آشنایی با میل میلونه – مرکزی

میل میلونه باقیمانده بنایی عجیب از دوره ساسانی است و در شهر نیمور در 5 کیلومتری شهرستان محلات در استان مرکزی قرار دارد.

این میل، بنایی سنگی بسیار عظیم و باستانی است که از سنگ و ساروج ساخته شده و قدمت آن به دوره ساسانیان باز می‌گردد.

گفته می شود این بنا به احتمال زیاد باقیمانده‌ای از آتشکده‌ای به نام ورنه یا سرزمین محروسه پایینی است که در تاریخ باستان به آن اشاره شده ‌است. برخی نیز معتقدند این بنا برج مراقبتی برای قلعه جمشیدی بوده‌است.

این بنا ۸ متر ارتفاع دارد و ساختمان مربوط به میل میلونه، ۴ نبش داشته و زمینی به اندازه ۴ جریب که تقریباً برابر ۳۲۰۰ مترمربع است، داخل این نبش‌ها قرار می‌گرفته ‌است.

در «تاریخ قم» درباره میل میلونه آمده است:

  • «آن بنای عجیبی است و تا امروز نقش‌های آن باقی‌اند. در غرب نیمور در میان اراضى کشاورزى ستونى از سنگ‌هاى ریز که با ملات ساروج روى هم چیده شده‌اند وجود دارد. بلندى این ستون ۷ تا ۸ متر است و نشان از یک چهار طاقى دارد که آتشکده بوده است. این بنا را هم اکنون میل میلونه مى‌گویند، ولى به احتمال قوى باقى مانده آتشکدهٔ «وره» است که در کتب تاریخى هم از آن یاد شده است. قلعه جمشیدى که بنا به روایتى هسته اولیه نیمور بوده، ‌ کمى بالاتر از این آتشکده واقع شده است.»

زمین‌های اطراف میل میلونه را از قدیم به نام چهار طاقی می‌شناختند و امروزه نیز چنین است. میل میلونه در بین کشاورزان نیم‌وری به نام «چهار طاقی» نیز شناخته می‌شود.

این میل در سال 1386 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 19685 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

منبع:همشهری

آشنایی با مناره آجری خرم‌آباد – لرستان

مناره آجری خرم‌آباد؛ از آثار دوره سلجوقیان است و در قسمت جنوبی شهرستان خرم‌آباد قرار دارد

این مناره با حدود 900 سال قدمت، یکی از آثار باستانی ارزشمند استان لرستان و شهرستان خرم‌آباد است.

استان لرستان جایگاه آثار باستانی و تاریخی فراوانی است که می‌توان آنها را به سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامی تقسیم کرد. یافته‌های پیش از تاریخ لرستان، بیشتر شامل نقاشی‌‌ها، کنده‌‌کاری‌های غارها، سفالینه‌ها و اشیای مفرغی می‌باشد.

در گذشته کاروان‌های زیادی به کمک این مناره راه خود را پیدا کرده‌اند و دیده‌بان‌های زیادی از بالای آن دشمن را دیده‌اند و مردم را به موقع از خطر حمله آگاه کرده‌اند.

با توجه به سبک معماری بنا، احتمال می رود این اثر تاریخی مربوط به دوره فرمانروایی دیلیمان باشد. این یادمان ارزشمند، که بنائی استوانه‌ای شکل است به عنوان میل راهنما و برای هدایت کاروان‌ها در کنار شهر قدیم شاپورخواست احداث شده است.

ورودی مناره در جبهه غربی روی سطح پایه قرار گرفته و بقایای معماری سنگ و گچ با دیوارهای ضخیم در مجاورت مناره بیانگر وجود تأٍسیساتی نظیر کاروانسرا و مسجد و … است.

بلندای آن بر اثر عوامل طبیعی کاهش یافته و اکنون با احتساب پایه سنگی، ارتفاع آن به 5/29 متر می‌رسد. قطر بنا در پائین‌ترین قسمت به ۵/5 متر کاهش می‌یابد. فضای داخلی آن از ۹۹ پله تشکیل شده است. ورودی مناره در جبهه غربی روی سطح پایه قرار گرفته است.

در گذشته از این اثر ارزشمند برای هدایت کاروان‌‌هایی که به سمت شهر قدیمی شاپورخواست می‌آمدند استفاده ‌شده ‌است. اما اکنون از فراز مناره آجری در شهر خرم آباد می‌توان دورترین چشم اندازهای زیبای شهر را مشاهده کرد.

مناره آجری خرم‌آباد در سال 1376 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 1930 در فهرست آثار ملی ایران با ثبت رسید.

منبع:همشهری

«گذری بر خاک نمناک»؛ قصه‌هایی از ۱۰ بنای میراث‌جهانی

کتاب «گذری بر خاک نمناک» روایت ۱۰داستان کوتاه به نوشته «مجید شفیعی» است که در هر فصل، ۱۰ اثر فرهنگی‌تاریخی ایران را که در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده‌اند، معرفی می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، مجید شفیعی در کتاب  گذری بر خاک نمناک به روایت قصه‌هایی از ۱۰ بنای میراث‌جهانی ایران برای گروه سنی نوجوانان می پردازد. شفیعی شاعر و نویسنده کودک‌ونوجوان، متولد ۱۳۵۰ تهران و دانش‌آموخته رشته موزه‌داری و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است؛ او تاکنون بیش از ۵۰ عنوان کتاب اعم از شعر و مجموعه داستان و رمان در نشرهای مختلف به چاپ رسانده است.

کتاب گذری بر خاک نمناک در ۱۰ فصل به معرفی  ۱۰ اثر فرهنگی تاریخی که در فهرست یونسکو ثبت جهانی شده، پرداخته است، هر فصل از این کتاب شامل دو گفتار است که در گفتار اول داستانی کوتاه برای مخاطب روایت و در گفتار دوم یک اثر فرهنگی‌تاریخی مادی (ملموس) به نوجوانان معرفی می‌شود.

راز معبد (زیگورات چغازنبیل)، رویاها (پاسارگاد)، کلمات سنگی (بیستون)، گفت‌وگوی ارواح (تخت‌جمشید)، خاک‌نمناک (ارگ بم)، ماهی بزرگ (سازه‌های آبی شوشتر)، زندان دیو (تخت سلیمان)، خانه مهر (کلیسای سنت استپانوس)، رویای سلطان (گنبد سلطانیه) و باغ فیروزه‌ای (میدان نقش جهان)، عناوین ۱۰ فصل کتاب گذری بر خاک نمناک است که شفیعی تالیف کرده است.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، تا پیش از انقلاب اسلامی هیچ‌کدام از آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشور در فهرست میراث‌جهانی به ثبت نرسیده بود؛ در سال ۱۳۵۸ سه اثر چغازنبیل، تخت‌جمشید و میدان امام (نقش جهان) اصفهان ثبت شد و در ادامه پس از ۲۴ سال توقف در فرایند ثبت آثار فرهنگی تاریخی مادی (ملموس) در یونسکو، تخت سلیمان در آذربایجان‌غربی، مجموعه ارگ بم کرمان، مجموعه پاسارگاد در فارس، گنبد سلطانیه در زنجان، محوطه بیستون در کرمانشاه، مجموعه کلیساهای آذربایجان غربی و شرقی، سازه‌های آبی شوشتر در خوزستان، بازار تبریز در استان آذربایجان شرقی و بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی در استان اردبیل، مجموعه باغ‌های ایرانی، مسجد جامع اصفهان، برج گنبد قابوس در گلستان، مجموعه فرهنگی تاریخی (کاخ) گلستان تهران، شهر سوخته، منظر فرهنگی میمند، محوطه باستانی شوش، بیابان لوت، قنات‌های ایرانی، شهر تاریخی یزد، منظر باستان‌شناسی ساسانی فارس و جنگل‌های هیرکانی در فاصله سال های ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۸ (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹)، تعداد آثار ایران در فهرست جهانی یونسکو، به ۲۴ اثر  رسید و اکنون ایران در رتبه نهم جهان قرار دارد.

شفیعی در پیش‌گفتار کتاب خود مختصری درباره معاهده بین‌المللی میراث جهانی یونسکو (نوامبر ۱۹۷۲) مربوط به حفظ آثار تاریخی،‌طبیعی و فرهنگی در کشورها می‌پردازد؛ بر اساس این کنوانسیون، کشورهای عضو یونسکو می‌توانند آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی کشور خود را نامزد ثبت به عنوان میراث‌جهانی کنند؛ ایران سه سال پس از تصویب این کنوانسیون در مجمع‌عمومی یونسکو در سال ۱۹۷۵ به کنواسیون میراث‌جهانی یونسکو پیوست.

وی در این بخش ماموریت‌های کنوانسیون میراث جهانی یونسکو، شرایط انتخاب یک اثر به عنوان میراث جهانی، شرایط انتخاب، فرایند نامزدی، فهرست آزمایشی، روند تشکیل پرونده برای معرفی اثر و کمیته میراث جهانی و همچنین آثاری غیرمادی (ناملموس) ایران را که در یونسکو ثبت جهانی شده است، شرح می‌دهد.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، آئین باستانی و کهن نوروز، ردیف‌های موسیقی سنتی ایران، آئین پهلوانی و زورخانه‌ای، هنر نمایشی آئینی تعزیه، مهارت فرش‌بافی کاشان، مهارت فرش‌ فرش قشقایی و گبه استان فارس و موسیقی بخشی‌های خراسان شمالی، دانش سنتی لنج‌سازی و دریانوردی در خلیج فارس و نقالی، قصه‌گویی اجرایی ایرانی، آئین قالی‌شویان مشهد اردهال، فرهنگ پخت نان لواش و آئین نوروز، هنر ساختن و نواختن کمانچه، چوگان، بازی سوار بر اسب همراه با روایت‌گری و موسیقی، ساختن و نواختن دو تار ایرانی، هنر نگارگری (مینیاتور) و مراسم و آیین زیارت تادئوس مقدس (قره کلیسا) ، شانزده اثر آیینی و معنوی ایرانیان است که از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۰) در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسیده‌ است.

