگل‌ها در نوع خود بی‌نظیر و منحصربه‌فرد باشند و حفاظت از آن‌ها را به‌عنوان گنجینه‌ای ملی بر ما واجب کرده است.

تنوع گونه‌های گیاهی بسیار بالاست و بیش از ۸۰ گونه درختی پهن‌برگ، ۴ گونه سوزنی‌برگ و ۵۰ گونه درختچه‌ای تاکنون در این منطقه شناسایی‌شده است. از مهم‌ترین گونه‌های گیاهی در جنگل‌های هیرکانی در بین درختان می‌توان به راش، ممرز، بلوط، توسکا، انجیلی، افرا، نمدار، بارانک، نارون، زبان‌گنجشک، انجیر، لرگ و سرخدار و در بین گونه‌های درختچه‌ای به آلوچه وحشی، انار، شمشاد، ولیک، ازگیل، جل، خاس، گالش، انگور، سیاه تنگرس طبی و… اشاره کرد.

در میان گونه‌های جانوری می‌توان به پلنگ، خرس، کل، بز، گرگ، مارال، شوکا، گربه وحشی، روباه، شغال، سمور، سیاه‌گوش، خرگوش، موش جنگلی، راسو، قوچ، سنجاب و در میان ساکنان آسمانی زیباترین جنگل‌های زمینی، بهشت هیرکان، یعنی پرندگان به توکا، سنقر سفید، انواع پرندگان شکاری، دارکوب، سار، سینه‌سرخ، سسک، چرخ ریسک خزری، قرقاول، سهره، بلدرچین، قوش، دال (کرکس)، کبک، اردک نوک پهن و اردک اره، کبوتر جنگلی، عقاب و جغد اشاره کرد.

ثبت جنگل‌های هیرکانی در لیست میراث جهانی یونسکو

جنگل‌های هیرکانی به‌عنوان دومین اثر بزرگ طبیعی ایران پس از بررسی در چهل‌وسومین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در باکو آذربایجان، در تاریخ ۱۰ جولای ۲۰۱۹ مصادف با ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸ با شماره ۱۵۸۴ در فهرست جهانی به ثبت رسید.

ثبت جنگل‌های هیرکانی در لیست میراث جهانی یونسکو که از مدت‌ها قبل موردتوجه دولت ایران بوده است به یکی از اولویت‌های ایران در سال ۲۰۱۷ تبدیل شد. درمجموع تعداد ۱۵ سایت در استان‌های گلستان، سمنان، گیلان، مازندران و خراسان شمالی با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، سازمان محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و مراتع و دانشگاه تربیت مدرس برای ثبت در لیست میراث جهانی یونسکو پیشنهاد شد.

از ۲ میلیون هکتار مساحت جنگل هیرکانی در حدود ۲۵ درصد در استان گلستان واقع‌شده است.

سه سایت استان گلستان عبارت‌اند از پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت‌شده جهان‌نما و منطقه ابر (بخش گسترده‌ای شامل درختان سوزنی‌برگ سرخدار در دره پونه آرام علی‌آبادکتول و جنوب رامیان است.)

پارک ملی گلستان

سایت گلستان بزرگ‌ترین، قدیمی‌ترین و غنی‌ترین پارک جنگلی ایران است که در شمال ایران و جنوب شرقی دریای خزر قرارگرفته است. این سایت مساحتی برابر با ۸۷۲۴۱ هکتار دارد. قرار گرفتن در مرز بین دو اقلیم نیمه مرطوب خزری و خشک و نیمه‌خشک ایران تورانی و پستی‌وبلندی‌های شدید باعث تنوع اقلیمی در این سایت شده است که تأثیر زیادی در ایجاد جنگل‌های پهن‌برگ در غرب، جنگل‌های سوزنی‌برگ در ارتفاعات و مراتع و درختزارها در شرق و شمال سایت داد.

این پارک با وجود اینکه درصد کمی از مساحت ایران را در برگرفته، اما یک‌هشتم گونه‌های گیاهی، یک‌سوم پرندگان و بیش از ۵ درصد از گونه‌های پستانداران ایران را در خود جای‌داده است. (تاکنون حدود ۱۳۰۲ گونه گیاهی و ۳۰۲ گونه جانوری از این پارک گزارش‌شده است.

این سایت همچنین دارای بزرگ‌ترین جمعیت گونه در معرض خطر انقراض پلنگ ایرانی است. مهم‌ترین گونه‌های جانوری پارک شامل پلنگ ایرانی، گرگ، گوزن مارال، شوکا، قوچ اوریال، بز وحشی و غزال است.

منطقه حفاظت‌شده جهان‌نما

سایت جهان‌نما در محدوده سیاسی استان گلستان و در جنوب و جنوب شرقی شهرستان‌های گرگان و کردکوی در سلسله جبال البرز واقع‌شده است.

به دلیل وجود حیات‌وحش ارزشمند و چشم‌اندازهای بی‌نظیر همچنین وجود زیستگاه‌های مختلف کوهستانی تپه‌ای و دشتی و جنگل‌های انبوه و متراکم، پهنه‌ای کم‌نظیر و منحصربه‌فرد در لیست سایت‌های پیشنهادی برای ثبت جهانی قرارگرفته است. واقعیتی که به‌خودی‌خود آشکارا می‌تواند تنوع اقلیمی کم‌نظیر این زیستگاه ارزشمند را نشان دهد. از همین روست که می‌توان به‌صورت هم‌زمان جنگل‌های پهن‌برگ بلوط، راش و ممرز را در نیمه شمالی و رویشگاه‌های درختانی سوزنی‌برگ ارس و متراکم را در نیمه جنوبی منطقه مشاهده کرد.

در منطقه جهان‌نما به‌طورکلی ۵۹ گونه پستاندار شناسایی‌شده است. این تعداد گونه‌ها حدود ۴.۳۰ درصد از پستانداران خشکی زی ایران را شامل می‌شوند. از پستانداران شاخص منطقه می‌توان به مرال، بز و پازن، گوسفند وحشی، شوکا، پلنگ ایرانی و… اشاره کرد.

تاکنون حدود ۶۰۷ گونه گیاهی نیز در این منطقه شناسایی‌شده و از نظر تنوع گیاهان دارویی نیز بسیار غنی است.

جنگل ابر

ابر قسمتی از قدیمی‌ترین و زیباترین جنگل‌های هیرکانی است و با گونه‌های گیاهی و جانوری نادر، یکی از زیباترین نقاط ایران و شمال شرق کشور است. جنگل ابر به دلیل این‌که در اغلب مواقع فضای آن را اقیانوسی از ابر فراگرفته به این نام مشهور است.

ویژگی‌های شاخص این زون به دلیل وجود درختان سرخدار و رویشگاه درختان و سوزنی‌برگ در محدوده دره زرین گل و پونه آرام علی‌آبادکتول و روستاهای افرا تخته و سیاه رودبار است که قدمت رویشگاه درختان سرخدار به ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون سال قبل می‌رسد.

دامنه تغییرات ارتفاعی سایت از ۱۲۹ تا ۲۹۰۲ متر و اقلیم منطقه نیمه مرطوب تا نیمه مرطوب سرد است. به دلیل تنوع ارتفاعی منطقه و قرار داشتن این سایت در محل تقاطع دو ناحیه رویشی هیرکانی و ایران و تورانی سیمای زیستگاهی و رویشگاهی منطقه بسیار متنوع است. خرس قهوه‌ای، گرگ، پلنگ، خوک وحشی، مرال، شوکا، شغال، روباه، خرگوش، کل و بز، کبک، بلدرچین، عقاب جنگلی، کرکس، شاهین، فاخته و قرقاول از جمله گونه‌های جانوری موجود در این منطقه هستند.

قدمت زمین‌شناسی بیش از ۴۰ میلیون سال، ارزش دیرین‌شناسی درختان با بیش از یک‌میلیون سال، تنوع زیستی بسیار بالای گیاهی و جانوری و زیباشناختی که درواقع به‌عنوان یک فسیل زنده منحصربه‌فرد در جهان مطرح است، اهمیت جنگل‌های هیرکانی را نمایان می‌سازد.

در کنار ارزش‌های زیست‌محیطی این جنگل، توسعه گردشگری با تبلیغ یونسکو می‌تواند گامی مؤثر در اقتصاد کشور و استان گلستان باشد.