فصل اول این کتاب ( راز معبد) داستان یک مرد نقاش است که هنگام نقاشی از تصویر یک معبد تاریخی، تخیلات و تصورات خود را با مستندات اخبار و رازهای مربوط به آن بیان می‌کند: «اینها را توی کتاب‌ها نوشته‌اند. شاید هم حدس زده‌اند. مثل همین زنبیل بر عکس که یکی فکر می‌کند لاک‌پشت است، یکی فکر می‌کند فیل است و یکی فکر می‌کند تپه است. آقای نقاش می‌خواست تصویر کامل این زنبیل را بکشد با تمام حصارهایش. فاخته خیال نقاش به همه جا سرک کشید. توی تاریخ؛ توی نقاشی؛ در سرزمین خوزستان که این زنبیل توی آنجا پیدا شده بود.».(ص.۲۲)

در انتهای این بخش، آقای نقاش داستان، اطلاعات و تحقیقات کتابخانه‌ای خود را با خواننده به اشتراک می گذارد و اثرش را کامل می‌کند: «نقاش گشت و گشت و کشید و کشید حصار در حصار، معبد در معبد حقیقت برایش مثل آن ماهی سنگی بود که لای آن زنبیل گیر کرده بود و هیچ‌کس آن را نمی‌دید. سال‌ها بعد همه چیز در حمله بزرگی که آشور به عیلام کرد سوخت و خاکستر شد… نقاش از معبد بزرگ چغازنبیل یک نقاشی بزرگ کشید و برای تسکین دردهای این زن شروع کرد به نقاشی کردن و تصویر زن را به طور کامل کشید زنی با بچه‌ای در بغل با سر و دست سالم و پاهایی که شبیه دم ماهی بودند. آن زن لبخند می زد.».(ص.۳۱)

در گفتار دوم فصل اول نویسنده اطلاعاتی را درباره زیگورات چغازنبیل به خوانند می‌دهد: «در سال ۱۸۹۰ میلادی ژاک دمرگان باستان‌شناس معروف (زمین‌شناس و مهندس معدن فرانسوی) گزارش داد که در ناحیه معروف به چغازنبیل معادن نفت وجود دارد؛ در نتیجه همین گزارش شرکت نفت ایران به وجود آمد. در حدود ۵۰ سال بعد از آن تاریخ، مهندسانی که مشغول کار اکتشاف نفت در آن حوالی بودند برای باستان‌شناسی که در شوش حفاری می‌کرد آجری را فرستادند که روی آن نوشته‌هایی بود و همین آجر باعث شد که حفاری و کنده‌کاری و خاک‌برداری از این مکان تاریخی انجام  گیرد.».(ص.۳۵)واژه زیگورات از فعل زیگورو به معنای بلند و برافراشته ساختن مشتق شده است. واژه چغازنبیل از دو جزء چغا به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد درست شده است.

چغازنبیل توسط پادشاه عیلامی اونتاش ناپیریشا در نزدیکی رود دز ساخته شد و دوراونتاش نامیده شد؛ دور به معنی شهر یا قلعه بوده است. در مرکز شهر معبد عظیمی به صورت چند طبقه‌ای بنا شده که امروزه فقط دو طبقه آن پابرجا است. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن عیلامی است. واژه زیگورات از فعل زیگورو به معنای بلند و برافراشته ساختن مشتق شده است. واژه چغازنبیل از دو جزء چغا به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد درست شده است. گویا قبل از حفاری معبد، ویرانه‌های تپه مانند یک زنبیل بر عکس بوده است به همین علت شهر کهن دوراونتاش را به این نام خوانده اند. (ص.۳۶)

«چغازنبیل نیایشگاهی باستانی است که در زمان عیلامی‌ها و در حدود ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد ساخته شده است، چغازنبیل بخش به جامانده از شهر دوراونتاش است، بلندی آن ۵۲ متر ۵ طبقه بوده است، اما امروز ارتفاع آن ۲۵متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی مانده است».(ص.۳۷) «در سال ۶۴۶ پیش از میلاد سپاهیان آشور به رهبری آشوربانیپال به عیلام تاختند با ویران کردن شهر شوش و قتل عام هزاران نفر از مردم بی گناه، تمدن باستانی عیلام را به پایان رساندند.»(ص.۴۰)

شفیعی در ۹ فصل دیگر این کتاب بر همین منوال داستان‌هایی کوتاه را برای ۹ اثر جهانی ایران نگاشته و در ادامه با اشاره به مستندات و تحقیقات کتابخانه‌ای به تاریخچه آثار، سبک معماری آن اشاره می‌کند.

کتاب گذری بر خاک نمناک شامل قصه‌هایی از ۱۰ بنای ایرانی میراث‌جهانی در  ۱۰ فصل و ۲۳۶ صفحه به قلم مجید شفیعی در سال ۱۳۹۹ برای گروه سنی نوجوانان توسط نشر تاریخ ایران در هزار نسخه منتشر شده است.

منبع:ایرنا

«معبد خورهه»؛ ستون‌هایی به سوی خورشید

 وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نوشت: «معبد خورهه» در محلات در استان مرکزی یادگاری از دوران پادشاهی اشکانیان است که دو ستون سنگی و بلند به ارتفاع حدود هشت متر دارد.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، خورهه در اوستا به مفهوم محل برآمدن خورشید و کلمه خور در این کتاب به مفهوم منطقه ییلاقی است؛ این منطقه در شمال شرق محلات و بین روستاهای دودهک، ورین و آب گرم، در کنار رودخانه خورهه قرار دارد. بررسی تحقیقاتی انجام شده و آثار کشف شده در دشت و ارتفاعات خورهه نشان می دهد سابقه سکونت و قدمت منطقه به هزاره دوم قبل از میلاد باز می گردد.

علی اصغر مونسان در حساب کاربری خود در اینستاگرام با اشاره به تاریخچه و مشخصات آثار باقیمانده از معبد خورهه نوشت: محلات یکی از جاذبه های دیدنی شهرستان محلات در استان مرکزی معبد خورهه و ستون‌های سنگی آن است که زینت بخش خورهه هستند و می‌توانید از آن در کنار سایر دیدنی‌های این روستا، بازدید کنید.

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خاطر نشان کرد: معبد خورهه یادگاری از دوران پادشاهی اشکانیان است که دارای دو ستون سنگی و بلند به ارتفاع حدود هشت متر است. در ساخت ستون‌های خورهه، سنگ‌هایی معدنی از معدن سنگی که در شمال غرب آن و در فاصله ۵۰۰ متری قرار دارد، استفاده شده است. جنس این ستون‌ها از سنگ تراورتن است و به‌صورت ۶ قطعه روی هم سواره شده‌اند.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، شهرستان محلات دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی متعددی است که یکی از این جاذبه ها دو اثر ستون های خورهه و آتشکده آتشکوه است؛ محوطه تاریخی و باستانی خورهه در مجاورت روستایی به همین نام و در ۴۸ کیلومتری شمال شرق شهرستان محلات، در استان مرکزی قرار دارد.

محوطه آتشکده آتش کوه از جمله مهمترین آثار بر جای مانده از دوران باستان ایران زمین است که بیش از ۳هزار و۵۰۰ متر وسعت دارد و مورخان از این مجموعه به عنوان، آتشکده، معبد، کاخ و مرکز برگزاری جشن ها و مراسم های مذهبی و ملی، عمارت و منزل ییلاقی و قبرستان یاد کرده اند که در دوره های باستان و دوره اسلامی مورد استفاده بوده است.

محوطه معبد خورهه، محلات از یک بنای اربابی شامل بخش درونی، اتاق‌های متعدد و محوطه بیرونی تشکیل شده است. از این محوطه تاریخی تنها دو ستون متشکل از ۶قطعه سنگ با مجموع ارتفاع هشت متر، بقایای فرو ریخته ستون‌ها، بخشی از دیواره‌های سنگی، گورها و آثار به دست آمده به جا مانده است. ایوان اصلی دارای ۱۲ ستون در دو ردیف بوده که اکنون دو ستون آن باقی مانده است و جنس آنها از جنس سنگ تراورتن محلات است که اکنون نیز دارای معادنی است.

این آثار با آثاری چون تخت جمشید از نظر نقش بندی تفاوت داشته و از پایه ستون به طرف بالا به شکل مخروطه ناقص باریک ساخته شده و سطح مخروط ها حلزونی است. پایه این ستون ها مدور ساده و سر ستون ها به سبک و شیوه ایونیک که نوعی دیگر از ستون سازی یونان با افکار و اسلوب محلی، ساخته شده است.

بر اساس بررسی های صورت گرفته، منطقه خورهه از هزاره دوم پیش از میلاد مسکونی بوده است. از این معبد تنها دو ستون به ارتفاع شش متر با حجاری های زیبا در بالای آن باقی مانده است. به گفته باستان شناسان در این محل بنایی ییلاقی برای اشراف سلوکی و معبدی اشکانی قرار داشته است.

خورهه هنوز بافت قدیمی و سنتی خود را حفظ کرده است و خانه‌های با گل و چوب ساخته شده در این روستا خودنمایی می‌کند. امامزاده هفت ایوان با گنبدی مخروطی شکل که توانسته به لحاظ معماری بسیار مورد توجه قرار گیرد؛ غار  شاه بلبل  که در کوه‌های بین خورهه و دلیجان واقع شده، غار تاریخی  لوراخ گاو  و هچنین چشمه وزوان  (چشمه شوره) که در شمال معبد سلوکی این روستا واقع شده و آب آن سنگ ساز و غیر قابل شرب است، در این روستا جریان دارد، از جاذبه‌های طبیعی و تاریخی روستای خورهه است.

با توجه به شیوع بیماری کرونا و توصیه ستاد ملی مقابله به کرونا به در خانه ماندن و تاکید بر تعویق سفر به دوران پس از مهار بیماری کووید ۱۹، اکنون بهترین فرصت برای مطالعه و شناخت بیشتر جاذبه های فرهنگی، گردشگری و طبیعی ایران ایجاد شده است. می توان با بررسی دقیق، مقصدهای جذاب و جدید گردشگری را برای مسافرت های فردی و گروهی در دوران پسا کرونا برنامه‌ریزی کرد.

منبع:ایرنا

مسجد جامع دماوند؛ شبستانی باشکوه یادگار سلجوقی

مسجد جامع دماوند، یکی از آثار تاریخی و ارزشمند این دیار است که در بخش شرقی این شهر واقع شده و جزو نخستین مساجد ایران به سبک شبستانی بوده که با وجود گذشت زمان و مرمت‌های بسیار همچنان باشکوه است.

مسجد در هر نقطه از جهان خانه امن الهی، عظیم‌ترین پایگاه فرهنگی، معنوی و محلی برای نیاز و سجود به درگاه قادر متعال بوده و در ایران اسلامی از دیرباز تاکنون به این مکان ارزشمند توجه ویژه ای شده است.