گلستان جزو معدود استان‌های کشور است که در ۳ حوزه میراث غیرمنقول (میراث جهانی گنبد قابوس) ناملموس (فن مهارت ساختن و نواختن کمانچه ترکمن) طبیعی (جنگل‌های هیرکانی) اثر ثبت جهانی دارد.

ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی به‌عنوان سومین اثر جهانی استان در کنار سایر ظرفیت‌های میراث فرهنگی، صنایع‌دستی، گوناگونی اقلیمی و تنوع اقوام، بستر مناسبی را در استان گلستان برای جذب گردشگر گرد هم آورده است که می‌توان با بهره‌مندی مناسب از این پتانسیل‌ها این استان را به مقصدی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرد.

منبع:ایسنا

محله‌هایی برای دوستی ادیان

 

گزارش همشهری از همزیستی پیروان ادیان در شهرهای مختلف و اقداماتی که شهرداری‌ها برای احیای محله‌های ادیان در سال‌های گذشته انجام داده‌اند.

بعد از تجربه‌های موفق احیای محله‌ ۳۰ تیر در تهران، حالا شهرداری رفسنجان سراغ بازآفرینی محله ادیان این شهر رفته تا زندگی را به آن بازگرداند و شهروندانش را به بازگشت تشویق کند.

پیروان ادیان مختلف در شهرهای بسیاری سکنی گزیده و محله‌هایی خاص خود دارند؛ جلفای اصفهان، محله‌های زرتشتیان یزد، بارون آواک تبریز، کوی نوبهار شیراز، زند و بریم آبادان، وحیدیه تهران و… از آن جمله‌اند که بعضی زنده و پویا هستند و بعضی دیگر به توجه دوباره نیاز دارند. در این میان بازآفرینی محله ادیان رفسنجان می‌تواند الگویی برای دیگر شهرها باشد؛ چنین طرح‌هایی نه‌تنها جان دوباره بر تن محله‎های ادیان می‌دمد، بلکه شور و زندگی و رونق را به آنها برمی‌گرداند و می‌تواند نماد صلح و دوستی و نزدیکی مذاهب مختلف باشد.

محله ادیان رفسنجان

استان کرمان هم مثل بسیاری از شهرهای ایران روی جاده ابریشم قرار دارد. از دیرباز مسافرانی از اقوام و ادیان مختلف از این جاده گذر کرده و بعضی هم در این خطه سکنی گزیده‌اند. رفسنجان یکی از شهرهای این استان است که از قدیم پیروان ادیان گوناگون در آن خانه داشتند. حالا فقط یک کنیسه متعلق به یهودیان در این شهر فعال است و پیروان این دین در آن به عبادت مشغول می‎شوند. با این حال شهرداری رفسنجان در قالب بازآفرینی شهری مشغول اجرای طرحی است تا به واسطه آن مالکان قدیم محله تاریخی ادیان را به سکونت دوباره یا بازسازی و تغییر کاربری بناها تشویق کند.

رئیس شورای شهر رفسنجان درباره این طرح که قرار است در روزهای پایانی تیر افتتاح شود به همشهری می‌گوید: خیابان فردوس رفسنجان یک محله قدیمی است که در منطقه بازار قرار دارد. در این محله از قدیم حسینیه، کلیسا، مسجد، عبادتگاه زرتشتیان و کنیسه یهودیان در کنار هم قرار داشت و پیروان همه ادیان در کنار هم با آسایش زندگی می‌کردند. حتی تا چند سال قبل گروهی از پیروان مذهب هند هم در شهر بودند که حالا از رفسنجان رفته‌اند یا دیگر در قید حیات نیستند.

حجت‌الاسلام علی هاشمیان با بیان اینکه این منطقه سال‌هاست ساکنان زیادی ندارد و بسیاری از بناهای آن تخریب شده، می‌افزاید: شهرداری رفسنجان با هدف تأکید بر همزیستی مسالمت‎آمیز ادیان این شهر تصمیم به اجرای طرح بازآفرینی شهری در این محله کرد که اکنون بخش زیادی از آن انجام شده است.

وی ادامه می‌دهد: برق‌رسانی، لوله‎کشی آب، کف‌سازی و ساخت دیواره‌های این مکان که در خیابان فردوس قرار دارد، انجام شده است. خود طرح هم بافتی ترکیبی دارد و از نمادهای ادیان مختلف با مرکزیت اسلام و آبنما تشکیل شده است.

رئیس شورای اسلامی شهر رفسنجان تأکید می‌کند که نگاه اصلی این است که مالکان به این محله برگردند و از فضاها و امکاناتی که در اینجا برای کار و زنده‌کردن محله وجود دارد، استفاده کنند.

مهاجرت درون‌شهری زرتشتیان یزد

یزد هم از دیرباز محل زندگی اقوام و مردمان گوناگونی بوده است؛ کلیمیان، مسیحیان و زرتشتیان، ساکنان دیرینه این شهر تاریخی هستند. در این میان زرتشتیان از قدیمی‌ترین ساکنان شهر محسوب می‌شوند که در محله ‎های مختلف خانه، انجمن، مدرسه و آتشکده ساخته و زندگی می‎ کنند. پیوند آنان با دیگر مردم شهر هم بسیار محکم است و جایگاه ویژه‌ای دارند.

عضو ۲ دوره شورای شهر و رئیس انجمن زرتشتیان یزد به همشهری می‌گوید: جامعه زرتشتیان یزد در چند محله ازجمله دستوران، مریم‎آباد، قاسم‌آباد، خرمشاه، کوچه بیوک، نرسی‌آباد، کسنویه، اهرستان و رحمت‌آباد زندگی می‌کنند که از این میان محله دستوران جزو بافت میراث جهانی شهر محسوب می‎شود. سپنتا نیکنام با بیان این که زرتشتیان در گذشته‌های دور برای سکونت کنار یکدیگر در بخش‎های مختلف شهر یزد ساکن شده‌اند، می‌گوید: وقتی مردمی به این شکل منسجم و در کنار هم زندگی می‌کنند، همه ابعاد اجتماعی و اقتصادی آنها تسهیل می‎شود. وی با بیان این که در اکثر محله‌ها آتشکده، سالن اجتماعات و مدرسه وجود دارد، ادامه می‌دهد: مهم‎تر آن که هر یک از ۹ محله زرتشتی‌نشین یزد یک انجمن زرتشتیان مخصوص خود دارد و همین انجمن‌ها هستند که سعی می‎ کنند محله‌ها را به شکل قدیم خود حفظ کنند.

نیکنام با بیان این که جامعه شهری و شهروندان یزد تعامل خوبی با هم دارند، می‌‎گوید: زرتشتیان جمعیت پرتعدادی ندارند، با این حال در همه زمینه‌ها کنار دیگر مردم ایران ایستاده‌اند و حتی نسبت به این جمعیت اندک، درصد شهدای زرتشتی نسبت به تعداد جامعه زرتشتیان جزو بالاترین درصد تقدیم شهداست. آنها خدمات بسیاری به شهر کرده‌اند و از دیرباز مدارس، مهدکودک، بیمارستان، درمانگاه، آب‌انبار و بسیاری تاسیسات و امکانات دیگر را ساخته و برای همه مردم شهر وقف کرده‎اند و بیش از ۴۰ درصد کل موقوفات شهر یزد متعلق به جامعه زرتشتیان است. از سوی دیگر باقی مردم یزد هم جایگاه خاصی برای زرتشتیان قائل هستند. اگر این نبود، من به‌عنوان نماینده شورای شهر در هر دو دوره‌ای که در انتخابات شورا شرکت کردم بیش از ۲۰ هزار رأی نمی‌آوردم. این عدد بسیار بیشتر از جمعیت زرتشتیان یزد است و نشان می‌دهد عموم مردم شهر به من به‌عنوان نماینده‌ای از جامعه زرتشتیان اعتماد کردند.