در میان تمامی مساجد برخی به دلیل سابقه و قدمت تاریخی، بیش از پیش مورد توجه هستند که می توان علاوه بر استفاده فرهنگی و معنوی، از آن به عنوان یک اثر تاریخی، فرهنگی و اصیل ایرانی یاد کرد.

مسجد جامع عتیق دماوند از جمله این مساجد است که بین محله قاضی و فرامه (چریک) در نقطه مرتفع بر روی تپه‌ای در مرکز شهر دماوند، مشرف به شهر واقع شده و مسجد جامع فعلی بر روی مسجد قدیمی بنا شده است؛ مسجدی که مردم محلی در وصف آن می‌سرایند: مسجدی که عرش پیوند است؛ مسجد جامع دماوند است.

طبق شواهد و اسناد تاریخی، به نظر می‌رسد که مسجد جامع دماوند در دوران حکومت سلجوقیان ساخته شده باشد ولی در این میان هستند برخی از کارشناسان و باستان‌شناسانی که نظری غیر از این داشته و بر این باورند که قدمت واقعی مسجد جامع، بیش از اینها است و احتمال می رود که در سال‌های قبل‌تر از سلجوقیان ساخته شده است.

بر اساس روایتی که سینه به سینه نقل شده و تا به امروز هم در بین مردم مطرح است، در مکان مسجد جامع، قبل از ظهور اسلام آتشکده بزرگی برپا بود که پس از فتح منطقه توسط لشگریان اسلام، آتشکده تبدیل به مسجد بزرگی شد که البته در بسیاری از مناطق ایران اماکن عبادی قبل از اسلام به مسجد تبدیل شده‌اند.

طبق گفته آندره گُدار، معمار و باستان‌شناس فرانسوی، مسجد جامع عتیق دماوند از جمله مساجد اولیه ایران است که به سبک اعراب در ایران بنا شده و اکنون آثاری از آن باقی نیست و تنها اثری که از قدیم در این مسجد باقی مانده به حدود قرن پنجم هجری باز می گردد.

تعمیرات و تغییرات در مسجد جامع دماوند

شهر دماوند بارها بر اثر زلزله خسارت دیده است. بدون شک مسجد جامع از آسیب زلزله مصون نمانده و طی سال های متمادی تعمیرات و تغییرات زیادی را در خود دیده است.

طبق گفته ناصر پازوکی طرودی نویسنده کتاب آثار تاریخی دماوند، تعمیر این مسجد مربوط به سال ۸۲۱ ه.ق است که حاکی از الحاق بنایی به مسجد سلجوقی بوده و همچنین در سال های ۹۲۷، ۱۰۲۴، ۱۰۳۰ و ۱۰۸۱ هجری قمری نیز مورد تعمیر قرار گرفته است که نشان می دهد مسجد جامع در زمان سلاطین صفویه بارها تعمیر شده است.

نقشه مسجدجامع دماوند به صورت مستطیل شکل و دارای طرح شبستانی و شامل یک تالار و شبستان ستوندار، اتاق ها، مناره و شبستان زیرزمینی است.

مناره مسجد از معدود آثار باقیمانده بنای قدیمی و متعلق به دوره سلجوقی است که همچون گذشته در ضلع شمال شرقی مسجد فعلی، هنوز پابرجا است.

مناره از لحاظ ساختمانی، به طور مستقل در گوشه شمال شرقی دیوار مسجد ساخته شده و یک ضلع منار، متصل به دیوار مسجد بوده که در واقع به صورت نیمه مستقل دیده می شود و فاقد تزئینات و کتیبه است.

هنگام ساختن مسجد جدید، قسمت بالای مناره مورد تعمیر قرار گرفت و کتیبه ای به آن اضافه شد. بدین ترتیب مناره دوره سلجوقی با کتیبه ای جدید، به خط کوفی سفید روی زمینه کاشی آبی رنگ، تزیین شد. در این کتیبه آیه ۵۶ از سوره احزاب آمده است.

صحن مسجد

صحن مسجد به صورت مستطیل شکل بوده و وسط آن یک حوض جهت وضو و شستشو و نیز یک چاه عمیق وجود داشته و کف صحن را سنگ فرش کرده بودند.

از طریق سه ورودی مسجد یکی از سمت شمال غربی و دیگری از سمت جنوبی  و یکی هم از سمت شمال غربی به سحن مسجد راه داشته است. اهالی محل می گویند که شمال غربی متعلق به آقایان و ورودی جنوبی متعلق به خانم ها بوده است.

بنای فعلی مسجد با ۲ شبستان در امتداد شمالی – جنوبی با ورودی بزرگی مزین به کاشی هفت رنگ و گنبدی نیلگون خودنمایی می‌کند.

قدیمی‌ترین بخش این مسجد شبستان کوچک زمستانه آن در طبقه زیرین مسجد (در جبهه شمال) و مناره رفیع آن است که همچنان اصالت اولیه خود را حفظ کرده است.

شبستان زمستانی، در این فصل از سال که هوای دماوند بسیار سرد است مورد استفاده قرار می‌گرفت و ریش سفیدی از این محله مدعی است که این شبستان با تونلی به محله فرامه (چریک) می‌رسید.

این مسجد با ستون های آجری و سنگی به سبک بناهای ساسانی بنا شده است. شبستان شمالی دارای چهار ستون بتنی مرتفع است که در قسمت سقف بهم بسته شده و گنبد مسجد را ایجاد کرده است.

قسمت جنوبی شبستان نیز دارای ایوان بزرگی است که تمامی سطوح آن با کاشی هفت رنگ و نقوش گل پوشانده شده و محراب مسجد در مرکز آن قرار دارد.

در جهت شرقی و غربی ۲ شبستان فضاهایی ایجاد شده است که ارتباط ۲ شبستان را فراهم می کند و بخش شرقی شامل فضای وسیع تری است که در حال حاضر به عنوان محل استقرار خانم ها استفاده می شود.

محراب‌ها، کتیبه‌ها و تزئینات

محراب اصلی در جنوب غربی شبستان، درمنتهی الیه دیوار مسجد، واقع شده است. سایر محرابها را به تقلید از این محراب ساخته و ظاهرا در زمان فتحعلی شاه قاجار، مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته است و تغییراتی در آن به وجود آمد.

محراب مسجد دماوند با محراب مدرسه حیدریه قزوین و محراب مسجد گلپایگان شباهت دارد. بدین ترتیب تمامی شواهد و آثار حاکی از این است که مسجد جامع دماوند، متعلق به دوره سلجوقی است.

به اعتقاد کارشناسان به جهت خرابی که شاید بر اثر زلزله های متعدد رخ داده باشد، به تزئینات مسجد لطمه ی زیادی وارد شده بود.

از مهره‌های ضربدری گچی در بیشتر نقاط به خصوص در بدنه و کمر پایه ستون‌ها و زیر تاق قوس ها استفاده شده بود و ۲ ستون مدوری که در نزدیکی محراب اصلی بودند، در بدنه آن‌ها تزیینات گل و بوته وجود داشته است.

تزئینات دیگر مسجد مهرهای ضربدری گچی میان بندهای عمودی آجرها و نام امام علی (ع) به‌صورت چلیپا و نیز مهر گچی مربع شکلی که به چهار مربع کوچکتر تقسیم شده بود و داخل هرچهار مربع، نقش ستاره تزئینی، وجود داشت که توسط یک هشت ضلعی احاطه می شد.

در دوره صفویه و قاجاریه هنگام تعمیر مسجد، بعضی قسمت ها را با کاشی تزیین کرده بودند و بالای محراب ها و نیز بالای بعضی ستون‌ها، کتیبه‌های وجود داشت که به جز چند کتیبه که در مسجد فعلی دیده می‌شوند، از بقیه کتیبه‌ها اطلاعی در دست نیست.

همچنین بالای محراب ها و بعضی ستون‌ها، کتیبه‌هایی وجود داشته که هم اینک تعداد معدودی از آنها در مسجد فعلی دیده می‌شوند.

مرمت شبستان زمستانه نیازمند اعتبار

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان دماوند با اشاره به اینکه این شهرستان بیش از ١٦٠ اثر تاریخی دارد که ٧٣ اثر به ثبت ملی رسیده اند، اظهار داشت: اماکن گردشگری و تاریخی شهرستان دماوند بیشمارند که از جمله آنها می توان به برج تاریخی شبلی، دریاچه های تار و هویر، غار رودافشان، آبشارها و دره های زیبا و همچنین روستاهای بکر منطقه اشاره کرد که هر کدام جاذبه و ویژگی های منحصر به فرد خود را داراست.

شهرام شریفی با اشاره به مسجد جامع شهر دماوند به عنوان یک مکان تاریخی، فرهنگی و مذهبی افزود: این مکان با شماره ٢٣٠ در سال ١٣١٤ به ثبت ملی رسیده است.

این مقام مسئول ادامه داد: بنای مسجد مربوط به دوره سلجوقی و مناره مسجد یکی از یادگارهای معماری دوره سلجوقی است که همچنان استوار و پابرجا است.

وی اضافه کرد: تحقیقات پیشین گویای این موضوع است که بنای مسجد بر روی خرابه های آتشکده ای زرتشتی بنا شده بود لیکن طبق پژوهش تازه ای که دکتر مسعود نصرتی در این خصوص انجام داد، نتایج جالب توجهی حاصل شده که پس از تکمیل توسط نامبرده، در رسانه ها منعکس می شود.

شریفی خاطرنشان کرد: آخرین مرمت اساسی مسجد جامع شهر دماوند توسط استاد و معمار معروف حسن لرزاده انجام شد و پس از آن تغییر چندانی در بنا رخ نداده و در چند مورد مرمت محدود صورت گرفته است.

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان دماوند ادامه داد: طی سنوات گذشته شبستان مسجد جامع که یکی از قسمت های اصیل و قدیمی مسجد است، مورد مرمت قرار گرفت ولی به جهت نبود اعتبار کافی تاکنون این فرایند نیمه کاره مانده است.

وی بیان داشت: امیدواریم مسئولان استان و شهرداری دماوند در خصوص تامین اعتبار برای اتمام طرح مرمت شبستان زمستانه مسجد و بهره برداری از آن به عنوان موزه قرآن و نسخ خطی مسجد جامع، اراده موثری داشته باشند.

این مقام مسئول گفت: در اقلام تبلیغی اداره میراث دماوند که هر ساله منتشر می شود، مسجد جامع به عنوان یکی از مهم ترین اماکن تاریخی، مذهبی شهرستان به بازدیدکنندگان و گردشگران معرفی می شود.

منبع:ایرنا

تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است

ریشه‌های فرهنگی و گذشته تاریخی باعث ترسیم افق فرهنگی و اجتماعی ملت‌ها شده است؛ ریشه‌هایی که پیشینیان یک ملت بنا کرده‌اند و نسل‌های بعدی با تکیه بر آن در جهت پیشرفت و تعالی گام بر داشته‌اند. یکی از روش‌های شناخت فرهنگ جوامع، بررسی پوشاک آن‌هاست که مستلزم شناخت ریشه‌های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی و نظام‌های دینی، عقیدتی و اقتصادی است.

با تکیه بر این موارد در بررسی‌های تاریخی پوشاک ایرانیان، ویژگی‌های قومی و اجتماعی در هر دوره‌ای از تاریخ به خوبی نمایان می‌شود. آنچه در مجموعه شکل‌گیری پوشاک مردم یک گروه اجتماعی یا قومی اهمیت دارد، الگوهای فرهنگی، دینی و نقش و عملکرد آن‌هاست.

با اینکه در وهله نخست برای پوشیده شدن و نگهداری بدن از پوشک استفاده می‌شود اما باید اذعان داشت که هر قطعه از پوشاک حامل اندیشه‌ای است؛ اندیشه‌ای که عامل اصلی تولید و طراحی آن قطعه پوشاک بوده است. به عبارتی پوشاک مجموعه‌ای از نشانه‌ها و علائم است که در کنار هم نظامی واحد را بر پایه تعاریفی خاص(ملی، میهنی، تاریخی، اسطوره‌ای) به منظور القای هویتی یگانه شکل می‌دهد.

از آنجایی که تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباس از قدیمی‌ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی و مطالعه و تحقیق قرار می‌گیرد و با تغییر نوع پوشاک رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول می‌گردد، در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته‌ای در مورد مردم آن دوران را برای ما روشن می‌سازد.

در ایران از دوران باستان تا کنون نیز پوشاک از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در اوستا و متون مربوط به ایران باستان به بهانه‌های مختلف از آن سخن به میان آمده است. متون تاریخی مربوط به ادوار باستانی و همچنین دوره اسلامی، از لباس ایرانیان به تفصیل یاد نموده و ایرانیان را ملتی خوش‌پوش و برازنده توصیف کرده است.

ایرانیان همچنین در گذر زمان سعی کرده‌اند شیوه لباس پوشیدن را متناسب با شرایط متغیر زمانه خود هماهنگ کنند، به این شکل که جوامع شرقی از جمله ایران در پوشاک خود حال و هوای شرقی منطقه را حفظ کرده و سنگ نگاره‌ها و پیکره‌های جامانده از ادوار تاریخی گذشته پوشیده از لباس، نشان از این امر است.

از آنجایی که پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است، برای آگاهی از پوشش در ایران نوع پوشش و پوشاک بانوان این سرزمین در ادوار تاریخی از جمله مادها، پارس‌ها، اشکانیان، ساسانیان، سلجوقیان، تیموریان، صفویان، قاجاریان، پهلوی و انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

پوشاک زنان در دوره مادها

مادها اولین حکومت فراگیر در فلات ایران بودند، آن‌ها از هر طبقه و قومی که بودند برای جلوه‌گری هر چه بیشتر خود به هر چیزی که گمان می‌بردند خودآرایی است، مانند یک نیاز حتمی و حیاتی دست می‌یافتند و در هر زمان وسایل موجود را از طلا، نقره، مفرغ، آهن تا گچ و سنگ و صدف می‌ساختند.

در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» درباره پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجسته برجا مانده گفته شده که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است و مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می‌شوند.

پوشاک زنان در دوره پارسی‌ها

پارسی‌ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تاسیس کردند. آن‌ها از نظر لباس و پوشاک مانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته‌چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز بر می خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است».

پوشاک زنان در دوره اشکانیان

در این دوره نیز همانند گذشته، پوشش زنان ایرانی کامل بوده است، «پوشاک زنان اشکانی پیراهنی بلند روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده است و پیراهن دیگری روی آن را می پوشانیده است. قد پیراهن دوم نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده و روی این دو پیراهن چادر به سر می‌کردند».

این جزئیات در پوشش، از نقش‌برجسته پالمیر در موزه لوور «زنی از دوره اشکانی» را نشان می‌دهد که چادر به سر دارد و زیر آن عمامه‌اش به خوبی نمایان است. بر بالای پیشانی(پایین عمامه) فلزی پهن منقوش و برجسته چون نواری موهای جلوی سر را پوشانده و با وضع مطلوبی به عقب سر برده است.

پوشاک زنان در دوره ساسانیان

در این دوره اردشیر دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد، اوستا را ترجمه و آتشکده‌های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره همچنان دارای حجاب کامل بودند و هم‌چنین چادر و شنل از عناصر مهم پوشش زنان ساسانی بوده که ما آن را بر سر ملکه آذرمیدخت، دختر خسروپرویز که مدتی هم در ایران پادشاهی کرده، می‌بینیم. در مورد پوشاک زنان این دوره چنین آمده است که «چادر که از دوره‌های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده و در این دوره نیز به صور مختلف مورد استفاده قرار می‌گرفته است».

بررسی نقوش سنگی و طرح‌هایی از چندین بشقاب نقره باستانی نشان می‌دهد که بانوان ساسانی پیراهنی بلند با آستین یا بدون آستین، پرچین و گشاد می‌پوشیدند و آن را با نواری در زیر سینه مانند زنان اشکانی جمع می‌کردند، از طرز قلم‌زنی و چین‌سازی پیراهن و دامن پیداست که در انتهای دامن بر پشت پا، پارچه‌ای اضافه و پرچین به آن دوخته‌اند، یقه پیراهن آنان اغلب گرد ولی جلو باز تا پایین‌تر از سینه نیز دیده می‌شود؛ همچنین زنان ساسانی گاهی چادر گشاد و پرچین سر می‌کردند که تا ساق پا می‌رسیده است.

انسان از ابتدای تاریخ در فکر تحول سبک پوشش خود بوده و همواره برای بدیع سازی پوشاک خود تلاش کرده است. یکی از مهم ترین مولفه‌های مرتبط با هویت، پوشاک، افراد جامعه است که بی‌شک با دیگر عناصر، ارتباطی تنگاتنگ دارد، از آن‌ها اثر می‌پذیرد و بر آن‌ها اثر می‌گذارد. بنابراین مطالعه و تحقیق درباره پوشش تن آدمیان از آغاز تا امروز مستلزم مطالعه و تحقیق درباره چگونگی متحوّل شدن بشر، اوضاع اجتماعی و فرهنگی او و بطور کلی متمدن شدن اوست که به طور خاص مطالعه نوع لباس و پوشاک مردم ایران در دوره‌های متفاوت که بنا به شرایطی آن دوران همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته است، می‌تواند قابل توجه باشد.

منابع:

غیبی، مهرآسا؛ ۱۳۸۴؛ کتاب هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی؛ انتشارات هیرمند

دورانت، ویل؛ ۱۳۷۶؛ پوشاک در ایران زمین؛ جلد اول مشرق زمین گاهواره تمدن؛ انتشارات علمی فرهنگی؛ چاپ پنجم

فضل وزیری، شهره؛ ۱۳۹۲؛ تحلیل تطبیقی شکل و رنگ چادر زنان ایران؛ فصل‌نامه هنر علم و فرهنگ؛ شماره یک

بابایی، پروین؛ اکبری، فاطمه؛ ۱۳۹۳؛ بررسی مبانی نظری طراحی و مد لباس زنانه در الگوی ایرانی- اسلامی؛ فصلنامه نقد کتاب هنر؛ سال اول؛ شماره ۱ و۲

افروغ، عماد؛ مهربانی‌فر، حسین؛ بهار ۱۳۹۷؛ مطالعه چرخه مد لباس در جامعه ایران؛ فصلمانه زن در فرهنگ و هنر؛ دوره ۱۰، شماره ۱

کاظمی‌اسفه، نگار؛ طراحی لباس ایرانی- اسلامی با بهره‌گیری از نقوش اسلامی در جهت هویت بخشیدن به فرهنگ و هنر ایران؛ مجموعه آثار و مقالات برگزیده دهمین کنگره پیشگامان پیشرفت

جمالی‌زاده، احمد؛ بهار ۱۳۸۹؛ مقاله «پوشش زنان در ایران پیش از اسلام»؛ نشریه علمی ترویجی مطالعات ایرانی؛ شماره ۱۷

منبع:ایسنا

آبشار یخی در دامنه کوه طالون

وصف روستای «طالون»، وصف‌آبادی‌­ای است که همه زیبایی خود را در دامنه به هم تنیده کوه‌های «البرز» به رخ می‌کشد.

آخرین روستا از روستاهای حریم منطقه ۵ با طراوت و شادابی طبیعت درآمیخته و قابی وصف ناشدنی از آن ساخته است.
۲۰ کیلومتر پس از شهر و دود و هیاهوی آن، اهالی روستای طالون روزگارشان را کمی متفاوت‌تر از شهرنشینان می‌گذرانند. این روستای ییلاقی آنقدر خوش آب و هوا و زیباست که به یکی از جاذبه‌های گردشگری طبیعت دوستان تبدیل شده است. البته جاده سخت و پر از شیب آن سبب شده تا بیشتر، محلی‌ها، کوه­نوردان و گردشگران حرفه‌ای سراغ آن بروند و همین موضوع طبیعت آن را بکر و دست نخورده نگاه داشته است. روستای طالون یا در برخی نوشتارها «تالون» از توابع بخش کن و در شمال غربی تهران قرار دارد.

رودخانه «کن» از سمت چپ روستای می‌گذرد که موجب شده است تا فصل بهار و تابستان، آب‌وهوای ییلاقی تالون وصف‌ناپذیر باشد. البته این هوای سرد و گوارای تابستانی در فصل زمستان با طوفان و برف شدیدی همراه می‌شود که زندگی در روستا را مختل کرده و همین موضوع باعث شده است تا ساکنان بومی آن از ۴۰۰ خانواده در تابستان به ۲۰ خانواده در زمستان تقلیل یابد. سردی هوا و بسته شدن مسیرهای دسترسی آن دلیل اصلی مهاجرت طالونی‌ها به شهر بوده و به این روستا موقعیت ییلاقی بخشیده است.
طالون در فاصله ۶ کیلومتری شمال روستای «رندان» قرار دارد. روستای «سنگان» نیز در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی آن قرار گرفته است. آزادراه «تهران – شمال» میان روستای تالون و سایر روستاهای دهستان «سولقان» مانند «سنگان»، «واریش»، «وردیج»، «کشار سفلی» و «باغ دره» فاصله انداخته است. تونل تالون در قطعه یک آزادراه تهران – شمال در شمال روستای طالون قرار گرفته است که دومین تونل بزرگ جاده‌ای ایران به شمار می‌آید.