عضو دوره پنجم شورای شهر یزد با این که نسل جدید زرتشتیان اصرار چندانی به سکونت در این محله‌های قدیمی ندارند، می‌افزاید: محله‌های قدیمی توسعه‎ یافتگی کمتری دارند، بافت منطقه، تاریخی و خانه‎ های آن قدیمی هستند یا در مناطق کمتر توسعه‌یافته یزد قرار دارند. به همین دلایل جوانان ترجیح می‎دهند در محله‌های مدرن‌تر زندگی و البته خانه‎ های قدیمی را هم حفظ کنند. با این حال رئیس انجمن زرتشتیان یزد تأیید می‌کند که محله‌های زرتشتیان در حال تغییر و از دست دادن انسجام خود هستند. نیکنام این روند را یک هشدار می‌داند و می‌افزاید: جامعه زرتشتیان در حال یک مهاجرت درون‌شهری است و ادامه این روند موجب از دست‌ رفتن انسجام این محلات قدیمی خواهد شد.

بارون آواک تبریز

اگر شهرهای مرکزی ایران به‌دلیل همجواری با جاده ابریشم سکونتگاه ادیان و اقوام شده‌اند، ارامنه ساکن آذربایجان شرقی و البته غربی به‌دلیل همسایگی این استان با ممالک اتحاد جماهیر شوروی مثل آذربایجان و ارمنستان، مسکن این گروه از مردم هستند. بارون‌آواک یا بارناوا یکی از محله‌های مرکزی شهر تبریز است که بین محله‌های اهراب، لیل‌آباد و میارمیار قرار دارد.

«بارون‌آواک» ریش‌سفید ارمنی شهر، بانی این محله بود. او در دوران ناصرالدین شاه یکی از برج و باروهای هشت‌گانه تبریز را که پس از زمین‌لرزه سال ۱۷۸۰ میلادی ساخته شده بود، خراب کرد و این محله را به جای آن برای سکونت ارامنه این شهر و دیگر مهاجران ارمنی ساخت. با وجود قدمت این محله آغاز دهه ۹۰ روزگار خوبی برای آن نبود. سال ۱۳۹۰ بود که به دستور شهردار وقت تبریز، این محله قدیمی و زیبا برای پهن‌تر شدن کوچه بارون‌آواک تخریب و بسیاری از ابنیه‌های تاریخی و قدیمی این گذر تاریخی شهر ویران شد. اکنون با پیگیری مردم شهر از میان همه بناهای زیبای محله فقط بنای ارزشمند سنگک‌پزی با یک قرن سابقه باقی مانده است. بارون آواک یکی از نمونه‌های دردناک تاریخ شهرها در ایران است؛ محله‌ای که می‌توانست محل شور و نشاط و رونق شهر باشد و اکنون به جای آن فقط یک خیابان به شهر افزوده شده است. البته در استان‌های آذربایجان غربی و شرقی و به‌ویژه در تبریز و ارومیه کوچه‌ها و خیابان‌های دیگری مانند خیابان خیام ارومیه هنوز زنده هستند و با وجود کلیسا، مسجد و… همچنان به‌عنوان محله‌های ادیان شناخته می‌شوند.

ارامنه، جلفا و اصفهان

جلفا، شاید یکی از خاطره‌انگیزترین و زیباترین محله‎ هایی باشد که در یک شهر می‌توان یافت. کوچه ‎های سنگفرش، کافه ‎ها و کلیساها، آرامش افرادی که فرای مذهب روی صندلی‎ های قدیمی نشسته‌اند و گپ می‎زنند، همه ‌و همه چنان روشن در ذهن غریبه‌های رهگذر نقش می‌بندد که میل به بازگشت را حتی با گذر سال‎ ها در آنها زنده نگه می‌دارد. جلفا، محله معروف ارمنی‌نشین اصفهان در گذر تاریخ هنوز زنده و پابرجا مانده است و ساکنانش حالا چنان در این شهر ریشه‌ دارند که بدون آنها اصفهان خیلی چیزها کم خواهد داشت.

یک شهروند ارمنی ساکن اصفهان درباره زندگی در این محله به همشهری می‌گوید: جلفا در قدیم باغ بسیار بزرگی بود که به فرد بسیار ثروتمندی تعلق داشت، او زمین ‎ها را به کلیسا بخشید و کم‌کم ارامنه اینجا دور هم جمع شدند.

مری‌استپان با بیان این که بسیاری از ارامنه ساکن جلفا در سال‌های دور از فریدون‌شهر به اینجا نقل مکان کرده‌اند، می‎گوید: مردم اصفهان و ارامنه جلفا دوستان خوبی هستند و مسلمانان اصفهان به ارامنه احترام بسیاری می‌گذارند. اینجا محله ماست، روابط خوبی داریم و اصفهان را شهر خودمان می‌دانیم.

تهران؛ شهری برای همه

پایتخت همیشه شهری برای همه مردمان است. از هر قوم و آیینی در آن زندگی می‌کنند و هریک هم محله‌ای خاص خود دارند. ارامنه و مسیحیان، یهودیان و کلیمیان، زرتشتیان و البته مسلمانان سال‌هاست در تهران زندگی می‌کنند و این تاریخ زندگی در کنار هم به اندازه عمر و تاریخ شهر قدمت دارد و در تهرانی که به‌سوی مدرن شدن حرکت کرده، همچنان مستحکم و پا برجا باقی مانده است.

ارامنه تهران از پیروان ۲ دین دیگر جمعیت بیشتری در تهران دارند و نارمک و مجیدیه با آنها شناخته می‌شود. محله‌های ارمنی‌نشین منطقه ۸ از جمله نارمک، مجیدیه و زرکش ۵ کلیسا، ۱۰ مرکز آموزشی و ۶ مرکز فرهنگی‌ـ ورزشی مخصوص ارامنه دارد. عودلاجان تهران در منطقه ۱۲ هم از محله‌های قدیمی و یهودی‌نشین شهر است که چند کنیسه دارد. با این حال کلیمیان تهران بیشتر به سمت شمال شهر رفته‌اند و در نقاط مختلف زندگی می‎کنند. نخستین محله‌ زرتشتی‌نشین تهران هم در محدوده خیابان سی‌تیر شکل گرفته است. البته در این خیابان ساختمان‌های مذهبی بسیاری از ادیان مختلف مانند اسلام، زرتشت، مسیحیت و یهود وجود دارد و همین امر موجب شده است این محله به محله ادیان معروف شود.

شهرداری تهران در سال‌های اخیر اقداماتی مشابه آنچه حالا در رفسنجان در جریان است را در این محله انجام داده است؛ سنگفرش خیابان ها، ایجاد پیاده‌راه و گذرگاه گردشگری و زندگی شبانه تا این محله  به یکی از پاتوق های اصلی مردم و محله های پرجنب و جوش شهر تبدیل شود. در تهران تجربه مشابه دیگری هم در جریان است و ماه‌های پایانی سال گذشته شهرداری از تصویب اعتبار برای احیای آرامستان دولاب با ۴ بخش ارامنه، کاتولیک‌ها، ارتدوکس‌ها و آشوری‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نمادهای هم‌زیستی ادیان در منطقه ۱۴ تهران خبر داد. اطراف مجموعه ساماندهی و پیاده‌روسازی شده و این محل به‌عنوان پلازای محلی افتتاح شده است.

همسایگی کلیسا و مسجد در آبادان

خوزستان و شهرهای مختلف آن هم از گذشته تا امروز میزبان پیروان ادیان مختلف از مسیحی‌ها گرفته تا مندائی‌ها بوده‌اند.

حدود ۲۰ هزار نفر از پیروان حضرت یحیی (ع) یا مندائیان در شهر اهواز سکونت دارند، اما مهم‌ترین جلوه همزیستی ادیان در خوزستان را باید در آبادان جست‌وجو کرد؛ جایی که کلیسای قاراپت مقدس آبادان با مسجد امام موسی کاظم (ع) معروف به مسجد بهبهانی‌ها همسایه و دیوار به دیوار هستند و تصویری از احترام متقابل میان پیروان ادیان مختلف الهی را به نمایش گذاشته‌اند.

در گوشه و کنار خیابان‌ها و مناطقی مثل زند و بریم آبادان به وضوح بناهایی نمایانگر این همزیستی به چشم می‌خورند.

نوبهار، محله همه ادیان

شیراز از قدیم مسیر تردد کاروان‌های تجاری و تجار با قومیت‌ها، نژادها و ملیت‌های مختلف بود که بعضی از آنها در همین دیار هم ساکن شده‌اند. کوی نوبهار یا گذر ادیان شیراز در خیابان کریمخان زند در اصلی‌ترین معبر این شهر قرار دارد و از یک سو به بافت قدیمی و از سوی دیگر به بافت جدید شهری منتهی می‎شود. هرچند همزیستی اهالی اقوام و ادیان مختلف در شیراز محدود به همین گذر نیست و پیروان ادیان گوناگون ساکن شیراز در بسیاری نقاط شهر سکونت دارند. ویژگی کوی نوبهار اما آن است که مجموعه‎ای از مراکز دینی ادیان مختلف در آرامش و صلح کنار هم زندگی می‌کنند.

کلیسای «شمعون غیور» با معماری شرقی، گنبد بزرگی دارد و صلیب روی آن یکی از نخستین بناهایی است که در این خیابان خودنمایی می‌کند. روبه‌روی کلیسا، کنیسه «ربیع‌زاده» قرار دارد و در کنار آن هم انجمن خیریه کلیمیان شیراز ساخته شده است. زرتشتیان هم در این خیابان بناهای ویژه خودشان را دارند.

انجمن و محل برگزاری مراسم مذهبی زرتشتیان شیراز در ابتدای کوچه نوبهار، باغی است که یک آتشکده‌ هم درون آن وجود دارد.

زندگی مردم ادیان گوناگون در شهرهای مختلف ایران، همیشه پررنگ بوده. حالا بعضی رفته‌اند، بعضی مانده‌اند، بعضی محله‌ها هستند و بعضی خراب شده‌اند، اما این چیزی از آن که این مردمان شهروند ایرانشهرند، کم نمی‌کند.

منبع:همشهری

ترکمن‌ده ،بهشتی در ۷ کیلومتری پایتخت

اگر به‌دنبال یک مکان گردشگری کوتاه‌مدت می‌گردید، روستای «ترکمن‌ده» گزینه بسیار خوبی است.

همشهری- پرنیان سلطانی: در این روزهایی که خیلی‌هایمان سفررفتن را از فهرست تفریحات‌مان خارج کرده‌ایم، گردشگری‌های کوتاه‌مدت و نیم‌روزه می‌توانند هم گزینه‌های کم‌خطرتری به‌حساب بیایند و هم حس سفر را به ما القا کرده و به همان اندازه حالمان را خوش کنند. دور تا دور تهران پر از نقاط جذاب گردشگری است که کمتر کسی از ما تاکنون گذرمان به آنها افتاده است. اما شاید بد نباشد در این روزها سری به آنها بزنیم و خودمان را میهمان یک سفر کوتاه‌مدت و کم‌خطر کنیم. یکی از این نقاط گردشگری جذاب اطراف تهران، روستای «ترکمن‌ده» است؛ روستایی در حریم منطقه ۱۳ که خودش مجموعه ۵ روستای کوچک و بزرگ است و تا تهران فقط ۷ کیلومتر فاصله دارد. اگر کنجکاو شده‌اید درباره این روستای خوش‌آب و هوا و زیبای نزدیک به تهران بیشتر بدانید، با ما به ترکمن‌ده بیایید؛ روستایی که از حدود ۳۰۰ سال پیش، خانه ترکمن‌ها شده است.

 

پشت جنگل‌ها، شهری است…

درست در شرقی‌ترین قسمت تهران و پشت پارک جنگلی سرخه‌حصار، جاده دوطرفه و پر پیچ و خمی وجود دارد که انتهای آن به یکی از روستاهای قدیمی تهران می‌رسد؛ جایی که در محاصره کوه‌های بلند قرار گرفته و هوای خوش و سرسبزی و طراوتش، اصلی‌ترین مشخصه‌هایش به‌شمار می‌رود. برای اینکه به این روستای بکر و زیبا برسید، ابتدا باید خودتان را به بزرگراه شهید یاسینی شمال برسانید. در سمت راست جاده تابلویی وجود دارد که روی آن نام ترکمن‌ده و امامزاده عبدالله‌بن‌زین‌العابدین (ع) درج شده است. همین خروجی است که شما را به محدوده روستاهای ترکمن‌ده می‌رساند. اگر روزی قصد کردید سری به روستاهای زیبای پشت جنگل سرخه‌حصار بزنید، مراقب جاده این روستا و پیچ و خم‌هایش باشید.

۷ کیلومتر تا بهشت

بعد از ۷ کیلومتر رانندگی در این جاده و گذر از شهرک زیتون، یکی یکی از روستاهای ترکمن‌ده خودشان را نشان می‌دهند. به تابلوی «به روستای ترکمن‌ده خوش آمدید» که برسید، نخستین آبادی این بافت روستایی را خواهید دید. نامش «چمن‌آب» است و بیشتر آن را باغ‌های سرسبز با درختان میوه تشکیل داده. شغل ساکنان این روستای کوچک هم عمدتا باغبانی است. هرچند در این روستا یک گاوداری هم وجود دارد و باعث شده تا چمن‌آب علاوه بر باغ‌هایش، به گاوداری‌اش هم شهرت داشته باشد.

۴۰۰ هکتار روستای بکر

چمن‌آب، نخستین روستای ترکمن‌ده به‌حساب می‌آید؛ یعنی درواقع نزدیک‌ترین روستای این محدوده به تهران. بعد از آن روستاهای «یان‌چشمه»، «بیدک»، «همه‌سین» و «هاجرآباد» قرار دارند که این ۵ روستا روی هم‌رفته ترکمن‌ده را تشکیل می‌دهند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که این خطه سرسبز و زیبا حدود ۴۰۰ هکتار مساحت دارد و براساس آخرین سرشماری‌ها قریب به ۲ هزار نفر در آن سکونت دارند.

یادگار ۳ برادر

اگر درباره تاریخچه ‌ترکمن‌ده و چگونگی شکل‌گیری این روستاها کنجکاو هستید، باید بگوییم که بیش از ۳۰۰ سال پیش، زمانی که نادرشاه افشار تازه به قدرت رسیده بود، به‌دنبال افرادی ورزیده و تنومند می‌گشت تا بتوانند سوارهایش را تعلیم و اسب‌هایش را پرورش دهند. به همین دلیل مردانی از ترکمن صحرا که در تیراندازی و پرورش اسب‌های ایرانی تک بودند، به محدوده تهران امروزی آورد. این ترکمن‌ها که ۳برادر به نام‌های «نورمحمد»، «شیرمحمد» و «یارمحمد» بودند، تصمیم گرفتند در کنار پرورش اسب و دیدبانی قلعه‌های نظامی، زمینی هم برای خودشان بخرند و همانجا ساکن شوند. نتیجه این شد که زمین ترکمن‌ده امروزی را که آن روزها «کهنه قنات» نام داشت، از بومی‌های این محدوده خریداری کردند و خودشان در آنجا ساکن شدند.

اگر پای صحبت قدیمی‌های این روستا که فامیلی بیشتر آنها نورمحمدی، شیرمحمدی و یارمحمدی است بنشینید، برایتان تعریف خواهند کرد که آبا و اجدادشان محدوده این روستا را با یک عبای یمانی و یک شمشیر زمردنشان خریداری کردند! از ورود ۳ برادر ترکمن مدت زمان زیادی نگذشته بود که ۱۲ نفر دیگر از طایفه‌های «جعفر وای»، «جرگدانی»، «چنگیزی»، «رحمانی» و… ترکمن‌صحرا هم به همشهریانشان در تهران پیوستند و با کشاورزی و دامداری روزگار گذراندند. وضعیت به همین شکل ادامه داشت تا در سال ۱۲۱۹ قمری که آغامحمدخان قاجار تهران را به پایتختی ایران برگزید، راه نادرشاه افشار را در پیش گرفت و چند طایفه دیگر را هم از ترکمن صحرا به‌عنوان پرورش‌دهنده اسب و تیرانداز به این روستا آورد. خلاصه این که با افزایش ترکمن‌ها در روستای سرسبز و محصور بین رشته‌کوه‌های شرق پایتخت، کم‌کم آنها به فکر خرید ملک و زمین‌های مزروعی افتادند. تا این که به‌گفته بومی‌های ترکمن‌ده، در همان سال ۵دانگ و یک ربع روستا را به مبلغ ۱۱۵ تومان خریداری کردند و ۳ ربع باقی‌مانده را هم در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار به مبلغ ۲۵ تومان خریدند تا به این ترتیب ۶دانگ روستا به نام‌شان شد. از همان زمان هم بود که رفته‌رفته در دل ترکمن‌ده، روستاهای مختلف شکل گرفت و حالا این روستا دربرگیرنده ۵ روستای همه‌سین، هاجرآباد، بیدک، یان‌چشمه و چمن‌آب است.