  • جاده‌ای خطرناک و صعب‌العبور

تا پیش از سال ۱۳۹۲، منطقه طالون شورای روستایی نداشت و کفالت این روستا برعهده شورای روستای سنگان بود. برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲، انتخابات شورا انجام شد و مورد استقبال اهالی بومی قرار گرفت. «حسن فاضلی» که چند سالی است مسئولیت شورای روستا را برعهده دارد، یکی از مهم‌ترین مشکلات طالون را نبود جاده مناسب می‌داند و می‌گوید: «جاده طالون بسیار خطرناک است. اگر جاده درست شود، همه مشکلات حل می‌شود.

بارها برای بهبود جاده اقدام کرده‌ایم و رایزنی‌های لازم انجام شده است. اما همیشه بهانه نبود بودجه مطرح می‌شود. متأسفانه اگر برف ببارد ۴ روز باید تلاش کنیم تا راهداری بیاید. البته آن موقع هم به کمک شورا و دهیار و کارگری که خودمان آماده می‌کنیم، کار پیش می‌رود. جاده طالون در زمستان، جاده صعب‌العبور خطرناکی است که با یک طوفان و برف، تخریب می‌شود.»

  •  کم توجهی به خدمات رفاهی روستا

به گفته فاضلی همین جاده سخت موجب شده است تا روز به روز از اهالی بومی روستا کاسته شود. او می‌گوید: «متأسفانه دیگر اهالی را نمی‌توان اینجا نگاه داشت. به سبب صعب‌العبور بودن جاده، مردم روستا به تهران می‌روند و خانه‌­ای در تهران تهیه می‌کنند تا زمستان در طالون نمانند. اکنون سال­ها است که از اهالی بومی کاسته و به دلیل موقعیت ییلاقی روستا، تابستان‌ها شلوغ می‌شود. روستای طالون آخرین روستای حریم منطقه ۵ است که بعد از آن به جاده کرج می‌رسیم. شورای طالون درباره امکانات رفاهی روستا می‌گوید: «نه درمانگاهی وجود دارد و نه مدرسه‌ای دایر است. حتی مغازه و سوپرمارکت هم نداریم. برای تهیه مایحتاج روستاییان باید به سولقان یا تهران مراجعه کنیم. این وضعیت در زمستان سخت‌تر می‌شود.»

  •  گاز گرمابخش خانه روستانشینان

کم­تر از یک ماه دیگر اهالی روستا از نعمت گاز بهره‌مند می‌شوند. حسن فاضلی، رئیس شورای طالون می‌گوید: «با ساخت ایستگاه تقلیل فشار گاز، شبکه گازرسانی به روستای طالون و رندان عملیاتی خواهد شد، هزینه مسطح کردن ایستگاه تقلیل فشار گاز، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال بوده است که با همکاری شورای اسلامی و دهیار روستاهای طالون و رندان به پیمانکار پرداخت شده است. خوشبختانه از این پس گاز، گرمابخش خانه‌هایمان خواهد بود.»

  •  افزایش قیمت ملک در طالون

نزدیکی روستای طالون به شهر و طبیعت بکر و زیبای آن موجب شده است تا مورد توجه گردشگران قرار بگیرد. همین امر ویلاسازی را در روستا افزایش داده است. فاضلی درباره نوسان قیمت زمین در طالون می‌گوید: «اگر تا سال گذشته زمین متری ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان بود، اکنون زمینی که خانه‌ای در آن نیست، متری ۳ تا ۴ میلیون تومان قیمت دارد و باغی که خانه در آن ساخته شده است تا متری ۷ میلیون تومان هم خرید و فروش می‌شود.»

  •  گیلاس‌های صادراتی طالون

یکی از جذابیت‌های روستای طالون را باید در بهار مشاهده کنید. باغ‌های «گیلاس» در دامنه کوه، لباس سفید گل به تن می‌کنند و این شکوفه‌ها تصویری دیدنی از طنازی طبیعت به نمایش می‌گذارند. گیلاس یکی از مرغوب‌ترین محصولات کشاورزی روستا که از معروفیت زیادی برخوردار است. گیلاس‌هایی که به کشورهای همسایه نیز صادر می‌شوند.

  •  ماهی‌های خوش خوراک روستا

علاوه بر باغداری، دامداری نیز از مشاغل مهم روستای طالون محسوب می‌شود. البته این روزها رونق چندانی ندارد. چون جمعیت بومی روستا کم شده است. با این حال، توسعه استخرهای پرورش ماهی کسب و کار جدیدی را برای جوانان روستا فراهم کرده است. چند سالی است که ۲ استخر پرورش ماهی در این روستا راه‌اندازی شده و ماهی «قزل آلا» ی مرغوبی را در آن پرورش می‌دهند. این استخر حاصل کار و تلاش ۲ برادر کارآفرین از خانواده فاضلی است که توانسته‌اند مشتری‌های زیادی جذب کنند. هوای سرد و آب گوارا سبب شده است تا ماهی‌های طالون از مرغوبیت خوبی برخوردار باشند و به قول اهالی بسیار خوش خوراک هستند.

  • تاریخ مردم‌شناسی روستا

گویش اهالی روستا «تاتی» است. همانند گویش مردم تهران قدیم. هنوز هم این زبان در میان پیرمردهای روستا رواج دارد. این روستا از چند طایفه تشکیل شده است که در گذشته ساکن روستای سنگان بودند. طایفه بزرگ فاضلی از نوادگان حاج «یوسف اشراف‌زاده» و ملاک منطقه «حسن‌آباد» و «فخری» شاهزاده «قاجار» بوده‌اند که طی قرن­ها از منطقه طالون و سنگان به‌عنوان ییلاق و در زمان خشکسالی به دلیل وجود منابع آبی فراوان و وجود آبشار در این مناطق، استفاده می­کردند.

طایفه «اویسی» از مهاجران روستای «فردو قم»  که بیشترشان مذهبی بودند، از دیگر ساکنان روستا هستند و در زمان قاجار وارد این روستا شدند. از شیخ‌های دوره قاجار شیخ «حسین اویسی» بود که در منطقه سنگان زندگی می­کرد. طایفه «خان بابایی» هم بخشی از اهالی روستای طالون را تشکیل می‌دهند. روایت است فردی به نام «بابا خان» مردی مهربان و سخاوت‌مند بود که فرزندان زیادی داشت و به دلیل دوستی با پدر حاج یوسف اشرف‌زاده و ازدواج خانوادگی با این طایفه به منطقه سنگان و طالون راه پیداکرد. طایفه دیگری هم به این روستا آمدند که گفته می‌شود از رعیت‌زاده‌هایی بودند که از فقر و گرسنگی قحطی بزرگ در ایران برای امرار معاش به کوه‌های سنگان و طالون پناه آوردند و از سوی طایفه فاضلی و اویسی مورد اکرام و بخشش قرار گرفتند.

  • قله مرتفع طالون

از معروف‌ترین جاذبه‌های گردشگری روستای طالون، آبشار آن است. آبشاری که در فصل گرما بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد. برای رسیدن به آبشار طالون در جاده امامزاده‌داود(ع) با گذر از منطقه سولقان در سمت چپ به ۲ راهی رندان می‌رسید. پس از طی مسافتی کوتاه، روستای رندان را باید پشت سر بگذارید تا باز به دوراهی برسید. با رفتن به سمت چپ ۲ راهی، به آبشار طالون می‌رسید که در نزدیکی آزادراه تهران ‌ـ شمال قرار دارد.

آبشار در فصل بهار، تابستان و اوایل پاییز بسیار جذاب و دیدنی است. البته یخ زدن آب آبشار در فصل زمستان نیز تصویری دیدنی از آن به نمایش می‌گذارد. در این مسیر، درختان گردوی انبوهی وجود دارد که به گفته اهالی از مرغوبیت خوبی برخوردارند. از دیگر جاذبه‌های گردشگری روستا قله طالون است. که کوهنوردان زیادی را به سوی خود می‌کشاند. قله طالون قله‌ای بکر و با طبیعت دیدنی است که کوهنوردان حرفه‌ای می‌توانند برای صعود به آن راهی طالون بشوند.

منبع:همشهری

6 شهر قرون وسطایی که از اروپا به ارث رسیده‌اند

از دوران قرون وسطی تاکنون، 6 شهر اروپایی باقی مانده‌اند که به دلیل نوع نگهداری و حفاظت از آن‌ها هنوز سرِپا هستند و بازدیدکنندگان در هر سال از سراسر دنیا به دیدن این میراث غنی فرهنگی اروپا می‌روند.

پژوهشی در شناخت و گونه‌شناسی بادگیر

استفاده از انرژی باد در انجام کار و بهره‌گیری از آن در کنترل فضاهای مورد استفاده‌ انسان از دیرباز مورد توجه بوده است. کشاورزان در ساختن مزارعشان و شهرنشینان در ایجاد شهرهایشان همواره به شرایط اقلیمی محل و به‌ویژه به نحوه وزش بادهای غالب توجه داشته‌اند و بسته به مقتضیات محلی،  به بهره‌گیری از وزش باد در ایجاد آسایش حرارتی در فضاهای داخلی از طریق استفاده از عناصری چون بادگیر پرداخته‌اند. بادگیر این واژه مأنوس دیرآشنا، ترکیب دم و بازدم معماری است. این ترکیب زیبا، فنی‌ترین شکل استفاده از باد در ساختمان است که گذشتگان ما آن را به‌خوبی در ساختمان‌های خود اجرا کردند.

بادگیرها سازه‌هایی هستند که از قرن‌ها پیش در مناطقی از خاورمیانه و مصر با آب‌وهوای گرم و خشک و گرم و مرطوب به‌منظور جابجایی و خنک کردن هوای ساختمان‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند. معماران و سازندگان قدیمی برای ایجاد تهویه مطبوع و فراهم کردن آسایش حرارتی ساکنان از آن بهره گرفته‌اند. در واقع عملکرد اصلی بادگیرها، هدایت هوای بیرون به داخل ساختمان، خنک کردن نسبی و برقراری جریان طبیعی هوا در محل کار و سکونت مردم در شهرها و روستاها بوده است.