ارادت به امامزاده‌ عبدالله (ع)

حالا که از تاریخچه این روستای بکر و جذاب شرق پایتخت باخبر شدید، بد نیست کمی هم درباره جاذبه‌های گردشگری این محدوده بدانید. علاوه بر فضای بکر و باغ‌های سرسبز محدوده روستاهای ترکمن‌ده با درخت‌های انگور، پسته، گردو، توت، شاتوت، آلبالو، انار و…، در ده ترکمن‌ها یک امامزاده هم وجود دارد که نامش عبدالله بن زین‌العابدین (ع) است. ریش‌سفیدان و موسفیدان روستا می‌گویند همان ۳۰۰ سال پیش که اجدادشان راهی این محدوده شدند، این امامزاده را کشف کرده و از همان زمان به نواده امام زین‌العابدین (ع) ارادت دارند. براساس شجره‌نامه موجود از این بقعه متبرکه، امامزاده عبدالله بن‌زین‌العابدین با ۸ نسل، به امام چهارم (ع) منسوب است و اینطور که مدیر امامزاده می‌گوید، این امامزاده با آن امامزاده‌ای که با همین نام در شهر ری قرار دارد، با مقداری تفاوت زمانی، هر دو به امام زین‌العابدین (ع) می‌رسند.

قبرستان قدیمی روستا

اگر به ترکمن‌ده رفتید، حتما سری هم به قبرستان قدیمی این روستا بزنید؛ قبرستانی خارج از فضای روستایی که با سنگ قبرهای قدیمی‌اش نشان از قدمت و عمر این روستای نزدیک به تهران دارد. قدیمی‌های ده می‌گویند حتی خبر دارند که تا ۵نسل‌شان در همین قبرستان به خاک سپرده شده‌اند.

بام ترکمن‌ده

اساسا با افتادن در جاده ترکمن‌ده، می‌توانید در گوشه‌ای از جاده بایستید و شاهد نمای زیبایی از پایتخت باشید. از گوشه گوشه جاده پر پیچ و خم روستاهای ترکمن‌ده، تهران، قابل دیدن است. اما اگر می‌خواهید جایی بروید که بتوانید کل ترکمن‌ده را ببینید و از منظره درختان سرسبز و سقف‌های شیروانی رنگی خانه‌ها در کنار یکدیگر لذت ببرید، از روستای همه‌سین خودتان را به منبع آب برسانید. بعد از گذر از یک سربالایی نسبتا تند که بخشی از آن را هم باید پیاده طی کنید، به منبع آب می‌رسید؛ جایی که همه روستا زیرپایتان قرار دارد و به نوعی بام ترکمن‌ده به‌حساب می‌آید!  این روستای کوچک محصور بین کوه‌ها و تپه‌های بلند، روی دیگری هم دارد. کمی که زاویه نگاه‌تان را تغییر بدهید، می‌توانید از این منظره تهران را هم ببینید. البته ناگفته پیداست که آنچه از نمای کلی روستای ترکمن‌ده با آب و هوای بی‌نظیرش خواهید دید، بسیار متفاوت‌تر از نمای تهرانی است که در هاله‌ای از غبار گم شده است.

منبع:همشهری

یزد؛ شهر قنات، قنوت و قناعت

 شهر یزد را نه‌فقط به نام شهر جهانی خشت خام و شهر بناهای تاریخی، بلکه به عنوان دیار بادگیرها، شهر کار و کاریز و کاهگل، دارالعباده و شهر قنات، قنوت و قناعت می‌شناسند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، امروز چهارمین سال ثبت جهانی شهر زیبای یزد در فهرست میراث جهانی یونسکوست، شهری تاریخی که در دل ایران زمین، در آب‌وهوای گرم و کویری قرار گرفته و یونسکو، آن را «منحصر به فرد، استثنایی و نمایانگر یک سنت فرهنگی و تمدنی ارزشمند» معرفی کرده است.

پرونده یزد حدود ٩ سال روی میز یونسکو بود و بالاخره ١٨ تیر ١٣٩۶ در چهل‌ویکمین اجلاس یونسکو در شهر کراکوف لهستان، کمیته میراث جهانی یونسکو، یزد را به عنوان نخستین شهر خشت خام جهان ثبت کرد.

یونسکو معتقد است «شهر یزد نمونه برجسته‌ای از محل زندگی سنتی انسان در قالب یک فرهنگ هماهنگ و همسو و تعامل‌گونه با محیط زیستی است که تحت تأثیر تغییرات غیر قابل بازگشت و آسیب‌پذیر است و مردمان این دیار تاریخی و فرهنگی به خوبی در طول قرن‌ها همسو با خشم و مهر طبیعت، زندگی کرده و فرهنگی غنی و پایدار» را پدید آورده‌اند.

اگر چه شهر یزد با بافت تاریخی به مساحت عرصه ۷۴۳ هکتار و مساحت حریم پنج هزار هکتار به عنوان نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی جهان شهرت جهانی گرفت، آن را  با عناوینی همچون دیار بادگیرها، شهر کار و کاریز و کاهگل، دارالعباده، دارالعلم و دارالعمل، حسینیه ایران، شهر دوچرخه‌ها، شهر شیرینی، شهر قنات و قنوت و قناعت و البته شهر آتش و آفتاب هم می‌شناسند.

با ثبت جهانی شهر تاریخی یزد در سال ۹۶ نخستین پرونده یک شهر تاریخی ایران در فهرست جهانی به ثبت رسید که بیش از ٧٠٠ هکتار از اراضی شهر قدیمی یزد را در بر می‌گیرد.

یزد دارای ویژگی‌های تاریخی و منحصر به فرد معماری و حیات اجتماعی و فرهنگی است و شهروندان آن به اخلاق‌مداری، مردم‌داری، صداقت دیانت و مانند همه مردم ایران زمین به میهمان‌دوستی معروف هستند.

ساختار تاریخی و بناهای خشتی شکوهمند، تنوع فرهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز و غنابخش مسلمانان، زرتشتیان و کلیمیان در کنار یکدیگر،  از شاخص‌های ارزشمند جهانی شدن یزد به عنوان یک اثر بزرگ و میراث ارزشمند جهانی محسوب می‌شود.

یزد گنجینه‌ای از هنر، فرهنگ و تمدنی ایرانی را در خود دارد؛ بناهای مذهبی، بقعه، مساجد، حسینیه‌ها، زیارتگاه‌های زرتشتیان، خانه‌های تاریخی، آب‌انبارها، باغ‌های تاریخی، بادگیرها و بازارچه‌ها و مردمانی که با همه تکثر و تنوع در مذهب و دین در بطن تاریخی این شهر در کنار هم زندگی می‌کنند.

یزد با این همه شکوه و زیبایی هر گردشگر و مسافری را از تماشای معماری‌های فاخر و شگفت‌انگیز در بافت تاریخی و سنتی خود مبهوت و مجذوب و ناخودآگاه به تحسین و تکریم معماران و استادکاران ایرانی وامیدارد؛ و به گفته علی‌اصغر مونسان وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی «این شهر کویری با معماری باشکوهش، اعجاب بازدیدکنندگانش را برمی انگیزد.»

علی اصغر مونسان، وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در پیامی توییتری سالگرد جهانی شدن یزد (١٨ تیرماه) را به مردمان مهمان‌نوازش تبریک گفت و یادآور شد «چهار سال پیش یزد، شهر بادگیرها و قنات‌ها، به عنوان نخستین شهر تاریخی ما با ثبت در فهرست یونسکو، جهانی شد.»

استان یزد در کنار فارس و اصفهان به عنوان مثلث طلایی گردشگری ایران مقصد اول گردشگران خارجی و اروپایی است و شهر یزد با معماری اصیل و منحصر به‌فرد، با صنایع‌دستی و هنرهای‌سنتی از دست‌ساخته‌های چوبی تا دست‌بافته‌های رنگارنگ، همیشه از اولویت‌های مقصد گردشگری تاریخی فرهنگی و حتی طبیعی علاقه‌مندان سفر به ایران است.