ایران از جمله کشورهایی است که با توجه به نوع معماری و آب‌وهوای آن به‌ویژه در شهرهای جنوبی و حاشیه کویر، از بادگیرها در شکل و اندازه‌های مختلف بهره گرفته است. زمانی که  سخن از معماری اکو تک به میان می‌آید فراموش می‌کنیم که این سرزمین روزی پیشرو در معماری مدرن بوده است و این منبع الهام غنی می‌تواند ما را به سمت خلاقیت‌های جدید متناسب با نیاز روز رهسپار سازد. آنچه گذشتگان دریافتند چگونگی تأمین نیازهای زیستی خود در طبیعت بود و با خلاقیت و تکنیک‌های کارآمد استادکاران به ایده‌های متناسب با نیاز روز خود جامه عمل پوشاندند.

در لافت نیز با توجه به شرایط اقلیمی و گرمای هوا شاهد به یادگار ماندن بادگیرهای زیبا و باارزشی هستیم که با عرق جبین و فراست استادکاران و گذشتگانشان محقق شده است. آنچه مسلم است نگهداری، حفاظت و ارج نهادن به بادگیرها عنصری کارآمد است که استفاده از تکنیک‌های عملکردی آن امروزه می‌تواند راه گشای بسیاری مشکلات از جمله کاهش مصرف انرژی باشد.

پیشینه بادگیرها در ادبیات ایران

ساخت بادگیرها دست‌کم از دوره‌های نخستین هجری قمری در ایران بزرگ رواج داشته است و بکارگیری این عنصر مهم معماری در سرزمین‌های دور و نزدیک ایران، حتی تا شمال آفریقا امری متداول بوده است. کمبود آثار معماری در این حوزه در بسیاری موارد با مدارک ادبی جبران می‌­شود. در فرهنگ لغات ایرانی، برای بادگیر از نام‌­های دیگری نظیر باد آهنج، باد آهنگ، باد خوان، بادخانه، بادخن، بادخور، بادخون، بادرس، بادغد، بادغر، بادغرا، باد غرد، بادغس، بادغن، بادغند، بادنج، بادنگ، بادهلج، باد هنج، بادهلج، واتغر، وانقز، خیشود و خیشخان استفاده ‌شده است.

پیشینه  بادگیرها در سفرنامه‌هایی از ایران

در سفرنامه‌های مسافران اروپایی و برخی آمریکایی‌هایی که به ایران آمدند، گزارش‌هایی درباره ساختار و کارایی بادگیرها به چشم می‌خورد. با توجه به بررسی‌ها و مطالعات انجام‌شده در مورد تمام سفرنامه‌های مسافران خارجی از ایران به ذکر نمونه‌ای از آن‌ها می‌پردازیم.

مارکوپولو در بخشی از سفرنامه خود چنین می‌گوید؛ «در آنجا شهرهای کوچک و بزرگ خوب زیادی است که هرمز با مردم عرب‌زبانش یکی از آن‌ها است. گرما در آنجا وحشتناک است بدین علت بر روی خانه‌هایشان وسایل تهویه جهت گرفتن باد ساخته‌شده است. این وسایل تهویه در جهتی قرارگرفته‌اند که جریان باد را از بیرون به درون خانه برای خنک کردن می‌آورند.»

آلفونس گابریل در کتاب خود تحت عنوان«مارکوپولو در ایران» درباره بادگیرهای سواحل جنوبی ایران چنان بیان می‌کند؛ «برای مقابله با گرمای بزرگ (شدید) حاکم بر منطقه، همه خانه‌ها مجهز به بادگیر هستند تا باد را مهار کنند. بادگیر در جهت وزش باد قرار می‌گیرد و باد به درون خانه و اتاق و هر جای دیگر که بخواهند، هدایت می‌شود.»

روستای لافت

از جمله مناطقی که در بدو ورود به آن منظره چشم‌نواز دریا و بادگیرهای زیبا به همراه نخل‌های سر به فلک کشیده چشم هر به بیننده‌ای را مجذوب خود می‌کند روستای لافت است. حیات این شهر مرهون دریاست و زندگی ساکنان لافت با دریا عجین شده است. ساکنان روستای لافت با توجه به شرایط خاص اقلیمی و قرار گرفتن در جوار دریا برای ایجاد تهویه مطبوع و تأمین آسایش حرارتی از بادگیر بهره گرفته‌اند.

عنصر شکوهمند لافت، بادگیرهای آن است که به‌صورت دوطرفه یا چهار طرفه بنا شده‌اند. با وجود کارکردهای حیاتی این بادگیرها، برای مردمان روستا، تزیینات کمی از جمله اشکال اسلیمی (طرح‌های گیاهان و ساقه‌های مارپیچ) در آن‌ها مشاهده می‌شود. این بادگیرها به‌صورت پرحجم و بزرگ ساخته‌ شده‌اند تا بتوانند نسیم خنک دریا را به درون خود بکشند و آن را به درون یکی از اتاق‌های خانه موسوم به اتاق لوله هدایت کنند. در کرانه‌های خلیج‌فارس بادگیرها معمولاً یک دهانه و خرطومی شکل است. دهانه پشت به دریاست و باد مرطوب برخاسته از دریا را درون بنا به جریان می‌اندازد و هوای داخل را سبک می‌کند.

 طرز کار بادگیرهای این منطقه مشابه نواحی مرکزی ایران است که تفاوت عمده با بادگیرهای نواحی مرکزی عملکرد برودتی این بادگیرهاست که از طریق جابجایی هوا صورت می‌گیرد. نسیم هوای بین خشکی و دریا و به‌طور کلی بادهای محلی در این مناطق از شدت کمتری نسبت به نواحی مرکزی ایران برخوردارند و لذا باید بادگیرها حجیم‌تر باشند تا بتوانند جریان بیشتری از هوا را به درون اتاق انتقال دهند. بايد توجه داشت كه در مناطق گرم و خشك مركزی ايران، به دليل خشكی هوا، آب سریع‌تر تبخير می‌شود و علاوه بر ايجاد برودت در محيط، باعث افزايش رطوبت نسبی هوا نيز می‌شود. در نتیجه هم گرما و هم خشكی بیش‌ازحد هوا را كاهش می‌دهد و محيطی مطبوع برای ساكنان ساختمان ايجاد می‌کند. ولی استفاده از اين روش در بادگیرهای جنوب كشور كه دارای اقليمی گرم و مرطوب است، ممكن نیست. زيرا اولاً به دليل بالا بودن ميزان رطوبت نسبی و اشباع نسبی هوا از بخار، تبخير آب به سهولت صورت نمی‌گیرد و در ثانی اضافه کردن هوای نم‌دار به محيطی كه هوای آن بیش‌ازحد آسايش انسان مرطوب است، شرايط زيستی را مشکل‌تر می‌کند. به این دلیل بادگیرهای جنوب، فقط از طريق جابجايی هوای داخل ساختمان، باعث كاهش دمای فضای آن می‌شوند.

مشخصه اصلی بادگیرهای روستای لافت این است که این بادگیرها تا زمین ادامه ندارند. به این ‌صورت که هنگام ساخت از پایین تا ارتفاع حدود کمتر از ۳ متر فضای اتاق است و پس ‌از آن تنوره ساخته‌ شده و با ایجاد تکیه‌گاهی معمولاً چوبی و به شکل X  که از آن ‌پس دیواره بادگیر شروع‌شده و تا ارتفاع معین بالا می‌رود.

به همین علت در هنگام ساخت دیواره بادگیر باید دقت شود که این دیواره سبک ساخته شود زیرا همان‌طور که مشاهده می‌شود وزن بادگیر بر روی دیواری است که بادگیر روی آن ساخته می‌شود. بدین ترتیب قسمت‌هایی از دیوار را خالی می‌کنند که هم به‌نوعی تزیین محسوب می‌شود و هم به استحکام بادگیر کمک می‌کند.

در لافت، بادگیرها بر اساس اصل کششی دهانه‌های رو به باد و مکش دهانه‌های شیب به بام عمل می‌کنند نه بر اساس اختلاف دما زیرا همان‌طور که می‌دانیم به علت اقلیم لافت همواره از طرف دریا به خشکی شاهد جریان هوا (باد) هستیم.

به‌طورکلی در نزديكی ساحل، تعداد بادگیرها بيشتر است و حجم آن‌ها نيز بزرگ‌تر است؛ ولی هرچه از ساحل دور شويم، تعداد اين بادگیرها و ابعاد آن‌ها كمتر می‌شود.

فرم نقشه، نقش مهمی در شکل‌گیری بادگیرها و چگونگی نمای شهر دارد و این نشانه‌ نبوغ و خلاقیت معماران است.به‌طورکلی در ایران بادگیر با پلان‌های مربع، مستطیل، شش، هشت‌ضلعی و دایره‌ای دیده‌شده است. در لافت بادگیرها اکثراً به‌صورت چهار دهانه و با پلان مربع هستند. در این میان بادگیرهای دو دهانه نیز مشاهده می‌شوند. در قسمت‌هایی از لافت تعداد دهانه‌های بادگیر با توجه به شرایط اقتصادی خانواده متغیر بوده است. چنانچه افراد متمول و ثروتمند صاحب بادگیرهای چهار دهانه و دارای تزئینات بوده‌اند.

تقسیم‌بندی بادگیرها به لحاظ شکل ظاهری

بادگیرها را برحسب چند عامل می‌توان تقسیم‌بندی کرد؛ بادگیر یک‌طرفه، ساده‌ترین نوع بادگیر یک جناحی است و بسیار کوچک و محقر بر فراز محفظه‌ای مانند سوراخ بخاری در پشت‌بام ساخته می‌شود در این روش برای پرهیز از گزند گردبادها و توفان‌های سهمگین، بادگیر را فقط در جهت بادهای خنک و نسیم‌های مطبوع می‌سازند جبهه‌های دیگر آن را می‌بندند. در برخی موارد بادگیرهای یک‌طرفه را پشت به بادهای شدید و آزاردهنده می‌سازند و در واقع این بادگیر عملکرد تهویه و تخلیه هوا را انجام می‌دهد. ابعاد آن نسبت به سایر انواع کوچک‌تر و شکل آن اولیه‌تر است این مسیر مورب (که در بالای بام دیده می‌شود) پس از اتصال به کانال عمودی داخل دیوار و پنجره خروجی داخل ساختمان مانند بخاری در یک ضلع اتاق قرار می‌گیرد و تهویه را انجام می‌دهد. این نمونه بیشتر در مناطق سیستان و قسمتی از شهرهای بم دیده می‌شود.

بادگیر دوطرفه، نوع دوطرفه که دارای دو وجه روبرو یکدیگر و با پنجره‌های بلند و باریک بدون حفاظ ساخته می‌شود و در قسمت داخلی ساختمان به شکل یک یا دو حفره در طاقچه دیده می‌شود این نمونه در سیرجان و به‌ندرت در کرمان دیده می‌شود.

بادگیر سه‌طرفه، سه جناحی است و دو نوع دارد، سه جناحی متصل و سه جناحی منفصل (اشکم دریده). در این نمونه می‌توان به تفکیک از یک یا دو یا سه جبهه استفاده کرد البته استفاده از این نوع بادگیر نادر است.

بادگیر چهار طرفه، بادگیرهای چهار طرفه است که به شکل کامل و مفصل‌تر از انواع دیگر ساخته‌ شده‌اند، و معمولاً داخل کانال‌های آن با تیغه‌هایی از آجر یا چوب یا گچ به چند قسمت تقسیم می‌شوند و بعضی از نمونه‌ها در زیر کانال بادگیر حوض به نسبت بزرگ و زیبایی می‌ساخته‌اند که هوای خشک و دارای گردوغبار پس از برخورد با آب با جذب رطوبت خنک و گرد غبار آن جدا و هوای اتاق (حوض‌خانه) در گرمای تابستان بسیار مطبوع می‌شده است. در مناطقی که امکان ایجاد حوض‌خانه در طبقه همکف وجود نداشته است آب قنات را در زیرزمین جاری و نمایان می‌کردند و امتداد کانال بادگیر نیز تا روی این جریان آب ادامه می‌یافته است. این فضاها (سرد آب‌ها) محل تجمع اهالی خانه در بعدازظهرهای تابستان بوده است.

بادگیر چند طرفه، این نمونه در یزد، کرمان و بوشهر و …  دیده می‌شود در شهرستان یزد و برخی از قسمت‌های مرکز ایران بادگیرهای چند وجهی (معمولاً هشت‌وجهی و حتی گاهی مدور) معمول است که نوع پنجم  بادگیرها را تشکیل می‌دهند.

بادگیر چپقی، بادگیر چپقی نوع ششم بادگیر است که به‌جای فضای مکعبی شکل خارجی، سازنده از ایجاد چند لوله خم‌دار (زانو مانند) برای حجم خارجی بادگیر استفاده کرده است، اما کانال‌ها و قسمت‌های داخلی مانند نمونه‌های چند طرفه است این نوع بادگیر تنها در سیرجان دیده‌شده است. نماسازی بادگیر خود از ویژگی‌های خاصی برخوردار است و در نهایت ظرافت به‌وسیله آجرکاری و یا گچ‌بری ساخته می‌شود.

شکل برش میله یا بدنه بادگیرها

بدنه بادگیرها به اشکال مربع و مستطیل و هشت‌ضلعی ساخته می‌شود. بدنه چهارگوش و هشت‌گوش بیشتر مخصوص مناطقی است که در آن‌ها بادهای ملایم و متنوع می‌وزد و امکان گرفتن باد از جهات مختلف وجود دارد. بدنه‌های مستطیل نیز مناسب ناحیه‌هایی است که جهت وزش باد در فصل گرما از یک‌سو و به ‌طور معمول از شمال شرقی به جنوب غربی است. به این دلیل، در این‌گونه مناطق میله را مستطیل می‌سازند تا دهانه‌ای که باد را مستقیم می‌گیرد، سطح تماس بیشتری داشته باشد.

بر اساس تعداد دهانه

بادگیرها برحسب تعداد دهانه به دو دسته کلی یک دهانه و چهار دهانه تقسیم می‌شوند. بادگیرهای یک دهانه خود به سه نوع تقسیم می‌شوند؛ الف) در منطقه‌هایی که غالباً در آن‌ها گردباد و طوفان‌های شدید می‌وزد، بادگیرها را یک دهانه می‌سازند و به‌طور معمول دهانه رو به کوهستان و اغلب به‌سوی شمال شرقی است و سقف آن‌ها را برای مقاومت در برابر گردباد ،به‌صورت خرپشته می‌سازند.

ب) در کرانه‌های خلیج‌فارس بادگیرها یک دهانه و خرطومی شکل است. دهانه پشت به دریاست و باد مرطوب برخاسته از دریا را درون بنا به جریان می‌اندازد و هوای داخل را سبک می‌کند. در بندرعباس در چند مورد کوشیده‌اند تا با کندن چاه آب در زیر این بادگیرهای مکنده، هوای خنک چاه را بالا بیاورند و فضای داخل را بیشتر قابل‌تحمل کنند. در لافت به‌طورکلی با توجه به اقلیم بادگیرها چهار دهانه هستند.

ج) روی خانه‌ها و آب‌انبارهای بعضی از شهرها چون تهران و کاشان بادگیرهای  مضاعف است. تعداد آن‌ها بسته به بزرگی آب‌انبارها، گاهی به شش می‌رسد. دهانه‌های این بادگیرها رو به جهات مختلف است و از هر طرف که باد بوزد، به داخل آب‌انبار کشیده می‌شود و از بادگیر یا بادگیرهای دیگر هوای داخل به بیرون رانده و جریان برقرار می‌شود.

تعداد اشکوب

 بادگیر دو اشکوبه یکی از انواع بادگیرهای ایرانی است. این نوع بادگیر حجیم است و در منطقه‌هایی ساخته‌شده که در آن‌ها سطح وزش باد متغیر است. برای آنکه بتوانند از باد منطقه که گاه بالاتر یا پایین‌تر می‌وزد بهره‌ جویند، دو بادگیر را روی‌هم و بادگیر زیرین را با سطح بزرگ‌تر و بادگیر بالایی را با سطح کوچک‌تر ساخته‌اند.

بر اساس نحوه برودت

بعضی از بادگیرها فقط از طریق جابجایی هوا (convection) داخل بنا را خنک می‌سازند و برخی دیگر هم از طریق جابجایی هوا و هم از طریق تبخیر (Evaporation) این را عمل را انجام می‌دهند. بادگیرهای روستای لافت در دسته‌بندی نخست جای دارند.

نحوه عملکرد بادگیر

وزش باد، بین دهانه‌های بادگیر و در و پنجره‌های ساختمان، اختلاف فشاری ایجاد می‌کند که موجب برقراری جریان هوا به داخل ساختمان می‌شود. در اکثر بادگیرها این اختلاف فشار به‌گونه‌ای است که هوا از دهانه‌های بالای بادگیر وارد ساختمان شده و از در و پنجره‌های ساختمان و دریچه‌های پشت به باد بادگیر، خارج می‌شود. با این ‌وجود می‌توان شکل قرارگیری بادگیر را نسبت به ساختمان و اجزای اصلی آن به‌گونه‌ای انتخاب کرد تا اختلاف فشار ناشی از اثر باد، هوا را از در و پنجره‌ها به داخل ساختمان کشیده و به‌وسیله بادگیر خارج کند. در این صورت، بادگیر نقش یک هواکش را بازی می‌کند.

معمولاً در دهانه‌های بادگیرها تیغه‌هایی عمودی به‌ موازات یکدیگر قرار دارند. به‌گونه‌ای زیبا آن را شکل داده و تزیین کرده‌اند. نقش اصلی و فنی این تیغه‌ها تنظیم فشار باد است. انتهای بالای میله بادگیر روی بام بنا یا کنار بدنه دیوار قرار دارد و در داخل فضای مسکونی دیواره مشبکی از کاشی یا چوب جلوی دهانه نصب‌شده است تا به زیبایی بنا لطمه نزند. گاه نیز در این محل چیزی شبیه پنجره قرار می‌دهند که می‌توان آن را باز و بسته کرد.

اغلب بادگیرها، دارای چوب‌بست‌هایی هستند كه دو طرف دهانه بادگير را به هم متصل می‌کنند و انتهای اين چوب‌بست‌ها از بدنه بادگير بيرون است. اين چوب‌بست‌ها برای افزايش استحكام و مقاومت بادگير در مقابل فشار باد است و به‌صورت كششی كار می‌کنند و نمی‌گذارند كه پره‌های داخلی و بدنه بادگير از يكديگر جدا شوند. علت آنكه انتهای اين چوب‌ها را نمی‌برند اين است كه در زمان تعمير و مرمت بادگير، داربست‌ها را به اين چوب‌ها متصل می‌کنند و از روي داربست‌ها، تعميرات لازمه را انجام می‌دهند.

سخن آخر

از جمله مشکلاتی که در رابطه با بادگیر وجود دارد این است که باوجود تمام تمهیدات باز هم مقداری گردوغبار وارد فضای داخل بنا می‌شود. بعلاوه پرندگان، جانوران موذی و حشرات از طریق مجرای بادگیر وارد فضای داخل می‌شوند. همچنین کنترل کامل مقدار جریان هوا و میزان رطوبت و برودت میسر نیست. لذا بادگیر به‌تدریج جای خود را به کولرهای گازی داده است. اما همواره می‌توان با حفاظت و مطالعه عملکرد بادگیرهای بجای مانده از تجربیات گذشتگان و تدابیر اندیشمندانه آن‌ها برای ایجاد آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی متناسب به نیاز روز بهره گیریم. امید است با تلاش و همت محققان در رشته‌های مختلف متناسب با بحث اقلیم و آسایش حرارتی ادامه‌دهنده راه گذشتگان و نیاکانمان باشیم.

منبع:ایرنا

“گل‌گلینا” دعایی یادگار از گذشتگان در گناوه

این روزها کشاورزان جنوب کشور و شهرستان گناوه که جوانه‌های گندم در کشتزارهای این مناطق سر از خاک بیرون آورده اما به دلیل زیاد شدن فاصله بارندگی‌ها رنگ سبز آنها رو به زردی نهاده‌است، ناخودآگاه به یاد برگزاری آیین‌هایی از گذشتگان افتاده‌اند که مرتبط با سال‌ها و روزهای بی‌بارانی است.

به گزارش ایرنا، آیین‌های محلی و رسوم و آداب پیشنیان این منطقه، برگرفته از مسائل اجتماعی، اعتقادی، توانایی و شرایط حاکم بر جامعه آنان بوده که بسیاری از آنها از همین راه به نسل‌های بعد منتقل شده‌است و شناسنامه و معرف آن قوم و برخاسته از منش، سلوک، اعتقاد و پیشینه آنان و در تمدن آن جامعه ریشه دارد.