گردشگرانی که با تماشای ساباط‌ها و بادگیرها وقتی در میان عطر ماندگار آجرها و خشت‌ها قدم می زنند و نفس می‌کشند، با چشم خود می‌بینند چگونه یک بنای خشتی پس از قرن‌ها همچنان استوار و پا برجا ایستاده و هویت خود را حفظ کرده است.

منبع:ایرنا

مراسم حنابندان در روستای مهرگان پارسیان

مراسم عروسی در منطقه مهرگان شهرستان پارسیان نیز مانند سایر نقاط دارای آدابی است که از شرایط اقلیمی و جغرافیای آن سامان تأثیر گرفته است. در این گزارش به معرفی مراسم حنابندان در این منطقه می‌پردازیم.

حنا در لغت

حنا (حَ) (از عربی، اِ) حنا. و آن گیاهی است دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند.

مثل: دستش را در حنا گذاشت. فلانی حنایش دیگر رنگی ندارد.

حنا بستن؛ خضاب کردن با حنا و حنا گرفتن

«حنا (به انگلیسی Henna) گیاهی است از رده دو لبه‌ای‌های جداگلبرگ» که خود تیره مشخصی به نام «حنا» می‌سازد. این گیاه به‌صورت درختچه‌ای است که در شمال و مشرق آفریقا و شبه‌جزیره عربستان و ایران و هند کشت می‌شود. »

خواص حنا

حنا به گفته حکمای طب سنتی ایران گیاهی سرد و خشک و هم گرم و خشک است. این گیاه برای بیماری‌های سر و چشم و دهان نافع است. ضماد برگ آن با برگ گردو برای سردرد توصیه‌شده است. از گذشته‌های دور تا امروز حنا یکی از مهم‌ترین و قابل‌توجه‌ترین گیاهان زینتی و دارویی برای ما ایرانی‌ها بوده است. این گیاه حتی جایگاه خاصی در آداب‌ورسوم ما دارد.

پیشینه استفاده از حنا

«جویش و جستار در پیشینه و رویشگاه کشت و کار حنا سخت و دشوار است. شواهد چنین نشان می‌دهد که انسان‌های دوره نوسنگی (هزاره هفتم پیش از میلاد) در «کتل هیوک» از حنا برای رنگ کردن دست‌وپایشان به هنگام برگزاری آیین‌ها و مراسمی که وابسته به الهه باروری بوده استفاده می‌کردند. آشوریان، بابلیان، سومری‌ها، سامی‌ها، کنعانی‌ها و اوگاریت‌ها از نخستین مردمانی بودند که در روزگار باستان از حنا بهره می‌بردند. (عباسی دومشهری، ۱۳۸۶:۱۳۵-۱۳۴)

نخستین گواه مکتوبی که به گونه ویژه، کاربرد حنا را برای آذین دستان زنان و نوعروسان نشان می‌دهد افسانه «اوگاریت بعل و آنات» است که به ۲۱۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد. گذشته از مناطق بسیار در خاورمیانه و آفریقا، در جنوب چین نیز از حنا در برگزاری مراسم و آیین‌های گوناگون استفاده می‌کردند.

به نظر می‌رسد که حنا گذاشتن کف و انگشتان دست و پاشنه عروس و داماد، قبل از عروسی، رسمی قدیمی باشد، اما منشأ و مفهوم نمادین آن مشخص نیست. شاید قدیمی‌ترین منبع موجود در متون ایرانی در مورد حناگذاری دسته‌ای عروس، اشعار رودکی باشد: «لاله میان کشت بخندد همی ز دور/ چون پنجه‌عروس به حنا شده خضیب»

حنابندان در ایران، بسته به مکان، با روش‌ها و جزییات بسیار متفاوتی حتی در خانواده‌های شهری ولی سنتی، به‌طور گسترده انجام می‌شود. سیاحان خارجی، اشارات اندکی به حنابندان در ایران، به‌ویژه برای دست و پای عروس کرده‌اند. به نوشته اولئاریوس، مقداری از حنای عروس را در جشن ازدواج بین مهمانان پخش می‌کنند.

ویلیام فرانکلین احتمالاً نخستین کسی است که درباره شب حنابندان، قبل از عروسی سخن گفته است. بنا برنوشته‌های او، داماد قبل از مراسم، مقدار زیادی حنا به خانه عروس می‌فرستد. همراهان عروس بعد از بازگشت از گرمابه عمومی، دست و پای عروس را حنا می‌گذارند و ابروها و پیشانی او را با سرمه رنگ می‌کنند. بعدازاین مراسم، باقیمانده حنا برای داماد فرستاده می‌شود.

مراسم حنابندان مهرگان

در منطقه مهرگان مراسم عروسی به‌طور رسمی طی سه شب انجام می‌شده است. شب اول «حنای دزدکی» و شب دوم «حنای فاشکی» و شب سوم «شب خانه‌دار شدن» نامیده می‌شده است. این مراسم را «داوات» یا «داوَت» و تماشا می‌نامند. «داوات» از دعوت گرفته‌شده و درواقع همان دعوت کردن است و «تماشا» نیز به معنی نظر کردن است.

مراسم روز اول

حنای دزدکی

روز اول عروسی، خانواده داماد با تعداد کمی از اقوام نزدیک به خانه عروس می‌روند و به‌طور پنهانی مقداری حنای آماده با خود می‌برند. چون زیاد شلوغ نبوده و تعداد حاضران هم کم بوده و حنا را نیز مخفیانه می‌برده‌اند به حنای دزدکی معروف شده است.

از این حنا به دست و پای عروس می‌زدند و مراسم دیگری انجام نمی‌شود.

مراسم روز دوم

حنای فاشکی

همان‌طور که از اسمش پیداست؛ یعنی خانواده داماد آشکارا با سایر فامیل و دوستان و سایر دعوت‌شدگان با شادی و پای‌کوبی حنای روز دوم را به خانه عروس می‌بردند. حنایی که از ظهر آماده‌شده را در کاسه‌ای می‌ریختند و آن را تزیین می‌کردند. کاسه را در سینی‌ای که با پارچه سبز پوشانده بودند؛ می‌گذاشتند و در کاسه چند شمع می‌گذاشتند، با شادی و گروه موسیقی که «لوتی» می‌نامیدند به‌طرف خانه عروس راه می‌افتادند. به خانه عروس که می‌رسیدند با استقبال خانواده عروس جمعیت که در هم ادغام می‌گشتند همراه با موسیقی به‌صورت گروهی، دایره‌وار «رقص دستمالی» انجام می‌شد.

خانواده داماد بعدازاینکه سینی حنا به خانه عروس تحویل می‌داد به نزد عروس می‌روند. نقل‌ونبات و سکه روی عروس می‌ریزند. عروس در حجله‌ای که صورتش پوشیده است و دوستانش در اطرافش در محل مخصوص که حجله‌ای ساده بارنگ سبز است؛ نشسته‌اند وزنان حنا را به سبکی ساده بدون نقش و نگار به دستی و پای او و دوستانش می‌زدند. مادر عروس از این حنایی که از خانه داماد آوردند بودند به‌عنوان تبرک به مردم می‌دهد و ترانه‌های مخصوص حنابندان خوانده می‌شود.

مراسم حنابندان داماد

مراسم حنابندان داماد در روز دوم عروسی یعنی عصر بعد از ناهار (همان ولیمه عروسی) برگزار می‌شود. خانواده داماد با کمک دوستان داماد و اقوام قالی به دیوار نصب می‌کنند و با زدن شاخه‌های درخت نخل به دو طرف آن و زدن جانماز روی قالی و چسباندن آینه و عکس پدر و برادر داماد، آن را تزیین می‌کنند. داماد و چند نفر از جوانان که دوست یا فامیل او هستند، زیر آن تزیینات می‌نشینند و پاهایشان را روی تنه درختی دراز می‌کنند و یک نفر مسئول حنا زدن به دست و پای داماد و سایرین که در کنار داماد نشسته‌اند؛ می‌شود و خانواده و فامیل‌های داماد، اطراف حجله جمع هستند مشغول کل زدن، دست زدن و خواندن ترانه هستند.

گروه موسیقی متشکل از یک نفر نی‌انبان زن و چند نفر تنبک‌زن است که بر شادی مجلس می‌افزایند و ترانه‌های زیر را می‌خوانند.

حنا بندوی دِما وَ حنابندویِ دِما

حنابندو کُنُم مُو وُ دودست رنگون کُنُم مو

حنا بندوی ولِ ما وَ حنا بندوی دِما

یه سایه‌سر باباش دودست رنگون کُنُم مُو

حنا بندوی ولِ (به معنای محبوب) وُ ما وُ حنا بندوی دِما

یا این ترانه:

داماد حنا می‌بنده به دست‌وپا می‌بنده

اگر حنا نباشِ دل به خدا می‌بنده

کاکای دوماد بیارید دوماد حنا می‌بنده به دست‌وپا می‌بنده

بابای دوماد بیارید دوماد حنا می‌بنده به دستی و پا می‌بنده

اگر حنا نباشِ دل به خدا می‌بنده

حنابندی ولِ منُ حنابندوی ولِ من

ازآنجایی‌که این شهرستان درگذشته از توابع لارستان بوده ترانه دوم از فرهنگ آن سامان (استان فارس) تأثیر پذیرفته است.

و ده‌ها ترانه‌های دیگر که مخصوص مراسم حنابندان است و در آن مراسم خوانده می‌شود.

با ورود تکنولوژی و روی کار آمدن دستگاه‌های پخش و ضبط موسیقی، خواندن ترانه‌ها هم کم‌رنگ شد تا جایی که دیگر امروزه این ترانه‌ها به فراموشی سپرده‌شده و به‌ندرت خوانده می‌شود.

نگاهی به برگزاری مراسم حنابندان در برخی شهرستان‌های هرمزگان

در شهرستان میناب مراسم حنابندان «یکی دو شب قبل از عروسی در سه نوبت به دست و پای عروس و داماد بسته می‌شود. به حنای شب اول حنیر دزدی می‌گویند چراکه در این شب به‌جز فامیل‌های نزدیک عروس و داماد کس دیگری را دعوت نمی‌کنند و این حنا را خانواده عروس برای عروس خانواده داماد برای داماد می‌بندند.»

حنای دست و پای داماد به‌صورت ساده است. اما حنای دست و پای عروس را به‌صورت نقش و نگار می‌بندند و اعتقاداتی دارند که حنای این شب را به کسی نمی‌دادند و آن را در آب روان می‌ریختند. زیرا اعتقاد داشتند اگر زن‌وشوهری که اختلاف دارند از این حنا استفاده کنند، باعث اختلاف عروس و داماد در آینده می‌شود.

حنای شب دوم را که به آن لقب حنای راستی یا فاش داده‌اند تمام دعوت‌شدگان و فامیل، دوستان و آشنایان حضور دارند و به همین علت به حنای راستی معروف است.

در منطقه میناب گاهی وقت به علت خوش‌یمن نبودن حنا در شب، بر اساس فرمایش امام‌جمعه‌شان، حنا را در روزبه خانه عروس یا داماد می‌برند. حنا را با ساز و شادی به خانه عروس یا داماد می‌برند و در آنجا به دست و چای عروس و داماد می‌گذارند. البته به دست و پای داماد به‌صورت ساده و دست و پای عروس به‌صورت نقش و نگار شده می‌بندند. و این ترانه‌ها را می‌خوانند:

«امشب حنابندان شن/ خویشان همه حیران شن»

(امشب حنابندان عروس و داماد است و تمام خویشاوندان آن‌ها حیرانشان هستند.)

و یا این ترانه:

«شاه‌داماد نازنین چون گل نشسته بر زمین / بر کد (قد) آل محمد مادرش خیرش ببین

ما ببین چون راه اریت ستاره هم همراه اریت/ کرص (قرص) روی شاه‌داماد شغلِ در بغداد اریت

در شهرستان سیریک مراسم حنابندان مانند شهرستان میناب برگزار می‌شود اما چیزی به اسم حنای دزدی و فاشی ندارند.

در شهرستان حاجی‌آباد رسم حنابندان به این صورت است که اگر در سه شب جشن به طول انجامید، حنابندان شب اول و دوم را «حنای فاش» و شب سوم را «حنای دزد» می‌گفتند. در این شهرستان نام‌گذاری شب‌ها با سایر شهرستان‌هایی که بررسی شد؛ جابه‌جاشده است.

شب اول خانواده داماد یک ظرف حنا را با بادام رنگی تزیین کرده و در کنارش یک ظرف آب و گل مورت و یک ظرف پر از سکه قرار می‌دهند و آن را به خانه عروس می‌فرستند. در خانه عروس، کاسه حنا را با حرکات موزون بین افراد تقسیم می‌کنند.

نتیجه

هنوز در بعضی استان‌ها پاره‌ای از سنت‌های برگزاری مراسم عروسی حفظ‌شده است. هرچند که در برخی جاها سنت‌های عروسی کمرنگ شده و یا بعضاً رو به فراموشی رفته است. استان هرمزگان با توجه به دارا بودن قومیت‌های مختلف، فرهنگ عامیانه آن متنوع است و آداب و آیین‌هایی گوناگونی در برپایی جشن‌ها، اعیاد و … دارند.

مراسم عروسی در این استان دارای آداب خاصی است که بعضی از آن‌ها مختص به این استان است. در این استان مراسم حنابندان در بعضی از مناطق حفظ‌شده است، اما این مراسم مانند گذشته برگزار نمی‌شود.

بردن حنا از طرف خانواده داماد در مهرگان فقط حالت نمادی دارد. از آن حنا عملاً استفاده نمی‌شود و امروزه عروس قبل از مراسم عروسی دستان خود را نقش و نگار می‌کند و برخی هم این کار را بعد از مراسم عروسی انجام می‌دهند. اما مراسم حنابندان داماد صورت خود را حفظ کرده است.

منبع:میراث آریا

احیاء مشاغل مبتنی بر طبیعت در گرو توسعه اکوتوریسم

عضو هیئت علمی دانشگاه بینالود مشهد گفت: با توجه به ظرفیت‌های خوب ایران از نگاه طبیعی، توسعه اکوتوریسم می‌تواند باعث احیا مشاغل بومی و غیربومی مبتنی بر طبیعت در سطح ملی و محلی شود.

دکتر سیامک منصوری در گفت‌وگو با ایسنا به اهمیت و نقش اکوتوریسم در ایجاد فرصت‌های شغلی پرداخت و اظهار کرد: امروزه از صنعت گردشگری به عنوان یک بازوی قدرتمند برای افزایش درآمدزایی و فقر زدایی کشورهای درحال توسعه نام برده می‌شود.

وی ادامه داد: در تعریف اکوتوریسم از آن به عنوان «سفر مسئولانه به مناطق بکر و دست‌نخورده» یاد شده که موجب ارتقاء و انتفاع جامعه محلی می‌شود.

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود مشهد خاطرنشان کرد: در واقع مجامع بین‌الملل به مسئله احترام به جامعه محلی تاکید دارند. بنا بر این تعریف، اکوتوریسم به عنوان الگویی فضایی در عصر جدید برای پویایی اقتصاد جامعه محلی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

منصوری تصریح کرد: همان‌طور که گفته شد صنعت گردشگری یکی از اشتغال‌زاترین و درآمدزاترین صنایع به شمار می‌رود و در واقع اکوتوریسم یکی از سازگارترین انواع این صنعت یا نوع گردشگری است.

وی افزود: این صنعت می‌تواند به منظور فراهم‌ ساختن فرصت‌های شغلی یا اشتغال‌زایی و افزایش درآمد ساکنین محلی در مناطق مختلف مورد استفاده قرار گیرد و قطعا اکوتوریسم موجب بازار کار پررونق در کشورهای در حال توسعه خواهد شد.

این استاد دانشگاه بیان کرد: با توجه به ظرفیت‌های خوب ایران از نگاه طبیعی، توسعه اکوتوریسم می‌تواند باعث احیاء مشاغل بومی و غیربومی مبتنی بر طبیعت در سطح ملی و محلی شود.

تاثیر توسعه اکوتوریسم با افزایش درآمد محلی بر توسعه دیگر صنایع

منصوری تشریح کرد: درآمد حاصل از اکوتوریسم در سطح بین‌المللی سرعت قابل توجهی داشته و حتی از تجارت‌های جهانی هم پیشی گرفته است. توان و قابلیت‌های اکوتوریسم زمینه‌های پویا و فعالی را جهت توسعه ارائه می‌دهد.