باتوجه به اینکه انسان و آیین همزاد هم هستنتد، برای برآوردن نیازهای اولیه به بازی و آیین‌های نمایشی روی می‌آورد که می‌توان در این زمینه به شکار، شکرگزاری و درخواست باران که  از آغاز حیات بشری تا به امروز به شکل‌های مختلف با انسان بوده‌اند، اشاره کرد.

بسیاری از آیین‌ها در طول سال و مناسبت‌های مختلف مذهبی و غیرمذهبی و به صورت گروهی اجرا می‌شوند اما چیزی که بیشتر در موردشان می‌توان گفت این است که چنین آیین‌ها  پیشنیه مذهبی و اعتقادی دارند.

دیار باستانی استان بوشهر سرشار از آیین‌هایی است که ریشه در تاریخ، تمدن و فرهنگ آن دارد که به عنوان نمونه می‌توان به نمایش‌های مذهبی، زیارتی، درمانی، شادی و تفریح، سوگواری، کار و تلاش، ادای نذر، تعزیه و بازی‌های نمایشی که از قدیم تاکنون وجود دارد، اشاره کرد.

یکی از آیین‌های نیاکان و گذشتگان در این استان از جمله شهرستان گناوه ” گل گلینو” یا “گلین ” (دعای باران) از جمله نمایشی‌ترین آیینی است که در بسیاری از نقاط ایران از جمله استان بوشهر در سال‌های نه چندان دور اجرا شده است.

آیین گل گلینو ” (گلین) از آیین‌های قدیمی و گذشتگان شهرستان گناوه است که مردم به عنوان دعای باران به آن اعتقاد قلبی داشتند و اجرا می‌کردند.

نمایشی‌ترین آیین طلب رحمت الهی و باران از گذشته و سالیان نه چندان دور در استان بوشهر برگزار می‌شده‌است و چنان در بین مردم وثوق است که به صورتی بسیار گسترده در شهر و روستاهای سراسر آن گسترش یافت.

در این استان هر منطقه به فراخور موقعیت جغرافیایی و شغل خود ، آیین را با ویژگی‌های خاصی برگزار و نام‌های خاصی بر آن می نهند که  گل گلینو و نچ نچک که مختص دعای باران بوده از آن جمله است.

این آیین در سالیان اخیر به صورت نمایشی در این شهرستان توسط گروه‌های تئاتر بصورت میدانی و یا سروده برگزار می‌شود که  با استقبال مردم بویژه جوانان روبرو شده‌است.

تنوع در اجرای آیین دعای باران از جمله ویژگی‌های مهم  است که این آیین را درصدر نمایش‌های آیینی قرار می‌دهد.

این آیین در زمانی که بارش باران در منطقه با تاخیر و یا خشکسالی رخ دهد، عده‌ای از مردم در گروه چند نفری و بر اساس عقیده صاف خود، شب هنگام با پوشش لباسی که قیافه آنها شناسایی نشود در حالیکه سینی در دست داشتند به در خانه مردم مراجعه می‌کردند.

در این آیین  که گل گلینو حرف اول را می زند، شخصی از اهالی محل با پوشیدن لباس‌های ویژه، سیاه کردن صورت، آویزان کردن زنگوله و دیگر وسایل همراه بود، برای طلب باران آماده می‌شد و به همراه آن چند نفر که به عنوان دست اندرکار اجرای این آیین راه می افتند تا مردم را از برگزاری این برنامه آگاه کنند.

پس از آماده شدن گلین، همراهان در کوچه‌ها راه می‌افتند و خود گلین  نیز با حرکات شادی آور و آواز نظر مردم را به خود جلب می‌کند تا اهالی را با خود همراه کند.

با همراه شدن مردم با گلین ، همگی همزمان با آوازهایی با  مضامین ” گل گلینو هوهو” ، ” شاخ زرینود هوهو” ، ” گلین ما چه زشته”، ” بارون تپ (دانه) درشته “، ” گلین اومده در خونه تون” ، ” سی خاطر کل (تکه) نونتون” ، یکی یکی در خانه‌ها را می‌زنند و صاحب خانه‌ها نیز اقلامی را به عنوان کمکدر کیسه‌ای که گل گلینوها  به همراه دارند می‌ریزند تا با آنها حلیم ، آش و یا آبگوشت مخصوص بپزند.

در این میان هر وقت در هر خانه‌ای صاحب خانه مقداری در آوردن آذوقه کمکی خود تعلل می‌ورزید، همراهان گلین اشعار ” گلین معطل نکنین “، ” خونه نگشته ( سرنزده) دارد” سر می‌دادند.

پس از اینکه گلین و همراهان وسایل و مواد لازم را برای پخت غذا  از مردم می‌گیرند، در پایان شب به خانه بازگشته و اعلام می‌کنند که روز بعد در میدانی برای مراسم اصلی شرکت کنند.

روز بعد در زمان و محل اعلام شده حلیم و یا غذاهای دیگر را  آماده کرده و پخت می‌کنند و  سپس در سینی‌های بزرگی می‌ریزند  و شروع به خوردن می‌کنند، اما در یکی از سینی‌ها توسط گلین، هسته خرما، سنگ ریزه و مهره تسبیح گذاشته شده که هیچ کس نمی‌داند در کدام یک از سینی‌ها است.

در حین خوردن نذری، هسته خرما، سنگ ریزه و مهره تسبیح به دهان هر که افتاد، بقیه خودرن را رها کرده و بر سرش می ریزند و او را کتک می‌زنند.

گلین با دیدن این وضعیت، فرد موردنظر را از دست مردم رها کرده و می‌گوید ضامن آن شده که باران ببارد و متعهد می‌شود اگر تا یک هفته دیگر باران نبارید آنها بیایند و دوباره آن فرد را به باد کتک بگیرند.

پس از طی شدن این مراحل تصمیم گرفته می‌شود برای برآوردن حاجت دست به دعا و نیایش به درگاه خداوند شوند و در این ارتباط  بصورت دسته جمعی به سمت یکی از زیارتگاه‌ها، بقاع متبرکه منطقه  حرکت می‌کنند.

نویسنده و پژوهشگر استان بوشهر گفت: “آیین”  مجموعه آداب و رسوم و رفتارهای مرسوم هر جامعه است  که مردم در راه شکرگزاری و سپاس از نعمت‌های خداوند با بهره‌گیری از نیروهای فراطبیعی انجام می‌دهندو در این خصوص آموزه‌های دینی  نقش بسزایی ایفا می‌کند.

محمدمظفری افزود: در هر آیینی ،متوجه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند و  درخواست نعمت شامل سلامتی و نعمت‌های دیگر می‌شود که  در تمام دنیا نیز این اتفاق می‌افتد.

وی گفت: آیین ها را می‌توان در دسته‌های مختلف و در قالب جشن، مذهبی، سوگواری و بازی، کار و تلاش، نذر، ادای دین تقسیم و خلاصه کرد و عده‌ای نیز نزدیک به خرافه است.

وی اظهارکرد:  استان بوشهر به لحاظ موقعیت جغرافیایی، شرایط اقلیمی، تمدن و فرهنگ بومی از اهمیت خاصی برخوردار است که سرشار از رسوم و آدابی است که ریشه در اسطوره‌ها و نیاکان آنان دارند و هنوز در جای جای این نقطه جنوبی کشور به اجرا در می‌آیند.

مظفری ادامه داد: در این میان آیین‌های وجود دارد که واکنش به اتفاقات و رویداد طبیعی و یا  درخواست انجام می‌شود که در آن انسان‌ها به درگاه خداوند آمده و  عاجزانه درخواست می‌کنند که روی دهد و دعای باران یکی از آنها است.

وی گفت: گلینا یا دعای باران، یکی از آیین‌هایی است که در استان بوشهر و بسیاری از مناطق ایران معروف است.

مظفری بیان کرد:  در آیین‌های استان بوشهر، مدل‌های مختلفی که بیشتر جنبه‌های نمایشی برگرفته از داستان و قصه، حرکت و کلام و ادبیات عامه است وجود دارد که گل گلینا نیز بر اساس قصه‌ای است که در آن بزرگوارانی حضور یافته و از خداوند می‌خواهندکه باران ببارد و هر چه در این زمینه نیت‌ها خالص‌تر باشد پذیرش آن محتمل‌تر است.

پژوهشگر استان بوشهر افزود: این آیین مختص به یک شخص نیست و همه در آن مشارکت می‌کنند و یکصدا  از خداوند می‌خواهند که بارانش را نازل کند.

وی بیان کرد: خیلی از آیین‌های مناطق کشور از جمله استان بوشهر باتوجه به تغییر در سبک و رفتار زندگی افراد جامعه و کم شدن رفت و آمدها و مراودت‌ها و ورود شبکه‌های مجازی باعث شده تا فراموش شوند و باید  ثبت و ضبط شوند.

نویسنده و پژوهشگر استان بوشهر با بیان اینکه در این راستا مهم‌ترین شیوه استفاده از هنرهای مختلف است، گفت: باید آیین‌های نیاکان و گذشتگان از طریق هنر و نمایش به نسل‌های جدید آموزش و در عین حال معرفی و ثبت و ضبط شوند.

وی ادامه داد: در استان بوشهر خیلی از بازی‌های بومی محلی در عین حالیکه بازی‌های جدید به جامعه ورود کرده‌است، احیا شده و باید آنها را ثبت و ضبط کرد.

مظفری افزود:  اطلاعی از ثبت آیین گلین در استان بوشهر ندارم اما در دیگر مناطق ایران دنبال ثبت کردن آن هستند و باید این آیین و دیگر آیین‌های فراموش شده  استان با همت متولیان امور فرهنگی ثبت و ضبط شوند.

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گناوه گفت: آیین گل گلینا ( دعای باران )  در استان بوشهر به عنوان اثر ملی ناملوس به ثبت رسیده‌است.

حمزه بهاگیر افزود: هر آثار معنوی و غیرمعنوی ملی در کشور قبل از اینکه ثبت نهایی شود باید فرایند خاصی را طی کند.

وی گفت: در این ارتباط، مستندات جمع آوری شده و سپس پرونده سازی و به تهران ارسال می‌شود و در مرکز، کارشناسان مربوطه  پس از برگزاری نشست تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کنند.

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گناوه اضافه کرد: تاکنون سه  اثر ناملموس در این شهرستان شامل ۲ تعزیه روز عاشورا در میدان طاق (شبیه گردانی) و قانیان در بندرریگ و تعزیه‌گردانی روز عاشورا در بندرگناوه به عنوان آثار معنوی ملی در کشور به ثبت رسیده است.

منبع:ایرنا