وی اضافه کرد: بررسی جغرافیای طبیعی و امکان‌سنجی هر کدام از جاذبه‌های طبیعی ایران، یک قابلیت سرمایه‌گذاری ویژه در کشور محسوب می‌شود و گویای این مسئله است که اکوتوریسم ایران یک منبع اقتصادی کم‌نظیر تلقی شده و بسیار در این زمینه مستعد است.

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود بیان کرد: تا حدود زیادی می‌توان گفت که ما اکوتوریسم را به حال خود رها کرده‌ایم. توسعه اکوتوریسم با افزایش درآمد محلی می‌تواند بر توسعه صنایع دیگر محلی موثر باشد. این امر با افزایش قدرت خرید مردم و با بالارفتن  قدرت سرمایه‌گذاری اکوتوریستی به ویژه در قطب‌های طبیعی کشور تحقق می‌یابد.

منصوری خاطرنشان کرد: مجموعه فعالیت گسترده‌ای که گردشگری و اکوتوریسم ایجاد می‌کند بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگر ایجاد فرصت‌های شغلی را فراهم می‌کند که این موضوع به این دلیل است که اصولا صنعت گردشگری و اکوتوریسم صنعتی خدماتی محسوب می‌شود و نیاز به تعداد زیادی نیرو دارد.

وی عنوان کرد: به طور کلی اکوتوریسم بر روی صنایع خدماتی حول محور گردشگری و به خصوص گردشگری پایدار تاثیر مستقیم دارد، همچنین اکوتوریسم تاثیری غیرمستقیم بر روی صنایع پاک مانند استفاده از انرژی پاک و تولید محصولات کم تاثیر بر محیط‌زیست دارد.

این استاد دانشگاه افزود: منافع اقتصادی اجتماعی اکوتوریسم بسیار چشمگیر است. اکوتوریست‌ها برخلاف توریست‌های معمولی حاضرند پول بیشتری بپردازند و توقع کمتری نیز دارند. اکوتوریست‌ها به تسهیلات اقامتی، سرویس پذیرایی و رستوران‌های لوکس نیازی ندارند و حاضرند برخی مبالغ را برای حفظ محیط زیست و ارتقاء سطح زندگی مردم محلی پرداخت کنند.

منصوری گفت: در بخش اقامتی و ارائه تسهیلات تا حدودی با ایجاد اقامتگاه‌های بوم‌گردی توانستیم در ایران از وضعیت اکوتوریستی و فرصت‌های شغلی ناشی از آن استفاده کنیم که عملکرد خوبی بود اما کافی نبود.

وی اضافه کرد: همانطور که گفته شد اکوتوریسم راه‌های درآمدزایی بسیار متفاوتی دارد که در حال حاضر بیشتر در حوزه خدماتی از آن استفاده می‌شود و نیاز است در بخش‌های محیط زیست و درآمدزایی مورد توجه بیشتر و سرمایه‌گذاری قرار گیرد.

اکثر کشورها در بخش درآمد حاصل از اکوتوریسم موفق بوده‌اند

عضو هیات علمی  دانشگاه بینالود در پاسخ به این سوال که کشورهای صاحب سبک در صنعت گردشگری چه راهکارهایی برای توسعه اکوتوریسم پیاده می‌کنند، خاطرنشان کرد: باید گفت به عنوان مثال در یک منطقه جنگلی در کاستاریکا سالانه حدود ۱۵ هزار بازدیدکننده در بخش های  اکوتوریسمی حضور پیدا می‌کنند و هر کدام حاضرند مبلغ اضافی برای نگهداری آن منطقه بپردازند.

منصوری تصریح کرد: بسیاری از کشورها در درآمد حاصل از اکوتوریسم عملکرد خوبی داشتند و توانستند درآمدهای خوبی را برای بهتر کردن معیشت زندگی مردم داشته باشند. برای مثال کشورهای آفریقایی در این زمینه بسیار موفق بودند، اما در ایران با وجود ظرفیت‌های مشابه و پتانسیل‌های مناسب در خصوص رونق اکوتوریسم، تا به امروز آنطور که باید از این ظرفیت‌ها استفاده نشده است. موفقیت اکوتوریسم در گرو برنامه‌ریزی جامع و هماهنگی کامل بین بخش خصوصی و دولتی است.

وی بیان کرد: در این جریان، یکسری شناخت‌های صحیح از قابلیت‌های اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی مناطق مختلف لازم است و باید از این‌ موارد در برنامه‌ریزی‌های خود استفاده کرد.

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود عنوان کرد: توسعه توان‌های اکوتوریسم باید به صورت هماهنگ و مکمل در سطح مجامع شکل گیرد، به این معنی که برای هر منطقه به صورت مجزا نمی‌توان یک برنامه‌ریزی داشت.

منصوری ادامه داد: تاثیر اولیه اکوتوریسم بر روی محیط زیست بوده و محیط زیست یک زنجیره است، نمی‌توانیم برای هر منطقه یک برنامه داشته باشیم و به بقیه مناطق توجهی نداشته باشیم؛ برنامه‌ها باید به صورت جامع و دربرگیرنده کل اهداف مشترک در نظام زیست محیطی باشند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا توسعه مشاغل اکوتوریسم می‌تواند تاثیر منفی بر محیط زیست و دیگر صنایع محلی داشته باشند، گفت: هر توسعه‌ای که نامتوازن و بدون برنامه‌ریزی شکل گیرد مسلما می‌تواند تاثیرات منفی داشته باشد. در صورت عدم توجه به ظرفیت‌های برد وتحمل منطقه، اکوتوریسم می‌تواند اثر منفی بر دیگر صنایع محلی و حتی محیط زیست داشته باشد که حتی برخی از آن‌ها جبران‌ناپذیر خواهند بود.

رشد صنعت اکوتوریسم در دوران کرونا 

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود با اشاره به اینکه اقبال گردشگران در شرایط کرونایی بیشتر به سمت سفرهای اکوتوریستی بود، اظهار کرد: اکثر مردم ترجیح می‌دادند به گردش‌های طبیعی بپردازند و این بخش از صنعت گردشگری رشد بیشتری داشت.

منصوری ابراز کرد: اکثر کشورهای درحال توسعه و کشورهایی که در زمینه اکوتوریسم کار می‌کنند، توانسته‌اند با استفاده از تورهای طبیعت‌گردی و تورهای اکوتوریستی به بخش‌های آسیب‌دیده خود در گردشگری در زمان رکود ناشی از کرونا بهبود بخشند.

منبع:ایسنا

«یزد» شهر میراث جهانی

شهر یزد هزاران سال قبل در میان کویر ساخته شد و ساکنانش با اقوام مختلف در کنار یکدیگر زندگی کردند و با تعبیه تونلی آب را به آنجا آوردند. هر بار در آن خلاقیت‌هایی برای زندگی بهتر ایجاد کردند.

بافت تاریخی این شهر در ۱۸ تیرماه  ۱۳۹۶ به ثبت جهانی رسید. بافت تاریخی که به عنوان دست‌نخورده‌ترین و وسیع ترین بافت مسکونی تاریخی ایران شناخته شده و وسعتی بیش از ۷۰۰ هکتار به خود اختصاص داده است. این بافت تاریخی منحصربه‌فرد متشکل از کوچه پس کوچه‌های قدیمی، خانه‌ها، ساباط‌ها، حصارها و بناهای خشتی است که همه امکانات زندگی فردی و اجتماعی را در خود جای داده است. برخی از ویژگی‌های بافت تاریخی یزد شامل بافت بسیار متراکم و فشرده، فضاهای شهری کاملاً محصور، کوچه‌های پوشیده و نامنظم، ساختمان‌های متصل و بدون فاصله، باریک بودن کوچه‌ها و همچنین دیوارهای بلند است. نمونه شاخص معماری کهن و اصیل یزد را در محله فهادان می توان دید. این بافت تاریخی زنده است و مردم در آن زندگی می‌کنند و زندگی در آن جریان دارد. تداوم زندگی در بافت تاریخی یزد ادامه دارد. دلایل ثبت‌ بافت تاریخی یزد هم وسعت، سابقه تاریخی، ماندگاری فرهنگ و آیین‌های شهر یزد بوده است. ثبت جهانی یزد نگرش جدیدی در یزد به وجود آورده است.

منبع:ایسنا